جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انس با طبیعت


انس با طبیعت
● انس با طبیعت
من انسانها در تحت راهنمایی ها و اراده ی خالق خود از همان ابتدایی که نطفه منعقد می شود و سپس روح در آن دمیده می شود، شروع به جمع آوری مواد لازم و شکل دهی به آنها می کند و با دمیده شدن حیات در آن دارای قدرت و اراده و شعوری می شود که خود می تواند در راستای قدرت و اراده ی پروردگار خود از محیط اطراف مواد لازم را برای ایجاد بدنی مناسب با نحوه ی آفرینش خود، گزینش کند؛ و برای این کار لزومی ندارد که راه دوری را بپیماید بلکه کافی است که در مرحله ی اول به همان محیطی که نطفه در آن ایجاد شده است نظر کند و تا هنگامی که در آنجا به سر می برد از انواع نعمت هایی که در اختیارش نهاده شده است، استفاده کند، سپس در مرحله ی بعدی وقتی که تشخیص داد محیط فعلی دیگر برای ادامه ی حیات و گسترش فعالیت ها مناسب نیست.
تصمیم به هجرت می گیرد و وقتی که به او اجازه ی خروج می دهند به محیطی گام می نهد که وسعت بیشتری دارد و وفور نعمت ها، بیشتر در آنجا به چشم می خورد؛ محیطی که همه ی وسایل و امکانات لازم برای رشد و بروز استعدادها را دارد؛ و در اینجا هم لازم نیست که انسانها خود را به زحمت اندازند و به دور دست ها بروند، بلکه هر گاه سری به طبیعت اطراف خود بزنند، خواهند دید که همه ی تمهیدات لازم برای ساختن بدنی که در نهایت اعتدال باشد و آنها را نیک به کار آید فراهم است و در اختیارشان نهاده شده است.
پس همانگونه که پیدایش نطفه ی اولیه با مواد طبیعت اطراف خودش بود، ادامه ی حیات و فعالیت های جسم نیز با جذب و شکل دهی به همین موادی است که به طور طبیعی و سهل الوصول در اطرافش وجود دارد.
آنگاه اگر در بعضی فرمایشات معصومین علیهم السلام دقت شود، ملاحظه خواهیم کرد که ایشان در آنجا که راجع به خصوصیات برخی غذاها و خواص میوه ها و گیاهان صحبت می کنند، گویی خواسته اند همین مطلب را تذکر دهند که شما کافی است نظری بر محیط خود بیندازید و دقتی در یک یک نعمت های الهی بکنید و ببینید که هر کدام دارای ویژگیهای خاص خود است و بفهمید که در مصرف آن حکمتی نهفته شده است که هم در حفظ سلامتی و هم در اصلاح و درمان بدن به درد می خورد.
در اینجا قصد نداریم روایاتی را که درباره ی نعمت های الهی و ویژگیهای آن به ما رسیده است، بیان کنیم، بلکه فقط تذکر می دهیم که در هیچ روایتی نیامده و هیچ بزرگی نفرموده است که مواد مورد نیاز برای رشد و نمو و حفظ قوام بدن را از محیطی به غیر از محیط زندگی خود و از سیاره ای به غیر از زمینی که روی آن زندگی می کنید، فراهم کنید، بلکه کافی است با محیط اطراف خود آشنا و با طبیعتی که در آن زندگی می کنید مأنوس شوید تا هر چه را لازم دارید در اختیار شما قرار دهد و شما را در دامان خود بپروراند.
● اعتدال بدن با اعتدال در خوردن و آشامیدن
انسان تا وقتی که قرار است با جسم خاکی در زمین خاکی بماند و بهره برداری های لازم را بکند، نیاز به خوردن و آشامیدن و پوشیدن و سکنی گزیدن دارد چرا که این امور لازمه ی زندگی زمینی است؛ و هر گاه اراده کرد که با ترک این جسم، زندگی دیگری را از جنس دیگر ادامه دهد، خود بخود نیازی هم به این چیزها نیست و خوردن و پوشیدن دیگر برای او معنایی ندارد.
رازق حکیم در قرآن کریم فرموده است: « کلوا و اشربوا» (اعراف/۳۱) ای بنی آدم به شما اجازه دادم از خوردنی ها و آشامیدنی هایی که به تناسب نیازهایتان آفریده ام بخورید و بیاشامید و تا آنجا که می دانید قوام بدن حفظ می شود و مزاج تن در حد اعتدال می ماندن و شما را در تحقق اهداف تان یاری می کند، از اینها توشه برگیرید؛ «ولا تسرفوا انّه لا یحبّ المسرفین» (اعراف/۳۱)، ولی هرگز زیاده روی و اسراف نکنید، چرا که خداوند دوست ندارد شما برخورد ظلم روا دارید و با اسراف و عدم اعتدال در خوردن و آشامیدن، نظام هماهنگ بدن را به نظمی و آشفتگی بکشانید.
همچنین این معنا در سخن بسیاری از حکما و بزرگان و اطباء آمده است که انسانها برای ادامه ی حیات و فعل و انفعالات درون و بیرون بدن بایستی از مواد لازم و ضروری استفاده کنند، ولی هر گاه این کار از حدّ میانه روی خارج شود، به بدن خود چیزی را تحمیل کرده اند که نیازی به آن ندارد و بنابراین بدن، مجبور واکنش در مقابل واکنش در مقابل این بیگانه می شود و به زحمت خواهد افتاد تا زمانی که آن را دفع و یا هضم و با نظام خود هماهنگ کند.
تیاذوق که از اطبای فاضل در صدر اسلام است در دستوراتی که برای حفظ سلامتی برمی شمارد از جمله چنین می گوید: « چیزی مخور مگر اینکه گرسنه باشی». و نیز می گوید: «در حالی که در معده ات طعام هست، طعام دیگری مخور» و یا توصیه می کند که هیچ گاه گوشت روی گوشت مخورید.
همه ی اینها اشاره به این دارد که انسان موظف است تا بر کنترل بدن خود نظارت کند و حاکی از این است که او بایستی خود، حاکم و نگهبان بر مملکت جسم باشد تا اولاً چیزی بدون اینکه به آن نیاز باشد وارد بدن نشود و ثانیاً به اندازه ای وارد شود که فقط نیازهای بدن را برآورده سازد.
امیرالمومنین علی علیه السلام در توصیه هایی که به فرزند بزرگوارشان امام حسن علیه السلام می کنند، می فرمایند: «تا گرسنه نشده ای بر سر سفره ی غذا منشین؛ و تا هنوز میل به خوردن داری از کنار غذا برخیز؛ و کار جویدن را نیکو انجام بده». آنگاه در ادامه تذکر می دهند که این کارها جزء دستوراتی است که اگر به آنها عمل کنی، از علم طب بی نیاز گردی.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز در روایتی ما را توصیه می کنند به اینکه در حالی که اشتها داریم شروع به خوردن کنیم و در حالی که هنوز اشتها داریم، دست از طعام برداریم، و نیز می فرمایند: «هر نفسی را، آنچه عادت دارد به او عطا کن» یعنی اینکه انسان، خود را و نیازهای طبیعی خود را بشناسد و بر اساس این شناخت، آنچه را که لازم است مصرف کند تا همواره مزاج او در تعادل باشد و نفس وی را یاری کند.
● پرهیز، بهترین راه پیشگیری از امراض و حفظ اعتدال
مسأله به اینجا ختم نمی شود؛ و حفظ اعتدال بدن فقط به این نیست که نیازهای آن را برآورده سازیم و در حدّ گنجایش، ظرف آن را پر کنیم، بلکه همانگونه که در فرمایشات بزرگان هم اشاره شده است، مهمتر از رساندن مواد غذایی به بدن این است که آن را از غذاها پرهیز دهیم و هر چیزی را اجازه ی ورود به حریم بدن ندهیم و تا می توانیم با عادت دادن آن به پرهیز و خالی نگه داشتن معده، حاکمیت مطلق نفس را بر آن ادامه دهیم تا همواره آن را به کار گیرد و حداکثر بهره ی لازم را از آن ببرد.
حضرت امام رضا علیه السلام به مردم تذکر می دهند که اگر غذای خود را کم کنند، بدنهایشان مقاوم می شود و جدّ بزرگوارشان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سرآمد همه ی دردها را زیاده روی در خوراک می دانند و نیز معده را خانه ی هر مرضی معرفی می کنند و حضرت صادق علیه السلام پرهیز را این گونه معرفی می کند: «پرهیز آن نیست که شخص چیزی نخورد، بلکه آن است که کمتر بخورد».
به علاوه فرمایشاتی از این نوع از بعضی بزرگان نیز شنیده شده است که به طور مکرر همگان را به کم خوری توصیه کرده اند و گفته اند از طعام خود بکاهید و یا سخنانی که به ما تذکر می دهد اساس سلامت و اعتدال بدن این است که خود را به کم خوری و مفید خوردن عادت دهیم.
و اما منظور از تعادل و اعتدالی که تا به حال بارها تکرار شده است، در این گونه مباحث، چیست؟ در اینجا کلیاتی از مطلب را ذکر می کنیم و جزئیات آن را به کتب مربوط ارجاع می دهیم:
از نظر اطبای طب سنتی، مزاج انسانها و موادی که در تشکیل جسم آنها به کار رفته است مشتمل بر چهارده ماده ی اساسی است که همواره با هم در ترکیب و تعامل و تقابلند و به دلیل اینکه هر کدام از چهار ماده ی مذکور دارای ویژگیهای مزاجی گرم، خشک، سرد و مرطوب هستند، ترکیب آن مواد با این ویژگیها سبب می شود که انسانها در طبع خود دارای یکی از مزاجهای چهارگانه به نام بلغم و سودا و صفرا و خون باشند به طوری که در هر شخص معمولاً یکی از این مزاج ها غلبه دارد و یا ترکیبی از دو و حتی سه مزاج با غلبه ی یکی از آنها نیز در بعضی افراد دیده می شود.
حتی ممکن است شخصی در طی دوره ای از زندگی خود در تعادل مزاج خاصی باشد و سپس دوره ی دیگری در زندگی او به چشم بخورد که در تعادل مزاج دیگری باشد، ولی در هر حال چه شخصی دارای مزاج صفراوی و چه سوداوی و چه ترکیبی از دو یا چند مزاج، همواره بایستی موادی که در ساختمان بدنش جذب می شوند به گونه ای با هم ترکیب شوند و به تعادل برسند که هم، هر عنصری بتواند در سایه ی چنین پایداری بتواند کار خود را به خوبی انجام دهد و هم مجموعه ی اعضاء در ساختمان بدن، در سایه ی قوام و نظام هماهنگ بدن کار خود را به پیش برند.
پزشکی جدید نیز برای بدن یک نحوه اعتدال قائل است و آن را حاصل فعل و انفعالاتی می داند که ناشی از درهم آمیختن عناصر موجود در بدن و تشکیل مولکولهای حیاتی است که اثرات این ترکیبات در درون و بیرون هر یک از سلولها و بافتها و اعضای بدن و واکنش های منظم آنها، چنین پایداری را سبب می شود، به عبارت دیگر طب جدید بدن را مشتمل بر یک سری عناصر و مولکولها و چرخه ها و اندامهای حیاتی می داند که همواره با هم در حال واکنش و تعامل هستند و در نتیجه ی اینها، جسم انسان در یک سلامت عمومی به سر می برد.
از حرث بن کلده ی ثقفی (یکی از اطبای عرب در صدر اسلام) پرسیدند: «بدن بر چند طبع و سرشت استوار است؟ گفت: بر چهار طبع: مره ی سودا که سرد و خشک است و مره ی صفرا که گرم و خشک است و دم که گرم و مرطوب است و بلغم که سرد و مرطوب است». پرسیدند: «چرا بدن فقط از یک طبع خلق نشد؟ گفت: اگر این طور می بود دیگر نمی خورد و نمی آشامید و مریض نمی شد و نمی مرد». پرسیدند: «چرا از دو طبیعت خلق نشد؟ گفت: چنین چیزی ممکن نبود، چرا که دو ضد می شد و به مرگ منجر می شد». گفتند: «چرا سه طبع نباشد؟ گفت: «این درست نیست که دو موافق و یک مخالف وجود داشته باشد نبابراین قوام و اعتدال بدن به چهار طبع است».
حضرت امام رضا علیه السلام بیان می فرمایند که هر یک از طبایع انسانی بر اساس آنچه که آن را شکل می دهد بنا شده است و چیزی را طلب می کند که با آن سازگار است، سپس نتیجه گیری کرده اند که باید همان چیزی را بخورید که بدن شما را شکل می دهد، آنگاه می فرمایند: « هر کس بیش از نیاز بدنش بخورد در واقع چیزی نخورده است و نه تنها برای او سودی ندارد بلکه به ضرر اوست و هر که به اعتدال بخورد برای بدنش سودمند است» و سپس درباره ی آب نیز می فرمایند که همین حکم را دارد و بایستی آن را به قدر نیاز نوشید.
آنگاه درباره ی روش صحیح غذا خوردن توصیه می فرمایند که باید در هنگام مصرف غذا به اندازه ی نیاز از آن مصرف کنید و تا کاملاً سیر نشده اید اگر چه هنوز میل به طعام دارید، از غذا منصرف شوید، چرا که این روش برای معده و بدن سودمندتر است و عقل را تیزی و طراوت و بدن را شادابی و سبک باری می بخشد.
درباره ی زمان غذا خوردن هم پیشنهاد می کنند که یا در هر روز باید پس از اینکه هشت ساعت از روز گذشت یک وعده غذا بخورید و یا اینکه در دو روز سه وعده غذا بخورید به این صورت که در ابتدای روز اول تا قبل از طلوع خورشید یک وعده غذا بخورید و در هنگام عشاء وعده ی دوم را و سپس در روز دوم پس از اینکه هشت ساعت از روز سپری شد وعده ی سوم را بخورید و دیگر به شام نیازی ندارید.
در ادامه نیز از قول جدّ بزرگوارشان یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کنند که به پدرشان حضرت علی علیه السلام امر فرمودند که در یک روز باید یک بار غذا بخوری در فردای آن روز وظیفه ی تو این است که دو وعده غذا میل کنی و این برنامه ی غذایی باید به گونه ای تنظیم شود که نه اضافه گردد و نه کاسته شود و آنگاه که هنوز میل به غذا داری دست از طعام بردار.
فرستنده: مرتضی احمدی
منبع : سایت شعائر
منبع : مدیرها