چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
این سگ مثل همه گرسنگی میکشد
● نگاهی به کتاب سالهای سگی نوشته ماریو بار گاس یوسا –ترجمهی احمد گلشیری
نوشتن از آثار ماریو بار گاس یوسا دشوار است، شاید نام آمریکای لاتین در ذهن ما با گارسیا مارکز و رئال جادویی گره خورده باشد، اما امریکای لاتین چشمه جوشان ادبیات و در حال حاضر به جرأت می توان گفت پرچم دار ادبیات داستانی در جهانی است که خواننده ایرانی در دسترس دارد!
بارگاس یوسا متولد ۱۹۳۶ در کشور پرو است، با مطالعه یکی از آخرین مصاحبههای او میتوان دریافت علاوه بر این که نویسندهای تواناست سیاستمداری بزرگ و دلسوز نیز است و درد مردم کشورش که تقریبا درد مشترک اکثر کشورهای اسپانیولی زبان آمریکا است را به خوبی درک میکند. به گفته خودش سر منشاء کتابهای او عاملهای واقعی در جنب و جوش هستند و به دلیلهایی که خودش هم نمی داند چرا، برخی آزمونهای شخصی در حافظهاش نقش میبندند و به دیوهای کوچک، سمج و وسوسه انگیزی تبدیل میشوند که او را به نوشتن وا میدارند. او از جمله نویسندگانی است که انقلاب مسلحانه را به مثابه یگانه راه نجات آمریکای لاتین تجویز میکنند.
اما نام بزرگ نویسنده سبب نشده که این رمان را انتخاب نموده و توجهام به سالهای سگی جلب شود زیرا به قول دریدا و بارت هر اثر دارای مشخصات و نشانههایی است که نیازی حتی به شرح و تاویل نویسنده ندارد، در رمان سالهای سگی نمیتوان ترجمه خوب احمد گلشیری را ندیده گرفت زیرا چنان ترجمه شیوایی به کار برده که بی شک به زبان خود نویسنده بسیار نزدیک شدهاست، دبیرستان نظام لئونسیو پرادو واقع در لیما، براستی به مثابه نمادی از کشور پرو است. علی الخصوص دانش آموزان واحد ستوان گامبوا که ترکیبی از نژادهای مردم پرو میباشند سرخ پوستهای دهاتی، کاکا سیاه به طبع سیاهپوست، دو رگههای پست که گاهی ژاپنی تبارند و سفید سارهای سفید پوست و خوشبخت.
شخصیتها در این رمان به خوبی پرداخت شدهاند و ناخودآگاه میتوان آنها را به تیپهای مختلف جامعه هم تشبیه کرد.
وزیر، سرهنگ، سرگرد، سروان که چون حلقه زنجیر، به هم مرتبطند و بار فساد ارتش را که در اکثر آثار یوسا وجود دارد به دوش میکشند و نمادی از فساد نظامیان کشور پرو هستند ـ دو بار تقلب و فشار نظامیان پرو در انتخابات ریاست جمهوری به نفع فوجی موری و بر علیه بارگاس یوسا، که سال گذشته بر اثر آشکار شدن فساد مالی فوجی موری و قیام مردم به ژاپن گریخت دلیلی بر این مدعاست ـ که بر قلب نویسنده سنگینی میکند، ستوان گامبوا یک نظامی وفادار، مقرراتی و سالم است که ناچار در تعارض با نظام فاسد و برای سر پوش گذاشتن بر سیاهیها، به کوهستان بد آب و هوا تبعید میشود. آرانا ( برده ) نمادی از قشری است که در هر جامعه تو سری میخورند، بی آزارند و فقط آرزو دارند شبیه یک انسان با آنها رفتار شود اما سر انجام فنا میشوند.
جاگوار نماد مسلم انقلابیون آمریکای لاتین است، حلقه تشکیل میدهد، دسته را حفظ میکند، میخواهد بچههای دسته را مرد کند، منجی تمام گروه است و از هیچ کاری ابایی ندارد حتی از قتل و از همه مهمتر هیچگاه خیانت نمیکند. آلبرتو (شاعر ) سفید سار است و از خانوادهای اشرافی، که به همه به نوعی خیانت میکند و هنگامی که برای عدالت بر میخیزد، به خاطر کثافت کاریهای خودش پا به عقب میگذارد و خبرچینی و خیانت میکند و سر انجام عاقبت به خیر شده با زنی زیبا به آمریکا میرود.
حضور سگی به نام مردنی در این آموزشگاه جالب است و نمادی از کل سیستم این جامعه است، در حالی که اوصافش را شخصیت فرعی بوا تعریف میکند خود به تنهایی یک شخصیت کامل است زیرا در آن آموزشگاه افسران دانش آموزان را به چشم سگ نگاه میکنند و سال بالاییها پایینتریها را سگ میدانند که باید توجیح شوند و این سگ مثل همه گرسنگی میکشد، تنش شپش میگیرد، کتک میخورد، محتاج محبت است و در مانور نظامی شرکت میکند و زخمی میشود شبیه کلیت جامعه پرو که با فقر دست و پنجه نرم میکنند و سر انجام در مدرسه میماند و یوسا او را رها میکند شاید نتوانسته از پس این شخصیت بر بیاید و یا بهتربگویم همان جا میماند تا سالهای سگی همچنان ادامه داشتهباشد، شخصیت دختری به نام ِتِرسا در این رمان جالب است که به نوعی با زندگی هر سه شخصیت داستان پیوند خوردهاست و هوس و یا امیدی است که با یاد او زندگی میکنند و در مورد جاگوار یوسا با تردستی با راوی مبهم این کار را انجام میدهد و سر انجام که از آلبرتو خیانت میبیند با جاگوار ازدواج میکند و ضرب المثل، کبوتر با کبوتر، باز با باز را به ذهن متبادر میسازد، و نویسنده از دادههای پنهان در رمان سود میبرد و هنگامی که تمام راویهای داستان به نوعی جاگوار را شخصیتی مازو خیستی و خطرناک معرفی میکنند او با دادههای پنهانش، تبرئهاش میکند.
شخصیتهای فرعی بوا که داستان مردنی را تعریف می کند، مارسلا که مخاطب آلبرتو شاعر است و اسکینی ایگوراس که مخاطب جاگوار است و گاهی اوقات فرصت ابراز وجود پیدا میکنند و سبب چرخشهای راوی بخصوص در بخش پایانی فصل دوم میشوند، یوسا چنان از چرخش راویهای مدرن و چرخشهای فضایی داستان سود میبرد که خواننده به جای اینکه گیج شود، متعجب شده و کیفور میشود. شخصیت زن سفیر آمریکا نقطه ضعف شخصیت پردازی در این رمان است، ما در جای جای این رمان به عامل فریب دهنده و تاثیرگذار آمریکا در امور این کشور پی میبریم و از نظر من آوردن این شخصیت بدون پرداخت کافی و نقش موثر و شاید، غیر ضروری از نقاط ضعف این رمان میباشد که آرزو میکردم ای کاش یوسا او را به سطل آشغالش پرتاب میکرد .
راوی دانای کل ـ شخصیت، راوی اول شخص مبهم راویهایی هستند که این رمان را پیش میبرند و چنان استادانه جایشان را با هم عوض میکنند که به راحتی محیط خالی بین فضا و زاویه دید را برای خواننده پر میکنند و این تغییرات از فریبایی رمان نمی کاهد، چرخشهای من به تو و گاهی به دانای کل و راوی مبهم که بعد در مییابیم جاگوار است، و دانای کلی که با چرخشهای فضایی، تمام راویهای مدرن دیگر را با خود همراه میکند و چون کل رمان از اطناب بی مورد فرار میکند و چنان از کلمات و جملات استفاده میکند که میتوان از دیدگاه هر منوتیک، به دو و گاهی چند تاویل مختلف از یک جمله رسید و چنان تعلیقی از صفحه پنجاه به بعد ایجاد میشود که خواننده حرفهای، رمان را زمین نمیگذارد تا وقتش را در روی میز غذا برای نهار تلف کند.
زمان در این رمان، با احتیاط تمام محاسبه شده و هیچگاه از زمان کرونولوژیک خارج نمیشود و در حالی پیش رونده حرکت میکند که فلاش بکها گویی میدوند تا زودتر در نقطه تلاقی رمان در بخشهای پایانی تبدیل به حال شوند و هیچگاه نویسنده ما را به آینده پرتاب نمیکند وهمین یک دلیل کافی است که این رمان را رمانی کلاسیک مدرن بدانم.
سطح واقعیت در این رمان به خوبی حفظ میشود و درون آدمها یک به یک و با حوصله بررسی میشوند و هر راوی به صورتی قصد معرفی شخصیتها را دارد و اظهار نظر میکند و رای میدهد و راوی مبهم، جاگوار و رابطهاش با ترسا را شرح میدهد، و فرمول دادههای پنهان همه جا شخصیتها را یاری میکند و تصمیم آخربی هیچ اشاره مستقیمی به عهده مخاطب باقی میماند، زبان اثر نویسنده با ترجمه احمد گلشیری ما را افسون میکند، زبان فاخر و گزیده دانای کل که به تناوب راویها به زبانی سادهتر، محاورهای و روزمره تا حدی که جملات گاهی از نظر عرف دستوری هم پس و پیش میشوند، شبیه زبانی که سلینجر در ناتور دشت به کار برده و هر فضایی و هر شخصیتی با توجه به مکان یک نوع گویش دارد که نشان میدهد یوسا هم به وجود این تبعیض اعتقاد دارد!، در به کار بردن کلمات و ایجاد کلمات کارکردی در داستان وسواسی وجود دارد که به زیبایی کار کمک میکند تشبیهات زیبا، فرار از اطناب بیهوده، ریز پردازیهای به جا از اشیا و مکانها، از نقاط قوت این اثر به شمار میآیند، ماریو بار گاس یوسا استاد مسلم داستان نویسی است و گویی هنگام نوشتن رمانهایش در فضایی اثیری سیر میکند، آثارش آموزشگاه بی ادعای داستان نویسی مدرن است و من نمی توانم این جمله را ننویسم که به او حسادت میکنم، زیرا تنها بارگاس یوسا می تواند شبیه بارگاس یوسا بنویسد.
سروش علیزاده
منبع : ماهنامه ماندگار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست