دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

هزینه ای که خاتمی پرداخت


هزینه ای که خاتمی پرداخت
این واقعیت ناگوار، نه ناشی از سخت گیری منطقی ایرانیان، بلكه نشأت گرفته از برخوردهای احساسی و جناحی است كه موجب می شود تا پس از طرح نام هر شخصیتی، بلافاصله، افراد و گروه هایی در صدد تخطئه وی برآمده و بكوشند او را از نقطه اوج «خدمت» به ملت تا حضیض «خیانت» به هموطنان، پایین آورند. بر این اساس، در حالی كه كشورهایی با قدمت ناچیز چند قرنی، دارای یك یا چند قهرمان ملی هستند كه مایه فخر و مباهات آنان در عرصه خارجی و داخلی محسوب می شوند، برای ایرانیان، علی رغم داشتن تاریخی نزدیك به سه هزار سال، هنوز تعیین شخصیتی به عنوان قهرمان ملی مورد اجماع، امری ساده به نظر نمی رسد. در این میان، سیدمحمد خاتمی، از وضعیت ویژه ای برخوردار است. موافقان و حتی اكثریت منتقدین درون و برون حاكمیتی وی، در تأیید باور قلبی خاتمی به مبانی اصلاحات، تردیدی به خود راه نمی دهند و برگزیده انتخابات هفتم و هشتم ریاست جمهوری را فردی معتقد به مردمسالاری، آزادی بیان، تحمل انتقاد، تنش زدایی، قرائت های متفاوت از دین، قانونگرایی و... ارزیابی می كنند كه برای عملیاتی سازی این ایده ها، بیشترین هزینه را از اعتبار شخصی خود پرداخته است. شكل گیری چنین اجماع مثبتی از مبانی تفكر و رفتار سیاسی شخص سیدمحمد خاتمی، از نوادر تاریخ سیاسی ایران می باشد كه عمدتاً، مرهون صداقت و پایبندی عملی وی به الزامات شعارهای اصلاحی است. اما برداشت مثبت از منش سیاسی خاتمی، تنها نیمی از واقعیت چهره او نزد افكار عمومی است. زیرا هنگامی كه نوبت قضاوت درباره میزان توفیق پرچمدار اصلاحات، در آسیب زدایی از ساختار قدرت فرا می رسد، قضاوت های متفاوت و حتی متعارضی، مجال بروز و ظهور می یابند. پاره ای، ضمن تأكید بر عدم تناسب اختیارات و وظایف ریاست قوه مجریه و یادآوری سنگ اندازی های مستمر و كمرشكن مخالفان، دستاوردهای سیدمحمد خاتمی در پیشبرد اصلاحات را فراتر از انتظارات واقع گرایانه می دانند. برخی به توفیق نسبی وی اشاره می كنند و همزمان با پذیرش وقوع پیشرفت های اصلاحی در ساخت قدرت و بویژه فرهنگ سیاسی ایرانیان، از ظرفیت های موجود، ولی استفاده نشده، توسط رئیس جمهوری انتقاد می كنند و شماری، خدمات اصلاحی وی را در قیاس با فرصت سوزی های سترگ، ناچیز می پندارند و ظفرمندی مخالفان اصلاحات را معلول عدم ایستادگی قاطع رئیس جمهوری اصلاح طلب در قبال رقیب می دانند.
باورمندان به توفیق نسبی یا عدم توفیق سیدمحمد خاتمی، همواره با این سؤال اندیشه سوز مواجه بوده اند كه رئیس جمهوری مقید به الزامات شعارهای اصلاح طلبانه، در حوزه تفكر و رفتار سیاسی شخصی، چرا و چگونه در پایان دو دوره ریاست جمهوری، كارنامه ای بر جای می گذارد كه با انگیزه و اهداف اصلی او در اصلاح ساختار سیاسی، نامنطبق است؟ برای پاسخ به این سؤال، معمولاً از نقش مقاومت های سازمان یافته و جان سختانه ای یاد می شود كه در قالب بحران های عدیده، دولت را از تمركز توان در حوزه های هدف گیری شده اصلاحات، بازداشت و به درجا زدن یا عقب نشینی پس از پیشروی های اولیه، واداشت. چنین پاسخی، هر چند بخشی از واقعیات را در خود نهفته دارد، اما به نوبه خود، این پرسشی اساسی تر را بی پاسخ می گذارد كه چرا سیدمحمد خاتمی، در برخورد با بحران سازان، از تمام ظرفیت های بالقوه و بالفعل سیاسی و اجتماعی خویش بهره نگرفت تا با فائق آمدن بر كارشكنی ها، سرعت و عمق اصلاحات مقبول خود را به نحوه شایسته و بایسته ای تنظیم كند؟ فهم پاسخ این پرسش كلیدی، در گرو شناسایی روانشناسی فردی رئیس جمهوری اصلاح طلب و نوع نگاه وی به جایگاه سیاسی و وظیفه تاریخی خود در جغرافیای نظام جمهوری اسلامی ایران است. خاتمی، همانند هر بازیگر سیاسی دیگر، اهداف متعددی را در ذهن داشت و این اهداف را براساس درجه اهمیت آنها، اولویت بندی كرده و مصمم بود، در صورت وقوع تزاحم و تداخل میان اهداف متنوع، اهداف دارای اولویت پایین تر را فدای اهدافی كند كه از درجه اولویت بالایی برخوردارند. از این منظر، اولویت اول و غیرقابل تعویض سیدمحمد خاتمی، حفظ نظام بود. باور او به ضرورت اصلاحات، صرفاً برخاسته از هدف استحكام پایگاه مردمی آن و ارتقای مشروعیت نظام بود. در واقع، اصلاحات و الزامات آن برای سیدمحمد خاتمی، هدف اصلی تلقی نمی شد، بلكه ابزاری كارآمد بود تا از طریق آن، دلبستگی و علاقه شهروندان به حاكمیت را افزایش دهد و تأمین هدف اصلی یعنی رفع تهدیدات داخلی و خارجی و نهایتاً استمرار نظام را امكان پذیر سازد.
در نخستین سال های زمامداری رئیس جمهوری اصلاح طلب، هنگامی كه تعارض مصالح نظام و منافع اصلاحات در وقایع مهمی همچون به فرجام رساندن عادلانه پرونده های قتل های زنجیره ای و كوی دانشگاه آشكار شد، خاتمی بر سر دوراهی قرار گرفت و پس از آنكه دریافت ایستادگی قاطع اصلاح طلبانه وی مخاطراتی جدی را برای نظام مطلوبش رقم خواهد زد، به جای حركت تند اعتراضی كه متضمن یكی از دو نتیجه پیروزی نهایی یا ترك قهرمانانه صحنه بود، ترجیح داد عدم پیگیری پرونده ها و پذیرش انتقاد حامیانش را بپذیرد، ولی اجازه ندهد موجودیت و كلیت نظام را گزندی رسد. همین منطق، اندكی بعد رئیس جمهور را به بازپس گیری لوایح دوگانه ای كه خط قرمز خود معرفی كرده بود و نیز برگزاری انتخابات مجلس هفتم كه به روند بررسی صلاحیت نامزدهای آن معترض بود و به تلویح و تصریح از عدم برگزاری آن سخن می راند، ناچار ساخت.
در بخشی دیگر، از آنجا كه نوع نگاه سیدمحمد خاتمی به نقش اصلاحات در تحكیم نظام، ابزاری نبود و وی اصلاحات راستین و نه نمایشی و مردم فریبانه را یگانه راه استحكام نظام می دانست، در رفتار سیاسی شخصی و نیز قوه مجریه تحت كنترل خویش، نه تنها هزینه نهادینه سازی اصلاحات را پرداخت، بلكه سوءاستفاده های جناحی منتقدین خویش را نیز به جان خرید تا مبادا برخورد قوه مجریه با كسانی كه پوستین اصلاحات را بر تن كرده بودند، شائبه عدم پایبندی رئیس جمهور به الزامات اصلاحات را به وجود آورد و روند ارائه الگوی عملی قابل باور به افكار عمومی را مختل سازد و دقیقاً از همین زاویه بود كه مخالفان اصلاحات، توانستند با بهره گیری از رویه های قانونی و شبه قانونی، حوزه آزادی بیان و دایره مانور مشروع فعالان سیاسی را تنگ كنند و بی هراس از واكنش منتهی به درگیری رئیس جمهور، ضمن پیشبرد اهداف جناحی خویش، تصویری ناكارآمد از وی و اصلاح طلبان در بخشی از افكار عمومی ترسیم نمایند. در واقع استفاده از حربه «تور قانون»، سیدمحمد خاتمی را آچمز كرد و او علی رغم ابراز نارضایتی های مكرر و هزینه دار و انتقاد از متولیان چنین اقداماتی، در نهایت ترجیح داد تا بهای آموزش عملی و تدریجی اصلاح طلبی مقوم نظام را از محل تشكیك در اقتدار و كفایت خود پرداخت كند.
جدای از اینكه می توان موافق یا مخالف اولویت بندی اهداف سیدمحمد خاتمی بود و كارنامه او را با لحاظ چنین ملاحظه و محذور ذهنی پذیرفت یا مردود شمرد، اما در این واقعیت تردیدی نیست كه رئیس جمهوری اصلاح طلب، باورمندترین و پایبندترین شخصیت سیاسی به منافع و مصالح نظام در سال های اخیر بود و قاطبه آنان كه سند نظام و حاكمیت را به نام خود مصادره كرده اند، به اندازه سیدمحمد خاتمی، دغدغه تأثیر موضع گیری خود بر تقویت یا تضعیف نظام را نداشته اند و با سوءاستفاده از تقید رئیس جمهور به مصالح نظام، موضع گیری ها و اقدامات اصلاح طلبانه و دلسوزانه وی را به گونه ای ناكام گذارده اند كه تأثیر آن بر تعمیق شكاف حاكمیت - ملت، غیرقابل انكار است.

داوود محمدی
منبع : روزنامه ایران