چهارشنبه, ۲۳ آبان, ۱۴۰۳ / 13 November, 2024
مجله ویستا
گفتوگو با محبوبه بیات
محبوبه بیات از پیشکسوتان تئاتری است که پس از مدتها دوری از تئاتر، در سالهای گذشته، حضوری پررنگ در این عرصه داشت. بازیگری که از مشهد به تهران آمد و به سرعت در اداره تئاتر مشغول به فعالیت شد و خیلی زود توانست در میان هنرمندان تئاتر برای خود جایگاهی به دست آورد.
▪ در یک برههای، در عرصه تئاتر خیلی فعال بودید، اما یکباره فعالیتهایتان کاهش یافت و به سمت سینما و تلویزیون رفتید. این دوری از تئاتر از کجا نشئت گرفت؟
ـ در یک برههای بعد از انقلاب، برخی آدمها، مسائل و مشکلات شخصی خود را در پوشش سیاست اجرا کردند. حسادتهای شخصی، در این دوران اوج گرفت. در همین اثنا، برخی از دوستان نسبت به من جوانِ تازهوارد، که در اداره تئاتر خیلی خوب درخشیده بودم حسادت کردند و مسئولان، نامهای نوشتند که برخی از هنرمندان چون علی نصیریان، داریوش مؤدبیان و محبوبه بیات به اداره تئاتر نمیآیند ولی حقوق میگیرند.
درحالیکه این رسم و قانون اداره تئاتر پیش از انقلاب بود و مقرر شده بود که هنرمندان به دلیل نداشتن اتاق و... هر زمانی که تمرین و اجرا دارند به ادارهٔ تئاتر بیایند و در غیر این صورت برای حضور در ادارهٔ تئاتر مختارند. این در حالی بود که من در آن زمان در منزل تلفن نداشتم و برای اینکه با همکاران ارتباط داشته باشم مرتب به اداره تئاتر میرفتم! بروز حسادتهایی از این دست، مشکلاتی را پیش روی من قرار داد و ماجراهایی را رقم زد که از حضور در تئاتر رنجیدهخاطر شدم و در نتیجه خودم را بازخرید کردم و از اداره تئاتر بیرون آمدم و در سینما و تلویزیون مشغول کار شدم. چند سال بعد از این اتفاقات آقای حسین عاطفی پیشنهاد بازی در یک نمایش را به من داد، من هم پذیرفتم و در جشنواره تئاتر فجر با این نمایش حاضر شدم. اما متأسفانه بنا به دلایلی این نمایش اجرای عمومی نشد و فقط در جشنواره اجرا شد. بعد از اجرای این نمایش به قولی پای من به تئاتر باز شد و یک ارتباط دوبارهای با تئاتریها پیدا کردم
▪ برگردیم به زمانی که محبوبه بیات، از مشهد به تهران میآید و در ادارهٔ تئاتر مشغول کار میشود. در آن زمان، حضور در اداره تئاتر با محدودیتها و مشکلاتی همراه بود، اما شما، خیلی سریع و راحت جذب اداره تئاتر شدید. این حضور با توجه به شرایط آن زمان، چگونه شکل گرفت؟
ـ البته حضور در اداره تئاتر، برای من بسیار راحت بود. من قبل از اینکه از مشهد به تهران بیایم به مدت یک سال در مشهد، کار تئاتر میکردم. داریوش ارجمند، در آن زمان کارگردان گروه تئاتر ما بود و آقای محمدعلی لطفی مسئول گروه ادبی هنری، فرهنگ و هنر مشهد بودند.
در آن یک سال، من، در شش هفت نمایش ایفای نقش کردم. در سال ۱۳۵۰ که برای استخدام خانمها، بودجهای مقرر شد من نخستین زن تئاتری بودم که استخدام شدم. البته در آن زمان، مشغول خدمت سربازی بودم که در اواسط راه از ادامه خدمت، معاف شدم و به طور کامل به سمت تئاتر رفتم. در آن زمان، فعالیت در تئاتر برای خانمها چندان راحت نبود. سال بعد هم به تشویق آقای لطفی در کنکور شرکت کردم و وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شدم.
بعد آقای لطفی، سوابق کاری من، در تئاتر را به اداره تئاتر منتقل کردند. در آنوقت یک بار آقای عزتالله انتظامی به مشهد آمدند و به تماشای نمایش ما نشستند. ایشان پس از نمایش به من گفتند: «اینجا برای تو کم است و اگر بتوانی به تهران بیایی، موقعیتهای بهتری خواهی داشت.»
پس از ورود به دانشکده و اشتغال به تحصیل به دلیل سابقهٔ کاری در مشهد و پشتوانهٔ تجربی خوب، خیلی سریع به اداره تئاتر رفتم و در کنار آقای نصیریان مشغول کار شدم.
▪ نخستین اجراهای شما در اداره تئاتر، در کنار آقایان نصیریان و انتظامی بود و بیشتر، نمایشهای خارجی روی صحنه میبردید.
ـ بله. «بازرس» نخستین اجرای ما بود. سپس نمایش «بنگاه تئاترال» را اجرا کردیم و پس از آن در نمایش «ننهدلاور» به ایفای نقش پرداختم که این نمایش سروصدای زیادی به راه انداخت. زندهیاد محمد قاضی مترجم نمایشنامه، از بازی من شگفتزده و متعجب شده بود که یک دختر بیستساله، توانسته این نقش را ایفا کند. حتی به خاطر دارم چند مهمان آلمانی میگفتند که حتما بازی «هلنا رایگر» را دیدی، درحالیکه من تا آن زمان اصلاً به آلمان نرفته بودم.
در آن زمان اینطور نبود که بلافاصله به هرکسی نقشی بدهند. ما سالها عهدهدار نقشهای خیلی کوچک میشدیم، با تمرینات مداوم نقشهای بسیار کوتاهی را اجرا میکردیم تا به نوعی، تئاتر یاد بگیریم و بهاصطلاح، خاک صحنه بخوریم و ادب تئاتری بیاموزیم.
▪ حضور در نمایش بنگاه تئاترال یک اتفاق بود؟
ـ نقش بازی کردن من، در اداره تئاتر، تصادفی بود و از نمایش، استقبال خوبی به عمل آمد و حتی به مدت یکی دو ماه بلیتهای نمایش، پیشفروش شد. در حین اجرا، برادر خانم مهین شهابی، فوت کرد و ایشان نتوانست سر اجرا حاضر شود و چون، بلیت نمایش پیشفروش شده بود، نمیتوانستیم اجرا را تعطیل کنیم. ناچار، من به جای خانم شهابی به ایفای نقش پرداختم. سپس نمایش در جشنواره نانسی، به نمایش درآمد. حتی ضبط تلویزیونی شد. در حقیقت اینطور بود که به من یک نقش خوب واگذار شد و اصلاً اینگونه نبود که بهراحتی به هرکسی نقش خاصی واگذار شود.
طی کردن این نوع پروسه، برای همه واجب و ضروری بود. برای همین است که هماینک، وقتی همنسلان ما چه در تئاتر و چه هنگامی که در صحنهٔ فیلمبرداری حاضر میشوند، نظم و انضباط خاص دارند.
▪ هنوز برای من مشخص نشده است دلیل این حسادتهای شخصی چه بود؟ صرفاً یک رقابت کاری بود و از جایی خط میگرفت یا دلایل خاصی، غیر از دلایل کاری و هنری داشت؟
ـ متأسفانه در آن زمان هم حسادتهای کاری بین بازیگران وجود داشت. اما ماجرا، مافیایی نبود. ولی به طور قطع در شرایطی که رابطه، حکومت میکند و ضابطه، جایگاهی ندارد، بروز چنین مسائلی دور از ذهن نیست.
آنوقتها این ویژگی هم بین برخیها، وجود داشت که اگر بازیگر تازهکاری توانمندیهایی دارد به او میدان بدهیم. متأسفانه الان مافیای رابطه بهخصوص در سینما وجود دارد اما در آن زمان اینگونه نبود. من معتقدم تئاتر، به بازیگر نیاز دارد و نمیتوان با زور، تدوین دوبله و تروکاژ و... کار را پیش برد. در تئاتر، ضوابط حاکم است و فضای کار جدیتر، منطقیتر و سالمتر است.
▪ تصوری که از ادارهٔ تئاتر دههٔ ۵۰ وجود دارد، این است که عدهای از بزرگان، دوست نداشتند، جوانترها به اداره تئاتر وارد شوند و در اصل مخالف حضور نیروهای جدیدتر بودند. اینطور بود؟
ـ البته صرفاً اینگونه نبود، اما تعصبات و سختگیریهایی وجود داشت که این ذهنیت را رقم میزد. شاید این تعصب و وسواس بود که باعث میشد به هرکسی اجازه ورود به اداره تئاتر ندهند. البته گروههایی هم بودند که، کارهای مردمپسندتری انجام میدادند و تماشاگر داشتند. گروههایی هم بودند که به کارهای روشنفکرانه میپرداختند و از مخاطب کمتری هم برخوردار بودند. این توهّم وجود داشت که یک گروه از حمایتهای ویژهای برخوردار است اما دلیل اصلی این اتفاق، این بود که مردم به کارهای عامهپسند علاقه بیشتری نشان میدادند تا نمایشهای آوانگارد.
▪ این برخورد فکری و برخی اختلافات اینچنینی وجود داشت که سوءتفاهماتی را رقم میزد.
در آن برههٔ زمانی یکی از اتفاقاتی که دیده میشود مسئله ارتباط، بین اداره تئاتر و کارگاه نمایش بود. دو خط فکری متفاوت وجود داشت که در یک زمینه مشترک یعنی تئاتر به طور موازی در کنار هم حرکت میکردند. برخیها، مثل شما در هر دو زمینه مشغول کار بودند. تصوری وجود دارد که این دو مرکز تئاتر رقیب هم هستند. این رقابت واقعاً رقابت سالمی بود یا تلاش بود برای حذف یکدیگر؟
ـ این نوع تفاوت نگاه، یک نوع رقابت را رقم میزد که اتفاقاً رقابت کاملاً سالمی بود. در هر جامعهای اندیشههای مختلفی وجود دارد و به لحاظ فرهنگی هنری باید خوراک فرهنگی لازم برای آن طیف از مخاطبان فراهم شود. به نظر من، راهاندازی کارگاه نمایش، حرکت بسیار مثبتی بود و ما به ژانر دیگری از تئاتر، دست یافته بودیم. خوب کارگاه نمایش هم مخاطبان خود را داشت. اما در واقع هیچگونه دشمنی وجود نداشت.
▪ به نظر شما کارگاه نمایش در این رقابت شکست خورد؟
نـ ه ابداً اینگونه نشد.
▪ پس چرا کارگاه نمایش فروپاشید.
ـ بعد از انقلاب، روند حرکت تئاتر، تا مدتی متوقف شد و حتی اداره تئاتر هم، از هم پاشید و بسیاری از پیشکسوتان جای خود را به عدهای جوان بیتجربه دادند.
▪ شاید بروز این اتفاق، دیدگاه جدیدی را رقم میزد. بههرحال پذیرش دیدگاههای نوین و جدید همواره با مشکلات زیادی روبهرو است. جدایی بین سنت و مدرنیته شکل گرفت. اداره تئاتر، مبلّغ تئاتر اصیل ایرانی و نمایشهای آیینی سنتی بود و در مقابل کارگاه نمایش، تئاتر غربی و مدرن را رواج میداد. به نظر میرسد با رواج کارگاه نمایش، نوعی احساس خطر برای اهالی نمایش ایران به وجود آمد. واقعاً این اختلاف وجود داشت؟
ـ یک رشته مسائل وجود دارد که نباید آن را به حساب خدمات گذاشت بلکه در حقیقت این رخدادها جبر زمانه است. بههرحال پیشرفت جزء لاینفک زندگی است و باید با آن همراه شد.
طبعاً زمانی که تئاتر غربی آمد وجود یک رشته امکانات گستردهتر، با یک دید بازتر با یک نگاه موشکافانهتر و با یک حرکت حرفهای تئاتری ضرورت پیدا کرد.
وقتی آدمهای تحصیلکردهای چون نوشین به ایران بازگشتند، توقعاتشان نسبت به جامعه سنتی تغییر کرده بود. به نظر من، این مسائل، ربطی به سیستم و شخص خاصی ندارد. اینها جبر زمانه است و وجود دارد. من هم معتقدم این اتفاقات باید رخ بدهد و خارج از اراده آدمهاست. خود من آن زمان معتقد بودم که تئاتر پوچی، مال ما نیست، متعلق به سوئد، سویس و... است که مردم در رفاه کامل به سر میبرند و هیچگونه دغدغهای ندارند و از همین روست که به سمت پوچی، گام برمیدارند.
▪ با تمام این تفاسیر، بعد از انقلاب، تئاتر در دورهای دچار افول شد که البته این را باید جزء ذات طبیعی هر انقلابی دانست؛ چراکه پس از انقلاب، بسیاری از باورها و ارزشها، دچار تغییر و تحول میشود. به نظر شما دوران اوج طلایی تئاتر، چه زمانی بود؟
ـ زمان آقای منتظری، دوران طلایی تئاتر بود. در زمان ایشان مرکز هنرهای نمایشی تئاتر، دچار تحولات جدیدی شد و اتفاقات خوبی رخ داد. وی قدمهای بسیار مثبت و بزرگی برای تئاتر برداشت. او مدیر با شهامت و باحسننیتی بود.
دکتر منتظری از مدیران استثنائی تئاتر بود که تئاتر امروز ما هم تداوم بنیادی است که ایشان بنا نهاد.
بعد از دوران آقای منتظری دوباره تئاتر دچار فراز و نشیبهایی شد. در همین دوران، اغلب پیشکسوتان از تئاتر فاصله گرفتند و دلایل متعددی برای این فاصلهها وجود دارد. به نظر میرسد تئاتر در این سالها با هنرمندانش نامهربان شده است. این مسئله از کجا نشئت میگیرد.
بعد از رفتن آقای منتظری از مرکز، یک معضل دائمی به وجود آمد، وقتی مدیر تئاتری انتخاب میکردیم مشکلات بروز میکرد، وقتی مدیری خارج از تئاتر میآمد اتفاقات دیگری رقم میخورد و... در نتیجه این فراز و نشیبها، شکل میگرفت.
▪ اما داستان انجمن نمایش! به نظر شما چرا یکدفعه تصمیم گرفته شد تا حقوق هنرمندان انجمن نمایش را قطع کنند؟
ـ بعد از رفتن آقای منتظری، تقریباً هر مدیری آمد تصمیم داشت این اقدام را انجام دهد. این تصور وجود داشت که هنرمندان باید از صبح تا ساعت ۴ بعدازظهر در اداره تئاتر یا اداره کل هنرهای نمایشی حاضر باشند. درحالیکه هنرمندان ساعت کاری روتین ندارند. گاهی هنرمندان در روز ۸ ساعت تمرین میکنند و حتی شبها هم، به اجرای نمایش میپردازند و.... بنابراین، این مسئله ناشی از نوع نگاه مدیران است.
▪ به نظر میرسد این شکل مدرنی است در ادامه نامهربانیهای رایج با هنرمندان. به نظر شما این دست اتفاقات، چه تأثیری بر آینده تئاتر خواهد گذاشت؟
ـ به طور قطع اینگونه رفتارها، هنرمندان را به سمت سینما و تلویزیون سوق میدهد و این برای تئاتر، مضر است. این خطر وجود دارد که نیازهای زندگی، هنرمندان را از تئاتر دور کند. اما گاهی اوقات هم به خود میگویم «ما عاشقهای دل هستیم.» خیلی اوقات هم بدون دستمزد کار کردهایم و برای این کار دلیلی جز عشق و علاقه نمیبینم.
مهرداد ابوالقاسمی
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست