جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
اقتصاد سالم در خانه
خانواده، هر چند مجموعهای اجتماعی است اما به جهت آن که در روابط اقتصادی نقش و جایگاه ویژهای دارد، میتوان آن را مجموعهای اقتصادی نیز قلمداد کرد; مجموعهای که در آن پول و کالا بین اعضا و نیز بین خانواده و دیگر نهادها مبادله میشود. همین وضعیت موجب میشود اقتصاد خانواده در ارتباطی نزدیک با اقتصاد کلان باشد، با این حال این به آن معنا نیست که در صورت نامتعادل بودن روابط اقتصادی در سطح کلان، نتوان روابط اقتصادی خانواده را متعادل کرد و سلامت بخشید. بلکه با وجود تسلط و اثرگذاری اقتصاد کلان بر خانواده مانند اثر رکود و تورم و یا رونق بر وضعیت اقتصادی خانواده، میتوان بخش قابل توجهی از مسایل و روابط مرتبط با حوزهء اقتصاد را در خانه با تدبیر اصلاح کرد و از این طریق سهمی نیز در اصلاح سطح کلان اقتصاد ایفا کرد. برای این منظور باید به چند اصل توجه کرد:
الف) شناسایی نیازهای واقعی اعضا:
مدیر و سرپرست خانواده، باید از نیازهای واقعی تمام اعضا اطلاع داشته باشد. این را نیز در نظر داشته باشد که نیازها ثابت نیستند و همیشه نیازهای جدیدی خلق میشوند; مخصوصا در فرآیند رشد فرزندان، نیازها گونهگون میشوند. مدیر خانواده از یک سو باید این نیازهای جدید را شناسایی کند و از سوی دیگر از نیازهای غیرواقعی اطلاع یابد و آن را به خود فرد و دیگران منتقل کند. به عنوان مثال اگر فرزند شما که صبح به مدرسه میرود و بعدازظهر را در خانه سپری میکند، تقاضای تلفن همراه کرد، این نیازی واقعی است؟ بالاخره هر وسیلهای نیازی را رفع میکند و برای روز مبادا به کار میآید اما نمیتوان با این توجیه آن را نیازی واقعی دانست. نیاز با مشکل و مساله مواجه است و در صدد رفع وضعیت عدم تعادل برمیآید. بخشی از نیازهای بیان شده از سوی اعضا، نه واقعی و ناشی از وضعیت عدم تعادل، بلکه ناشی از تبلیغات، یادگیری و قرار گرفتن در معرض آن (از طریق روابط با نزدیکان و دوستان) شکل میگیرد. در یک اقتصاد سالم بین این دو نیاز تفاوت قایل میشوند.
ب) شناسایی علاقههای واقعی اعضا:
در مقایسه با نیاز، علاقه امر شخصیتری است. با این حال، علایق هم میتوانند غیرواقعی باشند، یعنی مبتنی بر نیازی واقعی نباشند و در چارچوب توان و مصالح فرد و خانوادهجای نمیگیرند. ممکن است همهء ما علاقهمند به داشتن اتومبیلی مدل بالا و گران قیمت باشیم اما این علاقه تا چه حد با واقعیت زندگی ما همخوان است.
به این جهت علاقهمندیها هم باید مورد شناسایی و بررسی قرار گیرند و الک شوند تا بتوان در صدد برآوردن علایق واقعی اعضای خانواده برآمد، در غیر این صورت از یکسو خانواده با هزینههایی مواجه میشود که فاقد مطلوبیت چندانی است و از سوی دیگر بخشی از نیازها و علایق واقعی بر زمین میماند و به روابط و اقتصاد ناسالم در خانواده دامن میزند.
ج) شناسایی مصالح اعضا:
مصالح، علایق را محدود میکنند; چرا که برآوردن هر علاقهای لزوما به مصلحت نیست. در خانواده، باید نیازها و علایق، ذیل مصلحت اعضا تعریف شود، سن، جنسیت، وضعیت فعالیت و سطح تحصیلات اعضا و موقعیت اجتماعی و توان اقتصادی خانواده، از عواملی هستند که تعیینکنندهء مصلحت هر عضو خواهد بود.
به عنوان مثال، شاید نیاز اولیهای در تهیهء تلفن همراه برای کودک دبستانی احساس شود و او نیز علاقهمندی زیادی نسبت به آن نشان دهد اما این پرسش همچنان مطرح است که آیا به مصلحت است او از این دستگاه برخوردار شود؟
خرید این دستگاه چه انتظارهای جدیدی در او ایجاد میکند و چه هزینههایی را بر خانواده تحمیل میکند؟ او را به لحاظ روانی در چه موقعیتی قرار میدهد؟ در نظر نگرفتن مصلحت نه تنها میتواند به اقتصاد خانواده خسارتهایی را وارد کند، بلکه میتواند فرد را با آسیبهای روانی و اجتماعی مواجه کند.
د) برنامهریزی:
هر فعالیتی بدون برنامهریزی نمیتواند نتایج مطلوب و دلخواه را به همراه داشته باشد. برنامهریزی نیز لزوما به معنای نوشتن اجزای فعالیت برای رسیدن به اهداف نیست، میتوان این فرآیند را بدون نوشتن پی گرفت، در حوزهء اقتصاد خانواده پس از شناسایی نیازها، علایق و مصالح اعضا، باید برای برآوردن آنها برنامهریزی کرد. چگونه و طی چه زمانی میخواهیم نیازها را پاسخ بگوییم؟ در این بخش، اولویتبندی نیازها از ضرورت غیرقابل انکاری برخوردار هستند.
نداشتن برنامهء مشخص موجب میشود از یک سو بخشی از منابع خانواده (شامل منابع مالی، اجتماعی و روانی) اتلاف شود و از سوی دیگر نارضایتی اعضا را به جهت برآورده نشدن درست و به موقع نیازها به همراه داشته باشد. از این رو، در کنار برنامهریزی، باید در تحقق آنها زمان لازم را لحاظ کرد و از اعضای خانواده صبر و حوصله طلبید. تعجیل در برآوردن نیازها، به نادیده گرفتن مصلحتها میانجامد. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت عواقب رفتار براساس خواستههای ما پیش رود، بلکه عواقب ناخواستهء رفتار، خود را به ما و خانواده تحمیل میکند و از سلامت اقتصاد خانواده میکاهد.
هـ) مشارکت دادن اعضا:
برای برخورداری از اقتصادی سالم در خانواده، باید تمام اعضا در تحقق و برآوردن اهداف و نیازهای خانواده و یکدیگر مشارکت داشته باشند. مشارکت نیز لزوما مالی نیست، بلکه نقش اجتماعی، فکری و روانی هر یک از اعضا در برآوردن نیازها و علایقی که برحسب مصلحت اعضا تعریف شدهاند و خانواده مصمم است برحسب برنامهای مشخص و در زمانی تعیین شده آن را برآورده کند، بسیار مهم و موثر است. از این رو، خانواده هر چند جایگاه حوزهء خصوصی افراد است، ولی خود دارای حوزهای عمومی است که مربوط به تمام اعضا میشود.
به همین جهت بخش قابلتوجهی از نیازها، علایق و مصالح را باید در همین حوزهء عمومی خانواده به بحث گذارد و با دستیابی به فهمی مشترک از آنها، مشارکت تمام اعضا را برای برآوردن نیازها جلب کرد. یک اقتصاد سالم، فارغ از روابط اجتماعی سالم نیست، روابطی که از یک سو مبتنی بر سلطهگری و سلطهپذیری نباشد و از سوی دیگر بتواند به شناسایی درست خواسته و نیازها بینجامد.
حسین نورینیا
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست