جمعه, ۲۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 14 March, 2025
مجله ویستا

الفبای رفتار سیاسی وسیاست ورزی


الفبای رفتار سیاسی وسیاست ورزی
برخی معتقدند مدیریت سیاسی كشور میدانی است كه هر علاقه مندی خواهد توانست رهبری و هدایت آن را در دست گیرد. از این جهت اداره امور سیاسی را آنقدر سبك شمرده كه با اندك سوابق و تجارب كاری سكان آن را به دست هر ناآشنایی می سپارند.
اشخاصی كه در كرسی سیاست ورزی و حاكمیت بر اداره سیاسی، جامعه در حیطه مدیریتی آن قرار گرفته یا درصدد تصدی دستگاه های اجرایی كشور هستند. خصوصاً برای آن دسته از ایدئولوگ های سیاسی احزاب و صاحبان منصب سیاسی كه جرأت عهده داری چنین سمت هایی را بدون تحصیل دانش و كسب تخصصی لازم در سر دارند. ما درصدد تعریفی از سیاست و چگونگی دامنه و عرصه های سیاست و كار سیاست ورزی و در نهایت بیان سیستم حكومتی بر مبنای دیانت، اخلاق و تقوا و تقبیح سیاست ورزی بر مبنای غلبه و سلطه بر دیگران؛ یعنی سركوب رقیبان و انجام سیاست بر حسب تكلیف الهی هستیم.
●واژه سیاست:
در بررسی واژه سیاست و نقطه آغازین آن درمی یابیم كه به طور كلی تفكرات سیاسی به عهد پر طمطراق یونان باستان برمی گردد. اما «علم سیاست به عنوان یك رشته آموزشی بنیادین در تفكرات امروزین بشر تا حدی نو است و طی یكصد سال اخیر رشد یافته و با پیدایش مكاتب سیاسی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی به اوج خود رسیده است». اگرچه امروزه بسیاری برآنند تا از سیاست تصوراتی داشته باشند لیكن واژه سیاست چندان عامیانه و قابل فهم نخواهد بود. ما در كاربرد واژه سیاست و براساس واژه رایج در آكادمی یونان از آن اصطلاح به علم سیاست خواهیم رسید؛ یعنی این واژه هم به خود «سیاست» نظر دارد و هم به رفتار و عمل سیاسی به طوری كه دربرگیرنده سیاست نظری و عملی است. پایه و ریشه واژه «سیاست» (politics) از واژه یونانی پولیس: polis= شهر اتخاذ گردیده است؛ یعنی به مفهوم مصطلح دولت شهر، اما عده زیادی از واژه سیاست به معنای علم قدرت یا (فن اعمال قدرت) یاد كرده اند. از این جهت كه علم سیاست نه تنها اصول و بنیادهای مربوط به سازمان های سیاسی و رفتار سیاسی سیاستمداران را بررسی می كند بلكه درصدد آن است تا فعالیت احزاب، گروه های سیاسی و نهادهای گوناگونی را هم كه همواره به نوعی در تلاش و جست وجوی كسب قدرت، اعمال نفوذ در حاكمان سیاسی و یا حفظ قدرت نفوذ خود در قدرت (دولت) هستند را مورد مطالعه و كنكاش قرار می دهد به دیگر سخن علم سیاسی جنبه های نظری و عملی پدیده های سیاسی را بررسی می نماید.
علم سیاست به تحلیل و بررسی جنبه های سیاسی از پدیده های اجتماعی و رفتار حاكمان و دولتمردان نظر دارد. بر این اساس مركز ثقل بررسی علم سیاست بر محور state= دولت است. عده ای برآنند كه علم سیاست را به حكومت government اطلاق نمایند. گروهی دیگر به مانند پل ژانت (متفكر و محقق فرانسوی) نظر بینابینی از سیاست ارائه می دهد. وی می گوید: علم سیاست در حقیقت آن بخشی از علوم اجتماعی است كه درباره بنیادهای دولت (اقتدار حاكمیت) و اصول حكومت بحث و بررسی می كند. اما محققان و متفكرانی چون: هارولد لاسول، چارلز مریام، ماكس وبر، برتراند راسل، واتكینس و هانس مورگنتا همواره بر «سرشت پویایی سیاست» تأكید می ورزند. این دسته از دانشمندان معتقدند كه قدرت مفهوم اساسی سیاست است و همه شاخه های علم سیاست را به هم پیوند می دهد. از طرفی دیوید ایستون بر آن است تا سیاست را به «توزیع آمرانه ارزش ها برای جامعه» مرتبط نماید. نولی، تعریف های متفاوتی از سیاست ارائه می دهد و می گوید:
۱- سیاست؛ یعنی: «هنر استفاده از امكانات» موجود.
۲- سیاست؛ یعنی: «حكومت بر انسان ها» بهتر است بگویم سیاست یعنی هنر مردمداری.
۳- سیاست؛ یعنی: «مبارزه برای كسب قدرت».
۴- سیاست؛ یعنی: «دانستن اینكه: چه كسی می برد، چه می برد، چه موقع می برد، چگونه می برد، و چرا می برد؟» این تعریف از هارولد لاسكی از سیاست كه بیشتر جنبه شعارین و عملكرد احزاب سیاسی می تواند باشد.
۵- سیاست؛ یعنی: «توزیع آمرانه ارزش ها».
نولی با استفاده از تعابیر فوق از سیاست تعریفی مستقل از علم سیاست ارائه می دهد و می گوید: «همه آن فعالیت هایی كه مستقیماً یا به طور غیرمستقیم با كسب قدرت دولت، تحكیم قدرت دولت و استفاده از قدرت دولت همراه است» البته عده ای از دانشمندان علوم سیاسی سیاست را هنر «هنر اداره حكومت» و عده ای نیز آن را به فن «فن اعمال سلطه» یاد كرده اند كه از این مقال خارج است. اما آنچه از مفهوم سیاست می توان گفت: سیاست را فن و هنر مردمداری باید دانست. این تعریف جنبه رفتاری سیاستمدار را مدنظر قرار می دهد. طبق این تعریف از سیاست هر شخصی غیر عالم سیاسی اگرچه یك كدخدای روستا باشد می تواند بر عرصه سیاست تكیه زند.
اما آنچه از مفهوم سیاست و مستفاد از سیاست می توان تعریف كرد. عبارتست از: سیاست یعنی علم قدرت (علم اعمال قدرت مشروع)، علم كسب قدرت، هنر حكومت كردن و فن مردمداری؛ بهتر است بگوییم: شیوه رفتار هژمونی و برتری جویی بر دیگران. این تعریف: از مفهوم سیاست هم دربردارنده معنای مثبت از سیاست؛ یعنی هنر حكومت كردن، فن مردمداری و ایجاد محبوبیت بر دل ها و هم به معنای منفی آن، یعنی به شیوه رفتار هژمونی و اعمال سلطه و برتری جویی بر دیگران اشاره دارد كه در آن به اطاعت درآوردن بی چون و چرای رفتار دیگران بر خواسته خویش به هر طریق ممكن مدنظر است. این روش از سیاست در قالب تیمارشی یا تیرانی (كه توسط یك فرد) و الیگارشی (توسط عده ای به نام طبقه اشراف) در مقابل حكومت دموكراسی عامه مردم متصور است. اما تفصیل این بحث خارج از این مقاله است. زیرا ما درصدد تقسیم بندی انواع و اقسام حكومت ها نیستیم.
●عرصه علم سیاست:
برخلاف مفاد مطروحه در فرهنگستان علوم سیاسی و اجتماعی آمریكا در تاریخ ۲۸ و ۲۹ دسامبر ۱۹۶۵ كه در آن به منظور بحث درباره عرصه، هدف ها و روش های علم سیاست طی كنفرانسی در فیلادلفیا و با حضور اندیشمندان صاحبنامی چون: دیوید ایستون، هری ایكشن، هانس مورگنتا، نورمن پالمر، و آلفردو گرازیا تشكیل گردید كه در آن كنفرانس، عرصه سیاست را «پویا، توضیح حال، فهم گذشته و پیشنهاددهنده» بررسی كردند. اما ما در این مقال سیاست را در عرصه های داخلی و بین المللی و مدیریت بر بحران ها و نیز سازمان های جهانی جست وجو می كنیم. بر این اساس عرصه های سیاست عبارتند از:
الف) علم سیاست: دانش و فن تصمیم سازی است كه در آن حاكم با استفاده از متدهای اعمال قدرت و سلطه (مشروع یا غیرمشروع) تصمیماتی را بر اشخاص (جمعیت تحت سیطره) و قلمرو (سرزمین تحت حكومت) به همراه ابزار حقوقی لازم الاجرا می سازد. این تصمیم سازی ممكن است توسط حاكم، رئیس اداره، مدیریت شركت برای افراد تحت مدیریت، كاركنان و كارگران باشد و ممكن است عالی ترین مقام های اجرایی و حكومتی اعم از شخص رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیر یا هیأتی از وزیران، فرماندار شهری، و یا نمایندگان منتخب مردم براساس اختیاراتی كه به او تفویض گردیده است. برای اداره امورجامعه انجام گیرد ویا ممكن است توسط تعدادی از سران یا نمایندگان دولت ها در صحنه بین المللی و منطقه ای با ایجاد سازمانی مشترك ومركب به منظور رسیدن به هدفی مشخص و مشترك. مثلاً هماهنگی و همدستی به منظور پیشگیری یا جلوگیری و خاتمه دادن به بحران منطقه ای یا جنگ داخلی همچنین به منظور كاهش اثرات تخریبی بر محیط زیست یا تلاش كشورها به منظور جلوگیری از سرایت بیماری مسری از كشوری به قلمرو كشور یا برقراری امنیت مشترك در مرزها و یا كمك رسانی برای آسیب دیدگان حوادث و بلایای طبیعی، مضاعدت جهانی، به منظور كاهش عقب ماندگی كشورهای فقیر و جلوگیری از گسترش و شدت فقر اقتصادی و فرهنگی بر كشورهای عقب نگه داشته شده باشد.
●فرایند پروسه سیاستگذاری
۱- درك واقعیات موجود (مبتنی بر مطالعه و تحقیق میدانی).
۲- تبیین و ترسیم خط مشی ها.
۳- بررسی روند تصمیم گیری و جهت گیری جریان های تصمیم سازی.
۴- جلوگیری از اتلاف فرصت ها و زمان (سرمایه و منابع انسانی).
۵- كنترل مجدد هزینه ها و اعتبارات تخصیصی (كنترل بر نحوه توزیع منابع).
۶- تألیف خواسته ها: بررسی روند تحقق خواسته ها و انطباق آن با محیط.
۷- جلب رضایتمندی و حمایت ها و نیز بیان راهكارهای مناسب ساختاری به منظور جلوگیری از نارضایتی عمومی و بروز بحران اجتماعی.
ب) اعمال قدرت: یكی از ابزارهای اجرایی تصمیمات سیاسی اعمال قدرت است. بی شك در هیچ حكومتی بلكه در هیچ سیاستی بدون اعمال قدرت و استفاده از ابزارهای حقوقی و سازمانی رسیدن به سیاست ثبات و اداره حاكمیت بر كشور و یاحتی یك شركت تولیدی، سازمان اقتصادی و یا سازمان بین المللی عملاً ممكن نخواهد بود.
ج) تدوین قوانین و مقررات حكومتی: یكی دیگر از میدان عمل سیاست را باید در صحنه ایجاد قوانین مربوط به اعمال حاكمیت جست وجوكرد. امروزه حتی در تشكیل و هدایت یك تیم ورزشی با نوعی سیاستگذاری، سیاسترانی و وضع مقررات همراه است.
د) كشف بحران های احتمالی و مدیریت خنثی سازی زمینه های ایجاد بحران: بحران چیست؟ بحران پدیده ای است حادث و می توان بحران را به رخدادی غیرمترقبه و محتمل در آینده توصیف كرد. ما در كتاب در دست اقدام: «ماهیت بحران در دموكراسی های انفعالی» به توضیح این مفهوم همراه با انواع و اشكال بحران و زمینه های ایجاد آن به تفصیل سخن گفته ایم و مستفاد از آن بحث بیان این نكته را بسنده می داریم كه یك سیاستمدار باهوش باید از این دو صفت برخوردار باشد: نخست اینكه بحران شناس باشد؛ یعنی بحران ها را قبل از وقوع آن پیش بینی نماید و سیاست خود را براساس چنین محتملاتی طرح ریزی و اقدام نماید. دیگر اینكه به محض وقوع بحران با استفاده از درایت و تدبیر خود به رمزگشایی و حل بحران به احسن وجه فایق آید.
به طوری كه آن را صرفاً به مشاور، معاون، مافوق و دیگران نسپارد. از مشورت با دیگران یا رفتار گذشتگان بهره گیرد. اما با توجه به نوع بحران از نبوغ و تراوشات فكری خود بهره جسته و بیشتر به تدبیر و اندیشه خود اعتماد نماید. البته این نه به این معنا كه خودرأی باشد. از این جهت باید سعی شود تا اداره امور سیاسی در دستگاه های حساس سیاسی به سیاسیون و سیاستمداران و دانش آموختگان علم سیاست سپرده شود تا بحرانی توالی بحران دیگر نینجامد.
باید كار سیاست ورزی به فیلسوفان و نظریه پردازان سیاسی متخصص و آشنایان به علم ریاضیات در حكمت سیاسی سپرده شود. چرا كه سیاست به مانند حرفه خطیر پزشكی است كه هر كس را یارای انجام آن نباشد كه به حكم عقلا برای نجات جان بیمار باید او را به متخصص فن پزشكی سپرد نه هر طبیب مدعی و تجربی. حال چگونه می توان جرأت كرد كه سرنوشت جامعه ای یا كشوری و یا سازمانی حتی اداره سیاسی شهری را به دست شخصی غیرمتخصص مثلاً مهندس، پزشك، كارمند حرفه ای مجرب یا تاجری سپرد بلكه صرفاً به تجارب گذشته شخص بسنده داشت؟ بنابراین مدیریت سیاسی كشور باید به دست سیاستمداران متخصص سیاسی اداره شود و یك سیاستمدار كسی است كه به محیط سیاست ورزی،كارویژه های سیاست، اصول سیاست علم و آگاهی داشته و در كنار بینش و آگاهی با دانش و فن سیاست از دیگر علوم چون: روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، فلسفه و اخلاق، تاریخ و تدابیری از چگونگی كشف و مقابله با شورش، اغتشاش و انواع بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی واقف باشد. علاوه بر صفات اختصاصی مذكور یك سیاستمدار باید دارای ویژگی های عمومی زیر باشد:
۱- التزام به عدالت و تقوا، كرامات اخلاقی و عزت نفسانی.
۲- دارا بودن جرأت و جسارت لازم.
۳- در رفتار سیاسی شهره صداقت در گفتار و درستكاری باشد.
۴- طرد اشخاص سخن چین و تفرقه افكن و متملق
۵- داشتن خلوص نیت و هدف فقط برای رضایت خداوندی.
۶- مسؤولیت پذیری نه ریاست طلبی.
۷- عامل به قول و وعده خویش و مردمدار باشد.
۸- دوستدار علم و دانش باشد.
۹- ساده زیست باشد.
۱۰- به دور از تكاثر و زراندوزی باشد.
اهداف سیاست ورزی
۱- جلوگیری از هرج و مرج همراه با ایجاد نظم و امنیت عمومی و برقراری قسط و عدل در جامعه.
۲- اجرای قوانین موضوعه.
۳- برقراری روابط دیپلماسی با كشورهای متحد و سایر كشورها و سازمان های بین المللی.
۴- هدایت جامعه به سمت خداپرستی، وفاق ملی، تعالی، سعادت، پیشرفت، كمال و رشد استعدادهای بشری.
۵- ایفای تعهدات انتخاباتی.●انواع بحران
در زمینه بحران و انواع آن تاكنون كتاب جامعی تدوین نشده است بلكه آنچه تاكنون به عنوان تحقیق در این زمینه می توان یاد كرد حاصل تلاش جمعی از دانشمندان سیاسی آمریكا در كتابی تحت عنوان «بحران ها و توالی ها» توسط آقای بایندر و همكارانش و نیز كتابی تحت عنوان «جلوه هایی از توسعه سیاسی» توسط آقای پای (لوشین پای) به رشته تحریر درآمده است. اما ما در بررسی نظریه خود در زمینه ماهیت بحران و كالبدشكافی انواع بحران ها و در رهیافت از عمل سیاسی به نظریات مهمی در زمینه بحران ها رسیده ایم. امیدوارم با توفیقات و عنایات خداوندی بتوانم پس از تحقیق میدانی در كشورهای مورد مطالعه آن را در اختیار مشتاقان علم سیاست، دانشجویان سیاسی و مدیران سیاست ورزی قرار دهم. نویسندگان كتاب یاد شده به پنج بحران اشاره كرده اند كه عبارتند از:
۱- بحران هویت: «عبارت است از اعتراض از هویت ملی و فرهنگ سرزمینی» كه در آن ملتی به دلیل پذیرش حاكمیت فرهنگی و نفوذ فرهنگ بیگانه هویت یعنی اصالت فرهنگی خود را از دست بدهد. یعنی ملتی با تأثیرپذیری از تبلیغات سوء و گسترده بیگانه در هویت مشترك خود ایجاد نوعی تشكیك نموده و رفته رفته با نفوذ و رخنه فرهنگ بیگانه تعصبات فرهنگی خود را از دست داده و به پذیرش فرهنگ بیگانه روی می آورد. فرهنگ یعنی: زبان، باورها، آداب و رسوم، خلقیات رفتاری در یك جامعه. (این بحران از قبیل بحران های فرهنگی است).
۲- بحران مشروعیت: وقتی است كه از نحوه كاربرد اقتدار، نوع ایدئولوژی متخذه در هیأت حاكمه در نتیجه حقانیت در حاكمیت و اقتدار قانونی نظام در معرض سؤال و در نتیجه نارضایتی عمومی قرار گیرد. در این صورت نظام سیاسی مقبولیت عمومی خود را از دست خواهد داد. (این بحران سیاسی است).
۳- بحران مشاركت: نوعی عدم تمایل عمومی نسبت به همراهی با خواسته مسؤولان نظام حكومتی پدید می آید. (این بحران نیز از بحرانهای مهم سیاسی است.)
۴- بحران رسوخ پذیری: وقتی است كه در آن استوانه ها و هنجارهای ارزشی ملتی در معرض آسیب پذیری و القای فرهنگ بیگانه قرار گیرد. (این قبیل از بحرانها از بحرانهای مهم فرهنگی است).
۵- بحران توزیع (توزیع منابع و ثروت): ناشی از محروم داشتن اقشار جامعه تحت قلمرو حكومتی و برخورداری از قشرهای برین از منابع ملی به طوری كه موجب ایجاد نابرابری و شكاف اجتماعی گردد.
۶- بحران در اراده عمومی: در این بحران حاصل اختناق و محدودیت و سلب دموكراسی در كشورهایی است كه نظام سیاسی به نوع رژیم استبدادی بوده و از فقدان آزادی خصوصاً در بیان آراء و عقاید رنج می برند سانسور خبری و مطبوعاتی رایج، نفوذ دولتمردان و عناصر متنفذ بر جراید و مطبوعات و از طرفی احزاب سیاسی از میدان عمل چندانی برخوردار نبوده و سیستم حكومتی بیشتر به شكل بسته سنتی ویا نیمه سنتی اداره می شود به مانند بسیاری از كشورهای جهان تا اواخر قرن نوزدهم و غالب حكومتهای عربی خاورمیانه فعلی و حكومتهای تحت سیطره كودتاچیان غالباً در آمریكای مركزی و كشورهای سوسیالیستی سابق و بعضاً امروزین در این قبیل از كشورها اشكال مبارزه زیرزمینی فرسایشی با هدایت از خارج انجام می گیرد. احزاب سیاسی آزادی لازم در انتخاب نمایندگان خود در پارلمان و هیأت حاكمه در عرصه های مختلف سیاسترانی را ندارند.
آقای پای (لوشین پای) نیز سعی بر آن داشته است بحران دیگری تحت عنوان بحران ادغام اجتماعی بر انواع بحرانها بیفزاید. ما در كتاب «ماهیت بحران در دموكراسی های انفعالی» به موارد دیگری از بحرانها اشاره داشته ایم كه در این مختصر سخن مجالی به بیان آن نیست. اما ذكر این نكته را ضروری می دانم كه در بحران «نزع اراده عمومی» فشارها و پیامدهای ناشی از آن موجب بازدارندگی توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و مانع شكل گیری نهادهای دموكراتیك خصوصاً احزاب سیاسی و رسانه های خبری آزاد در كشورهای كمتر توسعه یافته می گردد.
ابزارهای سیاست ورزی
الف - تدبیر و هدایت
ب - مذاكره
ج- دیپلماسی
الف) تدبیر و هدایت جریان سیاسی: با استفاده از ابزار رهبری و اختیارات داده شده و اعمال قدرت لازم به هدایت روند بحران و جریانات سیاسی می پردازد. این ابزار وابستگی زیادی به تفكر و درایت دارد.
ب) مذاكره: یكی از اساسی ترین ابزار سیاست ورزی استفاده از مذاكره است كه با تمسك به فن جدل و قواعد حقوقی طی جلسات چانه زنی و اتخاذ تصمیم جهت نیل به خواسته های مورد نظر انجام می گیرد. مذاكره ممكن است دو یا چند جانبه و یا همراه با واسطه هایی انجام گیرد.
ج) دیپلماسی: امروزه اساس روابط بین الملل و بین دولتها حتی مدیران شركتها و مؤسسات اقتصادی و تجاری بر پایه اصول دیپلماسی استوار است. در این روش با ارسال نمایندگان و معرفی آنان بین دولتها و شركتها و مجامع بین المللی به رأی زنی و تبادل نظر می پردازند. آمادگی طرفین یا ورود اشخاص و اطراف ثالث، هماهنگ جریانها و رسیدن به توافقات اولیه قبل از مذاكره نهایی از وظایف مهم دیپلماسی است . براین اساس میزان موفقیت یك قرارداد یا توافق و تفاهمات در اجلاس به میزان قدرت و توانایی دیپلماسی دیپلماتها بستگی دارد .
●كار ویژه های علم سیاست:
عمده كار ویژه علم سیاست كشف و مدیریت بحران است. بحرانهای سیاسی گاه ریشه در ایدئولوژی حاكمیت دارد. گاه در ساختار حكومت (نوع حكومت) است، گاه ناشی از عوامل اقتصادی و اجتماعی است و گاه ریشه ای است و گاه گذرا و آنی. ما این مبحث را در بررسی انواع بحرانها پی می گیریم. منشأ بحرانها: پایندر و همكارانش در كتاب «بحرانها وتوالیها در توسعه سیاسی» خود به این نكته تصریح داشته اند كه بحرانها در نتیجه بروز تناقض بین نشانگان سه گانه توسعه یعنی برابری فرهنگی، (نابرابری فرهنگی)، ظرفیت اقتصادی (نحوه توزیع منابع ثروت) و انفكاك اجتماعی، (شكاف طبقاتی) ایجاد می شود. از دیدگاه آلموند و همكارانشان منشأ بحران یا در ذات هر نظام سیاسی است و یا در عوامل محیطی نهفته است و بحرانی را كه از ذات نظام سرچشمه می گیرد نظریه پردازان مزبور به بحران منبعث از نظام یاد می كنند و در این بحران نااستواریها وبحرانهای مزبور ناشی ازتقاضایی است كه اقتدار تصمیم گیرندگان صاحب منصب (اعم از منصوب یا منتخب) را مورد تهدید قرار می دهد. این تهدیدات ممكن است در قالب عدم تمكین و مقاومت اعتراض آمیز، عدم اطاعت، اعتصابات عمومی و در نهایت ترور شخصیتها و اغتشاش رخ بنماید.
بحرانی كه از عوامل محیطی منبعث شده باشد معمولاً ناشی از تغییراتی است كه در صحنه بین الملل ایجاد می شود چراكه عملكرد حكومت یا تقاضاهای اقتصادی در جامعه خواستهای منفعت طلبانه را تحت تأثیر منفی خود قرار می دهد. به هر حال منشأ بحران چه ناشی از عوامل محیطی و چه عوامل منبعث از نظام باشد، عدم تقارنی در نظام به وجود می آورد كه به اقداماتی به منظور رفع آن نیازمند است.
●عوامل تشدید كننده بحران
عوامل تشدید كننده بحران كه مورد توجه آقای فلاناگان در كتاب «بحران، تحول و تغییر» قرار گرفته است حوادثی چون: ترور، آشوب یا شكست در صحنه جنگ داخلی می توان یاد كرد. همچنین عواملی چون (محدودیت) فرصتها و امكانات بین المللی و یا تهدیدات خارجی از عوامل خارجی است كه بر اهمیت و برجستگی قطبهای موجود در نظام اثر می گذارد. بنابراین عوامل ایجاد بحران یا منبعث از نظام سیاسی است و یا محیط تصمیم گیری در نظام سیاسی و یا میان روابط بین دول و تعامل دولتها درعرصه بین الملل و سازمانهای جهانی می تواند باشد.
●●●- سیاست كوششی است در راه تحقق نظم و امنیت اجتماعی و جلوگیری از بروز هرج و مرج.
- در سیاست ورزی تعامل بین دو عنصر عقل(تدبیر مدن) اخلاق (تدبیر منزل)و ادب (هدایت های ارشادی) اجتماعی زمینه ساز بقای جامعه سیاسی است.
جامعه سیاسی وقتی متعالی است كه افراد آن جامعه وارسته از تمایلات شخصی و گرایشهای نفسانی بوده باشند.
- در بیان سیاست ممدوح و مقبوح: سیاستی ممدوح است كه بر گرفته از دیانت، تقوی، آگهی به شریعت و احكام دینی همراه با رفتار و انفاس قدسی باشد. سیاست لایتنازع از دیانت و الفت گرفته با اصول اخلاقی است. اخلاق و سیاست قرین ضرب یك مخرج و دو عنصر لایتجزا از یكدیگرند.
مهمترین دشواری در سیاست ورزی همانا مشكل فقدان اخلاق، رفتار دینی و ایفا به تعهدات اخلاقی است. كه این بیشتر به فرهنگ مذموم «هابزی» كه او می گوید: «انسان گرگ انسان است» یعنی رفتار سبعیت در سیاست را اذعان بلكه تجویز می كند و ماكیاولی كه معتقد است: «به هر شكل ممكن حكومت كن شیطانی یا ایزدمداری نیك و شر نزد سیاستمدار و سیاستران است او برای اعمال قدرت هرچه صلاح بداند و هر ابزاری را لازم بداند می تواند به هر طریقی اعمال قدرت كند. هر چند به مكر و دروغ متوسل شود. شاید مشكل این باشد كه سیاست ذاتاً ماهیتی دو گانه دارد ودر رفتار سیاست ورزان رابطه ای مرموز به خود گرفته است و سیاستمدار می كوشد برای حفظ بقای خویش سیاست دو روی یك سكه را اعمال نماید. مهمترین هدف از سیاست در اسلام در هم آمیختن عمل سیاسی با اصول نوعدوستی، همگرایی و محبت و مهرورزی، اخلاص در نیت و رفتار (نیت، اندیشه و كردار پاك) در ارتباط با ایفای وظایف سیاسی از عوامل مثبت در سیاست ورزی است.
- اسلام، سعادت و خوشبختی نوع بشر به سمت یكتاپرستی، كمال، رحمانیت و ربوبیت را می اندیشد. در فرهنگ «سعد - تدبیری» به سعادت فرد، جامعه و اجتماع بشری به سمت تعالی، كمال و نجات و رستگاری نظر دارد. حال آنكه در فرهنگ «شوم - تقدیری» كه توأم با مكر و غلبه، آز ورزی، حسادت، شقاوت، خونریزی و خشونت، بدیمنی، فساد و تباهی است جامعه را به توحش، قانون گریزی وا می دارد كه فاقد اصول اخلاقی است.
- از شرایط برجسته سیاست ورزی آشنایی سیاستمدار با علوم سیاسی، جامعه شناسی، اخلاق، روانشناسی، تاریخ و بحران شناسی و تحلیل وقایع (سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) و این از عوامل مؤثر و موفقیت آمیز در زمینه سیاست ورزی است.
- بهترین راهكار برای گزینش مدیران همانا طرد الگوی نگرشی به یادگار از دیرینه مبتنی بر «زر، زور و تزویر» و رویكرد به فرهنگ توأم با دیانت، تقوا و امانتداری است.
- مهمترین معیار و الگوی انتخاب و گزینش مدیران سیاسی همانا علاوه بر شرایط عمومی عدالت و قانونمداری، دارای شرایط لازم از جهت دارامندی تخصص لازم، تعهد (وفای به عهد و امانتداری) تقوا ودیانت است. چنین سیاستی و چنین سیاستمدار و سیاست ورزی جامعه را به سمت كمال، تعالی و در نهایت مدینه فاضله متعالیه سوق خواهد داد. نمونه برجسته چنین سیاستمداری را می توان در دوره كوتاهی از تاریخ یعنی به دوره حكومت علوی یاد كرد.
نقی عاشوری نیا
كارشناس مسائل سیاسی
دانش آموخته از دانشگاه مفید قم
منبع : روزنامه ایران