چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
هزینه اضطراب اجتماعی زنان
اضطراب یكی از شایعترین مشكلات عاطفی انسان امروز است كه آنچنان در تار و پود زندگی وی ریشه دوانده كه به جرات می توان گفت زمینه بسیاری از بیماریهای جسمی، كسالتهای روحی، آشفتگی های رفتاری و واكنش های نامناسب او را تشكیل می دهد.
اضطراب انسان امروزی، واكنشی است در مقابل رشد سریع تكنولوژی، فشارهای ناشی از شهرنشینی، گسستگی های ارتباطی، از هم پاشیدگی جوامع، تحولات اجتماعی و تعارضات فردی كه به شكل فزاینده حیات بارورانسان را تهدید می كند.
بنابراین در جهان كنونی هر فردی بسته به تجربیات و شخصیت خود می تواند كم و بیش اضطراب را تجربه نماید، خلوت و تنهایی، خانه و محیط تحصیل، مكانها و محیط اشتغال می توانند از جمله عوامل ایجاد اضطراب باشند.
اضطراب یك هیجان معمول بوده و واكنشی در مقابل تغییرات زندگی است. اشكال خفیف اضطراب حتی می تواند زمینه ساز ایجاد سازش بوده و خاصیت انطباقی هم داشته باشد .اما اضطراب در شكلهای جدی آن مشكل آفرین است.
در این گزارش ضمن اشاره به تعاریف زیربنایی اضطراب، نشانه ها وعلائم، انواع اضطراب، تلاش شده است بر نوع خاصی از اضطراب، یعنی اضطراب و هراس اجتماعی(كمرویی و تنهایی)، تأكیده شده و از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
●تعریف اضطراب
اضطراب از نظر روان شناسی و روان پزشكی یعنی «ناآرامی، هراس و ترس ناخوشایند و فراگیر با احساس خطر قریب الوقوع كه منبع آن قابل شناختن نیست» به سخن دیگر اضطراب یك پاسخ طبیعی در مقابل هر نوع تهدید یا فرآیندی آگاه كننده و اخطاری به فرد درباره یك خطر یا موقعیت ضربه آمیز است. الگوی اضطراب در موجود زنده كاملاً فطری است و در حد متعادل آن نیروی محركی برای بسیاری از اعمال و رفتار انسان و ضرورتی برای بقای حیات، صیانت نفس، تلاش، حركت و آمادگی برای مقابله با تهدیدها، خطرهای طبیعی و اجتماعی به شمار می رود. اما زمانی كه نگرانی های فرد نسبت به مسایل مختلف به طور فراگیر افزایش یابد، به تدریج شاهد بروز اضطراب مرضی خواهیم بود.
اضطراب پاسخی درمقابل خطر نا آشكار و مبهم است به عبارت دیگر،احساس نا خوشایند بیمناكی و ترس ناراحت كننده ای از پیش بینی خطری است كه منشاء آن مشخص نیست .
نشانه ها و علائم اضطراب
عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن، تنش، احساس خستگی، سرگیجه، تكرر ادرار، تپش قلب، بی حالی، تنگی نفس، تعریق، لرزش، نگرانی و دلهره، بی خوابی، اشكال در تمركز حواس، گوش به زنگ بودن.
●انواع اضطراب؟
اضطراب انواع مختلف و متنوعی دارد كه هر فردی ممكن است به یك یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد، در این مقاله بر نوع خاصی از آن كه اضطراب اجتماعی نامیده می شود، تأكید شده است.
۱- اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر تركیبی از علائم ذكرشده در قسمت نشانه ها و علائم اضطراب در این اختلال مشاهده می شود، در اضطراب فراگیر خطر واقعی وجود ندارد.
۲- اختلال هراس این افراد دچار حملات اضطرابی پیش بینی نشده ای می شوند. مبتلایان به این اختلال می ترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بی اختیار دست به كارهایی بزنند و یا علائم روانی - حسی غیرمعمول نشان دهند.
۳ - ترسهای اختصاصی یا ساده شایعترین نوع ترس و غیرمنطقی است. طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهای خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ اجتناب می كند.
۴- ترس از مكانهای باز افراد مبتلا به این اختلال از رفتن به فضای باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع می كنند. این افراد از ترك كردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند.
۵- اضطراب اجتماعی یا ترسهای اجتماعی این نوع ترس از اواخر دوران كودكی یا اوائل نوجوانی شروع می شود و حتی تا بزرگسالی ادامه می یابد. (اضطراب اجتماعی). این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمساری می كنند، نگران هستند كه دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت كردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود كردن، انتقاد كردن، اظهارنظر كردن و اشتباه كردن می ترسند.
۶- اختلال وسواس عبارت است از وسواس شدن افكار یا اعمال غیرارادی، تكراری و غیرمنطقی كه فرد برخلاف میل خود آن را تكرار می كند.
۷- اختلال استرس پس از سانحه این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده می شد. معمولاً با یك استرس شدید هیجانی كه شدت آن می تواند برای هركس آسیب رسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.
●اضطراب اجتماعی
اضطراب اجتماعی نتیجه ای است از احتمال یا وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیت های مختلف اجتماعی - فردی كه دچار اضطراب اجتماعی است هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیرمعقول، از هر موقعیتی كه ممكن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، اجتناب می ورزد. برداشت یا تصور شخص از موقعیت های اجتماعی كه احتمال دارد شخصیت او مورد سنجش و ارزشیابی قرار گیرد، می تواند واقعی یا خیالی باشد.
در واقع شخصی كه به شدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصور می كند در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی فرد یا افرادی به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصیتش را مورد نقادی و ارزیابی قرار خواهند داد و یا ممكن است طوری رفتار كند كه مورد تحقیر دیگران واقع شود و در فشار و مخمصه قرار گیرد.
هنگامی كه چنین اضطرابی بر وجود فرد مستولی شود، اعتماد به نفس كاهش می یابد، قدرت نگرش واقع بینانه و برقراری ارتباط متقابل با دیگران به حداقل می رسد و احساس تنش یا ناتوانی در تنش زدایی، افسردگی، ناآرامی و بیقراری، گریز از ارتباطات معمول اجتماعی و دل مشغولی های مفرط، شخصیت فرد را فرا می گیرد.
همه انسان ها از كوچك تا بزرگ اساساً تشویق پذیر و تنبیه گریز هستند و دوست ندارند كه بخشی از رفتار یا جنبه های مختلف شخصیتشان توسط دیگران مورد ارزیابی و نقادی قرار گیرد، اما آن دسته از كودكان، نوجوانان و بزرگسالانی كه به طورغیرعادی دچار ترس یا اضطراب اجتماعی هستند، كمترین تمایلی برای حضور در موقعیت های اجتماعی و ارتباط با دیگران ندارند، چرا كه همه موقعیت های اجتماعی و تعامل بین فردی را صحنه های ارزیابی و انتقاد تلقی می كنند.
برای مثال حضور در جلسات مصاحبه و گزینش تحصیلی و شغلی، دیدار با فردی مسئول یا مقتدر برای اولین بار، صحبت، سخنرانی و ارائه گزارش در حضور مخاطبان برجسته، مصاحبه در برنامه پخش مستقیم تلویزیون یا رادیو، ورود به اطاقی مملو از آدم های غریبه و موقعیت هایی از این قبیل تقریباً همه افراد را تا حدودی مضطراب می كند،اما بعضی از كودكان، جوانان و بزرگسالان غالباً در هر موقعیت اجتماعی كه ممكن است رفتار ایشان مورد ارزیابی قرار گیرد، دچار اضطراب شدید می شوند. برای این قبیل افراد، اضطراب یك وضعیت گذرا نبوده و نوعی ویژگی شخصیتی محسوب می شود.
اضطراب اجتماعی در شرایط زیر بیشتر مشاهده می شود
۱- ترس از عدم تأیید یا انتقاد توسط دیگران.
۲- ترس از قرار گرفتن در موقعیتی كه می بایست مصمم و قاطع جواب داد یا اظهار نظر كرد.
۳- ترس از مقابله كردن با شرایط خاص اجتماعی، عصبانیت ها و پرخاشگری ها.
۴- ترس از مواجه شدن و همكلامی با جنس مخالف.
۵- ترس از ناتوانی در برقراری و حفظ روابط بسیار صمیمی بین فردی.
۶- ترس از بروز جدی تعارض و دوگانگی احساس در خانواده و طرد شدن توسط والدین.
۷- ترس از طرد شدن و از دست دادن روابط بین فردی.
●كمرویی چیست؟
كمرویی یك توجه غیرعادی و مضطربانه به خویشتن در یك موقعیت اجتماعی است كه در نتیجه آن فرد دچار نوعی تنش روانی - عضلانی می شود، شرایط عاطفی و شناختی اش متأثر می گردد و زمینه بروز رفتارهای خام و ناسنجیده و واكنش های نامناسب در وی فراهم می شود.
به عبارت دیگر، پدیده كمرویی به یك مشكل روانی - اجتماعی و آزار دهنده شخصی مربوط می شود كه همواره به صورت یك ناتوانی اجتماعی ظاهر می گردد. به بیان ساده، كمرویی یعنی «خود توجهی» فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران.
بنابراین كمرویی:
۱- رو به رو شدن با افراد جدید را برای فرد نگران كننده و دشوار می كند.
۲- وارد شدن به اماكن جدید و كسب و كار و تجارت تازه را برای فرد سخت می نماید.
۳- مخفی شدن از انظار و احساس عجز در عین توانمندی را سبب می شود.
●علل كمرویی
كمرویی یك پدیده روانی - اجتماعی است. این، صفت یك ویژگی ارثی یا ژنتیكی نیست، بلكه اساسا در نتیجه روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگی های اجتماعی در مراحل اولیه رشد، در خانه و مدرسه پدیدار می گردد. با اینكه برخی از روان شناسان نظیر كتل (۱۹۸۳) بر این عقیده اند كه بعضی بازمینه یا «سندرم كمرویی» متولد می شوند اما باید توجه داشت كه بحث درباره سندرم كمرویی و استعداد بیشتر بعضی از كودكان در ابتلا به كمرویی، به معنای ارثی بودن كمرویی مثل رنگ چشم و پوست نیست.
دكتر سعیدی در زمینه علل ایجاد اضطراب اجتماعی و كمرویی معتقد است: علل مختلفی چون مدرسه، خانه، محیط كار و شغل در ایجاد كمرویی و هراس اجتماعی مؤثرند اما به نظر من عاملی كه از همه مهمتر است، وارد شدن ما به عصر انفجار اطلاعات است. در این عصر افراد با زیاد شدن اطلاعاتشان در هر زمینه ای، بر نگرانی هایشان نیز افزوده می شود. در این عصر، مرزهای بیولوژیكی شكسته شده و افراد با آگاهی های فراوانی كه كسب می كنند، اضطراب فراوانی نیز پیدا می كنند .
دكتر بهرامی (متخصص تحلیل رفتار متقابل) معتقدند: اضطراب اجتماعی و كمرویی ناشی از آن می تواند به دلیل نوع باورهایی باشد كه در زمان كودكی از طریق والدین منتقل شده است. نتیجه آن هم می تواند جدایی از محیط اطراف و انزوای اجتماعی باشد. در حقیقت مهمترین عامل در ایجاد اضطراب اجتماعی، بازدارنده هایی هستند كه به صورت پیام والدین درباره هر فرد بوجود می آید.
●زمینه های اضطراب اجتماعی و كمرویی
زمینه های بسیاری هستند كه می توانند در ایجاد، اضطراب اجتماعی و كمرویی تأثیر داشته باشند، در اینجا به اصلی ترین آنها، اشاره می شود.
۱- كمرویی ناشی از ترس
كمرویی ناشی از ترس عموما در ۶ ماه اول از اولین سال زندگی كودك مشاهده می شود. در حقیقت كودك خردسال از این رو كمروست كه مردم برایش ناآشنا بوده، از او بزرگتر، قوی تر، قدرتمندتر و مقتدرترند و او نمی داند در شرایط گوناگون چگونه با وی برخورد خواهند كرد. بعد از ۶ ماهگی، كودكان خردسال بتدریج به لحاظ رشد ذهنی و عاطفی قادر می شوند تا افراد آشنا را از غریبه ها تشخیص بدهند همراه با افزایش دامنه ارتباطات كودك با دیگران كم كم بر تجارب خوشایند و دوست داشتنی كودك افزوده و ترسش فرو می ریزد و این حالت مقدمه لازم و مطلوبی برای اجتماعی تر شدن كودك است.
۲- خانواده و فرزندان كمرو
محیط خانواده و تجارب اولیه كودك به خصوص در سنین پیش دبستانی و سالهای آغازین مدرسه اصلی ترین نقش را در شكل گیری شخصیت كودك دارد . در این دوران الگوهای رفتاری بزرگسالان، برنامه های تلویزیونی، نحوه و میزان ارتباطات عاطفی، كلامی و اجتماعی خردسالان با والدین می تواند بیشترین تأثیر را در رشد مطلوب اجتماعی و یا بوجود آمدن اضطراب و كمرویی كودكان داشته باشد. زمانی كه والدین، خودشان عموما مضطرب بوده، از مهارت برقراری روابط عاطفی - اجتماعی مطلوب و خوشایند با دیگران به ویژه فرزندان خود بی بهره باشند، بدون شك طبیعی است كه فرزندان این خانواده نیز بیاموزند كه كمرو باشند به همین دلیل بعضی از روان شناسان مثل واتسون كمرویی كودكان را در نتیجه یادگیری و تقویت آن در خانه و مدرسه می دانند. مشاهده دو گانگی و تعارض در رفتار والدین و ایجاد نا هماهنگی در مفاهیم اساسی شخصیت، موجب كشمكش های درونی و در نتیجه اختلال در رشد طبیعی گردیده، اضطراب شدید و كمرویی كودك را به همراه خواهد داشت.
۳- تك فرزند ها و فرزندان اول خانواده
كمرویی در میان فرزندان اول خانواده و تك فرزندها بیش از سایر فرزندان دیده می شود، به خصوص زمانی كه والدین قادر نباشند زمینه تربیت و رشد اجتماعی مطلوب و هماهنگ ایشان را مطابق با نیازهای عاطفی و اجتماعی آنان فراهم آورند . فرزندان اول خانواده و تك فرزند ها در برقراری ارتباط با همسالان خود بیشتر با مشكل مواجه می شوند تا افراد بزرگسال، معمولا وقتی تك فرزند ها وارد مدرسه می شوند، بیشتر دوست دارند كه با معلم ارتباط داشته باشند تا با همسالان خود و اگر از طرف معلم و خانواده هدایت نشوند و ارتباط متعادلی با همكلاسیهای خود پیدا نكنند به تدریج با مشكل جدی در رشد اجتماعی مواجه می شوند.۴- فشارهای اجتماعی و كمرویی
علاوه بر خانه و مدرسه، عواملی چون محرومیت ها و آسیب های اجتماعی، ناسازگاریهای شغلی، سلطه ها و فشارهای گروهی، مقایسه ها و برتری طلبی های قومی و نژادی، تقویت شخصیت انفعالی، كنترل شدید اجتماعی، بی احترامی به حقوق و آزادیهای مشروع فردی، ترویج فرهنگ خصومت و خشونت از دیگر عوامل زمینه ساز ازدیاد اضطراب، تشدید كمرویی و رفتارهای گوشه گیرانه است.
۵- موقعیتهای اجتماعی
فردی كه در چنگال نیروهای اجتماعی گرفتار شده است ممكن است به سادگی مبدل به فردی كمرو گردد. زیرا به سادگی نمی توان به افراد دیگر دسترسی داشت. در جوامع امروزی موقعیتهای اجتماعی كمی جهت مشاهده روابط گرم، بخشنده و مشترك در میان اعضا خانواده یا دوستان و همسایگان وجود دارد. همچنین فرصت برای «تمرین برقراری ارتباط كلامی، یادگیری نحوه دریافت واكنش از دیگران، مذاكره كردن، تعریف كردن و تعریف شنیدن از دیگران» بسیار كم و برای افراد منزوی (كمرو) دور از دسترس است.
۶- تمایل به بهترین بودن
میزان اهمیتی كه برای اثبات ارزشمند بودن از نظر «موقعیت مادی، كسب مقام و پیشرفتها» قائل می شویم بشدت باعث اضطراب اجتماعی و كمرویی می شود. برای اینكه مورد علاقه باشیم، پذیرفته شویم و به آنها (ارزش) داده شود بایستی پاسخهای مطلوب را ارائه دهیم. این تاكید بیش از اندازه بر رقابت و پیشرفت فردی در شیوع پدیده كمرویی مؤثر است. در واقع وقتی ارتباط ما با دوستان مطلقا «سودگرایانه» است. پس طبیعی است نگران آن باشیم كه مبادا چیزی كه ارائه می دهیم (رفتار) به قدر كافی خوب نباشد. زیرا در غیر این صورت كنار گذاشته خواهیم شد.
۷- برچسبهای اجتماعی
احتمال دارد عنوان و بر چسب كمرویی قبل از اینكه واقعا كمرو باشیم، پدید آمده باشد. در واقع ما پی در پی بر روی افراد دیگر و حتی شخص خودمان از طریق تجربیاتمان برچسب می زنیم. برچسب ها خلاصه ماست و ساده شده ای از تجربیات پیچیده ای می باشد: «او متزلزل است، او دروغگو است، من رك هستم، من كمرو هستم، من از حضور در جمع می ترسم و ...».
۸- تاثیر والدین
تحقیقات نشان می دهد پدران و مادران كمرو فرزندان كمرویی نیز به بار می آورند و پدران و مادران غیر كمرو بر فرزندان غیركمرو. اگر چه این مطلب می تواند به عنوان تائیدی بر نظریه «صفات و انتقال از طریق ارث» باشد. اما یك نقطه جالب توجه وجود دارد و آن اینكه داشتن حداقل یك والد كمرو شانس مبدل شدن كودك به فرد كمرو را افزایش می دهد. اما یك كودك مانند آنان كمرو خواهد شد و آن احتمالاً اولین فرزند است و كمتر پیش می آید كه فرزندان بعدی كمرو شوند. آنان به این خاطر كمرو نمی شوند كه والدین خواسته های كمتری از آنان دارند و بنابراین فشار كمتری بر آنان وارد می كنند و این دلیل بر تاثیر محیط بر كمرو شدن است.
۹- تاثیر مدرسه
برای رشد صحیح یك كودك وجود امنیت در محیط و در ارتباط با دیگران ضروری است و این وظیفه مدرسه و بخصوص معلم است كه به كودك نحوه «رفتار گروهی و اجتماعی و استفاده از وسایل و تجهیزات، ابراز علاقه و توجه شادمانه و چگونه موفق زیستن در اجتماع » را آموزش دهند. اما به طور كلی معلمین در مورد دانش آموزان كمرو، شناخت كافی ندارند و از شناسایی این دانش آموزان عاجزند.
چه چیزی باعث می شود كه معلم نمی تواند آنها را شناسایی كند؟ شاید به این دلیل كه آنان مشكل آفرین نیستند و در كلاس سر و صدا راه نمی اندازند و حتی سؤالات خود را نیز مطرح نمی كنند. این امر دیگران را به این نتیجه گیری سوق می دهد كه آنان یك «مساله» نیستند، پس جای تعجبی ندارد معلمین نسبت به آنها حساس نیستند.
●سن و اضطراب اجتماعی
كمرویی در میان دانش آموزان خردسال شایعتر از بزرگسالان است. بسیاری از بزرگسالانی كه خود كمرو نیستند با برنامه ریزی بر كمرویی دوران كودكی خود غلبه كرده اند، اما كمرویی در میان بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت بزرگسالان ادامه دارد.
دكتر سعیدی در زمینه رابطه سن و اضطراب اجتماعی اعتقاد دارند، به دلیل وارد شدن ما به عصر اطلاعات و شكسته شدن مرزهای فیزیولوژیكی، نوع اضطراب ها نیز در سنین مختلف تغییر كرده است، از یك سو وجود اطلاعات زیاد در هر زمینه ای و از سوی دیگر در دسترس بودن آن برای تمامی سنین، میزان اضطراب در سنین مختلف را افزایش داده است.
به نظر آقای دكتر بهرامی (متخصص تحلیل رفتار)، جوانانی كه هویت و بلوغ اجتماعی آنها در حال شكل گیری است، بیشتر در معرض اضطراب اجتماعی و كمرویی قرار دارند.
●جنسیت و اضطراب اجتماعی؟
برخی شواهد نشان می دهد كه در دوران نوجوانی كمرویی بیشتر در میان دختران پدید می آید تا پسران. شاید دلیل این امر آن باشد كه نیاز به محبوب بودن در مدرسه و از نظر جسمانی جذاب بودن به گونه ای جا افتاده است كه فشار بیشتری بر دختران وارد می شود تا پسران.
بررسی ها نشان می دهد كه اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان كمتر است و در زنان، افراد كم درآمد و سالمندان بیشتر شایع می باشد.
در حدود ۷/۳ درصد از جمعیت ۱۸ تا ۵۴ ساله ایالات متحده - تقریباً ۳/۵ میلیون آمریكایی - در هر سال دچار هراس اجتماعی هستند.
هراس اجتماعی در زنان دو برابر مردان روی می دهد، البته نسبت بیشتری از مردان خواهان كمك برای (مداوای) این اختلال هستند. این اختلال نوعاً در كودكی یا اوایل نوجوانی شروع می شود و به ندرت بعد از ۲۵ سالگی شكل می گیرد.
دكتر حسین كاویان(دكترای تخصصی روانشناسی بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی تهران) و دكتر سید علی احمدی ابهری (روانپزشك و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی) شیوع اختلال های اضطرابی را طی پژوهشی، بررسی كرده اند. در این پژوهش، تعداد یك هزار و ۷۰ نفر از ساكنان شهر تهران بین سنین ۲۰ تا ۶۴ سال به صورت خوشه ای در آزمون سرند اضطراب (پرسشنامه اضطراب) شركت كردند. این دو متخصص در نتایج پژوهش خود عنوان كردهاند: شیوع انواع اختلال های اضطرابی در میان زنان دو تا سه برابر مردان بوده و همچنین میزان اضطراب در جمعیت كل زنان (موارد هنجار و ناهنجار) بیش از جمعیت كل مردان است. در مقایسه با مردان، شیوع اضطراب فراگیر در زنان، نزدیك به سه برابر، هراس ۴ برابر، وسواس فكری و عملی۳/۵ برابر، اختلال پس از ضربه استرسی بیش از سه برابر و آسیمگی دو برابر است.
روانشناسان بر این باورند كه زنان به علت نداشتن شرایط یكسان اجتماعی در جامعه، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند و۶۰ درصد این اضطراب ها در زنان و مادران به صورت علایم جسمانی و بیماری بروز می كند.
دكتر سعیدی، در مورد چرایی دو برابر بودن میزان اضطراب اجتماعی در زنان، می گوید: این امر می تواند به علت تغییر صحنه زنان از محیط خانه به محیط جدید كار باشد. علت دیگر آن می تواند فشارهای موجود در محیط جامعه باشد كه محیطی مردانه است. این واقعیت را نمی توان انكار كرد كه محیط كار و محیط جامعه محیطی جدی و مردانه است و زنان در ورود به این محیط (و همچنین اطلاعات زیادی كه بنابر حضور در عصر اطلاعات كسب كرده اند)، ناخودآگاه اضطراب بیشتری را نیز حس می كنند. شاید این اضطراب به خاطر مقبول واقع شدن باشد. اگر دقت كنید، زنان در محیط كار، ناخودآگاه جدیت بیشتری به خرج می دهند، محافظه كار شده و سخت گیرتر به نظر می رسند. در حقیقت می توانیم بگوییم، نقش محیط را در زمینه افزایش اضطراب اجتماعی زنان بسیار پررنگ بدانیم، البته خصوصیات روحی آنها نیز بی تأثیر نیست.
آقای دكتر بهرامی معتقدند: محیط جامعه و نبایدهای تربیتی در زنان، در بالا بودن آمار اضطراب اجتماعی آنان، بسیار مؤثر است.●آمار بسیار بالای اضطراب زنان
حدود۷۵/۵۷ درصد از زنان شهر تهران در آستانه ابتلا به اضطراب، دارای اضطراب و یا كاملا دچار بیماری اضطراب هستند.
دكتر فریبا سیدان در رساله دكترای جامعه شناسی خود با عنوان«بیماری های روانی زنان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن» به این نكته اشاره می كند كه فشار روانی زنان دارای منشا اجتماعی بوده و با ترتیبات، ساختارها و تنظیمات اجتماعی مرتبط است. در این خصوص دستیابی نابرابر زنان به منابع ارزشمند در خانواده، تقسیم كار جنسیتی و نوع روابط قدرت در خانواده به همراه وضعیت اقتصادی اجتماعی آن ها نقش به سزایی در ایجاد فشار روانی زنان دارند. هم چنین جامعه پذیری زنان براساس صفات منتسب به نقش های جنسیتی زنانه با ایجاد آمادگی و فقدان خود اثربخشی در زنان، آنان را هرچه بیشتر مهیای ابتلا به بیماری روانی، افسردگی و اضطراب می سازد.
حدود ۶۰ درصد از زنان مورد مطالعه در این پژوهش دچار بیگانگی اجتماعی درحدود متوسط، زیاد و خیلی زیاد بوده اند و ۴۰ درصد بقیه بیگانگی اجتماعی را درحدود خیلی كم و كم تجربه كرده اند. در این خصوص احساس بیگانگی اجتماعی و دوگانگی آگاهی به عنوان عوامل اجتماعی مؤثر بر بروز بیماری روانی زنان نیز همبستگی معنادار و قابل قبولی با این پدیده دارند.
نتایج پژوهش وی نشان می دهد كه بیماری روانی افسردگی و اضطراب زنان متاثر از عوامل متعددی است كه در شبكه ای از روابط با یكدیگر قرار دارند. در این خصوص چندگانگی وضعیت اجتماعی اقتصادی زنان به عنوان متغیرهای پیشینه ای، دستیابی نابرابر به منابع ارزشمند در خانواده، احساس اضطراب و صفات منتسب به نقش های جنسیتی زنانه و آگاهی دوگانه به عنوان متغیرهای واسط، مجموعه متغیرهایی هستند كه موجب بروز بیماری روانی افسردگی و اضطراب در زنان می شود. همچنین میزان اضطراب در زنان عمدتا تحت تاثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی سرپرست خانوار بوده و برآورد آن با توجه به وضعیت اجتماعی اقتصادی خود زنان چندان معنادار نیست.
اما از جمله منابع دیگر اضطراب در زنان، نوع روابط قدرت در خانواده است. چنان كه به هر میزان روابط قدرت ساختاری عمودی تر داشته باشد، بر احساس اضطراب نزد زنان افزوده می شود و به عكس هر چقدر روابط قدرت در خانواده از ساختاری افقی برخوردار باشد از میزان اضطراب زنان كاسته می شود. ضمنا میان تقسیم جنسیتی كار در خانواده و احساس اضطراب در زنان روابط معناداری وجود دارد.
بر اساس این تحقیق، جامعه پذیری زنان براساس صفات منتسب به نقش های جنسیتی زنانه شدیدا آسیب زاست و ضروری به نظر می رسد كه ساختارهای اجتماعی چون خانواده، نهادهای آموزشی و غیره به تغییرات بنیادی در رویه های خود در این زمینه اقدام كنند. همچنین به هر میزان حوزه های اجتماعی و شخصی زندگی زنان از یكدیگر منفك باشد و یا به عبارت بهتر زنان بیش از پیش با دو پارگی حیات اجتماعی و شخصی مواجه باشند بیشتر احتمال داد كه در پی تجارب دوگانه در این دو حوزه، دچار آسیب روانی و اضطراب شوند.
علاوه بر این ها، احساس كنترل بر زندگی؛ افسردگی و اضطراب را در زنان كاهش می دهد.
نتایج این تحقیق جالب نشان می دهد كه از یك سو وضعیت نامطلوب ساختارهای اجتماعی اقتصادی در حوزه های عمومی و خصوصی با ایجاد اضطراب در زنان آنان را به سوی بیماری روانی سوق می دهد و از سوی دیگر این شرایط با تاثیرگذاری ذهنیت اجتماعی زنان و با ایجاد آمادگی شناختی در زنان زمینه های ابتلای آنان به بیماری روانی افسردگی و اضطراب را فراهم می آورد. دستاورد نهایی این پژوهش حاكی از آن است كه آسیب های روانی اجتماعی بخش اعظم زنان ایرانی عمدتا ناشی از فشارهای ساختاری و فقدان دستیابی به منابع خصوصی و عمومی است و اصلاحات ساختاری در سطوح مختلف اجتماعی از خانواده تا سازمان های كلان اجتماعی، به همراه مهیا كردن دستیابی برابر به منابع اجتماعی و خصوصی، به پیشگیری، بهبود و درمان آسیب های روانی زنان كمك می كند.
فریبا سیدان در این زمینه به لزوم اصلاحاتی چون تعدیل و دموكراتیزه كردن ساختار روابط قدرت و تقسیم جنسیتی كار در خانواده، بهبود فرآیند و كیفیت ازدواج، كنترل و كاهش میزان باروری زنان، ارتقای آگاهی و وجهه نظرات زنان، مهیاسازی زمینه های افزایش مشاركت زنان در نیروی كار، تامین فرصت های مطلوب آموزشی در سطوح مختلف و اصلاح ساختاری شیوه های جامعه پذیری زنان اشاره می كند و توانمندسازی زنان و سلامت روانی اجتماعی آنان را لازم و ملزوم یكدیگر می داند. وی امر مهم در ارتباط با توانمندسازی زنان را افزایش مقاومت آنان از طریق كاستن آمادگی ابتلا به بیماری، تقویت منابع حمایتی و تغییرات ایمنی شناسانه روانی عصبی می داند كه عمدتاً از طریق تغییرات وضعیتی روانی اجتماعی میسر شده و لازمه آن بهبود وضعیت زنان برای كسب قدرت و توان روانی اجتماعی است.
●●نتیجه
بالا بودن آمار اضطراب اجتماعی در بین افراد، بهای گزافی برای جامعه خواهد داشت. به عقیده دكتر سعیدی، اگر راهكار اساسی برای مقابله با مشكل اضطراب اجتماعی اندیشیده نشود و آمار همچنان افزایش یابد، جامعه دچار مشكلات اساسی از جمله بحران هویت، پنهان كاری های افراد در سطح وسیع، كمبود اعتماد افراد به یكدیگر و در نهایت از خود بیگانگی جامعه خواهد شد. از سوی دیگر توجه به اضطراب اجتماعی و كم رویی بسیار اهمیت دارد؛ چرا كه اگر در سطح كلان نگریسته شود، این امر باعث شناخته نشدن استعدادهای بالقوه تمامی افراد در هر سطحی شده و در نهایت به ضرر كل اجتماع خواهد بود.
دكتر بهرامی یكی از راهكارهای اساسی در جهت پایین آوردن آمار اضطراب اجتماعی و كمرویی را چنین ذكر كرده اند: افرادی كه این مشكل را دارند باید خودشناسی كرده و با شناخت نقاط ضعف خود نسبت به رفع آن اقدام نمایند، پس آموزش خود شناسی و ایجاد فرصتی برای ترمیم ساختار شخصیت، در محو كردن اضطراب اجتماعی و كمرویی بسیار مؤثر است.
سمیه صیادی فر
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست