جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
گزارشی از اتفاقی که نمیافتد
نام دیگر این نوشته میتواند «در غرب خبری نیست» باشد و با این نام، به تصویری کلی که این نوشته از موقعیت شعر در فضای ادبی – هنری غرب ترسیم خواهد کرد میتوانیم برسیم.
واقعیت شعر در اروپا و آمریکا، واقعیتی ناامیدکننده است. واقعیتی که نشان از سپرانداختن شعر در مواجهه با اقتدار هنر سینما دارد.
تسلط بیچون و چرای فناوری بر فرهنگ، نتیجهای جز فربه شدن هنرهایی که از فناوری تغذیه میشوند و انزوای هنرهایی که توان خود را از آن نمیگیرند، نداشته است.
جهان رسانهای امروز، سینما را شایسته «خبر» بودن میداند و چنین است که هنرهای دیگر را در نسبت با آن ارزش مینهد: رمان، خوب است زیرا قابلیت سینمایی شدن را دارد... و شعر که از وصف و شرح تکساحتی سینما میگریزد محکوم به خروج از رسانههاست...
تصویر مأیوسانهای که از موقعیت شعر در جهان غربی ارائه شد، از نگاهی متوقع بر میخیزد؛ نگاهی که بر موقعیت پر شُکوه شعر - تا اوایل قرن بیستم میلادی - متکی است.
این نگاه، خلاف آنچه مینماید، نگاهی واقع گرا نیست زیرا به آسانی از جایگاه رسانگی شعر چشم پوشیده است. یکی از خبرهای اصلی هنری رسانهها، خبر شعر است.
ارزش خبری شعر را از فضایی که هر روز در رسانههای گوناگون بهخود اختصاص میدهد میتوان دریافت.
تقریباً رسانه مکتوب مهمی را در غرب نمیتوان یافت که دست کم صفحهای را به شعر ( خبر، نقد و انتشار اثر) نسپرده باشد. در رسانههای دیداری و شنیداری نیز وضع به همین منوال است و شعر جایگاه تثبیت شدهای دارد.
علت این وضعیت را در پدیدارشناسی شعر باید جست: شعر از ابزاری سود میجوید که زبان گفتاری با آن شکل میگیرد، یعنی کلمه. آدمی با کلمه میاندیشد، با کلمه منظور خود را بیان میکند، با کلمه در جامعه انسانی ارتباط برقرار میکند و با کلمه است که به افسون شعر دل سپرده است. میتوان پیشتر رفت و با اطمینان، مدعی شد که شعر را از آدمی جدا نمیتوان کرد.
با وجوداین، نگاه مأیوسانه ابتدای این نوشته، چندان بیراه نیست. نزدیک به یک سده است که اتفاق تعیین کنندهای در شعر نیفتاده است. شاید آخرین اتفاق مهم شعری، ظهور سوررئالیسم باشد که تغییری اساسی در رفتار ادبی شاعران بعد از خود گذاشت و دامنه تأثیرش به چهارگوشه عالم رسید.
پس از سوررئالیسم، عملاً به هیچ اتفاق شعری که چنین تأثیری داشته باشد (تا به امروز) برنمی خوریم. حتی جنبش «بیت»ها (Beat Movement ) که همسو با هیپیسم در آمریکا ظهور کرد و بر ادبیات آمریکا تأثیری قابل ملاحظه گذاشت (از لحاظ دامنه تأثیر)، در مقایسه با سوررئالیسم به یک واقعه محلی تبدیل میشود.
در ادبیات اروپایی (غیر انگلیسی زبان) حتی به یک پیشنهاد جدی – در اندازههای پیشنهاد «بیت»ها – نیز برخورد نمیکنیم. ( در حالی که – مثلاً – رمانتیسم را آلمانها و سمبولیسم را فرانسویها پایه ریختند.)
از سوی دیگر، پس از کتاب «سرزمین هرز» الیوت، کتاب شعری که مانند این کتاب بر شعر جهانی اثر و نفوذ داشته باشد به ذهن خطور نمیکند و نمونههایی چون «آناباز» سن ژون پرس، «کانتوهای ازرا پاوند، «زوزه» الن گینزبرگ و «سنگ آفتاب» اوکتاویو پاز دامنه نفوذشان بسیار کمتر از کتاب الیوت بوده است. (شعرهای پراکنده گارسیا لورکا و ولادیمیر مایاکفسکی از قلم نیفتاده است بلکه از حیثیت یک کتاب خاص خارجند.)
از زاویه دیگری نیز میتوان اتفاقهای شعری را ارزیابی کرد: از زاویه رویدادهای اجتماعی که معطوف به شعر هستند. جوایز ادبی که به شعر اختصاص مییابد (با توجه به اهمیت آن جایزه) یک اتفاق شعری خواهد بود.
در بین جوایز ادبی، جوایز نوبل و پولیتزر مهمترند که حوزه نفوذ دومی در آمریکا و اروپاست اما نوبل ادبی بازتابی جهانی دارد. نوبل ادبی در اولین سال تأسیسش، یعنی ۱۹۰۱ میلادی، به یک شاعر (سولی پرودوم) اهدا شد.
اما آنچه حائز اهمیت است هماهنگ نبودن حوزه تأثیر این جایزه با عملکرد داوران آن است. بیش از یک قرن از اهدای اولین جایزه ادبی نوبل میگذرد اما در این مدت اهداکنندگان این جایزه نتوانستهاند اتفاقی ادبی را رقم بزنند و عموماً یا نویسندهای ناشناس را معرفی کردهاند که نام او بیش از یکی دو سال در حافظه فعال جامعه ادبی نمانده است و یا به نویسندهای نامدار اقبال نشان دادهاند که به توجه نیازی نداشته است!
(البته استثنا همیشه وجود دارد – مثلاً در سال ۱۹۸۲ که جایزه به گابریل گارسیا مارکز رسید).از شائبه قرین به یقین سیاسی بودن ( و اهدای جایزه به وینستون چرچیل در سال ۱۹۵۳ ) هم میگذریم.
به هر روی، آن چه در باره ادبیات صادق باشد در مورد شعر – قطعاً – صدق میکند. این قضیه منطقی را با این واقعیت تشدید کنیم که ۱۰ سال است (پس از اهدای جایزه به خانم ویسواوا شیمبورسکا در ۱۹۹۶ ) نوبل ادبی به شعر تعلق نگرفته است.
شایدفقط همایشهای شعریای که موضعگیری شاعران را نسبت به حوادث و مسائل سیاسی – اجتماعی به گوش جامعه جهانی میرساند بتوان اتفاقی در حوزه شعر دانست.
این همایشها بارها برگزار شده است و شاعران نقش روشنفکرانهشان را ایفا کردهاند. اعتراض به سیاستهای غیرانسانی دولت آمریکا و مشی جنگطلبانه این دولت عامل اصلی تشکیل این همایشها بوده است.
جنگ ویتنام و اخیراً جنگ عراق ۲ واقعه مهم در موضع گیری شاعران محسوب میشوند. سایت Poets against the War که سم همیل – شاعر معترض آمریکایی– بانی آن است محلی برای چنین اعتراضهایی است. همیل شاعری است با باورهای شرقی که از مخالفان جدی سیاستهای آمریکاست.
اما اعتراضهایی از این دست ماندگار نیست و به راحتی شامل مرور زمان میشود و متأسفانه باید اقرار کرد اعتراضی مشابه که توسط یک بازیگر سینما انجام بگیرد نفوذ بیشتری دارد.
با این وصف، کشتی شعر به راهش ادامه میدهد...
سید احمد نادمی
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست