پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
جدال برای میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸

جام جهانی مورد بحث به تلاش انگلستان برای میزبانی جام ۲۰۱۸ مربوط میشود. جام آینده در آفریقایجنوبی و جام ۲۰۱۴ احتمالاً در برزیل خواهد بود.
بردن یک جام جهانی، در معنای موردنظر ما یعنی کسب میزبانی آن. شاید هرگز فکرش را نمیکردید که ما از چیز دیگری جز قهرمانی جام حرف میزدیم. اینطور نیست؟ با توجه به اینکه لندن میزبان المپیک ۲۰۱۲ است، میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ میتواند برای انگلستان یک اتفاق بزرگ باشد. پیروزی در کسب میزبانی المپیک ۲۰۱۲ دستاورد بزرگ تونی بلر نخستوزیر انگلستان است و براون (دوست و رقیب بلر در حزب کارگر انگلستان) مشتاق است تا این کشور را به میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ برساند. اینکه سال ۲۰۱۸ به بحث داغی میان ریچارد کابورن وزیر ورزش انگلستان و افراد مسئول دیگر مبدل شده، بدان جهت است که براون میخواهد زمینههای لازم را برای کسب میزبانی جام موردنظر فراهم نماید و وی از هماکنون تحقیقات اولین در این زمینه را آغاز کرده است.
در حالیکه برخی پیشبینیها حاکی از آماده شدن باشگاهی مثل ویمبلی برای آن جام است، بسیاری بر این باور هستند که با توجه به چنین نقاط امیدوارکنندهای، دلیلی ندارد که انگلستان در تلاشهای خود برای میزبانی این جام توفیقی حاصل نکند. انگلستان استادیوم، هوادار و زیرساختارهای مطلوب و لازم رادارد و ظاهراً این بار نوبت آنها است.
از سال ۱۹۶۶ تاکنون تقریباً تمام کشورهای مهم اروپائی میزبان جام جهانی بودهاند در این میان، آلمان ۲ بار میزبان بوده است. انگلستان برای کسب میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶ تلاش زیادی کرد، اما بنا به پارهای دلایل این رقابت را به آلمانیها باخت. ظاهراً اینبار انگلیسیها شانی بیشتری دارند؛ چرا که از آخرین باری که آنان میزبان بودهاند حدود نیم قرن سپری شده است؛ بنا به چند دلیل دیگر نیز میتوان شانس انگلستان را بیشتر دانست. اگر پس از برگزاری ۲ تورنمنت متوالی در نیمکره جنوبی، فیفا اعلام کند که این بار نوبت اروپا است، انگلستان برای میزبانی این جام در وضعیت بالاتری قرار دارد، اما تعهد فیفا به اصل میزبانی دورهای یک تعهد سست است، زیرا در اینباره هیچ تعهد یا اصل مکتوبی وجود ندارد.
سال ۲۰۱۸ لزوماً نوبت اروپا نیست. علاوه بر این، فیفا سیستم اعلام زودهنگام قاره میزبان را سیستمی کسالتآور یافته است. مردم دوست دارند این فرآیند با هیجان و تعلیق روبهرو شود. با این حال این نحوه تلاش برای میزبانی وقتگیر و انرژیگیر است، اما برای کشورهائی که تلاشهای ناموفقی داشتهاند منافعی مادی دارد.
استرالیا و چین ۴ کشور مشتاق برای میزبانی رخدادها و مسابقات ورزشی هستند. بنابراین این ۲ کشور از علاقهمندان اصلی برای میزبانی برای جام جهانی ۲۰۱۸ هستند. اگر فیفا احتمالاً اعلام کند که محل بعدی برگزاری جام جهانی اروپا خواهد بود چین و استرالیا بهطور خودکار حذف میشوند، اما فیفا تاکنون در اینباره چیزی نگفته است. یک رقابت دوطرفه میان اروپا و آسیا محتملترین حالت است و جذابیت فراوانی خواهد داشت؛ زیرا قارهای که در این رقابت بازنده میشود شوق بیشتری خواهد داشت. در حالت اول احتمال رویاروئی انگلستان با استرالیا بسیار بیشتر است.
موفقیت استرالیا در میزبانی المپیک ۲۰۰۰ هنوز در یادها باقی است. از سوی دیگر در سال ۲۰۱۲ که انگلستان میزبان المپیک است، فیفا آخرین تصمیم خود را در مورد میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ اتخاذ خواهد کرد. برگزاری درخشان المپیک نمیتواند در تصمیمگیری برای تعیین میزبان جام جهانی تأثیر چندانی داشته باشد؛ زیرا تصمیمگیری در این مورد بهصورت همزمان با بازیهای المپیک خواهد بود و هرگونه تأخیر، مشکل یا مجادله بههنگام یا در آستانه بازیهای المپیک تأثیر منفی در یافتن میزبان جام خواهد داشت. اکنون تقریباً یک دهه وقت باقی است تا برای آن تورنمنت حاضر شد. فرانتس بکنباوئر ۹ سال برای میزبانی جام جهانی آلمان تلاش کرد. ۳ سال تلاش برای کسب میزبانی، ۶ سال در فاصله اعطاء میزبانی و زمان برگزاری جام.
بکنباوئر ۶۰ ساله چهرهای نسبتاً جوان دارد، اما اکنون که تا جام جهانی ۲۰۱۸ حدود ۱۲ سال باقی است انگلستان برای موفقیت در کنار باید چهره بسیار جوانتری نسبت به وی پیدا کند. هرگونه تلاشی برای میزبانی نیاز به یک شخصیت کارآمد دارد تا به موفقیت دست یابد. پسرانی که سال ۱۹۶۶ انگلستان رابه قهرمانی رساندند اکنون پیر شدهاند و جوانان امروزی نیز بهنظر نمیرسد که به افرادی مانند بابی چارلتون با آلن بال احترام زیادی بگذارند و طی روند تلاش برای میزبانی، نظرات نسل گذشته را بپذیرند و یا حتی بشنوند. انگلستان یک قهرمان جدید و جوان در جام جهانی ندارد و با توجه به عملکرد انگلستان در جام جهانی آلمان نمیتوان به قهرمانی این تیم در آینده نزدیک امیدوار بود، بنابراین انگلیسیها به یک سفیر جدید در دنیای فوتبال نیاز دارند. این سفیر باید شناختهشده باشد؛ در اواخر دوره بازیگریاش باشد یا اینکه آن را به پایان برده باشد. چنین شخصیتی باید مقابل دوربینهای تلویزیونی راحت باشد و نیز بتواند با شور و هیجان از جانب انگلیسیها سخن بگوید. این سفیر جدید چه کسی میتواند باشد. دیوید بکهام، پل گاسکوئن یا گری نویل؟ هر کسی که پاسخ آن را میداند بهتر است آن را برای ”گوردون براون“ پست کند.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست