شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جت‌لی فوق ستاره ووشو


جت‌لی فوق ستاره ووشو
او بسیار آرام، با لباس‌های مشکی و با گام‌های ظریف به سالن وارد می‌شود. با اینکه هرگز شما را ملاقات نکرده است، با لبخندی، احوال‌پرسی می‌کند و با شما دست می‌دهد. بلافاصله پس از آن حس وصف‌ناپذیری درباره جت‌لی، استاد ووشو فوق ستاره سینمائی، پیدا می‌کنید: او بر روی پرده پهلوانی دست نیافتنی است که تروریست‌ها را از پیش‌رو برمی‌دارد (گهواره‌ای به قبرستان)، امنیت هنگ‌کنگ را حفظ می‌کند (ماسک سیاه) وقتی جان خودش را برای نجات جهان فدا می‌نماید (یگانه). اما شخصیت واقعی او چیز دیگری است.
او علی‌رغم موفقیت سینمائی و ثروتی که این موفقیت نصیبش کرده است، یک انسان خاکی و بسیار متواضع است. بدن نرم او که از هشت سالگی تحت تمرین قرار گرفته، تنها ۱۶۵ سانتیمتر قد دارد و رنگ خاکستری موهایش با چهره پسرانه‌اش نوعی کنتراست و ترکیب جذابی ایجاد کرده است. ابعاد شخصیتی جت‌لی پیچیدگی‌های بیشتری دارد.
لی در پرتنش‌ترین شخصیتی که تا به امروز داشته است، یعنی دنی، یک نوجوان بره که برای شرکت در یک دوره مبارزات غیرقانونی تمرین می‌کند، بهترین بازی خود را به نمایش درآورده است. برنده جایزه اسکار، مورگان فریمن، نقش یک پیانو کوک‌کن نابینا را بازی می‌کند که به دنی آموزش می‌دهد که چگونه پس از آنکه از دست اربابش، بارت (باب هاسکنیز) فرار کرد، برای خودش یک انسان واقعی باشد. دنی نقشی متفاوت برای لی می‌باشد و آزاد شده نیز یک فیلم رزمی متفاوت است. صحنه‌های حادثه‌ای در آغاز و خاتمه فیلم انباشته شده‌اند و کاملاً واقعی و خلاقانه می‌باشند. این صحنه‌ها توسط یوئن ووپینگ (ماتریکس) طراحی شده‌اند. کسی که در فیلم‌های دیگر لی مانند روزی روزگاری در چین، جنگجویان دوقلو و چند فیلم رزمی دیگر نیز همکاری داشته است.
لی وقتی درباره صحنه‌های مبارزه‌ای برای ما حرف می‌زد، چهارزانو بر روی صندلی نشسته بود و با زبان انگلیسی که از زمان ساخت اولین فیلم آمریکائی‌اش در سال ۱۹۹۸، یعنی اسلحه مرگبار ۴، بسیار پیشرفته کرده است ـ با خنده‌هائی پرشور و تفکرات فلسفی خاص خود صحبت می‌کرد. در این مصاحبه لی درباره پخش فیلم در فرانسه (جائی‌که این فیلم با نام دنی سگه شناخته می‌شود) و در ایالات متحده و هم‌چنین کار کردن با فریمن و هاسکنیز و آموختن بازی در نقش یک کودک و ساخت ۱۰۰ نوع دسر میوه‌ای مختلف با ما صحبت کرد.
● به‌نظر می‌رسد این روزها برنامه کاری شلوغی دارید.
▪ جت‌لی؛ این بخشی از شغل من است. من درست دیروز رسیدم و امروز هم شروع به‌کار کردم. دو هفته دیگر مجدداً برای ساخت فیلمی دیگر به چین برمی‌گردم.
● لطفاً کمی درباره جزئیات فیلم برای ما صحبت کنید.
▪ این فیلم توسط رونی یو کارگردانی شده است و کارگردانی صحنه‌های حادثه‌ای آن برعهده یوئن ووپینگ بوده است. چیزی شبیه ”مشت افسانه“ است اما این فیلم درباره استاد شخصیت صحبت می‌کند.
● یکی از فیلم‌های جت‌لی که خیلی آن را دوست دارم، مشت افسانه است که در واقع یادواره‌ای از فیلم ارتباط چینی بروس‌لی می‌باشد.
▪ بسیاری از آمریکائی‌ها می‌گویند که این فیلم را خیلی دوست دارند. من فیلم مشت افسانه را ده سال پیش تهیه کردم. من عادت دارم که از ذهنم برای تفکر درباره روش‌های هنرهای رزمی استفاده کنم، چیزی‌که با فیلم‌های بروس‌لی تفاوت دارد. اینک بعد از گذشت ده سال، افکار بیشتر و جدیدتر درباره هنرهای رزمی و معنای هنرهای رزمی دارم. من با دوستم، بیل کونگ کار می‌کنم. او فیلم‌های قهرمان، ببر غران اژدهای پنهان و خانه خنجرهای پرنده را تهیه کرده است.
● اجازه دهید درباره آزاد شده صحت کنیم. شما هرگز تا پیش از این در نقش شخصیتی مانند دنی بازی نکرده بودید. ضمناً حادثه نیز در این فیلم با فیلم‌های تیپ جت‌لی بسیار تفاوت دارد. چرا تصمیم به انجام چنین کاری گرفتید؟
▪ من توانائی خودم در انجام فیلم‌های حادثه‌ای تجاری را اثبات کرده‌ام. معمولاً فیلم‌های حادثه‌ای فرمول مشخصی دارند: فرد مشکلی دارد، شاید از طرف خانواده و شاید هم از جانب جامعه. سپس این شکل را حل می‌کند، آدم‌های بد را می‌کشد و شهر یا کشور را نجات می‌دهد و در پایان تبدیل به یک قهرمان می‌شود. به‌خصوص در چند سال گذشته صنعت فیلم آمریکا بازیگران و کارگردانان بسیاری از هنگ‌کنگ داشت که فیلم‌های حادثه‌ای می‌ساختند. اینک می‌بینیم که بازیگران آمریکائی سعی دارند تا فیلم‌های را با کامپیوتر بسازند.
با کمک تکنولوژی، هر کسی می‌تواند فیلم‌های هنرهای رزمی بسازد. به‌همین دلیل به‌خودم گفتم انجام مکرر یک کار مانند فیلم رومئو باید بمیرد یا بوسه اژدها برای من کار بسیار ساده‌ای است. استودیوها پروژه‌های درست و حسابی را تصویب می‌کنند.
به این ترتیب می‌خواهم تلاش کنم که کاری را انجام دهم که قبلاً انجام نداده‌ام و خودم را با بازی در نقشی که مردم هرگز فکر نمی‌کنند بتوانم از عهده آن برآیم به چالش بیندازم. وقتی در خیابان راه می‌روم، بسیاری از بچه‌ها می‌گویند، جت‌لی، هنرهای رزمی است حرف ندارد، خیلی قوی و محکم هستی. از زمان بروس‌لی، جکی‌چان و من که یکی پس از دیگری آمدیم، همه ما تلاش داشتیم تا به ابعاد مادی و فیزیکی مسئله یعنی اینکه مردم چین به چه صورت می‌دانند که چگونه مبارزه کنند بپردازیم. من می‌خواهم نشان دهم که خشونت تنها راه حل نیست. در فیلم‌ها آدم‌های خوب از اسلحه برای کارهای خوب استفاده می‌کنند و آدم‌های بد از اسلحه برای انجام کارهای بد استفاده می‌نمایند. هنرهای رزمی هم همین حالت را دارند. در نتیجه بعد جسمانی قضیه، همه چیز نمی‌باشد.
● با این تفاسیر آیا شما می‌خواهید در آزاد شده این طلسم هنرهای رزمی را بشکنید؟
▪ اگر بخواهید که یک قهرمان باشید، باید درک کنید که این عنوان مسئولیت‌هائی به‌همراه دارد، مراقبت از خانواده، دوستان و سایرین. در آزاد شده، می‌توانید این پیغام را از همان آغاز ببینید. از لحاظ جسمانی دنی واقعاً محکم است اما زندگی را درک نمی‌کند.
اگر زندگی را درک نکنید، دیگر تفاوتی میان انسان و حیوان وجود ندارد. هنرهای رزمی در بالاترین سطح خود به روح و دل می‌رسد. نیروی درونی از عشق و شریک شدن در احساسات نشأت می‌گیرد. به‌همین علت است که می‌توانید ببینید که دنی یک قهرمان نیست. او توسط شخصیت مورگان فریمن نجات داده می‌شود. او با اینکه نابینا است قلب گرمی دارد. او به دنی موسیقی، خانواده و دلسوزی را نشان می‌دهد. معمولاً در فیلم‌های حادثه‌ای نقش اول همه را نجات می‌دهد اما در این فیلم دیگران نقش اول را نجات می‌دهند. این نیروی عشق است، چیزی فراتر از هنرهای رزمی.
● بازی شما در آزاد شده، بسیار سرگرم کننده است. در بسیاری از صحنه‌ها شخصیت شما، دنی به حوادث واکنش‌هائی می‌دهد که دقیقاً شبیه واکنش‌هائی است که یک کودک در چنین موقعیت‌هائی از خود نشان می‌دهد. شما چگونه خود را برای این نقش متفاوت آزاد کردید؟
▪ من هرگز قبلاً در کلاس بازیگری شرکت نداشته‌ام. اما این‌بار یک مربی بازیگری عالی از لندن پیدا کردم. او دو ماه پیش از آغاز فیلم‌برداری با من کار کرد. او می‌گفت: ”لازم است که تمام کارهائی که قبلاً انجام داده‌ای را فراموش کنی. باید درباره بچه‌های کوچکی که مشکلاتی دارند مطالعه کنی“. من نحوه راه رفتن، نحوه غذا خوردن و نحوه فکر کردن دنی را مطالعه کردم. ما هم‌چنین رفتارهای سگ‌های دیوانه وقتی عصبانی هستند، وقتی پارس می‌کنند و وقتی ناراحت هستند را تحت نظر گرفتیم و رفتار توله‌سگ‌ها را هم بررسی کردیم، واکنش‌های آنها، نحوه راه رفتن آنها تمرین زیادی داشتیم.
● به ما بگوئید در آزاد شده، حادثه را چگونه خلق کردید؟
▪ من با یکی از بهترین دوستانم. یوئن ووپینگ به‌عنوان طراح صحنه‌های رزمی کار می‌کردم. ما مجبور بودیم که حرکات خاصی برای این شخصیت خلق نمائیم. بینندگان همیشه دوست دارند که هنرهای رزمی خلاقانه‌ای را ببینند. خلق یک حرکت جدید واقعاً دشوار است. چون انسان‌ها دو دست و دو پا دارند. شما می‌توانید زوایا را تغییر دهید و از تکنولوژی برای متفاوت جلوه‌دادن صحنه‌ها استفاده نمائید. اما حرکت کماکان یک حرکت است.
مهم‌ترین مسئله برای یک فیلم، داستان و شخصیت است. ما لازم داشتیم که حرکات خاصی را برای سگ دیوانه (دنی) خلق کنیم. وقتی نگرش او عوض می‌شد حرکات او هم باید تغییر می‌کرد. هر چه او انسان‌تر می‌شد، کنترل بیشتری بر بدنش پیدا می‌کرد. معمولاً ووشوی شما بسیار زیاد و بسیار نرم است. اما در آزادشده این‌طور نیست. ووشوی بسیار کمی در این فیلم دیده می‌شود. من سعی داشتم تا تمام کلیشه‌هائی که شخصه فیلم‌های جت‌لی بودند را کنار بگذارم. مثلاً در روزی روزگاری در چین، قبل و بعد از هر مبارزه حرکاتی را می‌بینید که برای نشان دادن هنر فرد اجراء می‌شود. این فیلم چنین چیزهائی ندارد. شخصیت فیلم فقط دیوانه است. من سعی داشتم تا مبارزات را واقعی جلوه دهم.
● کارکردن با یوئن ووپینگ چطور است؟
▪ در هنگ‌کنگ سه کارگردان برتر هنرهای رزمی وجود دارد. یکی یوئن ووپینگ است، دیگری کوری یوئن (بوسه اژدها) و نفر سوم تونی چینگ که فیلم قهرمان را ساخت. هر سه اینها از دوستان من هستند. آنها همیشه با من کار می‌کنند. به‌خصوص کوری و ووپینگ. پیش از فیلم آزاد شده من پنج فیلم با کوری داشته‌ام. در هنگ‌کنگ یک فیلم با ووپینگ کار می‌کردم و فیلم بعدی را با کوری دوباره یک فیلم با ووپینگ و فیلم بعدی با کوری.
هر بار سعی داشتم تا سبک و روش تازه‌ای داشته باشم. هنگامی‌که به این‌جا آمدم، ووپینگ یک‌سال بر روی ماتریکس، دوسال بر روی ماتریکس دوم و ۱۰ ماه دیگر هم بر روی بیل را بکش کار کرده بود. در نتیجه تقریباً چهار یا پنج سال بود که او توسط استودیوهای بزرگ قفل شده بود. پس از آن ما با هم درباره روش‌هائی که می‌توانستیم دوباره با هم کار کنیم صحبت‌هائی داشتیم. هنگامی‌که او کارش تمام شد، سراغ من آمد. البته من هم او را برای دو فیلم پیش خودم نگاه داشتم، هم این فیلم و هم فیلم بعدی.
● پس کارکردن با او برای شما امری عادی است.
▪ بله کار ساده‌ای است. چند سال جدائی از هم محاسنی به‌همراه دارد. چون او چیزهای جدیدی خواهد آموخت و من هم همین‌طور. سپس پیش هم برمی‌گردیم.
● یوئن ووپینگ چه تفاوت‌هائی با کوری یوئن دارد؟
▪ اگر فیلم‌های آنها را ببینید توجه تفاوت‌های آنها خواهید شد. ووپینگ هنرهای رزمی سنتی‌تری کار می‌کند. طراحی او بسیار تمیز است. زوایا حرکت زیادی ندارند. می‌توانید آنچه اتفاق می‌افتد را به‌خوبی ببینید. او داستان را از طریق هنرهای رزمی و از طریق شخصیت‌ها به ما بازگو می‌کند. کوری کارهای متفاوتی می‌تواند انجام دهد. او دوست دارد که داستان را از طریق دوربین برای ما بازگو کند.
● آیا یکی از اینها را به دیگری ترجیح می‌دهید؟
▪ خیر در حقیقت این بستگی به نوع فیلمی که در دست ساخت است دارد. اگر بخواهیم فیلمی شبیه آزاد شده را با مبارزات دیوانه‌وار بسازم، ووپینگ را انتخاب می‌کنم. چون او می‌داند که چگونه این‌کار را به‌درستی انجام دهد. و یا اگر بخواهم فیلمی مثل مشت افسانه را بسازم، ووپینگ بهترین انتخاب است. اما اگر فیلمی مثل رومئو باید بمیرد را بخواهم بسازم و نیاز به چیز تازه و جدیدی داشته باشم، کوری از عهده آن برخواهد آمد.
● شما بیش از ۲۰ سال است که ساخت فیلم می‌پردازید، از سال ۱۹۸۲ و فیلم معبد شائولین تا به امروز. آیا فکر می‌کنید ۲۰ سال دیگر هم به ساخت فیلم بپردازید؟
▪ من بارها تلاش داشتم تا از کار دست بکشم. اما نتوانستم. نمی‌دانم چند سال دیگر می‌توانم به این‌کار ادامه دهم. این امر در واقع بستگی به عکس‌العمل تماشاگران دارد. اگر آنها کماکان برای حمایت از من فیلم‌های من را تماشا کنند، خوب من هم تشویق می‌شوم که به‌کارم ادامه دهم. اگر یک‌روز بینندگان کنار بروند و دیگر نخواهند که من را ببینند، خودبه‌خود کار من هم تمام می‌شود. حال این مسئله چند سال دیگر اتفاق می‌افتد. نمی‌دانم. البته من به انجام کارهای متفاوت حتی در فیلم‌های حادثه‌ای اعتقاد دارم. برای من خیلی دشوار است که کار خودم را از فیلم حادثه‌ای به یک نوع فیلم دیگر تغییر دهم.
اما می‌توانم انواع مختلفی از فیلم‌های حادثه‌ای را بسازم. همیشه به شوخی می‌گویم که من یک رستوران ساخت دسر میوه‌ای هستم. من سعی دارم تا صد نوع مختلف دسر میوه‌ای بسازم. چون اگر مثلاً پیتزا درست کنم، مردم به‌جای اینکه پیش من بیایند، می‌روند به رستورانی که پیتزایش خیلی از من معروف‌تر است. اما اگر بتوانم صد نوع دسر میوە‌ای بسازم، اوضاع فرق می‌کند. مردم در ذهن‌شان فقط ۱۰ نوع دسر میوه‌ای می‌شناسند اما من سعی دارم تا صد نوع بسازم.
نویسنده: پاتریک وونگ
منبع : مجله رزم‌آور


همچنین مشاهده کنید