یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
زنجیره جدید تامین قطعات خودرو در امریکا
در ۱۹۸۰، مجموعاً حدود ۳۰ خودروساز جهانی در عرصه تولید و فروش خودرو فعال بودند. در همین سال، تعداد تامینکنندگان فعال در این عرصه، حدود ۳۵ هزار شرکت بوده، اما این تصویر در سال ۲۰۰۶ بهگونهای دیگر دچار تحول شده است. بهطوری که شمار خودروسازان و تامینکنندگان در سال ۲۰۰۶، به ترتیب به ۱۳ شرکت خودروساز و ۶ تا ۸ هزار شرکت تامینکننده رسیده است. در شرایطی که کاهش شمار خودروسازان ادغام و ائتلاف تامینکنندگان را به همراه داشته، یکی از عوامل موثر در کاهش این شمار تکوین و گسترش الگوی ردهبندی تامینکنندگان بوده است.
ردهبندی پایگاه تامین، نتیجه تحلیل موفقیت خودروسازان ژاپنی در امریکای شمالی در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ توسط برخی از فعالان صنعت بوده است. همانگونه که در نمودار "دهه ۸۰ و پیش از آن" ذکر شده، روابط سنتی بین خودروساز/ قطعه ساز، اساساً به شکل مستقیم بوده است.
برایند این امر، پیوندهای مستقیم دهها هزار تامینکننده با خودروسازان (OEMs) را در پیداشته است. بسیاری نتیجهگیری کردند که ساختار الگوی تامین خودروسازان ژاپنی (Keiretsu) یکی از مهمترین مزایای رقابتی در برابر شرکای غربی آنان بوده است. از سوی دیگر، خودروسازان امریکای شمالی نیز به لحاظ منطقی به این جمعبندی رسیدند که ردهبندی تامینکنندگان نوآوری بیشتری در حوزه محصول به همراه داشته و موجب افزایش کارایی تولید و تسریع عرضه محصول به بازار خواهد شد. بر این مبنا، تامینکنندگان رده اول، روابط خود را با خودروساز حفظ کرده و دیگر تامینکنندگان زنجیره نیز ذیل تامینکننده رده اول سازماندهی میشوند. از سوی دیگر، تامینکنندگان رده دوم نیز بر تولید قطعات یا زیرمدولها متمرکز خواهند شد. تامینکنندگان رده سوم، تمرکز بر فرایندها را مدنظر قرار داده و در نهایت، رده چهارم نیز تولیدکنندگان مواد اولیه خواهند بود. با توجه به این واقعیت که امریکا جامعهای به شدت رقابتی است و در آن، جایگاه اول بودن بر هر جایگاه دیگری ارجح است، طی دورهای عمدتاً از اواسط دهه ۱۹۸۰ تا اواخر دهه ۱۹۹۰، تمامی تامینکنندگان درگیر رقابت برای کسب جایگاه رده اولی شدند (همانگونه که در مدل ردهبندی سنتی تامینکنندگان نشان داده شده است).
دراین دوره، تامینکنندگان برای اجتناب از تنزل به ردههای پایینتر، به هرگونه اقدام ممکن متوسل میشدند. به همین دلیل، بسیاری از آنها در نیمه دوم و اواخر دهه ۱۹۹۰، به منظور قرار داشتن در موقعیت یکپارچه کننده سیستمها برای بخش عمده یک خودرو (مثلاً تزئینات داخلی و خارجی یا مدولهای جلو و عقب) تحفیفات عمدهای را پذیرفته بودند. صریحترین نظریه محرک "رقابت اول بودن" (موسوم به Race to be No.One) آن بود که یکپارچهکننده سیستم، با در اختیار گرفتن جایگاه کنترلی بخشی از یک خودرو، نهایتاً قویترین موقعیت رقابتی را خواهد داشت.
● تحول اساسی در الگوی زنجیره تامین
طی ۵ سال گذشته، نگرش ردهبندی به عنوان الگوی مسلط در صنعت خودرو، موجب شده است تا بسیاری از تامینکنندگان عمده، برای حوزههای عمده فعالیت خود، سرمایهگذاریهای هنگفتی را در بخش تحقیق و توسعه انجام داده و توانمندیهای فنی و مدیریت برنامه خود را بهطوری قابل ملاحظه افزایش دهند. برخی از آنان، صدها نفر نیروی کار را در حوزههای یاد شده به کارگرفته و مراکز طراحی و فنی عمده جدیدی ایجاد کردند. این موارد، درواقع بهعنوان هزینههای رده اول شدن تلقی شدند؛ البته با این فرض که همه این سرمایهگذاریها در نهایت با آغاز بهره برداری از برنامههای اولیه عمده در بازه زمانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ جبران خواهد شد. تنها مشکل این دیدگاه آن است که مدل یکپارچهکننده سیستم از سوی "صنعت" پذیرفته نشده و به نظر میرسد کاستیهای خطیری در کلیت مدل ردهبندی وجود داشته باشد.
سه شرکت بزرگ خودروساز، دیگر از این مفهوم حمایت نمیکنند. شواهد حاکی از آن است که طی ۶ تا ۱۲ ماه گذشته، این خودروسازان عمده به سرعت از این الگو، فاصله گرفتهاند. بهطوری که در شرایطی که بسیاری از سرمایهگذاریهای بالادستی از تامینکنندگان رده اول، سرانجام به بهره برداری نزدیک میشوند، مشتریان خودروسازان محلی میگویند در مورد یکپارچهکننده سیستم شوخی میکردهاند. آنها اعتماد چندانی به این مدل نداشته و تصمیم گرفتهاند واگذاری این همه مسئولیت به تامینکننده در واقع صلاحیت طراحی خودروساز را به چالش کشانده و عملاً موجب افزایش ساختار قیمت خواهد شد. آنها میخواهند به سیستم تامین بر مبنای حوزه قطعه برگردند.
تامینکننده رده اول بودن، جایگاه دشواری برای سودآوری است. تاریخ نشان داده است که حتی اگر خودروسازان به پشتیبانی از الگوی ردهبندی ادامه میدادند، به استثنای مواردی بسیار نادر، تامینکننده رده اول بودن یا یکپارچه کنندگی سیستم، دارای فروش بالا و حاشیه سود اندکی است. اکثر موارد پرچالش مالی در صنایع تامین قطعات، رده اولها هستند. مشخص نیست که برخی از آنها قادر باشند از عهده ساختار جدید این صنعت برآیند.
● روند کنونی تامین به کدام سو در حرکت است؟
روابط بین بازیگران در زنجیره تامین خودرو، برخلاف الگوی ردهبندی خطی و مکانیکی، در آینده به سوی روابطی در هم و کمتر سرراست در حرکت است. با استفاده از دیدگاه نظریهپرداز طراحی سازمانی، مدل در حال ظهور "الگوی تامین ارگانیک" نامیده میشود (رجوع شود به نمودار "آینده: ردهبندی ارگانیک") دنیای جدید پیچیدهتر، تبعات عمدهای را در کوتاه مدت در پی خواهد داشت.
تامینکنندگانی که کاملاً مدل یکپارچهکننده سیستم را پذیرفتهاند، دوران دشواری را طی ۶ تا ۲۴ ماه آتی خواهند داشت. این بازاری نیست که بتوان در آن به طور غیرتخصصی و عام، متمرکز شد. برخورداری از توانمندی مدیریت برنامههای بزرگ، اما درعینحال عدم برخورداری از هیچگونه مزیتی در محصول و یا تکنولوژی خاص، تامینکنندگان رده اول بزرگ را در برابر رقبای متمرکزتر (و اغلب کوچکتر) آسیبپذیر خواهد کرد. این ردهاولها تلاش خواهند کرد تا بهطور موفقی برنامههای جدیدی را در کوتاه مدت (که احتمالاً ناچار به پذیرش حاشیه سود اندک هستند) اجرا کنند و همزمان در تلاشند تا آن دسته فعالیتهای موجود و یا مواردی را شناسایی کنند که میتوانند بهدرستی، توانمندی کلاس جهانی را کسب کنند.
شرایط کنونی، زمانی مناسب برای تامینکنندگان رده دوم یا سوم بسیار شایسته و با صلاحیت است زیرا بازار در نهایت به سوی مدل فعالیت تجاری آنان در حال بازگشت است. بسیاری از این تامینکنندگان، هم اکنون در حال تجربه رکورد فرصتهای کاری کم سابقهای هستند. آنان سبکتر از مشتریان رده اول خود بوده و غالباً در حوزهای ویژه (قطعات) مهارت عمیقتری دارند. چالش عمده این دسته از تامینکنندگان بهره گیری از مزیت شرایط کنونی بازار (بدون از میان بردن پلهای ارتباطی با مشتریان رده اول آنان) همزمان با اجتناب از اغواگری افزودن منابع حمایتی موردنظر خودروسازان که غالباً تمایلی به حمایت ندارند، میباشد.
از سوی دیگر، تامینکنندگان بزرگ رده اول نیز میتوانند موفق شوند، اما میبایستی از لحاظ تمرکز (فعالیتها) همانند ردههای دوم و سوم عمل کنند. برخورداری از موقعیت عمده (یعنی فروش بیش از ۵ میلیارد دلار) تا زمانی که این میزان فروش- بر اثر پیشگامی در فرایند یا قطعه خاص یا یک سری از قطعات و مدولهای فرعی کسب شده باشد، امری مثبت است. از نظر ما، این امر نوعی طراحی کسب و کار براساس "الگوی چند وجهی" است. نکتهای که در این میان کارایی خود را از دست داده، این فرض است که شایستگی و یا صلاحیت فنی کلاس جهانی، بدون داشتن مقیاس اقتصادی، موفقیت را به همراه دارد. مطابق این الگوی ارگانیک، هماکنون در مرحله ورود به دورهای از پیچیدگی بالا و تا حد بالای عدم قطعیت قرار داریم. براین اساس، الگوهای موفق تامین چندگانهای وجود خواهد داشت که وابسته به حوزه محصول، صلاحیتهای لازم و شمار دیگری از عوامل رقابتی است. در این میان، خبرخوش آن است که تامینکنندگان خلاق و نوآوری که بتوانند در این جهان پیچیده مدیریت کنند، از بهترین فرصت برای برخورداری از نتایج عالی و مثبت برخوردار خواهند بود.
نویسنده : محمدابراهیم فتاحی
منبع:
The new supply chain, by Kim Korth, President of IRN, Inc., ۲۰۰۷
منبع:
The new supply chain, by Kim Korth, President of IRN, Inc., ۲۰۰۷
منبع : ماهنامه صنعت خودرو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست