شنبه, ۱۹ آبان, ۱۴۰۳ / 9 November, 2024
مجله ویستا
عدالت و سه ساحت هستی
● درآمد:
عدالت یكی از پرپیشینهترین و معروفترین مفاهیم و ارزشها در طول تاریخ بشری است. اگر نگاهی به ادبیات مكتوبی كه از قدیمیترین حكیمان واندیشمندان به دست ما رسیده بیندازیم درمییابیم كه همه بدون استثنا بدین مفهوم عطف توجه مبذول داشتهاند. از حكیمانی چون بودا و كنفسیوس و لائوتسه و زرتشت تا پیامبران سه دین ابراهیمی و از فیلسوفان مطرح یونان باستان تا تفكر سكولاری كه در جهان جدید مطرح شده همه توجهی قابل اعتنا به مفهوم عدالت روا داشتهاند. در این جستار مولف سه نوع عدالت یعنی عدالت هستی شناسانه، عدالت فردگرایانه و عدالت جامعه محورانه را بررسی میكند.
این تكثر بر عدالت البته تكثر و تنوعی مثالزدنی در رویكردها و روشها و مضامین را نیز به وجود آورده است، به طوری كه ما هم اكنون با طیفی از آرای مختلف در باب عدالت روبهرو هستیم.
در مقام روش البته گاهی روش تجربی برای رسیدن به معنای این ارزش به كار رفته است و گاهی روش عقلی و منطقی اتخاذ شده است. در پارهای آرا حتی روش نقلی برای فهم عدالت مورد توجه قرار گرفته است یعنی به تاریخ تفكر و تمدن بشری توجه شده است. رویكردها نیز گاه پدیدارشناسانه، شهودگرایانه، هستی شناسانه و معرفت شناسانه بودهاند.
با این همه شاید معروفترین تنوع آرا با تكیه بر موضوعات مختلفی كه برای عدالت مدنظر بودهاند به وجود آمده است. گاهی موضوع عدالت هستی بوده است. در این ساحت عادلانه بودن یا غیرعادلانه بودن جهان هستی مورد توجه است. همانطور كه میدانیم تفكر دینی تفكری است كه بر عادلانه بودن جهان هستی دست میگذارد. این اصل مهم تفكر دینی كه جهان نسبت به خوب و بد بیتفاوت نیست به بهترین نحو عادلانه دیدن هستی از منظر تفكر دینی را نشان میدهد.
تفكر اخلاقی در یونان باستان نیز كه سه چهره مطرح آن سقراط، افلاطون و ارسطو هستند كم و بیش بدین رویكرد نسبت به عدالت قائل است و عدالت را در سطح هستی در نظر میگیرد و پس از آن این تعریف را به دیگر ساحتها تعمیم میدهد. در این باب در نوشتارهای بعدی بیشتر سخن خواهیم گفت.
در مقابل این تفكر پارهای از نحلههای فكری مدرن قرار میگیرند كه صحبت كردن از عدالت در جهان هستی را نه باطل كه بیمعنا میدانند. به زعم این نحلهها و مكتبها، انسان یارا و توان آن را ندارد كه در باب عادلانه بودن و غیرعادلانه بودن جهان هستی سخن گوید و در این سطح باید موضع «نمیدانم» و «لاادری» اتخاذ شود.
عدالت همچنین در سطح فرد انسانی نیز مورد توجه بوده است. در این مقام عدالت نه یك صفت برای جهان هستی كه شاخصی برای عمل فردی و قوای نفس مورد تاكید بوده است.
در اینجا از عادلانه بودن یا غیرعادلانه بودن هستی سخن نمیرود بلكه تاكید میشود كه قوای انسان - به طور مثال قوای جسمی، ارادی و فكری - چگونه و با چه مكانیسمی میتوانند عمل كنند كه بهترین فضائل و نیكیها فراچنگ آیند، یا اینكه عمل فرد چگونه عادلانه میشود. به تعبیر دیگر عدالت در سطح فردی یا به معنای تعادل و توازن قوا یا به معنای عمل عادلانه است.
تفكر دینی به این نوع از عدالت نیز بسی توجه داشته است و كلا تفكر جهان قدیم عدالت را در بادی امر در سطح هستی در نظر میگیرد و آنگاه یكی از نمادهای آن را در سطح فردی میداند و بر تعادل و توازن قوا و عمل عادلانه متمركز میشود.
اما شاید یكی از مهمترین تفاوتهای تفكر اخلاقی جهان جدید با تفكر اخلاقی جهان قدیم تاكید بر نوع متفاوتی از عدالت است. تفكر اخلاقی جهان جدید عادل بودن را صفت جامعه و فرهنگ و سیاست نیز در نظر میگیرد و تنها به عدالت یا بیعدالتی هستی و قوا و اعمال انسانی توجه ندارد. شكی نیست كه بین این سه نوع عدالت یعنی عدالت هستی شناسانه، عدالت فردگرایانه و عدالت جامعه محورانه ارتباطاتی نزدیك و تودرتو وجود دارند اما آنچه این سه نگاه را از یكدیگر جدا میكند تاكید بر یكی و كمرنگ كردن دو نوع دیگر عدالت است.
متفكر مطرحی كه در جهان جدید در باب عدالت سخن گفته جان رالز است كه مبتنی براندیشههای اخلاقی كانت نظامیفلسفی را در مورد عدالت بسط داده است. اگر نگاهی به این نظام بیفكنیم درمییابیم كه پرسش اصلی وی نه سامان نظامیدر باب عدالت هستی و یا فرد كه سخن گفتن از این نكته است كه جامعه عادلانه چگونه جامعهای است و چگونه میتوان آزادی و دیگر ارزشهای بشری را در این نظام بازتعریف كرد.
كتاب نظریهای در باب عدالت رالز دقیقا با تاكید و تمركز بر این پرسشها شكل میگیرد. هرچند وی در مقام و جایگاهی دیگر سعی میكند نقش و اهمیت عدالت فردی و فضائل مهم را در این نظام مشخص كند.
● خلاصه كنیم
عدالت را با تكیه بر مفاهیم متفاوتی میتوان به بررسی نشست و یكی از این مفاهیم البته موضوع است. اما موضوع عدالت نیز در سه ساحت قابل بررسی است. گاهی موضوع عدالت، جهان هستی است و عادل یا ناعادل بودن به عنوان صفات هستی در نظر گرفته میشوند. در پارهای جاها نیز عادل و غیر عادل بودن صفات افراد یا قوای آنها هستند. اما بیشترین حجم ادبیاتی كه در جهان جدید با محوریت عدالت شكلگرفتهاند به عدالت از نظر صفت اجتماع و فرهنگ و سیاست توجه دارند.
برای هرگونه سخن گفتنی از عدالت تاكید براین تمایز بسیار حیاتی است. این نكتهای است كه در نوشتارها و گفتارهایی كه در دیار ما در باب عدالت موجودند كمتر مورد تاكید قرار میگیرد.
حسین كاجی
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست