دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا


میراث فرهنگی پارسی زبانان


میراث فرهنگی پارسی زبانان
مایکل بری در سال ۱۹۴۸ در نیویورک به دنیا آمده است. پدرش، ژوزف بری، افسر ارتش آمریکا بود که در جریان جنگ جهانی دوم برای آزادساختن فرانسه به اروپا فرستاده شد، ولی در پایان جنگ تصمیم گرفت در فرانسه بماند. بری پدر، کار نویسندگی و ترجمه را پیشه کرد و زندگینامه درخور توجهی از ژرژ ساند، نویسنده مشهور فرانسوی، برجای گذاشت.
بری پسر نیز بعدها نویسندگی و ترجمه را حرفه خود ساخت، ولی از همان آغاز جوانی به اقتضای عطش سیری ناپذیرش برای شناخت سرچشمه، سیر تحول، تکامل و چگونگی مبادله دستاوردهای میراث فرهنگی بشر به فراگیری چندین زبان از جمله فرانسوی، ایتالیایی، فارسی و عربی پرداخت و در دانشگاه های مختلف آمریکا و اروپا به بررسی اسلام و ادب سده های میانی دست زد.مایکل بری همچنین قوم شناس، تاریخ نگار و کارشناس برجسته آسیای میانه، به ویژه افغانستان، است.
دو اثر او پیرامون تاریخ افغانستان به نام های کشور یاغستان و مسعود، دو کتاب مرجع حیاتی برای شناخت تاریخ این کشور به شمار می آیند. کتاب دوم، «مسعود» در سال ۱۳۸۱ جایزه فمینا برای بهترین کتاب در زمینه علوم اجتماعی را از آن خود ساخت.
مایکل بری در سال ۱۳۸۰ متن کامل «هفت پیکر» را از فارس به فرانسه برگرداند که همراه با شرح و تفسیر او بر این اثر توسط نشر گالیمار در پاریس منتشر شد.نظامی خود بر این باور بود که شعرش هلالی باریک از ماه است که تنها بر اثر کوشش خواننده قرص کامل خواهد شد. خواننده پس از خواندن تفسیر بری بر «هفت پیکر» ناگزیر اعتراف خواهد کرد که راهنمایی های او برای هویداکردن این قرص کامل بسیار سودمند است.
مگر نظامی نیست که در دوره های خونبار بی شمار تاریخ خوانندگان فارسی زبان خود همواره گریزی به سوی جهانی رویایی می زند، جهانی نه تنها زیباتر، بلکه واقعی تر از واقعیت روزمره شوم، واقعیتی آسمانی ورای توهم پدیدارها و شروشور کشتارها که شاعر به وصفش می نشیند؟
درست در آستانه همین هجوم های مغولان است که نظامی از جهان چشم برمی بندد.شعرش، که آن را بارها رونویسی و خوشنویسی کرده و به خاطره ها سپرده اند، بخشی از آن میراث فرهنگی است که پارسی زبانان در گرماگرم کشتارهای چنگیزخان و جانشینانش آنچنان دلسوزانه پاس داشته اند.بری می نویسد؛ اندیشه نظامی در بحبوحه تراژدی های عصر ما، مرا از شور و شعفی همانند بهره مند می کند.
شب ها، در پایان روزهای فرساینده پخش خوراک در کابل با همیاری سازمان پزشکان جهان، به هنگام محاصره پایتخت افغانستان به دست طالبان در سال های ۱۹۹۶- ۱۹۹۵، دوست خود، فرمانده مسعود، را باز می یافتم و در همان حالی که بیرون از پناهگاهمان موشک های وحشیان جاهل زوزه می کشیدند، گرد چراغ نفتی حلقه می زدیم و درباره شعر و شاعری گفت وگو می کردیم.
مسعود ترجیح می داد حافظ بخواند، من جانب نظامی را می گرفتم. آخرین باری که با مسعود به هنگام دیدارش از پاریس در بهار سال ۲۰۰۱ ملاقات کردم، از من پرسید کدام شاعر فرانسوی به خوبی دو شاعری که ما آنقدر ستایششان می کردیم، بر زبان خود سلطه دارد.
من پاسخ دادم که از سن ژان پرس و مالارمه یاری می گیرم تا ظرافت نظامی را بهتر به فرانسوی ترجمه کنم. چند ماه بعد، خبر قتل مسعود را شنیدم. ادبیات برای ما با زندگی، مرگ و قهرمانی او و با سوگواری همگی ما عجین شده بود.کتاب مشتمل بر پنج فصل است؛ شاعر، حماسه، نظامی، شهرزاد و هزار و یک شب، هفت شاهدخت آسمانی و شرح هفت افسانه.
مایکل بری
ترجمه؛ جلال علوی نیا،ناشر؛ نی
چاپ اول؛ ۱۳۸۵ ،۱۶۵۰ نسخه،۳۰۴ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران