سه شنبه, ۲۴ مهر, ۱۴۰۳ / 15 October, 2024
مجله ویستا
تهمت
من میدانم، میدانم امروزه تهمت زدن به دیگران مثل آب خوردن آسان شده، میدانم بسیاری از افراد، که مورد تهمت قرار میگیرند انسانهای پاک و بیگناه هستند، و میدانم اکثریّت آنها انسانهای با شخصیّتی هستند که از روی حسادت مورد تهمت قرار میگیرند، این را هم خوب میدانم کسانی که در پیشگاه خدا دارای آبرو و احترام خاصّی هستند و خود را به وسیله عبادت به خدا نزدیک کردهاند، خداوند به نحوی آنها را از آن تهمت تبرئه میکند و بیگناهی آنان را برای مردم ثابت میکند. قبلاّ خوانده بودم حضرتیوسف(ع) وقتی به او تهمت زنا زدند خداوند توسّطیک شاهد، بیگناهی او را ثابت کرد. هنگامیکه مریم مادر حضرت عیسی(ع) مورد تهمت قرار گرفت، خداوند عیسی را که نوزادِ شیرخوار بود به سخن آورد تا با این معجزه ثابت کند مریم، بیگناه است.
جریج (مردی بود در بنیاسرائیل) همیکی دیگر از کسانی بود که به سبب نفرینِ مادرش مورد تهمت زنا قرار گرفت ولی با تکلّم نوزاد شیرخوار، خداوند او را تبرئه کرد. باری دیگر، قرآن ازیک حادثهی نگرانکننده خبر داده و آن اینکه افرادی بهیک انسان بیگناه دیگری، تهمت زنا زدهاند امّا این بار خبری از شاهد و نوزاد شیرخوار نیست بلکه خداوند خودش وارد عمل شده و از آن شخص دفاع، و با عاملین برخورد نموده است. علاقهمند شدم بدانم این شخصیّت بزرگ کیست که خدای بزرگ بدون اسباب، مستقیماً خود وارد عمل شده و در قرآن، اینگونه از او دفاع کرده و بیگناهی او را ثابت میکند؟
طولی نکشید که او را پیدا کردم، از دور او را دیدم، خانمی بود جوان و با هیبت، صداقت به همراه محبّت، متانت و سنگینی و علم و آگاهی در چهرهاش موج میزد،یک قدم جلوتر رفتم تا بهتر او را ببینم،یک دفعه جا خوردم، این خانم آشناست، بله؛ من او را میشناسم به نظرم تو هم او را میشناسی!!، بله خودش است!! این که مادرم است!! بله این عایشه است!! مادر من! مادر تو!! و مادر هر مؤمنی!!
خدا او را در سوره احزاب آیه ۶ مادر مؤمنین معرّفی کرده است، چشمانم پر از اشک شد ویکباره شروع کردند به باریدن، اوّلین باری بود که کنترل چشمانم را از دست داده بودم، با صدایی لرزان گفتم: مادر! خودت هستی؟ به تواهانت کردهاند!؟ به تو تهمت زدهاند!؟ باورم نمیشود! تو که جبرئیل بهترین فرشته خدا بر تو سلام کرد، تو که بهترین پیغمبر خدا با تو زندگی کرد و سر بر دامن تو به آسمانها عروج کرد!؟، به تو توهین کردهاند؟!!! مادرم با چشمی گریان جواب داد: بله فرزندم، به من تهمت زدهاند، به من!. آهی کشید و قضیّه را برایم تعریف کرد: من عایشه هستم، مؤمنین همه مرا میشناسند، پدرم ابوبکر، بهترین و قدیمیترین دوست رسول خدا، لطف خدا بود که همسر پیامبر خدا باشم، همسر آخرین و بهترین پیامبر خدا، شوهرم تحت نظر خدا تربیت میشد و ما تحت نظر او، و چه خوب تربیتکنندگانی هستند خدا و رسولش. همسرم رسول خدا بخاطر تعدّد زوجات هربار که به سفر میرفت بین زنانش قرعه میانداخت، در سال ششم هجری غزوه بنیمصطلق رخ داد که در این سفر قرعه بنام من افتاد، صبح آن روز سفر شروع شد، در طول سفر من در کجاوه ( اتاقکی بر روی شتر) که مخصوص خانمها ساخته میشد بودم. موقع برگشت، در نیمههای شب قافله برای استراحت اتراق کرد، من برای قضای حاجت به دور از قافله رفتم وقتی برگشتم متوجه شدم گردنبند امانتی خواهرم نیست به این خاطر دوباره برگشتم و در آن تاریکی شب بهدنبال گردنبند گشتم مدّتی طول کشید تا گردنبند را پیدا کردم سپس به سوی قافله آمدم امّایکدفعه جا خوردم!، قافله نبود! آنها حرکت کرده بودند، آنها رفته بودند و اثری از آنها نبود! حیرت زده شدم، داشتم فکر میکردم؛ خدایا حالا چه کار کنم؟، به دنبال آنها راه بیفتم؟ شاید بیشتر راه را گم کنم؟ سرِ جایم بمانم؟یکدفعهیادم آمد در قافلهها رسم بودیک نفر عقب قافله حرکت میکرد و هنگامیکه هوا روشن میشد جای اتراق قافله میپایید تا احیاناً چیزی در شب بجا نمانده باشد، ترجیح دادم سر جایم بمانم، همانجا ماندم، مدّت زیادی گذشت، کم کم خوابم میآمد، همانجا خواب رفتم، امّا با شنیدن صدایی بیدار شدمیکی میگفت – انّا لله وانا الیه راجعون - دیدم صفوان ابن معطّل است او را قبل از نزول آیات حجاب دیده بودم. از شترش پایین آمد، شترش را برای من بر زمین نشاند، سوار شتر شدم، او پیشاپیش شتر حرکت میکرد و من به دنبالش، تا اینکه در هنگام ظهر به شهر رسیدیم، بهخدا قسم در طول مسیر کلمهای با هم صحبت نکردیم، وارد حجرهام شدم و خدا را سپاس گفتم. بعد از آمدن به مدینه به مدّتیک ماهی من مریض بودم، عبد الله بن ابی بن سلول رئیس منافقین به من تهمت زده بود و بعضی از مردم آنرا تکرار میکردند ولی من، از همه جا بیخبر بودم، هر چند احساس میکردم محبت پیامبر به نسبت من کمتر شده، امّا دلیلش را نمیدانستم تا اینکه شبی خاله پدرم، اممسطح را دیدم، بعد از احوالپرسی گفت: «خدا فرزندم مسطح را نابود کند».
گفتم: چرا به فرزندت نفرین میکنی؟ گفت: مگر خبر نداری که او به تو تهمت زده است؟ دنیا بر دیدگانم تاریک شد، زبانم قفل شده بود، دنیا دور سرم میچرخید، خدایا چه دارم میشنوم؟ به من تهمت زدهاند؟ مگه من چکار کردهام؟ زنا؟ نه نه اصلاً! معاذ الله، باور کردنی نیست، دیگر هیچی نگفتم، به اتاقم داخل شدم و زدم زیر گریه، مریضیام دو چندان شده بود، به رسول خدا و به پدر و مادرم گفتم: مردم در بارهی من چه صحبتهایی میکنند! به خدا قسم این حرفها همهاش دروغ است! من همسرِ رسولِ خدا، مادر مؤمنان و زنا؟! نعوذ بالله- امّا آنها فقط مرا دلداری میدادند و میگفتند: صبر کن که خدا همه چیز را برای همه واضح میکند. من کاری جز گریه کردن نداشتم، لحظهای اشک من قطع نمیشد، من فقط آیه { فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا تَصِفُونَ } حضرتیعقوب را تکرار میکردم. از این تهمت بیش ازیک ماه میگذشت. من فقط آرزو داشتم که خداوند بیگناهی مرا به شوهرم پیامبر خدا ثابت کند، از طریق خوابیا هر چیز دیگر، امّا انتظار نداشتم که در مورد من آیه نازل شود، و خود را خیلی کوچکتر از این میدانستم که خدای عظیم در قرآن از من دفاع کند. روز بعد در حالی که پدر و مادرم در کنارم ایستاده بودند رسول خدا با چهرهای بشّاش وارد اتاق شد و گفت:«یا عَائِشَةُ أَمَّا اللَّهُ فَقَدْ بَرَّأَکِ» ای عایشه خدا برائت تو را اعلام کرد. پدر و مادرم خیلی خوشحال شدند و به من گفتند: برو؛ و از رسول خدا تشکر کن! گفتم: من به غیر از خدا از هیچ کس دیگری تشکر نمیکنم. در مورد من، این آیات نازل شده بود: « و کسانی که این تهمت بزرگ را بوجود آوردند، گروهی از خود شما بودند. امّا گمان مبرید که این حادثه به ضرر شماست، بلکه به نفع شماست. هر کس به اندازهای که در شیوع این تهمت دست داشته، بار گناه را به دوش میکشد، و کسی که منشأ این تهمت بوده عذاب بزرگی در انتظار او خواهد بود(۱۱) چرا زمانی که این تهمت را میشنیدید مردان وزنان مؤمن نسبت به همدیگر خوش گمان نبودند؟ و چرا نگفتید که این تهمتِ بزرگ و دروغین است. (۱۲)تهمت زنند گان موظّفند چهار شاهد بیاورند، واگر چنین نکردند پس اینها نزد خدا دروغگویانند(۱۳) واگر فضل ورحمت خدا در دنیا وآخرت با شما نبود،یقیناً بخاطر دامن زدن به این تهمت، عذاب بزرگی شما را در مینَوَردید(۱۴)آن هنگامیکه شما این تهمت را دهن به دهن میکردید و تکرار مینمودید در حالی که هیچ آگاهی به نسبت قضیه نداشتید. واین مسأله را سبک تلقی میکردید در حالی که نزد خدا بسیار سنگین است(۱۵) چرا هنگامیکه چنین خبری به شما رسید نگفتید اصلا شایستهی ما نیست که این حرف را تکرار کنیم؟ و چرا نگفتید سبحان الله " این تهمت بزرگی است؟(۱۶) خداوند وارد عمل شده وبه شما اندرز میدهد که هرگز به چنین کارهایی برنگردید؛ اگر مؤمن هستید. (۱۷) و این چنین خداوند آیاتش را برای شما روشن میکند و خدا علیم وحکیم است(۱۸)» ( سوره نــــــور ) مسطح پسر خالهیی پدرم بود، او مردی تنگدست و عیالوار بود و در مخارج زندگی، پدرم به او کمک میکرد، امّا چون او همیکی از تهمت زنندگان بود پدرم گفت: به خدا قسم دیگر به او هیچ کمکی نمیکنم؛ که آیه ۲۲ سوره نور نازل شد: « کسانی که دارای فضیلت و شخصیّت بزرگی هستند و از لحاظ مالی در فراخ اند، نباید قسم بخورند که بخشش خود را از نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا قطع میکنیم بلکه باید عفو و گذشت کنند آیا دوست ندارید که خدا از شما عفو وگذشت کند؟ و خدا آمرزگار و مهربان است» سپس پدرم گفت؟ «چرا؛ دوست دارم خدا از من گذشت کند» و بخشش خود را به مسطح ادامه داد.
عبد الله ابن ابی ابن سلول که سر دستهی منافقین بود زرنگ تر از آن بود که در ملأ عام این تهمت را برزبان بیاورد، اما بعضی از مسلمانانِ زود باور، فریبِ او را خورده بودند ودر هر جا تهمت را تکرار میکردند که تهمت در حق سه نفر بنامهای مسطح، حسّان ابن ثابت و خانمی بنام حمنه بنت جحش ثابت شد، که حد تهمتیعنی هشتاد ضربه شلاق بر آنها اجرا شد.) مادر؛ از رسول خدا به ما بگو، از آخرین لحظههای حیاتش، از لحظهی وداع و خداحافظی؟ فرزندان عزیزم، خدا خیلی بنده نواز است. من بابت این تهمتِ نا جوانمردانه، رنجهای زیادی کشیدم، روزها و ماهها با گریه خوابیدم وبا گریه بیدار شدم امّا بعد از گذشت این ایّام تلخ، بنده نوازی خدا را در اعماق قلبم احساس میکردم تا اینکه در لحظهی آخر، رسول خدا برای گذراندنِ ایّام مریضی اش، از میان این همه خانه، اتاقکِ مرا انتخاب کرد. فرزندانم مرا ببخشید که نمیتوانم جلو اشکهایم را بگیرم؛ در هنگام رحلتِ همسرِعزیز و مهربانم، من نشسته بودم و او به من تکیه زده بود و سرش را بر سینه من گذاشته بود، من اشک میریختم و عرقها را از صورت مبارکش خشک میکردم، در این حالت برادر کوچکم عبدالرحمن وارد اتاق شد در حالی که مسواکی در دست داشت، در آخرین لحظه، خدا میخواست آب دهن من و پیامبرش با هم آمیخته شود و آخرین آبی که از گلوی پیامبر پایین میرود آب دهن من باشد، دیدم رسول خدا چشمانش به همان مسواک است، گفتم آن را برایت بیاورم؟ توان حرف زدن نداشت، سر تکان داد: بله، آن را از دست عبدالرّحمن گرفتم، و چون سفت بود گفتم نرمش کنم؟ با تکان سر: بله. با آب دهانم آن را خیس و نرم کردم و اندکی آن را جویدم و به دست رسول خدا دادم ایشان مسواک را بر دندان کشیده و میمکید. در لحظات آخر دست را در ظرف آب فرو میبرد و بر صورت میکشید و میفرمود: لا إله إلا الله إن للموت سکرات و نهایتاً فرمود: الی رفیق الاعلی و سپس جان را به خالق تسلیم کرد در حالیکه سر مبارکش هنوز بر سینهی من بود سپس بالشی آوردند و سرش را آرام بر روی بالش گذاشتم و زدم زیر گریه، جگرم از غم داشت پاره میشد امّا چکار کنیم که پیامبر خدا از زدن بر سر و صورت در هنگام مصیبت و پاره کردن گریبان نهی کرده بود.
یکی دیگر از بندهنوازی خدا بر من این بود که جسد مبارک پیامبر در اتاق من دفن شد که حتّی بعد از وفات هم در کنار من باشد و تا قیامت هر کس که بخواهد با پیامبرخدا ملا قات کند به اتاقک مادرش همیک سَری بزند. فرزندانِ عزیزم؛ من همه کسانی که ندانسته به من تهمت زده اند و اکنون پشیمان اند مثل مسطح، حمنه وحسّان ابن ثابت و هر کس دیگر، از ته دل میبخشم و حتّی خودم نیز از خدای بزرگ برای آنها طلب آمرزش میکنم.) افکیعنی چه؟ أَفَکَیأْفِک وأَفِکَ إِفْکاً وأُفُوکاً وأَفْکاً وأَفَکاً وأَفَّکَیعنی دروغ گفت، امّا نه دروغ معمولی، دروغی که با بهتان همراه باشد، در کذب ممکن استیک در صد آن درست باشد امّا در افک مسأله از ریشه بی اساس است. در قرآن به شخصی که چنین دروغهایی میگوید تهدید شده است: (وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ) منافقین کسانی بودند که قلباً مخالف با ترقّی اسلام ومسلمین بودند، هر جا پیامبر پیروز میشد آنها به عزا مینشستند. چند بار نقشه ریختند که پیامبر خدا را ترور کنند امّا هر بار موفق نمیشدند نهایتاً تصمیم گرفتند رسول خدا را ترور شخصیّتی کنند تا در جامعه نتواند کمر راست کند، آنها منتظر فرصت خوبی بودند که نقشه شان را عملی کنند. در غزوه بنی مصطلق، شیطان بزرگ عبدالله ابن ابیّ (یهود به ظاهر مسلمان )هم حضور داشت، او کاملاً رسول خدا و کجاوهی حامل عایشه را در نظر گرفته بود و شیطان قدم به قدم با او مشورت میکرد تا اینکه عایشه بر اثریک حادثه کوچک و ساده از قافله جا ماند و او تیر زهر آگینش را از کمان کینهها رها کرد. جای تعجب نیست که عایشه به این چنین امتحان سختی مبتلا شود زیرا: عایشه مثل مریم عذراء و همچون حضرتیوسف باید امتحانهای سختی را پس بدهد تا درجات عالیه را کسب کند چنانچه پیامبر خدا (ص)فرموده است: (مَنْیرِدْ اللَّهُ بِهِ خَیْرًایصِبْ مِنْهُ)کسی که خدا به او ارادهی خیر دارد او را به مصیبت مبتلا میکند. در ثانی با این امتحان، صف ِمسلمانان راستین از دروغین، و مغرض از مخلص جدا شد؛ ثالثاً مسألهی اخلاقی مهمّی به مسلمانانیاد داد که تا از مسأله ای مطمئن نشده اند آن را تکرار نکنند. حماقتی دیگر: اتهام منافقین عصرِ رسول خدا به اهل بیت پیامبر، مادر مؤمنین عایشه کم بود که منافقین بعد از آن،یکی دیگر از اهل بیت پیامبر، مادر مؤمنان بنام ماریه قبطیه را مورد خنجراتهام خود قرار دادند. داستان دروغین: میگویند روزی که ابراهیم فرزند ۱۸ ماهه رسول خدا از ماریه قبطیه از دنیا رفت پیغمبر خدا بسیار ناراحت و اندوهگین شد، شخصی گفت: ای رسول خدا چرا اینقدر ناراحتی، ابراهیم که از تو نبود! ابراهیم از جریح قبطی بود. پیامبرخدا، خشمگین شد وحضرت علی(ع) را فرستاد که آن شخص را بکشد؛ او با دیدن حضرت علی(ع) پا به فرار گذاشت امّا در حین فرار از درختی بالا رفت که حضرت علی(ع) متوجه شد او اصلاً آلت تناسلی ندارد، از کشتن اش منصرف شد و نزد رسول خدابرگشت، اینجا بود که آیات سوره نور نازل شد. خورشید حقیقت میتابد: تمامی مفسّرین، سیره نگاران، تاریخ نویسان و اجماع صحابه و تابعین بر اینند که آیات سورهی نور بدون شک و شبهه ای، در شان عائشه است، در ردّ تهمت افک از او. علامه طباطبائی صاحب کتاب المیزان در کتاب ارزشمندش داستان افک و شیوه نزول این آیات را در مورد عائشه ذکر کرده است.
ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه آورده: در مورد شان نزول آیات سوره نور دو روایت وجود دارد: روایت اوّل در مورد برائت عایشه روایت دوم در مورد برائت ماریه اما روایت اول قوی تر است، زیرا: اولا: مطابق شأن نزول دوّم کسی که به ماریه تهمت زد،یک نفربیشتر نبود، در حالی که آیه با صراحت می گوید: ( إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالإفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ ) (آنها که تهمت زدند گروهی بودند) که عصبه به گروهی بین ده نفر تا چهل نفر اطلاق میشود، و شایعه را آنچنان پخش کردند که تقریباً تمام شهر را فرا گرفت، و لذا ضمیرها همه به صورت جمع آمده است، و این با شأن نزول دوم (ماریه)به هیچ وجه سازگار نیست.
ثانیا: این سؤ ال باقی است که اگر عایشه مرتکب چنین فعلی شده و قرآن هم او را تبرئه نکرده است، پس چرا پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حد را بر او اجرا نکرد؟ ثالثا: طبق روایت دوّم چگونه امکان دارد پیامبر اکرم (ص)تنها با شهادتیک نفر حکم قتل را در مورد جریح صادر کند، در حالی که آیة با صراحت (بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَیعنی چهار شاهد را ) برای اثبات زنا میطلبد. علامه مقدسی در بحار الانوار ( جلد ۲۲ صفحه ۳۳۶)چنین مینویسد: (وفی تفسیر النعمانی عن أمیرالمؤمنین علی علیه السلام ومنه الحدیث فی أمر عائشةوما رماها به عبدالله بن أبی سلول وحسان بن ثابت ومسطح بن أثاثة، فأنزل الله تعالی " إن الذین جاؤا بالافک " الآیة) ترجمه( در تفسیر نعمانی از أمیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده که داستان در مورد عائشه است به آنچه عبدالله بن أبی بن سلول وحسان بن ثابت ومسطح بن أثاثة به او تهمت زدند، پس خداوند آیه( إن الذین جاؤا بالافک) را نازل کرد. ابن کثیر در البدایة و النهایة(جلد ۸ صفحه ۹۹) میگوید: (وقد أجمع العلماء علی تکفیر من قذفها بعد براءتها، واختلفوا فی بقیة أمهات المؤمنین، هلیکفر من قذفهن أم لا؟ علی قولین، وأصحهما أنهیکفر، لان المقذوفة زوجة رسول الله صلی الله علیه وسلم، والله تعالی إنما غضب لها لانها زوجة رسول الله صلی الله علیه وسلم، فهی وغیرها منهن سواء). ترجمه: و حقیقتاً علما اجماع کردهاند: کسی که بعد از نزول ِآیاتِ سوره نور در موردِ برائتِ عایشه، باز به او تهمت بزند کافر است، امّا به نسبت بقیّه امهات مؤمنین اختلاف است که آیا کافر میشودیا نه؟ که بنا بر قول ارجح باز او کافر است، زیرا خداوند از تهمت زدن به ناموس پیامبر خشمگین میشود که در این صورت عایشه با بقیه همسران فرقی نمیکند) اگر قضیه درست باشد:
۱) رسول الله به عنوان آخرین پیغمبر مبعوث شده تا اخلاق وامانت داری را به جهانیان بیاموزد؛ اگر قرار باشد اعمال خلاف عفّت وخیانت از خوانوادهی خودش سر بزند و نتواند حتّی بر همسر خود، تاثیر مثبت بگذارد از سایر مردم چه انتظاری میرود؟
۲) علم خدا بر همه چیز احاطه دارد تا جایی که در اوّل دنیا از آخر دنیا (قیامت) سخن میگوید؛ اکنون چه شده که علم خدا در انتخاب همسر خوب برای پیغمبرش به خطا رفت، آیا (نعوذ بالله ) نمیدانست که این زن در آینده به بیراهه میرود؟ پس چرا اجازه داد پیغمبرش با او ازدواج کند؟
۳) اوّلین مخاطب قرآن برای اجرای احکام و عملیّاتی ساختن آن، خود پیغمبر است، حال خدای بزرگ در همین سورهی نور میفرماید:( الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ) معنی: ( زنان بدکاره برای ازدواج، مناسب مردان بدکاره هستند و مردان بدکاره مناسب زنان بدکاره؛ و زنان پاکدامن برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاکدامن) پس کسی که عایشه را زیر سؤال برد (نعوذ بالله) به رسول الله(ص) اهانت کرده، و کسی که به پیغمبر خدا توهین کرد به خدا هم اهانت کرده است. و اهانت به خدایعنی....
۴) خداوند، عایشه و بقیهی زنان پیغمبر را به عنوان مادر مؤمنان و اهل بیت نبوّت معرفی کرده است، چطور ممکن است خداوند بهیک شخص بی لیاقت، این همه رفعت درجه عطا کند؟!!
۵) رسول خدا، صفوان ابن معطّل را برای حراست از قافله در آخر لشکر قرار داد، و پیغمبر میدانست دریک لشکر احتمال رخداد حوادث از قبیل گم شدن اشیاء و حتّی جاماندنِ انسانی وجود دارد پس طبیعتاً رسول خدایکی از بهترین افرادش را برای این کار انتخاب میکند نه شخص فاسد.
۶) ممکن است همسرِ بعضی از پیامبران مسلمان نشده باشند ولی شایسته هیچ پیامبری نبوده که زنش فاحشه باشد. در منهاج السنه جلد هفتم صفحه ۱۹۳ چنین میخوانیم: (خیانة امرأة نوح لزوجها کانت فی الدین فإنها کانت تقول إنه مجنون وخیانة امرأة لوط أیضا کانت فی الدین) زن پیامبر نوح و پیامبر لوط خائن بودند اما خیانت هر دو در پذیرش دین و همکاری با مشرکین بود نه خیانت در فراش، پس همین طور شایسته نیست که آخرین پیامبر خدا همسرش فاحشه باشد. آنچه از رخداد قضیّهی افک میآموزیم:
۱) بدون تحقیق نباید هر سخنی را پذیرفت.
۲) دامن زدن به شایعات وپخش آن ممنوع است.
۳) مؤمن باید مشکل و مصیبت برادر و خواهر مسلمانش را مشکل خود بداند.
۴) گمان نیک و حسن ظن باید در جامعه حکمفرما باشد.
۵) کسی که در مصیبتی افتاده، باید آن را دلداری و تسلّی داد و از قشنگترین کلمات و جملات استفاده کرد.
۶) گاهی اوقات، اتّهامات از سوی اطرافیان و نزدیکان شکل میگیرد، که باید مراقب افراد ماحول باشیم. ۷- اگر با خدا در ارتباط هستید مصیبتها را ناگوار ندانید.
۸) مشکلات، انسان را ارزشمند میکند، کوزه ای ارزشمند تر است که در کوره رفته باشد.
۹) مسلمانان ساده لوح و زود باور قربانی عملی شدن نقشههای مغرضین میشوند.
۱۰) اگر فرد تهمت زننده نتوانست برای صحّت ادعای خودچهار شاهد بیاورد باید تنبیه بدنی شود تا برای دیگران درس عبرت باشد.
۱۱) وجود امنیّت و آسایش در جامعه، از فضل و رحمت خداست.
۱۲) بازی با آبرو و حیثیّت مردم جرم بزرگی است.
۱۳) نشر شایعه از گناهان کبیره است به هر طریقی که باشد زبان، رادیو، تلویزیون، مجلّه، روزنامه و غیره.
۱۴) بازگویی داستانهای عبرتانگیز منافع زیادی برای مؤمنین به همراه دارد.
۱۵) برخلاف عقیده معتزله، خداوند حتّی به جزئیّات زندگی بندگان هم آگاه است.
۱۶) ارشادات خدای متعال در مرحله اوّل برای آسایش خود انسانهاست.
۱۷) افرادی که به هر صورت دنبال لکّه دار کردن اهل بیت پیامبر هستند عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
۱۸) پروردگار بسیار بخشنده است و توبهی توبه کنندگان از آن را میبخشد.
۱۹) فضل و بخشش ابوبکر، واینکه در مقابل اشتباه دیگران باید گذشت را پیشه کرد.
۲۰) اگر کسی طالب بخشش الهی است باید نسبت به دیگران بخشش داشته باشد.
۲۱) تهمت زدن به مؤمنین و مؤمنات، لعنت خدا را در دنیا و آخرت به همراه دارد.
۲۲) ازدواج مردان پاکدامن با زنان فاحشه ومردان فاحشه با زنان پاکدامن ممنوع است مگر اینکه توبه کرده باشند.
۲۳) خداوند به مؤمنانی که به ناحق مورد تهمت قرار میگیرند اجر مضاعف میدهد. نامش عایشة، کنیهاش امّ عبدالله، پیغمبر خدا(ص) بعد از هجرت با او ازدواج کرد، زمانی که پیامبر وفات نمود ایشان هیجده سال داشت، و خود در سال ۵۸ هجرییعنی چهل سال بعد از پیامبر، در شب هفدهم رمضان بعد از نماز وتر دار فانی را وداع گفت، ابوهریره بر او نماز جنازه خواند. عایشة ۲۲۱۰ حدیث از پیامبر نقل کرده که ۱۷۴ حدیث متفق علیه میباشد.
ذکریا عطری
منبع : سایر منابع
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست