جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
حقوق بیماران در بوته نقد
![حقوق بیماران در بوته نقد](/mag/i/2/2pltc.jpg)
وقتی سخن از اخلاق پزشکی است اولین نکتهای که به ذهن متبادر میشود رابطه پزشک و بیمار است. رابطهای که به نظر میرسد دوره بحران خود را میگذراند. بحران موجود در رابطه بین پزشک و بیمار از یک سو محصول پیدایش رابطه پدرسالارانه پزشکی و از سوی دیگر نتیجه ظهور مطالبات صنفی بیماران است. همزمان، بیمار نوعی رابطه مبهم با پزشکان دارد. رابطهای که برخی میپندارند در واقع، سپردن بیماری یا مرگ خود به یک همنوع از نظر علمیقابل قبول اما از لحاظ اصول انسانی نامعقول است.
سنت پدرسالارانه رابطه پزشک و بیمار منجر به یک رابطه اقتصادی بین پزشک و بیمار گردیده است. تعارضی که از گذشته بین یک فرد حرفهای و یک فرد ناآگاه وجود داشته اجازه نداده است که عینا به راهحلهایی برای بحران موجود در روابط بین پزشکان و بیماران بینجامد. معالجه کردن بیمار در طول تاریخ به پزشکان این اجازه را داده است که بتوانند در مورد خوب و بد بیمار قضاوت کنند و تصمیم بگیرند. سیستم پزشکی همچنان در پی تضمین نقش عدالت اخلاقی در مسایل مربوط به حریم خصوصی است، به عنوان مثال، چه در زمینههای شخصی و چه در زمینههای جنسیتی یا تولید مثل، شرط داشتن صلاحیت علمی– فنی که دخالت پزشکان در قلمرو اخلاق را مشروع گردانیده است به گسترش اشکال مورد اختلاف در زمینه اختیارات پزشکی منجر شده است. این حقیقت به این معنی است که «حقوق بیماران» در واقع واکنشی به این شکل از اختیارات پزشکی در اجرای آزادیهای فردی است. آیا امروزه مابه روند گذار از یک مدل پزشکی پدرسالارانه به یک مدل مستقلتر که بر محور اطلاعات و رضایت بیمار بچرخد کمک نمیکنیم؟ مدتهاست اصل خدمت به کسی که به علت بیماری و یا جهل خود، احتمالا در وضعیت ضعف و آسیبپذیری قرار دارد منجر به این شده است که «روابط درمانی» مفهوم خود را از دست بدهد. این نگرش نامتقارن به قول پروفسور لوییپور، رییس اسبق سازمان نظام پزشکی فرانسه اینگونه ابراز شده است: «هر بیمار برای پزشک مثل کودکی است که باید رام شود نه اینکه فریب بخورد، کودکی که باید تسلی یابد نه اینکه مورد سو استفاده قرار گیرد، کودکی که باید نجات یابد و معالجه و درمان شود.» از دهه هشتاد میلادی با نگاهی نو به مفهوم اخلاق پزشکی و بسط و گسترش حقوق پزشکی که احیای حقوق بیماران را به دنبال داشته، مبانی رابطه پزشک و بیمار از شکل سنتی پدرسالارانه و قیم مآبانه تغییر یافته است و این امر نشان دهنده خللی است که بر پیکره طب سنتی وارد آمده و جامعه پزشکی را با خواستها و توقعات جدیدی مواجه ساخته است. در جامعه ما نیز اخلاق پزشکی و حقوق پزشکی باید گام به گام همراه با دانش پزشکی توسعه مییافت که متاسفانه چنین نشده و اخلاق پزشکی به گوشه عزلت رانده شده است.
● مدل استقلال بیمار
بنابراین در رابطه پزشک و بیمار و نکته کلیدی آنکه توجه به حقوق بیماران است دو دوره در حال گذار وجود دارد که نخست رابطه پدرسالارانه بین پزشک و بیمار است که اخلاق پزشکی نوین و حقوق پزشکی ضربه مهلکی بر پیکره آن وارد آورده است که به احیای حقوق بیماران منجر گردیده و به نظر میرسد مدل بعدی، مدل استقلال بیماران است که در واکنش به رابطه پدرسالارانه و قی م مآبانه پزشک و بیمار بوجود آمده است. در اینجا استقلال شخص در چارچوب حقوقی و اجتماعی آزادیهای فردی قرار میگیرد. هر کس این حق و تضمین را دارد که راجع به مصالح خود تصمیم بگیرد. بیمار الزاما باید از جانب پزشک – که هم ردیف او است- در جریان روند امور قرار گرفته و بعد از مذاکره در چارچوب یک تعهد خدمت تصمیم بگیرد. رضایت آگاهانه، کلید روابط دوجانبه پزشک و بیمار است که از نظر حقوقی برابر هستند: پزشک پیشنهاد میکند و بیمار تصمیم میگیرد. یکی از نظریه پردازان اصل استقلال در حقوق و اخلاق پزشکی، اچ. تی. آنجلارت محدودیتهای اخلاقی حرفه پزشکی را که پدرسالاری مبتنی بر آن است را بر شمرده است. از نظر وی رابطه پدرسالارانه «در جوامع غربی که عموما مبتنی بر لیبرایسم و فردگرایی و تضارب افکار و آرا، بخصوص افکار مذهبی حاکم است مورد استقبال واقع نشده است». به نظر میرسد رویکرد استقلالگرای بیمار در ایالات متحده آمریکا پس از تصویب قانون «تصمیم شخصی بیمار» در اول دسامبر ۱۹۹۱ به اوج خود رسیده است. این قانون لزوم ارایه اطلاعات و جلب رضایت بیمار قبل از اعمال پزشکی را به دنبال داشته و حق بیمار مبتنی بر امتناع از درمان را پیش بینی میکند.
بین این دو مدل رابطه بین پزشک و بیمار با تحول پایدار، باید بعد فرهنگی سنت اخلاقی و ابعاد اجتماعی مربوط به هر منطقه و تاثیر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن را نیز در نظر گرفت. بنابراین، ما باید یاد بگیریم که خودمان را از مدلها و مکاتب مختلف (پدرسالارانه یا استقلال )، که نمیتوان با هیچ یک حیات تعامل بین پزشکان و بیماران را به تناسب یک جبرگرایی کاملا نظری کاهش داد، راحت و آسوده کنیم . به نظر میرسد که باید در جستجوی یک راه سوم بود. راهی که در سایه آن همبستگی و وابستگی متقابل مبنای رابطه پزشک و بیمار قرار گیرد. این راه بیشتر با فرهنگ و ارزشهای حاکم بر جامعه ما همخوانی دارد.
● ویژگی نامطمئن
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که لوازم و ابزارهای روابط دو جانبه درمانی بین پزشک و بیمار چیست؟
مسلما طبابت کردن علاوه بر اینکه در معالجه و درمان بیمار و کاهش درد و رنج او دخالت دارد رفتار افراد را نیز تغییر میدهد. پزشکان میآموزند که نه تعهد به وسیله بر دوش آنها سنگینی میکند و نه تعهد به نتیجه. برای بسیاری از پزشکان که تکلیف اخلاقی برای آنها همان تکلیف به تضمین نتیجه است، حق بیمار چندان اهمیتی ندارد و این امر که بهطور غیرواضح از سوی پزشک معالج مورد قبول واقع میشود در حقیقت به او مشروعیتی میبخشد که، با این همه، به دلیل «ویژگی نامطمئن» علم پزشکی هیچ چیز را از نظر حقوقی و علمیتوجیه نمیکند. از سوی دیگر، وقتی بیمار وارد بیمارستانی میشود – حتی هنگامیکه ضرورتی برای انجام به آن وجود ندارد – میخواهد آزادانه تصمیم بگیرد. ملاحظه بیماری که بستری شده است خیلی سریع شخصی را به ذهن متبادر میسازد که منفعلانه مورد کمک دیگران قرار گرفته است.
منبع : هفته نامه سپید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست