دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
روششناسی استاد مطهری در نقد اندیشهها
![روششناسی استاد مطهری در نقد اندیشهها](/mag/i/2/2sews.jpg)
استاد مطهری به عقیده اهل فن و به شهادت مكتوبات، یادداشتها و سخنرانیهایی كه در طول حیات با بركت خود داشت، در زمره متفكران و فیلسوفان دردمند اجتماعی است كه در نظریات خویش بهرههای فراوانی از مفاهیم، تعاریف و نظریههای خرد و كلان در مكاتب مختلف جامعهشناسی و فلسفه تاریخ برده است. این فقیه فرزانه و فیلسوف منتقد، مبتكر و جامعه شناس آگاه و زمان شناس هرگز خویشتن را از عرصه اجتماع خارج نكرد و مانند اغلب جامعه شناسان غربی، گوشه انزوا اختیار ننمود و از پشت درهای بسته به جامعه نگاه نكرد، بلكه در زمانی كه اندیشههای ماركسیستی و لیبرالیستی زوایای تن و جان جوانان را قبضه كرده بود، گامهای بلندی برای درمان آسیبهای فكری، دینی، فرهنگی و اجتماعی جوانان برداشت.این مقاله نیز درصدد است روشها و شیوههای استاد مطهری در نقد اندیشهها را تبیین نماید.
● روششناسی استاد مطهری در نقد اندیشهها
استاد مطهری علاوه بر وسعت معلومات، سخت موشكاف، نكته سنج و تحلیلگر بود. آنچه را كه بسیاری از همگان، به سادگی از آن میگذشتند و نكتهای در آن نمییافتند، با دقتی حیرتانگیز و تحسین برانگیز مورد كاوش قرار میداد و تناقضات درونی و نقاط ضعف آن را آشكار میساخت. استاد مطهری در بررسی جامع اندیشههای رایج در جامعه و پاسخگویی و نقد و بررسی آرای مخالفان در حوزههای گوناگون علمی به اصولی معتقد و پایبند بود كه عبارتاند از:
۱ ـ برخورد اثباتی
استاد مطهری در مواجهه با افكار مخالف و انحرافی پیش از نفی و نادرست خواندن آنها، نخست آنچه خود به آن اعتقاد داشت اثبات مینمود و سپس به رد آن فكر انحرافی میپرداخت؛ برای نمونه زمانی كه برخی از روشنفكران درباره معجزه پیامبر نظر نادرستی ارائه میدادند، استاد مطهری نخست تفسیر درستی از نظر شیعه درباره معجزه پیامبر ارائه میدهد و در ادامه آن به نقد و بررسی نظر روشنفكران میپردازد.(۱)
بدین سان استاد، انحرافاتی كه در زمینه مسائل اعتقادی میدید فقط به نفی و برخورد انفعالی اكتفا نمیكرد، بلكه اول دیدگاه جهانبینی اسلامی را تألیف و عقیده صحیح اسلامی را تبیین مینمود و آنگاه به نقد افكار مخالف میپرداخت.
۲ ـ بیان نكات مثبت در كنار اشكالات
در مواجهه با آرای مخالف باید توجه داشت كه هیچ اندیشهای صد در صد غلط نیست؛ زیرا در آن صورت كسی آن را نمیپذیرد. از این رو صاحبان نظرهای مخالف همواره افكار خود را در پوشش مطالب «حق» عرضه میكنند. البته میزان مطالب «حق» در اندیشههای گوناگون متفاوت است. در بررسی این اندیشهها، باید نخست مطالب درست از نادرست نمایانده شود، تا پس از آن مطالب نادرست نقد شود. روش استاد مطهری در برخورد با آرای مخالف، بیان نكات مثبت در كنار اشكالات آن است؛ برای نمونه استاد در برخورد با اقبال لاهوری، ابتدا چند مزیت او را بیان میكند و سپس دو نقص نیز بر او وارد میسازد.(۲)
۳ ـ جدال احسن
یكی از مسائل مهمی كه اسلام در برخوردها، رعایت آن را لازم میداند، جدال احسن است.(۳)خداوند خطاب به پیامبر (ص) میگوید:
«اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَهِٔ وَ الْمَوْعِظَهِٔ الْحَسَنَهِٔ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ...»(۴).
مردم را با پند و حكمت نیكو به سوی خدا بخوان و با آنها به بهترین طریق مناظره كن.
این طریقی است كه قرآن پیش روی ما نهاده است. اگر در بحثها و مناظرهها بجز این روش، عمل كنیم، نه تنها ثمرهای به بار نمینشیند، چه بسا زیانهای جبرانناپذیری هم برجای خواهد ماند. در آثار به جای مانده از استاد مطهری، این شیوه برخورد كاملاً مشهود است. البته این بدان معنی نیست كه استاد همیشه با نرمی برخورد مینمود، بلكه آنجا كه لازم میدید، شدت عمل هم به خرج میداد، ولی در همان حال نیز به نحو احسن برخورد میكرد؛ برای نمونه، در پایان مقدمه كتاب ارزشمند علل گرایش به مادیگری مینویسد:
«این بود شمّهای از تذكراتی كه میخواستم خیرخواهانه و دوستانه به عزیزانی كه هنوز فكر میكنم اغفال شده هستند، بدهم. امیدوارم این تذكّرات، سودمند واقع گردد»(۵).
روی این سخن با كسانی است كه استاد در جای دیگر در مورد آنها میگوید:
«مطالعه نوشتههای به اصطلاح تفسیری كه در یكی دو سال اخیر منشر شده و میشود، تردیدی باقی نمیگذارد كه توطئه عظیمی در كار است، در اینكه چنین توطئهای از طرف ضدمذهبها برای كوبیدن مذهب در كار است، من تردید ندارم. آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است كه آیا نویسندگان این جزوهها، خود اغفال شدهاند و نمیفهمند كه چه میكنند و تنها دستهای پشت پرده هستند كه میدانند چه میكنند، و یا خود اینها عالما عامدا با توجه به اینكه با كتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه میكنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و میزنند؟
... اگر پس از این تذكرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب كردند، ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم»(۶).
۴ ـ برخورد احترامآمیز در نقل اقوال
استاد مطهری در نقد و بررسی اندیشههای مخالف به هنگام نقل اقوال آنها، با ادای احترام، به نظرات آنها میپردازد؛ برای نمونه استاد آنجا كه «علمزدگی روشنفكران معاصر» را به نقد میكشد(۷)، در بخشی كه به كتاب راه طی شده میپردازد در چند مورد كه از آن مطلبی نقل میكند با عنوان «مؤلف دانشمند كتاب راه طی شده» از آن نام میبرد كه معتقد است خداشناسی منحصرا همان راه حس و طبیعت است.(۸)
۵ ـ نقد و بررسی اندیشه بدون نام بردن از صاحب اندیشه
یكی از نكاتی كه باید ناقد در هر نقدی همواره به آن توجه داشته باشد و هیچگاه خود مرتكب آن نشود، در هم آمیختن انگیزه و انگیخته (نیت و نظریه نویسنده) است. ناقد باید سخن و اندیشه نویسنده را بنگرد و نگاه او به «ما قال» باشد، نه به «من قال».
استاد مطهری در نقد اندیشههای مخالف معمولاً به بررسی اندیشه میپردازد، بدون اینكه نامی از صاحب اندیشه ببرد. این نحوه برخورد با اندیشههای مخالف آثار مثبت فراوانی دارد. گذشته از اینكه ترویج صاحب اندیشه نیست، وقتی بررسی درست و كامل از اندیشه مخالف انجام میگیرد، حق در جایگاه خود مینشیند و نزد اهل ضمیر، مرجع خود را مییابد؛ برای نمونه استاد مطهری در كتاب جامعه و تاریخ در رد نظریه «مادیت تاریخ» از نظر قرآن میگوید:
«برخی روشنفكران مسلمان مدعی شدهاند كه برخلاف نظریه ماركس، دو سیستمی بر مذهب نیز حاكم است».(۹)
استاد مطهری در ادامه به نقد این نظریه روشنفكران میپردازد، بدون آنكه از صاحب اندیشهای ذكری به میان آورد. آری، در نقد اندیشه نباید صاحب اندیشه نقد شود و نباید در نقد اندیشه كاری به اهداف و انگیزه نویسنده داشت و از سوء نیت او سخن گفت، چون نقد اندیشه با نقد صاحب اندیشه دو مقوله جداگانه است.
۶ ـ پرهیز از مطلقگرایی
برخی در برخورد با اندیشهها، همواره فقط خود را «حق» میدانند و دیگران را باطل. استاد مطهری این شیوه برخورد با دیگران را یكی از علل عمده موفق نشدن مردم در اصلاح جامعه میداند و مینویسد:
«یكی از علل عمده عدم موفقیت ما مردم در اصلاح جامعه خود، همین است كه هر فردی آنگاه كه به خودش نگاه میكند و به اعمال خودش نظر میافكند، عینك خوشبینی به چشم میزند، و آنگاه كه به دیگران و اعمال دیگران نظر میكند، عینك بدبینی و بدگمانی و نتیجه این است كه هیچ كس شخص خود را تقصیر كار نمیداند و چنین میپندارد كه تقصیر متعلق به دیگران است».(۱۰)
این نوع نگرش به اندیشههای مخالف، گذشته از نشان ضعف اخلاقی در متصف بودنشان به خود بزرگبینی و غرور علمی، پیامدهای دیگری نیز دارد. از عوارض مهم چنین نگرشی در نظر نگرفتن جوانب گوناگون و زوایای مختلف در برخورد اندیشههاست، چون بر اساس این بینش با اندیشههای مخالف، از همان ابتدا منفی برخورد میشود.
استاد مطهری همواره در نقد اندیشههای مخالف، مطلقگرا نبود. با اینكه با استدلال و منطق قوی به نقد و بررسی اندیشهها میپرداخت، ولی همواره برای طرف مقابل و دیگران نیز جای اظهارنظر باقی میگذاشت. آنجا كه استاد تفكر روشنفكران از رهبری نهضت را نقد میكند و پس از نقل مطلبی از یكی از روشنفكران چنین میگوید:
«قطعا این دوستعزیز اجازه خواهدداد نقدیعلمی از گفتار ایشان بشود، و ما نیز به نوبهخود آمادهایم كهاگر ضعفی در گفتار ما مشاهده كردند تذكر دهند، از تذكرات ایشان خوشوقت خواهیم شد».(۱۱)
یا در جایی دیگر چنین میگوید:
«بار دیگر از همه فضلا و دانشمندان درخواست دارم كه به دقت در آنچه گفته شد بنگرند، اگر مرا برخطا میبینند، واقفم فرمایند كه با سپاسگزاری فراوان خواهم پذیرفت».(۱۲)
این طریق مرزبانی دین است، آنچه باید انجام میگیرد بدون اینكه تنش در جامعه ایجاد شود. آن كه اشتباه نمیكند و مصون از خطاست، فقط معصومان علیهمالسلام هستند. این سخنی است كه همواره در برخوردها میباید آویزه گوش باشد.۷ ـ رعایت مصلحت
طرح بجا و بموقع برخی از مسائل، از علل مؤثر واقع شدن كامل آن است. همچنین گاهی طرح برخی از مسائل به دلایل گوناگون به مصلحت نیست، لذا در نقد و بررسی اندیشهها، جهات گوناگون آن را باید از نظر گذراند و از زوایای مختلف به آن نگریست و به قول معروف نباید بیگدار به آب زد.
استاد مطهری در طرح مسائل، چنین عمل میكرد و آنجا كه تشخیص میداد وقت آن رسیده است، بیدرنگ اقدام مینمود و آنجا كه فكر میكرد وقت طرح آن نرسیده، تأمل میكرد. استاد مطهری در سال ۵۶ بعد از درگذشت دكتر شریعتی، نامهای به حضرت امام خمینی قدسسره مینویسد و ضمن روشن نمودن بسیاری از حقایق در مورد مسئله دكتر شریعتی، رعایت مصلحت را مدنظر داشته میفرماید:
«... به خدا قسم اگر روزی مصلحت اقتضا كند كه اندیشههای این شخص حلّاجی شود و ریشههایش به دست آید و با اندیشههای اصیل اسلامی مقایسه شود صدها مطلب به دست میآید كه بر ضد اصول اسلام است و بعلاوه بیپایگی آنها روشن میشود... اگر بفرمایید مصلحت نیست، خود را كنار میكشم».(۱۳)
یكی از شاگردان استاد مطهری میگوید پیش از انتشار كتاب بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر به استاد مطهری پیشنهاد دادم، خوب بود در این كتاب به نقش دكتر شریعتی و امثال وی كه در ایجاد شور و حال انقلابی و انگیزش روحیه قیام در بین جوانان مؤثر بودند، اشارهای میشد كه استاد در پاسخ چنین میگوید:
«اتفاقا من راجع به این موضوع خیلی فكر كردم و مردّد هم بودم كه آیا درباره نقش دكتر شریعتی سخنی بگویم یا نه، و خودم خیلی هم مایل به طرح این مسئله هستم، فقط یك مسئله هست كه حالا شما هم خوب است راجع به آن فكر كنید. اگر من بخواهم راجع به نقش دكتر شریعتی چیزی بنویسم، باید در دو بخش باشد؛ بخشی به خدمات و تأثیر مثبت وی اختصاص داده شود، و بخش دیگر به نقد آراء و افكار وی در زمینه معارف اسلامی و نقش منفی وی در القای مطالب انحرافی. پیش خود فكر كردم كه اگر بدین ترتیب بحث كنم، تأثیر این دو بخش در جهت نفی شخصیت دكتر شریعتی و زیر سؤال بردن وی خواهد بود كه شاید در شرایط فعلی جامعه، چنین چیزی مصلحت نباشد».(۱۴)
۸ ـ استقلال فكری
امتیاز برجسته شهید مطهری این بود كه دارای استقلال فكری و واقعگرایی بود، و همواره حقیقت را بر عوامل دیگر مقدم میداشت و با دیدی انتقادی به گفته دیگران مینگریست. استقلال فكری استاد باعث شده بود كه حتی به استادان خود ایراد بگیرد. البته انتقاد از استادان خود توأم با تعظیم و احترام و تقدیر از افكار آنها صورت میگرفت نه از روی تحقیر و اهانت. لذا حقیقت و واقعیت را فدای عظمت استاد یا دانشمند دیگر نمیكرد.
استاد مطهری با وجود آنكه مدافع سرسخت ملاصدرا بود، در بسیاری از موارد از انتقاد به ملاصدرا هم باكی ندارد، یا در مورد استاد علامه طباطبایی رحمهالله كه بخش عمده افكار وی از مكتب آن استاد بزرگ مایه گرفته است تا جایی كه باید گفت استاد مطهری ناشر و شارح افكار علامه طباطبایی است، شهید مطهری ضمن آنكه از علامه طباطبایی بسیار استفاده برده و برای وی احترام زیادی قائل است، در بحث «جاودانگی اخلاق» نظریه علامه طباطبایی را نقد میكند.(۱۵)
از ارسطو نقل میكنند كه گفته است:
«افلاطون [استادم] را دوستدارم، امّا حقیقت را از او بیشتر دوستدارم».(۱۶)
یعنی اگر از افلاطون اشتباهی ببینم حقیقت را فدای استادم نمیكنم و اشتباه او را برملا میسازم. این خصوصیت مصادیق زیادی در آثار استاد مطهری دارد.
۹ ـ آزاد اندیشی
بدون شك، از مهمترین علل و عوامل موفقیت استاد مطهری در نقد اندیشه دیگران آزاداندیشی وی بود. این روحیه، او را در برخورد با مسائل اسلامی، پژوهشگر و محقق میساخت، و چون آزاداندیش بود خود را در قید و بند «اقوال و آراء» دیگران محصور و محدود نمیساخت، لذا با «دید انتقادی» به دیدگاهها و نظریات مینگریست، و در نتیجه كارهای علمیاش، به جای آنكه «تقریر و تقلیدی» از حرفهای دیگران باشد، «تحقیقی» زاییده از سرچشمههای خلاقیت خود او بود. و چون آزاداندیش بود، نیازی به تكرار افكار دیگران نداشت، و چون تكرار نمیكرد، اندیشههایش نو، تازه و ابتكاری بود؛ چنان كه هنوز هم آثار ایشان بوی كهنگی به خود نگرفته است.
استاد مطهری چون اهل فكر بود، در میدان پژوهش، اندیشه خود را برای جرح و تعدیل افكار، آزاد میگذاشت، بحثهای علمی استاد، چه در موضوعات فلسفی از قبیل اصول فلسفه و شرح منظومه، و چه در موضوعات اجتماعی از قبیل نظام حقوق زن، و چه در موضوعات فقهی از قبیل ربا و بیمه، با نقد و ایراد توأم بود. آزاداندیشی استاد، او را به جای عبور از جادههای صاف كه به واسطه عبور دیگران هموار گردیده است، به عبور از راههای نو كه با دشواریها همراه است، فرا میخواند، و البته از یك «محقق» انتظاری جز این وجود ندارد.(۱۷)
۱۰ ـ انصاف علمی
كسی كه به روشنگری مقولههای اسلامی میپردازد و در سكوی پاسخگویی به شبههها و نقد اندیشهها قرار میگیرد، افزون بر پارسایی و دادورزی باید انصاف را از نظر دور ندارد. برای فهم یك تفكر و اندیشه همه زوایا را بررسی كند و برای پاسخ به شبهه، زوایای سخن را درنظر گیرد و از نكتههای مثبت و مفید آن چشم نپوشد. دیده میشود برخی برای ردّ اندیشههای مخالفان، سخنان رقیب را مثله كرده، درباره آن داوری میكنند و حال آنكه اگر این بخش در مجموعه سخن نگریسته شود و روح كلمه درنظر گرفته شود، چه بسا داوری دگرگون شود.
انصاف علمی سبب شده بود كه استادمطهری بر روی حرف مخالفان نظر خود ـ هر كه میخواهد باشد و در هر مقامی كه باشد ـ كاملاً بیندیشد؛ یعنی هیچگاه با روحیه استكباری و بزرگمنشانه به آراء و عقاید مخالفترین دشمنان خود نیز برخورد نمیكرد. همیشه هر سخن و گفتهای را تا حدامكان تجزیه و تحلیل میكرد و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا كرده، به حساب هر یك جداگانه رسیدگی میكرد.
نمونه این نوع برخورد را میتوان در بررسیهای استاد از مكتب ماتریالیسم و ماركسیسم یافت. به رغم اینكه ایشان به عنوان قویترین سنگر دفاعی در میان متفكران اسلامی نسبت به فرهنگهای بیگانه از اسلام محسوب میشد، لكن برخلاف بسیاری هیچگاه با ماركسیسم برخوردی نفسانی و از روی بغض و عداوت نداشت.(۱۸)
نمونه دیگر انصاف علمی استاد مطهری در برخورد با فرهنگ و تمدن غرب است. استاد برای غرب دو چهره در نظر میگیرد؛ چهره مثبت و درخور استفاده كه مسلمانان باید به این چهره درخور ستایش به دیده احترام بنگرند؛ زیرا تمدن غرب برای بشر نوآوریهایی در زمینه دانشهای انسانی و تجربی به ارمغان آورده و دشواریهایی را برطرف كرده است.
چهره دیگر غرب، چهره منفی و فسادانگیز مدنیّت آن میباشد كه استاد مطهری به نسل جوان هشدار میدهد كه ما نباید فریب جلوهگریهای آنها را بخوریم.(۱۹)
تقلید از این رویه تمدن غرب، نه تنها ما را گامی به پیش نمیبرد كه عزت و شوكت ما را نیز بر باد خواهد داد.(۲۰)
۱۱ ـ برخورد بنیادی
ذهن نقاد و تحلیلی استاد مطهری، او را قادر ساخته بود كه از ظواهر به بواطن امور پی ببرد و در مسائل مختلف، این توان را از خود نشان میداد. در طرح مسائل فلسفی، اجتماعی، شبهات اعتقادی و... سعی بر آن داشت كه به ریشه تاریخی و اجتماعی یك تفكر پی ببرد و آن را در قالب مجرد موجود مشاهده ننماید و با چنین ویژگیای توانست به مقابله با حوادث فكری زمان خود برآید. آنگاه كه سخن از تغییر الفبای فارسی و مبارزه با «زبان عربی» به میان آمد و ولولهای در میان روشنفكر نمایان غربزده به پا شد و آن را مائده آسمانی تلقی كردند كه مرهم تمامی دردها و عقبماندگیهاست، استاد مطهری در مقابل این حركت ایستاد و به افشاگری این حركت نادرست پرداخت. در یكی از سخنان خود خطر این جریان ناسالم را چنین بیان میكند:
«زبان عربی، زبان یك قوم نیست، زبان اسلام است. زبان عربی، زبان عرب نیست، زبان قرآن است. اگر قرآن نبود، اصلاً این زبان در دنیا وجود نداشت... این مبارزه علنی را كه با زبان عربی میبینید، باید بیدار بشوید، باید بفهمید، باید شعور داشته باشید، عقل داشته باشید، واللّه این، مبارزه با اسلام است، با حروف الفبا كه كسی مبارزه ندارد...».(۲۱)
● نتیجه
یكی از زوایای قابل تأمل و تدقیق در روش نوشتاری و گفتاری استاد مطهری، شناخت اندیشههای زمان خویش از یك سو، و تیزبینی و نكته سنجی استاد در تحلیل و تبیین اندیشههای جامعهشناسی جامعه اسلامی از سوی دیگر است كه استاد را برآن داشت تا بر محور اسلوب و سیاق و روش خاص به نقد تحلیلی، تبیینی، نقد نقضی و نقصی آنها بپردازد. براین اساس از آنچه گشت، چند نكته اساسی به دست میآید:
۱ ـ اندیشهها و افكار هر چند از شخصیتهای بزرگ نیز قابل نقد وارزیابی بوده، تأویلبردار و نقدپذیرند.
۲ ـ در پرتو نقد آراء و تضارب اندیشههاست كه دیدگاهها و آرای نوین و پختهتر تولد مییابد.
۳ ـ جرح و تعدیل، نقد و توزین اندیشه هرگاه براساس فكر، اندیشه و بدون پیشداوری باشد جنبه پیرایش اندیشهها را در پی خواهد داشت.
۴ ـ تنها استدلال، برهان، شناخت قلمروها، قوانین اندیشهها و دریافت روشهای مربوط به آن باید غایت و هدف نقادیگریها باشد و بس.
۵ ـ حضور نقداندیشی و نقادیگری، نشانه حیات فرهنگی و علمی جامعه، و دلیلی بر عرضه آراء و اندیشهها در عرصه فرهنگ و تمدن خواهد بود.
۶ ـ مطلق ندانستن اندیشهها، اجتناب جدی از مطلقنگری و مطلقسازی در عرصه اندیشههای جامعهشناسی.
۷ ـ پرهیز از افراط و تفریط در نقد و محاسبه افكار و اندیشهها نیز بستر خوبی در ظهور نظرات و آرای علمی اندیشمندان بزرگ دنیا خواهد شد.
به امید آنكه مباحث علوم اجتماعی و انسانی معاصر با الگوپذیری از روند نقداندیشی و نقادیگری استاد مطهری به روند مباحثات نقادانه و تعارضات معرفتی افتد و پذیرش یا طرد غافلانه و ناآگاهانه آراء و نظریههای جامعهشناسی كه معالاسف سنت سیئه این فرهنگ و مرز و بوم و نظام دانشگاهی آن بوده و میباشد، از این دیار رخت بربندد.
نویسنده:علی باقی نصرآبادی
۱ ـ مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص ۵۸.
۲ ـ مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، ص ۵۳ ـ ۴۸.
۳ ـ بنگرید به: علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۲، ص ۵۳۴.
۴ ـ نحل / ۱۲۵.
۵ ـ مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص ۴۳.
۶ ـ همان، ص ۳۱.
۷ ـ بنگرید به: استاد مطهری و روشنفكران، بخش علمزدگی و روشنفكران.
۸ ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۸۹۳.
۹ ـ مرتضی مطهری، جامعه و تاریخ، ص ۲۱۰.
۱۰ ـ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۲۸۵.
۱۱ ـ استاد مطهری و روشنفكران، ص ۸۹.
۱۲ ـ مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص ۴۳.
۱۳ ـ سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۸۰ ـ ۷۸.
۱۴ ـ حسین غفاری، نقد نظریه شریعت صامت، ص ۲۱۹.
۱۵ ـ بنگرید به: مرتضی مطهری، نقدی بر ماركسیسم، ص ۲۰۱ ـ ۱۹۹.
۱۶ ـ علی باقینصرآبادی، رمز موفقیت استاد مطهری، ص ۸۰.
۱۷ ـ روزنامه جمهوری اسلامی ۸ / ۲ / ۱۳۷۶، ص ۱۵.
۱۸ ـ علی تاجدینی، معلم نمونه، ص ۴۹.
۱۹ ـ بنگرید به: مجله حوزه، ش ۱۰۵ ـ ۱۰۶، ص ۳۸۱ ـ ۳۴۳.
۲۰ ـ مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۰۴.
۲۱ ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۷، ص ۲۳۸.
منبع:فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۸۲
۱ ـ مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص ۵۸.
۲ ـ مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، ص ۵۳ ـ ۴۸.
۳ ـ بنگرید به: علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۲، ص ۵۳۴.
۴ ـ نحل / ۱۲۵.
۵ ـ مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص ۴۳.
۶ ـ همان، ص ۳۱.
۷ ـ بنگرید به: استاد مطهری و روشنفكران، بخش علمزدگی و روشنفكران.
۸ ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۶، ص ۸۹۳.
۹ ـ مرتضی مطهری، جامعه و تاریخ، ص ۲۱۰.
۱۰ ـ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۲۸۵.
۱۱ ـ استاد مطهری و روشنفكران، ص ۸۹.
۱۲ ـ مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص ۴۳.
۱۳ ـ سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۸۰ ـ ۷۸.
۱۴ ـ حسین غفاری، نقد نظریه شریعت صامت، ص ۲۱۹.
۱۵ ـ بنگرید به: مرتضی مطهری، نقدی بر ماركسیسم، ص ۲۰۱ ـ ۱۹۹.
۱۶ ـ علی باقینصرآبادی، رمز موفقیت استاد مطهری، ص ۸۰.
۱۷ ـ روزنامه جمهوری اسلامی ۸ / ۲ / ۱۳۷۶، ص ۱۵.
۱۸ ـ علی تاجدینی، معلم نمونه، ص ۴۹.
۱۹ ـ بنگرید به: مجله حوزه، ش ۱۰۵ ـ ۱۰۶، ص ۳۸۱ ـ ۳۴۳.
۲۰ ـ مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۰۴.
۲۱ ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۷، ص ۲۳۸.
منبع:فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۸۲
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست