جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امضای قرارداد موشکی و تقویت جناح ضدروسیه در ناتو‌‌


امضای قرارداد موشکی و تقویت جناح ضدروسیه در ناتو‌‌
‌امضای قراردادی بین آمریکا و لهستان که راه را برای استقرار ۱۰ ضدموشک در خاک لهستان هموار می کند، یک ‌قدم مهم در راستای اجرای طرح آمریکا مبنی بر قرار گرفتن یک سیستم محدود دفاع موشکی در اروپای مرکزی ‌است.‌ ‌در نتیجه این قرارداد، روابط نظامی واشنگتن و ورشو گسترش خواهد یافت. این توافق همچنین نشانه ای از اهمیت ‌روزافزون گروهی از کشورها در درون پیمان ناتوست؛ گروهی که قبلا حامی مسکو به شمار می آمدند.‌‌
تا پیش از ورود نیروهای روسیه به گرجستان، مذاکرات مربوط به سیستم ضدموشکی آمریکا در لهستان، نتیجه ای ‌قطعی به همراه نیاورده بود. از جمله خواسته های دولت لهستان از آمریکا مجموعه ای از حمایت های نظامی ‌گسترده تر بود و در حیطه سیاسی نیز مسائل نامشخصی وجود داشت.‌‌ ‌ولی اقدام نظامی روسیه علیه گرجستان تکلیف این پروژه را مشخص تر ساخت. با وجود گذشت یک سال و نیم از ‌مذاکرات، واشنگتن و ورشو به سرعت به توافقی در این زمینه دست یافتند.‌ ‌با این کار لهستان می خواست پیامی به مسکو بفرستد مبنی بر اینکه نباید قدرت سیاسی خود را در منطقه به کار ‌گیرد.‌ ‌در همین حال، تصمیم لهستان اهمیت یک جناح جدید در ناتو را نیز نمایان ساخت؛ جناحی که شامل کشورهای سابق ‌پیمان ورشو مانند لهستان، جمهوری چک و مجارستان به همراه سه کشور حوزه بالتیک می شود که قبلا جزء ‌خاک اتحاد جماهیر شوروی بودند.‌‌ ‌هر چند که این گروه از کشورها چندان منسجم نبوده اند، ولی با مواضع ضدروسی آمریکا همراهی کرده اند. بنا‌براین، چه در مورد استقرار سیستم موشکی، چه گسترش ناتو و چه تحولات اخیر مربوط به اقدامات روسیه در ‌گرجستان، بعضی از شدیدترین مواضع در درون ناتو از سوی جدیدترین اعضای آن اتخاد شده است.‌‌ ‌آنها معتقدند که مجموعا درک بهتری از سیاست روسیه دارند؛ درکی بهتر از بسیاری از اعضای قدیمی ناتو. این ‌کشورها همچنین به دلیل موقعیت جغرافیایی شان، خود را به خطر بالقوه نزدیک تر احساس می کنند.‌‌ ‌آنها با عضویت در ناتو همچنین بخشی از گرایشات تاریخی خود را نیز به همراه آورده‌اند و آن، تنفر از استیلای ‌روسیه در گذشته و سرکوب شدن آرمان های ملی آنهاست.‌‌ ‌دیدگاه های این کشورها در ناتو، از مشروعیتی برابر با دیدگاه های سایر کشورهای عضو برخوردار است. در ‌عین حال حضور آنها در این پیمان، به بحث و جدل های درونی دامن زده است.‌‌ ‌
● دوران یخی روابط آمریکا و روسیه در پایان ریاست جمهوری بوش
"در حالی که مدت زمانی نه چندان طولانی به پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش باقی مانده است، روابط آمریکا و روسیه بار دیگر به نازل‌ترین سطح خود رسیده است. بوش در واکنش به تهاجم اخیر روسیه به گرجستان، این کشور را با اظهاراتی همچون &#۰۳۹;مهاجم&#۰۳۹; و &#۰۳۹;اشغالگر&#۰۳۹; خطاب کرد، اظهاراتی که به نظر می‌رسد آینده روابط روسیه و آمریکا را به خطر بیندازد." خبرگزاری آلمان در تحلیلی با اشاره به حمله‌ اخیر روسیه به گرجستان، این اقدام را گامی جهت تیره شدن روابط روسیه و آمریکا،‌ آن هم در دوران پایانی ریاست جمهوری بوش دانسته اســت. ایــن خــبـرگـزاری نـوشـتـه اسـت: "در حـالـی کـه بـوش رئیس‌جمهور آمریکا با اندکی &#۰۳۹;حسن نیت&#۰۳۹; از بیان صریح پیامدهای احتمالی این اقدام روسیه ممانعت کرد، اما اتهامات قبلی وی به اندازه‌ای است که بتواند علاوه برحال، آینده روابط دو کشور را نیز تـحـت تـاثـیـر قـرار دهد. شاید بتوان گفت که بوش به دلیل محدودیت‌هایی که دارد از ابراز کامل تبعات این اقدام روسیه خودداری کرد، چرا که وی تنها چند ماهی به عنوان نقش‌آفرین اصلی سیاست خارجی آمریکا حضور خواهد داشت و تعیین اصول سیاست خارجی آمریکا بعد از اندک مدتی به فرد دیگری واگذار خواهد شد." طبق این تحلیل روابط آمریکا و روسیه در شرایط فعلی در سطحی واقع شده است که در اوایل دوران ریاست جمهوری بوش شاهد آن بودیم. در ماه‌های اولیه دوران خدمت بوش نیز کاخ سفید با اتخاذ موضعی محافظه‌کارانه از سوی رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه این کشور به داشتن هرگونه روابط نزدیک با روسیه هشدار داد. اما اندکی بعد از دوران اولیه ریاست جمهوری بوش، آمریکایی‌ها با دیدی معتمدانه و خوشبینانه تصمیم به تقویت روابط با روسیه گرفتند به گونه‌ای که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا نیز در آن شرایط از بهبود روابط روسیه و آمریکا در حدی قابل توجه سخن گفت. این در حالی است که این طور به نظر می‌رسد که در شرایط فعلی همه‌ این موارد سپری شده است. اظهارات روزهای گذشته‌بوش با این مفهوم که روسیه آبرو و اعتبار بین‌المللی خود را زیر سوال برد نیز تاییدی بر ادعاهای بالاست. خبرگزاری آلمان افزود: "البته افراد بسیاری نیز وجود دارند که بر این عقیده‌اند که آمریکا نیز در قدرت نمایی روسیه در گرجستان بی‌تقصیر نیست.
آمریکا با اقداماتی چون پذیرش و به رسمیت شناختن استقلال کوزوو، همین‌طور عـضـویـت اوکراین و گرجستان در ناتو منجر به تحریک و برانگیختن بیش از پیش روسیه شد؛ به طوری که می‌توان گفت مسکو با جنگ علیه گرجستان تلاش کرد که خطی روشن و خونین در عرصه سیاست بین‌المللی نقاشی کند. روس‌ها از قرن ۲۰ تاکنون این احساس را دارند که جامعه‌بین‌المللی آنها را همچون لکه‌اضافی و کثیف می‌نگرد؛ اکنون آنها تلاش می کنند تا به این تصورغلط از خود، پایان دهند و اقدام اخیر این کشور را می‌توان در راستای عملی کردن این هدف دانست. مقامات آمریکایی جنگ قفقاز را یادآور هجوم شوروی به افغانستان و چکسلواکی در سال ۱۹۶۸ می‌دانند و اظهار می‌دارند که جنگ قفقاز بیش ازپیش این حقیقت را آشکار کرد که مسکو این طور گمان می‌کند که دارای این حق است که به تمام جمهوری‌های سابق شوروی حمله کند. از دیگر سو پوتین نیز با اظهار تاسف برای آمریکا، اظهار می دارد که آمریکا به جای کمک به ما اغلب به شکل شریکی که منافع ما را به خطر می‌اندازد، ظاهر شده است." "با وجود استراتژی جدیدی که اکنون روسیه درپیش گرفته است، به نظر می‌رسد که واشنگتن و غرب باید ترکیب و آرایش ژئوپلتیکی جدیدی درقبال این کشور اتخاذ کنند. البته با توجه بــه مــواضــع اتـخاذ شده از سوی جان مک کین کاندیدای جمهوری خواهان و باراک اوباما کاندیدای دموکرات‌ها درقبال بحران قفقاز، این طور به نظر نمی‌رسد که روابط روسیه و‌ آمریکا در آینده نیز دچار تحولات جدی مثبت شود."
منبع : روزنامه آفتاب یزد