چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
سرابی که فیروز را بلعید
او بازنده بزرگ لیگ است. حتی مربیانی که تیمهایشان سقوط کرد، آنقدر که او در این لیگ متضرر شد، ضرر نکردند. آنها کارنامه ای به موفقی فیروز کریمی نداشتند و برای حضورشان در این باشگاهها یک موقعیت ممتاز و ویژه را از دست نداده بودند.
فیروز کریمی را باید بازنده بزرگ لیگ هفتم دانست. کسی که فرصت درخشش با تیم استقلال اهواز را از دست داد و تیمی را که زیر و بم آن را می شناخت و یک بار تا آستانه فتح جام هم با آن رفته بود، رها کرد تا به رویای نشستن روی نیمکت یک تیم بزرگ جامع عمل بپوشاند.
او معترف است که استقلال جنس متفاوتی از تمام تیمهای بزرگی که در آن کار کرده است، دارد. استقلال آن چیزی نبود که او تصور می کرد. مرد خوش زبان بذله گو که تاکنون هر محیطی را تحت تأثیر حضور و وجود خود قرار داده بود در حاشیه های استقلال ذوب شد. او استقلال را می شناخت، اما این شناخت با کیلومترها فاصله به وجود آمده بود.
او استقلال را می شناخت، اما همیشه مقابل آن قرار گرفته بود، نه در درون آن. استقلالی که او می دید یک سراب بود.
منظره ای دلفریب و وسوسه کننده که مردانی محکمتر از فیروز را هم نرم کرده است. او که حکمران بلامنازع تمام نیمکتهایی بود که روی آن می نشست، تصور نمی کرد که این جا در استقلال نیمکت معلق هر لحظه ممکن است که زیر او را خالی کند.
مرد پرحاشیه تسلیم حاشیه ها شد. او تیمی را می دید که قدرتمند تمرین می کند و تیمی را می دید که در لحظه مسابقه شل و وارفته است. او روزنه های دفاعی را می بست، کمربند میانی را سفت می کرد و تیغ مهاجمان را تیز؛ اما کار استقلال از جای دیگری خراب بود.
او ریسک کرد و باخت. او تیم همنام را در اوج آمادگی رها کرد. تیمی که می توانست بعد از سالها یک بار دیگر مزه قهرمانی را همراه آن بچشد. و چه افتخار بزرگی بود قهرمانی با یک تیم شهرستانی و بدون وصل بودن به جیب دولت. استقلال اهواز موم بود در دست فیروز.
مومی که به هر شکلی که می خواست درمی آورد. استقلال اهواز تیم بزرگی بود، اما فیروز کریمی از آن بزرگتر. سایه او روی سر استقلال اهواز سنگینی می کرد و هرگز تصور نمی کرد که خودش زیر سایه همنام تهرانی محو شود.
فیروز کریمی به اعتراف خودش اشتباه کرد. او حقیقت آنچه را در تیم بزرگی مثل استقلال می گذرد، نمی شناخت.
او نمی دانست که با یک مصاحبه از یکی از نامهای بزرگ باشگاه ناگهان همه چیز تیم برهم می خورد. نمی دانست که همان روزنامه ها که روزی به طنزهای شیرینش می خندیدند، از واژه و جمله اش آسمان به ریسمان می بافند. استقلالی که قرار بود فیروز کریمی آن را بگیرد و بالا برود، ناگهان زیر پایش را خالی کرد و او را محکم به زمین زد.
فیروز کریمی بهترین فرصت را برای اثبات توانایی اش در کنترل تیمهای بزرگ از دست داد و مربی همیشه متوسط باقی ماند. مربی ای که قابلیت دارد تیمهای متوسط را بالا بکشد و یا تیمی را از لیگ یک به لیگ برتر بیاورد.
او دست و پایش را گم کرد و مقابل پیشنهاد وسوسه کننده استقلال خیلی زود تسلیم شد تا در بدترین مقطع ممکن برگ برنده خود را بسوزاند.
فیروز کریمی حتی فرصت سرمربیگری تیم ملی بعد از موفقیت با استقلال را هم از دست داد. او باخت و رفت تا بساط شوخی و خنده را جایی دیگر پهن کند.
رضا خوشنویس
منبع : روزنامه قدس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست