سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
نارضایتی عمومی؛ زمینهساز اعتراضهای قومی
انتشار کاریکاتور روزنامهی ایران و در پی آن موج اعتراضات عمومی در مناطق آذرینشین، بار دیگر اهمیت مسألهی قومیتها و مسایل آنان را پیشروی حاکمیت، احزاب، گروهها و فعالان سیاسی قرار داد.
بیشک موج بازداشتها در شهرهای آذرینشین و درگیریهای نسبتاً وسیع در آن مناطق نهتنها به حل بحران نمیانجامد بلکه حتی زمینههای تشدید بحران را در آینده فراهم خواهد آورد.
فقدان سیاست اجتماعی مشخص در ارتباط با قومیتها و برخورد سطحی با بحران مورد بحث را میتوان در واکنش صداوسیما نسبت به این وقایع و پخش مکرر موسیقیهای ترکی ملاحظهکرد. همچنین اظهارات مسؤولان ذیربط مبنی بر اهمیت، اعتبار و ارزش آذریها در ایران نیز از همین سنخ درک نازل نسبت به وقایع اخیر حکایت میکند. در این یادداشت تلاش میشود برخی ابعاد وضعیت آذریها در ایران توضیح داده شود و از خلال آن اعتراضات اخیر بررسی شود.
●قومیتها در ایران
اگرچه در اولین اصل از فصل سوم قانون (اصل نوزدهم) حقوق مساوی در ایران از هر قوم و قبیله، رنگ، نژاد و زبان بهصراحت موردتأیید قرارگرفته، اما این اصل هیچگاه مانع از آن نشد تا بحران قومیتها از فردای پیروزی انقلاب بهعنوان یکی از مشکلات جدی حاکمیت در دستورکار قرار نگیرد. حتی اصل پانزدهم قانون اساسی که استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی را آزاد اعلامکرد نیز نتوانست مسألهی کشمکشهای قومی را منتفیکند.
اگرچه صاحبنظران خصوصاً جامعهشناسان تنوع قومی- فرهنگی را در سراسر دنیا ناشی از ماهیت انسان و ابعاد گوناگون حیات وی دانستهاند و این تنوع را به دو بعد جسمی و غیرجسمی (فرهنگی) تقسیمکردهاند؛ اما در ایران بهدلیل آمیختگی ژنتیکی ابعاد جسمی مثل تفاوت رنگ، پوست، یا ویژگیهای چهره، در تمایز قومیتها چندان نقش مهمی ایفا نمیکند بلکه این تفاوتها اغلب تحتتأثیر ویژگیهای غیرفیزیکی خصوصاً فرهنگی است.
●عوامل تنوعقومی در ایران
گروههای قومی اغلب براساس فرهنگ مشترک و احساس تعلق از یکدیگر تفکیک میشوند. در ایران دو عنصر مهم فرهنگ یعنی زبان و دین بیش از دیگر عناصر در تعیین هویت نقش ایفا میکند.
۱) زبان:
زبان گفتاری نوعی نمادسازی و قراردادی است که براساس آن اصوات و ترکیبات آنها معنی میدهد. در مورد نقش زبان در شکلگیری قومیتها دو رویکرد متفاوت وجود دارد. دیدگاه اول بر این نظر مبتنی است که زبان در طول تاریخ دستخوش دگرگونی شده و نهایتاً گویشهای متعددی از آن منشعبشده و بر این اساس زمینهیشکلگیری اقوام جدید فراهم آمدهاست. بهعنوان مثال در قرون اولیهی اسلامی زبان فارسی، لری و چند گویش دیگر از زبان پارسیِ میانه منشعب گردیدند.
دوم اینکه با مهاجرت و جابهجایی اقوام، زبان آنها نیز دستخوش تغییر گردیده و هویت تازهای شکل گرفته است. از جمله اغلب اقوام از جانب شرق، یعنی آسیای میانه به ایران آمدهاند و این اقوام، خانودهی زبانی آریایی و اورال آلتایی را که اکنون بیشتر زبانها و گویشهای رایج ایران از آنها منشعب شده است، به این سرزمین آوردهاند.
۲) دین
دین نیز همچون زبان عامل مهمی در تمایز اقوام محسوب میشود. اعتقادات دینی منجر به رسوم، آداب و رفتارهای دینی شده و تعصبات ناشی از آن منجر به تفکیک اقوام از یکدیگر میشود. دین از چند طریق به گونهگونی اقوام منجر میشود:
اول؛ نوآوری دینی یعنی پیدایش دین جدید، دوم؛ از طریق بدعت یعنی انشعاب در یک دین که منجر به پیدایش فرقهی جدید گردد، و سوم؛ مهاجرت یا هجوم پیروان یک دین به قلمرو دین دیگر. دین در ایران کارکردی دوگانه دارد از یکسو عامل همبستگی و از سوی دیگر مایهی گونهگونی قومی است. (گودرزی ۱۳۸۴)
علاوه بر موارد فوق باید به زمینههای تاریخی گونهگونی قومی فرهنگی ایران نیز توجهکرد. درواقع حتی تنوع زبانی و دینی نیز چنانکه گفته شد اغلب تحتتأثیر تحولات تاریخی خصوصاً تهاجم دیگر اقوام به سرزمین ایران بوده است. مهمترین این موارد تهاجم عبارت بودند از:
۱) مهاجرت و تهاجم مادها و پارسها در هزارهی اول پیش از میلاد.
۲) یورش یونانیان در قرن چهارم پیش از میلاد.
۳) یورش اعراب مسلمانان در ابتدای قرن اول هجری.
۴) یورش ترکان سلجوقی در قرن پنجم هجری.
۵) یورش قوم مغول در قرن هفتم هجری.
قومیتهای عمدهی ایران، محل استقرار آنها و نسبت آنان در جمعیت کشور به قرار ذیل میباشد:
۱) فارسها با مجموعهی اقوام فارسی زبان در سراسر ایران بهجز نواحی خاص سایر قومیتها (۶/۴۵ تا ۶۶ درصد.)
۲) آذریها عمدتاً در شمالغربی کشور در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان و بخشهایی از استانهای کردستان، همدان، قزوین، مرکزی، مازندران (قائمشهر)، غرب گیلان (آستارا)، شمال خراسان، فارس(عشایر قشقایی) و نیز برخی شهرهای بزرگ بهویژه تهران و کرج (۸/۱۶ تا ۲۵ درصد.)
۳) کردها عمدتاً در غرب کشور و خصوصاً استان کردستان، جنوب آذربایجان غربی(مهاباد) کرمانشاه، ایلام، شمال خراسان (۵ تا ۱/۹ درصد.)
۴) گیلکها در گیلان و غرب مازندران (۳/۵ درصد.)
۵) لُرها عمدتاً در غرب و جنوبغربی ایران در استانهای لرستان، همدان، ایلام، پشتکوه، چهارمحال بختیاری، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر و شمال خوزستان (۳/۴ درصد.)
۶) مازندارانیها در استانهای مازندران و گلستان(۶/۳ درصد.)
۷) عربها در مرکز و جنوب خوزستان و بهصورت پراکنده در جنوب خراسان ( عربکوه و بیرجند) و استانهای بوشهر و هرمزگان (۴درصد.)
۸) بختیاریها در استان چهارمحال و بختیاری و شمال خوزستان (۷/۱ درصد.)
۹) تالشها در غرب گیلان و شرق اردبیل (کمتر از یک درصد.)
۱۰) ترکمنها در استان گلستان و شمال خراسان (خاطرنشان میسازد تقسیمبندی دقیقتر اقوام ایرانی که براساس مطالعات قومنگاری انجام شده، هشت قومیت مشخص را در ایران شناسایی کرده است.)
بر این اساس عوامل متعددی در یک دورهی تاریخی بسیار طولانی وضعیت قومی را در ایران رقم زدند. بنابراین تنوع قومی و تفاوتهای حاصل از آن واقعیتی انکارناپذیر است که درصورت عدم ارزیابی صحیح آن میتواند همچون بمبی ساعتی در موعد مقرر بنیان هویت ملی یا حتی تمامیت ارضی ایران را در معرض تهدید قراردهد.
●مسایل هویت ملی و قومی در ایران:
در بررسی هویت ملی و مسایل و مشکلات آن خصوصاً در رابطه با اقوام به مسایل هفت بُعد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی و فرهنگی، زبانی و ادبی اشاره میشود. درواقع هرگونه گسستگی در این ابعاد میتواند اثرات منفی بر هویت ملی داشته باشد.
بدون آنکه وارد توضیح وضعیت و مسایل در هر یک از ابعاد فوقالذکر شویم، جمعبندی یک مطالعه تحتعنوان تحلیل جامعهشناختی هویت ملی در ایران در این هفت بُعد ارایه میشود:
۱) هویت ملی در ایران در شرایط کنونی دستخوش چالشها و مسایلی شده است که مشکلات جدیدی را پیش روی نظام هویتی ما ایرانیان قرار داده است. با اینحال وجود مسایل و مشکلات و چالشها نمیتواند هویت ملی ایرانی را در معرض فروپاشی و اضمحلال قرار دهد.
۲) وجود مسایل و چالشها در ابعاد مختلف هویت ملی، یکسان نیست و از شدت و ضعف متفاوتی در هر بُعد برخوردار است. بهعبارت دیگر، برحسب اهمیت و میزان تأثیرپذیری از فرهنگ یا تضعیف و آسیبپذیری ساختارهای موجود، شدت مسایل نیز بهقرار نمودار(۱) درجهبندی میشود.
۳) بهنظر میرسد شدت مسایل در ابعاد هفتگانه در مناطق مرزی، حاشیهای و اقوام مختلف، عمدتاً بیش از شدت این مسایل در سایر شهروندان باشد.
۴) علل و انگیزههای بروز و ظهور مسأله در هر بُعد نسبت به دیگری متفاوت است. اما میتوان متغیرهایی اساسی را در بررسی مسایل یا بحرانهای هویت ملی مفروض داشت که عبارتند از: فقدان سیاست هویتی مشخص از سوی مدیریت کلان نظام اجتماعی، ضعف و آسیبپذیری ساختارها و نظامهای موجود، تضعیف فرایندهای جامعهپذیری و گسترش فرهنگ جهانی و فراگیری وسایل ارتباط جمعی.●آذربایجان و قوم آذری:
آذریهای یكی از بزرگترین اقوام ایرانی هستند. اگرچه تاكنون آمار رسمی دربارهی هیچیك از اقوام ایرانی منتشر نشده، اما برخی برآوردها جمعیت این قوم را تا حدود یكسوم جمعیت كل كشور تخمین زدهاند. بهلحاظ جغرافیایی، آذریها عمدتاً در سه استان آذربایجان شرقی، اردبیل و آذربایجان غربی ساكن هستند اما بخش قابلتوجهی از آنها نیز در استانهای تهران، گیلان، قزوین، مركزی، همدان و خراسان زندگی میكنند.
با توجه به اینكه حدود نود درصد مردم ایران پیرو مذهب شیعه هستند، جز در برخی مناطق خاص، در اغلب استانهای كشور مذهب بهعنوان عامل همگرایی نقش ایفا كرده است. در مناطق آذرینشین نیز عامل مذهب در ادوار مختلف تاریخی خصوصاً پس از صفویه موجبات پیوستگی ملی را فراهم آورده است.
تا سال ۱۳۶۵ آذربایجان شرقی در تحرك جمعیت ایران نقش اساسی و مهمی داشت؛ بهاینمعنا كه آمار جمعیت مهاجر فرست آن در میان استانهای كشور مقام اول را داشته است. در فاصلهی سالهای ۱۳۳۵ تا ۳۶۵ حدود ۷۸۲/۴۷۷/۱ نفر از این استان مهاجرتكرده و به دیگر استانهای كشور رفتهاند، تنها در دورهی زمانی جنگ ایران و عراق، این استان از لحاظ میزان مهاجرات پس از استان خوزستان و در رتبهی دوم قرارگرفت. در یك دهه بعد یعنی در فاصلهی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ نیز بیشترین آمار مهاجرپذیری استان تهران از استان آذربایجان بوده است. استان اردبیل نیز در همین دورهی زمانی رتبهی پنجم را در زمینهی مهاجرت به تهران داشته است.
مجموعه اطلاعات موجود دربارهی تعامل آذریها با دیگر اقوام ایرانی خصوصاً فارسها نشان میدهد كه پس از فارسها، آذریها بیش از دیگر اقوام ایرانی به تعاملات مستقل از قومیتها علاقهمندند و اغلب قومیت خود را بهعنوان مانعی برای رشد و گسترش روابط یا پیشرفت محسوب نكردهاند. این موضوع در پژوهشی تحتعنوان هویت قومی و رابطهی آن با هویت جامعهای مطالعه شده است. در این تحقیق دو شاخصعامگرایی و خاصگرایی در اقوام ایرانی بررسی شده است. منظور از عامگرایی نوعی سوگیری ارزشی است كه برحسب آن معیارها و هنجارهای عام(ملی) بر معیارها و هنجارهای خاص (قومی) ترجیح داده میشوند. بهعبارت دیگر عامگرایی تمایل و تعهد فرد را به رعایت هنجارها و موازین عام اجتماعی در موقعیتهای مختلف نشان میدهد. مفهوم متضاد عامگرایی، خاصگرایی (particularism) است كه بهمعنای ترجیح هنجارهای قومی بر هنجارهای ملی است. در مطالعهی مورد بحث، تمایل آذریها، لُرها و تالشها به عامگرایی بیشاز سایر اقوام ایرانی گزارش شده است. این مطالعه خاطرنشان میسازد كه با افزایش تحصیلات آذریها، تمایل به عامگرایی در آنها كاهش یافته است. همچنین آذریهای سنین پنجاه سال به بالا بیشتر از سایر گروههای سنی (كمتر از پنجاه سال) تمایل بهعامگرایی نشان دادهاند، علاوه بر این تمایل بهعامگرایی در بین محصلان و افراد بیكار كمتر از دیگر گروههای فعال مثل خانهدار یا شاغل بوده است.
از دیگر شاخصهای بررسیشده در تحقیق مذكور، احساس عدالت قومی در ایران است. بیعدالتی قومی معمولاً بهمعنای رفتار افتراقی (متفاوت) با دیگران بهدلیل قومیت آنها و نادیدهگرفتن شانس برابر اعضای یك گروه قومی در دستیابی به منابع ارزشمند جامعه مثل شغل، تحصیل، درآمد، قدرت و منزلت، تعریف میشود. در سطح گروهی نیز توزیع برابر منابع ارزشمند اجتماعی در بین گروههای مختلف قومی شاخص عدالت قومی محسوب میگردد. در این معنا احساس عدالت قومی بهمعنای ارزیابی مثبت (تلقی عادلانه) افراد (اعضا) از نحوهی توزیع امكانات و منابع ارزشمند اجتماعی در بین گروههای مختلف قومی است. بررسی شاخص احساس عدالت قومی در هشت قوم ایرانی نشان میدهد كه آذریها پس از فارسها و عربها بیشترین احساس رضایت نسبت به عدالت قومی را داشتهاند. خاطرنشان میسازد در میان آذریها افراد شاغل، محصل و بیكار كمتر از دیگران احساس عدالت داشتهاند همچنین با افزایش تحصیلات احساس عدالت قومی كاهش نشان داده است.
در بررسی مشابهی كه در سال ۱۳۷۷ بهمنظور طبقهبندی اجتماعی اقوام در ایران صورتگرفته، تلاش شده تا اقوام ایرانی براساس خصوصیت مهم اجتماعی طبقهبندی شوند. مهمترین این خصوصیات عبارتند از: احساس هویت و تعهد قومی، احساس هویت و تعهد ملی، احساس عدالت اجتماعی، روابط درون و بین قومی، سوگیریهای ارزشی، اعتماد به نهادهای حكومتی، مدارای مذهبی، قانونپذیری و.... نتایج مطالعهی مورد بحث نشان میدهد كه از لحاظ حداقل یا حداكثر شباهت در خصوصیت مورد بحث آذریها و فارس حداكثر شباهت و بلوچها و عربها حداقل شباهت را داشتهاند. بهطوركلی آذریها كمترین تفاوت را با فارسها و بیشترین تفاوت را با تالشیها داشتهاند.
بر پایهی یافتههای فوقالذكر و بسیاری دادههای دیگر كه از ذكر آن در این مختصر خودداری میشود، میتوان نتیجهگرفت آنچه در مناطق آذرینشین در پی چاپ كاریكاتور روزنامهی ایران رخ داد را نمیتوان تنها با رویكرد قومی مورد تحلیل قرار داد.
درواقع در میان اقوام ایرانیها، آذریها كمترین استعداد را برای فعالسازی جنبش قومی دارند. بنابراین موفقیت نسبی پان تُركیستها برای فعالسازی تعصبات قومی در رویدادهای اخیر آذربایجان بیش از آن كه ریشه در احساس نابرابری و بیعدالتی قومی داشته باشد، عمدتاً تحتتأثیر نارضایتی عمومی از یكسو و نابرابریهای منطقهای از سوی دیگر است و باید در چارچوب ملی توضیح داده شود. بهعبارت دیگر بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و درنهایت بحران مشروعیت بستر مناسبی را برای اعلام نارضایتی عمومی در هر بستر و قالبی فراهم آورده، از این منظر یك كاریكاتور نیز میتواند اینچنین شرایط یك منطقه را در وضعیت بحرانی قرار دهد.
توضیح بیشتر دربارهی نابرابریهای منطقهای و نارضایتی عمدی از زاویهی "بحرانشناسی" جامعهی ایران بهوقت دیگر موكول میشود.
سعید مدنی
منابع:
- یوسفی علی؛ "عدالت قومی و هویت ملی"، وزارت کشور، معاونت امور اجتماعی و شوراها (۱۳۸۳.)
- قمری داریوش؛ "همبستگی ملی در ایران"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۴.)
- میرمحمدی داود؛ "هویت ملی در ایران"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۳.)
-گودرزی حسین؛ "جامعهشناسی هویت در ایران"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۴.)
- صنیعاجلال مریم؛ "درآمدی بر فرهنگ و هویت ایرانی"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۴.)
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
- پای لوسیندبیلو؛ "بحرانها و توالیها در توسعهی سیاسی"، ترجمهی: غلامرضا خواجهسروی، پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، (۱۳۸۰.)
*|Saeid_madani@yahoo.com
منابع:
- یوسفی علی؛ "عدالت قومی و هویت ملی"، وزارت کشور، معاونت امور اجتماعی و شوراها (۱۳۸۳.)
- قمری داریوش؛ "همبستگی ملی در ایران"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۴.)
- میرمحمدی داود؛ "هویت ملی در ایران"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۳.)
-گودرزی حسین؛ "جامعهشناسی هویت در ایران"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۴.)
- صنیعاجلال مریم؛ "درآمدی بر فرهنگ و هویت ایرانی"، مؤسسهی مطالعات ملی، (۱۳۸۴.)
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
- پای لوسیندبیلو؛ "بحرانها و توالیها در توسعهی سیاسی"، ترجمهی: غلامرضا خواجهسروی، پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، (۱۳۸۰.)
*|Saeid_madani@yahoo.com
منبع : ماهنامه نامه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست