دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
مجله ویستا

رجایی، احمدی‌نژاد و تقابل‌های از جنس بنی‌صدر


رجایی، احمدی‌نژاد و تقابل‌های از جنس بنی‌صدر
یکی از مولفه های عمده توفیق شهید رجایی استقامت بر حق بود، او زمانی که به رغم تمایل بنی صدر و بر اثر اصرار مجلس نخست وزیری و ریاست دولت را بدست گرفت، آنچنان رفتار مکتبی از خود نشان داد و بر آن استقامت ورزید که خود موجب پالایش کسانی بود که با تزویر در خط انقلاب قرار گرفته بودند. در حقیقت باید گفت پایداری او در اطاعت از امام و رفتار مکتبی او بدون توجه به غوغاسالاران سیاسی سبب شد سرانجام بنی صدر ناگزیر به افشای چهره حقیقی خود شود و با صدور دستور آتش به سوی مردم از کشور بگریزد.
کشمکش میان رجایی و بنی صدر از معرفی اعضای دولت آشکار شد، زمانی که بنی صدر برخی از وزیران پیشنهادی رجایی برای وزارتخانه های کلیدی مانند خارجه، بازرگانی و... را برای معرفی به مجلس تأیید نمی کرد و کار تا آنجا پیش رفت که تا عزل بنی صدر وزارت خارجه فاقد وزیر بود.
جالب آنکه به رغم تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان درباره امکان سرپرستی نخست وزیر در وزارتخانه های بدون وزیر، باز هم بنی صدر مخالفت کرد و کار اختلافات میان آن دو تا آنجا پیش رفت که مکاتبات مفصلی ردوبدل شد؛ مکاتباتی که امروز به عنوان سندی تاریخی در دستان ماست و نشان می دهد بنی صدر هرگز حاضر به گردن نهادن به پیشنهاد منطقی رجایی در استفسار از شورای نگهبان در خصوص حدود اختیارات رییس جمهور و نخست وزیر بر اساس قانون اساسی نشد.
مواجهه بنی صدر با رجایی تنها در مصادیق خلاصه نمی شد و برخاسته از اختلاف در عمق باورهای آنان بود؛ از این رو در موارد گوناگون بروز می یافت تا جایی که بنی صدر در فروردین ۶۰ اعلام کرد به عنوان رییس جمهور حاضر به شرکت در کابینه رجایی نیست.
عمده این تمایز ها به دلدادگی شدید رجایی به خط امام و آرمان های انقلاب مربوط می شد. به عنوان نمونه پس از سفر او به سازمان ملل و آن سخنرانی موفقیت آمیز که پرده از چهره استکبار افکند، همفکران بنی صدر با فضاسازی رسانه ای سخنان او را بدور از اصول دیپلماتیک ارزیابی کردند. شهید آیت الله دکتر بهشتی در روایت این موضوع با اشاره به وجود مخالفین و موافقین رجایی درباره سخنانش در سازمان ملل می گوید: "برادرمان رجایی وقتی از سفر بازگشت به حضور امام رسیده بود و خواسته بود نظر امام را بداند... امام گفته بود: بله گوش کردم و بسیار خوب بود. خوب چرا سخنرانی برادرمان رجایی در آن مجمع از نظر امام و شما مردم خوب بود؟ برای اینکه نمونه ای از رفتار سفرای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در دربار کسری و قیصر بود."
اما این رفتارهای انقلابی چندان به مذاق بنی صدر و یارانش خوش نمی آمد. لکن استقامت او بر مسیر انقلابیش، اطاعت از امام و تشکیل کابینه ۳۶ میلیونی توانست یکی از عوامل رسوایی و شناخته شدن خطوط انحرافی و منافقین باشد.
بسیاری شعار "رییس جمهور رجایی گونه" را تنها منحصر در شیوه ساده زیستی دکتر احمدی نژاد دنبال می نمایند و حداکثر با تشابه سفرهای استانی رییس جمهور به سفرهای متعدد شهید رجایی به شهرستان ها و مناطق محروم و برخورد گرم او با مردم این قیاس را تأیید می کنند اما در واقع شباهت های این دو بیش از این موارد است.
یکی از این شباهت های عمده در رفتارهای انقلابی شهید رجایی در دوران ۱۰ ماهه نخست وزیری و کمتر از یکماه ریاست جمهوریش همچون سخنرانی در سازمان ملل و نامه شدید اللحن او به رییس جمهور فرانسه منعکس است؛ مواردی که در سه سال گذشته نمونه های فراوانی همچون آنها را در دولت نهم دیده ایم.
برخی از مواضع شهید رجایی را اگر امروز بدون نام گوینده آن نقل کنیم، بسیاری گمان خواهند کرد این سخنان را احمدی نژاد بر زبان رانده است، سخنانی همچون استفاده از سلاح نفت برای مقابله با آمریکا و محو اسراییل.
اما بیشترین شباهت را شاید بتوان در نوع مقابله هایی که با دولت او انجام می گردید، دنبال نمود؛ مخالفت هایی که بیشتر به بهانه جویی برای کارشکنی می مانست. مخالفت بنی صدر با لایحه "حذف عنوان فرمان همایونی" یکی از مشهور ترین این اختلافات است که همزمان با فضا سازی رسانه هایی همچون انقلاب اسلامی و میزان در جامعه مطرح می شد.
ستون "کارنامه رییس جمهور" بنی صدر در روزنامه انقلاب اسلامی که به بهانه روایت تاریخ حتی حرمت امام را نیز نگاه نمی داشت و به همه مسئولین سخنان ناصوابی نثار می کرد، یکی از اصلی ترین حربه های رسانه ای آنها بود. او در عمل تا آنجا که در توان داشت، مقابل سیاست خارجی عزت مدارانه رجایی ایستاد؛ به عنوان نمونه در زمانی که نخست وزیر به دلیل انتظارات خلاف عرف دیپلماتیک رییس جمهور بنگلادش -که ادعای میانجی گری میان ایران و عراق را داشت-، برای انجام ملاقات در سفارتخانه این کشور، به او وقت دیدار نداده بودند، دکتر تقی زاده به نمایندگی از بنی صدر به سفارت خود عراق در لندن رفته و مدتی در آن مانده بود. رویکردی غیر انقلابی که امروز نیز در برخورد با دیپلماسی دولت نهم دنبال می شود.
بنی صدر برجسته ترین سمبل یک تفکر بود. مقابله هایی که بنی صدر با رجایی داشت، ناشی از تعبیر او از قانون اساسی آن زمان بود که خود را هماهنگ کننده قوا می دید و حتی با این برداشت، قوانین رسمی کشور را زیر پا می نهاد. او که از "کیش شخصیت" و توهم دارا بودن قدرتی بالاتر از انقلابیون رنج می برد، بارها به رغم هماهنگی رییس دولت و مجلس، در انجام اقدامات انقلابی دولت رجایی کارشکنی نمود و تحقق آن را تا زمان عزل خود به تأخیر انداخت؛ اما تاریخ اثبات کرد که آنچه ماندنی شد، اندیشه و عملکرد رجایی و رجایی ها بود؛ به رغم تمام آن کارشکنی ها!
محمد مهدی اسلامی
منبع : رجا نیوز