سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
دشمنی دائمی؟ دوستی همیشگی؟
لرد پالمراستون سیاستمدار قرن نوزدهم بریتانیا زمانی گفته بود انگلستان با هیچ کشوری <دوست دائمی یا دشمن همیشگی> نیست. این عبارت در ادبیات کلاسیک سیاسی سرمشق بسیاری ازسیاستمداران و دیپلماتها بوده است. در بیان پالمراستون آنچه اهمیت پیدا میکند منافع ملی کشورها است که حدود دوستیها و دشمنیها را در زمان و مکان تعیین میکند.
فراموش نکردهایم که نویل چمبرلین نخست وزیر انگلستان قبل از آغاز جنگ جهانی دوم در ۳۰ سپتامبر ۱۹۳۸ به پیشنهاد دولت ایتالیا موافقت نامهای را در مونیخ با آدولف هیتلر و بنیتو موسولینی به امضا رساند که الحاق چکاسلواکی را به خاک آلمان هیتلری مجاز اعلام کرد.
همین دولت انگلستان کمی بعد و با مشاهده قدرت پیشروی آلمان و در عین حال تهدیدات هیتلر علیه بریتانیا در کنار اتحاد شوروی قرار گرفت و در برابر آلمان نازی صفبندی کرد.
جالب این که اتحاد شوروی هم وقتی مورد حمله گسترده نیروهای آلمان قرار گرفت ترجیح داد که در کنار بریتانیا و ایالات متحده یعنی دو مصداق کامل کمونیستها از <سرمایهداری و خیانت به پرولتاریا> قرار گیرد. اما ماجرا به همین جا خاتمه نیافت.
با پایان جنگ جهانی دوم این اتحاد دوباره از هم پاشید و بریتانیا و آمریکا با متحدانی دیگر در برابر اتحاد شوروی و متحدان جدیدش قد کشیدند و اتحادیهای را شکل دادند که به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) معروف شد. اتحاد شوروی هم همین اقدام را انجام داد. استالین هم از متحدان سابق خود در برابر آلمان برید و پیمان نظامی ورشو را بنا گذاشت تا در برابر ناتو مقاومت کند.
وقتی دو پیمان در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند رویدادی آغاز گردید که به <جنگ سرد> شهرت یافت. جنگ سرد نمایشدهنده یکی از طولانیترین دشمنیها و جنگهای تاریخ اخیر است که نزدیک به چهل و پنج سال به طول انجامید.
نکته درخور توجه این است که این دو دشمن یعنی اتحاد شوروی و ایالات متحده در تمام دوران جنگ سرد هم مراودات سیاسی داشتند و هم در زمینه مشکلات، چالشها و اختلافهای خود مذاکره میکردند. شاید بتوان بیشترین موافقتنامههای تاریخ اخیر بین دو کشور را در روابط این دو دشمن یافت که ناظر بر انواع مسائل استراتژیک و حتی تاکتیکی دو طرف بود.
این دو دشمن ضمن رعایت موازین خویشتنداری برای جلوگیری از بروز جنگ رو در رو بیشترین همکاری را در عرصههای منع تکثیر سلاحهای هستهای، کنترل تسلیحاتی، محدود کردن موشکهای میانقارهای و امثال آن انجام دادند. توجیه هر دو قدرت برای این نوع روابط تأکید بر رعایت منافع ملی بود و الا هر دو طرف میدانستند که اگر طرف مقابل بتواند، نابودی طرف خود را به صورت آنی به اجرا میگذارد.
بنابراین منافع ملی در مناسبات سیاسی و دیپلماتیک اهمیت اولی دارد. دوستی کشورهای متخاصم تاکتیکی است و حتی اگر در برنامه استراتژیک قرار گیرد میتواند در هر زمان که اقتضا کند از دستور کار خارج گردد.
روِسای جمهوری آمریکا در سه دهه گذشته از قطع رابطه با ایران گرفته تا اعمال همه گونه فشارهای اقتصادی، سیاسی و حتی زدن اتهامهای واهی به ایران خودداری نکردهاند. میدانیم که آمریکا به دلیل از دست دادن منافع نامشروع و غیرقابل توجیه فراوان خود در ایران این روش را پیشه کرد تا طرح براندازی جمهوری اسلامی ایران را به اجرا بگذارد.
اما آمریکا نهتنها نتوانست این طرح را به نتیجه برساند که امروز از سوی افکار عمومی و تحلیلگران داخلی خود زیر فشار است که به قدرت ایران و مزیتهای ایران احترام بگذارد و حتی همین بحث انرژی هستهای ایران را از منظر صلحآمیز بودن آن مورد توجه قرار دهد و نه از زاویههای دیگری که در دوران جرج بوش و نومحافظهکاران مطرح شده بود. انتظار این تحلیلگران این است که آمریکا بتواند با تغییر موضع مشکلات خود را در منطقه و جهان حل و فصل کند.
اما رئیسجمهور جدید آمریکا اخیراً نشانههای متضاد و گمراهکنندهای مخابره میکند. وی به <تهدیدات موشکی ایران> اشاراتی کرده که تکرار سخنان موهوم نومحافظهکاران است. سرگئی کیسلاک سفیر روسیه در آمریکا اعلام کرده است که <سخن آمریکا در مورد تهدیدات موشکی ایران علیه آمریکا تنها یک دروغ است>.
همه تحلیلگران غربی باور دارند که تأکیدات رئیسجمهوری آمریکا بر تهدیدآمیز بودن موشکهای دوربرد ایران پوششی است بر طرح استقرار موشکهای ضدموشک آمریکا در جمهوری چک و سامانههای راداری در لهستان. مقامات روسی بارها تصریح کردهاند که این طرح نه برای مقابله با ایران که برای عقیم گذاشتن توان موشکی و بازدارنده روسیه است.
مقامات روسی اخیراً پایگاههای متروکه خود را در جمهوری آذربایجان برای استقرار سامانههای ضد موشکی آمریکا پیشنهاد کردهاند که مقامات آمریکائی از پذیرفتن آن خودداری کردهاند و این امر نشان میدهد که استدلال آمریکا برای تهدید آمیز بودن ایران تنها یک بهانه برای هدف دیگری است.
حادثه جدیدی که در مسأله هستهای ایران اتفاق افتاده است موضعگیری جدید رئیسجمهوری آمریکا است مبنی بر این که ایران <صلحآمیز بودن برنامه هستهای> خود را اثبات کند. این مطلب در جریان دیدار باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا و دیمیتری مدودوف رئیسجمهور روسیه در حاشیه نشست گروه ۲۰ در لندن اعلام شده است.
برخی تحلیلگران این سخنان اوباما را تغییری در مواضع قبلی کاخ سفید و برخی متحدان اروپائی واشینگتن میدانند که اصولاً بر قطع هر گونه فعالیت هستهای ایران تأکید داشتند. با این موضع جدید اگر مشخص باشد که فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است دیگر بهانهای برای ادامه سیاستهای قبلی آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران وجود ندارد.
روسیه بارها اعلام کرده است که هیچ نشانهای دال بر انحراف برنامه هستهای غیرنظامی ایران به برنامهای نظامی مشاهده نکرده است. مقامات روسیه حتی در جریان برگزاری اجلاس لندن هم تصریح کردند که دیدگاه مسکو بطور کامل مطابق با نتایج تازه ترین گزارش مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هستهای ایران است که صلحآمیز بودن فعالیتهای ایران را تصریح میکند.
دیمیتری مدودوف نیز بلافاصله بعد از موضعگیری مشترک خود با اوباما اعلام کرد که هیچ نشانهای دال بر نظامی بودن برنامه هستهای ایران وجود ندارد. طبعاً این سخنان پاسخ محکمی به کاخ سفید است.
کمی بعد محمد البرادعی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم از این موضعگیری روِسای جمهوری آمریکا و روسیه استقبال کرد و گفت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی از استفاده از روشهای دیپلماتیک برای حل موضوع هستهای ایران حمایت میکند.
طبعاً اگر قرار باشد کسی یا مرجعی صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران را تأیید کند بنا به همه تمهیدات بینالمللی همین آژانس است که بارها موضع قطعی خود را در این مورد اعلام کرده و بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران و پیدا نشدن هیچ نشانهای از مقاصد نظامی در برنامه هستهای ایران یاد کرده است.
علت رویکرد جدید باراک اوباما قطعاً نه از سر دوست شدن دائمی با ایران است. همانطور که دشمنی ایالات متحده آمریکا هم همیشگی نیست و هر زمان که منافع واشینگتن اقتضا کند <تغییر> در سیاستها و دیپلماسی آمریکا خود را نشان میدهد.
ایرانیان هم هرگز باور نخواهند کرد که آمریکا در تغییر موضع در قبال ایران دست از برنامههای مداخلهگرانه و خصومتآمیز خود علیه ایران بر خواهد داشت. اینگونه اهداف در عمق سیاست خارجی آمریکا باقی خواهد ماند اما آن چه تغییر خواهد کرد شکل این تهدیدها و رویه رفتارهای مقامات آمریکائی خواهد بود.
اگر منافع ملی جمهوری اسلامی و منافع ملتهای مسلمانی که چشم به جمهوری اسلامی ایران دوختهاند اقتضا کند شاید مقامات کشور ما هم برای تأمین منافع مردم ما و مستضعفان جهان، از موضع مصلحتاندیشی و طبعاً از منظر حفظ عزت مردم ما و همه آرمانهای مقدس ملی، مذهبی و انقلابی ما تغییرات متقابلی را در اولویتهای خود مورد بررسی قرار دهند.
مردم افغانستان همانند مردم عراق و البته مردم لبنان و فلسطین به حمایتهای عاطفی و اخلاقی ملت ما نیاز دارند. اینگونه حمایتها هرگز از این مردم و دیگر علاقمندان به ارزشهای تعریف شده در حیطه آزادی و استقلال دریغ نشده است.
حال اگر لازم باشد، برای تأمین نیازهای بیشتر این ملتها میتوان حرکتهای محاسبهشده دیگری هم در عرصه منطقهای و یا جهانی صورت داد که این رفتار تداوم سیاستهای قبلی جمهوری اسلامی خواهد بود.
هرگونه مذاکره احتمالی، پاسخ مثبت به <اقدامات عملی و جدی> ایالات متحده آمریکا به معنای عدول از موازین و ارزشها نیست بلکه باید آن را حرکتی دانست که میتواند اهداف، منافع تعریف شده، الزامات انقلاب و ملاحظات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بهتر و با هزینه کمتر تأمین کند.
علی اکبر عبدالرشیدی
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست