یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سی‌تی‌کولین اینجا، آنجا، همه‌جا


سی‌تی‌کولین اینجا، آنجا، همه‌جا
رواج بیش از حد داروی سی‌تی‌کولین در بسیاری از بیماری‌های مغز و اعصاب و روان‌پزشکی، برای هر کسی که در این زمینه‌ها فعالیت می‌کند، آشکار است. طیف بیماری‌هایی که این دارو در آنها از سوی پزشکان تجویز می‌شود، آن قدر گسترده است که اگر کسی ندانسته به قضاوت بنشیند، این دارو را کیمیایی نوین در نظر خواهد آورد.
تجویز گسترده این دارو در حالی که در هیچ برنامه آموزشی راجع به اندیکاسیون‌های آن صحبتی نمی‌شود، بیش از هر چیز جلب توجه می‌کند. جالب‌تر اینکه در بسیاری از موارد، تجویزکننده‌ها فارغ‌التحصیلان سال‌های اخیر دانشگاه‌ها هستند. گستردگی این تجویز را نمی‌توان به حساب ابتکارات شخصی یا در مواردی که تشخیص بسیار بعید و اثر درمانی بسیار غیرمحتمل است، به حساب نوعی خطای پزشکی گذاشت. این مساله از یک‌سو نشان می‌دهد تا چه حد دانسته‌ها و رفتارهای ما وابسته به فشار ناشی از ذهنیت جمعی است و چگونه مستقل از خواست و اراده ما، به افق دوران محدود می‌شوند. می‌توان توجه کرد که چگونه تصور پزشکی که در عین حال وظیفه ارتقای تصورات عمومی‌ را نیز برعهده دارد، خود به آبشخور پیش‌فرض‌های جمعی می‌رود.
اینکه دارویی بدون آثار درمانی یا حداقل، دارویی که در هیچ یک از کتاب‌های مرجع امتحانی نامی‌از آن برده نشده، به بیماران تجویز شود، البته مساله کوچکی نیست، اما این پدیده به حقایق مهم‌تری هم اشاره دارد. به بیان دیگر، می‌تواند مسایل دیگری در کار پزشکی ما را بنمایاند.
مصرف این دارو به نوعی «اقتصاد» در کار پزشکی ما اشاره دارد، یعنی اینکه تجویز این دارو بالقوه می‌تواند جای بسیاری از درمان‌های اساسی را نه فقط در ذهن بیمار، نه فقط در ذهن پزشک، بلکه حتی در ذهنیت جامعه و دولت اشغال کند. این خود نوعی اقتصاد است که همه در آن سودی می‌برند، به جز خود بیمار و آنکه بیشترین سود را می‌برد «بیماری» است. در واقع همین «اقتصاد» است که امکان رشد و بقا را برای این پدیده فراهم می‌آورد. در بسیاری از موارد دیگر حتی موارد غیرپزشکی هم‌چنین اقتصادی را شاهد هستیم.
اگر جامعه ما شیوه برخورد با سکته مغزی را نمی‌داند یا به هر دلیلی توان به اجرا درآوردن این مفاهیم جدید در درمان یکی از شایع‌ترین بیماری‌های بشر را ندارد، اگر درباره ابتدایی‌ترین مسایل مانند تاسیس واحدهای سکته مغزی، استفاده از داروی «ارتی‌پی‌ای» در سه ساعت اول سکته مغزی، وجود مراکز نوتوانی برای بیماران سکته مغزی نواقص جدی داریم، چه باک، در حال حاضر همین سی‌تی‌کولین را با حجم زیاد تولید و توزیع و تجویز کنیم تا فردا.
اگر اطلاعات عمومی‌ صحیح درباره مسایل اساسی سکته مغزی در میان جامعه پزشکی و به تبع آن در فرهنگ عمومی‌وجود ندارد و تلاش چندانی هم در جهت اصلاح آن صورت نمی‌گیرد (مسایلی مانند ارتباط فشارخون با سکته مغزی و ارتباط عوامل متعدد در ایجاد سکته مغزی) چه باک، فقط نام یک داروی دیگر را یاد بگیریم، کافی است... اگر هیچ مرکز مدرنی برای درمان حاد سکته مغزی، شامل امکانات مانیتورینگ فشار داخل مغزی، جریان خون مغزی و حتی امکان مانیتورینگ فعالیت الکتریکی مغز (نوار مغزی) وجود ندارد، اگر امکانات درمان‌های مداخله‌ای به خصوص در شرایط حاد نداریم، همه اینها به کنار، اگر تاکنون کسی موفق نشده داروی فشارخون را که سال‌هاست داروی انتخابی در سکته‌های مغزی است (یعنی لابتولول تزریقی) در کشور ما به چشم خود ببیند، چه باک، سی‌تی‌کولین که هست؛ در اینجا سی‌تی‌کولین مانند مسدد رقابتی رسپتورها عمل کرده است.
اگر مراکز نوتوانی مناسبی برای راه انداختن دوباره مبتلایان به سکته‌های مغزی وجود ندارد و فقط اغنیا می‌توانند از امکانات بیمارستان‌های خصوصی به عنوان یک مرکز نوتوانی استفاده کنند که در بهترین شرایط و با بیشترین هزینه باز هم کافی نیست، طبقه ضعیف و متوسط به اجبار باید در شرایطی که در منزل قابل نگهداری نیستند از مراکز دولتی (که تازه آنجا هم جای مناسبی برای این گونه بیماران نیست) بیرون انداخته شوند، چه باک، سی‌تی‌کولین که هست. هر روز می‌توان آن را تزریق کرد و زمان را گذراند.
پزشک نسخه‌ای نوشته، خانواده وظیفه‌‌ای انجام داده و حالا می‌توانند سر کار خود بروند، برای بیمار هم حداقل امیدی هست؛ آن هم امیدی به بهایی بسیار نازل، امیدی شاید دروغین، امیدی به قیمت محرومیت از بسیاری از امکاناتی که طب مدرن امروزه فراهم آورده است.
شاید کسی پس از جستجوی فراوان در تاریخ ادبیات پزشکی بتواند چند مقاله‌ای برای سی‌تی‌کولین بیابد و ادعا کند سی‌تی‌کولین هم به طور کامل بی‌تاثیر نیست. این موضوع ربطی به بحث ما ندارد. بی‌تردید هیچ افسانه‌ای از هسته‌هایی واقعی خالی نیست، اما همه افسانه‌ها به حقایقی اشاره می‌کنند بسیار مهم‌تر و والاتر از واقعیاتی که در آنها هست. اینجا هم ما با افسانه سی‌تی‌کولین روبه‌رو هستیم، افسانه‌ای ساخته و پرداخته شرایطی است که می‌توانیم آن را نوعی پوپولیسم پزشکی بخوانیم.
دکتر بابک زمانی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید