دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
تحلیلی بر واقعه۱۹ دی۱۳۵۶ قم
● مقدمه
روحانیون اصولی پس از پیروزی بر اخباریون در اوایل دوره قاجار، گام های بلندی در راستای انسجام درون گروهی برداشتند و اصلاحاتی در سلسله مراتب روحانی و دروس حوزوی ایجاد كردند و شكلی تكامل یافتهتر از قبل به اوضاع حوزههای علمیه بخشیدند. انسجام درون گروهی روحانیت با داعیه سیاسی آنان نیز مقارن شد. این داعیه در جنبش رژی و نهضت مشروطه جنبه عینیتری یافت. با این همه، مواضع روحانیون سیاسی در قبال پدیده مشروطه هماهنگ نبوده و اختلافات فاحش فكری - سیاسی را نشان داد كه در مقطعی خاص و به مدت كوتاهی روحانیون مشروطهخواه از برتری خاصی برخوردار شدند. اما از آنجا كه گروههای حامل نهضت از خاستگاه های كاملا متفاوت با مبانی فكری مختلف تشكیل شده بودند، پس از پیروزی، كشمكش جناح های مختلف را به دنبال داشت. در این فراز و نشیب رویدادها و اوضاع آشفته و نابسامان جامعه اكثر روحانیون از مسائل سیاسی كنار رفتند. استقرار رژیم دیكتاتوری رضاشاه پهلوی به فعالیت آشكار اقلیت روحانی پایان داد.
هرچند كنارهگیری روحانیون از سیاست پس از مشروطه، در تكاپوی سیاسی آنها فترتی پدید آورد، اما آنان را متوجه نقاط ضعف ساختار حوزه و ضرورت اصلاحات بنیادی و همچنین توسعه كمی آن ساخت. زیرا اختلافات درون گروهی روحانیون، ضربات مهلكی بر انسجام درونی آن وارد ساخته بود. به نظر میرسد تغییر و تحولات سیاسی بینالمللی نیز در این اصلاحات بیتاثیر نبوده است. جدایی عراق از پیكره امپراتوری عثمانی و تشكیل دولتدستنشانده، مشكلاتی برای جامعه مذهبی ایران در تماس با مراجع و علمای نجف ایجاد میكرد. از این رو، ضرورت وجود یك كانون قدرتمند مذهبی در داخل ایران احساس میشد. درواقع، تغییر و تحولات جامعه ایران و عراق به علاوه ضعف ساختارهای حوزه در انسجامبخشی به روحانیون، اصلاحات بنیادی و تشكیل حوزه علمیه قم را به دنبال داشت.
رؤسای حوزه علمیه قم در دوره دیكتاتوری رضاشاه، از یك سو به دلیل نوپابودن حوزه از مشاركت در فعالیت های سیاسی اجتناب میكردند و از سوی دیگر، مسائل سیاسی را عامل تفرقه و بروز شكاف در یكپارچگی جامعه مذهبی مشاهده مینمودند. به دلیل حاكم بودن گرایش محتاطانه بر حوزه، كه با توجه به شرایط زمانی، منطقی و معقول مینمود، دوره فترتی در تكاپوی سیاسی آن پدید آمد كه در دوره ریاست آیتالله عبدالكریم حائری آغاز و در دوره آیتالله سیدحسین بروجردی نیز ادامه یافت. البته در این دوره، حوزه در تغییر ساختار و تشكیلات خود، گام های اساسی برداشت و دایره فعالیت های مذهبی را از قلمرو كشورهای مسلمان به كشورهای مسیحی گسترش داد. در دروس حوزه و سلسله مراتب روحانی و در نحوه جذب طلاب تغییراتی پدید آمد و طبقهای منسجم و مستمر ایجاد شد. در دوره زعامت آیتالله بروجردی، حتی علما و روحانیونی كه دارای دیدگاه های سیاسی تندرو بودند، به احترام ایشان از ابراز جدی نظریاتشان خودداری میكردند. به این ترتیب، آیتالله بروجردی موفق شد تا زمان رحلتخود در سال ۱۳۴۰ ش. انسجام طبقه روحانی را حفظ نمایند و پیشرفت های قابل ملاحظه در تغییر ساختار حوزه كسب كنند. در چنین فضای حاكم بر حوزه، آن دسته از نیروهای مذهبی كه خواهان شركت در مسائل سیاسی بودند، مثل فداییان اسلام، از جانب رؤسای رسمی حوزه طرد شدند.
با این همه، عدم اظهار دیدگاههای سیاسی جدید توسط تعدادی از علما و مراجع در دوره آیتالله بروجردی، به معنای فقدان اختلافنظر در اینگونه مباحث نبود. زیرا رحلت آیتالله بروجردی اختلاف دیدگاهها را عیان ساخت. بلافاصله پس از ایشان، مراجع و علما از نظر دیدگاههای سیاسی به دو جناح مخالف و موافق مداخله در امور سیاسی تقسیم شدند. این دو جناح، گرایش ها و طیف های مختلف از مخالفان رژیم را دربرمیگرفت. جناح موافق مداخله در امور سیاسی نیز منسجم نبوده و طیف های مختلف، از مخالفان رژیم در چهارچوب قانون اساسی مشروطه تا مخالفان تندرو و خواهان سرنگونی رژیم را در بر میگرفت. طیفهای مختلف این جناح به تناسب رویدادهای سیاسی به هم نزدیك شده یا از هم فاصله میگرفتند. جناح اخیر در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ متحد و یكپارچه عمل كرده و دستگیری امام خمینی(س) توسط رژیم را محكوم كردند. این واقعه نقطه عطفی در فعالیت و ضدیت روحانیون مخالف با رژیم شاه شد. در واقعه كاپیتولاسیون تفاوتهای دیدگاهی و اختلافات سیاسی كمكم خود را نشان میداد. بعضی مانند آیتالله گلپایگانی خود را كنار كشیدند و بعضی دیگر مانند آیتالله شریعتمداری نیز از ماهیت قضیه اظهار بیاطلاعی كردند. به این ترتیب در فعالیتسیاسی علما فترتی پیدا شد و تا سال۱۳۵۶ نیز ادامه یافت.
این نوشتار به دنبال پاسخ گفتن به چرا و چگونگی و پیامدهای واقعه۱۹ دی۱۳۵۶ قم، بر این فرض استوار است كه رژیم بدون اطلاع از آگاهی درون گروهی، همبستگی نهفته روحانیون و انسجام تشكیلات حوزه، با جریحهدار ساختن احساسات آنان به طور ناآگاهانه، به فترت پیش آمده در نهضت پایان داد و با اصلاحات فرهنگی و ضددینی خود به طور ناخواسته طیف های مختلف جناح مخالف روحانیون را به هم نزدیك ساخته و آنان را متوجه دشمن واحد خود - یعنی نظام سیاسی حاكم - نمود. روحانیون نیز فقط با یاد و خاطره واقعه ۱۹ دی و پیگیری پدیده چهلمها و تمسك به سایر راهكارهای سنتی، از آن واقعه به عنوان نقطه عزیمت دوم انقلاب استفاده كرده و بتدریج موقعیتسیاسی خود را در نهضتبالا برده و در راس رهبری قرار گرفتند.
● تحلیلی بر وضعیت كشور در آستانه واقعه۱۹ دی
حكومت پهلوی، پس از انقراض قاجاریه، وارث جامعهای با ساختارهای سنتی بود. بسیاری از ساختارهای سنتی جوابگوی نیازهای روزافزون جامعه نبود. از این رو، پهلوی ها بر اساس ماموریت ویژه خود، مدرنسازی یا غربیسازی ساختارها را به عنوان اصلی ترین محور فعالیت های خود انتخاب كردند. رضاشاه با ایجاد حكومتی متمركز و دیكتاتوری سركوبگر، اصلاحات را به پیش میبرد و هرگونه مخالفت و ممانعت از جانب پاسداران و حافظان سنت ها را به وسیله ارتش نوپا سركوب مینمود. اسكان عشایر، كشف حجاب و تصرف اوقاف، تاسیس دانشگاه و مدارس، راهآهن و جادهها، ایجاد لباس متحدالشكل، تشكیل ارتش نوین، ایجاد دادگستری و تغییر در نهاد قضاوت، تلاش برای نظارت به حوزه علمیه و غیره در راستای توسعه و نوسازی ساختارهای جامعه و در عین حال نابودی نهادهای مذهبی جامعه كه در برابر بیگانگان مقاومت كرده بودند، صورت گرفت. رضاشاه علیرغم توفیق در انجام پارهای اصلاحات در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نه تنها هیچ تلاشی در جهت دگرگونی و اصلاح ساختار سیاسی انجام نداد، بلكه آن را از سلطنت مشروطه به دیكتاتوری متكی بر خشونت و ارعاب تبدیل كرد. این عمل در روابط سازمان یافته ساختارهای بنیادین جامعه، عدم توازن و تعادل پدید آورد كه موجب شكاف بین ساختسیاسی و ساخت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شد.
با سقوط رضاشاه و روی كارآمدن محمدرضاشاه، تلاش هایی از سوی طبقات متوسط جدید و سنتی برای ایجاد تعادل بین ساخت ها آغاز شد؛ اما این روند با كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ متوقف و دورهای جدید از دیكتاتوری و خشونت محض شروع گردید. شاه كه احساس میكرد رسالت مدرنسازی جامعه در برههای خاص از تاریخ به وی محول شده است، سعی مینمود با توسل به ابزارهای متعدد، قدرت رسالتخود را نشان دهد. چنین احساسی، وی را در برابر بسیاری از منابع و عناصر صاحب نفوذ اجتماعی و گروه های سنتی، بیمحابا ساخته، بدون ملاحظهكاری های سیاسی و بدون آگاهی از میزان قدرت و نفوذ گروه های سنتی و نارضایتی آنان از سیاست های جاری جامعه، بر سنت ها و پاسداران آن حمله مینمود و اصلاحات خود را با حرص و ولع سیریناپذیر دنبال میكرد. هرچند پارهای از اصلاحات اقتصادی وی بعضی از طبقات جامعه را موقتا راضی نموده بود، اما اصلاحات اجتماعی و فرهنگی او با مقاومتشدید طبقات مختلف اجتماعی روبهرو شد. در این بین، تضاد روزافزون در گفتار و كردار دستگاه رهبری رژیم نیز، فضایی آكنده از بیاعتمادی در بین طبقات مختلف جامعه ایجاد كرد و تداوم این وضع سبب ناامیدی كامل تودهها از دستگاه رهبری شد.
پیامد عمده اصلاحات وی گسترش فرهنگ غربی، كمرنگشدن ارزشهای دینی و ملی، وابستگی جامعه به بیگانگان، افزایش دامنه نفوذ دولت در اقصی نقاط كشور و به تبع آن، كاهش روزافزون قدرت نهادهای محلی و سنتی بوده است كه اعتراض گروه ها، طیف ها و طبقات مختلف سیاسی و اجتماعی ذینفع را به دنبال داشت. در این میان مخالفان مذهبی رژیم به رهبری علما و مراجع و دانشگاهیان در دهه ۱۳۴۰ ش. از اهمیت و نمود بسیاری برخوردار بودهاند. اولین جرقه حركت روحانیون با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و حق رای زنان زده شد و با پشتوانه مردم به قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، منتهی گشت كه با قدرت نیروی نظامی سركوب شد. این سركوب، پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، پیروزی بزرگی برای شاه محسوب میشد و ابتكار عمل را به دست رژیم داد. شاه به دنبال این موفقیتبرای ارضای تمایلات قدرتطلبانه خود بسیار تلاش كرد.
رژیم پس از سركوب قیام در یك تحلیل واقعبینانه به این حقیقت واقف شده بود كه نیروهای مذهبی و در راس آن علما از سرسختترین و آشتیناپذیرترین دشمنانش هستند. شاه بخوبی از پایگاه اجتماعی و نفوذ روحانیون و قدرت آنان در بسیج تودهها آگاه شده بود. وی «از كمونیستها و عناصر رادیكال كه در میان دانشجویان رخنه كرده بودند یا جبهه ملی و گروه ها و احزاب سیاسی قدیمی وحشتی نداشت. تنها مایه نگرانی او ملاها بودند كه آنها را كینهتوزترین دشمنان خود میدانست.» (۱)
شاه نه تنها در جهت كاهش نارضایتی آنان اقدامی نكرد بلكه رفته رفته با بیانات و اقدامات خود بر انعطافناپذیری آنان افزود. به این ترتیب اقدامات ضدمذهبی شاه روند موضعگیری علما را از انتقاد به عملكردهای اشتباه وی، به مخالفت علنی و مبارزه رو در روی طولانی مدت تغییر داد. ابتدا علما به عنوان پاسداران سنت ها و ارزش های مذهبی به بسیاری از عملكردهای رژیم انتقاد میكردند اما آنان در جریان لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، رفراندوم انقلاب سفید، كشتار واقعه ۱۵ خرداد، كاپیتولاسیون، تبعید امام، كنسرسیوم سرمایهگذاریهای خارجی، جشن های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، جشن هنر شیراز و تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی، به دشمنان آشتیناپذیر رژیم تبدیل شدند. هرچند در روند مخالفت نوساناتی دیده میشود، اما از سال ۱۳۴۲ به بعد پیوسته حالت فزاینده داشته است.
با وجود آنكه شاه دهه ۱۳۵۰ را با جشنهای شاهنشاهی كه مظهر و نماد قدرت و مشروعیتسیاسی وی بود، آغاز كرد و نیمه اول دهه را نیز بدون حادثه خاصی پشتسر گذاشت، اما از اواسط سال ۱۳۵۵ شاه تحت فشار افكار عمومی جهان مبنی بر عدم رعایتحقوق بشر در ایران، از شدت اختناق و سركوب را كاست و فضای سیاسی را باز نمود. البته در ایجاد فضای باز سیاسی علاوه بر تحولات بینالمللی (مانند پیروزی كارتر در انتخابات ریاست جمهوری امریكا) تحولات اجتماعی، سیاسی جامعه و وضعیت جسمانی خود شاه نیز مؤثر بوده است (۲) .
هرچه شاه در تداوم سیاست جدید خود مبنی بر رعایتحدود فضای باز سیاسی پیشتر میرفت مخالفان سیاسی رژیم اعم از نیروهای مذهبی و ملی یا چپی میدان و فرصتبیشتری برای فعالیت پیدا میكردند. محافل، مساجد، تكایا و هستههای حزبی به كانونهای علنی مخالفان سیاسی رژیم - از جمله روحانیون و روشنفكران - تبدیل شد. در دوران اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم شاه، چند حادثه به گسترش دامنه مبارزات و تعمیق آن كمك مؤثری كرد. سخنرانی روشنفكران در انجمن های ادبی، نامههای سرگشاده آنان، اعلامیههای علما در مخالفتبا عملكرد شاه و تظاهرات دانشجویان ایرانی در امریكا به هنگام مسافرت شاه به آن كشور و مهمتر از همه رحلت مشكوك آیتالله مصطفی خمینی در اول آبان۱۳۵۶ بود. رحلت ایشان موجی از انزجار از رژیم در نزد پیروان امام ایجاد كرد. زیرا آنان رژیم و در نهایتشاه و ساواك را مسئول اصلی قتل معرفی میكردند. البته چنین تحلیلی مبتنی بر عملكردهای نادرستساواك در قتل مرموز چهرههای مخالف در گذشته بوده است. چنین ذهنیتی نیز با رحلت مشكوك جهان پهلوان تختی - دیماه سال۱۳۴۷ - و دكتر علی شریعتی - خرداد سال۱۳۵۶ - در مردم پیدا شده و رحلتحاج آقا مصطفی به آن تشكیك دامن زد.مجلس ترحیم ایشان در شهرهای مختلف ایران بویژه تهران و قم - در فضای باز سیاسی - به مجلس تجلیل از امام خمینی(س) و كانون مخالفت علنی با رژیم تبدیل شد. این نوع مجالس ترحیم نه تنها از طرف روحانیون بلكه از جانب نیروهای روشنفكر مخالف نیز برگزار گردید. (۳) درواقع این مجالس ترحیم عامل وحدت بخش نیروهای مخالف در سرتاسر كشور شد و این مهم را به مخالفان سیاسی فهماند كه از كانونها و راهكارهای سنتی، كه رژیم تسلط بسیار كمی بر آنها دارد، بهتر از احزاب سیاسی و قانونی میتوان به اهداف خود نزدیك شد. به علت كارآمد نبودن راهكارهای رسمی و نهادهای قانونی و سیاسی برای ابراز مخالفت، برتری نهادهای سنتی برجسته نمود و به كارگیری آن توسط روشنفكران، سبب گسترش دامنه نفوذ دستاندركاران و گردانندگان چنین نهادهایی شد. به طوری كه در یكی از مجالس ترحیم مصطفی خمینی در تهران عنوان «امام» توسط واعظ مجلس، حسن روحانی، برای اولین بار به رهبر در تبعید نهضت، داده شد. (۴) این عنوان اندكی بعد به بارزترین مشخصه رهبری امام خمینی(س) تبدیل شد.
امام خمینی(س) رهبر در تبعید نهضت، كه با هوشیاری و تیزبینی ویژه خود مسائل ایران و تحولات بینالمللی را دنبال میكرد، به محض بروز شكاف بین رژیم شاه و حامیان خارجیش و ایجاد فضای باز سیاسی و تشدید بیماری شاه، با پیامهای پی در پی خود مردم را به هوشیاری و استفاده از فرصتهای پیشآمده دعوت میكرد. ایشان به خوبی میدانستند كه فشارهای بینالمللی، موقتی و گذراست و مسافرت شاه در آبان ماه ۱۳۵۶ به امریكا و دیدار جیمی كارتر رئیس جمهور دموكرات امریكا از ایران در دی ماه همان سال به قوت این تحلیل امام میافزود. سخنرانی ستایشآمیز كارتر از رهبری شایسته شاه در ایجاد «جزیره ثبات در یكی از پرآشوب ترین نقاط جهان» نه تنها مخالفان سیاسی داخلی رژیم بلكه حتی تحلیلگران سیاسی خارجی را مبهوت ساخت (۵) زیرا كارتر موقعی این مطالب خلاف واقع را میگفت كه خود بهتر از همه به واقعیت های سیاسی جامعه ایران آگاه بود. همه این دادهها تحلیل امام را از فضای باز سیاسی به عنوان یك فرصت، بخوبی نمایان میسازد. رحلت آیتالله مصطفی خمینی در چنین زمانی برای امام و پیروانش «الطاف خفیه خدای تبارك و تعالی» بوده است. (۶) زیرا این واقعه، سبب بروز بسیاری از تحولات سیاسی بعدی شد.
شاه با اطمینان از حمایت امریكا، مبارزه علنی خود را با روحانیون - انعطافناپذیرترین دشمنان خود - آغاز نمود. هرچند وی در فرصت های پیشآمده از موضعگیری علیه نیروهای مذهبی كوتاهی نكرده بود، اما رحلت آیتالله مصطفی خمینی، نفوذ اجتماعی و سیاسی علما را بار دیگر به معرض نمایش گذاشت و تعلل را در مبارزه با روحانیون، برای شاه جایز نساخت. احسان نراقی به نقل از یكی از مسئولان ساواك میگوید:
پس از اینكه آسید مصطفی خمینی در نجف فوت شد و این جریان وسیلهای شد كه در ایران مجامع ترحیم مرتبا تشكیل بشود. خلاصه عدم رضایتسیاسی به این قسم، خودش را بیان میكرد كه شاه را از این بابتخیلی عصبانی كرده بود این جلسات و مجالس ترحیم. در این بین یاسر عرفات یك تلگراف تسلیتی به آقای خمینی در نجف مخابره میكند آقای خمینی در جواب به یاسر عرفات میگوید كه درد و محنت من روزی پایان میگیرد كه ملت ایران از شر این آدم جابر مثلا فارغ بشود، راحتبشود این مسئول ساواك به من گفت نصیری [رئیس ساواك] این متن را برده بود برای شاه، به شاه نشان میدهد و شاه میگوید حالا دیگر باید جنگ را علنی كرد با روحانیون به خصوص با آقای خمینی، بروید یك مقاله تهیه بكنید. (۷)
به این ترتیب چند ماهی از واقعه رحلت فرزند امام نگذشته بود كه رژیم اشتباه سیاسی تاریخی خود را مرتكب شد كه این اشتباه نقطه عطف دیگری در تعمیق و گسترش نهضت اسلامی شد و آن چاپ مقاله توهینآمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم رشیدی مطلق بوده است. (۸)
● تحلیلی بر مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه»
مقاله مزبور، به مناسبت روز كشف حجاب و نزدیكی سالگشت انقلاب سفید در۱۷ دیماه۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات چاپ و منتشر شد. محتوای مقاله درباره انقلاب شاه و مردم و معرفی مخالفان آن تحت عنوان عوامل «استعمار سرخ و سیاه» بوده است. نویسنده سعی كرد رابطه نامرئی بین آن دو استعمار را روشن كرده و به مردم معرفی كند. نگارنده مقاله در عین حال كه آگاهانه روحانیون را به عنوان ارتجاع سیاه، مورد توهین و حمله قرار داده بود؛ آنان را عاملی در دست مالكان، برای ایجاد مشكل در راه پیشبرد انقلاب سفید و ناپایدار ساختن ثبات سیاسی كشور معرفی كرده است. اما به طور زیركانه سعی نموده خط فاصلی بین روحانیون تندرو مخالف با روحانیون طرفدار رژیم و محافظهكار بكشد و با معرفی عده معدودی از آنان به عنوان مخالفان اصلاحات، اختلاف درون گروهی روحانیون را برجسته ساخته و از همبستگی گروهی آنان ممانعتبه عمل آورد. مؤلف مقاله، امام خمینی(س) را جزء معدود علمای مخالف ذكر كرده و در ریشهیابی علل مخالفت، ایشان را وابسته به «مركز استعماری انگلیس» میداند. یعنی همان توهمی كه شاه را تا پایان حیاتش همراهی كرده و انقلاب را ناشی از درافتادن وی با قدرت های بزرگ میدانست. به هر حال، مقاله با مطالب اهانتآمیز سعی كرده نفوذ اجتماعی و سیاسی امام خمینی(س) را در بین تودهها تضعیف ساخته و از بین ببرد. در قسمت پایانی مقاله، ضمن معرفی امام به عنوان عامل اصلی واقعه ۱۵ خرداد، از مفاد یك گزارش خبری مبنی بر ورود یك عرب به نام محمد توفیق القیسی با یك چمدان محتوی ده میلیون ریال پول نقد به ایران و دستگیری وی خبر میدهد و همچنین مصاحبه مطبوعاتی نخستوزیر وقت را نیز شاهدی بر آن ذكر میكند. ورود فرد عرب در جریان واقعه ۱۵ خرداد، از جانب مقام های رسمی و روزنامههای دولتی در سطح گسترده مطرح شد اما از آن زمان تا سال۱۳۵۶ یعنی به مدت ۱۴ سال مساله مسكوت گذاشته شده بود و حتی رژیم درصدد اثبات آن با دلایل و شواهد متقن و مستدل نیز برنیامد. خلاصه كلام اینكه، هیچ كدام از قسمت های مقاله بر بنیاد اسناد محكمهپسند و مسئول، بنا نشده بود بلكه مجموعهای از ذهنیات ناشی از «تئوری توطئه» بوده است كه بعدها شاه قسمتهای عمده آن را در كتابش «پاسخ به تاریخ» تكرار نمود.
در مورد نویسنده مقاله بین صاحبنظران اتفاق نظر وجود ندارد. با این همه بر سر اینكه احمد رشیدی مطلق، اسمی مستعار است تقریبا از همان روزهای اول وحدت نظر وجود داشت. در فهرست احتمالی نویسندگان اسامی داریوش همایون (وزیر اطلاعات و جهانگردی كابینه جمشید آموزگار)، فرهاد نیكوخواه، (۹) پرویز نیكخواه، امیرعباس هویدا، ساواك دیده میشود. (۱۰) اما این نظر كه «با توجه به شكل حكومت پهلوی و سلسله مراتب تصمیمگیری در رژیم چنین تصمیمی باید از طرف شخص شاه یا ساواك یا هیات دولت اتخاذ شده باشد و اینكه چه كسی این تصمیم را گرفت، اهمیتی ندارد» پذیرفتنی مینماید. زیرا ساواك بر مطبوعات نظارت كامل داشت و بدون اجازه آن سازمان، مطالبی به این مهمی امكان چاپ نداشت.
● شرح چگونگی واقعه۱۹ دی
با توزیع روزنامه اطلاعات در شهر قم، خبر اهانتبه امام و روحانیون بسرعت در محافل علمی و مذهبی حوزه پیچید. طلاب حوزه علمیه این خبر تازه را به اطلاع اساتید و فضلای حوزه رساندند. بنابراین اولین واكنش نیز از سوی اساتید حوزه علمیه، كه شاگردان، همكاران یا دوستان امام بودند، نشان داده شد. تعدادی از فضلا و اساتید شب هیجدهم دی به دعوت سید حسین موسوی تبریزی در منزل آیتالله نوری همدانی نشست اضطراری پیرامون مقاله چاپ شده و هانتبه روحانیون و امام تشكیل دادند. از افراد شركتكننده در این جلسه حساس، كه گردانندگان اصلی و تصمیمگیرندگان وقایع چند روز بعد قم بودند، میتوان از حسین نوری همدانی، محمدعلی گرامی، یوسف صانعی، وحید خراسانی، سیدحسین موسوی تبریزی، جعفر سبحانی، ناصر مكارم شیرازی، محمد مؤمن، سیدحسن طاهری خرمآبادی، محمد محمدی گیلانی، علی مشكینی، شاكری تهرانی، محمد یزدی و چند تن دیگر نام برد.
در این جلسه دو پیشنهاد مهم مطرح شد و هر كدام از آن دو نظر مخالفان و موافقانی داشت. یك نظر این بود كه كلاس های درس حوزه و مدارس مذهبی قم تعطیل نشود بلكه اساتید در كنار دروس فقهی چند دقیقهای پیرامون فاجعه توهین به روحانیت و امام صحبت كنند و با بحث كلاسی، طلاب را نسبتبه ماجرا و وظایف خود روشن و آگاه سازند. این نظر كه از جانب مكارم شیرازی و وحید خراسانی مطرح شده بود توسط اكثریتشركتكنندگان رد شد زیرا چنین برنامهای نیاز به زمان طولانی داشت، اما در كوتاهمدت جوابگوی نهضت اسلامی، كه با رحلت آیتالله مصطفی خمینی جان دوبارهای پیدا كرده بود، نمیشد و «موجآفرین» نبود. نظر دوم، كه از جانب اكثریتحضار مطرح شده بود، خواهان تعطیلی كلاس های درس و نماز جماعات در روز هیجدهم دیماه به نشانه اعتراض بود. بر اساس سنت قدیمی و رایجحوزه علمیه در وقایع مهم سیاسی و مذهبی كلاس های درس را به نشانه اعتراض تعطیل میكردند و به دنبال آن، مراجع، فضلا و اساتید حوزه اعلامیه صادر كرده، مردم را از واقعیت های موجود آگاه میساختند. این شیوه در سال های پیشین بارها امتحان موفقیتآمیز خود را پس داده بود و به تعبیری «موجآفرین» بوده است. (۱۱) باید افزود كه این اختلافنظر برآیند اختلافات دیدگاههای سیاسی شركتكنندگان جلسه نبود؛ از این رو، در روند تصمیمگیری و هدایت مراسم روز هیجدهم دیماه تاثیری نگذاشت و همگی آنان به طور هماهنگ به اقدام پرداخته و سخنرانی های تند و مؤثری نیز انجام دادند.
تصمیم بعدی شركتكنندگان جلسه، مطلع ساختن مراجع بزرگ و درجه اول حوزه از تصمیم جلسه اساتید و هماهنگی با ایشان بوده است. چند تن از فعالان جلسه از جمله موسوی تبریزی، طاهری خرمآبادی، مؤمن، نوری همدانی و یزدی مامور ابلاغ تصمیم جلسه به آیات عظام محمدرضا گلپایگانی، سیدكاظم شریعتمداری، شیخ مرتضی حائری و سیدشهابالدین نجفی مرعشی شدند. (۱۲) مراجع بدون هیچگونه مقاومتی تصمیم جلسه مبنی بر تعطیلی كلاس های درس را پذیرفتند. به این ترتیب در مقابل اقدامات ضدمذهبی و روحانی رژیم جبهه مشتركی تشكیل دادند. اتفاق نظر آیات عظام یكی از مهمترین جلوههای هماهنگی مواضع سیاسی و آگاهی گروهی آنان بوده است. چنین وحدت نظری و تداوم آن در یك سال بعد، رهبری روحانیون را در كل نهضت مطرح ساخت و با وقایع تسلسلی بعدی، موقعیت آنان در رهبری تثبیت كرد. باید افزود كه كوچكترین شكاف در صفوف مراجع بزرگ حوادث ناگواری برای رهبری نهضت پدید میآورد؛ اما رفتار هماهنگ و هوشمندانه توام با آگاهی گروهی روحانیون از بروز اختلاف نظر سیاسی جلوگیری كرد. چنین موضعگیری هماهنگی در رفتار سیاسی ده سال گذشته مراجع كمسابقه بوده است. آنان نه در واقعه كاپیتولاسیون و نه در ماجرای۱۷ خرداد ۱۳۵۴ و نه حتی در وقایع مربوط به جشنها و تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی به چنین وحدت نظری دست نیافته بودند. از این رو، باید از این موضعگیری مراجع به عنوان نقطه عطف فعالیتسیاسی آنان نام برد.
به هر حال، صبح روز هیجدهم دیماه كلاسهای درس حوزه به طور هماهنگ تعطیل و راهپیمایی حدود دویست نفر از طلاب با راهنمایی مدیران مراسم از جلوی مدرسه خان به سوی منازل آیات عظام آغاز شد. (۱۳) در بین راه مدرسه خان تا بیت آیتالله گلپایگانی - اولین مكان تجمع اعتراضآمیز تظاهركنندگان - تعدادی از مردم غیرروحانی از طبقات مختلف به صف راهپیمایی پیوستند و جمعیتی در حدود پانصد نفر را تشكیل دادند.
آیتالله گلپایگانی در یك سخنرانی، ضمن اعلام مواضع مخالفتآمیز علما درباره اصلاحات شاه، وحدت كلمه و اجتناب از تفرقه و اختلاف را توصیه نمودند. ایشان در قسمتی در سخنرانی خود گفتند:
مدتی است كه به دین و روحانیت جسارت میكنند دستگاهها میگویند روحانیتبا ما بودند در صورتی كه همه مراجع با برنامه آنها مخالف هستند و این را همه میدانند و حالا هم مخالف هستیم بعدا هم مخالف خواهیم بود... باید متحد باشید اختلاف را كنار بگذارید اختلاف بین ما از آمدن كارتر زیانآورتر است، آنها از اختلافات ما استفاده میكنند ... درسها را تعطیل كردیم ولی نباید كه به همین جا اكتفا كنیم. (۱۴)تظاهركنندگان پس از استماع سخنان ایشان به طرف منزل آیتالله شریعتمداری به راه افتادند. ظاهرا در مسیر منزل این دو، از جانب نیروهای انتظامی موانعی ایجاد شد، اما راهپیمایی جنبه خشونتآمیز پیدا نكرد.
آیتالله شریعتمداری هم در یك سخنرانی كوتاه، خواستار مجازات نویسنده مقاله شد و طلبهها را به اتحاد دعوت كرد. ایشان در قسمتی از بیانات خود گفتند:
باید این شخص كه توهین كرده مجازات شود. ما اقدام میكنیم حرف ما را گوش نمیدهند؛ ولی این را بدانید اینها به ضرر خودشان است چون همه مردم ایشان (خمینی) را میشناسند ولی شما آرام باشید و متحد باشید، معلوم میشود شما ما را قبول دارید كه به اینجا آمدید؛ پس بگذارید ما با آقایان مشورت كنیم تا ببینیم چه باید كرد. (۱۵)
قسمت اخیر صحبت های ایشان به طور تلویحی بیانگر حضور مردم غیر روحانی میباشد. زیرا چنین استنباط میشود كه به كار بردن عبارت «معلوم میشود شما ما را قبول دارید» برای طلاب چندان توجیهی ندارد زیرا طلبهها به مراجع عظام به عنوان یك مقام قدسی مینگریستند. پس از پایان سخنرانی، مراسم بعدازظهر در حسینیه آیتالله نجفی مرعشی تعیین شد. ایشان نیز ضمن اشاره به سوابق آشنایی خود با امام و رد اتهامات مقاله گفتند:
من در مدت عمرم این مصیبت هایی كه در این قرون اخیر عالم روحانیت دید و ما متاثریم در عمرم ندیده بودم. الآن در حدود هشتاد سالم هست من خدا گواه هست كه من یك همچون مصائبی كه متوجه به روحانیتباشد، هیچ یاد ندارم ... كجا یك همچو چیزی هست؟ در تمام این ممالك راویه دنیا ببینید نسبتبه روحانیتیك همچو حركاتی هست؟ اگر شما پیدا كردید در یكی از روزنامههای خارجی كه یك عالمی از علمایشان یك كشیشی به یك خاخامی به چه به یك معبدی! مثلا روحانیت در هر مملكتی مقامی دارد، مقام مقدسی دارد، محترم است. (۱۶)
تظاهركنندگان پس از اتمام سخنرانی به منزل آیتالله سیدصادق روحانی و آیتالله مرتضی حائری رفته و به سخنان آنان نیز كه مضامینی شبیه به بیانات سخنرانان قبلی داشت، گوش دادند. مردم در مسجد اعظم نماز مغرب و عشا را به جماعتخوانده و با شعارهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر این حكومتیزیدی» بیرون آمده و به عنوان اعتراض چند نسخه از روزنامه اطلاعات را پاره كردند. (۱۷) طبق گزارش ماموران ساواك:
تعاقب درج مطالبی در روزنامه اطلاعات در مخالفتبا [امام] خمینی نمایندگان فروش این روزنامه در قم و كاشان به وسیله نامه و تلفن تهدید شده و تصور میرود كه این مساله در فروش روزنامه اطلاعات نیز اثر نامطلوبی بگذارد. (۱۸)
به این ترتیب، تظاهرات اولین روز به اهداف تعیینشده توسط مدیران و گردانندگان آن نایل شد.
فضلا و اساتید حوزه علمیه، كه نقش فعالی در به راه انداختن تظاهرات ضد رژیم داشتند، شب نوزدهم جلسه دوم خود را در منزل یكی از فضلای دست اندركار تشكیل دادند تا ضمن بررسی پیامدهای تظاهرات و راهكارهای مبارزه در بلندمدت، در مورد تداوم تعطیلی كلاس های درس حوزه، تعطیل بازار و گسترش دامنه تظاهرات تصمیم بگیرند. ظاهرا در تشكیل این جلسه، اعلام حمایتبازاریان از حركت اعتراضآمیز روحانیون و طلبهها مبنی بر تعطیلی بازار مؤثر بوده است. سیدحسین موسوی تبریزی، از دستاندركاران ماجرا، معتقد است كه حاج علیآقا محمد و حاج حسینآقا معینی از بازاریان سرشناس هماهنگی لازم بین حوزه و بازار را انجام میدادند. (۱۹) به نظر میرسد مراجع عظام از ادامه روند تظاهرات و تعطیلی كلاسهای درس راضی نبودند؛ زیرا نه تنها نتیجه مباحثات و تصمیمگیری های جلسه شب نوزدهم به اطلاع مراجع نرسید، بلكه فضلا و اساتید طرفدار امام سعی داشتند آنان را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. ظاهرا كلاس های درس حوزه در روند نوزدهم دی دایر شده و بعضی از اساتید حوزه در خاطرات خود از تعطیلی كلاس های درس خود سخن به میان آوردهاند. (۲۰) طبق قرار قبلی، بازاریان صبح نوزدهم با تعطیل بازار، تظاهراتكنان به طرف حوزه علمیه راه افتادند. درس های حوزه یكی پس از دیگری تعطیل و طلاب به صفوف راهپیمایی پیوستند. با وارد شدن بازاریان، دانشآموزان و دانشجویان (۲۱) و مردان سایر اقشار و طبقات اجتماعی به صفوف محدود طلاب و روحانیون، دامنه تظاهرات بسیار گسترده شد.
به هر حال، راهپیمایان حركتبه سوی بیت آیات درجه دوم و اساتید حوزه را همچون روز پیش آغاز كردند. صبح به منزل اساتیدی چون علامه محمد حسین طباطبایی، ناصر مكارم شیرازی، وحید خراسانی رفتند و بعدازظهر نیز محل تجمع، منزل نوری همدانی تعیین شد. هرچه بر تعداد جمعیت افزوده میشد كنترل راهپیمایی از دستگردانندگان آن خارج میشد و بتدریج تظاهرات جنبه خشونتآمیز پیدا میكرد. با این همه، صبح روز نوزدهم تظاهرات بدون درگیری خشونتآمیز تمام شد. اما بعدازظهر مردم پس از استماع سخنان موسوی تبریزی و نوری همدانی با شعارهای «مرگ بر این حكومتیزیدی»، «درود بر خمینی»، «بگو مرگ بر شاه» و با حمله به بانك صادرات در دفتر حزب رستاخیز به رویارویی با نظامیان مسلح پرداختند. به این ترتیب، تظاهرات به خشونت كشیده شد.
هرچند تعدادی از شركتكنندگان در تظاهرات مدعی هستند كه خود ماموران رژیم شیشههای بانك را شكستند تا بهانهای برای سركوب مردم پیدا كنند، (۲۲) اما میتوان برای حمله مردم به بانك صادرات دلایل منطقی و مستند ارائه داد. اولا برگزاری تظاهرات در یك رژیم دیكتاتوری و دادن شعار علیه وی، نقض آشكار قانون حكومتی و به خطر انداختن امنیت جامعه تلقی میشود و رژیم دیكتاتوری برای سركوب آن نیازی به بهانه ندارد. دوم اینكه، بانك صادرات یكی از بانك هایی بود كه بهائی ها در آن سرمایهگذاری كرده بودند. از این رو، تعدادی از مراجع هرگونه معامله با آن را جایز نمیدانستند و این مساله در اسناد ساواك آمده است. (۲۳) باید افزود كه در واقعه ۲۲ بهمن تبریز، مردم دقیقا به همان دلیل، به بانك صادرات حمله كردند. از واقعه۱۹ دی قم به بعد نه تنها حمله به دفاتر حزب رستاخیز (۲۴) به عنوان نماد برجسته حمله به حكومت دیكتاتوری مورد توجه تظاهركنندگان انقلابی و مذهبی بوده بلكه سایر مظاهر و كانونهای فرهنگی و اقتصادی وابسته به بیگانگان و مراكز فساد نیز مورد حمله مردم قرار میگرفت.
به هر حال، تظاهرات عصر روز نوزدهم دی به خشونت گرایید و تعدادی كشته و تعدادی دیگر نیز زخمی شدند. ظاهرا درگیری پراكنده و شلیك تیرهای هوایی تا پاسی از شب ادامه یافت. اما رژیم بسرعت كنترل شهر را در دست گرفت. گردانندگان تظاهرات برای روز بیستم برنامهای نداشتند زیرا نارضایتی مراجع عظام مانع از تداوم تظاهرات در سطح گسترده شد. صبح روز بیستم مردم در دستههای كم تعداد به سوی بیت آیتالله گلپایگانی حركت كردند كه این تجمع با دخالت های نیروهای پلیس متفرق شد. دستاندركاران تظاهرات سعی كردند بیش از این به مراجع فشار نیاورند. از این رو، در همان روز جلسهای با شركت اكثر اساتید طرفدار امام در منزل آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی تشكیل شد تا متن اعلامیه اعتراضآمیز علیه اقدامات سركوبگرانه شاه تهیه و امضا نمایند. ظاهرا در این جلسه تصمیم گرفته شد نامهای نیز به كورت والدهایم، دبیر كل سازمان ملل متحد، نوشته شود تا چند روز بعد در موقع ورود به ایران، به وی تسلیم شود. طبق گزارش های ساواك نامه علما به دلیل نداشتن امضا مراجع بزرگ مورد تایید قرار نگرفت و چون دبیر كل فرصت زیادی نداشت، دستاندركاران روحانی توفیقی در گرفتن امضا نیافتند. (۲۵) باید افزود در مسافرت والدهایم به ایران تعدادی از روشنفكران و گردانندگان كمیته دفاع از حقوق بشر - همچون مهدی بازرگان، كریم سنجانی، زیركزاده، احمد صدر و حسیبی و آیتالله زنجانی - نامهای مفصل در مورد نظریات خود درباره اوضاع كشور و نبود آزادی و وجود شكنجه نوشته و تسلیم دبیر كل سازمان ملل متحد كردند. (۲۶)
از همان روز بیستم نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم دستگیری گسترده دستاندركاران و گردانندگان وقایع قم را آغاز كرد و با تبعید آنان به شهرهای مختلف، بار دیگر شهر به كنترل نیروهای امنیتی و انتظامی درآمد. طبق اسناد ساواك ده نفر از سرشناسان و عناصر اصلی واقعه شناسایی و هركدام به مدت سه سال به شهرهای دوردست تبعید شدند. از این تعداد۷ نفر روحانی و مدرس حوزه و ۳ نفر بازاری بودند. (۲۷)
در مورد تعداد تظاهركنندگان آمار دقیقی در دست نیست. در گزارش های ساواك تعداد حملهكنندگان به دفتر حزب رستاخیز بسیار متفاوت ذكر شده است. در گزارش مامور ساواك تعداد افراد حمله كننده ۵۰۰ نفر و در گزارش مسوول حزب رستاخیز قم به دبیر حزب در تهران تعداد افراد ۱۰ هزار نفر آمده است. (۲۸) در خاطرات شركتكنندگان نیز آمار بسیار كلی بیان شده است. از این رو تعیین دقیق آمار شركتكنندگان مشكل مینماید اما براساس شواهد و قراین موجود، میتوان حدود تقریبی آن را مشخص كرد. بر اساس آمار سال ۱۳۵۴ در مدارس مذهبی قم ۴۱۴،۶ طلبه مشغول تحصیل بودهاند. (۲۹) با توجه به آمار موجود میتوان حدس زد كه شركتكنندگان در تظاهرات اعم از روحانی و غیرروحانی در ساعات اوجگیری آن در حدود ۵ هزار نفر بوده است.
مساله قابل تامل در این واقعه، بررسی خاستگاه اجتماعی، بافت و تركیب جمعیتی تظاهركنندگان میباشد. اولین گروه شركتكننده، كه نقش گردانندگان و مدیران تظاهرات را بر عهده داشتند، علمای اعلام و مدرسان حوزه علمیه قم بودند كه در اواسط دهه ۱۳۵۰ ش. تعداد آنها از ۶۰ نفر تجاوز نمیكرد (۳۰) كه حداقل نیمی از آنان در واقعه۱۹ دی فعال بودند. دسته بعدی، طلاب جوان مدارس مذهبی قم مانند مدرسه شهیدین، حقانی، غدیری، خان، حجتیه، رسالت و فیضیه بودند كه حدود ۷۰ درصد این طلاب، دوران ابتدایی را در مدارس جدید آغاز كرده و بعد به مدارس مذهبی آمده بودند. برای نمونه از تعداد ۲۸۲ طلبه موجود در مدرسه حقانی در سال ۱۳۵۴، ۴۵ درصد از خانوادههای روستایی، ۲۰ درصد از خانوادههای روحانی شهری،۱۷ درصد از خانوادههای پیشهور و كاسب و۷ درصد از خانوادههای كارگری بودند. (۳۱) از میان این مدارس نیز، طلبههای مدارس خان، رسالت و حقانی بیشترین نقش را در پیشبرد واقعه۱۹ دی داشتند. حركت اعتراضآمیز این دو دسته در روز ۱۸ دیماه با رفتن به منزل مراجع عظام و علمای اعلام بدون درگیری آغاز شد و با ورود سایر اقشار ملت در روز۱۹ دیماه، تظاهرات از حالت اعتراض طبقهای به مبارزه تودهای تبدیل شده و جنبه خشونتآمیز پیدا كرد.
بازاریان اعم از تجار، كاسب و پیشهور عنصر مهم دیگر تظاهرات بودند. اقدامات اصلاحی دوره پهلوی در ساختار اقتصادی بویژه در سیستم توزیع بازار، قشر سنتی بازار را از حكومت، ناراضی ساخته بود. پافشاری رژیم بر تداوم اصلاح سیستم توزیع از طریق ایجاد فروشگاههای جدید، سیستم توزیع سنتی را در بوته نابودی قرار داده بود. نارضایتی آنان از اقدامات ضد فرهنگ سنتی و ضدمذهبی نیز مزید بر علت مخالفتبازار سنتی ایران با رژیم بوده است. هرچند در دوره پهلوی در نتیجه سیاستهای اقتصادی رژیم، ضربات مهلكی بر پیكر بازار سنتی وارد و قسمتی از قدرت آنان به نفع نظام توزیع جدید تحتحمایت دولت، از دستشان خارج شده بود اما آنان كماكان یكی از پایههای قدرت سیاسی و مالی نهاد وحانیتشیعه به شمار میآمدند. در روند نهضت اسلامی بین بازاریان سنتی معتقد به اصول و مبانی اسلامی و علما، روابط تنگاتنگ وجود داشت و در واقعه۱۹ دی این ارتباط به بهترین شكل به نمایش درآمد.دانشآموزان و دانشجویان از دیگر گروههای اجتماعی فعال در گسترش دامنه تظاهرات بودند. توضیح این نكته لازم است كه دكتر علی شریعتی در احیا اندیشه اسلام مبارز و سیاسی و ترویج آن در میان نسل تحصیلكرده، نقش مؤثری بر عهده داشته است. وی زمانی سؤال «چه باید كرد» را مطرح ساخت كه اندیشههای ماركسیستی بسیاری از نیروهای متفكر و دانشگاهی و مدارس را به سوی خود جذب كرده بود و در دانشگاه ها كفه ترازو بیشتر به نفع چپیها سنگینی میكرد. آنان با به كارگیری تئوری های مبارزه مسلحانه ماركسیستی، تنها راهكار مبارزه با رژیم را در جنگ مسلحانه و خشونتآمیز میدیدند. اما شریعتی با ترویج اندیشههای خود، راهكار مبارزه با رژیم را نه در تئوریهای ماركسیستی برگرفته از اندیشههای چهگوارا، كاسترو و یا رژی دبره بلكه در اندیشههای سنتی جامعه و نهادهای وابسته به مذهب جستجو میكرد. شریعتی در جوانان مذهبی تحصیلكرده، خودباوری و خوداتكایی در مبارزه با رژیم را ایجاد كرد و تفسیری نوین از اسلام شیعی ارائه داد كه جوابگوی بسیاری از مسائل حاد جامعه ما بود. اندیشههای انقلابی شریعتی به رونق انجمنهای اسلامی، كتابخانههای اسلامی در مساجد و دانشگاهها و فعالیتهای علمی و دینی جامعه افزود. جوانان مذهبی بویژه از اوایل دهه ۱۳۵۰ - انفعال سیاسی را كنار گذاشته، با نیروی مضاعف به میدان مبارزه كشیده شدند. انجمنهای اسلامی و كتابخانهها و مساجد به محل بحث و گفتگوی سیاسی روز تبدیل شد. در این میان، تحصیلكردگان مذهبی به منظور آشنایی بیشتر با مذهب و استفاده از این راهكار سنتی چارهای جز توسل به علما و مجامع روحانی نداشتند. به عبارت دیگر، رویكرد به مذهب و توجه به روحانیون به عنوان راهكار بدیل تئوریهای ماركسیستی در نزد نیروهای جوان مذهبی مطرح شد. فعالیتهای مذهبی دانشجویان و ارتباط آنان با علما و روحانیون سبب شد بتدریج ذهنیت مردم عوام جامعه مبنی بر بیاعتقادی دانشجویان، كه برآیند تبلیلغات چند دهه رژیم بوده، عوض شود. به این ترتیب اندیشههای شریعتی قشر قابل توجهی از جوانان تحصیلكرده را به سوی اسلام سوق داد و آنان را به صورت عناصر مؤثر در جریانهای سیاسی ضد رژیم درآورد كه نمونهای كوچك از آن در واقعه۱۹ دی قم به نمایش درآمد.
زنان و سایر گروههای اجتماعی (همچون پزشكان) نیز نقش مؤثری در گسترش دامنه تظاهرات و مداوای مجروحین ایفا كردند. (۳۲) با دقت در خاستگاه اجتماعی شهدای واقعه میتوان چنین ادعا كرد كه تظاهرات۱۹ دی قم با شركت همه جانبه اقشار مختلف شهری، جامه عمل پوشید نه با یك قشر یا دستهای خاص؛ و این مساله در سخنرانی واعظان و سخنرانان در روزهای ۱۸ و۱۹ دی بخوبی نمایان است. (۳۳) هرچند در پدیدآوردن واقعه، روحانیون نقش مهمی داشتند اما در گسترش دامنه آن مردم غیرروحانی مؤثر بودند.
در مجموع در واقعه۱۹ دی،۷ نفر به شهادت رسید (۳۴) و حدود۱۳-۱۶ نفر نیز زخمی شدند. (۳۵) از شهدای واقعه سه نفر طلبه، یك نفر دانشآموز ۱۲ ساله و خاستگاه و پایگاه اجتماعی سه نفر دیگر از شهدا مشخص نشد. هر سه شهید طلبه در مدارس جدید تحصیل كرده، از نظر خاستگاه اجتماعی به طبقات پایین شهری و روستایی تعلق داشتند.
● واكنش مردم شهرهای دیگر در قبال واقعه
در شهر قم در دو روز ۱۸ و ۱۹ دی بیش از ده سخنرانی توسط مراجع عظام و فضلای حوزه انجام شد و دهها اعلامیه در اعتراض به عملكرد رژیم توسط گروههای مختلف اجتماعی صادر گردید. در شهرهای دیگر نیز به تبع شهر قم، اعتراضات متشكل صورت گرفت كه بیشترین اقدامات از سوی گروهها و جماعات متشكل و سازمان یافتهای چون ائمه جماعات، حوزههای علمیه شهرستانها، بازار و دانشگاهیان و گروههای سیاسی صورت گرفت.
شاید دلیل عمده حضور آنان در این برهه از تاریخ، مربوط به قدرتشان در بسیج تودهها و توانمندیهایشان در سازماندهی آنها بود. درواقع، بسیج گروههایی با بافت و تركیب ناهمگون، تمرینی مقدماتی برای بسیج تودههای غیرمتشكل بوده است. در این واقعه نارضایتی عمومی از سیاستهای فرهنگی و مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رژیم، چنین گروههای ناهمگون را بر حول یك محور مشخص یعنی ضدیتبا دیكتاتوری سركوبگر جمع كرده بود. هرچند اهداف و غایت مخالفتهای این گروههای نامتجانس، متفاوت و متنوع بود، اما تنها یك زمینه مشترك و واحد آنها را به هم پیوند میداد و این خط اتصال بسیار ظریف و حساس همان مخالفتبا شاه بود.
به هر حال، مردمان شهرهای مختلف در اظهار همدردی با مردم قم و ابراز مخالفتبا رژیم، اعتصابات و تظاهرات گستردهای را سامان دادند كه شاید بتوان گفت از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به بعد بینظیر بوده است. در شهرهای مختلف از جمله تبریز، تهران، اصفهان، دزفول، یزد، قزوین، اهواز، مشهد و زنجان مردم ضمن برگزاری تظاهرات ضددولتی، دكهها و مغازهها را تعطیل كرده و ائمه جماعات نیز به منظور اعتراض از حضور در مساجد و برگزاری نماز جماعات خودداری كردند. دانشجویان دانشگاههای مهم كشور از جمله دانشگاههای تهران، تبریز، اصفهان و دانشجویان خارج از كشور به صورت هماهنگ اقدامات رژیم را محكوم كردند. (۳۶) گستردگی دامنه نارضایتی عمومی از پراكندگی شهرهای مزبور كاملا نمایان است. صدور صدها اعلامیه از جانب مراجع، علما و فضلای شهرهای مختلف در محكومیت اعمال خشونتبار رژیم و اعلام همدردی با مردم قم، نشانی از تجدید نهضت مردمی علیه نظام حاكم بود. دامنه اعتراضات نه تنها به شهرهای بزرگ و مراكز استان محدود نشد، بلكه شهرهای كوچك نیز به تبعیت از رهبران شهرهای بزرگ به اقدامات مشابهی دست زده بودند. اسناد ساواك علاوه بر شهرهای بزرگ نام برده، از تعطیلی «حدود ۴۵ مغازه لبنیاتی، خرازی، میوهفروشی و بیش از ۱۰ باب مغازههای نانوایی و قصابی» در اردكان یزد خبر میدهد. (۳۷) همچنین اسناد ساواك از مهاجرت علمای شهرهای یزد از جمله شیخ محمد صدوقی یزدی از یزد، سیدروحالله خاتمی از اردكان و شیخ ابراهیم اعرافی از شورك میبد به قم به منظور كسب تكلیف نهایی از مراجع عظام و دستاندركاران راهپیمایی برای هماهنگی اقدامات ضد رژیم حكایت دارد. (۳۸) درواقع، قم به كانون و هسته اصلی مبارزه با رژیم تبدیل شد و این مساله در اسناد ساواك بخوبی گزارش شده است. برای نمونه، حوزه علمیه قزوین نیز پس از كسب تكلیف از قم به بازار و تعطیل مساجد و نماز جماعت اقدام كردند. (۳۹)
● عكسالعمل رژیم در قبال واكنش شهرهای مختلف
تشدید روند نهضت اسلامی در دوران فضای باز سیاسی بسیاری از عناصر و مقام های دولتی را غافلگیر نمود. آنان در حالی كه سعی میكردند با اقدامهای صوری واكنشهای ظاهری مشروعیت نظام سیاسی را بر ملتخود و جهانیان اثبات نمایند و نغمههای مخالفتآمیز را به گروهی از عناصر اخلالگر و ارتجاعی غافل از پیشرفتهای بشری و ماركسیستهای ابزار دستبیگانگان نسبت میدادند. از آنجا كه پهلویها به شكاف عظیم در مناسبات خود با تودهها، پیبرده بودند؛ سعی داشتند با تبلیغات غیرواقعی این شكاف را ترمیم نمایند و بر نظام سیاسی خود مشروعیت دهند.
از این رو، مطبوعات رسمی و دولتی با عناوین كلی و بسیارگذرا به این واقعه پرداخته و آن را «آشوبی» از سوی «گروهی اخلالگر» و نیروهای ارتجاعی به منظور متوقف ساختن «اصلاحات مترقیانه» انقلاب سفید دانستند. (۴۰) به راهانداختن سخنرانی و تظاهرات تاییدآمیز از سوی گروهها و احزاب وابسته به حكومت از جمله راهكارهای ابراز شروعیتخودطلبانه رژیم بوده است. این راهكار پیش از این واقعه و بعد از آن نیز، بارها مورد بهرهبرداری قرار گرفت. به عبارت دیگر، برگزاری جلسههای سخنرانی و تظاهرات تاییدآمیز، واكنشی برنامهریزی شده برای مبارزهطلبی مسالمتآمیز بوده است. طبق اسناد ساواك و گزارش مطبوعات رسمی، تظاهرات بزرگی از سوی هواداران سلطنتبویژه حزب رستاخیز ملت ایران در محكومیت مخالفان در شهرهای مختلف كشور از جمله قم، تهران، تبریز، اصفهان و غیره برگزار شد. این تظاهرات و سخنرانیها از روز ۲۵ دیماه تا اواسط بهمن ماه برای اعلام «همبستگی با شاه و ملت» و خنثیساختن «توطئه اخیر اخلالگران» صورت گرفت و انعكاس وسیعی در مطبوعات نیز پیدا كرد. (۴۱)
● پیامدهای واقعه۱۹ دی
۱) نزدیكی و همبستگی مراجع، علما و فضلای دارای دیدگاه ها و گرایش های مختلف سیاسی و ایجاد جبههای نسبتا متحد در قبال عملكرد ضدمذهبی رژیم. هرچه فشارهای سیاسی و عملكرد فرهنگی و ضدمذهبی حكومت در سطح جامعه گستردهتر میشد، به همان اندازه فاصله بین اندیشههای روحانیون افراطی و میانهرو، دست كم، در پارهای از موارد به هم نزدیك میشد. اعتراض مراجع و علما به رژیم در واقعه۱۹ دی نمایش جالبی از این همبستگی گروهی روحانیون بود.مراجع عظام از نظر دیدگاههای سیاسی در دهه ۱۳۵۰ به دو دسته تندرو و محافظهكار تقسیم میشدند و هر كدام از این دستهها، هواداران خاص خود را در میان فضلا، مدرسان و طلاب مدارس مذهبی قم و سایر شهرها داشتند. در راس مراجع تندرو، امام خمینی(س) و شاگردان وی قرار داشتند و در جناح محافظهكاران و میانهروان آیتالله گلپایگانی، آیتالله شریعتمداری، آیتالله نجفی مرعشی و آیتالله احمد خوانساری قرار گرفته بودند كه در واقعه۱۹ دی سه نفر اول با صدور اعلامیههای متعدد و سخنرانی، عملكرد ضدمذهبی و روحانی رژیم را محكوم ساخته و خواهان پیگیری و ادامه نهضتشدند. آیتالله گلپایگانی كه بعد از واقعه فیضیه در سال ۱۳۴۲ خودش را از سیاست كنار كشیده و در بسیاری از مواقع موضعگیری خاصی در قبال عملكرد رژیم نگرفته بود، درواقعه۱۹ دی خود را به صورت غیرمنتظره فعال و مخالف جدی سیاستهای شاه در تلاش برای ایجاد شكاف بین روحانیون و همگام نشاندادن آنان با اصلاحات رژیم نشان داد. آیتالله شریعتمداری نیز از جمله مراجع میانهرو بود كه بنا به مقتضیات زمانی و مكانی سعی در رفتار مسالمتآمیز با حكومت داشت. ایشان از نظر سیاسی هوادار سلطنت مشروطه بوده و تمایلی به برقراری حكومت اسلامی از نوع ولایت فقیه از خود نشان نداده بود. اما در واقعه۱۹ دی به طور هماهنگ با سایر مراجع، ضمن تجلیل از مقام علمی و فقاهتی امام خمینی(س)، تلاشهای رژیم را در ایجاد شكاف بین علما با توجه به گرایشهای مختلف سیاسی آنان، محكوم نمود و بیداری خود را در حفظ وحدت و یكپارچگی اعلام داشته به پیگری جریان قتل عام تاكید نمود. باید افزود، هرچند در اعلامیهها و سخنرانی آیتالله گلپایگانی و آیتالله شریعتمداری، نام امام به صراحتبیان نشده است، اما مصادیق كلام آنان دلالت مستقیم بر شخص امام میكرد. در حالی كه آیتالله نجفی مرعشی با صراحت لهجه بیشتر از آیات مزبور به محكومیت رژیم اقدام نمود.
البته این مساله كه همه مراجع میانهرو، مخالف رژیم بودند درست نیست. زیرا بعضی از مراجع مانند آیتالله اراكی موضع نگرفته و سكوت كامل اختیار كرده و به مباحث صرفا فقهی روی آورده بود و یا مانند آیتالله احمد خوانساری نه تنها عملكرد رژیم را در كشتار واقعه۱۹ دی محكوم نكردند بلكه حتی به درخواست نامه آیات عظام مبنی بر اظهار همدردی و تعطیلی كلاسهای درس و پیگیری جدی وقایع، توجهی نكرده و كماكان رابطه حسنه خود را با دربار حفظ كردند. به طوری كه رفتار سیاسی وی ناراحتی مراجع و طلاب را به همراه داشت. آیتالله گلپایگانی در نامهای به خوانساری «از سكوت خوانساری ابراز تاسف كرده و تقاضای اقدامی از طرف وی نموده است». (۴۲) آیتالله خوانساری نه تنها در خود واقعه۱۹ دی بلكه در چهلم كشتار قم نیز هماهنگ با علمای قم و تهران عمل ننمود، نماز و درس خود را تعطیل نكرد و این موضعگیری موجب ناراحتی طلاب شد و بنا به گزارش ماموران ساواك، آنان؛
شهریه بهمن ماه خود را كه توسط آیتالله خوانساری پرداخت میشود قبول ننموده، پس دادهاند (حدود ۲۰۰ هزار تومان هر ماه توسط نماینده آیتالله خوانساری به طلاب قم به عنوان شهریه پرداخت میگردید. پرداختكننده داماد آقای خوانساری به نام مسعود احمدی است) گفته میشود عدهای از طلاب قم تشریح و نشر رساله خوانساری را برای مردم تحریم كرده و از این پس قصد دارند فتاوی را در منابر بازگو ننمایند.
چنین اقدام جسارتآمیز و موضعگیری معترضانه در قبال دیدگاههای سیاسی یك مرجع در قم، نشانی آشكار از آگاهی گروهی روحانیون میباشد. به نظر میرسد چنین آگاهی گروهی و خودباوری نیروهای مذهبی پس از تغییر ایدئولوژیكی سازمان مجاهدین خلق و ضربه مهلك آنان بر پیكر جنبش های نیروهای مذهبی و حملات بیمحابای رژیم به علما و اقدامات ضد فرهنگ سنتی و مذهبی شاه و در نهایت مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات، در روحانیان پدید آمده است و این انسجام گروهی پدیدهای میمون برای نهضت اسلامی بوده است.
۲) واقعه۱۹ دی، كه نطفه آن در مراسم ترحیم آیتالله مصطفی خمینی بسته شده بود، رهبری نیروهای مذهبی و در راس آنان علما را بار دیگر مطرح ساخت و زمینه رهبری امام خمینی(س) در كل نهضت اسلامی را هموار نمود. همچنان كه پیشتر نیز گفته شد، عنوان «امام» كه دلالت مستقیم بر پیشوایی و رهبری دارد در مورد امام خمینی(س) به كار برده شد. امام خمینی(س) نیز ضمن پافشاری بر نابودی رژیم سلطنتی، توسل به هرگونه رفتار و عملكرد خشونتآمیز را برای نیل به اهداف والای خود، رد نموده به این ترتیب قشر عظیمی از نیروهای مذهبی و غیرمذهبی را به سوی خود جلب كرد.
۳)۰ واقعه۱۹ دی حلقه آغازین زنجیره چهلمها بوده، كه رخداد این پدیده، یكی پس از دیگری جریان انقلاب را تسریع نمود. درواقع مراسم چهلم برای مخالفان رژیم اعم از مذهبی و غیرمذهبی برنامهای منظم و غیرقابل تغییر بوده و از آن به عنوان مجرای تنفسی و بلندگوی اظهار مخالفت استفاده كردند. مخالفان با شركت گسترده در مراسم بزرگداشت چهلم شهدای واقعه، شكوه و عظمتخاصی به آن میبخشیدند. همچنین واقعه۱۹ دی به نیروهای مخالف رژیم چنین فهماند كه استفاده از راهكارهای سنتی و مذهبی، مؤثرترین راه برای اظهار مخالفت میباشد زیرا نهادهای سنتی خارج از كنترل رژیم بود و حكومت، قدرت به كارگیری زور و تهدید علیه چنین نهادهایی را نداشت.
۴) واقعه۱۹ دی مخالفت گروهی از علما و مخالفان سیاسی را به مخالفت عمومی و تودهای تبدیل ساخت و دامنه اعتراضات را وسیعتر ساخت.
ماحصل كلام اینكه، هرچند قیام۱۹ دی چند روز بیشتر به طول نینجامید، اما رویدادی آنی و شورشی زودگذر و شتابآلود نبود بلكه تجمیع فشارهای روحی و روانی تودههای زیر ستم ناشی از اقدامات ضدمذهبی و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بود كه در طول سالها دیكتاتوری و خشونت عریان به روی هم انباشته شده و در یك لحظه تاریخی خود را نشان داد. به عبارت دیگر، میتوان۱۹ دی را انفجار فشارهای متراكم تودههای مردمی دانست كه زمینههای آن از كودتای۲۷ مرداد ۱۳۳۲ شروع شد و با چند حادثه دیگر از جمله ۱۵ خرداد ۴۲،۱۷ خرداد ۵۴، و درگذشت مشكوك دكتر علی شریعتی و آیتالله مصطفی خمینی به آن دامن زده شد و آماده انفجار بود و مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات جرقه این انفجار را زد.
قدرتگیری روحانیان از واقعه۱۹ دی به بعد از یك سو، بیانگر گستردگی نارضایتی تودهها از سیاستهای فرهنگی و ضدمذهبی رژیم بوده و از سوی دیگر، نشانی از قدرت و توانمندی علما در بسیج تودههای مردمی میباشد. به نظر میرسد شاه بیش از اینكه از توسعه ناهمگون ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ضربه بخورد، از موضعگیریهای ضدمذهبی و سیاستهای فرهنگی خود متحمل شكستشد و اگر در اجرای این سیاستها دقت عمل بیشتری به كار گرفته میشد، بسیاری از ضربههای وارده از سوی مخالفان دفع میگردید. زیرا در یك جامعه سنتی همچون ایران، هیچ راهكاری مؤثرتر از به كارگیری نهادهای مذهبی برای بسیج تودهها نبود و تسلط مخالفان جدی سیاست های فرهنگی رژیم بر این نهادها، موج مخالفتآمیز را از یك طبقه و چند گروه اجتماعی به كل جامعه بسط داد. زیرا روحانیان به عنوان دست اندركاران و گردانندگان نهادهای مذهبی و سنتی، بیشترین ارتباط را با تودههای مردمی داشتند و بیش از نهادهای دولتی و قانونی بر مردم اعمال نفوذ میكردند. در جامعهای كه اقشار عظیمی از مردم ارتباط چندانی با نهادهای جدید نداشتند و امكانات اطلاعرسانی، بسیار محدود بود، نهادهای سنتی و مذهبی نقش اطلاعرسانی را بر عهده میگرفتند. بنابراین روحانیان با استفاده از این كاركرد ویژه نهادهای سنتی، بسیج تودههای غیرمتشكل و ناهمگون را عملی ساختند.
نویسنده: اسماعیل حسنزاده
یادداشتها:
×) عضو هیات علمی گروه تاریخ انقلاب پژوهشكده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی.
۱) آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران: انتشارات هفته، چاپ اول،۱۳۶۳، ص۱۰۳.
۲) غلامرضا نجاتی،تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران: (از كودتا تا انقلاب)،تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ چهارم،۱۳۷۳، جلد ۲. صص ۱۸ -۱۹.
۳) تحریر تاریخ شفاهی انقلاب ایران، به روایت رادیو بیبیسی، به كوشش ع. باقی، قم: نشر تفكر، چاپ اول،۱۳۷۳، صص ۲۶۱ - ۲۶۲.
۴) خاطرات عبدالكریم عابدینی، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، به كوشش علی شیرخانی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول،۱۳۷۷، ص ۱۴۱.
۵) غلامرضا نجاتی، همان، ص ۵۸.
۶) امام خمینی(س)، صحیفه نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جلد ۱، ۱۳۷۰، صص۴۲۷-۴۳۸.
۷) تحریر تاریخ شفاهی انقلاب ایران صص۲۶۳ - ۲۶۴.
۸) برای كسب آگاهی بیشتر از محتوای مقاله ر.ك: روزنامه اطلاعات،۱۷/۱۰/۷۷؛ همچنین ع. باقی، بررسی انقلاب ایران، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ضمیمه شماره ۱؛ حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمائم، ص۲۳۶ -۲۳۳.
۹) نیكخواه از سران حزب توده بوده كه پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اروپا رفتبعد به جمع طرفداران سلطنت پیوست.
۱۰) برای كسب آگاهی بیشتر ر.ك: غلامرضا نجاتی، همان، صص۶۳ - ۶۴؛ ع. باقی، همان، صص۲۲۳-۲۲۸؛ آنتونی پارسونز، همان، ص۹۹.
۱۱) «خاطرات سید حسین موسوی تبریزی»، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ص۱۷۳.
۱۲) همان، «خاطرات سید حسن طاهری خرمآبادی»، كتاب، صص ۱۲۴ - ۱۲۵.
۱۳) همان، «خاطرات محمد شجاعی»، همان كتاب، ص ۸۵.
۱۴) آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده سید احمد خوانساری، جلد۳،۳/۱۷۵، شماره ۳۶۵۳۸، ص۲۳۷.
۱۵) همان.
۱۶) سخنرانی آیتالله نجفی مرعشی، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، صص ۲۴۲ -۲۴۳.
۱۷) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «پرونده سید احمد خوانساری»، جلد۳،۳/۱۷۵، ص ۲۳۸؛ (سند شماره ۴ و ۵).
۱۸) همان.
۱۹) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «خاطرات موسوی تبریزی»، ص ۱۷۴ و ۱۲۸.
۲۰) همان، صص ۱۷۵ و ۱۲۵.
۲۱) موسوی تبریزی در خاطرات خود از پخش خبر پیوستن دانشگاهیان به تظاهرات سخن به میان آورده است اما مشخص نشد كه آیا دانشجویان به صورت یك گروه متشكل وارد ماجرا شدهاند و یا به صورت پراكنده و یا اصلا این خبر شایعهای بیش نبوده است. البته سندی دال بر رد این ادعا در دست نیست.
۲۲) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «خاطرات سیدضیاء مرتضویان»، ص۱۵۷.
۲۳) همان، سند شماره۳۹ و ۴۰.
۲۴) همان، سند شماره۹.
۲۵) همان، سند شماره ۲۴؛ همان، «خاطرات سیدحسن طاهری خرمآبادی»، ص ۱۲۲.
۲۶) همان، اسناد شماره ۲۴ و ۳۰.
۲۷) اسامی، شغل و محل تبعید دستاندركاران واقعه۱۹ دی قم به شرح زیر است:
۱- شیخ مرتضی فهیم، روحانی، سقز؛۶- شیخ محمد علی گرامی، روحانی، شوشتر؛اا۲- ناصر مكارم شیرازی، روحانی، چاهبهار؛۷- شیخ حسن صانعی، روحانی، میناب؛
۳- شیخ محمد یزدی، روحانی، بندرلنگه؛ ۸- حاج قاسم وخیلی، تاجر، تویسركان؛
۴- شیخ ابوالقاسم خزعلی، روحانی، بیجار؛۹- غلامحسین خردمند، فرشفروش، خوی؛
۵- شیخ حسین نوری همدانی، روحانی، خلخال؛ ۱۰- حسین سلیمانی، خرازی فروش، تربتجام.
۲۸) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، اسناد شماره۹ و ۱۲.
۲۹) احمد اشرف و عماد افروغ، «طبقات اجتماعی در دوره پهلوی»، فصلنامه راهبرد، سال دوم، شماره ۲، زمستان ۱۳۷۲، ص ۱۱۰.
۳۰) همان، ص ۱۱۱.
۳۱) همان، ص ۱۱۲.
۳۲) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «خاطرات عبدالكریم عابدینی»، ص ۱۴۵.
۳۳) برای كسب اطلاع بیشتر از سخنرانیها ر.ك: حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمایم، صص ۲۴۰-۲۷۹.
۳۴) اسامی شهدای واقعه۱۹ دی عبارت بودند از:
۱- حسین قاسمی؛ ۲- علیاصغر خمسهای؛۳- حیدر رضایی (دانشآموز ۱۲ ساله)؛ ۴- غلامرضا همراهی؛ ۵- علیاصغر ناصری؛ طلبه (متولد ۱۳۳۸ بابل ورود به حوزه صدر بابل سال ۱۳۵۴ و ورود به حوزه قم مهر ماه۱۳۵۶، دارای مدرك سوم راهنمایی)؛۶- محمدرضا انصاری، طلبه (از خانواده روحانی، متولد ۱۳۳۸ تویسركان، دارنده مدرك سوم راهنمایی)؛۷- مرتضی شریفی، طلبه، (متولد۱۳۳۶ رهنان اصفهان، ورود به حوزه خرداد۱۳۵۶، دارنده مدرك دیپلم فنی).
۳۵) اسامی سیزده تن از زخمیشدگان واقعه در اسناد منتشر شده در ضمایم كتاب حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، اسناد شماره ۵۰ - ۷۲ آمده است كه در میان آنان طلبهها و دانشآموزان اكثریت را دارند. همچنین ر.ك: «خاطرات دكتر غلامرضا باهر»، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ص ۶۵.
۳۶) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمایم، سند شماره۳۶ -۳۷.
۳۷) همان، سند شماره ۴۸.
۳۸) همان، سند شماره۴۹.
۳۹) همان، سند شماره۳۷ -۳۶.
۴۰) روزنامه اطلاعات، ۲۰/۱۰/۵۶ تا ۲۲/۱۰/۵۶؛ روزنامه كیهان، ۲۰/۱۰/۵۶ تا ۲۲/۱۰/۵۶.
۴۱) همان، ۲۵/۱۰/۵۶ تا ۱۰/۱۱/۵۶.
۴۲) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمایم اسناد شماره ۲۱ و۲۳.
۴۳) همان، ضمایم، سند شماره ۴۰.
منبع: پژوهش نامه متین
یادداشتها:
×) عضو هیات علمی گروه تاریخ انقلاب پژوهشكده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی.
۱) آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران: انتشارات هفته، چاپ اول،۱۳۶۳، ص۱۰۳.
۲) غلامرضا نجاتی،تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران: (از كودتا تا انقلاب)،تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ چهارم،۱۳۷۳، جلد ۲. صص ۱۸ -۱۹.
۳) تحریر تاریخ شفاهی انقلاب ایران، به روایت رادیو بیبیسی، به كوشش ع. باقی، قم: نشر تفكر، چاپ اول،۱۳۷۳، صص ۲۶۱ - ۲۶۲.
۴) خاطرات عبدالكریم عابدینی، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، به كوشش علی شیرخانی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول،۱۳۷۷، ص ۱۴۱.
۵) غلامرضا نجاتی، همان، ص ۵۸.
۶) امام خمینی(س)، صحیفه نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جلد ۱، ۱۳۷۰، صص۴۲۷-۴۳۸.
۷) تحریر تاریخ شفاهی انقلاب ایران صص۲۶۳ - ۲۶۴.
۸) برای كسب آگاهی بیشتر از محتوای مقاله ر.ك: روزنامه اطلاعات،۱۷/۱۰/۷۷؛ همچنین ع. باقی، بررسی انقلاب ایران، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ضمیمه شماره ۱؛ حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمائم، ص۲۳۶ -۲۳۳.
۹) نیكخواه از سران حزب توده بوده كه پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اروپا رفتبعد به جمع طرفداران سلطنت پیوست.
۱۰) برای كسب آگاهی بیشتر ر.ك: غلامرضا نجاتی، همان، صص۶۳ - ۶۴؛ ع. باقی، همان، صص۲۲۳-۲۲۸؛ آنتونی پارسونز، همان، ص۹۹.
۱۱) «خاطرات سید حسین موسوی تبریزی»، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ص۱۷۳.
۱۲) همان، «خاطرات سید حسن طاهری خرمآبادی»، كتاب، صص ۱۲۴ - ۱۲۵.
۱۳) همان، «خاطرات محمد شجاعی»، همان كتاب، ص ۸۵.
۱۴) آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده سید احمد خوانساری، جلد۳،۳/۱۷۵، شماره ۳۶۵۳۸، ص۲۳۷.
۱۵) همان.
۱۶) سخنرانی آیتالله نجفی مرعشی، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، صص ۲۴۲ -۲۴۳.
۱۷) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «پرونده سید احمد خوانساری»، جلد۳،۳/۱۷۵، ص ۲۳۸؛ (سند شماره ۴ و ۵).
۱۸) همان.
۱۹) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «خاطرات موسوی تبریزی»، ص ۱۷۴ و ۱۲۸.
۲۰) همان، صص ۱۷۵ و ۱۲۵.
۲۱) موسوی تبریزی در خاطرات خود از پخش خبر پیوستن دانشگاهیان به تظاهرات سخن به میان آورده است اما مشخص نشد كه آیا دانشجویان به صورت یك گروه متشكل وارد ماجرا شدهاند و یا به صورت پراكنده و یا اصلا این خبر شایعهای بیش نبوده است. البته سندی دال بر رد این ادعا در دست نیست.
۲۲) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «خاطرات سیدضیاء مرتضویان»، ص۱۵۷.
۲۳) همان، سند شماره۳۹ و ۴۰.
۲۴) همان، سند شماره۹.
۲۵) همان، سند شماره ۲۴؛ همان، «خاطرات سیدحسن طاهری خرمآبادی»، ص ۱۲۲.
۲۶) همان، اسناد شماره ۲۴ و ۳۰.
۲۷) اسامی، شغل و محل تبعید دستاندركاران واقعه۱۹ دی قم به شرح زیر است:
۱- شیخ مرتضی فهیم، روحانی، سقز؛۶- شیخ محمد علی گرامی، روحانی، شوشتر؛اا۲- ناصر مكارم شیرازی، روحانی، چاهبهار؛۷- شیخ حسن صانعی، روحانی، میناب؛
۳- شیخ محمد یزدی، روحانی، بندرلنگه؛ ۸- حاج قاسم وخیلی، تاجر، تویسركان؛
۴- شیخ ابوالقاسم خزعلی، روحانی، بیجار؛۹- غلامحسین خردمند، فرشفروش، خوی؛
۵- شیخ حسین نوری همدانی، روحانی، خلخال؛ ۱۰- حسین سلیمانی، خرازی فروش، تربتجام.
۲۸) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، اسناد شماره۹ و ۱۲.
۲۹) احمد اشرف و عماد افروغ، «طبقات اجتماعی در دوره پهلوی»، فصلنامه راهبرد، سال دوم، شماره ۲، زمستان ۱۳۷۲، ص ۱۱۰.
۳۰) همان، ص ۱۱۱.
۳۱) همان، ص ۱۱۲.
۳۲) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، «خاطرات عبدالكریم عابدینی»، ص ۱۴۵.
۳۳) برای كسب اطلاع بیشتر از سخنرانیها ر.ك: حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمایم، صص ۲۴۰-۲۷۹.
۳۴) اسامی شهدای واقعه۱۹ دی عبارت بودند از:
۱- حسین قاسمی؛ ۲- علیاصغر خمسهای؛۳- حیدر رضایی (دانشآموز ۱۲ ساله)؛ ۴- غلامرضا همراهی؛ ۵- علیاصغر ناصری؛ طلبه (متولد ۱۳۳۸ بابل ورود به حوزه صدر بابل سال ۱۳۵۴ و ورود به حوزه قم مهر ماه۱۳۵۶، دارای مدرك سوم راهنمایی)؛۶- محمدرضا انصاری، طلبه (از خانواده روحانی، متولد ۱۳۳۸ تویسركان، دارنده مدرك سوم راهنمایی)؛۷- مرتضی شریفی، طلبه، (متولد۱۳۳۶ رهنان اصفهان، ورود به حوزه خرداد۱۳۵۶، دارنده مدرك دیپلم فنی).
۳۵) اسامی سیزده تن از زخمیشدگان واقعه در اسناد منتشر شده در ضمایم كتاب حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، اسناد شماره ۵۰ - ۷۲ آمده است كه در میان آنان طلبهها و دانشآموزان اكثریت را دارند. همچنین ر.ك: «خاطرات دكتر غلامرضا باهر»، حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ص ۶۵.
۳۶) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمایم، سند شماره۳۶ -۳۷.
۳۷) همان، سند شماره ۴۸.
۳۸) همان، سند شماره۴۹.
۳۹) همان، سند شماره۳۷ -۳۶.
۴۰) روزنامه اطلاعات، ۲۰/۱۰/۵۶ تا ۲۲/۱۰/۵۶؛ روزنامه كیهان، ۲۰/۱۰/۵۶ تا ۲۲/۱۰/۵۶.
۴۱) همان، ۲۵/۱۰/۵۶ تا ۱۰/۱۱/۵۶.
۴۲) حماسه۱۹ دی قم۱۳۵۶، ضمایم اسناد شماره ۲۱ و۲۳.
۴۳) همان، ضمایم، سند شماره ۴۰.
منبع: پژوهش نامه متین
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست