چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا


افتخار ضدیت با هالیوود


افتخار ضدیت با هالیوود
اوایل سال‌های ۱۹۶۰ در جنوب کالیفرنیا، علاقه‌مندان به تحصیل در سینما ناچار به پرداخت هزینه‌های گزاف بودند. طبقه مرفه می‌توانستند در مدرسه هنرهای سینمایی دانشگاه کالیفرنیا (موسوم به USC) شرکت کنند که سال ۱۹۲۹ تاسیس شده بود. این دانشگاه محلی برای کسانی بود که می‌خواستند راهی هالیوود شوند، اما برادر زن یا برادرزاده‌ای در استودیوها نداشتند که واسطه‌شان شود. آنانی که تمایل بیشتری به ساختارشکنی داشتند می‌توانستند هفت مایل به سمت شمال روند و راهی موسسه هنری کالیفرنیا (موسوم به «کال آرتز») شوند که کمپانی «دیسنی» در سال ۱۹۶۹ در محل سابق مدرسه کاتولیک دختران تاسیس کرده بود. این عده می‌توانستند امیدوار باشند روزی استعدادشان مورد توجه «دیسنی» قرار گیرد. از این مدرسه تنها کسانی می‌توانستند راهی هالیوود شوند که سال‌ها سابقه کار در زمینه ساخت آثار رادیکال یا هنری داشته باشند.
در کنار این دو موسسه، مدرسه مردمی فیلم دانشگاه UCLA نیز وجود داشت که شهرتی جهانی داشت و شهریه بسیار کمی از دانشجویان اهل کالیفرنیا دریافت می‌کرد. این مدرسه می‌توانست محل مناسبی برای آنانی باشد که قادر به پرداخت هزینه‌های سنگین تحصیل در USC یا «کال آرتز» نبودند. چنین مکانی تنها گزینه موجود برای جوان سیاهپوستی از شهرک واتس مانند چارلز برنت بود که در سال ۱۹۶۷ تحصیل در رشته خسته‌کننده مهندسی الکترونیک را رها کرد و به دنبال آرزوی محال (برای کودکی از این طبقه و با وضع مالی بد در آن دوران) کارگردان سینما شدن رفت.
برنت در سی سالگی شاهکاری تحت عنوان «قاتل گوسفند» ساخت. این فیلم شاعرانه و مستندوار زندگی یک کارگر سلاخ‌خانه ساکن واتس طی سال‌های ۱۹۷۰ را به تصویر می‌کشد که برای بهتر شدن زندگی‌اش به سختی تلاش می‌کند. واتس این فیلم را به عنوان پایان‌نامه فوق‌لیسانسش در UCLA ساخت و به هیچ وجه نیز قصد نمایش عمومی آن را نداشت، با وجود این «قاتل گوسفند»‌ در میان منتقدان آمریکایی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آثار دیده نشده سینمای آمریکا شهرت یافته است. برنت یکی از اعضای گروهی از فیلمسازان سیاهپوست، جوان و رادیکالی بود که فعالیت‌هایشان بعدها به عنوان «شورش لس آنجلس» شهرت یافت. این گروه عامدانه با هالیوود مخالفت می‌ورزیدند و توانستند موجی از آثار سیاسی و اجتماعی خلق کنند که گرچه بسیاری از منتقدان ساخته‌هایشان را تحسین کرده‌اند، اما هنوز بسیاری از مردم موفق به دیدن آنها نشده‌اند.
ساخته‌های تقریبا فراموش شده این عده، زیرژانری از فیلم‌های هنری آفریقایی آمریکایی تشکیل داد که می‌تواند باعث شگفتی آنان شود که فکر می‌کنند سینمای سیاهان در سال‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ تنها به «شفت» و به قول برنت «تمام فیلم‌های متکی بر سیاهان یا black-exploitation» محدود می‌شود.
از آنجا که تحصیل در UCLA بسیار مقرون به صرفه بود و از سوی دیگر این اجازه را به دانشجویانش می‌داد که آزادانه با دوربین کار کنند، بسیاری از دانشجویان تمایل داشتند تا آنجا که می‌توانند فارغ‌التحصیلی خود را به تاخیر اندازند. برنت در سال ۱۹۶۷ وارد مدرسه شد و تا زمان تکمیل «قاتل گوسفند» در
۱۰ سال بعد، به عنوان دستیار معلم و مشاور دانشجویان جوان در آنجا مشغول به کار بود. بیلی وودبری، از دیگر اعضای این گروه، مغازه فروش تجهیزات دانشگاه را می‌گرداند و همه می‌توانستند برای فیلمبرداری فیلم‌هایشان یا استفاده از موویلا روی کمک او حساب کنند.
این دانشکده همواره محل حضور افراد سرشناس بود و به ندرت پیش می‌آید دانشجویی از کلاس‌ها غیبت کند. برنت معتقد است بیشتر تاثیر در کارش را از بازیل رایت، کارگردان انگلیسی و سازنده مستندهایی چون «پست شبانه» و «آوازی برای سیلان» در دهه ۳۰، گرفته است. (در همان دوران آلکساندر مکندریک، کارگردان اسکاتلندی، نیز رئیس دانشکده فیلم «کال آرتز» بود.) در میان سخنرانان مهمان دانشکده نیز نام برخی فیلمسازان افسانه‌ای مانند کینگ ویدور و جوزف فون استرنبرگ به چشم می‌خورد.
با وجود این شاید تاثیرگذارترین شخصیت برای این گروه کوچک فیلمسازان سیاهپوست استادی به نام الیسو تیلور باشد. به گفته برنت: «الیسو شایسته ستایش فراوان است. او بنیانگذار فیلمسازی قوم‌نگاری و برنامه سینمایی جهان سوم بود. او افرادی از نژادها و رنگ‌های مختلف از آسیا، سرخپوستان آمریکا، آمریکای لاتین و سیاهپوستان را گرد خود آورد و بخشی مجزا در مدرسه فیلمسازی تشکیل داد. الیسو عامل اصلی توجه این دانشجویان به سیاست بود. او کارگردانانی چون عثمان سمبنه و میگوئل لیتین را به دانشکده می‌آورد و فیلم‌های انقلابی و متعلق به آمریکای لاتین را نمایش می‌داد. تجربه آن دوران واقعا فوق‌العاده بود.»
اما نه این معلم برنت، بلکه یکی از همکلاسی‌هایش بود که او را نسبت به فرهنگی کاملا فراموش شده، یعنی قدمت طولانی سیاهان در امر فیلمسازان، آگاه کرد: «ویلی اف بل اهل جنوب بود. او جشنواره‌ای از فیلم‌های قدیمی فیلمسازان سیاهپوست به راه انداخت و آثار کسانی چون اسکار میچو، فیلمساز برجسته سیاهپوست در دوران صامت و اوایل دوران ناطق را نشان داد. این نخستین باری بود که درباره این فیلمسازان سیاهپوست چیزی می‌دیدم یا حتی می‌شنیدم. تماشای این فیلم‌ها توانست چشمان مرا باز کند و بدین ترتیب من نیز تصمیم گرفتم داستان‌هایی درباره نژاد خودم تعریف کنم.»
فیلمسازان «شورش لس آنجلس» نیز مانند میچو، به سختی می‌توانستند به کار فیلمسازی خود ادامه دهند. در میان آنان برنت همچنان فعال مانده است، اما وجه هنری ساخته‌های او از جنبه‌های تجاری‌اش بیشتر است و همین موضوع پخش آنان را با مشکل مواجه می‌کند. با وجود این برخی از دانشجویان سابق با بازگشت مجدد به دانشگاه‌ها در حال انتقال اندوخته‌های ارزشمند خود به نسل جدید هستند. این فیلمسازان هیچگاه در هالیوود جایی نداشته‌اند و خود نیز مایل به رفتن به هالیوود نبوده‌اند. آنها از ابتدا ضدهالیوود بوده‌اند و هنوز نیز با افتخار ضدهالیوود باقی مانده‌اند.
جان پترسن
منبع: گاردین، ۶ ژوئن
منبع : روزنامه تهران امروز