پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
مهدویت و جهانیشدن
باور ما به شكلگیری حكومتی جهانی توسط حضرت مهدی(عج) چنین پرسشی را مطرح میسازد كه چه ارتباط و نسبتی بین مهدویت و حكومت جهانی مهدوی(عج) با پدیده جهانیشدن وجود دارد؟از این رو مساله پیشاروی نوشتار حاضر اینست كه چه نسبتی بین حكومت جهانی حضرت مهدی(عج) و پدیده جهانیشدن وجود دارد؟
●طرح مساله
مهدویت و جهانی شدن، هر دو از جمله مباحث مهم و دغدغههای روزگار ماست. اعتقاد به ظهور منجی و مهدویت در معنای عام خود، یك باور دینی فراگیر در بین انسانها بوده است. در ادیان مختلف چنین اعتقادی به نحو ملموس و بارزی تجلی یافته است و منجی با تعابیر مختلفی چون "كالكی" در آیین هندو، "مسیحا" در یهود و مسیحیت، "سوشیانت" در زرتشت و در نهایت، "مهدی(عج") در فرهنگ اسلامی یاد شده است.(۱) چنین تعابیر و باورهایی به رغم تفاوتهای خاص خود در تاكید بر ظهور یك منجی جهت گشودن راه جدیدی فراروی انسان در جهت نیل به سعادت ابدی، مشترك هستند. از این رو مهدویت و منجیگرایی دغدغه تمامی انسانها و در دورانهای مختلف تاریخی بوده است و در روزگار ما نیز كه انسان معاصر دچار بیعدالتیها و ظلم در عرصه جهانی است، این مساله حایز اهمیت میباشد.
از سوی دیگر ما در روزگار خویش شاهد پدیده دیگری با عنوان "جهانیشدن" هستیم. وضعیت جهانیشدن با رشد تكنولوژی ارتباطات همراه بوده كه موجب فشردگی زمان و مكان، همجواری مجازی، كشآمدن مناسبات اجتماعی در طول مكان، كوچك شدن جهان و در نهایت به تعبیرمارشال مكلوهان، پیدایش "دهكده جهانی" گشته است. حتی چنین وضعیتی برخی را بر آن داشته است كه از "پایان تاریخ" سخن بگویند. به هر حال، به رغم تعابیر و تفاسیر مختلف از این پدیده، كه در ادامه بحث بدانها خواهیم پرداخت، اهمیت چنین وضعیتی برای ما از دو جهت مطرح میباشد. نخست آنكه ما خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر چنین پدیدههایی در قرن ۲۱ قرار گرفتهایم و بدین جهت شناخت ابعاد آن جهت تنظیم زندگی خویش ضروری خواهد بود. اما وجه اهمیت دیگر این پدیده برای ما نسبت و ارتباط آن با اعتقاد دیرین مانسبت به مهدویت و ظهور منجی موعود(عج) میباشد. در واقع باور ما به شكلگیری حكومتی جهانی توسط حضرت مهدی(عج) چنین پرسشی را مطرح میسازد كه چه ارتباط و نسبتی بین مهدویت و حكومت جهانی مهدوی(عج) با پدیده جهانیشدن وجود دارد؟
در تعابیر عامیانه و گاه در برخی مباحث علمی چنین تصوری برانگیخته میشود كه بین پدیده جهانیشدن با حكومت جهانی حضرت مهدی(عج) ارتباط و حتی همسانی وجود دارد. از این رو پرسشی كه لازم است در آن تامل شود پرداختن به نسبت بین این دو مفهوم میباشد. وجه اهمیت پرداختن به چنین پرسشی در آن است كه به رغم اشتراك ادیان مختلف در اعتقاد به ظهور منجی، تحولات روزگار ما وضعیت متفاوتی را بهوجود آورده است. برای انسان ماقبل عصر تكنولوژی ارتباطات، تحقق یك حكومت جهانی با تصوراتی توام بوده است كه به دلیل گستره عظیم جغرافیایی جهان برای انسان آن روز، نحوه تحقق چنین حكومتی، به رغم باور اصیل وی به تحقق آن، در بوته اعجاز و شگفتی قرار میگرفت. تعابیر مختلفی كه در روایات و اخبار ملاحم در ویژگیهای عصر ظهور حضرت مهدی(عج)(۲) آمده است كه صدای آن حضرت را همه جهانیان در هنگام سخن میشنوندیا سیمای مبارك وی را میبینند و تعابیر دیگر، همگی برای انسانهای روزگار پیشین امری شگفت و معجزهآسا مینمود.
در حالی كه پیشرفتهای تكنولوژی ارتباطی فهم چنین وضعیتی را به طرق عادی برای ما میسر ساخته است. در پرتو چنین تحولاتی است كه فهم ما نسبت به برخی از آموزههای دینی روشنتر گشته و ما اینك با بصیرت بیشتری میتوانیم آموزههای دینی -- و جهانی خود را درك كنیم. پدیده جهانیشدن نیز شاید بتواند چنین زمینهای را بیشتر فراهم سازد.
از این رو مساله پیشاروی نوشتار حاضر اینست كه چه نسبتی بین حكومت جهانی حضرت مهدی(عج) و پدیده جهانیشدن وجود دارد؟ به تعبیر دیگر چنین پرسشی در ذهن ما برانگیخته میشود كه آیا ما در عصر جهانیشدن میتوانیم فراتر از باور دینی -- اعتقادی خود به ظهور منجی موعود، چگونگی تحقق آن را براحتی درك كنیم. آنچه برای انسانهای مومن پیشین صرفاً یك باور دینی -- اعتقادی بود، میتواند برای ما امر ملموستری جلوه نماید و شاهد تحقق زمینههای آن باشیم. و مفهوم جهانیشدن یا مفاهیم دیگری میتوانند برای ما زمینه درك بهتر و روشنتری از چگونگی تحقق حكومت جهانی موعود فراهم سازند.
شاید طرح چنین ادعایی در وضعیتی كه "جهانی شدن" خود در معرض چالشها و انتقادهای جدی است و مردمان بسیاری از كشورها به دلیل تبعات منفی آن در تحمیل و گسترش عرصه استعماری صاحبان قدرت و سرمایه در ابعاد اقتصادی -- فرهنگی و سیاسی هر روز به اعتراض برمیخیزند، ابهاماتی را در پی داشته باشد. حتی چنین ابهاماتی با توجه به دیدگاههایی كه جهانیشدن را به مثابه یك پروژه غربی یا غربیسازی جهان و یا حتی امریكاییسازی جهان میدانند، بیشتر میگردد.
البته لزوماً جهانیشدن در تمامی قرائتهای خود با مهدویت اسلامی سازگاری ندارد و میبایست جهت فهم وضعیت عصر مهدوی به قرائتهای مناسب تمركز نمود و حتی اگر چنانچه هیچ قرائتی سازگاری با ایده مهدویت نداشته باشد، وجوه تمایز معین گردد. در برخی از این قرائتها مثل غربیسازی و امریكاییسازی، تباین روشنی وجود دارد. و در برخی دیگر میتوان وجوه تشابه بسیاری مشاهده كرد. در نهایت باید گفت از آنجا كه دغدغه اصلی پژوهش حاضر جستجوی ابزار نظری و مفهومی مناسب برای فهم عصر مهدوی(عج) میباشد، این نوشتار خود را مقید به قرائتهای موجود جهانیشدن ندانسته و نهایتاً میتواند قرائت خاص خود را از این مفهوم ارائه نموده واستدلالهای خویش را مطرح سازد.
●جهانیشدن و مفاهیم مربوطه
جهانیشدن یا(Globalization) از جمله مفاهیمی است كه در سه دهه اخیر تداول یافته است و علاوه بر عرصه مراكز علمی -- تحقیقاتی اذهان بسیاری از جهانیان را به خود مشغول داشته است. سیر تحول تكنولوژی در عرصه ارتباطات و پیدایش انقلاب اطلاعات در نیمه دوم قرن بیستم زمینه گذر از محدودیتهای جغرافیایی -- ملی را فراهم ساخته و این امر موجب كوچكتر شدن جهان و تبدیل عرصه جهانی به یك دهكده گردید كه ساكنان آن در ارتباط مستقیم با یكدیگر میتوانستند باشند. مارشال مكلوهان در دهه ۱۹۶۵ خود با طرح ایده "دهكده جهانی" پیشگام طرح مباحث جهانیشدن گردید. واژه جهانیشدن در طول سه دهه گذشته، همزمان با طرح آن در مجامع علمی، تعاریف مختلفی به خود گرفته است. در زبان فارسی نیز به تبع چنین اختلافاتی در واژه لاتین آن، معادلهای مختلفی نیز برای آن پیشنهاد شده است. مفاهیمی چون "جهانی شدن"، "جهانیسازی"، "جهانگرایی"، "جهانگستری" در ترجمه آن به كار رفتهاند.
وجه مشترك برداشتهای مختلف از واژه جهانیشدن توجه به بعد جهانی این پدیده است. چنین مینماید كه انسانها توجه خویش را از تمركز صرف بر قوم و قبیله و منطقه و ملیت خود فراتر برده و اینك افق جهانی یافتهاند. رهیافتهای علمی مختلف نیز بر چنین گسترهای تاكید كردهاند. تاكید بر گستره جهانی در جهانیشدن، این مفهوم را با مفاهیم دیگری كه بر بعد جهانی تمركز میكنند مرتبط میسازد. مفاهیم حكومت جهانی، نظام جهانی، فرهنگ جهانی، جهان وطنی، جهانگرایی و... از این قبیلند. چنین ارتباطی در بحث حاضر حایز اهمیت است. هر چند در سنت اسلامی ما تعبیر جهانیشدن به كار نرفته است اما تعابیری چون حكومت جهانی اسلام، حكومت جهانی حضرت مهدی(عج) و... مفاهیمی كاملاً مانوس میباشند. هر چند به نظر میرسد علاوه بر چنین اشتراكی بین این مفاهیم با مفهوم جهانی شدن، میتوان ارتباطات عمیقتری را نیز با تعیین قرائت مناسب از جهانیشدن جستجو نمود.
بدون تردید نگرش جهانی از دیرباز برای بشر مفهوم بوده است. بشر به گونههای مختلف درصدد تعلق یافتن به عرصهای جهانی بوده است. نمودهای چنین گرایشی را میتوان در كشور گشاییهای پیشین امپراتوریها و سلاطین، مكاتب فكری و ادیان مشاهده نمود. هر كدام از این عرصهها منظری جهانی مدنظر خویش قرار میدادهاند. اما آیا چنین منظری لزوماً به لحاظ مفهومی با "جهانی شدن" یكسان میباشد؟ در پاسخ به چنین پرسشی دیدگاههای مختلفی را میتوان یافت: "رونالد رابرتسون" معتقد است جهانیشدن فرایندی است كه از عصر رنسانس و قرن پانزدهم آغاز گشته است. او پنج مرحله مختلف را برای سیر تطور مفهوم جهانیشدن پیگیری كرده است:
مرحله نخست، مرحله تكوین و شكلگیری اولیه است كه از اوایل قرن پانزدهم تا قرن هیجدهم در اروپا آغاز گشته است و بدین سان نظام فراملی قرون وسطایی فرو ریخت و اجتماعات ملی، تحكیم مفاهیم فردی و فردگرایی و ایدههای مربوطه به بشریت و انسان ظهور پیدا كرد.
مرحله دوم، آغاز جهانیشدن از نیمه دوم قرن هیجدهم تا دهه ۱۸۷۰ میباشد. در این مرحله گرایش شدید به مفاهمی ذیل است: ایده دولت واحد همگن، تبلور انگاره روابط رسمی بینالمللی و فراملی، تلقی فرد به عنوان شهروند، تاكید فراوان بر حقوق انسان و نوع بشریت، گسترش پیمانها و نمایندگیهای مرتبط با تنظیم روابط بینالمللی و فراملی و ترازبندی موضوعات در چارچوب ملی و بینالمللی.
مرحله سوم، یا مرحله خیزش از دهه ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰ را در برمیگیرد. در چنین مقطعی چهار مرجع اصلی مطرح است: جوامع ملی؛ فرد؛ جامعه بینالمللی؛ و بشریت (به عنوان یك مجموعه واحد). نمودهای جهانیشدن در این دوره عبارتند از: رسمیت مفهوم بشر در سطح بینالمللی، رشد جنبشهای وحدت جهانی، نزدیك شدن به پذیرش جهانی تقویم واحد و...
مرحله چهارم یا مرحله مبارزه برای هژمونی، از نیمه دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ را در برمیگیرد. مهمترین ویژگیهای این دوره عبارتست از: تاسیس جامعه و سازمان ملل متحد، تثبیت استقلال ملی، و...
مرحله پنجم كه رابرتسون پدیده جهانیشدن را به معنای خاص خود در این معنا به كار میبرد، به اواخر دهه ۱۹۶۰ تا پایان قرن بیستم برمیگردد. طبق نگرش رابرتسون در این مرحله آگاهی نسبت به جهان، تبدیل حقوق مدنی به مسالهای جهانی، افزایش دلمشغولی سنت به بشریت به عنوان یك نوع ویژه از طریق جنبشهای زیست محیطی، رشد توجه به جامعه مدنی و شهروندی جهانی، تحكیم موقعیت ارتباط جمعی از جهان و رشد اسلامگرایی به مثابه جنبش ضدجهانیشدن.(۳)
طبق تفسیر رابرتسون ریشههای جهانیشدن به قرن پانزدهم برمیگردد. دیگران جهانیشدن را پدیدهای همزاد زندگی اجتماعی انسان معرفی كردهاند. مالكوم واترز سه گزینه را در شناسایی جهانیشدن مطرح میكند:
الف) جهانیشدن فرایندی است كه از شروع تاریخ بشر آغاز شده و تاثیرات آن با گذشت زمان افزایش یافته است. لیكن این فرایند در سالهای اخیر یك جهش ناگهانی داشته است.
ب) جهانیشدن همزاد تجدد است و در نگاهی دیگر همان توسعه سرمایهداری است كه اخیراً از یك جهش ناگهانی برخوردار شده است.
ج) جهانی شدن، پدیده و فرایندی متاخر است كه همراه با فرایندهای اجتماعی، تحت عناوین فراصنعتی، فراتجدد، یا شالودهشكنی سرمایهداری همراه است.(۴)البته او خود اذعان میدارد كه برخی ابعاد جهانیشدن همیشه به وقوع پیوسته است اما تا نیمه هزاره دوم توسعه این ابعاد پیوسته و منظم نبوده است.
بر این اساس، میتوان اذعان نمود كه مفهوم جهانی شدن، هر چند به نیمه دوم قرن ۲۰ تعلق دارد اما نمودهایی از آن را میتوان در دورههای پیشین نیز مشاهده كرد. هر چند به دلیل ویژگی خاص این دوره كه بر اثر انقلاب در تكنولوژی ارتباطات فراهم شده است، به صورت جدیتر و اساسیتر در اواخر قرن ۲۰ تحقق كامل یافته است. از این رو پژوهشگران عمدتاً در بحث جهانیشدن و تعریف آن به دوره اخیر توجه داشتهاند.
تعاریف مختلفی از جهانیشدن مطرح شده است. مالكوم واترز جهانیشدن را فرایندی اجتماعی میداند كه "در آن قیدوبندهای جغرافیایی كه بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افكنده است، از بین میرود و مردم به طور فزایندهای از كاهش این قید و بندها آگاه میشوند."(۵) جان تامیلنسون نیز با تمركز بر پیچیده شدن ارتباط در عصر جهانیشدن آن را با مدرنیته پیونده زده و معتقد است كه جهانیشدن شبكهای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراكم شونده از پیوندهای متقابل و وابستگیهای متقابل است كه وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار میرود.(۶)
رابرتسون نیز با تاكید بر آگاهی، جهانیشدن را چنین تعریف میكند:
"مفهوم جهانیشدن به درهم فشردهشدن جهان و هم تراكم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یك كل دلالت دارد."(۷)
هر چند تعاریف سهگانه فوق از جهانیشدن عمدتاً بر یك وضعیت ارتباطی خاص و فشرده تاكید داشتند، در نگرشهای دیگر كه از منظر انتقادی مطرح شدهاند، جهانیشدن با امریكاییشدن پیوند خورده است. از نظر لاش ویوری "جهانیشدن در واقع جهانیشدن سرمایهداری پیشرفته است."(۸) فوكویاما نیز كه مدعی است جهانیشدن همان امریكایی شدن است مدعی است كه الگوی امریكا كه مردمان دیگر فرهنگها خود را با آن هماهنگ میكنند، مربوط به دو یا سه نسل پیش است، زمانی كه سخن از جهانیشدن و نوگرایی به میان میآید، امریكای دهه ۵۰ و ۶۰ را تداعی میكنند... فرهنگی كه در دهه ۵۰ و ۶۰ اشاعه یافت، ایدئال بود."(۹) منتقدان نحله ماركسیست سرمایهداری غربی نیز در تعریف جهانیشدن عمدتاً بر بعد گسترش سیطره استعماری و امپریالیستی سرمایهداری غربی تمركز كردهاند. آنها با نقد جهانیشدن غربی آن را موج جدیدی در گسترش امپریالیسم سرمایهداری غربی میدانند.(۱۰)
در تعاریف فوق عمدتاً بر بعد فرهنگی تمركز شده است. البته جهانیشدن ابعاد مختلفی دارد و شاید در بیشتر اوقات در وهله نخست جهانیشدن در عرصه اقتصاد به ذهن تبادر نماید. بعد سیاسی جهانیشدن نیز حایز اهمیت است. در حالی كه در بعد اقتصادی بر سیطره سرمایهداری بر اقصا نقاط جهان تمركز میشود. در بعد سیاسی جهانیشدن بر پیدایش و اشاعه الگوهای مشابه حكومتی و حقوقی غربی و به ویژه امریكایی به سراسر جهان مدنظر میباشد. از این رو توجه به ابعاد مختلف جهانیشدن اهمیت دارد. به تعبیر برخی پژوهشگران، جهانیشدن "به بافتهای گوناگون كنش اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی، فناوری و نیز محیط زیست راه پیدا نموده است."(۱۱)
اما به رغم وجود ابعاد مختلف جهانی شدن، به نظر میرسد در پژوهش حاضر ضرورت دارد تا عمدتاً بر ابعاد فرهنگی -- سیاسی و اجتماعی جهانیشدن تمركز شود. زیرا اولاً در عصر حاضر به دلیل بحران معنی در تمدن مدرن غربی كه بر جهان سیطره دارد، ایدهها و فرهنگ برخلاف دیدگاههای پیشین صبغهای اساسی یافته و در منزلت زیربنا قرار گرفتهاند. چنین وضعیت در تفكر اسلامی عملاً پذیرفته شده بود و هم اینك جهان غرب نیز عملاً به چنین نتیجهای رسیده است.(۱۲) دلیل دیگر آنست كه درمطالعه تطبیقی مهدویت اسلامی با جهانیشدن ضرورت دارد تا ما بر بعد فكری -- فرهنگی تاكید نماییم تا بتوانیم به سهولت اندیشه "جامعه فاضله اسلامی" را با وضعیت "جهانیشدن"، مقایسه نماییم.
●"جهانیشدن" به چه معنی؟
نگرشهای مختلفی در باب تبیین ماهیت و چیستی جهانیشدن وجود دارد. برخی از منظر طرفداری و حمایتی سخن گفتهاند و برخی به انتقاد از آن میپردازند. پیش از بررسی برداشت و قرائت سازگار از جهانیشدن با ایده مهدویت اسلامی پاسخ به این پرسش ضروری است كه آیا جهانیشدن پدیدهای ضروری و به تعبیر دیگر یك فرایند تاریخی است یا صرفاً پروژهای طراحی شده است تا سیطره فرهنگ و تمدن غربی را بر جهان تثبیت و نهادینه سازد؟
در كل سه نگرش به جهانیشدن وجود دارد:
۱. "جهانیشدن" به عنوان یك پروسه تاریخی كه به دلیل پیشرفت و انقلاب در تكنولوژی ارتباطات فراهم آمده است. پیدایش وسایل ارتباطی مثل تلفن، ماهواره، اینترنت و... زمینهساز تحقق جهانیشدن به عنوان یك پروسه محسوب میشوند كه انسان قرن ۲۱ آن را تجربه میكند. در چنین قرائتی جهانیشدن محصول فشردگی زمان و مكان، بریدن فضای زندگی مشترك اجتماعی از مكان، همجواری و پیچیدگی ارتباط انسانها میباشد كه در پیدایش فرهنگ مشترك جهانی نمود مییابد. در چنین وضعیت تكنولوژیك فرهنگهای مختلف در معرض ارتباط و گفتگو با یكدیگر قرار گرفته طی مراحل داروینیسم فرهنگی -- تمدنی تمدن و فرهنگ مشترك جدیدی از برایند فرهنگها ایجاد میشود. طرفداران چنین نگرشی معتقدند جهانیشدن نتیجه انقلاب تكنولوژیك ارتباطی است و وضعیت مطلوب و بهینهای برای بشر فراهم شده است.(۱۳)
۲. جهانیشدن به عنوان یك پروژه غربی را عمدتاً منتقدان جهانیشدن مطرح ساختهاند دذژر این نگره، جهانیشدن همان جهانیسازی و به تعبیر دیگر غربیسازی و امریكاییسازی جهان میباشد كه درصدد است، هنجارها و ارزشهای غربی را در جهان محقق سازد. به تعبیردیگر "جهانیسازی" نقشهای است برای تحقق رسالت دیرین انسان سفید سرمایهدار غربی كه زمانی از طریق تهاجم نظامی و استعمار كهن، تاجران و ماموران مذهبی دنبال میشد ولی اكنون به تعبیر فیسك به كمك ماهواره و تكنولوژی ارتباطات غسل تعمید داده شده است. محققان مختلفی چون تاملینسون، دیوید هلد، ادوارد سعید و طیف وسیعی از مخالفان جهانیشدن خاستگاه و رویكرد انحصارطلبانه و هژمونیك این روند را به نقد كشیدهاند. از نظر تاملینسون فرهنگ جهانی شدهای كه ما هم اكنون با آن مواجه هستیم یك فرهنگ جهانی مبتنی بر هرج و مرج و گزینش طبیعی نیست كه از جمع بین تجارب و نیازهای بشریت حاصل آمده باشد، حتی به صورت یكسانی از گونههای فرهنگی موجود نیز تغذیه نمیكند بلكه حاكم گشتن یكی از گونههای فرهنگی است كه از توان بیشتری برخوردار میباشد. در یك كلام، مقصود، همان فرهنگ غربی است.(۱۴)
بدیهی است كه جهانیشدن به معنای دوم با ایده و فرهنگ اسلامی به هیچ وجه سازگاری ندارد و از این رو در كل از موضوع مطالعه این پژوهش خارج میشود. در واقع جنبش اسلامگرایی معاصر خود در نقد و چالش با سیطره و هژمونی غرب شكل گرفته است و طبیعی است كه مدینه فاضله اسلامی مهدوی نیز به هیچ وجه با آنچه كه در غرب شكل گرفته است، سازگاری نخواهد داشت.
دیدگاه فرانسیس فوكویاما و هانتینگتون از این قبیل است. هانتینگتون و فوكویاما از موضع طرفداری و موافقت به چنین نگرشی رفتهاند، در حالی كه نظریهپردازان نئوماركسیست نیز از جهانیشدن چنین تلقی را دارند، اما با آن مخالف هستند.
از نظر نظریهپردازان نئوماركسیت، جهانیشدن ماهیتی برنامهریزی شده دارد كه طی آن تمدن سرمایهداری غربی درصدد بسط خود در عرصه جهانی است. به تعبیرادوارد سعید، امپریالیسم سرمایهداری با جهانیشدن وارد فاز جدید خود شده است و همانند مراحل پیشین درصدد استعمار دیگران است.(۱۵) چنین فرایندی از نظر آنها كاملاً مطرود و نامقبول میباشد. اندیشمندانی چون والرستین، گوندر فرانك، پل باران و دیگران از این قبیل هستند.
اما آیا در معنای و نگرش نخست نیز شائبهای از سیطره غرب، همانند نگرش دوم، وجود ندارد؟ به تعبیر دیگر به فرض آنكه جهانیشدن فرایندی طبیعی باشد كه بر اثر انقلاب تكنولوژی ارتباطی ایجاد شده باشد، اما در چنین صورتی با توجه به غلبه و سیطره غرب بر ابزارهای تكنولوژی ارتباطی مثل ماهواره و اینترنت جز آنست كه بپذیریم فرهنگ غربی مجدداً در حال سیطره خواهد بود و عملاً جهانیشدن در معنای نخست تبدیل به معنای دوم خواهد شد. در وضعیتی كه ابزار ارتباطی توسط غرب كنترل میشود آیا میتوان انتظار داشت تا دیگر فرهنگها نیز به راحتی در یك فرایند رقابتی آزاد بتوانند نگرش، هنجارها و ارزشهای خود را در عرصه فرهنگ جهانی مطرح كنند و در نتیجه، سهم مناسب خود را در فرهنگ جهانی داشته باشند؟ بدون تردید، چنین روندی به سهولت صورت نخواهد گرفت.
برخی متفكران غربی ضمن حمایت از آموزههای مدرن غربی پروژهبودن جهانیشدن را رد نموده و با این حال وضعیت جهانیشدن را تكامل منطقی مدرنیته دانسته و جهانیشدن را از آن تفكیك نمیكنند. مكگرو و دیوید هلد در كتابی تحت عنوان "تغییر و تحول جهانی" آوردهاند كه جهانیشدن فرایندی گریزناپذیر است كه فرایندهای دیگر را نیز در درون خود جای داده است. و تحولی بنیادین در فضای سازمانی و روابط اجتماعی و كنشهای متقابل قدرت به وجود میآورد. این تحولات بنیادین پروژه نیستند، بلكه مقتضیات خاص تاریخی جدیدی آنها را پدیدار ساخته است.(۱۶) چنین نگرشی هنوز در دورن محیط نظریات مدرنیته قابل فهم است و عملاً درصدد توجیه پروژه غرب میباشد. آنتونی گیدنز نیز چنین نگرشی به جهانیشدن دارد.(۱۷)
۳. جهانیشدن به مثابه یك پدیده. طبق این تلقی در وضعیت جهانیشدن مؤلفههایی وجود دارد كه لزوماً آنها رانمی توان در قالب پروژه یا پروسه تبیین نمود. آرجان آپادوریا در مقاله مشهور خود از پنج چشمانداز نام میبرد كه همه آنها را نمیتوان طبیعی یا تعمدی و طرحوار تلقی نمود بلكه بخشی از آنها در تشكیل و وسعتبخشی به آهنگ جهانی نقش داشتهاند. به اعتقاد وی پنج عامل فنآوری، ایدئولوژی، سرمایه، قومیت و رسانههای ارتباطی وضعیتی را ایجاد كردهاند كه در آن نمیتوان از انحصار، اختصاص و تكروی سخن گفت... پدیده و فرصت نوظهور نه مطلقا پیش اندیشیده است كه بتوان پروژه نامید و نه بدون اطلاع جهانیان مخصوصاً كارگزاران اطلاعات بوده كه بتوان پروسهاش خواند. نكته ظریف اینجاست كه كارگزاران اطلاعات به واسطه اشراف بر پیامدهای روند از فرصت بیشتری برخوردارند.(۱۸)چنین دیدگاهی كه اندیشمندان غربی دیگری نیز با نگرش پست مدرن و اهمیت دادن به ایدئولوژیها و فرهنگهای قومی -- محلی آن را پذیرفتهاند، میزانی از اهمیتیابی هویتهای محلی را میپذیرد. رابرتسون خود از ایده كثرت -- وحدت یا عام در خاص، خاص در عام دفاع میكند. چنین ایدهای هر چند فرصتی را، هر چند اندك، برای فرهنگهای محلی فراهم میسازد اما با نگرش اسلام كاملاً تطابق و همخوانی ندارد. چنین كثرتگرایی و سیلانیتی كه ویژگی نگرش پسا مدرن است، با نگرش مبتنی بر اصول عقلی و اعتقادی پذیرفته شده اسلامی سازگاری ندارد. به بیان دیگر در نگرش اسلامی معرفت و اعتقاد انسان مبتنی بر اصول منطقی و مستدل میباشد و این چنین نگرشی با سیلانیت پست مدرن سازگاری ندارد. از این رو در صورتی كه مراد از جهانیشدن چنین قرائتی باشد، میتوان گفت كه با ایده اسلامگرایی و مهدویت اسلامی همخوانی ندارد.
از سه نگرش كلان فوق به نظر میرسد میتوان با تمركز بر نگرش نخست و بسط و اصلاح برخی از مولفههای آن، ایده مناسب و سازگار جهانیشدن را با مهدویت اسلامی شناسایی نمود. نگارنده بر این اعتقاد است كه با نگرش ابزاری -- فرایندی به جهانیشدن میتوان قرائتی از جهانیشدن ارائه كرد كه زمینه فهم ما را از چگونگی تحقق مهدویت در معنای عام خود كه متقضای ادیان آسمانی است فراهم نموده ونیز به طور خاص ما را به دركی اسلامی از وضعیت جهانیشدن و تحقق دولت مهدوی(عج) رهنمون سازد.
●"جهانیشدن": ویژگیهای ذاتی -- عرضی
مشكل اساسی نگرشهای مختلف در جهانیشدن كه توسط اندیشمندان غربی و گاه محققان داخلی مطرح میشود آنست كه نقطه عزیمت آنها ناخواسته ذهنیت غربی است. مراد از ذهنیت غربی تعبیر عامی است كه ایدههای مدرنیسم و پسا مدرن را در برمیگیرد. همچنین چنین ذهنیتی شامل اندیشههای لیبرالیستی غربی و نیز سوسیالیستی -- ماركسیستی، به نحو توأمان، میگردد. مشكل اساسی كه در چنین ذهنیتی، اعم از قرائتهای مختلف آن، وجود دارد، بریده بودن رابطه خدا و انسان است.
قرائت سكولار مدرن عملاً با حاكم ساختن انسان و فهم بشری محصور در عقلانیت ابزاری عملاً حكم به مرگ خدا نمود و امر قدسی را از ساحت زندگی بشری جدا ساخت. و نگرش پسا مدرن نیز با ادامه همان طریق اما به شیوهای دیگر آن را تداوم بخشید. نگرش پسا مدرن با درافتادن در دام شكاكیت مبتنی بر نگرش غربی عملاً از رهیافتن به یك پاسخ ایجابی بازمانده است. تجلی بحران معنی در غرب و ظهور گرایشات انسان بحرانزده غربی به معنویت خود حاكی از چنین معضلی در نگرش غربی است.
به نظر میرسد میتوان وضعیت جهانیشدن را با تاكید بر معنای نخست و تلقی آن به عنوان یك فرایند و با استقبال از آن، به مولفههای ذاتی و عرض آن تجزیه نمود و نشان داد كه ذات جهانیشدن همان خواسته ادیان است كه درآن با پیدایش فضای گفتگو زمینه هدایت بشری از طریق یك هادی آسمانی فراهم میآید و بدینسان غایت تاریخ و آفرینش انسان محقق میگردد. آن چه ما در قرائتهای مذكور مشاهده كردیم همگی در دام عرضیات جهانیشدن اسیر مانده و از رسیدن به كُنه وضعیت جهانیشدن بازماندهاند. به اجمال سعی میكنم این ویژگیها را شرح دهم:
الف) ویژگیهای ذاتی "جهانیشدن": به نظر میرسد "جهانی شدن" چنانكه در آغاز بحث مطرح شد، لزوماً پیوند ذاتی با مدرنیته یا دوره جدید غرب ندارد و میتواند براساس مولفههای درونی خود مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. به تعبیر دیگر، جهانیشدن مبتنی بر مجموعه خصایصی است كه به دلیل رشد تكنولوژی ارتباطی عملا در قرن ۲۱ به صورت نسبتا كاملتری محقق شده است و عملا در مدینه فاضله اسلامی به كمال خود خواهد رسید. مولفههای زیر را میتوان به عنوان مولفههای ذاتی جهانیشدن برشمرد:
۱. تحقق ابزاری فضای ارتباطی: ذات اصلی جهانیشدن مستلزم امكان ارتباط بین بشری است. اجتماع بشری محصول اعتباراتی است(۱۹) كه قائم به وجود و حضور اعتباركنندگان میباشد. به تعبیر دقیقتر ماهیت ارتباط مستلزم وجود و حضور طرفهای ارتباط میباشد. جهانیشدن در وضعیت تكنولوژی ارتباطات توانسته است به نحو بهتری زمینه ارتباطی را فراهم سازد. در دورههای پیشین كلام وسیله ارتباطی بوده است و انسانهای مختلف میتوانستند از طریق كلام لفظی یا كتبی به ایجاد ارتباط بپردازند. اما با تحولات جدید برد چنین ارتباطی به لحاظ كمی -- كیفی افزایش حایز اهمیتی یافته است.
۲. آگاهی تشدید یافته: چنانكه گذشت در تعریف جهانیشدن به بعد آگاهی تاكید شده بود. فشردگی زمان و مكان و همجواری و تحقق ابزاری فضای ارتباطی زمینه آگاهی از وضعیت مشترك انسانی را فراهم میآورد. در دورههای پیشین چنین وضعیت آگاهی كمتر تحقق مییافت در حالی كه در وضعیت جهانیشدن چنین آگاهی به لحاظ كمیت و كیفیت افزایش فزونتری یافته است.
۳. جداشدن هویت از مكان و اهمیتیابی فضا:(۲۰) یكی از تحولات عینی و اساسی در پدیده جهانیشدن، جداشدن هویت انسانها از محل و مكان زندگی است. انسانها فطرتاً از ویژگیهای مشتركی برخوردار هستند. اما به دلیل تعلق به زمان و مكان خاصی، چنین ویژگیهای مشترك فطری دچار كمرنگی میشود و تحت تاثیر محیط و مكان قرار میگیرد. شاید حدیث شریف تولد هر مولود بر فطرت الهی و تغییر آن به دست خانواده به نحو شایستهای بتواند این مطلب را بیان كند، هر مكانی مستلزم عروض ویژگیهای عرضی بر انسان است. از این رو در دوره پیش از عصر تكنولوژی ارتباطات، قبایل و اقوام مختلف به دلیل تعلق مكانی هویتهای متفاوتی یافته بودند. پدیده جهانیشدن به همراه خود بحران هویت را ایجاد نموده است. دلیل این امر آنست كه جهانیشدن موجب بریدن از هویتهای مكانی میشود و گرایش دارد انسانها را در هویت جدیدی وارد سازد.
در عصر "جهانیشدن" به جای مكان كه پدیدهای فیزیكی است فضا اهمیت مییابد. فضا عرصه ارتباط انسانهاست و با گستردگی امكانات ارتباطی فضا نیز بسط مییابد. جهانیشدن فرصت جدیدی را فراهم میسازد تا انسانها با بریدن از هویتهای مكانی در هویت فضایی جدید ادغام شوند. هویت جدیدی كه در صورت ابتنأ بر فطرت الهی زمینههای اشتراك كاملاً فراهم میگردد.
۴. تحقق جامعه بشری در جهان: به دلیل تفاوتهای مكانی -- زمانی پیوند تمامی انسانها در یك جامعه بشری جهانی امكانپذیر نبوده است. هر چند در ادیان و برخی مكاتب مثل رواقیون ایده شهروندی جامعه جهانی مطرح بوده است اما به دلیل عدم وجود شرایط كافی چنین وضعیتی برای تمامی انسانها میسر نبوده است. از این رو جهانیشدن با فراهمسازی سه زمینه نخست، عملاً تحقق جامعه بشری جهانی را امكانپذیر و در دسترس میسازد. از این رو ایده تحقق امت واحده محقق میگردد.
به نظر میرسد عناصر چهارگانه فوق اركان جهانیشدن را به لحاظ فرایندی تشكیل میدهند. پدیدههای دیگر را به دلیل تعلقات خاص زمانی و مكانی میتوان عارضی نامید.
ب) ویژگیهای عارضی "جهانیشدن": عناصری را كه فارغ از عناصر چهارگانه فوق در جهانیشدن به وجود میآیند میتوان عناصر عارضی نامید. خصیصه اصلی این عناصر عارضی عبارتست ازقابلیت انفكاك آنها از پدیده جهانی شدن. پدیدهای چون پیدایش بحران هویت، گرایش به محلیگرایی در مقابل جهانیشدن، غلبه نظریهها و مكاتب فكری در عرصه جهانیشدن و... همگی از امور عارضی محسوب میشوند. در نتیجه مصبوغشدن وضعیت جهانیشدن به صبغه غربی، لیبرال، سوسیال و ماركسیستی و... همگی از پدیدههای عارضی جهانیشدن میباشند. ماهیت جهانیشدن نسبت به این امور لابشرط است و چنین پدیدههایی میتوانند در مقطع خاصی جهانیشدن را تحتالشعاع خود قرار دهند. از این رو ضرورت دارد تا اركان اصلی پدیده جهانیشدن از امور عارضی تفكیك شود.
●جهانیشدن: ویژگی سختافزاری -- نرمافزاری
چنانكه از ویژگیهای چهارگانه برمیآید، جهانیشدن عمدتاً ویژگی سختافزاری دارد. به تعبیر دقیقتر، جهانیشدن فرصت یا وضعیتی است برای تحقق ابعاد نرمافزاری. رابرتسون(۲۱) و عماد افروغ این نكته را مطرح كردهاند كه آیا جهانیشدن امكان وجودی دارد. پاسخ عماد افروغ حایز اهمیت است. او معتقد است:
"وجهی از جهانیشدن امكان وجودی ندارد نه اینكه هیچ جهانی شدنی امكان ندارد. جهانی شدنی امكان وجودی دارد كه به یك ارزشنمایی و حقیقت الحقایق برگردد."
او با رد جهانیشدن غربی و موجود این نكته را باز نگه میدارد كه "جهانیشدن دینی امكان وجودی دارد."(۲۲) در واقع قرائتهای مختلف جهانیشدن نوعی ارائه نرمافزار برای پدیده جهانیشدن هستند. به این معنا كه، صبغه غربی -- مدرن یا پسامدرن این تفسیرها صرفاً به ابعاد عارضی جهانیشدن برمیگردند. جهانیشدن همانند ظرفی است برای تحقق یك محتوا. چنین محتوایی گاه از غرب گرفته میشود و گاه از دین. محتوا ویژگی نرمافزاری دارد و رنگهای مختلفی میگیرد در حالی كه جهانیشدن به عنوان یك فرایند، امری متعین است. بدین جهت میتوان محتوا و نرمافزار مناسبی را در ظرف جهانیشدن مطرح نمود. و به نظر میرسد آموزه مهدویت اسلامی به خوبی میتواند به نحو كاملی چنین نقشی را ایفا نماید.
●مهدویت اسلامی
مهدویت به عنوان مدینه فاضله اسلامی و ظهور منجی موعود تدبیری الهی است برای تا آمال و آرزوهای بشریت در طول قرنها تحقق یابد. تحقق چنین عصری مستلزم آمادهبودن زمینهها و شرایط لازم میباشد. بدین جهت است كه مهدویت اسلامی میتواند با پدیدهای به نام جهانیشدن ارتباط پیدا كند. بدون تردید مدینه فاضله مهدوی دارای ویژگیهایی است كه در مطالعه تطبیقی حاضر توجه به آنها ضرورت دارد. در ذیل برخی از این ویژگیها و ابعاد را بررسی میكنیم:
الف) مهدویت و غایت تاریخ: در مورد فلسفه تاریخ و غایت آن دیدگاههای مختلفی وجود دارد و در برخی نگرشها تاریخ خصلتی دوری دارد و همواره در چرخههای خاص خود در حال تكرار است. هر چند چنین نگرشی در برخی مذاهب باستان مثل آیین هندو وجود دارد اما در ادیان آسمانی --- ابراهیمی تاریخ سرانجامی داشته و دارای غایتی است كه در حال حركت بدان سو میباشد. از نگرش اسلامی سرانجام تاریخ بشری تحقق وعده الهی حاكمیت حق و مدینه فاضله اسلامی است. تحقق چنین مدینهای قطعی و یك سنت الهی میباشد.(۲۳) تحقق چنین غایتی، وضعیت جدیدی برای بشر میباشد كه یك جامعه بشری مبتنی بر فطرت الهی را به وجود میآورد. در چنین جامعهای كل بشریت سهیم بوده و غایت و آمال تمامی انسانهاست.
بدین جهت عصر مهدوی از تعلق به قوم و قبیله و نژاد خاصی بری بوده و غایت مشترك بشری میباشد. انتظار ظهور منجی موعود، در واقع، انتظار تحقق غایت بشری میباشد كه به تدبیر الهی بر جهان حاكم خواهد شد.ب) بعد جهانی مهدویت اسلامی: ادیان خصلتی جهانی دارند. به دلیل وحدت ذاتی جهان هستی كه همه امور به ذات حق برمیگردد، پیام الهی برای تمامی انسانهاست. و تنوع ادیان آسمانی نه به دلیل تنوع در محتوا و پیام، بلكه در ویژگیهای عصری آنهاست. پیام الهی واحد است (ان الدین عندالله الاسلام) و در نتیجه مخاطب آن نیز تمام انسانها هستند. از این رو مهدویت اسلامی نیز هرگز تعلق به سرزمین یا قوم و نژاد خاصی ندارد و تدبیر الهی برای تمامی انسانهاست و از این رو گسترهای جهانی دارد.
ادیان در كل و برخی از مكاتب بشری خصلتی فراگیر و جهانشمول دارند. اسلام صرفا بر اعتقاد مشترك تاكید دارد و هرگونه مرز درون جهان اسلام را نمیپذیرد. مرز اسلام دارالكفر میباشد هر چند در طول تاریخ اسلام به دلیل سنت الهی استدراج و فرصتیافتن كافران در این جهان تقابل "دارالاسلام" و "دارالكفر" عملا وجود داشته است اما در مدینه فاضله مهدوی به دلیل پیروزی حق بر باطل چنین مرزی هم از بین خواهد رفت. روایات وارده در باب مهدویت اسلامی همگی بر این عنصر تاكید دارند.(۲۴)
مهدویت اسلامی تحققبخش فطرت بشری نیز میباشد. انسان فطرتا هویتی الهی دارد و بدین جهت اشتراك بشریت در هویت الهی مستلزم تحقق جامعهای جهانی خواهد بود. هرگونه تعلقات عارضی جغرافیایی و قومی و نژادی در برابر چنین هویت مشتركی صبغهای زوالپذیر و ثانوی دارند و در نتیجه توان تقابل و تعارض با هویت مشترك الهی را ندارند. از این رو مهدویت اسلامی به دلیل ابتنأ بر هویت فطری و الهی انسانها تمامی بشریت را در برمیگیرد و بعدی جهانی دارد. در واقع پیروزی عینی و خارجی دولت مهدوی بر سراسر جهان تبلور تحقق وحدت انسانها براساس هویت فطری و الهی مشترك میباشد و بر این اساس هویتی كه برای انسان عصر مهدوی تعریف میشود، هویتی فرازمانی و فرامكانی بوده و در نتیجه بر سراسر جهان گسترش دارد.
ج) صبغه الهی --- دینی "دولت مهدوی"(عج): انسان مدرن با غالب ساختن خرد ابزاری خویش عرصه جامعه و سیاست را جولانگاه خواستهها و خواهشهای خویش قرار داد و حكم به جدایی عرصه دینی و سیاست نمود. ثمره چنین تفكیكی بحران معنا در عصر مدرن بود كه به دلیل تعارض و تضاد آن با ساختار وجودی انسان به وجود آمده بود. عصر مدرن با تفكیك این دو عرصه از یكدیگر زمینه تضاد درونی را در انسانها دامن میزد. از یك سو نفی دین در كل موجب نقصان هویت وجودی انسان عصر جدید میگردید و از سوی دیگر حكم به تفكیك دین و سیاست، به رغم پذیرش دین در عرصه خصوصی، موجب تضاد درونی هویت انسان مدرن بود.
اما برخلاف مكاتب عصر مدرن، از منظر اسلام حیات فردی اجتماعی انسانها در هم تنیده است و خداوند با زمینهسازی سعادت نهایی انسانها و از باب لطف خویش دستورالعمل الهی برای زندگی فردی --- اجتماعی عرضه كرده است. شكست مكاتب مدرن و سخن از عصر پساسكولار همگی حاكی از ناكارآمدی نگرش سكولاریستی و تفكیك دین و سیاست میباشد.
در جامعه مهدوی نیز امام معصوم(ع) لطفی الهی است كه با هدایت خویش و اجرای احكام الهی در عرصه فردی و اجتماعی جامعه را به سوی سعادت رهنمون میشود. از این رو ویژگی جامعه اسلامی عصر مهدوی برخلاف نگرش عصرجدید تاكید بر فضیلت و سعادت میباشد در حالی كه عصر جدید صرفا بر آزادی انسان مبتنی بود و دغدغه فضیلت و سعادت بشر را نداشت.(۲۵) روی گردانی از عنصر فضیلت و سعادت، سبب میگردید كه عرصه زندگی این جهانی و مادی در تنظیم زندگی سیاسی محوریت داشته باشد و بدین جهت ایدئولوژیهای بشری دوره مدرن توان جهانشمولی را نداشتند و عملا قدرت فراگیر بودن و گستره جهانی یافتن را نمیتوانستند داشته باشند.(۲۶) همانطور كه عصر حاضر با پدیده جهانیشدن، عرصه بازگشت ادیان را به عرصه سیاست فراهم ساخته است و ناكارآمدی ایدئولوژیهای مبتنی بر سكولاریسم روشن شده است، حكومت جهانی ناگزیراز توجه به عنصردین به عنوان یك عنصر هویتبخش فراگیر میباشد. حكومت جهانی مهدوی(عج) عملا به دلیل ابتنأ بر نگرش دینی --- الهی به زندگی سیاسی اجتماعی حایز چنین ویژگی و خصلت میباشد.
د) تكامل فكری بشری و رشد آگاهی انسانها: به رغم وجود انحرافات فكری در ادوار مختلف تاریخی، انسانها در طول تاریخ شناخت تكاملیافتهتری از جهان اطراف خویش داشتهاند و سیر تفكر بشری همواره در سمتوسوی تسخیر عرصههای ناشناخته جدیدی حركت كرده است. عصر ما نیز هر چند دچار آفات و انحرافات فكری است اما در مجموع فرصت شناخت بیشتری نسبت به گذشته از جهان داشته است. رشد و پیشرفت علوم با كشف عرصههای جدید دانش در بسیاری موارد موید آموزههای اعتقادی --- دینی بوده است و انسانها از طریق سیر آفاقی عرصههای جدیدتری از عظمت خلقت الهی را شاهد بودهاند.
هر چند دانش بشری افقهای بسیار گسترده و عظیمی را فتح نموده است، اما چنانكه در روایات ملاحم آمده است علم در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) پیشرفت شگرفی خواهد داشت و از سوی دیگر فهم و آگاهی انسانها نیز فزون خواهد یافت. در روایتی تاكید شده است كه هنگامی كه آن حضرت ظهور نمایند، دست خویش را بر سر انسانها خواهند نهاد و فهم و آگاهی آنها تكامل خواهد یافت. یا در حدیث دیگری امام صادق(ع) ایشان میفرمایند: كه علم بیست و هفت قسم است كه مردمان تنها به دو جزء آن پی بردهاند و در زمان ظهور حضرت قائم(عج) بیست و پنج جز دیگر نیز به دست آن حضرت تحقق خواهد یافت.(۲۷)
بدون تردید، علت تاخیر حكومت جهانی آن حضرت عدم تحقق شرایط و لوازمی بوده است كه میتوان آمادگی فكری و زمینه پذیرش عمومی را از این قبیل دانست. تحقق حكومت آن حضرت مستلزم آمادگی پذیرش عمومی است و تا زمانی كه انسانها خود به چنین فكر و آمادگی نرسیدهاند شرایط فراهم نخواهد شد. در واقع انسانها خود به نقص مكاتب بشری پیخواهند برد و دست به دامان وحی شده و آن را طلب خواهند كرد و در چنین روزی فتح و پیروزی محقق خواهد شد.
ه۰۳۹;) گسترش عدل و داد بر سراسر گیتی: ایده عدل و داد از جمله آرمانهای بشری است كه در جامعه موعود و به دست منجی تحقق خواهد یافت. حكومت عدل و داد و رفع تبعیضها و نابرابریها وعده الهی برای مستضعفان است. از این رو آن حضرت جامعه عادله را بر پا خواهد كرد. هر چند غایت اصلی جامعه مهدوی زمینهسازی سعادت و فضیلت و تكامل انسانها است، اما طبعا عدل و داد یكی از زمینههای لازم تحقق چنین آرمانی خواهد بود. انسانها تاكنون نتوانستهاند خود به رغم ادعاهای مختلف چنین وضعیت عادلانهای را بر جهان حاكم سازند و روزبروز قدرتمندان در پیگیری اهداف و مطامع خویش ظلم مضاعفی را بر انسانها تحمیل میكنند.●جهانیشدن و مهدویت
چنانكه گذشت جهانیشدن تعابیر و تفسیرهای مختلفی دارد. همچنین جهانیشدن را در ابعاد مختلفی میتوان مدنظر قرار داد. در سنجش نسبت مهدویت اسلامی با پدیده جهانیشدن توجه به این تمایزات ضرورت دارد. بدون تردید مهدویت اسلامی با برخی از قرائتهای جهانیشدن سازگاری ندارد. از این رو لازم است تا با تفكیك این مفاهیم و تفاسیر جهانیشدن از یكدیگر آنها را با مهدویت اسلامی سنجید.
الف) وجوه ناسازگار جهانیشدن با مهدویت اسلامی
-۱ الف) جهانیشدن به معنای پروژه غربیسازی: اگر مراد از جهانیشدن غربیشدن یا امریكاییشدن باشد، بدون تردید چنین نگرشی با آموزههای دینی از یك سو و اندیشه مهدویت اسلامی به عنوان یك حكومت جهانی موعود از سوی دیگر ناسازگار میباشد. مهمترین وجوه ناسازگاری را میتوان در مبانی فكری --- نظری آنها دانست. در حالی كه تمدن غربی بر محوریت انسان استوار است اندیشه اسلامی --- مهدوی مبتنی بر محوریت خالق هستی است. در حالی كه تمدن غربی بر تفكیك دین و سیاست پای میفشارد، از نظر اسلام دین و سیاست در هم تنیدهاند. در حالی كه دغدغه تمدن امروز غرب آزادی انسان است دغدغه دین فضیلت و سعادت میباشد. در حالی كه غرب بر خرد خود بنیاد ابزاری استوار است، مهدویت و اندیشه اسلامی بر عقل همسو با وحی و عقل غایتمدار مبتنی است.
در حالی كه تمدن غرب بر سیطره و استثمار غیرغرب استوار است، مهدویت اسلامی بر عدل و رهاییبخشی تمامی انسانها مبتنی است. با چنین تمایزاتی ناسازگاری مهدویت اسلامی با این تفسیر از جهانیشدن آشكار خواهد بود.
-۲ الف) جهانیشدن به معنای سیطره تكنولوژیك غرب: وجه دیگری از جهانیشدن وجود دارد كه با ایده مهدویت اسلامی ناسازگار است. اگر چنانچه مراد از جهانیشدن وضعیت تكنولوژیك جدید باشد كه هماكنون در جهان وجود دارد و غرب با كنترل ابزارهای ارتباطی ماهواره و اینترنت بر آن سیطره دارد، چنین معنایی نیز با ایده مهدویت اسلامی سازگاری نخواهد داشت. در چنین وضعیتی هر چند نگاه ابزاری و فرایندی به جهانیشدن وجود دارد اما عملا با تفسیر نخست همسان خواهد بود و نتیجه آن سیطره فرهنگ و تفكر غربی خواهد بود.
-۳ الف) جهانیشدن "اقتصاد سرمایهداری غربی": اگر جهانیشدن صرفا از منظر اقتصادی مد نظر قرار گیرد و مراد از آن سیطره و گسترش نظام سرمایهداری غربی باشد، در چنین صورتی نیز جهانیشدن با مهدویت اسلامی سازگار نخواهد بود. دلیل این امر آنست كه اولا سرمایهداری غربی صرفا بر كسب سود بیشتر مبتنی است و در نتیجه موجب ظلم و ستم بر جامعه جهانی است و از سوی دیگر صرفا نگاه مادی --- اقتصادی دارد و غایت آن سود و منافع اقتصادی است. در حالی كه اقتصاد از منظر اسلامی صرفا تامین كننده نیازهای بشری جهت تكامل و نیل به سعادت میباشد. مضافا اینكه ایده عدلوداد در مهدویت اسلامی با سیطره صاحبان زر و زور ناسازگاری دارد و آن حضرت(عج) خود با آن مقابله خواهد كرد.
ب) قرائت سازگار "جهانیشدن" با "مهدویت اسلامی"
اگر مراد از جهانیشدن فرایند گسترش تكنولوژی ارتباطی باشد و به مثابه یك وضعیت سختافزاری و ابزاری نگریسته شود كه با محتوا و نرمافزار خود رنگ میگیرد، چنین قرائتی از جهانیشدن میتواند با مهدویت اسلامی سازگار، و بلكه مستلزم آن باشد.
چنانكه در مباحث گذشته مطرح شد از منظر نوشتار حاضر میبایست جهانیشدن را به مثابه ظرفی لحاظ كرد كه بر اثر گسترش تكنولوژی ارتباطی فراهم آمده و انسانها را در وضعیت ارتباطی جدیدی قرار داده و موجب افزایش آگاهی انسانها از محیط و همنوعان خویش گشته است. بر این اساس خصلت ذاتی جهانیشدن ویژگی ظرفبودن و ابزاربودن آن است و محتواها و مكاتب و نگرشهای مختلف صرفا در چنین ظرفی تحقق مییابند و یا خود را بر آن تحمیل میكنند. از این رو هر محتوایی قابل تفكیك از آن است و بر آن عارض میشود.
به نظر میرسد مهدویت اسلامی با چنین قرائتی كاملا سازگاری و بلكه تلازم دارد. عناصر چهارگانه ذاتی جهانیشدن بر این اساس قابل تامل است. "تحقق ابزاری فضای ارتباطی" موجب پیوند انسانها در اقصانقاط جهان میشود. چنین وضعیتی امكان تفاهم و همراهی را فراهم میسازد. به نظر میرسد چنین ویژگی در آن دسته از روایات كه بر ارتباط مومنان با یكدیگر و با حضرت مهدی(عج) در شرق و غرب جهان ناظر است، تطابق دارد. در روایتی امام صادق(ع) میفرماید:
"در زمان قائم(عج) مومنی كه در شرق است برادر خود را كه در مغرب است، خواهد دید، و نیز مومنی كه در مغرب است برادر خویش را در مشرق میبیند."(۲۸)
یا آن حضرت در بیان رمزی دیگری میفرماید:
"زمانی كه قائم(عج) ظهور نماید، خداوند گوشها و چشمان شیعیان ما را به گونهای تقویت میكند كه میان آنان و قائم(عج) نیازی به پیك نیست. آن حضرت با آنان سخن میگوید و آنها سخن او را میشنوند و در حالی كه وی در جایگاه خویش قرار دارد، او را میبینند."(۲۹)
هر چند در چنین تعابیری از ائمه معصومین(ع)، احتمال اعجاز در عصر ظهور و طریق غیرعادی ارتباطی وجود دارد و نمیتوان آن را ناممكن دانست، اما با توجه به سنت الهی در جریان امور طبق اسباب خویش به نظر میرسد چنین تعابیری بیشتر بر بعد ارتباطی ناظر است كه حداقل چشماندازی از آن برای ما در عصر تكنولوژی ارتباطات حاصل شده است. عنصر ذاتی دوم جهانیشدن در قرائت برگزیده نیز، یعنی آگاهی تشدید یافته را نیز میتوان در ذیل این توضیح، فهمید.
اما عنصر ذاتی سوم جهانیشدن یعنی "جداشدن هویت از مكان" نیز كاملا با ایده مهدویت سازگاری دارد. هویتها در روزگاران گذشته پیوند نزدیكی با ویژگیهای جغرافیایی داشتهاند و گاه مكان و منطقه محوریت داشته است. اما فرایند دولت ملتسازی و ملیگرایی در عصر جدید و بعدها پدیده جهانیشدن عملا چنین هویتهایی را دگرگون كردهاند. اما چنین پدیدهای از ساختن یك هویت پایدار جهانشمول بازماندهاند. هویت حقیقی انسانها ریشه در فطرت آنها دارد. از این رو هر هویتی كه سازگار با ویژگیهای فطری و وجودی انسان شكل بیابد، هویتی اصیل و پایدار خواهد بود. كار ویژه مهدویت اسلامی در ساختن هویت جدید الهی و بازگرداندن هویتهای كژ تابیده و دچار تعارض درونی به هویتی اصیل حایز اهمیت است. جهانیشدن بدین معنا میتواند در راستای مهدویت عمل میكند. هر چند وضعیت فعلی جهانیشدن از چنین كار ویژهای ناتوان است اما ظهور محتوای نرمافزاری اصیل در مهدویت اسلامی عملا چنین توانایی و كارایی را در وضعیت جهانیشدن فراهم خواهد كرد.
ویژگی ذاتی چهارم جهانیشدن را نیز میتوان با ایده مهدویت كاملا متلائم و متلازم دانست. "پیدایش جامعه بشری جهانی" به جهاتی با ایده امت واحده اسلامی سازگاری دارد. جهانیشدن با این ویژگی خود ظرفی را فراهم ساخته است تا امت واحده اسلامی در آن امكان تحقق عینی داشته باشد. نظر به غایت و فلسفه تاریخ از نگاه ادیان و به ویژه اسلام تحقق چنین جامعهای ضروری است. اما هر چند چنین جامعهای در روزگاران پیشین به دلیل موانع مختلفی به تاخیر افتاده است در وضعیت مطلوبی كه ابزارهای تكنولوژی ارتباطی فراهم ساختهاند، زمینه مساعد تحقق چنین آرمانی میتواند فراهم گردد.
●ظرفیتهای مهدویت اسلامی در عصر "جهانیشدن"
مفهوم "جهانیشدن" را میبایست از تعابیر و تفاسیر موجود تخلیه نمود تا بتوان از آن در جهت فهم مهدویت و عصر ظهور استفاده كرد. نگاه مقاله حاضر صرفا به بعد ماهوی جهانیشدن بود و سعی نمود با قرائت خویش از جهانیشدن ایده خود را شرح دهد. اما دو نكته را میبایست مورد توجه قرار داد: نخست: در سنجش نسبت جهانیشدن و مهدویت اسلامی نباید بر وضعیت فعلی جهانیشدن كه به دلیل سیطره هژمنویك غرب نامطلوب است بسنده كرد. بلكه باید فراتر رفته چشماندازهای فراختری را با نگرشی فلسفی و ماهوی به این پدیده مشاهده كرد. از این رو نباید با استناد به برخی عوارض كنونی جهانیشدن كه پذیرش آن بر انسان مومن متعهد سخت است، حكم به ناهمسازی این دو مفهوم كرد. چنانكه همسانانگاری عامیانه این دو مفهوم نیز، چنانكه برخی بدان مبتلا هستند، خود دچار آفت دیگری میباشد.
دوم: مهدویت اسلامی با ویژگی جهان دینی و جهان وطنی خود محتوای نرمافزاری مناسب و منحصربفردی برای وضعیت تصور شده میباشد. هنگامی كه سخن از امكان تحقق جهانیشدن مطرح میشود، اگر ما صرفا ایدئولوژیها و مكاتب بشری را مدنظر قرار دهیم چنین جهانیشدنِ مبتنی بر جهانگرایی و جهانوطنی موجود در این مكاتب به دلیل معضلات درونی خویش دچار وضعیت امتناع خواهند بود و هر چند همانند تفكر لیبرال دموكراسی غربی موجود بخواهند خود را چند روزی بر این موج سوار كنند، اما در نهایت به همسان كف از بین خواهند رفت و قابل دوام نیستند. تنها مظروف و محتوای مناسب چنین وضعیتی مكتب سازگار با ویژگیهای فطری انسانها میباشد كه یقینا در آموزه مهدویت اسلامی، به عنوان تدبیری الهی برای پایان تاریخ، نهفته است.
نویسنده:غلامرضا بهروزلك
منبع:فصلنامه كتاب نقد ، شماره ۲۵
پینوشتها:
۱-نگاه كنید: حسین توفیقی، هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، موعود، ش ۱۷، ص ۱۴ - ۲۰.
۲- در مورد برخی از ویژگیهای عصر ظهور كه به نظر میرسد به زبان رمز بیان شدهاند نگاه كنید محمدبنابراهیم نعمانی، الغیبه، تهران، مكتبهالصدوق، ۱۳۹۷ ق، ص ۳۱۹؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفأ، ۱۴۰۴ ق، ج ۵۲، كتاب الغیبه، باب ۲۷.
۳- رونالد رابرتسون، جهانی شدن، كمال پولادی، تهران، نشر ثالث، ۱۳۸۱، صص ۲۱ --- ۳۲.
۴- مالكوم واترز، جهانی شدن، اسماعیل مردانیگیوی و سیاوش مریدی، تهران، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، ۱۳۷۹، ص ۱۳ --- ۱۴.
۵- همان، ص ۱۲.
۶- جان تاملینسون، جهانیشدن و فرهنگ، محسن حكیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۱۴.
۷- رابرتسون، پیشین، ص ۳۵.
۸- نك: محمد قراگوزلو، "جهانی شدن"، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ش ۱۷۸ - ۱۷۷، ص ۸۰.
۹- فرانسیس فوكویاما، "ارزشهای فرهنگی و جهانی شدن"، رضا استادرحیمی، روزنامه همشهری، ۱۸ مهر ۱۳۸۰.
۱۰- پل سوئیزی، سمیر امین و دیگران، جهانیشدن با كدام هدف، ناصر زرافشان، تهران، نشر آگه، ۱۳۸۰، مقاله امپریالیسم و جهانی شدن"، ص ۱۳ - ۴۴.
۱۱- نك: سیدمحمدكاظم سجادپور (ویراستار علمی)، جهانی شدن: برداشتها و پیامدها، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۸۱.
۱۲- عماد افروغ در بررسی چالشهای پیشاروی جهانیشدن به خوبی به این نكته توجه كرده است. نك: "جهانی شدن؛ چالشها و تعارضها"، گفتگو با دكتر عماد افروغ، فصلنامه مطالعات راهبردی، س ۴، ش ۳، پاییز ۱۳۸۰، ص ۲۵۴.
۱۳- برای نمونهای از چنین نگرش نك: فرهنگ رجایی، پدیده جهانی شدن: وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران، نشر آگاه، ۱۳۸۰. از محققان داخلی، محمود سریعالقلم نیز به چنین گرایشی تمایل یافته است. از نظر وی جهانیشدن موجب قاعدهمندسازی رفتار میشود و انسانهای غیرغربی را كه منضبط و قاعدهمند نیستند، تحت قاعده درمیآورد و این نوعی دستآورد تكنولوژی است. نك: "میزگرد جهانی شدن؛ ابعاد و پیامدها"، فصلنامه مطالعات ملی، س ۳، ش ۱۰، زمستان ۱۳۸۰، صص ۲۴۵ - ۲۸۲.
۱۴- به نقل از: قدیر نصری، "در چیستی جهانی شدن"، فصلنامه مطالعات راهبردی، س ۴، ش ۳، مسلسل ۱۳، ص ۲۹۶.
۱۵- پل سوئیزی، پیشین.
۱۶- قدیر نصری، پیشین،
۱۷- حتی گیدنز در كتاب خود سنت را در وضع جهانیشدن به دلیل ناسازگاری با مدرنیته رد میكند: نك: آنتونی گیدنز، جهان رها شده، علیاصغر سعیدی و حاجی عبدالوهاب، تهران، انتشارات علم و ادب، ۱۳۷۹، صص ۹۰---۷۱.
۱۸- كیت نش، جامعهشناسی سیاسی معاصر، محمدتقی دلفروز، تهران، انتشارات كویر، ۱۳۸۰، ص ۱۱۴.
۱۹- در مورد اعتباریات در جامعه نگاه كنید علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله ششم.
۲۰- در مورد بحث جهانیشدن و هویت نگاه كنید به احمد گلمحمدی، جهانیشدن و بحران هویت، فصلنامه مطالعات ملی، س ۳، ش ۱۰، زمستان ۱۳۸۰.
۲۱- رابرتسون، پیشین.
۲۲- میزگرد جهانیشدن، چالشها و تعارضات، دكتر عماد افروغ، پیشین
۲۳- محمدتقی مصباحیزدی، جامعه و تاریخ در قرآن،
۲۴- نگاه كنید بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۷.
۲۵- در مورد تقابل نظریههای فضیلتمدار و آزادی محور در تاریخ تفكر سیاسی نك: ویلیام تیبلوم، نظامهای سیاسی، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر آران، ۱۳۷۳، ج ۲.
۲۶- این امر به ناهمخوانی این نگرشها و مكاتب با فطرت الهی انسانها برمیگردد. نقدهای سنتگرایانی چون سیدحسین نصر، فریتهوف شوان و رنهگنون بر دنیای جدید از این قبیل است. به عنوان نمونه نك: سیدحسین نصر، معرفت و معنویت، ترجمه انشأالله رحمتی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۰. در نگرش اسلامی نیز چنین نقدی در دنیای جدید به صورت جدی مطرح است.
۲۷- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
۲۸- همان، ص ۳۹۱.
.۲۹ همان، ص ۳۳۶.
منبع:فصلنامه كتاب نقد ، شماره ۲۵
پینوشتها:
۱-نگاه كنید: حسین توفیقی، هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، موعود، ش ۱۷، ص ۱۴ - ۲۰.
۲- در مورد برخی از ویژگیهای عصر ظهور كه به نظر میرسد به زبان رمز بیان شدهاند نگاه كنید محمدبنابراهیم نعمانی، الغیبه، تهران، مكتبهالصدوق، ۱۳۹۷ ق، ص ۳۱۹؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفأ، ۱۴۰۴ ق، ج ۵۲، كتاب الغیبه، باب ۲۷.
۳- رونالد رابرتسون، جهانی شدن، كمال پولادی، تهران، نشر ثالث، ۱۳۸۱، صص ۲۱ --- ۳۲.
۴- مالكوم واترز، جهانی شدن، اسماعیل مردانیگیوی و سیاوش مریدی، تهران، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، ۱۳۷۹، ص ۱۳ --- ۱۴.
۵- همان، ص ۱۲.
۶- جان تاملینسون، جهانیشدن و فرهنگ، محسن حكیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۱۴.
۷- رابرتسون، پیشین، ص ۳۵.
۸- نك: محمد قراگوزلو، "جهانی شدن"، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ش ۱۷۸ - ۱۷۷، ص ۸۰.
۹- فرانسیس فوكویاما، "ارزشهای فرهنگی و جهانی شدن"، رضا استادرحیمی، روزنامه همشهری، ۱۸ مهر ۱۳۸۰.
۱۰- پل سوئیزی، سمیر امین و دیگران، جهانیشدن با كدام هدف، ناصر زرافشان، تهران، نشر آگه، ۱۳۸۰، مقاله امپریالیسم و جهانی شدن"، ص ۱۳ - ۴۴.
۱۱- نك: سیدمحمدكاظم سجادپور (ویراستار علمی)، جهانی شدن: برداشتها و پیامدها، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۸۱.
۱۲- عماد افروغ در بررسی چالشهای پیشاروی جهانیشدن به خوبی به این نكته توجه كرده است. نك: "جهانی شدن؛ چالشها و تعارضها"، گفتگو با دكتر عماد افروغ، فصلنامه مطالعات راهبردی، س ۴، ش ۳، پاییز ۱۳۸۰، ص ۲۵۴.
۱۳- برای نمونهای از چنین نگرش نك: فرهنگ رجایی، پدیده جهانی شدن: وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران، نشر آگاه، ۱۳۸۰. از محققان داخلی، محمود سریعالقلم نیز به چنین گرایشی تمایل یافته است. از نظر وی جهانیشدن موجب قاعدهمندسازی رفتار میشود و انسانهای غیرغربی را كه منضبط و قاعدهمند نیستند، تحت قاعده درمیآورد و این نوعی دستآورد تكنولوژی است. نك: "میزگرد جهانی شدن؛ ابعاد و پیامدها"، فصلنامه مطالعات ملی، س ۳، ش ۱۰، زمستان ۱۳۸۰، صص ۲۴۵ - ۲۸۲.
۱۴- به نقل از: قدیر نصری، "در چیستی جهانی شدن"، فصلنامه مطالعات راهبردی، س ۴، ش ۳، مسلسل ۱۳، ص ۲۹۶.
۱۵- پل سوئیزی، پیشین.
۱۶- قدیر نصری، پیشین،
۱۷- حتی گیدنز در كتاب خود سنت را در وضع جهانیشدن به دلیل ناسازگاری با مدرنیته رد میكند: نك: آنتونی گیدنز، جهان رها شده، علیاصغر سعیدی و حاجی عبدالوهاب، تهران، انتشارات علم و ادب، ۱۳۷۹، صص ۹۰---۷۱.
۱۸- كیت نش، جامعهشناسی سیاسی معاصر، محمدتقی دلفروز، تهران، انتشارات كویر، ۱۳۸۰، ص ۱۱۴.
۱۹- در مورد اعتباریات در جامعه نگاه كنید علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله ششم.
۲۰- در مورد بحث جهانیشدن و هویت نگاه كنید به احمد گلمحمدی، جهانیشدن و بحران هویت، فصلنامه مطالعات ملی، س ۳، ش ۱۰، زمستان ۱۳۸۰.
۲۱- رابرتسون، پیشین.
۲۲- میزگرد جهانیشدن، چالشها و تعارضات، دكتر عماد افروغ، پیشین
۲۳- محمدتقی مصباحیزدی، جامعه و تاریخ در قرآن،
۲۴- نگاه كنید بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۷.
۲۵- در مورد تقابل نظریههای فضیلتمدار و آزادی محور در تاریخ تفكر سیاسی نك: ویلیام تیبلوم، نظامهای سیاسی، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر آران، ۱۳۷۳، ج ۲.
۲۶- این امر به ناهمخوانی این نگرشها و مكاتب با فطرت الهی انسانها برمیگردد. نقدهای سنتگرایانی چون سیدحسین نصر، فریتهوف شوان و رنهگنون بر دنیای جدید از این قبیل است. به عنوان نمونه نك: سیدحسین نصر، معرفت و معنویت، ترجمه انشأالله رحمتی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۰. در نگرش اسلامی نیز چنین نقدی در دنیای جدید به صورت جدی مطرح است.
۲۷- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
۲۸- همان، ص ۳۹۱.
.۲۹ همان، ص ۳۳۶.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست