سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی به اندیشههای اجتماعی و سجایای اخلاقی سعدی
سعدی شیرازی، بیتردید بزرگترین شاعری است كه بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیرهكننده خویش روشن ساخت و آن روشنی چنان بود كه هنوز پس از گذشت هفت قرن از تاثیر آن كاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند. زبان فصیح او زبان دل، و عشق و محبت او خود نشانه تمام عیاری است از «آدمیت» به همان معنی كه خود بیان كرده است.
درین مقام سخن گفتن از ترجمه احوال، مسافرتها، تحصیلات و حوادث ایام و هنر سعدی در پروراندن نثر مسجع زیبا و اشعار دلپذیر سهل و ممتنع و پند و اندرزهای دلنشین شاعر را به وقتی دیگر میگذاریم و تنها از سجایای اخلاقی شاعر، به كوتاهی، یاد میكنیم كه چكیده و حاصل عمر پربار اوست.
از احوال و شرح زندگانی او چندان اطلاعاتی در دست نیست چرا كه بدبختانه ایرانیان در ثبت احوال ابناء نوع خود مسامحه و سهلانگاری ورزیدهاند چنان كه كمتر كسی از بزرگان ما جزئیات زندگانیش معلوم است و درباره شیخ سعدی مسامحه بجایی رسیده كه حتی نام او هم بدرستی ضبط نگردیده است.
این كه از احوال شیخ سعدی اظهار بیخبری میكنیم از آن رو نیست كه درباره وی سخن نگفته و حكایاتی نقل نكرده باشند، نگارش بسیار اما تحقیق كم بوده است و باید تصدیق كرد كه خود شیخ بزرگوار نیز در گمراه ساختن مردم درباره خویش اهتمام ورزیده، زیرا كه برای پروردن نكات حكمی و اخلاقی كه در خاطر داشته استحكایاتی ساخته و وقایعی نقل كرده و شخص خود را در آن وقایع دخیل نموده و از این حكایات فقط تمثیل را در نظر داشته است نه واقعیت را.
● سجایای اخلاقی سعدی
از جمله سجایای اخلاقی سعدی كه آن را در كمتر شاعر و نویسندهای میتوان یافت، شهامت او در بیان حقایق و لحن عتابآمیزش در برابر حاكمان و قدرتمندان زمان و دنیاداران از خدابیخبر و زاهد نماهای بیبصر است. هر چند در میان آثار او قصایدی كه به سنتشاعران ستایشگر سروده شده است، اندك نیست، اما تفاوت این مدایح با سایر آثار مشابه در این است كه سعدی به رغم دیگر گویندگان مداح متملق، بجای چاپلوسی و مبالغه در اوصاف ممدوح، غالبا به عنوان ناصحی دلسوز و بیمدهنده، صاحبان زر و زور و تزویر را به بیثباتی دنیا و زوال پذیری قدرتهای مادی و بدفرجامی ستمگران متوجه میكند و با تازیانه هوشیاری بخش ملامت و نصیحت، به تادیب ممدوحان خویش میپردازد و به دینداری و خداپرستی و عدالت و نیكوكاری دعوتشان میكند.
ایمان مذهبی و اعتقاد راسخ سعدی به مبانی دینی از قصاید غرا در توحید و اشعاری كه در بزرگداشت نبیاكرمصلی الله علیه وآله سروده است، بروشنی پیداست. او در عالم عشقورزی به «عشق محمد و آل محمد» بسنده میكند
سعدی اگر عاشقی كنی و جوانی عشق محمدصلی الله علیه وآله بس است و آل محمدصلی الله علیه وآله (۱)
نیل به رستگاری و صفا را در پیروی از طریق پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله میداند، چنان كه گفته است:
مپندار سعدی كه راه صفا
توان رفت جز از پی مصطفا (۲)
سعدی به خلق جهان كه همه یكسره نهال خدایند، مهر میورزد. او مبشر صلح و بشردوستی است. در چشم انداز جهانآرمانی او، بنی آدم اعضای یك پیكر و در آفرینش از یك گوهرند و چون كرامت انسانی و آزادی او در نظرش اهمیت فراوان دارد، غایت آرزویش تفاهم میان ملتها و از بین رفتن خصومتها و كدورتها است و در این عرصه با احساس مسؤولیت و غمخواری نسبتبه ناتوانان، خطاب به مصلحان و خیراندیشان، چنین سفارش میكند:
تو كز محنت دیگران بیغمی
نشاید كه نامت نهند آدمی
صرفنظر از مقام والای سعدی در هنر شاعری و نویسندگی كه «حد همین استسخنرانی و زیبایی را» اندیشههای بلند و عواطف لطیف و انسانی این متفكر بزرگ، آن اندازه در قلمرو زبان و ادبیات فارسی و آثار شاعران ایرانی و غیر ایرانی نفوذ كرده است كه نام وی را در زمره درخشانترین چهرههای ادبی جهان ثبت نموده و روشناییهای آثارش را چراغی فراراه نسلهای آینده قرار داده است.
● مضامین اشعار سعدی
۱) خداپرستی و خضوع
در قلمرو شعر كهن فارسی، نخستین موضوعی كه از لحاظ ارزشهای اخلاقی اسلام، حائز اهمیت فراوان است، اندیشه یكتاپرستی و اعتقاد به توحید است كه غالبا با فروتنی عابدانه توسط گویندگان فرزانه و پاكدل ما اظهار شده است.
در بیشتر آثار منظوم كهن فارسی، موضوع خداپرستی و بحث صفات جلال و جمال خداوند به گونهای هنرمندانه مطرح شده و شاعران موحد و حقیقتجوی گذشته، با اعتقاد به این كه: «اول العلم معرفهٔ الجبار» بر اصل و آغاز دانشورزی اشارتها و تاكیدها كرده و با بهرهوری از سرمایه بلاغتخویش به اثبات وجود پروردگار و توصیف مظاهر صنع او و بیان نظم و عظمت جهان هستی پرداخته و به رغم شیوههای خشك فلسفی و كلامی، با تنوعی دلپذیر و نحوهای كه هم خردها را ارضا میكند و هم احساسات پاك را برمیانگیزد، افكار خویش را درباره آفریدگار جهان و اهداف آفرینش به زیباترین تعبیرات به نظم كشیدهاند.
از ویژگیهای آثار گذشتگان ما كه حاصل اعتقاد راسخ آنان به خداوند است این كلام ارزنده پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله میباشد كه فرمود: «كل امر ذی بال لم یبدء فیه ببسم الله فهو ابتر» (۳) هر كار مهمی كه با نام خداوند آغاز نشود ناقص و ناتمام خواهد بود. مشاهده میشود كه همه شاعران حقیقتجوی و از آن جمله سعدی شیرازی آثار خود را با یاد و نام مبارك خدا وستایشهای حكمت آمیز آغاز كرده است:
به نام خدایی كه جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید خداوند بخشنده دستگیر كریم خطابخش پوزش پذیر (۴)
شیخ اجل سعدی شیراز، به رهبران اسلام، بویژه امیرمؤمنان امام علیعلیهالسلام تاسی میكند; امام بزرگواری كه خود یكهتاز میدان ادب و سخنوری است و دیباچه نهجالبلاغه شریفش با چنین كلماتی نغز در ستایش خداوند و وصف نعمتهای بیكران او آغاز شده كه «الحمدلله الذی لایبلع مدحته القائلون ولایحصی نعمآءهٔ العادون... سپاس خداوندی را سزاست كه ستایش گویندگان تا آخرین حد مبالغه وصف كمالش را كفایت نكند و روزیخواران از شمارش نعمتهای بیپایانش عاجز باشند و هر چه كوشند، یك از هزار آنها را سپاس نتوانند...
سعدی در شعر زیر شاهكاری خلق كرده كه از لحاظ زیبایی و شكوهمندی چونان تابلوهایی نفیس و رنگین است كه نقاشی هنرمند با قلم سحار خود بدانها جان بخشیده و در معرض دید صاحبدلان هوشیاری قرار داده است كه در نظرشان «هر ورقی دفتری است معرفت كردگار»:
... آن صانع قدیم كه بر فرش كائنات چندین هزار صورت الوان نگار كرد تركیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار كرد بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار كرد الوان نعمتی كه نشاید سپاس گفت اسباب راحتی كه نشاید شمار كرد از چوب خشك میوه و در نی شكر نهاد وز قطره دانه درر شاهوار كرد مسمار كوهسار به نطغ زمین بدوخت تا فرش خاك بر سر آب استوار كرد اجزای خاك مرده به تاثیر آفتاب بستان میوه و چمن و لالهزار كرد توحیدگوی او نه بنیآدمند و بس هر بلبلی كه زمزمه بر شاخسار كرد ... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت كرم كه نهان آشكار كرد (۵)
سعدی این منادی توحید، گاه از زبان پرندگان، گلها، گیاهان و سایر موجودات كه همگی ستایشگر ذات حق هستند و به تعبیر قرآن «یسبح لله من فی السموات والارض والطیر صافات كل قد علم صلاته و تسبیحه». (۶)
سخنانی هشیاریبخش و عبرتآموز در قابل اشعار زیبا آورده است:
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار كوه و دریا و درختان همه در تسبیحند نه همه مستمعی فهم كند این اسرار خبرت هست كه مرغان سحر میگویند آخر ای خفته سر از خواب جهالتبردار تا كی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش حیف باشد كه تو در خوابی و نرگس بیدار (۷)
۲) ستایش شایستگان
ستایش از صاحبان فضیلت و معرفت و در واقع بزرگداشت مكارم اخلاقی و كرامت انسانی، خداپسندانه و خردپذیر است. چرا كه چنین ستایشها موجب تقویت و نشر ارزشهای معنوی و تحكیم حاكمیت دانش و اخلاق و ارزشهای والای انسانی در جامعه بشری میشود، همتهای عالی را میپرورد و استعدادهای حق جویان را برای كسب بزرگیها و اقدام به عمل صالح برمیانگیزد. ستایش از انبیا و اولیای دین و بزرگداشت آنان را از دیگر مزایای معنوی اشعار سعدی است. چنانكه در نعت رسول اكرمصلی الله علیه وآله میسراید:
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلك را كمال و منزلتی نیست در نظر قدر با كمال محمد وعده دیدار هر كسی به قیامت لیله اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و عیسی و موسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد ... سعدی اگر عاشقی كنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد (۸)
و آن گاه در نعت مولای متقیان، امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام:
كس را چه زور و زهره كه وصف علی كند جبار در مناقب او گفته هل اتی زورآزمای قلعه خیبر كه بند او در یكدگر شكستبه بازوی لافتی مردی كه در مصاف زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشتبر غزا شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جانبخش در نماز و جهانسوز در دعا دیباچه مروت و سلطان معرفت لشكركش فتوت و سردار اتقیا فرد كه هر كسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی (۹)
۳) بشردوستی و شفقتبه همنوع
انساندوستی و شفقتبه همنوع و توصیه به مراعات حال محرومان و یاری كردن درماندگان و ناتوانان، گوهر دیگری است از گنجینههای عالم معنا كه از فروغش آثار سعدی رونق و جلایی جاودانه یافته است. ابیات فراوانی در این خصوص میتوان شاهد آورد و مشهورتر و معروفتر ازهمه ابیات زیر است:
بنی آدم اعضای یك پیكرند كه در آفرینش ز یك گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو كز محنت دیگران بی غمی نشاید كه نامت نهند آدمی
اندیشههای بشردوستانه سعدی كه از فروغ انسانیت آكنده است، متاثر از اصول اخلاقی و تربیتی مكتبی است كه از دیدگاه پیشوایان آن، جامعه انسانی به مثابه پیكرهای واحد است. چنان كه پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله فرموده است:
«مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتكی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالاسهر والحمی». (۱۰)
حال مردم با ایمان در دوستی با یكدیگر و شفقت نسبتبه هم، حال پیكرهای است كه هر گاه عضوی از آن رنجور شود، دیگر اعضای آن كالبد با بیخوابی و تبداری با آن عضو همدردی میكنند.
و بر ساس اینگونه جهانبینی متعالی است كه در برخی از منظومههای اخلاقی فارسی نظیر بوستان سعدی كه دنیایی است آكنده از بشردوستی و شفقتبه همنوع، آنچه درخشندگی دارد نیكی و زیبایی است و كرامت و جوانمردی درخور تحسین.
به ایثار، مردان سبق بردهاند نه شب زندهداران دل مردهاند كرامت جوانمردی و ناندهی است مقالات بیهوده طبل تهی است به معنی توان كرد دعوی درست دم بی قدم تكیهگاهی استسست (۱۱)
۴) گرامیداشت عقل، علم و عمل
عقل، علم و عمل سه سرمایه گرانبها هستند كه انسان با كاربرد و بهرهبرداری صحیح آنها راه تكامل و ارتقای معنوی و مادی خویش را هموار میسازد و سعادت دنیا و آخرتش را تامین میكند.
از دیگر مضامین ارزنده معنوی موجود در اشعار سعدی، گرانمایگی عقل و علم و عمل از دیدگاه این شاعر فرزانه است:
تمییز باید و تدبیر و عقل و آنگه ملك كه ملك و دولت نادان سلاح جنگ خداست (۱۲)
یا:
وجود تو شهری است پر نیك و بد تو سلطان و دستور دانا خرد هوی و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجه عقل تیز
همچنین شیخ شیرینسخن در بزرگداشت علم میگوید:
داروی تربیت از پیر طریقتبستان كادمی را بتر از علت نادانی نیست
و همین طور در گرانمایگی عمل همی گوید:
سعدیا گر چه سخندان و مصالحگویی به عمل كار برآید به سخندانی نیست بار درخت علم ندانم بجز عمل با علم اگر عمل نكنی شاخ بیبری مردان به سعی و رنجبه جایی رسیدهاند تو بی عمل كجا رسی از نفسپروری نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد هر كو عمل نكرد و عنایت امید داشت دانه نكشت ابله و دخل انتظار داشت
و در جای دیگر میگوید:
شب گور خواهی منور چو روز از اینجا چراغ عمل برفروز گروهی فراوان طمع ظن برند كه گندم نیفشانده خرمن برند بر آن خورد سعدی كه بیخی نشاند كسی برد خرمن كه تخمی نشاند
۵) عفتگرایی و نفسكشی
سعدی در ابیاتی نفس اماره را عامل اصلی سقوط آدمی و صفات خردمندی، پارسایی وپاكدامنی را منجی او از سیهروزی میداند:
تو با دشمن نفس همخانهای چه در بند پیكار بیگانهای عنان بازپیچان نفس از حرام به مردی ز رستم گذشتند و سام وجود تو شهری است پر نیك و بد تو سلطان و دستور دانا خرد همانا كه دونان گردن فراز در این شهر گیرند سودا و آز رضا و ورع نیكنامان حر هوی و هوس رهزن و كیسهبر چو سلطان عنایت كند با بدان كجا ماند آسایش بخردان ترا شهوت و حرص و كین و حسد چو خون در رگانند و جان در جسد گر این دشمنان تربیتیافتند سر از حكم و رای تو برتافتند هوی و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجه عقل تیز (۱۳)
۶) آزادگی و علو اندیشه
آزادگی و استغنای طبع نشانه شكوفایی شخصیت اخلاقی و تكامل روحی انسان است. از امام علی بن ابیطالبعلیهالسلام بیاموزیم كه فرمود: «لاتكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا...» (بنده غیر خود مباش، زیرا خداوند آزادت آفریده است.)
انسان ذاتا آزاد آفریده شده و به تعبیری دیگر دارای حریت تكوینی است و طبعا از تنگنظریها و بردگیهای فكری گریزان و منزجر است و اگر زلال فطرت و سرشت اولیهاش از تیرگیهای رذایل حفظ شود و بتواند در سایه توانمندی عقل خویش آزمندیها را در خود مهار كند و از زرق و برقهای فریبای مادی و هر آنچه رنگ تعلق میپذیرد، دل بركند و از جهل خودخواهی و فزون طلبیهای نابخردانه و اسارت نفس و فقر معنوی برهد، آزاده و مستغنی است.
سعدی در جای جای كلیات خویش نشانههای فراوانی دارد از تشویق و دعوت به آزادگی و استغنای طبع. وی آزادگی و استغنای طبع را در برابر آزمندی قرار میدهد و این كه صفات رضا، ورع و بلند همتی در شخص آزاده متظاهر میشود. از مضامین آموزنده و تحسین برانگیز شعر سعدی كه در جهانبینی و اندیشههایش رنگی از عرفان اسلامی دیده میشود، آزادگی و علو طبع است:
قیمتخود به ملاهی و مناهی مشكن گرت ایمان درست استبه روز موعود دستحاجت چو بری پیش خداوندی بر كه كریم است و رحیم است و غفور است و ودود
و همینطور در باب ششم بوستان در فضیلت قناعتحكایتی چنین به رشته نظم كشیده است:
یكی را ز مردان روشنضمیر امیر ختن داد طاقی حریر ز شادی چو گلبرگ خندان شكفت بپوشید و دستش ببوسید و گفت چه خوب است تشریف میر ختن وز او خوبتر خرقه خویشتن گر آزادهای بر زمین خسب و بس مكن بهر قالی زمین بوس كس (۱۴)
و باز میسراید:
گنج آزادگی و كنج قناعت ملكی است كه به شمشیر میسر نشود سلطان را طلب منصب خانی نكند صاحب عقل عاقل آن است كه اندیشه كند پایان را جمع كردند و نهادند و به حیرت رفتند وین چه دارد كه به حسرت بگذارد آن را آن بدر میرود از باغ به دلتنگی و داغ وین به بازوی فرخ میشكند زندان را چشم همت نه به دنیا كه به عقبی بنمود عارف عاشق شوریده سرگردان را گرت ز دستبرآید چو نخل باش كریم ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد دنیی آن قدر ندارد كه بر او رشك برند یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند نظر آنان كه نكردند بدین مشتی خاك الحق انصاف توان داد كه صاحبنظرند عارفان هر چه ثباتی و بقایی نكند گر همه ملك جهان استبه هیچش نخرند
۷) استبداد ستیزی و مبارزه با ستم و ستمگر
موضوع استبدادستیزی و مبارزه با ظلم و ظالم در آثار شیخ اجل سعدی كه خود از جمله ستایشگران سلاطین بشمار میرود، به شكل و زبانی خاص متجلی است. در باب اول گلستان (در سیرت پادشاهان) ضمن داستانهایی دلانگیز و آموزنده استبدادستیزی خویش را بیان میكند:
«درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد، حجاج یوسف را خبر كردند، بخواندش و گفت: دعای خیری بر من بكن! گفت: خدایا جانش بستان! گفت: از بهر خدای این چه دعاست؟ گفت: این دعای خیرست، ترا و جمله مسلمانان را.
ای زبردست زیردست آزار گرم تا كی بماند این بازار؟ به چه كار آیدت جهانداری؟ مردنتبه كه مردم آزاری؟! (۱۵)در مدایحش نیز، به رغم دیگر گویندگان متملق به جای چاپلوسی و تملق و مبالغه در اوصاف ممدوح، غالبا به عنوان ناصحی دلسوز و بیم دهنده، صاحبان قدرت را به بیثباتی دنیا و زوال پذیری قدرتهای مادی و سرنوشتشوم ستمگران توجه داده و با تازیانه هوشیاری بخش ملامت و نصیحتبه تادیب ممدوحان خود پرداخته است و بدین شیوه، حقگویی، آنان را به خداترسی و عدالت و نیكوكاری دعوت كرده است. ابیات ذیل گلچینی است از این گونه مضامین:
... اگر زمین تو بوسد كه خاك توام مباش غره كه بازیت میدهد عیار گرت سلام كند، دام مینهد صیاد ورت نماز برد، كیسه میبرد طرار میان طاعت و اخلاص و بندگی بستن چهپیش خلق به خدمت، چه پیش بت زنار بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبندد هوشیار ای كه دستت میرسد كاری بكن پیش از آن كز تو نیاید هیچ كار این كه در شهنامهها آوردهاند رستم و روئینه تن اسفندیار تا بدانند این خداوندان ملك كز بسی خلق است دنیا یادگار این همه رفتند و ما ای شوخ چشم هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار ... نام نیكو گر بماند ز آدمی به كزو ماند سرای زرنگار ... چون خداوندت بزرگی داد و حكم خرده از خردان مسكین درگذار شكر نعمت را نكویی كن كه حق دوست دارد بندگان حقگزار كام درویشان و مسكینان بده تا همه كارت برآرد كردگار ... منجنیق آه مظلومان به صبح سخت گیرد ظالمان را در حصار از درون خستگان اندیشه كن وز دعای مردم پرهیزكار سعدیان چندان كه میدانی بگوی حق نباید گفتن الا آشكار (۱۶)
۸) تفسیر زندگی یا رمز و رازهایی از حكمت عملی
از دیگر مزایای معنوی شعر كهن فارسی، وفور نصایح اخلاقی و رهنمودهای ارزشمندی است كه در زمینه حكمت عملی و وظائف فردی و اجتماعی انسان توسط شاعرانی چون سعدی ارائه گردیده و راه و رسم زندگی شرافتمندانه، در خلال مواعظی كه خود عصارهای از تعلیمات عالیه اسلامی است، تفسیر و توجیه شده است.
با نگاهی گذرا به درونمایه اغلب اشعار و حكایات سعدی معلوم میشود كه وی علاوه بر داشتن طبعی خلاق و برخورداری از قدرت سخنوری و هنر شاعری، خردمندی فرزانه و معلمی راهشناس و آگاه از رمز و رازهای هستی بوده و به سهم خود كوشیده است تا اسرار حیات متعالی و هدفدار انسان را به صورت لطیفترین تعبیرات تفسیر كند و فراز و نشیبهای راه زندگی را ضمن دستورالعملهایی خردمندانه نشان دهد و براستی این وظیفه خطیر را آن گونه دقیق و استادانه به انجام رسانیده است كه كلامش در پارهای موارد رنگی از سخنان انبیا و عطر و بویی از كتب آسمانی یافته است و از لحاظ كثرت استعمال در ردیف كلمات قصار و ضربالمثلهای متداول در زبان فارسی درآمده است.
در اشعار نغز سعدی، جز از موضوعاتی كه تاكنون برشمردیم از ارزشهای معنوی دیگر، هر چه كه مقدس و والاست و از دیدگاه اسلامی در زمره جنود عقل محسوب میشود، ستایش شده و هر چیز ناپسند و فرومایه كه جزء جنود جهل به شمار میرود، نكوهش و تقبیح گردیده است.
سعدی بحق معلم اخلاق بوده و در علوم دینی و حكمت عملی و عرفان و سیاست و شناخت اجتماع متبحر و استاد، و به گفته خود او:
سخنهای سعدی مثال است و پند به كار آیدت گر شوی سودمند سعید آورد قول سعدی به جای كه ترتیب ملك است و تدبیر رای مخصوصا در بوستان كه آكنده از نیكی و پاكی و ایمان و صفاست و شاعر با گشودن ده باب به روی كسانی كه قصد گلگشت در این فضای معنوی دارند، آنان را به آرمانشهری از اخلاق و فضیلت رهنمون میشود كه در چشمانداز زیبای آن انسان بر قله رفیع آدمیتبرمیآید و از رذایل اخلاقی پاك و منزه میشود، اسراری از حیات متعالی انسان تفسیر گردیده و راز و رمزهایی از حكمت عملی در قالب تعابیر لطیف، بیان شده است از جمله:
نخواهی كه باشد دلت دردمند دل دردمندان برآور ز بند خنك آن كه آسایش مرد و زن گزیند بر آسایش خویشتن ... چو انسان نداند بجز خورد و خواب كدامش فضیلتبود بر دواب اگر بد كنی چشم نیكی مدار كه هرگز نیارد گز انگور بار ... حذر كن ز پیكار كهتر كسی كه از قطره سیلاب دیدم بسی اگر پیل زوری و گر شیر چنگ به نزدیك من صلح بهتر كه جنگ ... گرت مملكتباید آراسته مده كار مغطم به نوخاسته نخواهی كه ضایع شود روزگار به ناكار دیده مفرمای كار ... زر و نعمت اكنون بده كان توست كه بعد از تو بیرون ز فرمان توست (۱۷)
در اغلب اشعار سعدی، تفسیر زندگی هدفدار و تبیین و ظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی انسانی و موضوعاتی چون; احسان به پدر و مادر، صله رحم، احترام به معلم، اكرام میهمان، شفقتبه یتیم و اسیر و فقیر، آداب سخن گفتن، تربیت فرزند، فواید پرهیزگاری و پاكدامنی، ایثار و بخشندگی، حق شناسی، فروتنی، شكیبایی، وفاداری، امیدواری، رازداری، پاكیزگی، نظم و ترتیب در امور، اعراض از لغوگویی و عیبجویی و غیبت و آزمندی و غرور و حسادت و... به كرات دیده میشوند.
● بازتاب مسائل اجتماعی در اشعار سعدی
مفاهیمی كه شاعران و نویسندگان قدیم ایران - از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم با درونمایههای اجتماعی در آثار خویش به كار بردهاند، متناسب با اوضاع اجتماعی و سیاسی زمان بوده است. گروهی بی آن كه راه حلی برای رفع تبعیض و ستمهای روزگار خویش نشان دهند، به اصول و نظام ظالمانه اجتماعی - اقتصادی عصر خویش اعتراض كردهاند.
یورش مغول و تاثیر آن بر همه ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آن زمان و دورههای پس از آن، چندان عمیق است كه «در هیچ دولتبر اهل هیچ ملت نشان ندادهاند و لوث آن حادثه ننگین هنوز از دامن ملت ایران شسته نشده است». (۱۸)
سخن شاعران و اهل ادب در این دوره بیش از هر دورهای درخور توجه است. با آن كه بسیاری از گویندگان آن زمان به اعتكاف و بیاعتنایی به عوالم مادی گراییده بودند، باز عظمت واقعه و شومی پیامدهای آن، تحت تاثیرشان قرار داده و حقایقی را به زبان شعر بیان كردهاند. آنچه در آثار این شاعران و نویسندگان مییابیم، انعكاس دردهای بیپایان مردمی است كه در آن دوره زندگی میكردهاند.
این بغضهای فروخورده به صورت مطایبات و هزلیات در آثار سعدی منعكس شده است. وی یكی از معدود شاعران و نویسندگان و متفكرانی است كه مسائل اجتماعی زمان خویش را با بیانی زیبا تصویر كرده است. خوشبختانه دیدگاههای اجتماعی سعدی كم نیست. او در قطعهمعروف «بنی آدم اعضای یك پیكرند» به اتحاد مردم جامعه كه باید در دشواریها و سختیهای زندگی یار یكدیگر باشند، اشاره میكند.
حكایت «جدال سعدی با مدعی» اختلاف طبقاتی و مفاسد ناشی از آن را نشان میدهد: «اغلب تهیدستان دامن عصمت در معصیت میآلایند و گرسنگان نان ربایند».
در آثار سعدی چه منظوم و چه منثور، از یك جامعه طبقاتی متشكل از ستمگران و ستمكشان، گرسنگان و سیران سخن به میان آمده است. مظالم و مفاسد حكمرانان زمان و دردهای اجتماعی با شیوهای بسیار عالی در این آثار مورد بررسی قرار گرفته است.
«گلستان سعدی حاصل دریافت و برخوردهای گوناگون مردی اندیشه وراستبا دنیا و مسایل و دشواریهای حیات انسان». (۱۹)
وی درباره یكی از ملوك بیانصاف مینویسد: «یكی از ملوك بیانصاف پارسایی را پرسید: از عبادتها كدام فاضلتر است؟ گفت ترا خواب نیمروز تا در آن یك نفس خلق را نیازاری!
ظالمی را خفته دیدم نیمروز گفتم این فتنه استخوابش برده به آنكه خوابش بهتر از بیداری است آنچنان بد زندگانی مرده به (۲۰)
در آثار منظوم و منثور سعدی، سیاست كلی حكام و سلاطین و عوامل آنان در امر گرفتن خراج و مالیات نشان داده شده است. بیان چنین واقعیتی پایگاه اجتماعی مردم آن روزگار را روشن میكند به حكایت زیر توجه كنیم:
«ذوالنون مصری پادشاهی را گفت: شنیدم فلان عامل را كه فرستادهای به فلان ولایت، بر رعیت درازدستی میكند و ظلم روا میدارد. گفت: روزی سزای او بدهم. گفتبلی. روزی سزای او بدهی كه مال از رعیت تمام شده باشد. سپس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی، درویش و رعیت را چه سود؟ پادشاه خجل گشت و دفع حضرت عامل بفرمود در حال».
به نظر سعدی وظیفه دولت در مورد مصرف مالیات و خراج، ساختن عمارت، جسر و مسجد و خانقاه و چاهها بر سر راههاست و نیز معتقد است كه اگر عامل و ماموری بر مردم ستم روا داشتباید او را مجازات كرد و آنچه به زور گرفته از او بازستاند و به مردم غارت شده داد.
«سلطان گدا طبع آن كه طمع در مال رعیت و درویش كند».
و«پادشاهی كه عدل نكند و نیكنامی توقع دارد، بدان ماند كه جو همی كارد و امید گندم دارد».
● ماحصل سخن
باری، ستایش سخن سعدی بشایستگی صورتپذیر نیست و برای درك زیبایی آن و عمق تفكر و اندیشهناب وی، جز این كه به ذوق خوانندگان عزیز احاله شود كاری نمیتوان كرد. كلمات قصارش را همه به یاد داریم و از آن مهمتر عبارات قابل تاملی است كه از آن محكمتر، موجزتر، و پرمعنیتر كمتر شنیدهایم، میفرماید:
«طایفه دزدان عرب بر سر كوهی نشسته بودند و منفذ كاروان بسته و رعیتبلدان از مكاید ایشان مرعوب و لشكر سلطان مغلوب، لاجرم دشمنی صعب روی نمود همه پشتبدادند.»
و یا میفرماید:
«پادشاهی به دیده حقارت در طایفه درویشان نظر كردی یكی از آن میان به فراست دریافت و گفت: ای ملك، ما در این دنیا به جیش از تو كمتریم و به عیش از تو خوشتر و به مرگ برابر و به قیامتبهتر».
و یا میفرماید:
«ای پدر، فواید سفر بسیار است، از نزهتخاطر و جر منافع و دیدن عجائب و شنیدن غرائب و تفرج بلدان و محاورت خلان و تحصیل جاه و ادب و مزید مال و مكتسب و معرفتیاران و تجربت روزگاران...».
با این همه اعجاب كه در زیبایی سخنانش احساس میكنیم لطف معانیاش اگر از آن بیش نباشد كمتر نیست و درباره او با اطمینان میتوان گفت از معدود سخنسرایانی است كه به هیچ وجه لفاظی و فضلفروشی نكرده و سخنی بیمورد نگفته است كمتر برای «اظهار افكار متعالی و معانی لطیف». گلستان و بوستانش یك دوره كامل حكمت عملی است. علم سیاست و اخلاق و تدبیر منزل را جوهر كشیده و در این دو كتاب به دلكشترین عبارات درآورده است. در عین این كه در نهایتسنگینی و متانت است از مزاح و طیب هم خالی نیست و چنان كه خود میفرماید: «داروی تلخ نصیحتبه شهد ظرافتبرآمیخته تا طبع ملول از دولت قبول محروم نماند» و انصاف این است كه بوستان و گلستان را چه مكرر بخوانند ملالی به خواننده هوشیار و صاحبدل دست نمیدهد.
هیچ كس به اندازه سعدی پادشاهان و صاحبان اقتدار را به حسن سیاست و دادگری و رعیتپروری دعوت نكرده و ضرورت این امر را مانند او روشن و مبرهن نساخته است. از سایر نكات كشورداری نیز غفلت نورزیده و مردم دیگر را هم از هر صنف و طبقه، از امیر و وزیر و لشكری و كشوری، زبردست و زیردست و توانا و ناتوان، درویش و توانگر و زاهد و دینپرور و عارف و كاسب و تاجر و عاشق و رند و مست و آخرتدوست و دنیاپرست، همه را به وظایف خودشان آگاه كرده دقیقهای از مصالح و مفاسد را فرونگذاشته است.
از خصایص شگفتانگیز سعدی دلیری و شهامت در حقیقتگویی او است. در دوره تركتازی مغول و جباران دست نشانده ایشان كه از امارت و ریاست جز كامجویی و هوسرانی تصوری نداشتند و هیچ چیز را مانع و رادع اجرای مقاصد خود نمیانگاشتند با آن خشمآوران آتش مزاج، حقایق را شیخ ما، آشكارا به نظم و نثر فریاد كرده است، چنان كه در هیچ عصری كسی به این صراحتسخن نگفته است و عجبتر این كه در همان هنگام تنها به صاحبان اقتدار نپرداخته بلكه از تشریح احوال زاهد و عابد ریایی و قاضی فاسد و صوفی دنیادار و پوچی عبادتها و ریاضتهای ناصادقانه و ریایی و غیرخدایی خودداری نكرده است و عجب بصیرتی به احوال مردم و طبایع و افكار ایشان و اوضاع جهان و جریان كار روزگار دارد و با چه زبردستی در این امور نكتهسنجی میكند و چگونه در هر باب رای صواب را مییابد، گویی او مصداق همان هنرمند خردپیشه است كه به قول او در این روزگار دوبار عمر كرده و تجربه آموخته و اینك تجربه را به كار میبرد.
وجود سعدی سرشته از عشق است و محبت، همه مطالب را به بهترین وجه ادا میكند اما چون به عشق میرسد شور دیگر مییابد. هیچ كس عالم عشق را به مانند سعدی درك و بیان ننموده است. عشق سعدی بازیچه و هوی وهوس نیست، عشقی پاك و تمام است كه عشقبازش در طلب معشوق از خود میگذرد و خود را برای او میخواهد نه او را برای خود، عشق او از مخلوق آغاز میشود اما سرانجام به خالق میرسد:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم ازوست عاشقم بر همه عالم كه همه عالم ازوست به حلاوت بخورم زهر كه شاهد ساقیاست به ارادت ببرم درد كه درمان هم ازوست پادشاهی و گدایی بر ما یكسان است كه برین در همه را پشت عبادت خم ازوست .
سید محمد ثقفی
پینوشتها:
۱- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی به كوشش دكتر مظاهر مصفا، كانون معرفت تهران، ۱۳۴۰ ه . ش، ص ۶۹۴.
۲-كلیاتسعدی،چاپمحمدعلیفروغی،.۳۰۲
۳- ر.ك: جامع الصغیر، سیوطی، احادیثشماره ۶۲۸۵-۶۲۸۴.
۴- بوستان سعدی (سعدینامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، چ۲،۱۳۶۳ ه . ش، ص۳۳.
۵- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی.
۶- سوره نور /۲۴.
۷- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص۶۹۹.
۸- همان، ص ۶۹۴.
۹- همان، ص۶۷۹.
۱۰- فیض القدیر، ۵/۵۱۴.
۱۱- بوستان (سعدینامه) تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص۸۹.
۱۲- گلستان سعدی (سعدینامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، ص ۱۸۰.
۱۳- بوستان سعدی (سعدینامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص۱۵۳.
۱۴- همان، ص ۱۴۸.
۱۵- گلستان سعدی، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص۶۷.
۱۶- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص ۷۰۵.
۱۷- بوستان (سعدینامه)، ص ۵۴.
۱۸- دكتر ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، كتابفروشی ابنسینا، ج۳.
۱۹- دكتر غلامحسین یوسفی، دیداری با اهل قلم، ج۱.
۲۰- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص ۷۸۰.
مآخذ:
۱- فروغی، محمدعلی، كلیات سعدی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۳۰.
۲- زرین كوب، عبدالحسین; شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، انتشارات علمی، تهران،۱۳۴۶.
۳- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات ابنسینا، تهران، ۱۳۳۲، ج۱.
۴- ریپكا، یان; تاریخ ادبیات ایران، ترجمه دكتر عیسی شهابی، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، ۱۳۵۴.
۵- ای . زند، میخائیل، نور و ظلمت در تاریخ ادبیات ایران، ترجمه ح. اسدپور پیرانفر، پیام، تهران،۱۳۵۶.
۶- اقبال، عباس; تاریخ مفصل ایران - از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، تهران، ۱۳۱۲.
۷- دشتی، علی، قلمرو سعدی، انتشارات كیهان، تهران، ۱۳۳۸.
۸- یوسفی، غلامحسین; بوستان سعدی، انتشارات انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، تهران،۱۳۵۹.
۹- شریعتی، علی; تاریخ و شناخت ادیان، انتشارات تشیع، تهران،۱۳۵۹.
۱۰- رزمجو، حسین; شعر كهن فارسی در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، ج دوم، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد،۱۳۶۶.
۱۱- ماهنامه ادبی ادبستان، سال اول، شماره نهم، شهریور۱۳۶۹.
منبع: فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۵۱
پینوشتها:
۱- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی به كوشش دكتر مظاهر مصفا، كانون معرفت تهران، ۱۳۴۰ ه . ش، ص ۶۹۴.
۲-كلیاتسعدی،چاپمحمدعلیفروغی،.۳۰۲
۳- ر.ك: جامع الصغیر، سیوطی، احادیثشماره ۶۲۸۵-۶۲۸۴.
۴- بوستان سعدی (سعدینامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، چ۲،۱۳۶۳ ه . ش، ص۳۳.
۵- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی.
۶- سوره نور /۲۴.
۷- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص۶۹۹.
۸- همان، ص ۶۹۴.
۹- همان، ص۶۷۹.
۱۰- فیض القدیر، ۵/۵۱۴.
۱۱- بوستان (سعدینامه) تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص۸۹.
۱۲- گلستان سعدی (سعدینامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، ص ۱۸۰.
۱۳- بوستان سعدی (سعدینامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص۱۵۳.
۱۴- همان، ص ۱۴۸.
۱۵- گلستان سعدی، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص۶۷.
۱۶- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص ۷۰۵.
۱۷- بوستان (سعدینامه)، ص ۵۴.
۱۸- دكتر ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، كتابفروشی ابنسینا، ج۳.
۱۹- دكتر غلامحسین یوسفی، دیداری با اهل قلم، ج۱.
۲۰- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص ۷۸۰.
مآخذ:
۱- فروغی، محمدعلی، كلیات سعدی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۳۰.
۲- زرین كوب، عبدالحسین; شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، انتشارات علمی، تهران،۱۳۴۶.
۳- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات ابنسینا، تهران، ۱۳۳۲، ج۱.
۴- ریپكا، یان; تاریخ ادبیات ایران، ترجمه دكتر عیسی شهابی، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، ۱۳۵۴.
۵- ای . زند، میخائیل، نور و ظلمت در تاریخ ادبیات ایران، ترجمه ح. اسدپور پیرانفر، پیام، تهران،۱۳۵۶.
۶- اقبال، عباس; تاریخ مفصل ایران - از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، تهران، ۱۳۱۲.
۷- دشتی، علی، قلمرو سعدی، انتشارات كیهان، تهران، ۱۳۳۸.
۸- یوسفی، غلامحسین; بوستان سعدی، انتشارات انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، تهران،۱۳۵۹.
۹- شریعتی، علی; تاریخ و شناخت ادیان، انتشارات تشیع، تهران،۱۳۵۹.
۱۰- رزمجو، حسین; شعر كهن فارسی در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، ج دوم، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد،۱۳۶۶.
۱۱- ماهنامه ادبی ادبستان، سال اول، شماره نهم، شهریور۱۳۶۹.
منبع: فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۵۱
منبع : مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست