یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عراق؛ بعد سوم نفوذ آمریکا


عراق؛ بعد سوم نفوذ آمریکا
حضور آمریکا در خاورمیانه به طور اعم و استقرار نزدیک به ۱۶۰ هزار سرباز این کشور در عراق به طور اخص، روشن می‌سازد که این واقعیات در ارزیابی‌های کشورهای متحد و بازیگران متعارض با آمریکا، اثرگذار باشد و نقش مهمی در حیات بخشیدن به تصویری که آنان از جایگاه خود و میزان تاثیرگذاری و آسیب‌پذیری آمریکا ترسیم می‌سازند ایفا کند. تصویری که متجلی می‌شود برای اینکه از اعتبار برخوردار باشد و صحت هنجاری را به نمایش بگذارد نیازمند این است که ملاحظات و واقعیات خاصی را در شعاع دید خود قرار دهد و آنها را به توجه بگیرد. همان‌طور که سقوط شوروی برای بسیاری محرز ساخت کشورهایی مطرح هستند و خواهند بود که در وهله اول قطب‌های اقتصادی باشند.
این بدان معناست که بازیگرانی از قبیل چین، کره (در آینده نه چندان دور اتحادیه دو کره تحقق خواهد یافت) و هندوستان به شدت در شکل دادن به تعاملات بین‌المللی تاثیرگذار خواهند بود. در کنار آمریکا شاهد این خواهیم بود که چین و هندوستان به جهت وسعت ارضی، نیروی کار فراوان و منابع وسیع نه تنها بازیگران اقتصادی خواهند بود بلکه از اعتبار و وزن فراوانی در جهت دادن به ماهیت تعاملات جهانی برخوردار خواهند بود.
در کنار این واقعیت باید به این نکته مهم توجه کرد که کشورهای در حال ظهور که در حد و قواره آمریکا خواهند بود و حتی این امکان بسیار وجود دارد که با توجه به مولفه‌های مادی کشور چین از نقطه نظر اقتصادی بر آمریکا پیشی برگیرد، خواهان جایگزینی قدرت هژمون کنونی نخواهند بود. این بدان معناست که قدرت‌های جدید سیاست‌های حذفی را در قبال آمریکا طالب نیستند.
آنان در حیطه اقتصادی، رقابت تنگاتنگ و گسترده‌ای را برای کسب بازار توسعه اقتصادی و افزون ساختن رفاه در داخل با آمریکا دنبال خواهند کرد. البته توجه شود که کشور روسیه با افزایش هزینه‌های نظامی به لحاظ اینکه برخلاف چین و هند توان و جایگاه فراقاره‌ای را فاقد است، اگر هم درصدد برآید که سیاست حذفی را دنبال کند، هرچند که امکان آن هم به دلایل عدیده وجود ندارد، آمریکا را با تضعیف جایگاه جهانی روبه‌رو نخواهد کرد. حال در چارچوب این دو واقعیت باید سیاست آمریکا در کلیت خاورمیانه بالاخص در عراق و عملکرد بازیگران متعارض با این کشور را ارزیابی کرد. به دلایل استراتژیک، ژئواکانومیک و ارزشی در دهه‌های آینده همه حضور آمریکا را در منطقه شاهد خواهیم بود.
بنابراین تفاوتی نخواهد داشت کدامین حزب در آمریکا به قدرت برسد یا کدامین رهبر در چین و هندوستان به صحنه بیاید. دو کشور ذکر شده به جهت اینکه استراتژی اقتصادی را مبنای بزرگی و بین‌الملل‌گرایی قرار داده‌اند، سیاست‌های نظامی رقابتی را با آمریکا پیشه نخواهند کرد. پس باید بیان داشت که جدا از اینکه چه شرایطی در عراق رقم بخورد و چه ویژگی‌هایی حکومت عراق به نمایش بگذارد، این کشور در حوزه نفوذ آمریکا قرار خواهد داشت. به همین روی است که می‌بایستی از صحبت در خصوص شکست یا پیروزی آمریکا در عراق خودداری کرد. در ویتنام مفاهیمی از قبیل شکست و پیروزی بسیار پرمعنا و دارای پیامدهای بسیار متفاوت بودند. در آنجا شکست می‌توانست به حضور گسترده چین یا شوروی منجر شود و تخته پرشی شود برای اینکه این دو قدرت بزرگ کمونیسم به اشاعه نفوذ خود و خارج کردن آمریکا از منطقه شرق آسیا موفق شوند. پس تفاوت وسیع کیفی بین این دو نتیجه متفاوت وجود داشت. شکست به معنای تضعیف جایگاه جهانی آمریکا در برابر ارتقای موقعیت کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی رقیب بود. در عراق چنین تفاوت کیفی بین دو حالت وجود ندارد.
در هر حالتی نفت عراق به بازار مصرف غرب عرضه خواهد شد و این کشور برای تقویت موضع منطقه‌ای خود در رابطه با دشمنان تاریخی و رقبای منطقه‌ای و در راستای حفظ تمامیت ارضی عراق در کنار عربستان و مصر به یکی از ستون‌های نفوذ آمریکا در منطقه تبدیل خواهد شد. عربستان محور مالی، مصر ستون فرهنگی و عراق بعد نظامی مثلث نفوذ آمریکا خواهد بود. اگر هم از زاویه دیگر به رابطه عراق و آمریکا نگریسته شود، باز نتیجه‌ای یکسان رقم خواهد خورد. اگر بازیگران متعارض با آمریکا، موفق شوند که وسایل شکست آمریکا را در رسیدن به خواسته‌های خود در عراق به‌وجود آورند، در جایگاه آمریکا و بازیگران متعارض در منطقه تفاوتی حاصل نخواهد شد در دوران پسادوقطبی و در عصر رخت بستن منازعات حذفی بین بازیگران بزرگ جهانی از قبیل آمریکا، چین، روسیه، هند، آلمان و غیره ناتوانی آمریکا در تحقق خواست‌های خود به بنیادها و زیربنا‌های قدرت آمریکا و علل برجستگی جهانی این کشور لطمه‌ای وارد نخواهد کرد. بازیگران متعارض با آمریکا می‌توانند به این کشور در عراق لطمه وارد کنند و لیکن تا زمانی‌که نتوانند در داخل آمریکا به بنیادها و مبانی قدرت این کشور لطمه بزنند، کمترین تغییر در تاثیرگذاری و میزان حضور این کشور در منطقه حادث خواهد شد. اما آنچه باید به آن توجه شود این واقعیت انکارناپذیر است که بازیگران متعارض با حضور خاورمیانه‌ای و عراقی آمریکا از چنین موهبتی برخوردار نیستند. به همین روی است که به ضرورت واقعیات حاکم جهانی می‌بایستی درکی متفاوت از قدرت و تاثیرگذاری را به صحنه آورد و در کنار آن هم می‌بایستی تعاریف سنتی از شکست و پیروزی را به کناری گذاشت و در پرتوی فراخ‌تر به صحنه مفاهیم وارد شد.
حسین دهشیار
منبع : روزنامه کارگزاران