دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
اولین گام در تاریخنگاری نوین ایران
روز ۲۶ یا به روایتی ۲۸ تیرماه یادآور قتل دردناك سه تن از پیشروان آزادیخواهی عصر مشروطیت میباشد. در یكی از این روزها بود كه به دستور محمدعلی میرزای ولیعهد و در باغ خانه شخصیاش این سه تن به شكل بسیار فجیعی به قتل رسیدند. برجستهترین و بلندآوازهترین فرد این ماجرا میرزا عبدالحسینخان بردسیری مشهور به میرزاآقاخان كرمانی بود كه با قلم شرربار خود به نشر افكار آزادیخواهانه پرداخت و نقش مهم و موثری در بیداری فكری مردم و مبارزه علیه حاكمیت استبدادی قاجاری ایفا كرد. در این مقاله برآنیم كه یكی از مهمترین آثار قلمیاش به نام كتاب تاریخ <آیینه سكندری> را مورد بررسی قرار داده و جایگاه و منزلت علمی و ادبیاش را بهتر بشناسیم.
محیط اجتماعی كرمان در اواخر قرن سیزدهم هجری سبب ظهور چهرههای شاخص و كمنظیری در عصر مقدمات مشروطیت شد كه هر یك بهگونهای در عرصه تاریخ این سرزمین تاثیر شگرف و اقدامات ماندگاری به جای نهادند. برجستهترین چهره ادبی و سیاسی آن روزگار كرمان كه نام با افتخارش زینت بخش و سرلوحه آزادیخواهی این مملكت است، میراز عبدالحسینخان بردسیری مشهور به میرزا آقاخان كرمانی میباشد. میرزا آقاخان در سال ۱۲۷۰ یا ۱۲۷۲ قمری در بردسیر واقع در ۶۱ كیلومتری شهر كرمان در خاندانی كهن و اصیل كه از یك سو ریشه در كانونهای علمی و عرفانی داشت و از سوی، حامل سنتهای كهن ایرانی بود، چشم به جهان گشود. او از همان كودكی اشتیاق فراوان و شایستگی عجیبی در فراگرفتن علوم از خود نشان داد. با اتمام تحصیلات در بردسیر به شهر كرمان آمد و در تكمیل دانش خویش كوشید. قسمت اعظم اطلاعات وسیعی كه از خود نشان داد در دوره جوانی در كرمان كسب كرد. بعد از آنكه فرهنگ شكل گرفته اندیشهاش او را در برابر حاكم وقت كرمان قرار داد از كرمان به سوی اصفهان و سپس تهران فرار كرد. در این شرایط هیچگاه از مطالعه و تحقیق و رفتن به محافل علمی باز نماند. بعد از سكونت در استانبول دریچه ذهن او به روی دنیای جدید از معرفت و دانش گشوده شد و طائر فكرش وادی نویی را برای پرواز یافت.
اندیشه او با مطالعه آثار متفكران غربی تمایل دیگری یافت كه آن گرایش به سوی عقلانیت و عقلگرایی است. با وجود دوری از وطن و مشكلات ناشی از زندگی در غربت، هیچگاه فكر جانكاه اوضاع پریشان مملكت و مصائب و بدبختی هموطنانش او را رها نكرد. بیداری و آگاهی مردم و رهایی از استبداد و استعمار و پیشرفت و ترقی كشور آرزوی همیشگیاش بود.
او روشنفكری آزاداندیش و مسوول بود و پایههای روشنگری را براساس خودیابی و تفاهم ملی و احیای روح گستاخی و بینش انتقادی و آگاهی سیاسی و فرهنگی نهاد. در چهار دهه زندگی آثاری بیمانندی را از خود به جای نهاد، از جمله تاریخآیینه سكندری (در تاریخ ایران قبل از اسلام)، نامه باستان، رضوان، سه مكتوب، صد خطابه و چند اثر دیگر.
هنگامی كه میرزا رضا كرمانی در ذیالقعده سال ۱۳۱۳ هـ..ق با شلیك گلولهای به قلب ناصرالدین شاه، او را به كام مرگ كشاند، اولین انگشت اتهام به سوی میرزا آقاخان و همشهریاش شیخ احمد روحی اشاره رفت. میرزا آقاخان به اتفاق شیخاحمد روحی و میرزاحسن خبیرالملك از سوی حكومت عثمانی به عمال قاجاریه تحویل داده شدند. پس از ورود آنها به تبریز، بلافاصله محمدعلی میرزا ولیعهد فرمان قتلشان را صادر كرد. در شبانگاه ۶ صفر ۱۳۱۴ ق در حضور ولیعهد این سه مبارز آزادیخواه به طرز فجیعی به قتل رسیدند. ۱۱)
میرزا آقاخان در دوران حیات كوتاه خود آثار متنوعی در زمینه ادبیات و فلسفه و الهیات و تاریخ از خود بهجای نهاد. مهمترین عرصه فعالیت فرهنگی و علمیاش تاریخ بود. از دیدگاه او تاریخ نیرومندترین و كارسازترین سلاح فرهنگی و روحی محسوب میشد. آگاهی جامعه به گذشته پرافتخار و پراثر، زمینهساز روند خودشناسی میباشد. او تاریخ را خیزشگاهی میدانست كه از آن شعور جمعی میتواند خیز تازهای به جلو بردارد. او به خوبی دریافته بود كه لازمه دستیابی به چنین هدف والایی تحول تاریخنگاری و اصلاح بینش تاریخ نگری است.
از این رو فعالیت در این عرصه را مهمترین رسالت روشنفكری خویش قرار داد. او كه تاریخنویسی سنتی و متداول را نمیپسندید، با پشت پا زدن به شیوه و روش پیشینیان، پیشرو و پیشگام در تاریخنگاری نوین شد. به اعتقاد فریدون آدمیت پیشرو واقعی انتقاد از سنت تاریخنویسی در ایران، فتحعلی آخوندزاده است. آخوندزاده شرحی تحتعنوان ایرادات به روضه الصفای ناصری نوشته، در آن اثر كه به صورت مكالمه فرضی با مولف آن میباشد، به انتقاد از آن شیوه تاریخنگاری میپردازد، كه آن انتقادات همه مورخان گذشته را دربرمیگیرد. منتقد دیگران و شیوه تاریخنویسی سیدجمالالدین اسدآبادی بود.۲۲) اما چون میرزا آقاخان مقامش در تفكر تاریخی برتر از آن دو است، تنها به انتقاد بسنده نكرده و خود راه اصلاح را پیمود و آنچه از دیگران متوقع بود، نخست خود به انجام آن اقدام مینمود. آثار قلمی این متفكر، تاریخنگاری را در ایران متحول ساخت. آگاهی و اطلاع او از روش جدید تاریخنگاری و احاطهاش بر ادبیات، تاریخ، فلسفه و نگاه نقادانه و موشكافانه و تحلیلهای سنجیدهاش، توانست این تحول را در ایران تحكیم و تثبیت بخشد و الگوی قابل قبولی برای رهپویان بعدی گردد. میرزا آقاخان بهعنوان اولین مورخ و محقق تاریخ ایران برآن میشود واقعیتهای تاریخی را از لابهلای افسانه و روایات متعدد براساس آثار و اسناد مكتوب یونانی، رومی، اسلامی و... و كشفیات باستانشناسی به دست آورد، سپس با دیدی فلسفی و منطقی به تحلیل و تفسیر دادههای تاریخی میپردازد. حاصل تلاش او خلق دو اثر در زمینه تاریخ ایران قبل از اسلام است؛ یكی آیینه سكندری در نثر و نامه باستان در نظم.
میرزاآقاخان به آیینه سكندری بیشتر از دیگر آثارش اهمیت میداد و مطالعه آن را به دوستان و آشنایان سفارش میكرد. در این مقاله برآنیم به بررسی و معرفی اجمالی آن بپردازیم.
● بررسی آیینه سكندری
میرزاآقاخان مصمم شد، تاریخ ایران را از آغاز تا زمان قاجاریه در سه مجلد و دوازده گفتار و یك خاتمه تحت عنوان <در عادات و اخلاق و آداب ایران و موجبات ویرانی آن مملكت> بنگارد. طرح كتاب را در سال ۱۳۰۷. ق تهیه كرد. اما بهواسطه پارهای از مسائل از تالیف بازماند.
مجددا در سال ۱۳۰۹. ق عزم خود را جزم به انجام كار میكند. جلد اول را كه شامل یك مقدمه، تحت عنوان <در فواید تاریخ و بیان ماهیت این علم و نتیجه حكمت تاریخیه> و پنج گفتار كه از آغاز تاریخ ایران تا زمان پیامبر اسلام(ص) و خلفای راشدین را دربرمیگیرد به رشته تحریر درآورد.
كتاب آیینه سكندری در سال ۱۳۲۴ .ق توسط شاگرد فكریش میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل تصحیح گردید. بار دیگر در سال ۱۳۲۶ .ق میرازحسن تفرشی ملقب به منطقالملك كتاب را مورد بازنگری و تصحیح مجدد قرار داد.
میراز محمدخان علاءالملك وزیر علوم و معارف وقت كه در دستگیری و مرگ میرزا آقاخان به هنگام حضور در سفارت در عثمانی نقش موثری داشت، برای جبران خطا و معصیت، مخارج انتشار كتاب را پذیرفت. بدینگونه آیینه سكندری در سال ۱۳۲۷ .ق در ۶۲۵ صفحه با چاپ سربی در تهران به زیور طبع درآمد. خاتمهای در ۱۰ صفحه به قلم مصحح میرزاحسن خان تفرشی ملقب به منطقالملك، مدیر انجمن اصلاح و مدیر كتابخانه ملی به آن اضافه گردید.
میراز آقاخان در مقدمه كتاب آیینه سكندری هدف خود را از روی آوردن به تاریخ و علت نگارش كتاب اینگونه بازگو میكند. در سال ۱۳۰۷ حقیر كتابی در ادبیات فارسی موسوم به آیین سخنوری ساخته و پرداخته بودم به یكی از بزرگان عرضه نمودم پس از تحسین و تمجید بسیار فرمودند، امروز مهمتر از لیتراتور (ادبیات) چیز دیگری لازم داریم و آن هیستوار یعنی <تاریخ> است. اما نه تاریخی كه در مشرق زمین معمول و متداول است به طوری كه خواننده را مقصودی از آن جز استماع قصه و افسانه و مجردگذرانیدن وقت و نویسنده را نیز منظوری غیر از ریشخند و خوشامدنویسی و بیهوده سرایی نمیباشد. بلكه تاریخی حقیقی كه مشتمل بر وقایع جوهری و امور نفسالامری بوده؛ تا سائق غیرت و محرك ترقی و موجب تربیت ملت بتواند شود. ۳۳) راجع به نامگذاری كتاب مینویسد: < به مناسب آیین سخنوری این كتاب را نام نهادم آیینه سكندری تا بر تو عرضه دارد احوال ملك دارا را.>۴۴)
چنانكه از نوشتههای میرزا آقاخان برمیآید او در پی پاسخ به یك نیاز عمیق عصر كه آگاهی بر حوادث گذشته است، به خلق این اثر اقدام میكند. در آیینه سكندری سعی برآن دارد كه به دور از هرگونه تحریف و جانبداری به انعكاس درست و كامل وقایع بپردازد و با نگاهی دقیق و تحلیلهای سنجیده وقایع و رویدادهای تاریخی را در منظر نگاه خواننده قرار دهد. هر چند به تاریخ گذشته میپردازد، اما مقتضیات زمان را در نظر دارد، او به خوبی میداند گذشتهای باید هدف یادگیری قرار گیرد كه دارای ارزش برای زمان حاضر باشد تا محتوای آن بتواند حوزه معرفت كنونی را شامل گردد.
میرازآقاخان كوشیده است شرایط كلی و قوانین حاكم بر امور منفرد تاریخ ایران را بیابد و در ورای جزئیات نامتناهی حوادث آن، ساختار واقعی و عقلانی تحولات را جستوجو كند. در بیان موضوعات تاریخی به تحولات اجتماعی، اقتصادی، نهادهای مذهبی و بنیانهای سیاسی توجه خاص داشته، به شرح و حال پادشاهان و جنگهای آنان بسنده نمینماید، بلكه باتوجه به براهین تاریخی به توضیح دلایل ترقی وعلل تنزل و انحطاط میپردازد. همچنین میرزا آقاخان پایهگذار تاریخنویسی تودهای است، توجه به نقش مردم در تحولات و رویدادهای تاریخی یكی از اصلیترین خصیصههای تاریخنویسی اوست. علاوه بر این او بزرگترین منتقد مغلقنویسی و مبالغه و مداهنه در تاریخنگاری و بزرگترین منادی سادهنویسی بود. از این جهت آثار خود را از جمله آیینه سكندری با نثری روان و عباراتی ساده و بیتكلف نگاشت.
میرزا آقاخان در این كتاب و سایر آثار با الهام از روح شاعرانه و بینش فلسفی به تصویر حوادث و رویدادهای تاریخ ایران میپردازد، تا از یك سو تاریخ را از سطح دانشی كم فایده و ملالانگیز و كماثر رهایی داده و به مرتبه دانشی پر اثر و عبرتآموز كشاند، از سوی دیگر او وقایع بیروح را با یاری تخیل به سطح یك تجربه شخصی در میآورد و با استخراج منابع مجهول و متحجر فرهنگ و تاكید بر بنیان فراموش شده شخصیت ملی به احیای هویت ملی میپردازد. لطف بیان او در زمینهای كه از عشق سرشار به مردم و میهن سرچشمه میگیرد؛ آثارش را دلكش و درخشان نموده است. میرزاآقاخان در گفتار اول كتاب آیینه سكندری به ذكر احوال آبادیان، پیشدادیان و ایام فترت و پهلوانی پرداخته، در این بخش از كتاب برآن است بین افسانه و اسطوره با واقعیتهای تاریخی پیوند زند و آنها را با هم جمع كند و لذا پادشاهان افسانهای و اسطورهای ایران را چون كیخسرو، كیكاووس و اسفندیار با كوروش، كمبوجیه و داریوش مطابق میبیند.
او در خلال مطالب به ریشهیابی برخی لغات و مطالب میپردازد و اغلب لغات خارجی را فارسی ناب میداند. اگرچه این استنباط او در مورد واژهها و لغات براساس اصول علم زبانشناسی نبوده و انتقاد صاحبنظرانی چون ملكالشعرای بهار را باعث گردیده كه در ارزیابی اثر او مینویسد: <تحقیقات بیاساس در فقهاللغه كه پایه و اساس علمی نداشته از اعتبار علمی آن كاسته است.> ۵۵) اما باید تاكید نمود میرزا آقاخان بین نوشتههای مورخین ایرانی و اسلامی با نوشتههای مورخین یونانی و رومی و... هیچگونه هماهنگی و تطابقی از جهت گفتهها نمیدید، از این جهت بر آن میشود با قوت جبر و مقابله به تطبیق اشخاص و روایات اسطورهای و اساطیری با شخصیتهای تاریخی بپردازد.
با نظر در ساختار اسطورهها سعی دارد، آنها را به حوزه عقل كشاند و بر واقعیت تاریخی منطبق سازد. برای وضوح بیشتر و بیان سادهتر مطلب به ریشهیابی لغات و واژهها میپردازد تا هم به كشف مجهولات تاریخی كمك كند و هم میزان تاثیر و گستره نفوذ تمدن و فرهنگ ایران را نشان دهد. اما اینكه چه میزان در این كوشش موفق بوده و این توجیه و تفسیر به چه میزان بر موضع او كه اقناع عقل بدون انحراف از واقعیتهای تاریخی است، جای بحث و بررسی دارد. اما باید توجه داشت شناخت تاریخی غیرمستقیم همیشه شناختی تقریبی است. لذا به جای زیر سوال بردن اساس مطلب، باید به فایده علمی این روش پرداخت و نقص و اشتباه او را رفع نمود و برداشت و روش او را در بازسازی وقایع تاریخی تصحیح و تكمیل نمود.
یكی دیگر از ویژگیهای كتاب توجه خاصی به سلسله اشكانیان است. او رویه مورخان گذشته در مورد نادیده گرفتن اشكانیان را شكسته و برای این سلسله اهمیت خاصی قائل میشود. او اعتبار اشكانیان را به دوعلت میداند: یكی عقب راندن حكومت بیگانه سلوكی از ایران و دیگر ایجاد امپراتوری قدرتمندی كه پیشروی رومیان را در آسیا سد كرد.
در تحلیل دوره ساسانی، میرزا آقاخان به فراز و فرودهای تاریخی این دوره، بحرانهای دینی و بهخصوص جنبش اجتماعی مزدك توجه ویژهای نموده است. <در ارزشیابی نهضت مزدكی نه تنها از لحاظ تفكر تاریخی در زمان خود بكر و بدیع است، بلكه هنوز هم بامغزترین و سنجیدهترین نوشتههای فارسی است. > ۶۶) از نظر او نهضت مزدك نشانه بلوغ فكری جامعه ایران آن روزگار است. زیرا مزدك به مانند پیروان عقاید مكاتب و ایدئولوژیهای اجتماعی و سیاسی قرن هجده و نوزده اروپا چون نهیلیستها و آنارشیستها و سوسیالیستها كه درپی تساوی حقوق و آزادی برآمد، همانگونه كه اروپا در سایه آزادی فكر و مساوات حقوق ترقی كرد، در صورت موفقیت مزدك، ایران هم به اوج ترقی و مدنیت میرسید چون نتیجه تعلیمات مزدك ابطال سلطنت و تاسیس جمهوری بود انوشیروان به مبارزه و قلع و قمع مزدكیان پرداخت. خسرو اول بااین اقدام، بزرگترین خسارت و زیان را به ایرانیان وارد كرد و باب ترقیات را مسدود ساخت.۷۷)
میرزا آقاخان سقوط ساسانی را انتقام و نتیجه حتمی این سركوب میداند. اصلاحات سطحی و عدل موقتی انوشیروان را پاسخ به مقتضیات زمان دانسته كه تنها موجب تاخیر سقوط سلسله گردید. ۸۸)لطافت بیان و ظرافت نیشخند میرزاآقاخان نسبت به اموری كه به مذهب در دوره ساسانی نسبت داده میشود، لحن و بیان گیبون را در تاریخ انحطاط و سقوط روم به یاد میآورد. ضعف و انحطاط مذهب زردشت را از مهمترین علل سقوط سلسله ساسانی بیان كرده و بخشی از كتاب مزبور را به دلایل ضعف و انحطاط این مذهب اختصاص میدهد. زمینههای داخلی چون گسیختگی امور حكومت، شاهان نالایق، جابهجایی پیدرپی شاهان، استبداد حكومت، جنگهای متوالی و طولانی، فساد اخلاقی طبقات حاكم و گرفتار بودن مردم به هرج ومرج به خاطر تباهی اخلاقی و نواهی فكر از علل سقوط و عوامل انهدام سلسله ساسانیان بر میشمرد. ۹۹)
از نظر او، مجموع این علل و عوامل سبب جدا افتادن مردم از حاكمیت گشته و بر نارضایتیها افزود. هنگام هجوم اعراب، مردم به همكاری با مهاجمان در فرو ریختن اساس حكومت ساسانیان پرداختهاند، از این طریق انتقام خود را از حاكمیت بازستاندند.
علی عبداللهینیا
پی نوشتها:
۱- كرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، صفحه ۱۹۱-۱۹۰-۱۸۹.
۲- آدمیت؛ فریدون، اندیشههای میرزاآقاخان كرمانی، ص ۱۵۵.
۳- كرمانی، میرزاآقاخان، آیینه سكندری، ص ۹
۴- پیشین ص ۹.
۵- بهار. ملكالشعرا، سبكشناسی، ج ۲.
۶- آدمیت؛ فریدون؛ اندیشههای میرزاآقاخان كرمانی.
۷- كرمانی؛ میرزاآقاخان؛ آیینه سكندری صص ۵۲۴-۵۱۴.
۸- پیشین ص ۵۲۴.
۹- پیشین صص ۵۸۱-۵۶۳.
* راجع به آیینه سكندری تعبیرهای گوناگون نمودهاند كه به ادبیات فارسی هم وارد شده است. از جمله گفته شده، بندر اسكندریه مصر در جزیره فارس Pharos توسط بطلمیوس برجی ساخته شد كه بنای مشهور آن سرمشق همه برجهای دریایی اروپا گردید. آن را به منزله یكی از عجایب دنیای باستان تلقی كردهاند. بر سر مناره برج مذكور آیینهای قرار داشت كه توسط ارسطو ساخته شده بود تا كشتیها از مسافات دور روشنایی كه توسط آیینه انعكاس مییافت را دیده و به سوی ساحل راهنمایی شوند. این آیینه به دستور اسكندر در برج دریای فارس قرار داده شد. در ادبیات فارسی كتابی دیگر به همین عنوان وجود دارد كه متعلق به امیرخسرو دهلوی شاعر قرن هفتم و هشتم هجری میباشد این كتاب در نظم و به نام امیر علاءالدین محمد شاه یكی از پادشاهان سلسله گوركانیان به رشته نظم كشیده شده است.>
پی نوشتها:
۱- كرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، صفحه ۱۹۱-۱۹۰-۱۸۹.
۲- آدمیت؛ فریدون، اندیشههای میرزاآقاخان كرمانی، ص ۱۵۵.
۳- كرمانی، میرزاآقاخان، آیینه سكندری، ص ۹
۴- پیشین ص ۹.
۵- بهار. ملكالشعرا، سبكشناسی، ج ۲.
۶- آدمیت؛ فریدون؛ اندیشههای میرزاآقاخان كرمانی.
۷- كرمانی؛ میرزاآقاخان؛ آیینه سكندری صص ۵۲۴-۵۱۴.
۸- پیشین ص ۵۲۴.
۹- پیشین صص ۵۸۱-۵۶۳.
* راجع به آیینه سكندری تعبیرهای گوناگون نمودهاند كه به ادبیات فارسی هم وارد شده است. از جمله گفته شده، بندر اسكندریه مصر در جزیره فارس Pharos توسط بطلمیوس برجی ساخته شد كه بنای مشهور آن سرمشق همه برجهای دریایی اروپا گردید. آن را به منزله یكی از عجایب دنیای باستان تلقی كردهاند. بر سر مناره برج مذكور آیینهای قرار داشت كه توسط ارسطو ساخته شده بود تا كشتیها از مسافات دور روشنایی كه توسط آیینه انعكاس مییافت را دیده و به سوی ساحل راهنمایی شوند. این آیینه به دستور اسكندر در برج دریای فارس قرار داده شد. در ادبیات فارسی كتابی دیگر به همین عنوان وجود دارد كه متعلق به امیرخسرو دهلوی شاعر قرن هفتم و هشتم هجری میباشد این كتاب در نظم و به نام امیر علاءالدین محمد شاه یكی از پادشاهان سلسله گوركانیان به رشته نظم كشیده شده است.>
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست