سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

عقده گشایی در سایه فراعنه


عقده گشایی در سایه فراعنه
در اجلاس «شرم الشیخ» جلسه‌ای نیز پیرامون مسئله هسته‌ای ایران، برگزار شد. مقامات غربی اعلام کردند که این اجلاس به خواست وزرای خارجه عرب حاضر در جلسه تشکیل شده است. اولین نکته‌ای که در این اجلاس جالب به نظر می‌رسد، این است که وزرای خارجه این کشورهای عربی تقریبا برای اولین بار با لحن گستاخانه‌ای لب به سخن باز کردند که به نقل از مقامات غربی این صراحت لهجه باعث تعجب آنها نیز شده بود. تقریبا تمامی رسانه‌ها پیش از درز اخبار داخلی این اجلاس به نقل از بسیاری از دیپلمات‌های حاضر در جلسه محور و علت اصلی برگزاری این جلسه را «ترس کشور‌های همسایه ایران از تجهیز آن کشور به بمب اتمی» عنوان کرده بودند. ولی به وضوح می‌توان گفت انگیزه اصلی برای حضور و سخنرانی‌های آنچنانی علیه کشورمان را «صلاح بشیر» وزیر امور خارجه اردن برملا کرد. او خطاب به دیپلمات‌های غربی حاضر در جلسه گفت: «شما از بمب اتمی ایران می‌ترسید ولی ما از هژمونی رو به افزایش ایران در منطقه می‌ترسیم».
اعراب منطقه چند روز پس از انتخاب باراک اوباما و خروج از شوک این خبر با نگرانی جدیدی مواجه شدند. این نگرانی حاصل سیاست‌های جدید کاخ سفید در مواجهه با ایران است که شامل پیشنهاد تاسیس دفتر حفاظت از منافع آمریکا در تهران، توسط دولت بوش و گفته‌های اوباما درباره «سیاست گفت‌وگو با ایران» می‌شود. به نظر می‌رسد اعراب نگران بهبود روابط تهران- واشنگتن هستند که در ورای کم شدن نیاز آمریکا به دیگر متحدانی مانند امارات و بحرین که حتی در منطقه خود نیز وزن دیپلماتیک قابل توجهی نیستند، باعث افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در منطقه و افزایش نفوذ ایران در سطح بین‌المللی و نهایتا از بین رفتن توازن قوا در خاورمیانه شود. سیاستمداران عرب منطقه نگرانند حتی با بهبود نیافتن چشمگیر روابط ایران و آمریکا، افزایش نفوذ و هژمونی ایران در برابر تعلیق برنامه‌های هسته‌ای، مورد معامله با آمریکا قرار گیرد. کاندولیزا رایس در پاسخ به این نگرانی اعراب در اجلاس شرم‌الشیخ عنوان کرد: «من نمی‌توانم از سوی دولت آتی آمریکا صحبت کنم؛ هرچند آقای اوباما تمایل خود را برای گفت‌وگو با ایران عنوان کرده ولی همچنین اعلام داشته‌اند ایران دارای بمب اتمی را نخواهند پذیرفت». مسلما این جوابی قانع‌کننده برای وزرای خارجه کشورهای عرب نبود.
ایران با داشتن رابطه بسیار نزدیک با دولت سوریه، حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان، شیعیان در عراق و نفوذ فرهنگی تاریخی در افغانستان، باعث شده تا فضای تنفس دیپلماتیک خرده کشورهای عربی مانند بحرین و امارات و اردن بسیار محدود باشد و تنها عربستان را در بین کشور‌های عرب منطقه، هم‌سطح خود ببیند. علاوه بر این ایران می‌تواند از نفوذ گسترده خود در منطقه به عنوان اهرم فشاری در تقابل با آمریکا و سیاست‌هایش در خاورمیانه استفاده کند. این مسئله باعث می‌شود تا هر دو طیف حاضر در اجلاس شرم‌الشیخ خواستار کاهش «هژمونی ایران در منطقه» باشند. نکته مهم دیگر که در مقاله‌ای از «حسن ابو نیماه» نماینده سابق اردن در سازمان ملل نیز عنوان شده بود، ترس کشورهای عربی منطقه از ناآرامی درونی کشورشان توسط اقلیت‌های شیعی است. اما شاید مهم‌ترین نکته برای کشور ما، تلاش کشورهای حاضر در این اجلاس برای اضافه کردن خود به میز مذاکرات هسته‌ای شش کشور صنعتی دنیا و ایران بود. اعراب با عنوان «کمبود گفت‌وگو میان اعراب و غرب پیرامون مسائل هسته‌ای ایران»، خواستار مشارکت در فرآیند مذاکرات هسته‌ای ایران و شش کشور صنعتی شدند.
تلاش برای ورود به مذاکرات هسته‌ای ایران توسط اعراب، تنها یک معنی می‌تواند داشته باشد و آن هم دستیابی به منافع ژئوپلیتیک و حتی اقتصادی بیشتر است.
ورود به کمپ مذاکره‌کنندگان اتمی با ایران به معنای شرکت در بازی «چماق و هویج» کشور‌های غربی است و این خود به این معناست که در صورت پیروزی سیاست‌های کشورهای صنعتی، اعراب نیز در منافع این پیروزی شریک خواهند بود و در صورت ادامه ماجرا به شکل کنونی آن، اعراب می‌توانند مانند چین و روسیه با کارت ایران بازی کنند و سودهای میلیاردی به جیب خود روانه کنند. (ایران در حال حاضر تنها در زمینه مبادلات گازی در حال مذاکرات چند میلیارد دلاری فروش گاز به امارات و کویت است، امارات همچنان به ادعاهای بی‌اساس خود مبنی بر مالکیت سه جزیره ایرانی خلیج فارس ادامه می‌دهد، ایران یکی از رقبای بزرگ قطر در زمینه صدور گاز در منطقه است و درگیری‌های دیپلماتیکی در زمینه برداشت از یک سفره گازی مشترک بین ایران و قطر محسوس است، عربستان ایران را تنها رقیب ژئوپلیتیک و معنوی خود در منطقه و در سازمان اوپک می‌داند، اردن، بحرین و مصر نیز از دیرباز بر سر مسائل مختلف درگیری‌های دیپلماتیک فراوانی با کشورمان داشته‌اند). به نظر می‌رسد اعراب نیز بیشتر به دنبال حصول منافعی اینچنینی در شرایط فعلی هستند. «ابو نیماه» نیز در مقاله‌ای که در روزنامه دیلی استار آمریکا به چاپ رسیده رسما اعلام کرده است: «اعراب از صلح و آرامش در منطقه سودی نمی‌برند». در مورد آمریکا نیز به اختصار می‌توان گفت از مدت‌ها پیش به دنبال کوتاه کردن دست ایران در مناطق یاد شده است تا قدرت تاثیر‌گذاری ایران را در منطقه کم کند و بتواند سیاست‌های خود را در منطقه و در مورد کشورمان با فراغ بال به اجرا بگذارد یا حداقل قدرت چانه‌زنی ایران را در مذاکرات احتمالی کاهش دهد. اما یک امکان مهم دیگر این است که آمریکا در این وضعیت وخیم اقتصادی گوشه چشمی به حساب‌های ذخیره ارزی پر و پیمان برخی از این دولت‌های عربی داشته باشد.
چرا که چندی پس از آغاز دوره رکود اقتصادی در آمریکا و اروپا، مقامات انگلیسی با سفر به خاورمیانه خواستار کمک دولت‌های عرب متمول منطقه، به اقتصاد جهانی شدند که از اکثر آنها و به خصوص عربستان جواب منفی شنیدند. البته آمریکا از تاثیرات آتی سیاست‌های خود در ایجاد همسرایی‌هایی اینچنینی در بین اعراب منطقه نگران به نظر نمی‌رسد. ایجاد اتحاد بین اعراب منطقه با این استدلال که شاید در آینده مانند اتحادیه اروپا یا اجلاس شانگهایی که تازه در حال قدرت گرفتن است بدل به یک نیروی منطقه‌ای نه چندان حرف گوش کن شود، آمریکا را تهدید نمی‌کند، چرا که به قول برژینسکی، اعراب خلیج فارس آنقدر کمبود انگیزه، رقابت‌های داخلی، تفرق منافع و مشکلات مرزی با یکدیگر دارند که تقریبا ایجاد یک اتحاد موثر اقتصادی یا نظامی شبیه به اتحادیه اروپا، غیر ممکن است. اما به نظر می‌رسد دولت بوش حتی در هفته‌های پایانی هم مسیر را اشتباه می‌رود و به جای مذاکره و ایجاد همگرایی با کشورهای تاثیر‌گذار منطقه، وقت خود را با کشور‌های درجه دو مثل امارات و بحرین و مراکش یا با مصر بحران‌زده‌ای که بعد از اسرائیل بیشترین کمک‌های مالی را در طول تاریخ از آمریکا دریافت کرده، تلف می‌کند، تا شاید این چند روز باقی مانده نیز بگذرد.
ارشاد علیجانی
منبع : روزنامه کارگزاران