چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
حجاب در قرآن
● مقدمه
لباس پوشیدن شانی از شؤون انسانی است، كه عمری به قدمتخود انسان دارد. تا جاییكه مطالعات مردم شناسانه قد میدهد،تلبس، دست كم سه نیاز متفاوت، حفاظت در مقابل سرما،گرماو برخی دیگر از عوارض طبیعی "نیاز طبیعی"، حفظ عفت "نیازاجتماعی" و بالاخره آراستگی و زیبایی "نیازروانی" را در عرضهم تامین میكرده است.
نوع پوشش در هر جامعه، علاوه برخصوصیات جغرافیایی وطبیعی، موفقیت جنسی، سنی، شغلیو دیگر عوامل اقتصادی و اجتماعی تابعی از فرهنگ وجهانبینی حاكم برآن جامعه است. تنپوش یك جامعه بیش ازآنكه تبلور سلیقه ورزیها و تنوع طلبهای بیحد و حصرانسانیباشد،آئینه تمامنمای جهانبینی و ارزشهای حاكم بر فرهنگیك جامعه است. البته نمیتوان منكر شد كه عوامل شناخته وناشناخته دیگری نیز همواره وجود دارد كه افراد را به نقضارزشها و عدم تمكین الگوهای فرهنگی حاكم سوق میدهد.اسلام بهعنوان یك مكتب جامع، ارزشهایی را متناسب بابینشهای خود بر رفتارها و آداب فردی و اجتماعی دینداران، ازجمله پوشش آنها حاكم كرده و با توجه به ضرورتهای طبیعی،اجتماعی و روانی معیارهایی را در كم و كیف لباس مدنظر قرارداده است كه برخی واجب وبرخی مستحب میباشند.
طبیعیاست عینیتیابی اینالگوها نیز همچون سایرین رهین علم وآگاهی به مطالبات دین و میزان دغدغه خاطر در اجرای فرامینالهی است. در این مقاله سعی ما برآن است تا در حد بضاعتمزجاهٔ خود، دیدگاه اسلام را با استناد به آیات و روایاتی چندمطرح سازیم.امید آنكه مقبول اهل نظرافتد.
قلللمؤمنین یغضوا منابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك ازكیلهماناللهخبیربمایصنعون و قل للمؤمنات یغضضن منابصارهن ویحفظنفروجهن و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن اوآباء بعولتهن اوابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنیاخوانهن او بنیاخوانهناونسائهن او ماملكتایمانهن اوالتابعین غیراولیالاربهٔ منالرجال اوالطفل الذین لمیظهروا علی عورات النساء ولایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن وتوبواالی الله جمیعا ایه المؤمنون لعلكم تفلحون.(نور:۳۰-۳۱)
● ترجمه آیات
ای پیامبر، به مردان باایمان بگو كه نگاههای خود را از زنان فروگیرند و فرجهای خود را حفظ كنند (بپوشانند) این كار برای آنهاپاكیزه تر است. به درستی كه خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است. و به زنان باایمان بگو كه چشمان خود را از مردان فروگیرند و دامنهای خود را حفظ كنند (بپوشانند) و زینتهای خود راآشكار نكنند مگر آنچه كه ضرورهٔ ظاهر است و باید كه گردن وسینه های خود را با روسریهای خود فرو بندند و زینتهای خود راآشكار نكنند، مگر برای همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان آزاده یا كنیزان یا مردانیكه تمایلی به زنان ندارند یا اطفالی كه به عورت زنان آگاهی ندراند. و زنها نباید پاهای خود را چنان برزمین بكوبند كه زینتهای مخفی آنها معلوم شود وای مؤمنان، به سوی خدا توبه كنید شاید رستگار شوید.
● تفسیر مفردات آیه
الف)الغض:
از نظر لغت، دومعنای عمده برای غض بیان شده است،یكی نقصان و كم كردن و دیگری بستن به چشم و هركدام از این دو معنا قابل تبیین به دو صورت میباشد كه میتوان درمجموع، چهار معنا برای غض بیان كرد:
▪ الغض:النقصان.
ـ كم كردن دید چشم، به این صورت كه سررا به زیر بیندازدو یا صورت را برگرداند.
ـ كم كردن، به معنای نگاه آنی كردن نه نگاه استقلالی.
▪ الغض: اطیاق الجفن.
ـ بستن چشم به صورت كامل و نگاه نكردن.
ـ بستن چشم به معنای انصراف و اعتنا نكردن.
باتوجه به متعلقهای مختلفی كه برای غض بصرمیتوانگرفت وبا توجه به این مطلب كه استعمال لفظ در اكثر از معنای واحد درقرآن، صحیح باشد،هر كدام از چهار معنای غض با توجه به یكیاز متعلقهامیتواند صحیح باشد; مثلا اگر متعلق را فروج بگیریم،معنای آن،بستن چشم به طوركامل میباشد واگر متعلق را زنیامردبگیریم معنای آن،كمك كردن دید یاآنی نگاه كردن میباشد.
ب) الخمار:
روسری و هرچیزی كه سر را بپوشاند و از اینكه در آیه كریمه دستور داده كه زنها به وسیله خمار گردن وسینههای خودرا بپوشانند، معلوم میشود كه خمار، اضافه براین كه سر و موهارا میپوشاند اطراف آن، مقداری اضافه دارد كه بتوان به وسیله آن گردن و سینه ها را پوشاند و همان طور كه از شان نزول آیه نیزاستفاده میشود، اطراف آن را قبلا پشت سر میانداختند. پس خمار پارچه ای بزرگتر از روسری میباشد.
ج) الفرج:
به معنای شكاف است، اما در اضافه شدن به كلمه ای دیگر، معانی مختلفی دارد اگر به ضمیریا اسم انسان اضافه شودبه معنای محل مخصوص و یا كنایه از عورتین است (۴) و (۵)
چ) عورهٔ:
هر چیزی را كه انسان حیا دارد كه آن را آشكار كند، عورهٔگویند (۶) و اگر به ضمیر انسان اضافه شود معنای همان محل مخصوص را دارد.
خ) الزینه:
چیزی كه به وسیله آن زینت میكنند. (مایترین به) (۷) معنای لغوی زینت یا روایاتی كه زینت استثناء شده در آیه كریمه را "انگشتر" معنا كرده سازگاراست اما با توجه به روایاتیكه زینت استثنا شده را مقداری از بدن، مثل"صورت و دست"تعبیر میكند و با توجه به قول اكثر مفسرین كه معنای زینت را"مواضع زینت" گرفته اند، میتوان در معنای لغوی زینت توسعه داد كه هم شامل وسایل زینت شود و هم شامل مواضع زینت كه مقداری از بدن باشد. «الزینهٔ تحسین الشیء بغیره من لبسه او حلیهٔاو هیئهٔ» (۸)
د) الجیب:
در اصل، طوقه و گشادی سرلباس است ولی برایگردن و سینه، كنایه آورده میشود (۹) و در آیه كریمه هم كه جیوب به ضمیر نساء اضافه شده است، معلوم میشود كه معنایآن، طوقه لباس نیست بلكه منظور، همان گردن زنان است كه همان محل طوقه لباس است.
ه) الاربه:
به معنای حاجت (۱۰) و گاهی شدید منظور است. (۱۱)
● متعلق غض در آیه شریفه
۱) چون متعلق ذكر نشدهاست، ممكن است آن را مطلق آنچه كهنگاه كردن به آن حرام استبگیریم; (۱۲) چنانچه صاحبمجمعالبیان، تفسیر كردهاند «عمالایحل لهم النظر الیه». (۱۳)
۲) ممكن استبه قرینه جمله بعدی كه حفظ فروج است، متعلقغض را فروج بگیریم; چنانچه مرحوم، علامه طباطباییفرمودهاند: «و علی هذایمكنانتقید اولیالجملتینبنابنتها ویكونمدلول الاه هوالتهی عنالنظرالیالفروج» (۱۴) .
۳)میتوان به قرینهمقابله دو آیه كه اولی خطاب به مردان و دومی خطاب به زناناست، متعلق غض را در آیه اول، زنان و در آیه دوم، مردانبگیریم و ازشان نزول آیه نیز این وجه بیشتر از دو وجه قبلیاستنباط میشود.
● شان نزول آیه
۱) عن محمدبن یحی عن احمدبن محمد عن علیبن الحكم عنسیفابن عمیره عن سعدالاسكاف عنابیجعفر علیهالسلام قال:«استقبل شاب من الانصار امراهٔ بالمدینهٔ وكان النساء ینقنعن خلفآذانهن فنطر الیها وهن مقبله فلما جازت نظر الیها و دخل فی زقاققدسماه بین فلان فجعل یتطر خلقها و اعترض وجهه عظم فی الحائط اوزجاجه فشق وجهه فلما مضت المراه نظر فاذا الدماء تسیل علی توبهوصدره فقال والله لاتین رسولالله صلیاللهعلیهوآله ولاخیره فهبطجبرئیل علیهالسلام بهذه الایه «قلللمؤمنینیغضوامنابصارهم»». (۱۵)
این شان نزول،احتمال سوم درمتعلق غض راتایید میكند; چونصحبتیازفروج یاكلمحرمات نیستبلكه مورد، زن ومرد است.
الف)مساله ملازمه
قبل از ورود در بحث، مناسب است كه ابتدا، مساله ملازمهای راكه در جریان بحث و استدلات، از آن گفتگو میشود روشن كنیم.بین وجوب پوشش ونگاه، چهار صورت ملازمه،تصور میشودكه بین دو مورد، ملازمه، عقلا و شرعا و عرفا ثابت است و بیندو مورد، ملازمهای نیست.
▪ وجوب ستر و پوشش، ملازم استبا حرمت نگاه. در هرمورد و موضعی كه امر به پوشش شدهاست، نگاه كردن به آنحرام است والا شرعا و عقلا و عرفا مناط و دلیلی برای وجوبپوشش بهنظر نمیرسد و كاملا روشن است كه مثلا زن باید بدنخود را بپوشاند اما آیا در منزل كه هیچ فردی نیستیا در حمامنیز پوشاندن بدن واجب استیا خیر؟ پس معلوم میشود كهوجوب پوشش،برای حفظازنگاهاست ومعلوممیشود مواضعیكه وجوب پوشش دارد حرمت نگاه هم دارد.
▪ بین عدم وجوب پوشش و جواز نظر، ملازمهای نیست;زیرا ممكن استبرای رفع حرج یا موارد دیگر، به عدهایرخصت دادهشده كه مواضعی از بدن را نپوشانند ولی به دیگراننیز اجازه نگاه داده نشدهاست; مثل مقداری از بدن مرد كهوجوب پوشش ندارد ولی نگاه كردن زن هم جایز نیست.
▪ بین جواز نگاه و عدم وجوب پوشش، ملازمه هست;زیرا اگر نگاه كردن جایز است، پس معلوم میشودكه پوشش،واجب نیست، به همان بیان سابق.
▪ بین عدم جواز نظر و وجوب پوشش ملازمهای نیست.برای زن، نگاه به بدن مرد جایز نیست ولی برای مرد همپوشاندن واجب نیست، به همان بیان سابق.
ـ در این دو آیه، موضوعات ذیل، اهم مسائل طرح شده میباشند.
۱) مساله نگاه و به تعبیر قرآن، غض بصر.
۲) مساله ستر و پوشش و به تعبیر آیه، حفظ فروج.
۳) مساله عدم جواز اطهار زینتبرای زنان به ضرب خمار.
۴) استثنای مقداری از بدن، از حكم وجوب پوشش، بهتعبیر «الاماظهرمنها».
۵) استثنای افرادی كه در مقابل آنها حكم الزامی پوشش ازاو برای زن، برداشته شدهاست، به تعبیر «الا لبعوتهن...».
۶) منع زنان از هرگونه عمل محرك و جلب كننده، به تعبیر«ولایضربن بارجلهن...».اما در خصوص نگاه چند مساله دراین آیه، مورد بحث قرارگرفتهاست.
۱) حرمت نظر و نگاه به فروج (عورتین)
۲)حرمت نظر و نگاه مرد و زن اجنبی به یكدیگر
۳) حرمت نظر و نگاه شهوانی مطلقا
۴) جواز نظر و نگاه به دست و صورت زن اجنبی
۵) حرمت نظر و نگاه به فروج
الف) اولا، نگاه به عورتین، چه نگاه مرد به مرد یا مرد به زن یاءبالعكس، تمام موارد حرام است. آیه كریمه می فرماید: «یغضوامن ابصارهم و یحفظوا فروجهم» به دلیل روایت كه می فرماید:منظور از حفظ فروج در این آیه، حفظ از نگاه است; یعنی بایدبپوشانند و هر موضعی از بدن كه واجب باشد پوشانده شود.مسلما نگاه به آن محل، حرام است; چون پوشاندن برای ایناست كه دیده نشود، پس نگاه كردن به آن حرام است و همچنینبه دلیل مقابله بین غض یصر و حفظ فرج كه اولا، نگاه مطرح شده بعدا حفظ، معلوم میشود كه منظور از حفظ، همان حفظ ازنگاه است (۱۶) و شاید كلام امام علیهالسلام هم اشاره به همینمقابله باشد.
استدلال قبل به آیه كریمه، برای حرمت نگاه به عورتین از راهملازمه بین وجوب پوشش و حرمت نظر بود با توسل به جملهحفظ فروج; اما خود جمله «یغضوا من ابصارهم یا بغضض منابصارهن» نیز دلالتبر حرمت نظر به فروج (عورتین) دارد كهمتعلق غض را به قرینه حفظ فروج كه بلافاصله بعد از آنآمدهاستخود فروج بگیریم و معنای غض چشم، بستن باشد;پس آیه كریمه میفرماید: (امر میكند) كه به عورتین نگاه نكنید.اما صرف نظر از آیه، حرمت نگاه به عورتین بین فقها و مسلمیناجماعی است و قابل تردید و تشكیك نیست.
ب) حرمت نظر و نگاه زن و مرد اجنبی به یكدیگر
«قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم»
آیه اول، به قرینه آیه دوم و تقابل بین این دو آیه، خطاب بهمردان و متعلق خطاب زنان است; یعنی مردان چشمان خود رااز زنان فرو گیرند و به آنها نگاه نكنند و همچنین «قل للمؤمنات»خطاب به زنان بوده و متعلق خطاب، مردان هستند; یعنی زناننیز به مردان نگاه نكنند و یا از این قسمت آیه، حرمت نگاه بهزنان یا بخشی از بدن آنها معلوم میشود «ولایبدین زینتهن» بهزنان دستورداده شده كه زینتهای خود رابپوشانند وآشكار نكنندو منظوراز زینت، مواضع زینت است، چون كه خود زینت،بهخودی خود، حرمت آشكار كردن ندارد بلكه چون اظهار زینتموجب اظهار موضع آن و بدن زن میشود لذا آشكار كردن آنحراماست. (۱۷) بعضی، وجوب پوشش دارد وبه بیانی كه گذشتهر موضعی كه پوشش آن واجب باشد نگاه به آن حرام است.
ج) حرمت نظر و نگاه شهوانی
«قل للمؤمنین یغضوا منابصارهم ... و قل للمؤمنات یغضضن»متعلقغض در آیه، هركدام از زن و مرد است. و معنای غض بصر،بستن چشم و ترك نظر نیستبلكه كنایه است از ترك استمتاعهركدام از زن و مرد از دیگری، مگر از زوج و زوجه و مملوكه.پس استمتاع ولذت بردن هركدام از زن و مرد از دیگری جز در آندومورد، حرام است. حال اگر نگاه در موردی كه اصل آن جایزاست همراه شد با نوعی استمتاع ولذت و شهوت، همان چیزیاست كه آیه از آن نهی میكند. مرحوم، آیت الله خویی -رحمهٔالله علیه - میفرمایند: «فانها الایه تدل علی لزوم كف النظرالذی هو بعمنی الانصراف عن الشی تماما فتدل علی حرمهٔ جمیعانواع الاستمتاع من المراهٔ. ماعدا المملوكه والزوجه، و علیه فاذا ثبت منالخارج جواز النظر الی بعض اعضاء المراهٔ علم ان المراد من ذلك انماهوالنظر البحت لاالمشوب ینوع من الاستمتاع والتلذذ» (۱۸)
چ) جواز نظر و نگاه به صورت و دستبدون شهوت
«لاییدین زینتهن الا ماظهر منها». برای حرمت نظر به زن اجنبه، بهاین قسمت از آیه كریمه استدلال شد كه میفرماید: «لایبدینزینتهن» ولی این بخش نیز استثنایی دارد «الا ماظهر» مگر آنچه كهظاهر است. در باره این استثناء واقوال مختلفی كه ذیل آن بیانشدهاست ان شاءالله، در مساله پوشش وجه و كفین، به صورتمفصل بحثخواهد شد اما مختصرا باید گفت كه از «لایبدین»كهآشكار نكنند و بپوشانند، مقداری استثناء شده كه «الا ماظهر منها»است و منظور از «الاماظهر» به ضمیمه روایات، صورت و دستهااست در نتیجه صورت و دست از حرمت نظر به اجنبیه استثناءشدهاست.
▪ دراین مساله، سه قول دارند:
۱) جواز نظر به وجه كفین، بدون شهوت
۲) عدم جواز، مطلقا
۳) تفصیل بین دفعه اول كه جایز است و دفعه بعدی كهحرام است.
ج) مساله پوشش
در مساله پوشش نیز دو مساله، قابل بررسی است كه آیه كریمه،آن را بیان نموده است: یكی مساله پوشش فروج كه بین زن ومرد، یكسان است و دیگری مساله پوشش بقیه بدن، كه احكامیمخصوص به زنان بیان شدهاست.
▪ مساله پوشش فروج
مساله پوشش فروج، در این آیه كریمه برای مردان و زنان یكسان بیان شدهاست «یحفظوا فروجهم» خطاب به مردان و «یحفظنفروجهن» خطاب به زنان. معلوم میشود كه این حد از پوششكه مربوط به فروجاستبین زنان و مردان مشتركاست و تفاوتیبین آنها نیست اما خود آیه،اولا، به وسیله «بحفظوا» دلالتبرالزام دارد، یا این كه به صورت خبر آمدهاست كه تاكید بیشتریبر امر دارد و یا این كه لام امر، محذوف استیا جواب مشروطمقدر (۱۹) ولی در هر صورت شكی نیست كه دلالتبر الزام دارد.و ثانیا: كلمه حفظ در این آیه كریمه، به معنای پوشاندن فروجاست، به دو دلیل:
۱) به قرینه صدر آیه كه مساله غض بصر را مطرح میكند وبعدا مساله حفظ فروج را، معلوم میشود كه در مقابل نگاهنكردن دستور به پوشاندن میدهند. (۲۰)
۲) از امام صادق علیهالسلام ذیل همین آیه، نقل شدهاستكه فرمودند: هر آیهای كه در قرآن درباره حفظ فرج آمدهاست،منظور حفظ از زناست مگر این آیه كه منظور، حفظ از نگاه استكه همان پوشش است. «... كل شی فی القرآن من حفظ الفرج فهو منالزنا الا هذه الایه فهو من النظر»روایات زیادی نیز دلالتبر وجوب پوشش عورهٔ، در بابآداب حمام (۲۱) دارد. اضافه بر این كه سیره عملی قطعی، برپوشش عوره، موجود بوده و هست.
▪ مساله پوشش مخصوص زنان
«ولایبدین زینتهن» در این آیه، تا این جمله، احكام برای مردان وزنان یكسان بیان شدهاست وازاینجا به بعد، احكامی مخصوصبه زنان است و معلوم میشود كه زنان، در مساله پوششاحكامی بیشتر از مردان دارند.
اولا، زن باید تمام بدن خود را اضافه بر عورتین بپوشاند واین مساله، بین مسلمین متفق علیه است (۲۲) و آیه كریمه نیزدلالتبراین مطلب دارد:
۱) «یحقطن فروجهن» فرج در آیه، اشاره به همان عورتیناست و در مورد زنها چندین روایت وارد شدهاست مبنی براینكه تمام بدن زن عورهٔ است و در نتیجه،باید پوشانده شود; مثل«المراهٔ كلها عوره»، قال علیهالسلام: «انماالنساء عی و عورهٔ». (۲۳)
۲) «ولایبدینزینتهن» منظوراز زینت، مواضع زینتاست;یعنی بدن را باید بپوشانند و فروج هم كه وجوب پوشش آن،قبلا بیان شد.
۳) «ولایضربن یخمرهن علی جبوبهن» ظاهر آیه كریمه، ایناست كه زنها بدن را میپوشاندند ولی مقداری از گردن آنها بازبود كه این را هم میفرماید: بپوشانند.
ضمنا آیه «قواعد» (۲۴) میگوید كه زنان سالخورده میتوانندمقداری از پوشش خود را كنار بگذارند. معلوم میشود كه زناندیگر باید تمام بدن خود را بپوشانند. و همچنین آیه«جلباب» (۲۵) ظهورواضحی دروجوب پوشش كلبدن دارد; چونكه جلباب جامهای تقریبا سراسری است كه كل بدن را میگیرد،البته توضیح كامل آیه قواعد و جلباب ان شاالله بعدا میآید.
مرحوم، آیهالله حكیم - رضوانالله علیه - میفرمایند:
«یحب سترالمراهٔ تمام بدنها اجماعا بل ضرورهٔ من الدین و یشیرالیهقوله تعالی "ولیضربن یخمرهن علی جبوبهن ولایبدین زینتهنالالیعولتهن ..." وقوله تعالی " والقواعد من النساء" وصیحیح الفضیل وصیحیح الیزتطی (۲۶) وماورد فی حرمهٔ النظر الی الاجنبیه نباءعلیالملازمه بین حرمهٔ النظر و وجوب الستر المفروغ عنها فی ظاهرالض و الفتوی». (۲۷)
▪ مقدار استثنا از مساله وجوب ستر
در مساله وجوب ستر در این آیه كریمه، دو استثنا واقع شدهاست: یكی استثناء مقداری از ستر و دیگری مقداری از مردان یازنان كه حكم الزامی پوشش در مقابل آنها برداشته شدهاست. امامقدار استثناء از خود پوشش «الا ما ظهرمنها»برای روشن شدنمعنای این بخش از آیه كریمه قبلا باید چند نكته را بیان كنیم:
۱) منظور از زینت در آیه، خود زینت نیست; چون كهمسلما خود زینتبه خودی خود، حكم وجوب پوشش ندارد وآشكار كردن آن هم اشكالی ندارد (۲۸) بلكه منظور، مواضع زینتاست كه لازمه پوشاندن زینت، پوشاندن بدن و لازمه آشكاركردن آن، آشكار كردن بدن است.۲) استثناء «الا ما ظهر منها» متصل است نه منقطع; زیرا كهاولا،اصل در استثناء، متصل بودن است و منقطع بودن، احتیاجبه قرینه دارد كه در اینجا قرینهای وجود ندارد.
مگر این كه قول ابن مسعود را درتفسیر"الا ما ظهر"بگیریم كهمیگوید:منظور لباس رویی است.دراین صورت استثنا منقطعمیشود.ولی قولابن مسعود هم اولا"با قولابن عباس و سایرینكه تفسیر كردهاند به صورت و دست معارض است اضافه براینكه از ظاهر آیه هم چنین بر میآید كه مقداری از بدن كه قابلپوشاندن است میخواهد استثناء كند. وثانیا، ضمیر «منها» كه بهزینت ، برمیگردد، علامت این است كه مستثنی از جنسمستثنی منه است و استثناء متصل است و ثالثا، این كه لباس رالازم نیستبپوشانید، مثل كلام لغوی میماند; چون لباس،خودش برای پوشش است واگر لباس را همبناباشد بپوشاننداولا دور لازم میآید و ثانیا كسی چنین چیزی را نمیگوید.
۳) حال كه زینت مواضع زینتیعنی بدن شد و استثنا هممتصل شد مقدار استثنا شده از بدن چه مواضعی است؟
كاملا مشخص است كه اگر زنی در مقام پوشش بدن خود باشد وتمام بدن را بپوشاند تنها صورت و دست است كه خود به خودظاهر میماند، البته میتواند این دو موضع را نیز بپوشاند اما اگرنخواهیم كه عسر و حرج و زحمت زیادی بر او تحمیل كنیم،صورت و دست او باز میماند و منظور «الاماظهر منتها» هم بهقرینه روایات، همین دو موضع یعنی صورت و دست است.
● چند نمونه از روایات
▪ روایهٔ ابیالجارورد «الا ما ظهر منها» فهی الثیاب و الكحل والخاتم و خضاب الكف و السوار (۲۹)
▪ صحیحه زراره «الا ماظهر منها» قال الكحل والخاتم (۳۰)
▪ ابی صیر ... «الا ما ظهر منها» قال الخاتم والمسكه (۳۱) وقول ابن عباس ... رفعه الوجه و یاطن الكف (۳۲) و قول مرحومشیخ طوسی - رحمهٔاللهعلیه - اجمعوا ان الوجه والكفان لیسابعورهٔ الجواز اظهارها فی الصلاهٔ (۳۳) و قول ومرحوم علامه طباطبایی - رحمهماالله - (۳۵) البته قابل تذكر است كه در روایات، سرمه چشم كنایه ازصورت، والنگو كنایه از دست است كه مواضع این زینتهاهستند. در نتیجه آیه كریمه از مقدار پوشش لازم، وجه و كفین رااستنتاء كردهاست. علاوه براین كه این بخش از آیه نیز دلالتبرعدم لزوم پوشش وجه وكفین دارد:«ولیقربنیخمرهنعلی جیوبهن» باید به وسیله روسری خود، گردن و سینههای خود رابپوشانند. آیه كریمه، در مقام بیان حد و كیفیت پوشش زناناست وابتدا، حفظ فروج و بعد، آشكار نكردن مواضع زینت رابیان نمودهاست. تنها موضعی كه باقی مانده و ممكن است كهگمان شود كه جزو استثنا «الا ماظهر منها» میباشد، گردن وسینهها است كه دستور میدهد این موضع را نیز بپوشانند اگرصورت و دست هم كه بیشتر از گریبان آشكار است و بیشترمورد توهم استثنا «الا ماظهر منها» میباشد لازم بود پوشاندهشود، باید آیه كریمه آن را بیان میكرد.
مرحوم، آیت الله حكیم - رحمهٔالله علیه - میفرمایند: «ولایضربن یخمرهن علی جبوبهن» مشعر باختصاص الحكمیالجیوب فلا یعم الوجوده. (۳۶) مرحوم، علامه طباطبایی - رحمهٔاللهعلیه - میفرمایند: (۳۷) «... ولیلقین باطراف مقانعین صدورهن لیسترتها بها». مرحوم، طبرسی - رحمهاللهعلیه - میفرمایند: «امرن بالقاء المقاتععلی صدورهن تعطیه لنحورهن ... قال ابن عباس: تغطی شعرها وصدرها و ترائبها و سوالفها» (۳۸)
۴) مساله پوشش وجه و كفین
دراین باره، میان فقها و مفسرین، اختلاف نظر است. عدهای قائلبه وجوب پوشش صورت ودستهاودرمقابل، عدهای قائلبه عدموجوب پوشش شدهاند. علاوه براین كه همه قائل شدهاند كهپوشاندن آن بهتر است. اما هركدام برای نظریه خود، ادلهای ازآیات و روایات بیان كردهاندكه جهت تكمیلبحث ارائه میشود.
ابتدا ادله قائلین به وجوب پوشش را بیان میكنیم همراه باجوابی برای هركدام و بعد، ادله قائلین به عدم وجوب پوشش.
۵) ادله وجوب پوشش وجه و كفین
▪ دلیل اول:
اطلاق آیه غض «یغضوا من ابصارهم»میفرماید چشم فرو گیرید و نگاه نكنید. این كلام، اطلاق دارد ودر نتیجه، همه جای بدن را میگیرد از جمله، وجه و كفین را. بعدمیفرمایند: باالملازمه هرجایی از بدن را كه نباید نگاه كرد زنلازم استبپوشاند از جمله، وجه و كفین را.
جواب دلیل اول:اولا، آیه اطلاق ندارد وحذف متعلق همدلیل بر اطلاق نمیشود; چون متعلق معلوم بوده و حذفشدهاست وجود كلمه «من» شاهد بر عدم عمومیت در متعلقاست;چون تبعیضیهاست. مرحوم آیهٔالله حكیم(ره) میفرمایند:«والامر بالغض لاعموم فی متعلقه وحذفه لا یقتضیه اذ حمله علیالعموم لكل شیء ممتنع ولاسیما بملاحظه التعبیر بقوله تعالی"منابصارهم" فان كلمه من ظاهره فی التبعیض والظاهر كونه یلحاظالمتعلق و تقدیر كل شی من بدن المراهٔ لاقرینهٔ علیه بلالمناسبجدابقرینهٔ مابعده ان یكون متعلقه الفروج» (۳۹) و مرحوم، علامهطباطبایی - رحمهٔاللهعلیه - نیز متعلق را فروج گرفتهاند: «ویكونمدلول الایه هوالنهی عن النظر الی الفروج» (۴۰) ثانیا: هیچ ملازمهایبین حرمت نگاه و وجوب پوشاندن نیست. همانطوری كهعدهای از فقهاء فرمودهاند، نگاه زن به بدن مرد حرام است ولیبرای مرد پوشاندن واجب نیست.
▪ دلیل دوم:
«لایبدین زینتهن الاماظهر منها» میفرمایند: اطلاق«لایبدین زینتهن» وجه و كفین را نیز میگیرد كه جزو زینتهاییاست كه نباید آشكار شوند ومیگویند: منظور از استثنای«الاماظهر منها» هم، بدن نیست، بلكه منظور، لباس است;كمااینكه ابن مسعود گفته است.
جواب:اولا، با وجود استثنای «الاماظهر منها» بلافاصله بعداز «لابیدین» اطلاقی منعقد نمیشود. ثانیا، قول ابن مسعودمعارض استبا قول ابن عباس و دیگران. ثالثا: لازمه قول ابنمسعود، منقطع بودن استثناء ولغویت آن است; زیرا اگر بگوید:لباس را لازم نیستبپوشانید، كلامی لغو است; چون قابلپوشاندن نبوده و دور لازم میآید. رابعا: روایات زیادی داریممبنی براینكه منظور از استثناء وجه و كفین است كه روایاتبعدا میآید.
▪ دلیل سوم:
«لایبدین زینتهن الا لبعولتهن ....» مرحوم، آیهٔاللهخویی - رضواناللهعلیه - برای اثبات وجوب پوشش وجه وكفین، به این قسمت از آیه، استدلال كردهاند و فرمودهاند:«هرچند از قسمت اول آیه، كه استثناء «الا ماظهر»دارد، وجوبپوشش كل بدن، غیر از وجه و كفین و عدم وجوب پوشش وجهو كفین استفاده میشود، ولی قسمت قبل، در مقام بیان حكمظاهر شدن قسمتی از بدن است نه بیان حكم اظهار بدن برایدیگران و حكم اظهار بدن برای دیگران را قسمت دوم، یعنی«لایبدین زینتهن الا لبعولتهن» بیان میكند كه مطلقا بدون هیچاستثنایی آیه كریمه میفرماید: جز برای شوهر... بدن را آشكارنكند. در نتیجه، در مقام اظهار برای دیگران، هیچ موضعی از بدناستثناء نشدهاست وفقط بعضی ازافراد استثناء شدهاند. پس تمامبدن حتی وجه و كفین، در مقابل مردان باید پوشیده باشد. و اینكه قسمت اول كه همراهاستثنااست فقط حكم ظهورفی حدنفسهرا بیان میكند و قسمت دوم، حكم اظهار برای دیگران رامیفرماید: فعل"بداء"اگر متعلق آن بدون "لام" بیاید معنایآشكارنكردن در مقابل پوشاندن دارد و اگر متعلق آن همراه "لام"باشد معنای پوشاندن در مقابل ارائه به دیگران دارد لذا قسمتاول، معنای ظهور فی نفسه و قسمت دوم، معنای اظهار برایدیگران را دارد.
«البداءبمعنیالمظهوركمافی قوله تعالی"بدت لهماسؤاتهما"والابداء بمعنی الاظهار فاذا كان متعلقا بثی و لم یكن متعدیا یا للام یكونفی مقابل الستر واذا كان متعلقا باللام كان فی مقابل الاخفاء بمعنیالارائه والاعلام ومن هنایظهرمن آلایه الكریمه فان قوله عز وجل اولا«ولابیدین زینتهن الا ما ظهر منها» انما یعبد وجوب ستر البدن الذی هوموضع الزینه و حرمهٔ كشفه ماعدا الوجه والكفین فی حین ان قوله ثانیا«ولابیدین زینتهن الا لبعوتهن» یفید حرمهٔ اظهار بدنها وجعل الغیرمطلعا علیه واراءته مطلقا من دون فرق بین الوجه والیدین (۴۱)
بعدا ایشان روایاتی را كه وجه و كفین را استثناء كرده توجیهمیكنند و تطبیق میدهند بر نظر خودشان، میفرمایند: روایاتیكه وجه كفین را استثناء كرده مربوط به همان قسمت اول آیهاست كه خود آیهاستنثادارد و روایاتی كه وجوب پوشش وجه وكفین رابیان میكند. (۴۲) مربوط به قسمت دوم آیهاست.«فان هذهالایه تصدیلبیان حكمین،حكمالظهورفی نفسه عنداحتمال وجود ناظرمحترم وحكمالاظهارللغیر عندالقطع بوجود ناظرمحترم والذی یطهرانالروایات الوارده فی تفسیر هذه الایه الكریمه تؤكد ماذكرناهمنالتفصیلفانبعضهانسالعنالقسمالاول وبعضهاعنالقسمالثانی». (۴۳)
اساس استدلال ایشان براین است كه معنای فعل«لایبدین» با آوردن و یا نیاوردن "لام" تغییر میكند در صورتی كهدر مقام استعمال، غیر از آن ممكن نیست; چون كه آیه، اولا،میخواهد مقداری ازبدن را كه حكم وجوبی پوشش دارد ومقداری كه حكم وجوب پوشش ندارد بیان كند و در مقامتعرض به افراد دیگر نیست، لذا متعلق را همراه با "لام" نیاورد وثانیا، میخواهد حكم زن در مقابل دیگران را بیان كند، پسمجبور است متعلق را همراه "لام" بیاورد. اما این كه معنای فعلتغییر پیدا میكند صرف استظهار است ودلیلی ندارد. لغوی هماین را نگفتهاست. ثالثا، حكم ظهور فی حد نفسه یا احتمالوجود ناظر محترم یعنی چه؟ اگر ناظر نیست كه اصلا حكمپوشش هم نیست و در صورت احتمال اگر احتمال عقلانی وقوی است كه مثل وجود ناظر است و حق ندارد خود را برهنهكند واگر احتمال غیر عقلانی و ضعیف است مثل عدم وجودناظر است، پس دراین صورت، با معنای ایشان هیچ موردیبرای قسمت اول آیه باقی نمیماند. رابعا، توجیه روایاتقرینهای ندارد و صرف احتمال است.
نویسنده: احمد فقیهی
پینوشتها:
۱- طبرسی، مجمع البیان، (طهران:العملیهٔاسلامیه، ۱۳۸۳ ق)، ص ۱۳۷;فیروزآبادی، قاموسالمحی، (بیجا: موسسهالرسالهٔ، ۱۴۰۷ه)، چ دوم،
۲- الزبیدی،تاجالعروس،(بیروت:دارمكتبهٔالحیاهٔ،);آلوسی، روحالمعانی،(بیروت: داراحیاءالتراثالعربی،)،ج ۱۸، ص ۱۳۸
۳- فیروزآبادی،پیشین;جوهری،الصحاح،(بیروت:دارالعلمالهلایین،); راغب اصفهانی،مفردات راغب،(بیروت: دارالمعرفهٔ،)
۴- احمدبنفارس، مقایس اللغه،(مصر: شركتمكتبه، ۱۳۹۲ ق)،چ دوم،اصل یدل علیتقنح فیالشی و من ذلك الفرجه
۵- مفردات راغب،پیشین:?/p>
منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
پینوشتها:
۱- طبرسی، مجمع البیان، (طهران:العملیهٔاسلامیه، ۱۳۸۳ ق)، ص ۱۳۷;فیروزآبادی، قاموسالمحی، (بیجا: موسسهالرسالهٔ، ۱۴۰۷ه)، چ دوم،
۲- الزبیدی،تاجالعروس،(بیروت:دارمكتبهٔالحیاهٔ،);آلوسی، روحالمعانی،(بیروت: داراحیاءالتراثالعربی،)،ج ۱۸، ص ۱۳۸
۳- فیروزآبادی،پیشین;جوهری،الصحاح،(بیروت:دارالعلمالهلایین،); راغب اصفهانی،مفردات راغب،(بیروت: دارالمعرفهٔ،)
۴- احمدبنفارس، مقایس اللغه،(مصر: شركتمكتبه، ۱۳۹۲ ق)،چ دوم،اصل یدل علیتقنح فیالشی و من ذلك الفرجه
۵- مفردات راغب،پیشین:?/p>
منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست