چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
وبلاگ، منبرهای دیجیتال
نوشتار حاضر، دیداری تازه با نسل جدیدی از بلندگوهای مدرن است كه پس از توضیحاتی كوتاه درباره نفوذ و گستره اینترنت، به یكی از امكانات بدیع و شگفت آن میپردازد كه وبلاگ نام گرفته و اكنون شهرت عالمگیری یافته است. امكانات بیحد و اندازه این پدیده پرتوان و جذّاب، همگان را وامیدارد كه برای ابلاغ مرام یا اظهار آرمانهای شخصی یا ملّی یا الهی خود، بدان روی كنند، و از قابلیتها و خدمات رایگان آن سود برند. نیز پارهای از برتریها، امكانات، كاراییها و امتیازهای آن را میشمارد و آنگاه با دیگر رسانههای مرسوم ـ به ویژه نشریات كاغذین ـ مقایسه میگردد. سپس این نكته را یادآور میشود كه آیا توجیهی برای غفلت نویسندگان دینگرا، از این محیط پر جنب و جوش و فعال، و بی مهری بدان وجود دارد. وبلاگ نویسی، این توانایی را دارد كه نوع جدید و مدرنتری از تبلیغ دینی را پذیرایی كند: تبلیغ دیجیتالی.
كلید واژگان: اینترنت، وب، وبلاگ، دین، رسانه، تبلیغ.
● از غار نوشت تا تار نوشت
انسان كه ارسطوییان، او را حیوان ناطق مینامند، تعریفها و ممیزههای دیگری نیز دارد كه عینیترین آنها قدرت و امكان ثبت دریافتهای درونی و پیرامونی خویش است. او میتواند دانستهها، شنیدهها، دریافتها، تأثرات، عواطف، هیجانها و حتی واگویههای درون بیتاب خود را ثبت و یا اظهار كند. انسان مدرن كه بیش از اسلاف و نیاكانش به فردیت خود میاندیشد و برای خود وجودی مستقل از اجتماع میبیند و ذوب شدن در گرایشهای فراگیر جامعه را تاب نمیآورد، تعریف دیگری را نیز برای خود میجوید. در این تعریف جدید، او موجودی است فرهنگنگار و اندیشهگزار كه بی وقفه در كار تمدنسازی و بیرون كاوی است و هرگز سهم خود را در چرخه بیمداری زندگی از یاد نمیبرد. مدنیّت مدرن و حتی سنتی او از همین جا آغاز میشود و شاید روزی ـ روزگاری در همین جا نیز آرام گیرد و پایان پذیرد.
او، نگارش و گزارش خود را از آنچه دیده، شنیده، فهمیده و یا به دیگر حواس خود دریافته، از تبدیل دیوارههای غار زندگی به تابلوهای نقاشی آغاز كرد و سپس خط را آفرید و پاپیروس را به كار گرفت و تا كاغذ و چاپ و نهضت گوتنبرگی و روزنامهنگاری و مقالهنویسی و... از پای ننشست. برایند همهی آن تجربههای ساده و پیشرفتهای لاكپشتی، اكنون در صفحههایی از جنس نور و موج و شیشه نمودارند: وب.
این صفحههای دیجیتالی كه نَسَب به دیوارههای غار میرسانند، میزبانی به دست و دل بازی شبكه جهانی اینترنت دارند كه در هر خانهای، گوشهای و حتی گاه اتاقی را در اختیار خود گرفته است. چنین است كه میتوان گفت مسیر اطلاع رسانی و تاریخ فرهنگ نگاری و اندیشه گزاری انسان كه با غار نوشت آغاز شده بود، اكنون به تار نوشت،(۲) بار انداخته است. بیهیچ شك و گمانی پدیدهی بزرگ قرن حاضر را، باید همین معجزه انسان معاصر در پهنهی اطلاع رسانی و پردازش گری WWWها دانست. شهروندان جهان، به اختیارِ توأم با ناگزیری، ذهن و روح خود را چنان تسلیم این فضاهای مجازین و كاوشگریهای آن كردهاند كه گویی باغچهای كوچك در حیاطی خلوت و سنتی، زیر پای مرغان گرسنه خانگی قرار گرفته است.
حجم عظیمی از این سرزمین عجایب را وبلاگها یا وبلاگ شهر تشكیل میدهد. حضور شتابان و بی امان این نشریههای شیشهای، چنان است كه «وبلاگ» كلمه قرن نام گرفت. به گفته آمارها، بسامد هیچ كلمهای در سدهی حاضر، به پایه و شمار «وبلاگ» نمیرسد.(۳) اگر كسی در اول آوریل سال ۲۰۰۴ كلمه «وبلاگ» را در گوگل جستجو میكرد، عدد ۲۴ میلیون را میدید؛ اما یك هفته پس از آن، نتیجه همین جستجو سه میلیون فربهتر شد و در سوم ژانویه ۲۰۰۵، خود را به رقم ۳۵ میلیون نیز رساند.(۴) نیز بر اساس آخرین آمارها چهار میلیون و پانصد هزار وبلاگ به زبانهای مختلف در جهان وجود دارد كه پیشبینی میشود این رقم در سال ۲۰۰۶ از مرز ۶ میلیون نیز بگذرد.(۵) اگر همین تعداد را در شمار فراوان خوانندگان و وبگردان ضرب كنیم، عدد شگفتی سر برمیآورد كه هماره آرزوی همه نویسندگان و صاحبان هر گونه رسانهای بوده است .
● ایران نت
بیش از یك دهه از ورود اینترنت به ایران میگذرد. در این مدتِ نه چندان طولانی، همهی ایرانیان هم داستان با همهی مردم جهان این معجزهی بشری را، آغوش استقبال گشودهاند و آن را توانمندترین فناوری انسان معاصر در عرصههای اطلاعرسانی، آموزش، تحقیق، تبلیغ اندیشه، تبلیغات تجاری، اخبار، سیاست، اعتراض، تجارت، جشن، همایش، آمار، جنگ روانی، رایزنی، طنز، بازی و تفریح، مكاتبات، مخابرات، ارتباطات شخصی، تخلیههای روانی، دانلود نرمافزار، اینترنت، وبلاگ، كامپیوتر و.... یافتهاند. قابلیتهای بیشمار، دسترسی آسان، تنوع، جذابیتهای سمعی ـ بصری، مخاطبیابی آسان و هزاران دلیل دیگر، اینترنت را تابوی تمدن مدرن كرده است؛ تابویی كه شكستن آن نه ممكن است و نه لازم. میتوان گفت و از عهده نیز برآمد كه اگر كسی سرگذشت مدنی انسان را به دو دورهی قبل و بعد از اختراع اینترنت تقسیم كند، چندان بیراه نرفته است.
مقابله و مواجهه قهرآمیز با این پدیدهی قهار، به هر دلیلی كه باشد، تجربههای خوشایندی را نصیب مخالفانش نكرده است. چینیها، بیشترین و طولانیترین مقاومت را در برابر لشكر سایتها و WWWها كردند. نتیجهی این نزاع توانفرسا، آن شده است كه اكنون این كشور پهناور و پرجمعیت، بیشترین كاربران اینترنتی را در جهان، پس از آمریكا دارد!
بر اساس مطالعات «گروه پژوهشی مدار» تا پایان سومین فصل سال ۲۰۰۲، بیش از دو میلیون نفر در ایران به اینترنت دسترسی داشتهاند. این رقم نسبت به سپتامبر ۲۰۰۱، افزایش صد درصدی از خود نشان میدهد و به حتم همین سیر را در سالهای پسین، ادامه خواهد داد. آماری كه از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اعلام شده است، ارقام شگفتتری را نیز نشان میدهد. بر اساس این آمار، در پایان سال ۱۳۸۱، هفت میلیون نفر كارت اینترنت خریدهاند. این آمار و ارقام نسبت به سال ۸۰ ، از حدود ۹۰% افزایش خبر میدهد. این همه در حالی است كه هزینه اتصال به این شبكه جهانی اینترنت در ایران، بسیار بیش از برخی كشورهای دیگر است .اینترنت در ایران مانند بسیاری دیگر از رسانهها چندان جایگاه و مرتبه واقعی خود را نیافته است. به دلیل حساسیتهای اخلاقی و سیاسی، بسیاری از سرزمینهای آن ممنوع الورودند و برای شمار فراوانی از كاربران، هنوز بیش از وسیلهای برای سرگرمی و گذران وقت نیست. در ایران، رسانهها و مراكز سنتی، به سختی جای خودرا به این رقیب جوان و تازه نفس میدهند ؛ اما این سیل را بیش از این سد نمیتوان كرد و گویا اینجا نیز غیر تسلیم و رضا نیست چارهای.
بیش از این نیازی به گفتن دربارهی اهمیت و گستره و كارایی اینترنت در جهان و ایران نیست. آنچه اكنون در كانون توجهات ملّی قرار گرفته است، بهینه سازی روشهای اینترنتپردازی و چگونگی استفاده از این گنجینهی دیجیتالی است.
● وبلاگ و وبلاگنویسی در ایران
اینترنت، خود پدیدهای شگرف است و تا كنون نیز شگفتیهای بسیاری آفریده است ؛ اما در میان همهی امكانات و شعبده بازیهای او، وبلاگ حكایتی دیگر دارد كه بس شنیدنی و بسیار یادكردنی است.
وبلاگها، فضاهای رایگان یا ارزان اینترنتی هستند كه یادداشتهای شخصی یا پاره نوشتههای ناویراسته نویسندگان حرفهای و بیشتر غیر حرفهای، و نیز آخرین رهیافتهای علمی یا عاطفی آنان را در خود جای میدهند و در دیدرس میلیونها رهگذر آشنا و ناآشنا میگذارند. به عبارت دیگر Weblog یا Web ligمكان و فضایی در شبكهی جهانی اینترنت است كه معمولا مبدئی شخصی و غیر تجاری دارد. تفاوت عمدهی آن با سایت یا وب سایت، در رایگان بودن آن و بهرهگیری بی مزد و منت از سرورهای عمومی است. نیز وبلاگها بر خلاف اكثر سایتها در فاصلههای زمانی كوتاه (گاه هر یك ساعت و حتی كمتر از آن) به روز میشوند و گسترهی عظیمی از موضوعات را پوشش میدهند. تفاوت ظریف دیگری كه میتوان میان وب سایت و وبلاگ شمرد، وسیله بودن اولی، و موضوعیت داشتن دومی است ؛ یعنی سایتها معمولا برنامه و وظیفهای جز گزارش و نمایاندن چهره سازمان یا مركز یا حزب یا گروهی را ندارند.
بدین رو بیشتر به مثابه كاتالوگ یا دفترچه راهنما عمل میكنند. اما نوشتن و بودن در وبلاگ، خود موضوعیت دارد و بخش فعالی از زندگی وبلاگنویس است. شاید بتوان تفاوتی را كه میان دفترچه یادداشتهای شخصی با سررسید كارپردازان میبینیم، میان وبلاگ و وب سایت هم دید.
اطلاعاتی كه در چنین مكانهایی درج و ثبت میشود، مجموعهای از روزنوشتهای صاحب صفحه، همراه پیوندها و لینكهای برگزیده او است كه از این رهگذر خواننده خود را علاوه بر نشاندن بر سر سفره دل، به شبكه هزار توی سایتها و وبلاگهای دیگر نیز میبرد.
وبلاگ (Weblog)یا بلاگ (Blog) كه تركیبی است از دو كلمه web به معنای شبكه جهانی و log به معنای گزارش روزانه یا روزنوشت، به یادداشتهایی گفته میشود كه یك یا چند نفر به صورت روزانه یا هفتگی یا گاه به گاه مینویسند و به اینترنت میسپارند. لاگ (log)، چندین معنای دیگر نیز دارد كه از آن میان، برابرهای فارسی زیر با وبلاگ، تناسب بیشتری مییابد:
قطعه، دفتر روزانه، ثبت رخدادها، سررسید.
بدین رو، هم وجه نامگذاری وبلاگ آشكار میشود و هم میتوان معادلهای فارسی«روزنوشت»، «روزنگار» و یا «تارنوشت» را برای آن برگزید.
پرشین بلاگ (persianblog) كه خود را اولین سرویس وبلاگ ویژه فارسی زبانان و بزرگترین جامعه اینترنتی فارسی نویسان میداند، تعریفی گویا از وبلاگ را در صفحه نخست خود نشانده است.
وبلاگ، محیطی است كه به شما امكان انتشار ایدهها، افكار و دیدگاههای خود، همانند یك روزنامهنگار را میدهد. احتیاجی نیست كه یك مقاله و یا داستان طولانی بنویسید، بلكه یك وبلاگ نویس ذهنیات خود را پیرامون مسایل مورد علاقهاش ارائه میكند؛ بدون اینكه این ایدهها به طور كامل بررسی شده باشند یا مثلا" از لحاظ دستور یا زیبایی جمله در حد عالی باشند. عاملی كه باعث محبوبیت و رشد سریع پدیده وبلاگ در میان كاربران اینترنت شده است، راحتی استفاده از این ابزار میباشد. با استفاده از سیستمهای موجود در وبلاگ، بدون نیاز به صرف وقت و هزینه برای طراحی كامل یك سایت اختصاصی، تنهابا پر كردن چند فرم تحت وب میتوانید شروع به نوشتن مطلب در قالب یك سایت اختصاصی كنید.
وبلاگها غیر رسمیترین رسانههای مردمیاند؛ به همین دلیل، هیچ گونه تعریف رسمی و ضابطه دست و پاگیری را بر نمیتابند. گذری كوتاه در نوشتهها و اشارات وبلاگنویسان، نشان میدهد كه آنان خود ترجیح میدهند وبلاگ را با یك كلمه یا یك تركیب ساده تعریف كنند؛ كلماتی مانند مجله شخصی، كافه اینترنتی، پاتوق، دفترچه باز، دلنوشته، پنجرهای به جهان بیرون، روزنوشت، روزنگار، یادداشتهای خصوصی.به گمان نگارنده نیز، همین كلمات ساده و رایج، شناخت درستتر و گویاتری از وبلاگها به ما میدهد؛ اما نگاه علمیتری نیز میتوان به آنها انداخت.
بشر در طی چند سال گذشته، قدم در دنیای جدیدی گذاشته كه بدون شك یكی از مهمترین دستاوردهای آن تحول و دگرگونی اساسی در ارتباط با نحوه نشر اطلاعات است. به كارگیری پتانسیلهای وب در نشر دانش و اطلاعات، ضمن غلبه بر محدودیتهای زمانی و مكانی، حق انتخاب مخاطب را ارج نهاده و بستری مناسب برای تعاملات اطلاعاتی دو سویه فراهم نموده است. در این میان وبلاگ (weblog) یا بلاگ (blog) یكی از جذابترین ابزارهایی است كه به افراد امكان میدهد تا نظرات، افكار و اندیشههایشان و هر آنچه را كه در دل دارند، به جهانیان باز گویند. امكان انتشار اندیشهها و عقاید تا به امروز تنها برای بخش خاصی از جامعه، همچون نویسندگان، اندیشهمندان، دولت مردان و ادیبان فراهمبوده است؛ اما وبلاگ این امكان را برای اقشار مختلف، اعم از زن و مرد، و پیر و جوان ایجاد كرده است. فرض كنید ابزاری ارزان قیمت برای انتشار مطالب در اختیار هر صاحب قلمی باشد كه بتواند با استفاده از آن، اخبار، گزارشها، عقاید، دیدگاهها و نقطه نظرات خود را در رابطه با موضوعات مورد علاقهی خود، بدون محدودیتهای مرسوم بیان كند. و مهمتر از آن، از نظرات مخاطبان نسبت به مطالب منتشر شده نیز آگاهی یابد. آیا شما علاقهمند به استفاده از چنین ابزاری نخواهید بود؟ آیا تمایل به داشتن یك رسانه شخصی ندارید كه در آن بتوانید موضوعات مورد علاقهی خود را بیان كنید؟(۶)نیز میتوان افزود كه وبلاگ و وبلاگنویسی، بخشی از توانایی و فضایی است كه اینترنت به رایگان در اختیار میلیونها مهمان خوانده و ناخوانده خود گذاشته است تا در آنجا اندیشهها و آرزوهایشان را به قلم آورند، و با همدلان ناآشنا و گاه آشنا دردِدل گویند و تلخیهای زندگی فرو شویند و یا دیگران را از شیرینیهای درون خویش كام بخشند. این صفحههای شیشهای كه همه گونه فاصلههای زمانی و مكانی را میان نویسنده و خواننده برداشته است و نوشتن در آنها همزمان است با خواندن آن برای هر كس كه در هر جای دنیا آن لاین باشد، روزنامهها یا مجلات شخصی انسانهای بیشماری است كه نویسنده، سردبیر، ویراستار، ناشر، موزّع، حروفچین، صفحهآرا و طراح آنها یك نفر است؛ یعنی نویسنده، سردبیر مجله خویش است ونیز ناشر و ویراستار آن و... هر كه را كه در سر اندیشهای است یا در دل سودایی، با هر انگیزهای، میتواند مجلهای در این بیكرانه هزار تُو راه اندازد و در هر فرصت كه خود خواست یا توانست، صفحهای و حتی جمله یا كلمهای بر آن بیفزاید یا از نوشتههای پیشین بكاهد. همهی آنان كه خواهان گفتن و نوشتن و اظهار وجودند، میتوانند با كمترین هزینه، تابلو و پرده آشكاری از احساسات و اندیشههای خود را پیشچشم هزاران رهگذر (وبگرد) نصب كنند و خود بایستند و تأثیر سخن خویش را به چشم ببینند. بدین ترتیب وبلاگ، یعنی ارتباط آسان، رایگان، دوسویه، دلخواه و همگانی با هر چشم و دلی كه گذارش به خانهی نوری ما میافتد، یا به دعوت ما میآید. نخستین وبلاگ ایرانی در شهریور سال ۱۳۸۰ روی شبكه اینترنت ظاهر شد. یك ماه طول كشید تا وبلاگ دوم نیز از راه برسد؛ اما دو ماه پس از تولد دومین وبلاگ، شمار وبلاگهای ایرانی به ۱۲۰ عنوان رسید. هماكنون علیرغم اینكه بیش از سه سال از عمر این نشریههای الكترونیكی در ایران نگذشته است، موجهای بسیاری از هر سوی این دریای متلاطم گردن افراشته و طبقات مختلفی از جامعه را به خود مشغول كرده است. نویسندگان وبلاگ، از میان همه اصناف و سطوح اجتماعی، و از دل جامعه سر برآوردهاند؛ از نام آشناترین اندیشهوران تاگمنامترین جوانان كشور. هر چند آمار دقیقی از شمار وبلاگهای ایرانی در دست نیست، اما از سوی منابع معتبر جهانی، زبان فارسی، زبان چهارم وبلاگ نویسی در جهان اعلام شده است. اما همان طور كه از شابِك كتابهای فارسی نیز پیدا است، این زبان رتبه خوشایندی در تألیف و روزنامهنگاری ندارد.
در خرداد ماه ۱۳۸۳ اولین جشنوارهی وبلاگ نویسان ایرانی، در تهران برگزار شد. شركت كنندگان در این همایش بدیع، جوانان فرهیخته و ذوق مندی بودند كه هر یك، روزانه بخشی از وقت خود را به وب نویسی یا وبگردی اختصاص داده بودند. آنان وبلاگ نویسی را بخشی از هویت جدید خود در جهان امروزین میدانستند و همگی مصمم به گسترش كمّی و كیفی وبلاگهای خود بودند. نخستین جشنواره دانشجویان وبلاگنویس ایران نیز در نخستین فصل سال ۱۳۸۴ برگزار میشود. به گفتهی دبیر جشنواره: «این همایش، شامل رقابت در چهار حوزهی موضوعی و فنی است، و همچنین نخستین نمایشگاه وبلاگ را كه گردهمایی برترین وبلاگنویسان دانشجویی ایران است، در خود جای داده است. بدین ترتیب ایجاد ارتباط و رقابت دانشجویان وبلاگنویس، از اهداف این جشنواره است، كه تشویق كننده استفاده هر چه بیشتر از وبلاگ، و زمینهساز شكلگیری گروههای دانشجویی وبلاگنویس در همهی دانشگاههای كشور خواهد بود.»(۷) این خبر زیر نیز خالی از عبرت و تأمل نیست:
به گزارش بخش خبر «سایت اخبار فناوری اطلاعات ایران» از «خبرگزاری سینا» بر اساس گزارش روابط عمومی سازمان ملی جوانان ایران، تنها باگذشت ۱۲ روز از برگزاری مسابقهی «وبلاگ نویسی جوانان و امام خمینی ره» بیش از ۲۰۰۰ وبلاگ نویس تاكنون در این مسابقه شركت كردهاند.
اكنون هزاران وبلاگ فارسی در اینترنت هر روز، به روز میشوند و هر یك خواندنیترین مطالب همسو با موضوع انتخابی خود را روی صفحه وب میگذارند. برخورداری از چنین فضاهای كاملاً منعطف و آماده هرگونه قابلیتگذاری، كه مصون از محدودیتهای مرسوم است، نویسندگان ایرانی را بر آن داشته است كه تفكرات و آرمانهای خود را در این دریای بیساحل، شناور كنند و همچون نامهای در بطری، به هر سو بفرستند. این رسانه بدیع و مدرن، به نویسندگان و دارندگان خود اجازه میدهد كه به دور از قید و بندهای معمول و قالبهای تكراری، از رنجها و دریافتها و امیدهای زنده خود بگویند وبخوانند و یا درباره نوشتههای دیگران نظر دهند. «وبلاگستان، شهری است كه در آن هر كس در خانه خود نشسته است و به اختیار خود پنجرهای از دنیای درون خود به بیرون گشوده است.»(۸)
این نیز گفتنی است كه نباید نقش این ابررسانههای مدرن را در همهی كشورها یكسان دانست. در مناطقی از جهان كه روزنامهها و رسانههای مشابه آن، بار و كاركرد احزاب را نیز به دوش میكشند، و گاه به آموزشكدههای سیار نیز تبدیل ماهیت و تغییر شغل میدهند وبلاگها حضور و ظهوری قویتر دارند و نقش آفرینی آنها را به عیان میتوان دید.(۹) كاركرد آموزشی وبلاگها نیز، موازی با دیگر كاراییهای آن شگفتآور است؛ تا آن جا كه گفتهاند: «وبلاگها بزرگترین تولید كنندگان محتوای آموزشی در اینترنتاند».(۱۰)
امتیاز دیگر وبلاگ، استقلال آن است، از آنجا كه وبلاگها هزینهای جز تلفن و اینترنت، بر نویسندگان خود تحمیل نمیكنند، قادر به حفظ استقلال مالی و فكری خود هستند. نیك میدانیم كه استقلال و خودمختاری، آرزوی همهی صاحبان قلم و اندیشه است. آنچه بیش از همه این آرزو را برای جمع كثیری از اهالی قلم دور از دسترس كرده است، وابستگیهای مالی آنان و یا اكثر رسانهها به مراكز قدرت و سرمایه است. ایستادن بر روی پاهای خود، وبلاگ نویسان را امكان داده است كه بتوانند دربارهی آنچه میخواهند و میپسندند، قلم زنند. آیا هیچ نویسندهای را میتوان یافت كه بتواند دربارهی شخصیترین عواطف و گرایشهای خود، در جایی غیر از وبلاگش بنویسد؟ استقلال و ناوابستگی، امتیاز ویژهی وبلاگها است و همین برتری، موجب شده است كه وبلاگ نویسان بتوانند شانهی خود را از زیر بار هر نوع مسئولیتی خالی كنند و همان را بنویسند كه در اندیشه و قلبشان میگذرد. بله؛ باید پذیرفت كه این سكه روی دیگری نیز دارد؛ زیرا پاسخگو نبودن به هیچ مرجع رسمی و غیررسمی، بسیاری از وبلاگها را به خانههای فساد و دریدگیهای چندش آور بدل كردهاست. نویسندهای كه خود را متعهد به هیچ مقام و مرامی نداند و دادگاه وجدان اخلاقی خود را نیز مُهر و موم كرده باشد، چگونه خواهد نوشت، و چه زهرجان گزایی در روح خوانندگان خود خواهد ریخت؟ بهیادآوریم كه هر مقالهای در هر روزنامه یا مجلهای، مسئولیتهای فراوانی را بر دوش نویسنده، ویراستار، سردبیر و مدیر مسئول مربوط میگذارد. اما وبلاگها فارغ از همهی این گونه مسئولیتها و محدودیتهای صواب و یا خطا، بازتابش خیره كنندهای از درون نویسندگان خود هستند. این تفاوت عمده كه حساب وبلاگ را از همهی رسانههای سنتی جدا میكند، منشأ كاركردی دیگر نیز برای آن میشود. وقتی نویسندگان چنین محیطهایی، خود را رها و آزاد از هرگونه قید و بندی میبینند، هر آنچه را كه در دل و اندیشه دارند، بی هیچگونه ملاحظهای مینویسند و همین بی ملاحظگی و بی پروایی و رهاشدگی مطلق، وبلاگها را به محلی برای دیدار با پنهانیترین لایههای اجتماع تبدیل میكند. بدین رو است كه برخی هوشمندانه وبلاگها را «دماسنج اجتماع» نامیدهاند؛(۱۱) یعنی جایی كه میتوان دریافت كه جوانان و طبقهی متوسط شهری جامعه چگونه میاندیشند، خواستههای آنان چیست و چه آمال و آرزوهایی را در سر میپرورانند. بدین رو بر همهی صاحبان اندیشه و مرام و مقام است كه برای آگاهی از موقعیت مرام و اندیشهی خود نزد مردمی كه خویشتن را مجبور به هیچگونه سانسور و ریاكاری نمیبینند، ساعاتی از اوقات روز و شب خود را به وبگردی اختصاص دهند تا مخاطبان ساكت و آرام خود را در مدارس، مساجد، بازار، دانشگاه و یا هر جای دیگر جامعه بهتر بشناسند؛ زیرا وبنویسان اینترنت، در میان همین مخاطبان و شنوندگان رام و مطیع نشستهاند و چشم در چشمگویندگان دوختهاند. محتوای وبلاگها راگاه باید واكنشِ شبانه و مخفیانه جوانان هوشمند كشور، به شنیدهها و دیدههای روزانه آنان دانست.
موضوعاتی كه بلاگرها (BLOGERS) یا همان نویسندگان وبلاگ، برای مجلههای شخصی خود بر میگزینند، تنوع و گستره كم مانندی دارد. گاه موضوعی عام را از نگاهی خاص مینگرند، و گاه موضوع خاصی را محك اجتماع میزنند. شاید بتوان گفت برای هر یك از علایق و سلایق فردی و اجتماعی، دهها وبلاگ را در اینترنت نام زد كه هر روز بر كمّ و كیف خود میافزایند. پارهای از این مجلات خودآیین و خودمختار، روزانه هزاران خواننده دارند و برخی نیز برای یافتن خوانندگان بیشتر، در تلاش و تكاپوی لذّت بخشی به سر میبرند. خاطرهنویسی، طنز اجتماعی، یادداشتهای روزانه، سیاست، ورزش، متنهای ادبی، مذهب، فرهنگ، هنر، ادبیات داستانی و كلاسیك، آموزشهای فنی، حوادث و نقد و بررسی مسائل جهانی، پارهای از مهمترین دل مشغولیهای بلاگرها است.
هر یك از این موضوعات، وقتی به وبلاگ پا میگذارند، لباس رسمی و مهمانی خود را از تن بیرون میآورند و زبانی صمیمی، دوستانه و گاه طنزآلود را تجربه میكنند. اكثر وبنویسان ایرانی، گرایش آشكاری به سادهنویسی و پرهیز از ساختن جملات سنگین دارند. آنان میكوشند فضای وبلاگ خود را چنان صمیمی و مهربان كنند كه پای هر رهگذری را برای ماندن و خواندن سست كند. رسمیترین موضوعات و جدّیترین مقولات علمی یا اجتماعی، در وبلاگ به روانترین زبانها و صمیمانهترین قلمها بیان میشود. ساختار شكنی وبلاگها، به همین مقدار ختم نمیشود. در وبلاگستان فارسی درباره هر موضوعی سخن میرود و امكانات بسیار جذّاب و فراوان اینترنت، به نویسندگان كمك میكند كه با كمترین هزینه و صرف وقت، بیشترین بهره را از فعالیت خودببرند.
وبلاگها برای برخی بیش از یك دفترچه خاطرات معمولی كه گنجایش بسیار، و شكل و شمایل زیبایی دارد، نیست. و برای گروهی نیز فرصتی است برای عرضه و اعلان آخرین رهیافتهای علمی خود. البته هرزه نویسیهای آن هم كم نیست؛ مانند همهی محیطهای اجتماعی و عمومی دیگر كه هرزگی عدهای، بخشی از هویت ناگزیرشان شده است. بدین رو این رسانه نیز مانند همهی ابزارهای بشر ساخت، هیچ گونه گرایش و جهتی را كانونی خود نكرده است؛ بلكه فقط فرصتی است و مجالی و ابزاری و شگرد كارآمدی برای گستراندن هر گونه فعالیت علمی و غیر آن. گمان نگارنده آن است كه آینده این پدیدهی شگفت اطلاع رسانی بسی درخشانتر از این است و در روزگاری نه چندان دور، وبلاگنویسی در ایران چنان عمومیتی یابد كه اكنون تلفنهای همراه یافتهاند. اگر صاحبان اندیشه و آرمان و منشهای گوناگون، خواهان پردازشی قدرت مندانه به اندیشهها و دلمشغولیهای خود هستند، باید هر چه زودتر بر غفلت خود از این پیام رسان قوی و مدرن غالب آیند.
● توش و توان وبلاگها
تفاوت عمدهی وبلاگها با سایتهای اینترنتی، رایگان بودن، محتوا و روزآمدی آنها است؛ یعنی هر انسان زندهای میتواند از طریق یكی از سایتهای ویژه، فضایی را در پهنای اینترنت به تملیك خود در آورد و دربارهی هر موضوعی كه میپسندد، به هر زبانی كه دوست دارد، برای هر خوانندهای كه حضور میرساند، بنویسد. این برتریها، اكنون چندان به چشم نمیآیند، اما به زودی زود، تأثیر خود را در جذب همهی صاحبان قلم و اندیشه، نشان خواهند داد. شمردن همهی آنچه برای وبلاگ، امتیاز به شمار است، به چندین تحقیق گسترده با دو پس زمینههای علوم ارتباطات و روانشناسی قلم محتاج است. آنچه در پی میآید، گزیدهای است كه اگر چه سمت و سویی سنجیده ندارند، اما رنگ و بویی خاص دارند.
در مجموع میتوان برتریها و ممیزات وبلاگ را در شاخصهای زیر خلاصه كرد:
۱. آزادی عمل و قلم: نویسندگان وبلاگها آزادند كه هر چه میخواهند و هر قدر كه میتوانند و هرگونه كه خود میپسندند، بنویسند. این مقدار آزادی و بیقیدی، زیانهای بسیاری نیز به بار آورده است؛ اما از آن جا كه تعداد خواننده و شمار مراجعان به هر وبلاگ، در سرنوشت اینترنتی آن سخت مؤثر است، وبلاگنویسان میكوشند به سمت رعایت اصول و مراعات اخلاق عمومی و رعایت ضوابط علمی و دامن زدن به جذّابیتهای موجّهتر پیش روند، تا بتوانند به حیات مجازی خود در این فضاهای به شدت رقابتی ادامه دهند. در حقیقت، وبلاگنویسی مجبور و محكوم به پیروی از هنجارهای ملّی و بلكه فراملّی است؛ زیرا در غیر این صورت، بدون هیچگونه عامل فیزیكی و خارجی از حجم حضور خود خواهد كاست و چارهای جز گوشهنشینی نخواهد داشت، نویسنده وبلاگ در واقع یك گفتگوگر حرفهای است كه اگر آداب هم صحبتی و دوستی را به جا نیاورد، اندكاندك از نظرها محو خواهد شد و در نهایت باید به باطل كردن وبلاگ خود تن دهد. حافظ، این نكته نه چندان كوچك را به نیكی دریافته بود كه میگفت:
حافظا علم و ادب ورز كه در مجلس شاه هر كه را نیست ادب، لایق صحبت نبود.با وجود این، نمیتوان منكر پارهای زیانها و آفاتی شد كه از رهگذر بی مبالاتیها و ولنگاریهای قلمی و تصویری، گریبان وبلاگنویسی را گرفته است؛ زیرا به هر روی هیچگاه متاع كفر و دین بیمشتری نبوده است. بسیاری از اهل فن نیز بر این عقیدهاند كه وبلاگها بزرگترین خطر برای زبان فارسی نیز محسوب میشوند؛ زیرا گروههای بسیاری از این قلمزنان با نخستین ضوابط نویسندگی و اصول زبان فارسی آشنایی ندارند. اما باور نگارنده، آن است كه در مجموع خدمات وبلاگها به زبان فارسی، بسیار بیش از زحمات آنها است؛ زیرا این شیوهی قلمزنی، زبان فارسی را به سمت سادهنویسی و مهربانی خاصی برده است كه نقطهی آغاز آن نهضت مشروطیت بود. خوانندگان وبلاگ، نیك میدانند كه در نثر وبلاگها گاه كمترین تكلف و تصنع به چشم نمیآید. چنین نثر و شیوهای در قلم زدن، هماره آرزوی زبانشناسان و زبان دوستان بوده است. روش بلاگرها در نوشتن به گونهای است كه گویی برای خود مینویسند و هیچ اعتنایی به اطراف خود ندارند. مقالات اینترنتی، گاه به صمیمیت گپهای بسیار خصوصی و دوستانه است. بدیهی است كه خواندن چنین مقالات و نوشتههایی هماره توأم با لذت و اثرپذیری بیشتر خواهد بود.
آزادی قلم و عمل در وبلاگ شهر، معنای دیگری نیز دارد كه بر جذابیتهای آن میافزاید، و آن آزاد بودن در كمیت و تعداد كلمات هر نوشته است. اگر نویسندهای خواست و توانست همه حرف خود را در یك یا حتی نیم سطر بزند. در كدام نشریه سنتی میتواند مقاله یك یا نیم سطری خود را منتشر كند؟ رسانههای سنتی، استانداردهایی را متعهدند كه قادر به عبور از آنها نیستند. پارهای از آن استانداردها و خطوط قرمز، به اندازه و حجم نوشته باز میگردند. مقالات قابل درج در مطبوعات، باید سایز مناسبی داشته باشند؛ حال آنكه گاه آنچه در ذهن نویسندهها میگذرد، تناسبی با حجمی كه باید آن را پر كند، ندارد. نویسندگان گاه دوست میدارند حس یا دریافت علمی خود را با كمترین كلمات و در كوتاهترین عبارات باز گویند. آیا مجله یا هر رسانهی دیگری حاضر میشود مقاله نیم سطری و یا دو كلمهای چاپ كند؟
یك معنای دیگر آزادی در وبلاگ، آزادی در موضوع است. بسیاری از موضوعاتی كه گروهی از اهل قلم، مایل به قلم زدن دربارهی آنها هستند، عاری از هر گونه همخوانی و همسویی با موضوعاتی است كه مطبوعات رسمی كشورها برای خود برگزیدهاند. اگر دانشجویی جوان یا طلبهای پرشور، قصد كند تجربیات دوران تحصیل خود را با همهی جزییات و نكات ریز و درشتش، اكنون ـ نه پس از سپری شدن دورهی آنها ـ بنویسد، آیا رسانههای موجود كشور قادر به پوشش دادن به نوشتههای او و دیگر هم قطاران او هست؟ فراموش نكنیم كه در دل و جان بسیاری از اهل اندیشه، حرفهایی هست كه باید به گونهای اظهار شوند كه چندان هم ظاهر و همگانی نشوند!
۲. لینك (Link): لینكها، میان بُرهایی است كه مراجعان را برای سفر به هر نقطه دیگر در اینترنت و وبلاگستان ایصال الی المطلوب میكنند. هر وبلاگ میتواند ترمینالی باشد برای مسافرت وبگرد به سایتها، وبلاگها و دیگر مناطق اینترنت. لینگها، آدرسهایی هستند كه كلیك بر روی آنها، ما را به فضاها و سرزمینهای دیگری در جهان پهناور اینترنت میبرد. بدین ترتیب یكی از كاركردهای بسیار جذاب لینكها آدرسیابی منابع (ارائهی طریق) و دستیابی (ایصال الی المطلوب) به آنها است. اگر پاورقیها در نشریات سنتی، فقط آدرس را نشان میدهند، لینكها اصل مأخذ و منبع را پیش روی شما ظاهر میكنند. لینكها یا پیوندها، مراجعان را با انبوهی از فضاهای همسو و متناسب با وبلاگ مربوط، متصل میكنند و بدین رو، هر وبلاگ، دریچهای است برای ورود به دهها یا صدها فضای دیگر كه با وبلاگ میزبان همخوانی دارند. این لینكهای سخاوتمند، گاهی وظیفه صوتی یا تصویری كردن وبلاگ را نیز برعهده میگیرند. یعنی به خواننده این امكان را میدهند كه به هنگام گشت و گذار در وبلاگ، گوش و چشم خود را نیز بینصیب نگذارند.
۳. چندرسانگی: یك نشریه یا كتاب یا روزنامه سنتی، تنها قادر است از طریق یكی از حواس ما با ما ارتباط برقرار كند؛ اما در وبلاگها میتوانیم همزمان با خواندن، گوش و چشم خود را نیز به كار گیریم. بدین رو وبلاگها رسانههای شنیداری ـ دیداری ـ نوشتاری. گفتاری اند! این وضع، آدمی را به یاد درخواست آن شاعر عرب میاندازد كه به ساقی خود گفته بود آن هنگام كه در جام من باده میریزی، نام آن را نیز ببر تا سهم گوش را نیز داده باشی: اُسقِنی خمرا و قُلنی انّها. به واقع وبلاگها قادرند به آسانی از همهی فناوری روز برای تأثیرگذاری بر روی خوانده خود مدد گیرند؛ از جلوههای ویژه گرفته تا موسیقی متن و عكسهایی با بالاترین كیفیت و تنوع.
۴. نظردهی / كامِنْت (Comment): یكی از جالبترین قابلیتهای وبلاگها كامنتهای آنها است كه امكان نظرخواهی از خوانندگان را فراهم میكند. هر خواننده میتواند نظر خود را ـ اعم از موافقت، مخالفت یا پیشنهاد ـ در زیر هر نوشته وبلاگی بنویسد و به سمع و نظر نویسنده و خوانندگان پس از خود برساند. بدین ترتیب نویسنده نیز در مدتی كوتاه از بازتاب و بازخورد نوشته خود آگاه میشود. این امكان بسیار مؤثر و مفید، در هیچ رسانهی دیگری نیست. اینكه نویسنده بداند خوانندهی او درباره نوشتهاش چه دیدگاه و یا واكنشی دارد، در تكمیل مقاله و اصلاح اندیشه او تأثیر شگرفی دارد. به ویژه آنكه در نظرخواهی و نظرنویسیها، نویسنده مجبور به افشای نام و هویت خود نیست؛ بنابراین بدون هیچ نگرانی و دغدغه و تعارفی، نویسنده را از نظر خود آگاه میكند.
كامنتگذاری در وبلاگها گاه چنان جدّی و فعال میشود كه از اصل مقاله اهمیت بیشتری مییابد. و یك نوشتهی ساده را عملا به یك مباحثه زنده و با نشاط تبدیل میكند. بسیاری از نویسندگان خرد و كلان از همین طریق هم دیگر را در گوشه و كنار جهان یافته و شناختهاند. هر نویسندهای دوست دارد نظر خوانندهی خود را درباره مقاله یا یادداشت كوچكش بداند؛ اما این امكان در حد وسیع و واقعی فقط در وبلاگستان ممكن است.
۵ . آرشیو (Archive): هر وبلاگ برای خود آرشیوی دارد كه به آسانی، همهی مقالات و مطالب گذشتهی خود را یك جا در اختیار وبگرد میگذارد. بلاگر میتواند آرشیو خود را ترتیب موضوعی یا زمانی دهد و دستهبندی كند تا خواننده را بدون صرفوقت، به مجموعهای از مقالات و مطالب مطلوب رهنمون باشد.
۶ . جستجو (search): اگر بخواهند همراه هر نشریه فهرست تفصیلی و نمایههای كامل و بیكم و كاست آن را نیز چاپ كنند، چندین برابر اصل نشریه خواهد شد. این حجم عظیم را، وبلاگ در كلمه گنجانده است: جستجو.
۷. ادیت (Edit): تصور كنید از شما در جایی مقالهای چاپ و منتشر شده است كه در آن مرتكب خطا یا خطاهایی شدهاید. اكنون چاره چیست؟ آیا راهی جز صبر كردن و انتشار شماره بعدی نشریه مربوط را انتظار كشیدن، دارید تا توضیح كوتاهی را درباره مقالهی خود در آن درج كنید؟ این راه كه گویا تنها راه ممكن نیز میباشد، چه اندازه میتواند خوانندگان مقالهی شما را از اشتباهی كه شما كردید، مصون نگه دارد؟ وبلاگ، قابلیت هرگونه حذف یا تغییر در نوشتههای قبلی را به نویسندهاش میدهد. این قابلیت پنهان بیشتر به كار نویسندگانی میآید كه هماره در حال پیشرفت علمی و تحول قلمی هستند. نویسندهای كه مقالهی خود را به یكی از نشریات رسمی كشور سپرده است، از خود كاملا خلع ید كرده، دیگر حكومتی بر آن ندارد. فقط میتواند در فرصت بعد كه گاه چندین ماه به طول میانجامد ـ اصلاحیه یا مقالهی تكمیلی خود را ارسال كند. اما همگان میدانیم كه این راه نیز چندان هموار نیست و گاه از عهدهی تصفیه و تصحیح بر نمیآید. وبلاگنویسان میگویند همچنان كه بر روی هر مدادی، پاك كنی را تعبیه كردهاند، باید در جایی نوشت كه قدرت حذف و اضافه را از نویسنده نگیرد. در غیر این صورت باید به یكی از دو راه سخت زیر تن داد: یا باید تا به كاملترین درجه علمی نرسیدهایم، دست به قلم نبریم؛ زیرا هر لحظه امكان پشیمانی و خطا وجود دارد، و یا آنكه دل به دریا زنیم و از خطا و صواب نوشته خود هیچ نیندیشیم! این هر دو راه اگر چه به چاه مانندترند، اما نویسندگان ما عملا تاكنون همین راهها را پیمودهاند، اگر چه چندان به روی خود نمیآورند.
۸ . اشتراك / آبونمان (Subscription): وبلاگها در فاصلههای زمانی بسیار متفاوت به روز میشوند؛ برخی هرچند ماه یك بار و برخی هر چند دقیقه و برخی به معنی واقعی كلمه گاهنامه هستند. وبگردان هماره در جستجوی وبلاگهایی هستند كه به تازگی به روز شده است. این گشت و گذار گاه وقت گزافی را از آنان به هدر میدهد؛ زیرا ممكن است پس از وارد شدن به دهها وبلاگ، مطلب تازه و به روزی نصیبشان نشود. در ساختمان فنی وبلاگ برای حل این مسئله، چارههای فراوانی اندیشیده شده است؛ از جمله اشتراك یا آبونمان است. وبگردان با ثبت ایمیل خود در هر وبلاگی كه به خواندن آن عادت دارند یا آگاهی از نوشتههای آن را برای خود مفید میدانند، دیگر نیازی به مراجعه سرسری و بیبرنامه به آن ندارند. بدین ترتیب، مشتركین بدون صرف وقت و هزینه، در اولین فرصت، تازهترین نوشتههای هر وبلاگی را كه بدان تعلق خاطر دارند، دریافت میكنند.۹. گفتگوی فعال و رودرو: شاید بتوان گفت مهمترین سود علمی وبلاگها ناظر بودن بر یكدیگر است. خواننده وبلاگ میتواند پس از مطالعهی یك مقاله مهم در یك وبلاگ، دهها نقد و بررسی آن را در دیگر وبلاگها پی گیرد. هرگاه مقاله یا خبر یا نكتهی در خوری در یكی از وبلاگها ظاهر میشود. به سرعت گاهی به فاصله یك ساعت ـ نوشتههایی ناظر بر آن در وبلاگهای مختلف قابل دستیابی است. نقد یك مقاله در نشریات سنتی گاه چنان با تأخیر صورت میگیرد كه دیگر فایدهای بر آن مترتب نیست. به همین دلیل است كه وبلاگ نویسان علی رغم آنكه از هرگونه نظارت و كنترل بیرونی فارغاند، میكوشند سنجیدهتر سخن گویند؛ زیرا به تجربه دریافتهاند كه نوشتههای سست و بیبنیان در اینترنت دو گونه واكنش را بر میانگیزد: سكوت تلخ و تمسخر. نویسندگان دوست میدارند كه نقد شوند؛ اما اگر چنان ننویسند كه ارزش نقد را داشته باشد، به دیوار سكوت بر میخورند و یا استهزای تنی چند را باید تاب آورند. ناگفته نماند كه وبگردی و استفاده از وبلاگها نیاز به تجربه و اندكی آگاهیهای فنی دارد كه بدون آنها نمیتوان از این فایده و دیگر فواید وبلاگ بهرهمند شد. یك وبگرد حرفهای، به خوبی میداند كه برای خواندن نقد مقالهای باید چه كرد به كجاها سركشید.
۱۰. آسانی و ارزانی: امتیاز مهم دیگری كه میتوان برای وبلاگ شمرد، سادگی تولید و راهاندازی آسان آن است برای ساختن یك وبلاگ، تقریبا به دانش فنی و امكانات ویژهای نیاز نیست. البته سازندهی وبلاگ، هر چه با امور فنی آشناتر باشد، یا بیشتر بتواند از تجربه دیگران استفاده كند، وبلاگ كارآمدتر و زیباتری را میآفریند. اما ساختن وبلاگ و شروع نوشتن در آن، با كمترین دانش فنی، تخصص و تجربه نیز ممكن است. ساخت آسان و قیمت ارزان، گروههای بسیار متفاوتی را جذب نوشتن در وبلاگ كرده است؛ به طوری كه در میان آنان، طیف بسیار گسترده و متنوعی از همه طبقات اجتماعی، به چشم میخورد: پزشك، پرستار، خلبان، كارمند، كارگر، دانشجو، طلبه، نویسندهی حرفهای، مؤلف، ویراستار، روزنامه نگار، ورزش كار، خانه دار، مهندس، فعالسیاسی، شاعر، هنرپیشه، استاد، مترجم، معلم، صاحبان مشاغل آزاد، بازاری، مغازهدار... رسانههای دیگر هیچ گاه نخواهند توانست چنین اجزای ناهمگون و متنوعی را گرد هم آورند و زیر یك سقف بنشانند. وبلاگ و دیگر شاخههای متن محور اینترنت، بخش عمدای از این موفقیت دور از انتظار را، وامدار ساخت آسان و تقریبا رایگان خود هستند.
باید پذیرفت كه یكی از دلایل پیشی گرفتن نشریات اینترنتی بر روزنامهنگاری سنتی، صرفهجویی در كاغذ، مكان، نیروی انسانی و لوازم اداری است. كتاب، مجله، روزنامه و همه میراث خواران گوتنبرگ، از نقطه آغاز تا ظهور عمومی خود هزینههای بسیاری را بر تولید كننده. و بالطبع بر متقاضیان تحمیل میكنند. اینترنت، حذف همهی این گونه هزینهها را ممكن ساخته است، و به همین دلیل رقیب بسیار قدرتمند و بی رحمی برای همهی انواع نشریاتی است كه در فضاهای سربی تنفس میكنند.
تبلیغ دین در جهان مجازین: وبلاگها با امكانات بیمانندی كه در اختیار نویسندگان خود و صاحب نظران میگذارند، دست و بال آنان را برای هرگونه فعالیت علمی یا ترویجی میگشایند. نویسنده در وبلاگ خود مبسوط الید است و میتواند همهی تواناییهای ذاتی و اكتسابی خود را بروز دهد. با اذعان به همهی آفاتی كه آزادیهای بی مرز دارد، نمیتوان انكار كرد كه پارهای از گشایشها و مجالیابی گاه موجبات رشد و شكوفایی اندیشهای را فراهم میكند. هماوردی در میدانهای بزرگ و مصافهای رودررو را مردان و زنانی از عهده بر میآیند كه چنین محیطهایی را آزموده باشند؛ محیطهایی سرشار از مخالفانتر زبان و آزاد و اهل جدل و عاری از هرگونه ملاحظات دست و پاگیر. گشت و گذار در این شهر شیشهای كه مردم بومی آن، مستأجران توریستهای خود هستند، ما را با رهگذارنی آشنا میكند كه سخن به زبانی دیگر میگویند و جز متاع بدیع نمیجویند. بر دانش آموختگان دینی است كه بدانند و از یاد نبرند كه محیط وب، مخالف و ناهمسو بادانستههای ایشان است. حضور مؤثر در فضاهای مخالف كه نوشتهها و گفتههای هم دلانه در آن كمتر میتوان یافت، نیاز به هوشمندی و فراست ویژهای دارد. فراست و هوشمندی نویسندهی دین ورز، او را به پرهیز از تعجیل در نتیجهگیری و اهتمام بیشتر به آوردن استدلالهای رنگارنگ و پیدرپی میكند. در وبلاگستان، نوشتن «وسیله نیست كه تنها به كار پیام رسانی و مخابرهی اندیشههای نویسنده آید؛ نوشتن در وبلاگها معانی دیگری نیز یافتهاند؛ بودن، زندگی كردن، نفس كشیدن، تبدیل تكّههای وجود به كلمات، معاشقه با واژه، زمزمه در گوش دوستان ندیده، سر به هر جای كشیدن و از هر دری سخن گفتن، گشودن عقدههایی كه عمر ما را گره آلود كردهاند و گستردن مرزهای وجود خود تا هر جایی كه قلمرو نور است و موج و بینایی.
چه بیراهه میروند آنان كه مینویسند تا كسی بخواند! مگر نه آن است كه نوشتن، برای آن است كه نوشته باشی تا اگر خوانندهای از راه رسید، تو را بخواند. نه علم اكتسابی و اندیشههای عاریتی تو را. آن كه مینویسد تا دیگران بخوانند، نخستین تحقیر و توهین را به خوانندهی خود روا داشته است؛ اما آن كه مینویسد تا گریبان جان خویش را از هجوم اندیشهها و سیلاب واژهها برهاند چنان خوانندهی خویش را در مغناطیس وجودی خود غرق میكند كه چارهای جز تسلیم و رضا برای او نمیگذارد. نویسنده، آن نیست كه میتواند بنویسد؛ آن است كه نمیتواند كه ننویسد؛ همچون شهرزاد قصهگو كه هر شب قصه میگفت تا شمشیر مرگ از نیام خلیفه بیرون نیاید، و میان او و بودن فاصله نیندازد. داستانهای او برای شنیدن خلیفه نبود؛ برای بودن و ماندن خود بود. نویسندگانی كه چنین حس و حالی نرسیدهاند، بهتر آن است كه هرگز ننویسند، و اگر نوشتند، بدانند ناقص الخلقهای را بر زمین گذاشتهاند كه میان زادن و مردن او، فاصلهای نیست.
سوگمندانه باید اقرار داد كه كمترین سهم از این جهان بزرگ، نصیب نویسندگان و اندیشورانی است كه درد دین دارند و سودای دین گستری، غفلت و قهر خواسته یا ناخواسته از این گونه عطایای مدرنیته، واماندن از قافلهای است كه شتابان در حال گذرا است و از آن جز خاكستری بر جای نمیماند: «از كاروان چه ماند جز آتشی به منزل». به گمان نگارنده، نویسندگان مذهبی باید هر چه زودتر این گنج شایان را كه در ویرانههای اینترنت، خاك عصیان میخورد، مُهر گشایند و درون آن را سخت بكاوند. اگر مخالفت با «بلندگو» در زمان اختراع و آغاز رواج آن در ایران، هر لحظه یك ماه ما را عقب میانداخت، بیگانگی و ناآشنایی با ابزارهای جدید اطلاع رسانی، هر دم به منزلهی سالها توقف است و سكون و ركود و خود را به امواج بیامان آن سپردهاند، و كجا دانند حال ایشان را سبكباران ساحلها، با این همه تا تبدیل وبلاگنویسی به فرهنگ و یك هنجار حوزوی، راه دور و درازی در پیش است. برای كوتاه كردن این راه سنگلاخی، باید دائم به خود نهیب زد و پرسید: در كجای شریعت مقدس اسلام و دركدام سخن معصوم (ع) از تبلیغ دین مبین با ابزارهایی كه سنت را پشت سر گذاشتهاند، نهی شده است؟ چگونه است كه ما برای چاپ یك كتاب در شمارگان دو یا سه هزار، خود را به آب و آتش میزنیم، و گاه از صرف گزافترین هزینهها نیز بیمی به خود راه نمیدهیم، اما قدم همتمان در آستانهی ورود به چنین محیطهای بكر و آمادهای میلرزد؟ كدام حجت و بیّنهای، مدیران را از تهیهی امكانات اولیه، آموزش و تشویق طلاب برای آشنایی با دنیای جدید ارتباطات منع كرده است؟ آیا امكان یافتن هزاران مخاطب و خواننده وبگرد، اهمیتی كمتر از چند درصد خوانندهی كتاب و روزنامه و مجله دارد؟ آیا نباید هراسید از روزی كه وقتی چشم میگشاییم و جایگاه خود را در جهان كنونی میبینیم. همان دم تیغ خوریم و به یاد آریم كه میتوانستیم كجا باشیم كه اكنون نیستیم؟
سخن آخر: وبلاگها به لحاظ موضوع، تنوع حیرت آوری دارند. رهگذران و وبگردان دربارهی هیچ موضوعی نیست كه نتوانند در وبلاگها و سایتهای اینترنتی مقالات فراوانی بیابند: از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. امادر این بازار مكاره، بیشترین خوانندگان و خواهندگان نصیب وب نویسانی است كه دست كم اصول دهگانه زیر را پایبند باشند:
۱. گُزیدهگویی؛ ۲. نغزگویی؛ ۳. سادگی؛ ۴. نكتهسنجی؛ ۵ . همزیستی مسالمتآمیز با دیگر شهروندان اینترنت؛ ۶ . آمادگی ذهنی و قلمی برای حضور در محیطی آكنده از چالشگران ناهمدل، امازیرك و ترزبان؛ ۷. مهارتهای قلمی؛ ۸ . تنوع مطالعاتی؛ ۹. آشنایی با محیطهای گوناگون اجتماعی؛ ۱۰. توانایی در آغشتن قلم به طنز و مطایبه.
چنان چه وبلاگهای دین گرا نیز بخواهند در این جهان بزرگ و مجازی، جایگاه درخوری را به اشغال خود در آورند، ناگزیر از رعایت اصلهای پیش گفتهاند؛ یعنی باید قلم خود را چنان نرم وروان بچرخانند كه گویی آب در كام تشنگان میریزند. از هرگونه اغلاق و درشتگویی و ژستهای عالمانه سخت بپرهیزند، و نوشته آنان خالی از كشفی كوچك و نغزگویی نباشد. نغز گویند و لُغَز نفروشند و زبان به كلیشهگویی نگشایند و گارد نگیرند و نیك بدانند كه مخاطب آنان پس از مطالعه وبلاگ ایشان به دهها نوشته و وبلاگ دیگر نیز سر میكشد. چنین تصوری، وبلاگنویس را به كوتاهنویسی و گیرایی و نكته سنجیهای هوشمندانه فرا میخواند. از یاد نباید برد كه حوصلهی وبگردان بسی كمتر از همت كتاب خوانان حرفهای است، و تنوع گرایی بر اغلب آنان غالب.
محتوای اكثر وبلاگهای دینگرا و اسلامی در ایران، انشای شاعرانه و دكلمههای احساسی با نثرهای فانتزی ـ و البته گاه بسیار ناشیانه و سادهانگارانه ـ همراه با بزرگداشت مراسم دینی و یادكرد بزرگان دینی یا ملّی است؛ یعنی بیشتر مشغول اسلام سرایی اند تا اسلامشناسی. هر وبلاگ نویسی برای گسترش حوزه قلمی خود در این آشفته بازار كه هر روز صدها حجره جدید ونو بنیاد در آن باب میشود، باید به ملازمات و ملائمات وبلاگ تن دهد و هوشیارانه به ماهیت غیرتجاری و كاملا جوانانهی اینگونه محیطها گردن نهد نیز بداند كه وبلاگها عرصههای به شدت رقابتیاند، و بر خلاف نشریات داخلی كه همه چیز در آنها كنترل شده و تحت نظارت است، در آن جا هیچ عاملی جذابیتهای قلمی، ذوقی و سمعی بصری، خریدار ندارد. بدین رو جایی برای حرفهای كلیشهای و دعویهای شعارگونه و اشتلمهای آمرانه و پرگوییهای تعصبآمیز نیست. به دیگر سخن، تبدیل وبلاگ به منبرهای دیجیتال باید بسیار هوشمندانه و با بهرهگیری از امكانات و ناظر به طبیعت رسانههای این چنینی باشد؛ وگرنه مقرون به صواب و سزاوار ثواب نخواهد بود.دیگر آنكه وبگردان گونهای از مخاطبان اند كه تا با آنان زندگی مجازی خود را نیاغازیم، قادر به تأثیرگذاری بر آنان نیستیم. به سخن دیگر، آنكه به قصد تبلیغ مرام و باورهای خود یا انتقال احساسات درونی خویش به میان وبلاگها میآید، تنها در صورتی توفیق را نصیب خواهد برد كه به این قصد و غرض اكتفا نكند؛ یعنی بیشتر برای همزیستی همدلانه و همراهی مهربانانه، به وبلاگستان حضور دوستانه رسانده باشد و برای تأثیرگذاری هرگز نباید عجله كند. آنكه میآید تا فقط حرف خود را زده باشد و دیگر هیچ. پارازیتوار از محل توجّهات جدّی و حرمتآمیز دور خواهد ماند. مبلغ وبلاگنویس یا وبلاگ نویس آرمانگرا، تا مدتها به مسالمت در میان وبلاگنویسان زندگی نكرده باشد و حسن ظن همگان را برنینگیخته باشد، حضوری محسوس و مؤثر نخواهد داشت.
بنابراین: در جهانِ پنجرهها كه دیوارهای آن نیز خاصیتِ در دارند و به حق آن را رایاسپهر (CyberSpace) نامیدهاند، نباید كاربر صرف و سادهای بود كه فقط دریافت میكند، در این ضیافت جهانی، حضور كاربرانهی محض، ما را با حجم اندوهی از دادهها روبهرو میكند كه حتی فقط مدیریت و طبقهبندی آنها توش و توانی برای ما باقی نمیگذارد. میتوان در این ساحت بیكرانه، نه كاربری منفعل، كه اندیشهگری فعّال نیز بود. شهروندان اینترنت، همگی مصرف كنندگان بی ارادهای نیستند كه جز خواندن و دیدن و شنیدن كاری نداشته باشند؛ آنان میتوانند بیش از تأثیری كه میپذیرند، جهان را تغییر دهند و به درجهای از سعهی وجودی نایل آیند كه رشك همهی خدایان المپ باشند. وبلاگها، بازترین دروازههای اینترنت به روی كسانی است كه بسندگی به مقام كاربری رادون شأن و آرمانهای خود میدانند.
به هر روی و به چندین جهت منطقی و دلیل عرفی، اندیشه گران را گریز و گزیری از ورود به دنیای پرهیاهوی وبلاگها نیست:
۱. امكانات فراوان و متنوعی كه این پدیده به مدد شبكه جهانی اینترنت و آخرین فناوریهای دانش ارتباطات، در اختیار كاربر خود میگذارد.
۲. تنوع مخاطبان و ایجاد رابطهی زنده و بسیار نزدیك با میلیونها چشم سرگردان ونگران كه صبح تا شب در مقابل مانیتور در پی یافتن مطالبی برای خواندن و اندیشیدن یا وقت گذرانی هستند.
۳. امكان ارتباط پویا، متقابل و دوسویه با مخاطبی كه نمیشناسیم؛ آنان كه دستی در مقوله تبلیغ و اطلاع رسانی مدرن دارند، نیك میدانند كه هر قدر بتوان ارتباط سریعتر و زندهتری با دیگران برقرار كرد، موفقیتهای بیشتری را میتوان نصیب برد. اكنون نباید تبلیغ كیش و ترویج آرمان را با سخنرانی و مقالهپردازی یكسان انگاشت. تبلیغ دینی، فرایندی بسیار پیچیده و حساس و آسیبپذیر است كه بدون توفیق در برقراری ارتباط زنده و نزدیك با مخاطب، كارمد و كامیاب نخواهد بود.
۴. مبلغان هماره باید آشنایی خود را با خواستهها، دل مشغولیها و حساسیتهای فكری و روحی مخاطبان خود، افزایش دهند. از آن جا كه نویسنده و خوانندهی وبلاگ میتوانند هویت خود را ناشناخته نگه دارد، این امكان فراهم میشود كه هر دو، به دور از تعارفات معمول و محافظه كاریهای زیانبار سخن بگویند. این گونه بیملاحظگیهای مثبت، مبلغ را سریعتر و كارآمدتر از روشهای معمول، به گرانی گاهها میرساند و در وقت و توان او صرفه جویی میكند. وبلاگنویسی كه درد دین دارد و متكی به اندیشهی خود است، جز به زخمها نمیاندیشد و گردیدن گرد گرههای كور، شغل او است.
۵ . وبلاگ به دلایل بسیاری كه برخی را باز گفتیم، چنان جایگاهی در ایران یافته است كه شگفتی جهانیان را نیز برانگیخته است. این جایگاه و گستره حیرتانگیز، نویسندگانی را كه دغدغه دین گستری دارد، سالیانی است كه به خود میخواند این است و جز این نیست كه بی اعتنایی و بی مبالاتی در برابر جهان فراخ و جنجالی وبلاگها، میدان بزرگی را برای تاخت و تازهای هوشمندانه و امروزین، از دست مبلغان و مروجان هر كیش و مرامی میگیرد و آنان را به خلوتهای سرد و تاریك فراموشی تبعید میكند.
۶ . ناگفته نماند كه اینترنت و همهی فرزندان آن، مانند وبلاگ، ماهیت ابزاری دارند و همچون دیگر ابزارهای بشری، كاركردی جز افزایش سرعت و توسعه و كارآمدی ندارد. بنابراین نمیتوان هماره شكست یا توفیق خود را به گردن آن بگذاریم ؛ زیرا «ابزار» همان گونه كه از ماهیت و طبیعت آن بر میآید. در مرتبه دوم اهمیت و كارآیی است. پیش از آن، باید در اصلاح اندیشه و روشهای ذهنی خود بكوشیم. ابزار، هر چه قویتر و كارآمدتر باشد، فقط در برآوردن آنچه از او خواسته میشود، موفقتر است. همین ذهنِ مشوش و ناهمگون با نیازهای واقعی انسان معاصر، با ورود به محیطهای اكتیوی همچون اینترنت، تشویش وناهمگونی خود را بیشتر آشكار میكند. بدین رو نباید درمان همهی دردهای خود را در تبدیل ابزارهای سنتی به ارتباطات مدرن جستجو كنیم. پیش از آن باید اندیشهی خود را باز سازیم و كاستیهای آن را بشناسیم و ناراستیهایش را اصلاح كنیم.
۷. در این نوشتار عیب میرا نگفته، هنرش را گفتیم. جا دارد كه در تحقیق و نوشتهای دیگر، به زیانها و آسیبهای وبلاگ كه برخی اجتنابپذیر و برخی ناگزیر است، نیز پرداخت.
اكنون همین قدر میافزاییم كه این رسانهی غول آسا كه از چراغ جاوی اینترنت سربرآورده است، آسیبهای فراوانی نیز به زبان، فرهنگ و هنجارهای انسانی زده است. گسیختگی افسار نثر، انتحال(سرقت علمی)، ارضای شهوت شهرتطلبی برخی و هنجارشكنیهای بی حد و مرز، از آن جمله است. خوانندگان و وبگردان، نیك میدانند كه در میان هزاران وبلاگ، كمتر میتوان قلمها و اندیشههایی را جست كه برخوردار از سلامت و صلابت باشند. البته در جنب آن همه آلودیهای قلمی و تصویری، محیطهای بسیاری را نیز میتوان یافت كه از زبان گویا و اندیشه پویا برخوردارند و این دنیای مجازی و موازی را لذتبخش میكنند.
ناگفته نماند كه جهان شیشهای اینترنت، همچنان كه مجازی است، موازی نیز هست. یعنی اگر چه شهری است با قوانین و هنجارهای خود، اما جدا از دنیای واقعی نیست. آلودگیهایی این دنیای سبكسر، آیینهای است محدّب كه بیرون از خود را در ابعادی بزرگتر نشان میدهد. با این همه باید انصاف داد كه اینترنتِ ایرانی، اگر چه تمایلی به تسلیم شدن در برابر قانونهای رسمی را ندارد، اما از مراعات قوانین نانوشته و نامرئی نیز ناگریز است. وبلاگنویسان نیك میدانند كه حیات اینترنتی و اعتبارشان در این شهر آشفته، به گردن نهادن در برابر مقرارتی است كه خاستگاههای انسانی و عرفی دارند. این مقررات اگرچه بر روی هیچ كاغذی نیامده است و اگر آمده، حكم سند برای دادگاه و قاضی را ندارد، اما گاه چندین برابر قوانین كاغذی، كارایی و هیبت دارند .زیرا همهی شهروندان وبلاگستان اینترنت، ارزیابان وناظران یكدیگرند و در این میدان فراخ، به عدد بازیكنان، داورانی در جنب و جوشاند كه همیشه دست در جیب دارند.
۸ . به زعم نگارنده، مدیران ارشد حوزههای علمیه و یا هر نهاد دیگری كه دین و كاركردهای دینی را برای انسان معاصر، همچنان ضروری و بیبدیل و رقیب میدانند، باید هر چه زودتر به سوی تشكیل مجالسی پیش روند كه در آنها منابر دیجیتال بر پا است. منبر، نخستین و مؤثرترین رسانه اسلامی در همهی ادوار تاریخی بوده است. این رسانهی ارجمند كه همچنان پویا و گویا است، هرگز جایگاه خود را در میان متدینان و صاحب دلان از كف نخواهد داد؛ اما به تنهایی نیز قادر به كشیدن بار تبلیغ دینی بر دوش خود نیست. اهتمام انحصار طلبانه به یك یا دو رسانه موجود، گرهی از كار فروبسته ما نمیگشاید، كه بر ناهمگونی ما با دنیایی كه در آن زندگی میكنیم، میافزاید. اگر روزی توانستیم همهی مخاطبان بالقوه خویش را به استفاده از یك رسانه یا استقبال از یك نوع برنامهی تبلیغی قانع یا مجبور سازیم، بسندگی به یك روش تبلیغی نیز موجه مینمود؛ اما یك دستسازی مخاطبان هرگز در امكان نخواهد بود و حوزههای دینی هماره باید خود را برای حضور در محیطهای نو و بكر آماده كنند؛ زیرا غیبت از هر مسابقهای، به معنای واگذاری آن به رقیبان است.
تجربه به ما آموخته است كه چنین فعالیتهایی در حوزه، بدون مقدمه چینیهای رسمی و زمینه سازیهای معنوی، امكان وقوع نخواهند یافت. هر چند دیریا زود دانش آموختگان حوزه، خود بدان سو خواهند رفت .اما حضور خود جوش، با همه امتیازاتی كه دارد، به كُندی صورت میگیرد و ما علی الرسول الا البلاغ.
نویسنده:رضا بابایی
پینوشتها
*. دانش پژوه حوزهی علمیه و مسئول انجمن قلم حوزه.
۱. برخی تارنوشت را مناسبترین ترجمه فارسی برای «وبلاگ» میدانند.
۲. این شمارهسنجی و بسامدگیری را یكی از مؤسسات وابسته به بیبیسی گزارش كردهاست. ر.ك: سایت انگلیسی بیبیسی، اول دسامبر ۲۰۰۴.
۳. روزنامه شرق، ویژهنامه جمعه ۲۵/۱۰/۸۳ ، ص ۹.
۴. همان.
۵. كتاب ماه كلیات، شماره ۸۰ ـ ۷۹ (ویژه وبلاگ نویسی) رضابهبهانی، «پدیده وبلاگ»، ص ۱۲.
۶. منبع خبرگزاری ایتنا، دوم بهمن ۸۳ .
۷. ر.ك: وحید قاسمی، وبلاگستان، شهر شیشهای، پیش گفتار، ص ۳.
۸. نمونه آشكار و مثال زدنی آن اعتراض وبلاگنویسان و جامعه اینترنتی ایران به اطلس منتشره از سوی نشنال جئوگرافیك بود كه نام خلیجفارس را به خلیج عربی، تحریف كرده بود. خوشبختانه این اعتراض مبتكرانه اثر نیز كرد و مؤسسه مذكور را وادار به تغییر موضع كرد.
۹. ر.ك: روزنامه هموطن، ۲۱ دیماه ۸۳ .
۱۰. ر.ك: كتاب ماه كلیات، همان، ص ۴۰۷.
منبع: كتاب روش، شماره ۴
پینوشتها
*. دانش پژوه حوزهی علمیه و مسئول انجمن قلم حوزه.
۱. برخی تارنوشت را مناسبترین ترجمه فارسی برای «وبلاگ» میدانند.
۲. این شمارهسنجی و بسامدگیری را یكی از مؤسسات وابسته به بیبیسی گزارش كردهاست. ر.ك: سایت انگلیسی بیبیسی، اول دسامبر ۲۰۰۴.
۳. روزنامه شرق، ویژهنامه جمعه ۲۵/۱۰/۸۳ ، ص ۹.
۴. همان.
۵. كتاب ماه كلیات، شماره ۸۰ ـ ۷۹ (ویژه وبلاگ نویسی) رضابهبهانی، «پدیده وبلاگ»، ص ۱۲.
۶. منبع خبرگزاری ایتنا، دوم بهمن ۸۳ .
۷. ر.ك: وحید قاسمی، وبلاگستان، شهر شیشهای، پیش گفتار، ص ۳.
۸. نمونه آشكار و مثال زدنی آن اعتراض وبلاگنویسان و جامعه اینترنتی ایران به اطلس منتشره از سوی نشنال جئوگرافیك بود كه نام خلیجفارس را به خلیج عربی، تحریف كرده بود. خوشبختانه این اعتراض مبتكرانه اثر نیز كرد و مؤسسه مذكور را وادار به تغییر موضع كرد.
۹. ر.ك: روزنامه هموطن، ۲۱ دیماه ۸۳ .
۱۰. ر.ك: كتاب ماه كلیات، همان، ص ۴۰۷.
منبع: كتاب روش، شماره ۴
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست