جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
رستم ، استان سیستان وبلوچستان
بزرگترین پهلوان داستانهای حماسی و ملی ایران از سیستان برخاسته است. رستم از «زال» (فرزند سام) و «رودابه» (دختر مهراب، فرمانروای كابل) زاده شد. لقب وی «تهمتن» بود و از عهد منوچهر تا روزگار بهمن (پسر اسفندیار) به مدت 600 سال عمر كرد. رستم خرد و دلیری را با هم داشت. در نبردها همواره شمشیرزن و جنگاور غالب و گرهگشا و طراح حمله و دفاع و تدابیر جنگی بود. رستم در عهد كیقباد، كیكاوس و كیخسرو جهان پهلوان بود و سلطنت این پادشاه به او بسته بود.
رستم انسانی بود به كمال فضایل آراسته، دلیر، درستكار، مهربان، مردمگرا، پاكاندیش، عفیف و آزاده اندیش و هرگز اندیشه بد در دلش نمیگذاشت. او نامآورترین و سزاوارترین پهلوان ایران بود. در برابر حمله دشمنان سدی استوار بود و بر همه پادشاهان و سرداران زورمند بیگانه كه اگر پیروز میشدند آزادی و آبادانی ایران همه بر باد میرفت، چیره گردید.
این پهلوان پس از اینكه پیر و فرسوده شد به سیستان رفت و در آن سرزمین كه پدرانش نیز روزگاران دراز فرمانروا بودند، قرار و آرام گرفت. بعد از اینكه پادشاهی از كیخسرو به خانواده «مهراسب» انتقال یافت، هرگز در جنگها و امور كشوری دخالت نمیكرد و جز همزبانی و همنشینی با بستگان، مراد و آرزویی نداشت.
داستان پهلوانیهای رستم از مرزهای سیستان و ایران گذشته و بازتاب هنرنماییهایش از شرق تا دورترین سرزمینهای چین و مغولستان، از مغرب تا بلغار و از شمال تا روسیه رسیده است. افسانهسرایان و داستانپردازان این كشورها از رستم حكایتها پرداختهاند و آنان را به پهلوانان افسانهای خود نیز نسبت دادهاند. رستم ششصد سال از زمان منوچهر تا روزگار بهمن پسر اسفندیار - زنده بود. چون روزگار از او برگشت با رخش - اسب با آوازهاش - در چاهی كه برادرش در راهش كنده بود و پُر از نیزه و دشنه بود در افتاد و سراسر اندامش مجروح شد و از همان زخمها درگذشت، اما پیش از مردن از درون چاه تیری جان شكار بسوی برادرش رها كرد و با آن وی را بر سر چاه دوخت و بیجانش كرد.
رستم انسانی بود به كمال فضایل آراسته، دلیر، درستكار، مهربان، مردمگرا، پاكاندیش، عفیف و آزاده اندیش و هرگز اندیشه بد در دلش نمیگذاشت. او نامآورترین و سزاوارترین پهلوان ایران بود. در برابر حمله دشمنان سدی استوار بود و بر همه پادشاهان و سرداران زورمند بیگانه كه اگر پیروز میشدند آزادی و آبادانی ایران همه بر باد میرفت، چیره گردید.
این پهلوان پس از اینكه پیر و فرسوده شد به سیستان رفت و در آن سرزمین كه پدرانش نیز روزگاران دراز فرمانروا بودند، قرار و آرام گرفت. بعد از اینكه پادشاهی از كیخسرو به خانواده «مهراسب» انتقال یافت، هرگز در جنگها و امور كشوری دخالت نمیكرد و جز همزبانی و همنشینی با بستگان، مراد و آرزویی نداشت.
داستان پهلوانیهای رستم از مرزهای سیستان و ایران گذشته و بازتاب هنرنماییهایش از شرق تا دورترین سرزمینهای چین و مغولستان، از مغرب تا بلغار و از شمال تا روسیه رسیده است. افسانهسرایان و داستانپردازان این كشورها از رستم حكایتها پرداختهاند و آنان را به پهلوانان افسانهای خود نیز نسبت دادهاند. رستم ششصد سال از زمان منوچهر تا روزگار بهمن پسر اسفندیار - زنده بود. چون روزگار از او برگشت با رخش - اسب با آوازهاش - در چاهی كه برادرش در راهش كنده بود و پُر از نیزه و دشنه بود در افتاد و سراسر اندامش مجروح شد و از همان زخمها درگذشت، اما پیش از مردن از درون چاه تیری جان شكار بسوی برادرش رها كرد و با آن وی را بر سر چاه دوخت و بیجانش كرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست