چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
بازخوانی سیر تاریخی قیام خونین ۱۷ شهریور
یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی قتلعام مردم تهران در ۱۷ شهریور درمیدان ژاله (شهدا) بود. کشتار بیرحمانه مردم در آن روز تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با مفاسدبسازد. واقعه خونین ۱۷ شهریور نقطه پایانی بود بین ملّتی ستمدیده و رژیمیستمکار. این واقعه نظریه امام خمینی را در دروغگویی و فریبکاری رژیم به اثباترساند و مردم را برای سرنگونی رژیم مصممتر ساخت.این مقاله به بیان چرایی و چگونگی این واقعه می پردازد.
● راهپیمایی ۱۶ شهریور
روحانیون تهران که برگزاری راهپیمایی ۱۳ شهریور (عیدفطر) را تجربه موفقی ارزیابی کردند، تصمیم گرفتند بار دیگر در مقابل حکومتشریفامامی و به منظور برائت از وی، مانور قدرتی را به اجرا درآورند. به گفته شهیدمحلاتی، بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که «این کار باید با نظم و ترتیبیادامه یابد، جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم گرفتیم که روزپنجشنبه (۱۶ شهریور) راهپیمایی بکنیم.» آیتالله بهشتی در جامعه روحانیتاستدلال کرد که بعد از راهپیمایی عید فطر «حالا که مردم آمدند نباید در این حرکتمردمی فترت ایجاد شود، لذا از مردم به راهپیمایی دعوت شد.»
با این حال، جامعه روحانیت و مراجع و علما در این تصمیمگیری به شدت دچاراختلاف نظر شدند. جامعه روحانیت تهران دو دسته شدند: عدهای اعلام کردند که روز ۱۶ شهریور عزای عمومی و راهپیمایی در سرتاسر کشور است و عدهای نیز با صدوراطلاعیهای اعلام کردند فقط عزای عمومی است و به خاطر ندادن بهانه دست دشمن از راهپیمایی خودداری میکنیم. آیتالله شریعتمداری نیز برای جلوگیری از عزایعمومی دست به کار شد، به گزارش ساواک فردی به نام مجتبی اراکی با آیتالله نجفی وآیتالله گلپایگانی تماس گرفت، آنها «متفقاً عدم اطلاع خود را در مورد تعطیل بودن روز مذکور به آگاهی مجتبی اراکی رساندند. متعاقباً آیتالله شریعتمداری بدون مشورت با سایر آیات مطلبی جهت درج در جراید کشور تهیه و از طریق رادیو و تلویزیون هم خبرمذکور پخش گردید.»
روزنامهها از قول سخنگوی آیات عظام شریعتمداری و گلپایگانی و نجفی مرعشی شایعهی تعطیل فردا را تکذیب کردند. سخنگوی علامه یحیی نوری نیز اعلام کرد: «هیچ گونه نوشته و اعلامیهی خاصی از جانب ایشان در مورد تعطیل فردا صادر نشده وآنچه به امضای ایشان نشر یافته تکذیب میشود. البته برگزاری عزای عمومی یا تعطیلبه ارادهی مردم بستگی دارد.»
جامعه اصناف نیز با صدور اطلاعیهای اعلام کردند: «به منظور بیان عدم اعتماد ملیبه دولت کنونی... و به پشتیبانی از تصمیم روحانیون و علمای آگاه تهران، پنجشنبه ۱۶شهریور را روز تعطیل و عزای عمومی اعلام میکنیم» و جبهه ملی نیز در حمایت ازتصمیم «جامعه روحانیت تهران» اطلاعیهای صادر کرد.
با فرا رسیدن سحرگاه روز ۱۶ شهریور سیل جمعیت از گوشه گوشهی تهران جاریشد. به گزارش کیهان، تهران یکپارچه تعطیل و تظاهرات بود. صدها هزار تظاهرکنندهدر خیابانهای تهران راهپیمایی کردند. راهپیمایان برای سربازان دست تکان میدادند وگل پرتاب میکردند. ناظران این راهپیمایی را تا یک میلیون نفر تخمین زدند. طولصفهای راهپیمایان به چند کیلومتر میرسید. در این راهپیمایی زنان با چادر سیاه جلوجمعیت در حرکت بودند و موتورسواران با فاصله ۱۰۰ و ۲۰۰ متری جلوتر از همهحرکت میکردند تا هم راه را باز کنند و هم به راهپیمایان آب و غذا برساندند. در اینتظاهرات رهبران جبهه ملی نیز شرکت کردند. روزنامه اطلاعات گزارش داد: جمعیتراهپیمایی در پایان به صدها هزار نفر رسید. مردم بر سر راهپیمایان گلاب میریختند.
ابتدا مأموران کوشش کردند که جلو راهپیمایی را بگیرند.، امّا بعد راه را باز کردند و بهدنبال جمعیت به حرکت درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی جمعیتحرکت میکردند. در زیر پل سیدخندان یک شعار کمونیستی بر روی پارچه علم شد کهبلافاصله مردم آن را پایین کشیدند. کامیونهای میوه که هر لحظه خالی و پر میشدندجمعیت را همراهی میکردند. این خبرها تا نزدیکی ظهر برای چاپ در روزنامههایعصر تهیه شده و به دلیل اخبار ۱۷ شهریور روزنامهها نتوانستند اخبار عصر را منتشرنمایند. شهید محلاتی که در آن روز از طرف جامعه روحانیت مسئول ستاد برگزاریراهپیمایی بوده است، چنین گزارش میکند: ارتش با وسائل زرهی در سراسر خیابانانقلاب فعلی مستقر شده بود. با این حال «ملت از شمیران حرکت کردند به طرف پایین.ما رابط داشتیم که مرتب به ما خبر میدادند.» هنگام ظهر آیتالله بهشتی در خیابانانقلاب نزدیک پیچشمیران به نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف حدود چهارراه قصراست. بعد از نماز، جمعیت را به طرف میدان شهیاد (آزادی) حرکت دادیم.
«شعارها راکنترل میکردیم. شعارها از جلو» تعیین میشد. عصر به میدان آزادی رسیدیم قرار شدآیتالله بهشتی برای جمعیت صحبت نماید. و آقای ناطقنوری که لباسش را عوض کردهبود و لباس شخصی پوشیده بود، قطعنامه را بخواند. به روایت آقای ناطقنوری، نزدیک به غروب بود که جمعیت به میدان آزادی رسید. کامیونهای ارتشی داخل میدانآزادی استقرار یافته بودند، مردم خصوصاً خانمها با شعارهای خود سربازان ودرجهداران را منقلب کردند و آنها را به گریه انداخته بودند. آیتالله بهشتی تصمیم گرفتبرای جمعیت سخنرانی کند از او دعوت کردند روی یک اتومبیل پارک شده برود، ویاین اقدام را بدون اجازهی صاحبش غاصبانه شمرد و امتناع کرد. بشکهای را پیدا کردند وایشان روی آن ایستاد و سخنرانی کرد. آقای ناطقنوری هم چون تحت تعقیب بود بالباس شخصی و عینک دودی قطعنامه را قرائت کرد.
مطابق گزارش ساواک قطعنامه به این شرح بوده است:
۱) کلیهی زندانیان سیاسی آزاد باید گردند.
۲) نهضت به رهبری امام خمینی تا پیروزی ادامه دارد.
۳) باید حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی تشکیل گردد.
۴) تمام اقلیتهای مذهبی تحت حمایت حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و از احترام برخوردار خواهند بود.
۵) بیگانگان از کشور اخراج باید گردند.
۶) شاه عامل استبداد است و باید حکومت شاهنشاهی برچیده شود.
۷) دانشگاهها باید اصلاح گردند.
۸) ما بتشکن هستیم نه شیشهشکن. کسانی که شیشه میشکنند از ما نیستند.
۹) تصمیمات ما در مورد اعتصابات و تعطیلات از طریق مساجد و اعلامیهها بهاطلاع مردم میرسد نه از طریق روزنامههای وابسته به استبداد.
بنابر گزارش ساواک، تظاهرات این روز از منطقهی قیطریه، ونک، پهلوی (ولیعصر)ژاله و مناطق جنوب شهر شروع شد و جمعیتها در شاهرضا (انقلاب) و آیزنهاور(آزادی) به هم پیوستند و ساعت ۳۰/۱۸ به میدان شهیاد (آزادی) رسیدند. شعارتظاهرکنندگان عبارت بود از:
برادر ارتشی چرا برادر کشی؟ رهبر ما خمینی استـ مابتشکنیم شیشهشکن نیستیمـ ارتش تو بیگناهی، فرماندهت جلاد استـ درود برخمینیـ نصر منالله و فتح قریبـ ما تابع قرآنیم، سلطنت نمیخواهیمـ درود بر خمینیبتشکنـ ارتش برادر ما، خمینی رهبر ماـ شما به ما گلوله، ما به شما گل میدهیمـ پلیستو بیگناهی، آلت دست شاهیـ ای بیشرف حیا کن سلطنت را رها کنـ مرگ بر رژیمشاهـ مرگ بر سلسلهی پهلویـ فلسطین پیروز است، اسرائیل نابود استـ اریتره،فلسطینـ برای حفظ قرآن، ارتش به ما بپیوندـ ارتش برادر ما، خمینی رهبر ماـ آمریکا ازایران بیرون شوـ مرگ بر خونخوارگی شرق و غرب.
شعارهای پلاکاردها نیز عبارت بودهاند از: مقدس باد اتحاد بین نیروهای مسلح وملت ستمدیدهـ رهبر ما خمینی استـ کشور ما اسلامی است، حکومت ما اسلامیاستـ آشتی هرگزـ ای بیشرف حیا کن، سلطنت را رها کنـ رهبرا ما قصاص خون شهدارا از رژیم خواهیم گرفتـ ما به رهبری امام خمینی تا سرنگونی رژیم به مبارزه ادامهخواهیم دادـ درود ملت ایران به دکتر شریعتیـ زندانی بودن بهتر از این آزادی استـسازمان امنیت منحل باید گردد.
طبق این گزارش مردم تابلوهای خیابان شاهرضا را محو و روی آن نوشتند «خیابانخمینی». همچنین مردم در مقابل دانشگاه صنعتی شریف شعار میدادند«دانشگاه خمینی» و تابلوهای خیابان آیزنهاور را به خیابان «شریعتی و خمینی» تبدیلکردند.
طبق این گزارش مردم «در خیابان آیزنهاور مرتباً اعلام میکردند که جمعیت فرداصبح در خیابان شهداـ نامی که تظاهرکنندگان به خیابان ژاله دادهـ اجتماع کنید.»
آیتالله بهشتی در پایان سخنرانی اعلام کرد که «جامعه روحانیت فردا برنامهندارد»
بنا به گزارش کیهان شهرهای قم، آمل، کرج، گرگان، اهواز، کازرون، شهرری، قزوین،زنجان، همدان، خرمآباد، کاشان، شیراز، کرمان، مشهد، تبریز، اصفهان، اردبیل، مهاباد،بهبهان، خمین، شاهرود، اراک و دزفول با تظاهرات، راهپیمایی و تعطیل عمومی به ندایجامعه روحانیت تهران پاسخ مثبت دادند.
آیتالله گلپایگانی و نجفی که از اعلامیهی تهیه شده توسط آیتالله شریعتمداری وسوءاستفاده دولت ناراحت شده بودند، آن را تکذیب کردند. آیتالله نجفی اعلام نمودکه «دربارهی تعطیل روز پنجشنبه اعلامیهای صادر نکردهاند و مطالبی که از قول ایشان درمطبوعات و رادیو در این زمینه درج و یا گفته شده است حقیقت ندارد.»
این راهپیمایی یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب شد تا جایی که فریدون هویدامینویسد: «به نظر من این راهپیمایی که به صورت عظیمی برگزار شد... ضمن آن آشکارشد که [آیتالله] خمینی در عرض دو ماه ژوئیه و اوت (تیر و مرداد) به خوبی توانستهرهبری خود را تثبیت کند و نشان دهد که قدرت او در تبعید به مراتب» از دیگران بیشتراست و «دقیقاً از آن به بعد بود که آیتالله خمینی به عنوان رهبر منحصر به فرد و بلامنازعحرکتی که از ۹ ماه قبل آغاز گردیده بود شناخته شد.» گرچه تودههای مسلمان ایران ازسال ۱۳۴۱ آیتالله خمینی را به عنوان رهبر خودشان شناخته بودند، ولی اعترافدشمن نشانهی عظمت و رهبری بیچون و چرای امام خمینی در این مقطع تاریخی بود.
● اعلام حکومت نظامی
ماه رمضان ۱۳۵۷ برای رژیم بسیار شکننده بود. شاهمیپنداشت با تعویض آموزگار و روی کار آمدن شریفامامی و دادن امتیازات مردم راآرام خواهد کرد، ولی سیر حوادث نشان داد که حرکت مردم در حال وسعت و سرعتاست. به گزارش ساواک «از اوّل ماه مبارک رمضان تا روز ۱۷ شهریور مجموعاً حوادث ووقایعی رخ داده که اوجگیری آن تقریباً از روز ۹ شهریور»، یعنی ۲۶ رمضان و چهار روزبعد از دولت شریفامامی «بوده و طی این مدت جمعاً ۶۸۷ مورد شکستن شیشه، ۲۰۶مورد آتشسوزی، ۵۲۸ مورد» شهادت مردم و قتل «مأمورین انتظامی، ۶۹ مورد حمله بهمأمورین، ۳۸ مورد بمبگذاری، ۲۷ مورد حمله به مؤسسات دولتی و ملی، ۳۳۸۰ جلسهسخنرانی مذهبی در سراسر کشور که بیش از ۱۷۵۰ جلسه از این جلسات ضدیت بارژیم و تحریک مردم به آشوب و بلوا سخن گفته شده و توزیع ۳۴۳ نوع اعلامیه و نشریهبا نام مشخص و غیرمشخص مبنی بر ضدیت با رژیم و حکومت ایران و برپایی نزدیک به۹۲۳ مورد تظاهرات نسبتاً توأم با خشونت در نقاط مختلف مملکت رخ داد و سازمانیافته است.»
رژیم شاه بعد از راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدتسرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد.
به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیماییروز ۱۶ شهریور، فرماندهان نظامی «به شاه فشار آوردند که هر چه زودتر در تهرانحکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: در راهپیمایی امروزسیل جمعیت به راحتی میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیوـ تلویزیون را بهتصرف خود درآورد. شاه بعد از چند ساعت تردید و دوددلی با سفرای انگلیس وآمریکا به تبادل نظر پرداخت و تصمیم گرفت که تسلیم نظر فرماندهان ارتش شود.»ارتشبد فردوست نیز این خبر را به شکل دیگری تأیید میکند و میگوید بعد از واقعهی۱۷ شهریور من در جلسهی فرماندهان نظامی با ادامهی حکومت نظامی مخالفت کردم،ولی «بقیه از جمله ازهاری رئیس ستاد ارتش، صمدیانپور رئیس شهربانی، مقدم رئیسساواک و قرهباغی (وزیر کشور) صراحتاً گفتند که حکومت نظامی دستور صریحمحمدرضاست.»
از طرف دیگر شریفامامی که پنداشته بود با تغییر تاریخ شاهنشاهی به هجری وبستن چند قمارخانه مردم و رهبری نهضت را آرام خواهد کرد، بلافاصله بعد ازراهپیمایی عید فطر متوجه شد که سخت در اشتباه است؛ به همین جهت با سرعتعکسالعمل نشان داد و طی اطلاعیهای اعلام کرد: «متأسفانه دستهای پنهان با استفادهاز روشهای شناخته شده در صدد سوءاستفاده از این شرایط برآمده و با تشکیلاجتماعات و ترتیب تظاهرات مطالبی را که برخلاف قوانین کشوری است مطرحمیسازد... به منظور تأمین آسایش عموم و جلوگیری از اقدامات خرابکارانه، دولت مقررمیدارد که تشکیل اجتماعات با اجازهی شهربانی و فقط در محلهایی که موجب سدمعبر نباشد آزاد و به مسئولان انتظامی دستور داده شده است که از تشکیل اجتماعاتبدون اجازه در معابر عمومی شدیداً جلوگیری نماید.» بدیهی بود که راهپیماییها درخیابانها شکل میگرفت که معابر عمومی محسوب میشدند و این اعلامیه به معنایموقوف کردن راهپیمایی و تظاهرات بود و در واقع این اعلامیه آغاز خود نشان دادندولت آشتی ملی بود و خبر از سختگیری دولت میداد.
شریفامامی در اجرای اطلاعیهی دولت در شانزدهم شهریور دستور ممانعت ازراهپیمایی را صادر کرد و پلیس در چند نقطهی تهران با مردم درگیر شد، ولی جمعیتآن قدر زیاد بود که متوجه شد کنترل راهپیمایی با نیروی پلیس ممکن نیست.شریفامامی تصمیم شاه مبنی بر حکومت نظامی را مغتنم شمرد و شبانه از اعضایشورای امنیت ملی دعوت کرد. جلسه در ساعت ۲۰ روز ۱۶ شهریور با حضورنخستوزیر، امیرخسرو افشار وزیر امورخارجه، ارتشبد ازهاری رئیس ستاد بزرگارتشتاران، سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک، سپهبد احمدعلی محققی فرماندهژاندارمری، سپهبد صمدیانپور رئیس کل شهربانی، سپهبد برومند جزی رئیس ادارهیدوم ارتش، سپهبد خواجهنوری رئیس ادارهی سوم ارتش و ارتشبد قرهباغی وزیر کشورتشکیل گردید.
ابتدا سپهبد مقدم گزارشی از چند روز اخیر داد و اعلام کرد فردا نیز قراراست تظاهرات و اغتشاش صورت بگیرد و ما به عرض اعلیحضرت رساندهایم که لازماست حکومت نظامی شود.
همهی اعضای جلسه بر ضرورت حکومت نظامی نظر دادند و بلافاصلهشریفامامی اعضای دولت را احضار و هیأت دولت با اعضای شورای امنیت جلسهمشترک گرفتند و نظر شورای امنیت به تصویب هیأت دولت رسید. جلسه در ساعتنزدیک به ساعت ۲۴ خاتمه یافت و شریفامامی نتیجه را تلفنی به اطلاع شاه رساند.سپس ارتشبد ازهاری با شاه صحبت کرد و «بنا به تصویب اعلیحضرت ارتشبد غلامعلیاویسی فرمانده نیروی زمینی به فرمانداری نظامی تهران و حومه انتخاب شد.»
سردمداران رژیم از حرکت مردم چنان به وحشت افتاده بودند که جرأت به تأخیرانداختن یک روز حکومت نظامی را برای مطلع کردن مردم نداشتند. نیمههای شبدولت اطلاعیهای تنظیم کرد که رادیو در اخبار صبحگاهی آن را قرائت کرد، امّا اکثر مردماز آن بیخبر بودند؛ خصوصاً که آن روز جمعه بود و روزنامهی صبح هم منتشر نمیشد.دولت در این اطلاعیه با اشاره به اطلاعیهی ۱۵ شهریور که تظاهرات را در معابر عمومیممنوع اعلام کرده بود و اشاره به راهپیمایی ۱۶ شهریور اعلام کرد «تنها برای جلوگیریاز خونریزی تظاهرات غیرقانونی و ضد ملی آنان تحمل شد.» دولت در این اعلامیه بامتهم کردن مردم و نسبت دادن اعتراضات آنان به «توطئهی عمیق که با پول و نقشهیخارجی و تحریکات بیگانه هر روز ابعاد تازهای را دربرمیگیرد» اعلام کرد: «به منظورحراست از موجودیت و وحدت ملی و برای آن که فرصت داشته باشد به اقدامات لازمدر جهت تأمین هر چه بیشتر رفاه عامهی مردم و حفظ آهنگ توسعهی سالم اقتصادی وانجام سریع و قاطع اصلاحات اداری و تأمین عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و فاسد وتأمین آزادیهای واقعی در جهت رفع علل نارضایتی مردم و در محیطی آرام و با تلاشمؤثر به نگرانیهای همگانی خاتمه دهد، ناگزیر حکومت نظامی را برای مدت شش ماهدر شهرهای تهران، کرج، قزوین، قم، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان، اصفهان، شیراز،کازرون و جهرم اعلام مینماید.» فرمانداران نظامی شهرها به این شرح منصوبشدند: سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی (اصفهان)،سرلشکر بیدآبادی (تبریز)، سرتیپ عبدالرحیم جعفری (مشهد)، سرتیپ شمستبریزی (اهواز)، سرتیپ جهانگیر اسفندیاری (آبادان)، سرلشکر کمال نظامی (قم)،سرتیپ غفاری (کازرون)، سرتیپ شاپور میرهادی (کرج)، سرتیپ نعمتالله معتمدی(قزوین)، سرتیپ نادور (جهرم).وزارت امورخارجه آمریکا نیز بلافاصله برقراری حکومت نظامی در ایران را موردتأیید قرار داد و سخنگوی آن اعلام کرد «ما جمعه اظهار امیدواری کردیم نظم به زودیدر تهران برقرار گردد و امروز تکرار میکنیم که آرامش نیز مجدداً برقرار شود.» وی درپاسخ به این که در ۱۷ شهریور علیه مردم خشونت به کار رفته تأکید کرد که «برای ماآشکار است که نظم باید برقرار گردد.» وی در این مصاحبه اظهار امیدواری کرد که«نیروهای امنیتی در از میان بردن آخرین بینظمیهای ضد دولتی با خویشتنداری عملکنند.»
طبق ماده ۱۰ قانون فرمانداری نظامی اجتماع مطلقاً ممنوع میشد و مطابق ماده ۵«اشخاصی که سوءظن با دولت مشروطه و امنیت انتظام عمومی در حق آنها بشود قوهیمجریه حق توقیف آنها را خواهد داشت» و مطابق ماده ۷، مأمورین فرمانداری نظامیحق بررسی و تفتیش منازل و دستگیری مظنونین را بهدست میآوردند و مطابق اینقانون متهمین در دادگاه نظامی محاکمه میشدند.
طبق قانون حکومت نظامی مصوب ۱۳۲۹ دولت موظف بود بعد از اعلام حکومتنظامی ظرف مدت یک هفته پیشنهاد خود را به مجلس شورای ملی و سنا برای تصویبارسال نماید. دولت شریفامامی برای قانونی جلوه دادن عمل خود لایحهیحکومت نظامی را به مجلس فرستاد و مجلس شورای ملی آن را با ۱۵۲ رأی موافق و ۲۲رأی مخالف و ۳ رأی ممتنع در تاریخ ۲۶ شهریور تصویب کرد.
● روز واقعه
عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور فریاد میزدند: فرداصبح در میدان ژاله. سپهبد مقدم برای جلوگیری از تکرار راهپیمایی از شاه درخواستبرقراری حکومت نظامی کرد و سرانجام با موافقت شاه، تصویب شورای امنیت و هیأتدولت، حکومت نظامی به تصویب رسید و با فرمان شاه ارتشبد اویسی فرماندار نظامیتهران شد. فرماندار نظامی تهران به سپهبد بدرهای فرمانده گارد جاویدان دستور داد تاواحدهایی از گارد را به فرمانداری نظامی منتقل کند. بدرهای فرمان اعزام واحدهایی رابه سرلشکر امینی افشار فرمانده لشکر ۱ گارد جاویدان صادر کرد و یگانهایی از لشکردر میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اویسی با صدور اولین اطلاعیهیفرمانداری نظامی اعلام کرد: «به منظور ایجاد رفاه مردم و نحوهی نظم از ساعت ۶ صبحروز ۱۷ شهریور ماه مقررات حکومت نظامی را به مدت شش ماه» به اجرا میگذارد.
مردم در صبح زود بیخبر از حکومت نظامی در دستههای بزرگی از خیابانهایفرحآباد، شهباز و میدان خراسان به طرف میدان ژاله حرکت کردند. در نزدیکی میدان وخود میدان کامیونهای مملو از نظامیان ایستاده بودند، ولی مردم بیاعتنا به راه خودادامه میدادند. ساعت نزدیک ۳۰/۷ صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهایمنتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد کهحکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستنکرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرماندارینظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند.ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرفبه سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبارمسلسل بستند. در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. مردم بیمهابامجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اطاقها،راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانهاخانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میکردند. هر کس هر چه از لوازمپزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید وسرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد. مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانهاریختند و با مأمورین فرمانداری نظامی درگیر شدند. به هر چه از مظاهر دولتیمیرسیدند حمله میکردند. طبق گزارش ساواک، تظاهرات از میدان ژاله به «خیابانهایدیگری از قسمت شرق تهران» کشیده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خیابانهایمولوی، میدان خراسان، میدان شوش و میدان راهآهن سرایت کرد و در مدت کوتاهیخیابانهای فردوسی، منوچهری، خیابان سعدی شمالی، خیابان نظامآباد، خیابانفرحآباد، منطقهی نارمک، میدان سپه، خیابان لالهزار، به صحنهی درگیری تبدیل شد.تظاهرات و درگیری تا پاسی از شب ادامه داشت.
روزنامهها در فردای آن روز بدون پرداختن به چگونگی درگیری اعلام کردند: «۱۰۰آتشسوزی در تهران روی داد، شعب چند بانک، یک فروشگاه بزرگ، یک فروشگاهشهر و روستا در آتش سوخت.» فرماندار نظامی در اطلاعیهی شماره ۴ خود ضمن متهمکردن مردم به این که «با پول و نقشهی خارجی» اقدام به تظاهرات کردهاند، اعلام نموددر واقعه ۱۷ شهریور ۵۸ نفر کشته و ۲۰۵ نفر مجروح شدهاند. دو روز بعد دادگستریاعلام کرد تعداد کشتهشدگان به ۹۵ نفر رسید. گرچه تعداد شهدای آن روز رسماًاعلام نشد، ولی آگاهان آمار وحشتناکی را از شهدای ۱۷ شهریور ارائه کردهاند. پارسونزسفیر انگلیس تعداد شهدا را «صدها نفر» ذکر کرده است.
سولیوان سفیر آمریکاگزارش میکند که در میدان ژاله «بیش از دویست نفر از تظاهرکنندگان کشته شدهبودند.» جان استمپل یکی از اعضای سفارت آمریکا در ایران از قول منابع پزشکیتعداد شهدا را «بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر» برآورد کرده است. شاپور بختیار ادّعا میکند که«میتوانم به یقین بگویم تعداد کشتهشدگان حداکثر از ۷۰۰ یا ۸۰۰ نفر متجاوز نبودهاست.» مردم مدعی بودند چند هزار نفر کشته شدهاند. حتی اگر ادّعای مردم را نپذیرمکشتن دهها نفر انسان آمار وحشتناکی است.
موضوع مهم در واقعهی ۱۷ شهریور، تمرّد سربازان از دستورات فرماندهان نظامیبود. در همان لحظهی اوّل در میدان ژاله یک سرباز فرمانده خود را هدف قرار داد وسپس خود را به قتل رساند. طبق گزارش ساواک «سه نفر از سربازان وظیفهی لشکر گارددر حین اجرای مأموریت کنترل اغتشاشات، ضمن سرقت سه قبضه تفنگ ژـ۳ با ۳۰۰ تیرفشنگ متواری شدهاند». اسامی این سه نفر عبارت بود از قاسم دهقان، علی غفوری ومحمد محمدی. فردای آن روز محل اختفای این سه سرباز کشف و به محاصرهینیروهای نظامی درآمد که هر سه نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که محمد محمدیدر دم به شهادت رسید. از مجموعهی اسناد به دست میآید که در این روز هفتسرباز خودزنی کردند.
مشهد نیز که در این روز خود را برای استقبال از آیتالله قمی که از تبعید در کرج آزادشده بود آماده میکرد با حکومت نظامی مواجه شد و تظاهرات و درگیری از همان آغازروز شروع شد. مردم در مدرسه نواب اجتماع کردند، ولی نیروهای فرمانداری نظامی بهآنان حمله و آنان را متفرق کردند. جنگ و گریز تا پاسی از شب ادامه داشت. در این روزبه گزارش ساواک ۱۴ نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که چهار نفر از آنان بهشهادت رسیدند.
در شیراز نیز شبانه آیتالله دستغیب را دستگیر و به تهران منتقل نمودند که فردای آنروز تظاهرات پراکندهای صورت گرفت. شهرهای کرج، ابهر، سمنان و کرمان نیز شاهددرگیریهایی با نیروهای رژیم بودند. خبر فاجعهی قتلعام مردم در میدان ژاله بهسرعت در جهان پیچید و سیاستمداران، دولتمداران، خبرگزاریها و محافلبینالمللی را وادار به عکسالعمل نمود؛ امّا هیچ عکسالعملی زشتتر از دولت آمریکانسبت به این قتلعام فجیع نبود. در آن روزها رؤسای کشورهای آمریکا، مصر و اسرائیلدر کمپ دیوید مشغول مذاکرات سازش بودند. فردای آن روز «وارن کریستوفر» معاونوزیر امورخارجه آمریکا از واشنگتن با «سایروس ونس» وزیر امورخارجه که در کمپدیوید بود تماس برقرار کرد و «توصیه کرد که پرزیدنت کارتر هر چه زودتر با شاهصحبت کند». ونس گزارشی از وضعیت ایران را به کارتر ارائه داد و از کارتر خواست تا باشاه تماس بگیرد. ابتدا انورسادات با شاه تماس گرفت و «مراتب همدردی و پشتیبانیخود را از شاه به وی اطلاع داد» و سپس کارتر با شاه تلفنی صحبت کرد و «پشتیبانیآمریکا را از وی در اقداماتی که برای برقراری نظم به عمل میآورد تأیید کرد.» خبرحمایت کارتر از شاه در رسانهها منتشر شد. رژیم که سعی میکرد مخالفان خود رامرعوب کند، بر انتشار این خبر دامن میزد. روزنامههای کیهان و اطلاعات اعلام کردندکه «کارتر با شاهنشاه مکالمهی تلفنی کرد.» روزنامهها به نقل از اطلاعیهی کاخ سفیدنوشتند که «کارتر با شاهنشاه تماس گرفته و وضع کنونی ایران را که در آن تظاهرات ضددولتی به رهبری افراطیها جریان داشته و دست کم ۹۵ نفر کشته بر جای گذارده موردبحث قرار داده است. پرزیدنت کارتر مناسبات نزدیک و دوستانه میان ایران و آمریکا رامورد تأیید قرار داده است و نسبت به ادامهی جنبش اعطای آزادی سیاسی اظهارامیدواری نموده است.» خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: کارتر با شاه تماس گرفته و«پشتیبانی از رژیم تهران را تأیید کرده است.»
خبر حمایت کارتر از شاه آن هم بعد از قتلعام مردم تهران، ملیگرایان را که امید به اوبسته بودند مبهوت کرد و موضع امام خمینی را به شدت تثبیت نمود. امام خمینی درعکسالعمل به این پیام کارتر در مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه فرمودند: «آقای کارترکه برای یک زندانی در شوروی آن قدر هیاهو درآورد، پس از کشتارهای پیاپی شاه،پشتیبانی خود را از او دریغ نکرد» این به خاطر این است که آمریکا به دنبال منافع خودشفقط هست.
● واکنش علما
آیتالله گلپایگانی با انتشار نامهای سرگشاده به شریفامامی اخطارکرد که «این گونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضی موجب مصایب عظیمتر وخطرات بزرگتر برای مملکت است.» آیتالله تأکید کرد که «اعلام حکومت نظامی و جوی خون راه انداختن هیچ دردی را دوا نخواهد کرد.» آیتالله گلپایگانی با نامهای بهمهندس ریاضی رئیس مجلس شورای ملی به نمایندگان اخطار کرد که رأی به چنیندولت جنایتکاری خیانت به ملت است.
آیتالله گلپایگانی علاوه بر نامههای فوق الذکر اطلاعیهای صادر کرد و اعلام نمود که«فاجعهی خونین کشتار بیرحمانهی دیروز تهران مملکت را غرق در عزا و مصیبتساخت» آیتالله در این اطلاعیه حکومت نظامی را «خلاف تمام قواعد بینالمللی وابتداییترین حقوق بشری» خواند.
آیتالله مرعشی با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: «بار دیگر هیأت حاکمهی ایراندست از آستین ظلم به در آورده، صدها مردم ستمدیده و شریف ایران را به ضرب گلولهدر تهران مقتول و مضروب و مجروح کرد.» آیتالله بار دیگر خواست خود را مبنی بر«اجرای احکام شرعیه و برقراری عدالت و بازگشت هر چه زودتر حضرت آیتاللهخمینی» مورد تأکید قرار داد.
آیتالله شیرازی با صدور اطلاعیهای «فاجعهی دردناک» ۱۷ شهریور را به امام زمانتسلیت گفت و «این عمل وحشیانه را در حق مردم بیپناه به شدت محکوم» کرد.
آیتالله شریعتمداری با این که در خفا از سختگیری رژیم حمایت میکرد، امّانسبت به مطلع نکردن مردم انتقاد داشت. آیتالله در یک مکالمهی تلفنی به پزشکپورنمایندهی مجلس گفت: «خوب بود دربارهی اعلام حکومت نظامی فرصتی میدادند تاروز جمعه مردم در جریان حکومت نظامی قرار گرفته و بیگناه کشته نمیشدند.»
با این حال آیتالله شریعتمداری با صدور اطلاعیهای «فاجعهی دردناک روز جمعه رادر تهران به عموم ملت مسلمان مخصوصاً به خانوادههای داغدیده تسلیت» گفت و اعلامکرد برای «چندمین بار این حرکت زشت و ظالمانه را شدیداً محکوم میکنیم» و «عزایعمومی اعلام میداریم.» آیتالله از مردم خواست برای بهانه نیفتادن به دست دستگاه«عزای عمومی را در نهایت آرامش و متانت در خانههای خود برگزار کنند.»
همچنین آیتالله شیخبهاءالدین محلاتی از شیراز، آیتالله صدوقی از یزداطلاعیههایی در این رابطه صادر کردند.
امام خمینی با صدور پیامی به ملت ایران اعلام کردند که «بار دیگر شاه با دستورحکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران ثابت کرد که پایگاهی درمیان ملت ندارد.» امام خمینی اعلام حکومت نظامی را در مقابل مردمی که دست بهراهپیمایی آرام میزنندو چنان «در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند که ارتش راگلباران» کردند، جرم دانستند. امام در این پیام آرزو کردند که «ای کاش خمینی در میانشما بود و در کنار شما در جبههی دفاع برای خدای تعالی کشته میشد.» امام خمینیکشتار ۱۷ شهریور را آشکار شدن واقعیت دولت آشتی ملی اعلام کردند که «شاه باحکومت آشتی ملی میخواست روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتارخود سهیم گرداند، ولی فریب او خیلی زود برملا گردید. انّ کیدَ الشیطان کان ضعیفاً».امام خمینی بار دیگر از ارتش خواستند به مردم بپیوندند تا «نام خود را در تاریخ که بهسود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد هر چه زودتر ثبت» کنند. امام خمینی خطاب بهعلما فرمودند: «در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید، بلکه روحیهی عالیمقاومت جامعه را هر چه بیشتر تقویت کنید و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله بادشمن مردم ایران متشکلتر کنید.»
● پیآمدهای فاجعهی ۱۷ شهریور
«برخورد خونین پلیس نه تنها کمکی به شاهنکرد، بلکه موجب شد تا هم قدرت و هم جمعیت و هم تعداد تظاهرکنندگان افزایشیابد». علت افزوده شدن بر قدرت و جمعیت این بود که با جنایت هولانگیز رژیم،مردمی که هنوز مردد بودند صف خود را مشخص کردند و به صفوف مخالفین پیوستند.به نظر ماروین زونیس بعد از این قتلعام «بسیاری از ایرانیان به صف مخالفین رژیمپیوستند و آنان که در صف مخالفین بودند به خواستههایشان افزودند. برای اولین باررهبران مذهبی میانهرو اظهار داشتند که قتلعام میدان ژاله نشان میدهد که اصلاح رژیمپهلوی غیرممکن است و شاه میبایست برود.»
فاجعهی ۱۷ شهریور با سرعت به یک اسطوره درآمد، جوانانی که در حال تکبیر بهشهادت میرسیدند، زنانی که با کودکانق در آغوش با یک گلوله به شهادت میرسیدند.پیرمردانی که چند لحظه روی عصا تکیه میکردند و ناگهان در خون میغلطیدند.مجروحانی که هنوز ناله میکردند، امّا بیرحمانه توسط نیروهای فرمانداری نظامی بهداخل ریوهای ارتشی پرت میشدند و روی هم انباشته میشدند. مجروحانی کهنیروهای نظامی سرم آنها را میکشیدند و آنها را با خود میبردند، بیمارستانهایی کهفرمانداری نظامی آنها را محاصره کرده بود و به محض خوب شدنق مجروحی، او رادستگیر میکردند. اینها ترجیعبند مرثیهسرایی قتلگاه ژاله بود. با سرعت روضهخوانیشهدای ۱۷ شهریور در مساجد رسمیت یافت. میدان ژاله، سرزمین کربلا شد. مردم،حسینیان و نیروهای نظامی کوفیان. اویسی شمر، شریفامامی ابنسعد و شاه تبلور یزیدشد. هر مداح و سخنرانی روضه خود را به مصیبت میدان ژاله ختم میکرد و موجی ازنفرت را در میان مؤمنان برمیانگیخت.
این درام از دید نویسندگان غربی مخفی نماند، پیر بلانشه مینویسد: «ماجرای میدانژاله، شهر به شهر در ایران تأثیر میگذاشت و کشتهشدگان جمعهی سیاه پرچمدارانجنگ عرفانی علیه شاه میشوند... پس از کشتار میدان ژاله، انقلاب راویان خود را یافته،خبرها شهر به شهر، مسجد به مسجد کشور را طی میکنند تا سرگذشت نبرد ملّتیدست خالی با مستبدی خونخوار را بسازند. برگشتی خارقالعاده است. ملّت به صورتقهرمان درمیآید و شاه به صورت فردی که تمام بدیها ناشی از اوست.»
چند روزی حکومت نظامی با شدت با مردم برخورد میکرد و بسیاری از مردم هنوزدر شوک بودند، شریفامامی سرمست از بادهی پیروزی در جمع هیأت دولت در ۲۱شهریور گفت: «برابر گزارشهایی که اکنون میرسد آرامش نسبی در سراسر کشور بهوجود آمده است و امیدواریم به زودی نظم کامل به نحوی برقرار گردد که موجباتناراحتی مردم کاملاً برطرف شود.»
چیزی نگذشت که تمام آرزوهای شریفامامی نقش بر آب شد و خشم مردم بهصورت اعتصاب آن هم در شاهرگ حیاتی رژیم یعنی صنعت نفت بروز کرد و به سرعتگسترش پیدا کرد تا جایی که دولت را با بحرانی جدید روبهرو کرد. بنابر روایت نیکی آر.کدی، بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ «اعتصابات آغاز شد چند روز پس از آن که کارکنان نفت جنوبدر اهواز به اعتصابات پیوستند، این اعتصابات در سرتاسر صنعت نفت و صنایع دیگردولتی گسترش پیدا کرد، بهطوری که در اکتبر میزان تولید نفت به سطح ۵/۱ میلیونبشکه در روز رسید.» طبق اسناد ساواک این اعتصابات که ابتدا از پالایشگاه تهران در۱۹ شهریور یعنی دو روز بعد از واقعه ۱۷ شهریور آغاز شد، نشان میدهد که بهسرعت در قسمتهای مختلف صنعت نفت سرایت کرد و چرخ اقتصادی دولت رامتوقف کرد.
● راهپیمایی ۱۶ شهریور
روحانیون تهران که برگزاری راهپیمایی ۱۳ شهریور (عیدفطر) را تجربه موفقی ارزیابی کردند، تصمیم گرفتند بار دیگر در مقابل حکومتشریفامامی و به منظور برائت از وی، مانور قدرتی را به اجرا درآورند. به گفته شهیدمحلاتی، بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که «این کار باید با نظم و ترتیبیادامه یابد، جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم گرفتیم که روزپنجشنبه (۱۶ شهریور) راهپیمایی بکنیم.» آیتالله بهشتی در جامعه روحانیتاستدلال کرد که بعد از راهپیمایی عید فطر «حالا که مردم آمدند نباید در این حرکتمردمی فترت ایجاد شود، لذا از مردم به راهپیمایی دعوت شد.»
با این حال، جامعه روحانیت و مراجع و علما در این تصمیمگیری به شدت دچاراختلاف نظر شدند. جامعه روحانیت تهران دو دسته شدند: عدهای اعلام کردند که روز ۱۶ شهریور عزای عمومی و راهپیمایی در سرتاسر کشور است و عدهای نیز با صدوراطلاعیهای اعلام کردند فقط عزای عمومی است و به خاطر ندادن بهانه دست دشمن از راهپیمایی خودداری میکنیم. آیتالله شریعتمداری نیز برای جلوگیری از عزایعمومی دست به کار شد، به گزارش ساواک فردی به نام مجتبی اراکی با آیتالله نجفی وآیتالله گلپایگانی تماس گرفت، آنها «متفقاً عدم اطلاع خود را در مورد تعطیل بودن روز مذکور به آگاهی مجتبی اراکی رساندند. متعاقباً آیتالله شریعتمداری بدون مشورت با سایر آیات مطلبی جهت درج در جراید کشور تهیه و از طریق رادیو و تلویزیون هم خبرمذکور پخش گردید.»
روزنامهها از قول سخنگوی آیات عظام شریعتمداری و گلپایگانی و نجفی مرعشی شایعهی تعطیل فردا را تکذیب کردند. سخنگوی علامه یحیی نوری نیز اعلام کرد: «هیچ گونه نوشته و اعلامیهی خاصی از جانب ایشان در مورد تعطیل فردا صادر نشده وآنچه به امضای ایشان نشر یافته تکذیب میشود. البته برگزاری عزای عمومی یا تعطیلبه ارادهی مردم بستگی دارد.»
جامعه اصناف نیز با صدور اطلاعیهای اعلام کردند: «به منظور بیان عدم اعتماد ملیبه دولت کنونی... و به پشتیبانی از تصمیم روحانیون و علمای آگاه تهران، پنجشنبه ۱۶شهریور را روز تعطیل و عزای عمومی اعلام میکنیم» و جبهه ملی نیز در حمایت ازتصمیم «جامعه روحانیت تهران» اطلاعیهای صادر کرد.
با فرا رسیدن سحرگاه روز ۱۶ شهریور سیل جمعیت از گوشه گوشهی تهران جاریشد. به گزارش کیهان، تهران یکپارچه تعطیل و تظاهرات بود. صدها هزار تظاهرکنندهدر خیابانهای تهران راهپیمایی کردند. راهپیمایان برای سربازان دست تکان میدادند وگل پرتاب میکردند. ناظران این راهپیمایی را تا یک میلیون نفر تخمین زدند. طولصفهای راهپیمایان به چند کیلومتر میرسید. در این راهپیمایی زنان با چادر سیاه جلوجمعیت در حرکت بودند و موتورسواران با فاصله ۱۰۰ و ۲۰۰ متری جلوتر از همهحرکت میکردند تا هم راه را باز کنند و هم به راهپیمایان آب و غذا برساندند. در اینتظاهرات رهبران جبهه ملی نیز شرکت کردند. روزنامه اطلاعات گزارش داد: جمعیتراهپیمایی در پایان به صدها هزار نفر رسید. مردم بر سر راهپیمایان گلاب میریختند.
ابتدا مأموران کوشش کردند که جلو راهپیمایی را بگیرند.، امّا بعد راه را باز کردند و بهدنبال جمعیت به حرکت درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی جمعیتحرکت میکردند. در زیر پل سیدخندان یک شعار کمونیستی بر روی پارچه علم شد کهبلافاصله مردم آن را پایین کشیدند. کامیونهای میوه که هر لحظه خالی و پر میشدندجمعیت را همراهی میکردند. این خبرها تا نزدیکی ظهر برای چاپ در روزنامههایعصر تهیه شده و به دلیل اخبار ۱۷ شهریور روزنامهها نتوانستند اخبار عصر را منتشرنمایند. شهید محلاتی که در آن روز از طرف جامعه روحانیت مسئول ستاد برگزاریراهپیمایی بوده است، چنین گزارش میکند: ارتش با وسائل زرهی در سراسر خیابانانقلاب فعلی مستقر شده بود. با این حال «ملت از شمیران حرکت کردند به طرف پایین.ما رابط داشتیم که مرتب به ما خبر میدادند.» هنگام ظهر آیتالله بهشتی در خیابانانقلاب نزدیک پیچشمیران به نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف حدود چهارراه قصراست. بعد از نماز، جمعیت را به طرف میدان شهیاد (آزادی) حرکت دادیم.
«شعارها راکنترل میکردیم. شعارها از جلو» تعیین میشد. عصر به میدان آزادی رسیدیم قرار شدآیتالله بهشتی برای جمعیت صحبت نماید. و آقای ناطقنوری که لباسش را عوض کردهبود و لباس شخصی پوشیده بود، قطعنامه را بخواند. به روایت آقای ناطقنوری، نزدیک به غروب بود که جمعیت به میدان آزادی رسید. کامیونهای ارتشی داخل میدانآزادی استقرار یافته بودند، مردم خصوصاً خانمها با شعارهای خود سربازان ودرجهداران را منقلب کردند و آنها را به گریه انداخته بودند. آیتالله بهشتی تصمیم گرفتبرای جمعیت سخنرانی کند از او دعوت کردند روی یک اتومبیل پارک شده برود، ویاین اقدام را بدون اجازهی صاحبش غاصبانه شمرد و امتناع کرد. بشکهای را پیدا کردند وایشان روی آن ایستاد و سخنرانی کرد. آقای ناطقنوری هم چون تحت تعقیب بود بالباس شخصی و عینک دودی قطعنامه را قرائت کرد.
مطابق گزارش ساواک قطعنامه به این شرح بوده است:
۱) کلیهی زندانیان سیاسی آزاد باید گردند.
۲) نهضت به رهبری امام خمینی تا پیروزی ادامه دارد.
۳) باید حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی تشکیل گردد.
۴) تمام اقلیتهای مذهبی تحت حمایت حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و از احترام برخوردار خواهند بود.
۵) بیگانگان از کشور اخراج باید گردند.
۶) شاه عامل استبداد است و باید حکومت شاهنشاهی برچیده شود.
۷) دانشگاهها باید اصلاح گردند.
۸) ما بتشکن هستیم نه شیشهشکن. کسانی که شیشه میشکنند از ما نیستند.
۹) تصمیمات ما در مورد اعتصابات و تعطیلات از طریق مساجد و اعلامیهها بهاطلاع مردم میرسد نه از طریق روزنامههای وابسته به استبداد.
بنابر گزارش ساواک، تظاهرات این روز از منطقهی قیطریه، ونک، پهلوی (ولیعصر)ژاله و مناطق جنوب شهر شروع شد و جمعیتها در شاهرضا (انقلاب) و آیزنهاور(آزادی) به هم پیوستند و ساعت ۳۰/۱۸ به میدان شهیاد (آزادی) رسیدند. شعارتظاهرکنندگان عبارت بود از:
برادر ارتشی چرا برادر کشی؟ رهبر ما خمینی استـ مابتشکنیم شیشهشکن نیستیمـ ارتش تو بیگناهی، فرماندهت جلاد استـ درود برخمینیـ نصر منالله و فتح قریبـ ما تابع قرآنیم، سلطنت نمیخواهیمـ درود بر خمینیبتشکنـ ارتش برادر ما، خمینی رهبر ماـ شما به ما گلوله، ما به شما گل میدهیمـ پلیستو بیگناهی، آلت دست شاهیـ ای بیشرف حیا کن سلطنت را رها کنـ مرگ بر رژیمشاهـ مرگ بر سلسلهی پهلویـ فلسطین پیروز است، اسرائیل نابود استـ اریتره،فلسطینـ برای حفظ قرآن، ارتش به ما بپیوندـ ارتش برادر ما، خمینی رهبر ماـ آمریکا ازایران بیرون شوـ مرگ بر خونخوارگی شرق و غرب.
شعارهای پلاکاردها نیز عبارت بودهاند از: مقدس باد اتحاد بین نیروهای مسلح وملت ستمدیدهـ رهبر ما خمینی استـ کشور ما اسلامی است، حکومت ما اسلامیاستـ آشتی هرگزـ ای بیشرف حیا کن، سلطنت را رها کنـ رهبرا ما قصاص خون شهدارا از رژیم خواهیم گرفتـ ما به رهبری امام خمینی تا سرنگونی رژیم به مبارزه ادامهخواهیم دادـ درود ملت ایران به دکتر شریعتیـ زندانی بودن بهتر از این آزادی استـسازمان امنیت منحل باید گردد.
طبق این گزارش مردم تابلوهای خیابان شاهرضا را محو و روی آن نوشتند «خیابانخمینی». همچنین مردم در مقابل دانشگاه صنعتی شریف شعار میدادند«دانشگاه خمینی» و تابلوهای خیابان آیزنهاور را به خیابان «شریعتی و خمینی» تبدیلکردند.
طبق این گزارش مردم «در خیابان آیزنهاور مرتباً اعلام میکردند که جمعیت فرداصبح در خیابان شهداـ نامی که تظاهرکنندگان به خیابان ژاله دادهـ اجتماع کنید.»
آیتالله بهشتی در پایان سخنرانی اعلام کرد که «جامعه روحانیت فردا برنامهندارد»
بنا به گزارش کیهان شهرهای قم، آمل، کرج، گرگان، اهواز، کازرون، شهرری، قزوین،زنجان، همدان، خرمآباد، کاشان، شیراز، کرمان، مشهد، تبریز، اصفهان، اردبیل، مهاباد،بهبهان، خمین، شاهرود، اراک و دزفول با تظاهرات، راهپیمایی و تعطیل عمومی به ندایجامعه روحانیت تهران پاسخ مثبت دادند.
آیتالله گلپایگانی و نجفی که از اعلامیهی تهیه شده توسط آیتالله شریعتمداری وسوءاستفاده دولت ناراحت شده بودند، آن را تکذیب کردند. آیتالله نجفی اعلام نمودکه «دربارهی تعطیل روز پنجشنبه اعلامیهای صادر نکردهاند و مطالبی که از قول ایشان درمطبوعات و رادیو در این زمینه درج و یا گفته شده است حقیقت ندارد.»
این راهپیمایی یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب شد تا جایی که فریدون هویدامینویسد: «به نظر من این راهپیمایی که به صورت عظیمی برگزار شد... ضمن آن آشکارشد که [آیتالله] خمینی در عرض دو ماه ژوئیه و اوت (تیر و مرداد) به خوبی توانستهرهبری خود را تثبیت کند و نشان دهد که قدرت او در تبعید به مراتب» از دیگران بیشتراست و «دقیقاً از آن به بعد بود که آیتالله خمینی به عنوان رهبر منحصر به فرد و بلامنازعحرکتی که از ۹ ماه قبل آغاز گردیده بود شناخته شد.» گرچه تودههای مسلمان ایران ازسال ۱۳۴۱ آیتالله خمینی را به عنوان رهبر خودشان شناخته بودند، ولی اعترافدشمن نشانهی عظمت و رهبری بیچون و چرای امام خمینی در این مقطع تاریخی بود.
● اعلام حکومت نظامی
ماه رمضان ۱۳۵۷ برای رژیم بسیار شکننده بود. شاهمیپنداشت با تعویض آموزگار و روی کار آمدن شریفامامی و دادن امتیازات مردم راآرام خواهد کرد، ولی سیر حوادث نشان داد که حرکت مردم در حال وسعت و سرعتاست. به گزارش ساواک «از اوّل ماه مبارک رمضان تا روز ۱۷ شهریور مجموعاً حوادث ووقایعی رخ داده که اوجگیری آن تقریباً از روز ۹ شهریور»، یعنی ۲۶ رمضان و چهار روزبعد از دولت شریفامامی «بوده و طی این مدت جمعاً ۶۸۷ مورد شکستن شیشه، ۲۰۶مورد آتشسوزی، ۵۲۸ مورد» شهادت مردم و قتل «مأمورین انتظامی، ۶۹ مورد حمله بهمأمورین، ۳۸ مورد بمبگذاری، ۲۷ مورد حمله به مؤسسات دولتی و ملی، ۳۳۸۰ جلسهسخنرانی مذهبی در سراسر کشور که بیش از ۱۷۵۰ جلسه از این جلسات ضدیت بارژیم و تحریک مردم به آشوب و بلوا سخن گفته شده و توزیع ۳۴۳ نوع اعلامیه و نشریهبا نام مشخص و غیرمشخص مبنی بر ضدیت با رژیم و حکومت ایران و برپایی نزدیک به۹۲۳ مورد تظاهرات نسبتاً توأم با خشونت در نقاط مختلف مملکت رخ داد و سازمانیافته است.»
رژیم شاه بعد از راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدتسرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد.
به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیماییروز ۱۶ شهریور، فرماندهان نظامی «به شاه فشار آوردند که هر چه زودتر در تهرانحکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: در راهپیمایی امروزسیل جمعیت به راحتی میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیوـ تلویزیون را بهتصرف خود درآورد. شاه بعد از چند ساعت تردید و دوددلی با سفرای انگلیس وآمریکا به تبادل نظر پرداخت و تصمیم گرفت که تسلیم نظر فرماندهان ارتش شود.»ارتشبد فردوست نیز این خبر را به شکل دیگری تأیید میکند و میگوید بعد از واقعهی۱۷ شهریور من در جلسهی فرماندهان نظامی با ادامهی حکومت نظامی مخالفت کردم،ولی «بقیه از جمله ازهاری رئیس ستاد ارتش، صمدیانپور رئیس شهربانی، مقدم رئیسساواک و قرهباغی (وزیر کشور) صراحتاً گفتند که حکومت نظامی دستور صریحمحمدرضاست.»
از طرف دیگر شریفامامی که پنداشته بود با تغییر تاریخ شاهنشاهی به هجری وبستن چند قمارخانه مردم و رهبری نهضت را آرام خواهد کرد، بلافاصله بعد ازراهپیمایی عید فطر متوجه شد که سخت در اشتباه است؛ به همین جهت با سرعتعکسالعمل نشان داد و طی اطلاعیهای اعلام کرد: «متأسفانه دستهای پنهان با استفادهاز روشهای شناخته شده در صدد سوءاستفاده از این شرایط برآمده و با تشکیلاجتماعات و ترتیب تظاهرات مطالبی را که برخلاف قوانین کشوری است مطرحمیسازد... به منظور تأمین آسایش عموم و جلوگیری از اقدامات خرابکارانه، دولت مقررمیدارد که تشکیل اجتماعات با اجازهی شهربانی و فقط در محلهایی که موجب سدمعبر نباشد آزاد و به مسئولان انتظامی دستور داده شده است که از تشکیل اجتماعاتبدون اجازه در معابر عمومی شدیداً جلوگیری نماید.» بدیهی بود که راهپیماییها درخیابانها شکل میگرفت که معابر عمومی محسوب میشدند و این اعلامیه به معنایموقوف کردن راهپیمایی و تظاهرات بود و در واقع این اعلامیه آغاز خود نشان دادندولت آشتی ملی بود و خبر از سختگیری دولت میداد.
شریفامامی در اجرای اطلاعیهی دولت در شانزدهم شهریور دستور ممانعت ازراهپیمایی را صادر کرد و پلیس در چند نقطهی تهران با مردم درگیر شد، ولی جمعیتآن قدر زیاد بود که متوجه شد کنترل راهپیمایی با نیروی پلیس ممکن نیست.شریفامامی تصمیم شاه مبنی بر حکومت نظامی را مغتنم شمرد و شبانه از اعضایشورای امنیت ملی دعوت کرد. جلسه در ساعت ۲۰ روز ۱۶ شهریور با حضورنخستوزیر، امیرخسرو افشار وزیر امورخارجه، ارتشبد ازهاری رئیس ستاد بزرگارتشتاران، سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک، سپهبد احمدعلی محققی فرماندهژاندارمری، سپهبد صمدیانپور رئیس کل شهربانی، سپهبد برومند جزی رئیس ادارهیدوم ارتش، سپهبد خواجهنوری رئیس ادارهی سوم ارتش و ارتشبد قرهباغی وزیر کشورتشکیل گردید.
ابتدا سپهبد مقدم گزارشی از چند روز اخیر داد و اعلام کرد فردا نیز قراراست تظاهرات و اغتشاش صورت بگیرد و ما به عرض اعلیحضرت رساندهایم که لازماست حکومت نظامی شود.
همهی اعضای جلسه بر ضرورت حکومت نظامی نظر دادند و بلافاصلهشریفامامی اعضای دولت را احضار و هیأت دولت با اعضای شورای امنیت جلسهمشترک گرفتند و نظر شورای امنیت به تصویب هیأت دولت رسید. جلسه در ساعتنزدیک به ساعت ۲۴ خاتمه یافت و شریفامامی نتیجه را تلفنی به اطلاع شاه رساند.سپس ارتشبد ازهاری با شاه صحبت کرد و «بنا به تصویب اعلیحضرت ارتشبد غلامعلیاویسی فرمانده نیروی زمینی به فرمانداری نظامی تهران و حومه انتخاب شد.»
سردمداران رژیم از حرکت مردم چنان به وحشت افتاده بودند که جرأت به تأخیرانداختن یک روز حکومت نظامی را برای مطلع کردن مردم نداشتند. نیمههای شبدولت اطلاعیهای تنظیم کرد که رادیو در اخبار صبحگاهی آن را قرائت کرد، امّا اکثر مردماز آن بیخبر بودند؛ خصوصاً که آن روز جمعه بود و روزنامهی صبح هم منتشر نمیشد.دولت در این اطلاعیه با اشاره به اطلاعیهی ۱۵ شهریور که تظاهرات را در معابر عمومیممنوع اعلام کرده بود و اشاره به راهپیمایی ۱۶ شهریور اعلام کرد «تنها برای جلوگیریاز خونریزی تظاهرات غیرقانونی و ضد ملی آنان تحمل شد.» دولت در این اعلامیه بامتهم کردن مردم و نسبت دادن اعتراضات آنان به «توطئهی عمیق که با پول و نقشهیخارجی و تحریکات بیگانه هر روز ابعاد تازهای را دربرمیگیرد» اعلام کرد: «به منظورحراست از موجودیت و وحدت ملی و برای آن که فرصت داشته باشد به اقدامات لازمدر جهت تأمین هر چه بیشتر رفاه عامهی مردم و حفظ آهنگ توسعهی سالم اقتصادی وانجام سریع و قاطع اصلاحات اداری و تأمین عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و فاسد وتأمین آزادیهای واقعی در جهت رفع علل نارضایتی مردم و در محیطی آرام و با تلاشمؤثر به نگرانیهای همگانی خاتمه دهد، ناگزیر حکومت نظامی را برای مدت شش ماهدر شهرهای تهران، کرج، قزوین، قم، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان، اصفهان، شیراز،کازرون و جهرم اعلام مینماید.» فرمانداران نظامی شهرها به این شرح منصوبشدند: سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی (اصفهان)،سرلشکر بیدآبادی (تبریز)، سرتیپ عبدالرحیم جعفری (مشهد)، سرتیپ شمستبریزی (اهواز)، سرتیپ جهانگیر اسفندیاری (آبادان)، سرلشکر کمال نظامی (قم)،سرتیپ غفاری (کازرون)، سرتیپ شاپور میرهادی (کرج)، سرتیپ نعمتالله معتمدی(قزوین)، سرتیپ نادور (جهرم).وزارت امورخارجه آمریکا نیز بلافاصله برقراری حکومت نظامی در ایران را موردتأیید قرار داد و سخنگوی آن اعلام کرد «ما جمعه اظهار امیدواری کردیم نظم به زودیدر تهران برقرار گردد و امروز تکرار میکنیم که آرامش نیز مجدداً برقرار شود.» وی درپاسخ به این که در ۱۷ شهریور علیه مردم خشونت به کار رفته تأکید کرد که «برای ماآشکار است که نظم باید برقرار گردد.» وی در این مصاحبه اظهار امیدواری کرد که«نیروهای امنیتی در از میان بردن آخرین بینظمیهای ضد دولتی با خویشتنداری عملکنند.»
طبق ماده ۱۰ قانون فرمانداری نظامی اجتماع مطلقاً ممنوع میشد و مطابق ماده ۵«اشخاصی که سوءظن با دولت مشروطه و امنیت انتظام عمومی در حق آنها بشود قوهیمجریه حق توقیف آنها را خواهد داشت» و مطابق ماده ۷، مأمورین فرمانداری نظامیحق بررسی و تفتیش منازل و دستگیری مظنونین را بهدست میآوردند و مطابق اینقانون متهمین در دادگاه نظامی محاکمه میشدند.
طبق قانون حکومت نظامی مصوب ۱۳۲۹ دولت موظف بود بعد از اعلام حکومتنظامی ظرف مدت یک هفته پیشنهاد خود را به مجلس شورای ملی و سنا برای تصویبارسال نماید. دولت شریفامامی برای قانونی جلوه دادن عمل خود لایحهیحکومت نظامی را به مجلس فرستاد و مجلس شورای ملی آن را با ۱۵۲ رأی موافق و ۲۲رأی مخالف و ۳ رأی ممتنع در تاریخ ۲۶ شهریور تصویب کرد.
● روز واقعه
عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور فریاد میزدند: فرداصبح در میدان ژاله. سپهبد مقدم برای جلوگیری از تکرار راهپیمایی از شاه درخواستبرقراری حکومت نظامی کرد و سرانجام با موافقت شاه، تصویب شورای امنیت و هیأتدولت، حکومت نظامی به تصویب رسید و با فرمان شاه ارتشبد اویسی فرماندار نظامیتهران شد. فرماندار نظامی تهران به سپهبد بدرهای فرمانده گارد جاویدان دستور داد تاواحدهایی از گارد را به فرمانداری نظامی منتقل کند. بدرهای فرمان اعزام واحدهایی رابه سرلشکر امینی افشار فرمانده لشکر ۱ گارد جاویدان صادر کرد و یگانهایی از لشکردر میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اویسی با صدور اولین اطلاعیهیفرمانداری نظامی اعلام کرد: «به منظور ایجاد رفاه مردم و نحوهی نظم از ساعت ۶ صبحروز ۱۷ شهریور ماه مقررات حکومت نظامی را به مدت شش ماه» به اجرا میگذارد.
مردم در صبح زود بیخبر از حکومت نظامی در دستههای بزرگی از خیابانهایفرحآباد، شهباز و میدان خراسان به طرف میدان ژاله حرکت کردند. در نزدیکی میدان وخود میدان کامیونهای مملو از نظامیان ایستاده بودند، ولی مردم بیاعتنا به راه خودادامه میدادند. ساعت نزدیک ۳۰/۷ صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهایمنتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد کهحکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستنکرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرماندارینظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند.ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرفبه سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبارمسلسل بستند. در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. مردم بیمهابامجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اطاقها،راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانهاخانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میکردند. هر کس هر چه از لوازمپزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید وسرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد. مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانهاریختند و با مأمورین فرمانداری نظامی درگیر شدند. به هر چه از مظاهر دولتیمیرسیدند حمله میکردند. طبق گزارش ساواک، تظاهرات از میدان ژاله به «خیابانهایدیگری از قسمت شرق تهران» کشیده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خیابانهایمولوی، میدان خراسان، میدان شوش و میدان راهآهن سرایت کرد و در مدت کوتاهیخیابانهای فردوسی، منوچهری، خیابان سعدی شمالی، خیابان نظامآباد، خیابانفرحآباد، منطقهی نارمک، میدان سپه، خیابان لالهزار، به صحنهی درگیری تبدیل شد.تظاهرات و درگیری تا پاسی از شب ادامه داشت.
روزنامهها در فردای آن روز بدون پرداختن به چگونگی درگیری اعلام کردند: «۱۰۰آتشسوزی در تهران روی داد، شعب چند بانک، یک فروشگاه بزرگ، یک فروشگاهشهر و روستا در آتش سوخت.» فرماندار نظامی در اطلاعیهی شماره ۴ خود ضمن متهمکردن مردم به این که «با پول و نقشهی خارجی» اقدام به تظاهرات کردهاند، اعلام نموددر واقعه ۱۷ شهریور ۵۸ نفر کشته و ۲۰۵ نفر مجروح شدهاند. دو روز بعد دادگستریاعلام کرد تعداد کشتهشدگان به ۹۵ نفر رسید. گرچه تعداد شهدای آن روز رسماًاعلام نشد، ولی آگاهان آمار وحشتناکی را از شهدای ۱۷ شهریور ارائه کردهاند. پارسونزسفیر انگلیس تعداد شهدا را «صدها نفر» ذکر کرده است.
سولیوان سفیر آمریکاگزارش میکند که در میدان ژاله «بیش از دویست نفر از تظاهرکنندگان کشته شدهبودند.» جان استمپل یکی از اعضای سفارت آمریکا در ایران از قول منابع پزشکیتعداد شهدا را «بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر» برآورد کرده است. شاپور بختیار ادّعا میکند که«میتوانم به یقین بگویم تعداد کشتهشدگان حداکثر از ۷۰۰ یا ۸۰۰ نفر متجاوز نبودهاست.» مردم مدعی بودند چند هزار نفر کشته شدهاند. حتی اگر ادّعای مردم را نپذیرمکشتن دهها نفر انسان آمار وحشتناکی است.
موضوع مهم در واقعهی ۱۷ شهریور، تمرّد سربازان از دستورات فرماندهان نظامیبود. در همان لحظهی اوّل در میدان ژاله یک سرباز فرمانده خود را هدف قرار داد وسپس خود را به قتل رساند. طبق گزارش ساواک «سه نفر از سربازان وظیفهی لشکر گارددر حین اجرای مأموریت کنترل اغتشاشات، ضمن سرقت سه قبضه تفنگ ژـ۳ با ۳۰۰ تیرفشنگ متواری شدهاند». اسامی این سه نفر عبارت بود از قاسم دهقان، علی غفوری ومحمد محمدی. فردای آن روز محل اختفای این سه سرباز کشف و به محاصرهینیروهای نظامی درآمد که هر سه نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که محمد محمدیدر دم به شهادت رسید. از مجموعهی اسناد به دست میآید که در این روز هفتسرباز خودزنی کردند.
مشهد نیز که در این روز خود را برای استقبال از آیتالله قمی که از تبعید در کرج آزادشده بود آماده میکرد با حکومت نظامی مواجه شد و تظاهرات و درگیری از همان آغازروز شروع شد. مردم در مدرسه نواب اجتماع کردند، ولی نیروهای فرمانداری نظامی بهآنان حمله و آنان را متفرق کردند. جنگ و گریز تا پاسی از شب ادامه داشت. در این روزبه گزارش ساواک ۱۴ نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که چهار نفر از آنان بهشهادت رسیدند.
در شیراز نیز شبانه آیتالله دستغیب را دستگیر و به تهران منتقل نمودند که فردای آنروز تظاهرات پراکندهای صورت گرفت. شهرهای کرج، ابهر، سمنان و کرمان نیز شاهددرگیریهایی با نیروهای رژیم بودند. خبر فاجعهی قتلعام مردم در میدان ژاله بهسرعت در جهان پیچید و سیاستمداران، دولتمداران، خبرگزاریها و محافلبینالمللی را وادار به عکسالعمل نمود؛ امّا هیچ عکسالعملی زشتتر از دولت آمریکانسبت به این قتلعام فجیع نبود. در آن روزها رؤسای کشورهای آمریکا، مصر و اسرائیلدر کمپ دیوید مشغول مذاکرات سازش بودند. فردای آن روز «وارن کریستوفر» معاونوزیر امورخارجه آمریکا از واشنگتن با «سایروس ونس» وزیر امورخارجه که در کمپدیوید بود تماس برقرار کرد و «توصیه کرد که پرزیدنت کارتر هر چه زودتر با شاهصحبت کند». ونس گزارشی از وضعیت ایران را به کارتر ارائه داد و از کارتر خواست تا باشاه تماس بگیرد. ابتدا انورسادات با شاه تماس گرفت و «مراتب همدردی و پشتیبانیخود را از شاه به وی اطلاع داد» و سپس کارتر با شاه تلفنی صحبت کرد و «پشتیبانیآمریکا را از وی در اقداماتی که برای برقراری نظم به عمل میآورد تأیید کرد.» خبرحمایت کارتر از شاه در رسانهها منتشر شد. رژیم که سعی میکرد مخالفان خود رامرعوب کند، بر انتشار این خبر دامن میزد. روزنامههای کیهان و اطلاعات اعلام کردندکه «کارتر با شاهنشاه مکالمهی تلفنی کرد.» روزنامهها به نقل از اطلاعیهی کاخ سفیدنوشتند که «کارتر با شاهنشاه تماس گرفته و وضع کنونی ایران را که در آن تظاهرات ضددولتی به رهبری افراطیها جریان داشته و دست کم ۹۵ نفر کشته بر جای گذارده موردبحث قرار داده است. پرزیدنت کارتر مناسبات نزدیک و دوستانه میان ایران و آمریکا رامورد تأیید قرار داده است و نسبت به ادامهی جنبش اعطای آزادی سیاسی اظهارامیدواری نموده است.» خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: کارتر با شاه تماس گرفته و«پشتیبانی از رژیم تهران را تأیید کرده است.»
خبر حمایت کارتر از شاه آن هم بعد از قتلعام مردم تهران، ملیگرایان را که امید به اوبسته بودند مبهوت کرد و موضع امام خمینی را به شدت تثبیت نمود. امام خمینی درعکسالعمل به این پیام کارتر در مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه فرمودند: «آقای کارترکه برای یک زندانی در شوروی آن قدر هیاهو درآورد، پس از کشتارهای پیاپی شاه،پشتیبانی خود را از او دریغ نکرد» این به خاطر این است که آمریکا به دنبال منافع خودشفقط هست.
● واکنش علما
آیتالله گلپایگانی با انتشار نامهای سرگشاده به شریفامامی اخطارکرد که «این گونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضی موجب مصایب عظیمتر وخطرات بزرگتر برای مملکت است.» آیتالله تأکید کرد که «اعلام حکومت نظامی و جوی خون راه انداختن هیچ دردی را دوا نخواهد کرد.» آیتالله گلپایگانی با نامهای بهمهندس ریاضی رئیس مجلس شورای ملی به نمایندگان اخطار کرد که رأی به چنیندولت جنایتکاری خیانت به ملت است.
آیتالله گلپایگانی علاوه بر نامههای فوق الذکر اطلاعیهای صادر کرد و اعلام نمود که«فاجعهی خونین کشتار بیرحمانهی دیروز تهران مملکت را غرق در عزا و مصیبتساخت» آیتالله در این اطلاعیه حکومت نظامی را «خلاف تمام قواعد بینالمللی وابتداییترین حقوق بشری» خواند.
آیتالله مرعشی با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: «بار دیگر هیأت حاکمهی ایراندست از آستین ظلم به در آورده، صدها مردم ستمدیده و شریف ایران را به ضرب گلولهدر تهران مقتول و مضروب و مجروح کرد.» آیتالله بار دیگر خواست خود را مبنی بر«اجرای احکام شرعیه و برقراری عدالت و بازگشت هر چه زودتر حضرت آیتاللهخمینی» مورد تأکید قرار داد.
آیتالله شیرازی با صدور اطلاعیهای «فاجعهی دردناک» ۱۷ شهریور را به امام زمانتسلیت گفت و «این عمل وحشیانه را در حق مردم بیپناه به شدت محکوم» کرد.
آیتالله شریعتمداری با این که در خفا از سختگیری رژیم حمایت میکرد، امّانسبت به مطلع نکردن مردم انتقاد داشت. آیتالله در یک مکالمهی تلفنی به پزشکپورنمایندهی مجلس گفت: «خوب بود دربارهی اعلام حکومت نظامی فرصتی میدادند تاروز جمعه مردم در جریان حکومت نظامی قرار گرفته و بیگناه کشته نمیشدند.»
با این حال آیتالله شریعتمداری با صدور اطلاعیهای «فاجعهی دردناک روز جمعه رادر تهران به عموم ملت مسلمان مخصوصاً به خانوادههای داغدیده تسلیت» گفت و اعلامکرد برای «چندمین بار این حرکت زشت و ظالمانه را شدیداً محکوم میکنیم» و «عزایعمومی اعلام میداریم.» آیتالله از مردم خواست برای بهانه نیفتادن به دست دستگاه«عزای عمومی را در نهایت آرامش و متانت در خانههای خود برگزار کنند.»
همچنین آیتالله شیخبهاءالدین محلاتی از شیراز، آیتالله صدوقی از یزداطلاعیههایی در این رابطه صادر کردند.
امام خمینی با صدور پیامی به ملت ایران اعلام کردند که «بار دیگر شاه با دستورحکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران ثابت کرد که پایگاهی درمیان ملت ندارد.» امام خمینی اعلام حکومت نظامی را در مقابل مردمی که دست بهراهپیمایی آرام میزنندو چنان «در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند که ارتش راگلباران» کردند، جرم دانستند. امام در این پیام آرزو کردند که «ای کاش خمینی در میانشما بود و در کنار شما در جبههی دفاع برای خدای تعالی کشته میشد.» امام خمینیکشتار ۱۷ شهریور را آشکار شدن واقعیت دولت آشتی ملی اعلام کردند که «شاه باحکومت آشتی ملی میخواست روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتارخود سهیم گرداند، ولی فریب او خیلی زود برملا گردید. انّ کیدَ الشیطان کان ضعیفاً».امام خمینی بار دیگر از ارتش خواستند به مردم بپیوندند تا «نام خود را در تاریخ که بهسود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد هر چه زودتر ثبت» کنند. امام خمینی خطاب بهعلما فرمودند: «در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید، بلکه روحیهی عالیمقاومت جامعه را هر چه بیشتر تقویت کنید و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله بادشمن مردم ایران متشکلتر کنید.»
● پیآمدهای فاجعهی ۱۷ شهریور
«برخورد خونین پلیس نه تنها کمکی به شاهنکرد، بلکه موجب شد تا هم قدرت و هم جمعیت و هم تعداد تظاهرکنندگان افزایشیابد». علت افزوده شدن بر قدرت و جمعیت این بود که با جنایت هولانگیز رژیم،مردمی که هنوز مردد بودند صف خود را مشخص کردند و به صفوف مخالفین پیوستند.به نظر ماروین زونیس بعد از این قتلعام «بسیاری از ایرانیان به صف مخالفین رژیمپیوستند و آنان که در صف مخالفین بودند به خواستههایشان افزودند. برای اولین باررهبران مذهبی میانهرو اظهار داشتند که قتلعام میدان ژاله نشان میدهد که اصلاح رژیمپهلوی غیرممکن است و شاه میبایست برود.»
فاجعهی ۱۷ شهریور با سرعت به یک اسطوره درآمد، جوانانی که در حال تکبیر بهشهادت میرسیدند، زنانی که با کودکانق در آغوش با یک گلوله به شهادت میرسیدند.پیرمردانی که چند لحظه روی عصا تکیه میکردند و ناگهان در خون میغلطیدند.مجروحانی که هنوز ناله میکردند، امّا بیرحمانه توسط نیروهای فرمانداری نظامی بهداخل ریوهای ارتشی پرت میشدند و روی هم انباشته میشدند. مجروحانی کهنیروهای نظامی سرم آنها را میکشیدند و آنها را با خود میبردند، بیمارستانهایی کهفرمانداری نظامی آنها را محاصره کرده بود و به محض خوب شدنق مجروحی، او رادستگیر میکردند. اینها ترجیعبند مرثیهسرایی قتلگاه ژاله بود. با سرعت روضهخوانیشهدای ۱۷ شهریور در مساجد رسمیت یافت. میدان ژاله، سرزمین کربلا شد. مردم،حسینیان و نیروهای نظامی کوفیان. اویسی شمر، شریفامامی ابنسعد و شاه تبلور یزیدشد. هر مداح و سخنرانی روضه خود را به مصیبت میدان ژاله ختم میکرد و موجی ازنفرت را در میان مؤمنان برمیانگیخت.
این درام از دید نویسندگان غربی مخفی نماند، پیر بلانشه مینویسد: «ماجرای میدانژاله، شهر به شهر در ایران تأثیر میگذاشت و کشتهشدگان جمعهی سیاه پرچمدارانجنگ عرفانی علیه شاه میشوند... پس از کشتار میدان ژاله، انقلاب راویان خود را یافته،خبرها شهر به شهر، مسجد به مسجد کشور را طی میکنند تا سرگذشت نبرد ملّتیدست خالی با مستبدی خونخوار را بسازند. برگشتی خارقالعاده است. ملّت به صورتقهرمان درمیآید و شاه به صورت فردی که تمام بدیها ناشی از اوست.»
چند روزی حکومت نظامی با شدت با مردم برخورد میکرد و بسیاری از مردم هنوزدر شوک بودند، شریفامامی سرمست از بادهی پیروزی در جمع هیأت دولت در ۲۱شهریور گفت: «برابر گزارشهایی که اکنون میرسد آرامش نسبی در سراسر کشور بهوجود آمده است و امیدواریم به زودی نظم کامل به نحوی برقرار گردد که موجباتناراحتی مردم کاملاً برطرف شود.»
چیزی نگذشت که تمام آرزوهای شریفامامی نقش بر آب شد و خشم مردم بهصورت اعتصاب آن هم در شاهرگ حیاتی رژیم یعنی صنعت نفت بروز کرد و به سرعتگسترش پیدا کرد تا جایی که دولت را با بحرانی جدید روبهرو کرد. بنابر روایت نیکی آر.کدی، بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ «اعتصابات آغاز شد چند روز پس از آن که کارکنان نفت جنوبدر اهواز به اعتصابات پیوستند، این اعتصابات در سرتاسر صنعت نفت و صنایع دیگردولتی گسترش پیدا کرد، بهطوری که در اکتبر میزان تولید نفت به سطح ۵/۱ میلیونبشکه در روز رسید.» طبق اسناد ساواک این اعتصابات که ابتدا از پالایشگاه تهران در۱۹ شهریور یعنی دو روز بعد از واقعه ۱۷ شهریور آغاز شد، نشان میدهد که بهسرعت در قسمتهای مختلف صنعت نفت سرایت کرد و چرخ اقتصادی دولت رامتوقف کرد.
پژوهشگر: روح الله حسینیان
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست