شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

صنیع الدوله ، اولین تکنوکرات ایرانی


صنیع الدوله ، اولین تکنوکرات ایرانی
از میان مشروطه خواهان و آنان كه سر در كسوت قدرت و شوكت داشتند كمتر كسی است كه به اعتبار و منزلت صنیع الدوله اقدامات و گفتارهایی موثر از دست و توان او برآمده است. صنیع الدوله از معدود جوانان داخل دربار بود كه وقتی قدم به فرنگ گذاشت از فرصت و امتیازی كه به سفارش میرزا حسین خان سپهسالار و با درایت پدرش مخبرالدوله فراهم آ مده بود بهره ها جست.
او در همان سال های نخست در ذكاوت هوش و علم دانی شهره عام و خاص شد. در پایان تحصیل از مدرسه صنعتی برلن با موفقیت به مقام نخست مهندسی معدن برگزیده شد. حالا این فرزند سیه چرده مخبرالدوله هدایت مدال و گواهی دارد كه دست به دست در آلمان و بلژیك می چرخد. از این كارخانه به كارخانه دیگر در برلن و بروكسل آوازه ای از این جوان ایرانی بلند شده است. او كه در دومین سفر ناصرالدین شاه وظیفه مترجمی او را به عهده داشت به زودی مورد اقبال و توجه ملوكانه قرار گرفت.
صنیع الدوله در سی و پنجمین بهار زندگی خود وقتی به ایران می آمد دنیادیده ای بود در هیئت و كسوت تكنوكرات های فرنگی كه كمتر در میان دیگر فرزندان دربار چنین شأن و منزلتی پیدا می شد. در ایران اول كاری كه بر آن همت گمارد تاسیس كارخانه نساجی بود كه با همت و ضمانت مالی حاج محمدتقی شاهرودی دومین مرد اقتصادی ایران - پس از امین الضرب - كار او ردیف شد. گفته اند كه شاه بر حسب ارادت و علاقه ای كه به این جوان مشتاق جویای اصلاح و آبادانی داشت مساعدت هایی كرد، اما این مساعدت ها هیچ كدام مانع از آن نشد كه این كار از ادامه اش باز نایستد. كمی بعد صنیع الدوله به همان بلایی مبتلا شد كه امین الدوله در تاسیس كارخانه های كبریت سازی و قند كهریزك دچارش شده بود. این دو دشمنانی داشتند كه نه تنها دشمن آنان به شمار می رفتند بلكه دشمن منافع ایران بودند. روس و انگلیس به رغم آنكه امتیازات و قرارداد های ظالمانه ای در شیلات، جنگل، رودخانه، تنباكو و راه آهن از ایران ستانده بودند در عمل اجازه فعالیت به هیچ صنعتی را نمی دادند. صنیع الدوله تنها دو سال دوام آورد و بازار نساجی را به ناچار به صاحبان سرزمین آفتاب تابان سپرد. كارخانه كوره آهن تراشی كه در آخرین سال حیات ناصرالدین شاه راه اندازی شد دومین كاری بود كه از این جوان تازه از فرنگ برگشته برمی آمد. اما حوادث بعدی از جمله ترور ناصرالدین شاه و بی كفایتی مظفرالدین شاه پادشاه بعدی در اداره كشور عملاً كارخانه كوره آهن تراشی را متوقف كرد.صنیع الدوله تا پیش از انقلاب مشروطه دو كار دیگر را نیز در دست گرفت كه هر دو كارخانه های كبریت و قند كهریزك امین الدوله بود؛ امین الدوله ای كه در دوران حیاتش هرگز نتوانست تعامل و مراوده صلح جویانه ای با صنیع الدوله برقرار كند وانگهی هر كدام از این كارها به همان دلیلی كه امین الدوله را زمینگیر كرد وی را نیز از ادامه كار بازداشت. صنیع الدوله كه فرهنگ آلمانی در خونش می دوید و شكست در قاموس او معنی نداشت به كوه های شمال رفت (پس قلعه)، دید كه آنجا سرزمین سرب است، سهل است كه وقتی این خاك به دست آلمان ها سپرده شد نقره هم در آن یافتند. صنیع الدوله در چشم برهم زدنی به آلمان رفت و كارها را سامان داد. در ایران خود دست به كار شد، كارگرانی استخدام كرد. كار به حركت افتاد كه مشروطه برپا شد. او كه در بخشی از زندگی خود در كار ساختن دنیای مدرن نقش عمده ای را ایفا كرد، این بار به دعوت اصلاح طلبان قاجاری چون ناصرالملك، موتمن الملك، مشیرالملك و مخبرالسلطنه وظیفه ریاست نخستین مجلس ملی ایران را بر عهده گرفت. مجلسی پرشور و گداز و پر از اصناف و طبقات بازاری كه مشرب و مسلك ویژه ای داشتند. نمایندگان روی زمین می نشستند، نوكر و قلیان دار خود را هم می آوردند. در جلسات اول تماشاچیان و شاكیان هم سخن می گفتند. آمد و رفت آزاد بود. حتی نوشته اند: «هر روز صبح كه جلسه تشكیل می شد، عذابی بود، همه حرف می زدند، نظمی نبود و نه نوبتی و نه رعایت تذكرات رئیس. چشم ها به قالیچه ای دوخته شده بود كه سید محمد طباطیایی و سیدعبدالله بهبهانی سیدین سندین روی آن می نشستند كه بیشترین سهم را در انقلاب مشروطیت داشتند.»
چنین آدابی با روحیه آلمانی صنیع الدوله سازگار نبود. بی تابی می كرد. اتابك وقتی با امان نامه امین الضرب و با رایزنی مخبرالدوله به ایران بازگشت، صنیع الدوله نفسی تازه كرد كه تیری از درون مجلس سینه اتابك را شكافت و آرزوی بسیاری را همچون سنت گرایان مجلس و طبقات بازار نقش بر آب كرد. صنیع الدوله پیش از اینكه استعفای خود را در دستور كار قرار دهد و مجلس اول را به احتشام السلطنه بسپارد، سایه حكام مقتدری چون ظل السلطان و آصف الدوله را از جنوب و خراسان، قوام الملك را از فارس، سردار منصور و حجت الاسلام خمامی را از رشت، حاج میرزا حسن و امام جمعه را از تبریز دور كرد.
او حتی پس از خروج از مجلس نیز هنوز نقشه راه آهن ملی را تنها عامل توسعه و پیشرفت جامعه ایرانی می دانست و سنگ آن را بر سینه می كوبید كه به تیر تپانچه ایرالون گرجی تبعه روس كه گویا به دنبال احقاق حقوق معوقه خود در كارخانه كوره ذوب فلز بود به خاك نشست. آرزوی صنیع الدوله این بود كه خطوط راه آهن و ده ها طرح و پروژه نیمه تمام صنعتی و معدنی همچون دیگر ممالك پیشرفته جهان بتواند مایه «نجات ایران» شود.
مجید یوسفی
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت


همچنین مشاهده کنید