دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

نیاز تیم ملی به «عدالت»


نیاز تیم ملی به «عدالت»
پس از شكست تیم ملی ایران در برابر كره جنوبی و بدتر از آن نحوه بازی تیم ایران، كاملا طبیعی بود كه رسانه های گروهی در روز بعد از بازی، برانكو و تفكراتش را به باد انتقاد بگیرند. البته چنین شیوه ای تقریبا در تمام كشورهای جهان مرسوم است. به عنوان مثال با وجود اینكه گوران اریكسون مربی سوئدی تیم ملی فوتبال انگلیس این كشور را به جام جهانی رسانده اما چون شور و طراوت در بازی این تیم به چشم نمی خورد، رسانه های گروهی این كشور وی را زیر بار انتقادات تند خود له كرده اند و او حتی فرصت نفس كشیدن هم ندارد.البته در این میان انصاف نیست كه چشم بر اندك نكات مثبت بازی تیم ملی برابر كره جنوبی بست و تنها نیمه خالی لیوان را دید. تصور كنید كه داور بازی در دقایق اولیه نیمه اول توپ علی كریمی را كه به دستان مدافع تیم كره جنوبی برخورد كرده بود پنالتی اعلام می كرد و یا یكی از ضربات رحمان رضایی، علی كریمی و یا یحیی گل محمدی در همان نیمه اول به گل تبدیل می شد. مطمئن باشید كه در صورت تبدیل شدن تنها یكی از این موقعیت ها به گل، جریان بازی به كلی تغییر می كرد و هیچ یك از انتقادات ۷ روز اخیر مطرح نمی گردید. به هر حال باید پذیرفت كه فوتبال علاوه بر اینكه یك ورزش بی رحم است، ورزش لحظه ها به شمار می آید و حتی یك ثانیه غفلت و یك اشتباه داور ممكن است سرنوشت یك تیم را به كلی دگرگون سازد.دیگر نكته مثبتی كه در بازی تیم ملی در سئول به چشم خورد قفل نشدن بازیكنان ملی پوش از لحاظ روحی و روانی بود. برای درك صحیح این واقعیت كافی است كه سه سال به عقب بازگردیم زمانی كه كشور كره جنوبی میزبان مشترك رقابتهای جام جهانی فوتبال در همین ورزشگاه بود. به اعتراف بسیاری از كارشناسان، حداقل ۵۰درصد از موفقیت تیم ملی كره جنوبی در كسب مقام چهارمی رقابتهای جام جهانی ،۲۰۰۲حاصل حمایت تماشاگران پر شور این كشور از تیم ملی شان در ورزشگاه جام جهانی بود چون اگر غیر از این می بود محال بود تیم كره جنوبی بتواند بر ایتالیا و یا اسپانیا غلبه بكند.به نوشته روزنامه های كره جنوبی، تماشاگران فوتبال این كشور در بازی چهارشنبه شب گذشته، فضا و اتمسفر جام جهانی را در ورزشگاه جام جهانی سئول زنده كردند. با توجه به جو حاكم بر ورزشگاه طبیعی بود كه بازیكنان ایرانی تحت تاثیر جو این ورزشگاه قرار بگیرند.شاید در اینجا گفته شود كه بازیكنان ایرانی به دلیل بازی در ورزشگاه آزادی به بازی در برابر تماشاگران متعدد عادت دارند اما باید این موضوع را در نظر داشت كه بازی در برابر ۱۰۰ هزار تماشاگر حامی كاملا متفاوت با بازی در مقابل حتی ۱۰هزار تماشاگر مخالف پر شور است.اما نكته ای كه باعث امیدواری شد، قفل نشدن فكر بازیكنان ایرانی در جو این ورزشگاه بود، به ویژه در نیمه دوم كه فشار تیم ایران باعث شد كه كره به لاك دفاعی فرو برود و یا پس از دریافت آن گل زود هنگام انسجام خود را از دست ندهد و گل های بیشتری دریافت كند. اما بزرگترین نگرانی ای كه در حال حاضر در تیم ملی وجود دارد احتمال محافظه كار شدن در پی افزایش شدت انتقادات رسانه های گروهی است.برانكو ذاتا یك مربی سیاستمدار و محافظه كار است كه از جنجال گریزان می باشد و همواره علاقمند است تا در محیطی آرام و به دور از تنش به كار بپردازند. به همین دلیل همواره تلاش می كند تا تنش ها را به حداقل برساند و با ایجاد سپر محافظه كارِی، انتقادات را از خود دور كند. در حدود ۱۰ ماه پیش هنگامی كه با وی گپ می زدیم به نكته جالبی اشاره كرد. وی می گفت: من پس از شكست مقابل اردن در مرحله اول رقابتهای راهیابی به جام جهانی در تهران تلفنی با همسرم تماس گرفتم و گفتم كه احتمالا رسانه های گروهی ایران مرا به دلیل این شكست دار خواهند زد. واقعا متعجب شده ام چون حتی زمانی كه تیم من پیروز می شود باز هم فردای روز مسابقه از من انتقاد می كنند و نمی دانم كه برای راضی كردن آنها باید چه كاری انجام بدهم. در واقع به دلیل ترس از این انتقادات است كه برانكو تیمش را با آرایش محافظه كارانه به میدان می فرستد و حتی كسب نتیجه یك بر صفر نیز او را راضی می كند.
معمولا مربیانی كه تمایل به كشمكش های رو در رو با مطبوعات و سایر رسانه های گروهی ندارند سعی می كنند كه تیم خود را كمتر در معرض بازی با تیم های بزرگ قرار بدهند تا مبادا بدنبال كسب نتایج ضعیف در بازیهای تداركاتی از كار بركنار شوند.از زمان راهیابی تیم ملی به جام جهانی تمام كارشناسان خواهان بازی تیم ایران با تیم های برتر فوتبال جهان شده اند، اما باید این موضوع را در نظر داشت كه دیدار با تیم های بزرگ ممكن است تبعاتی از جمله شكست های سنگین مانند بازی تیم ایران برابر رم پیش از آغاز جام جهانی ۱۹۹۸ در برداشته باشد كه افكار عمومی به ویژه رسانه ها چنین شكست هایی را هضم نخواهند كرد.برانكو كه این روزها می بیند به دلیل شكست نه چندان غیر منتظره در برابر كره تا این حد مورد انتقاد قرار می گیرد شاید برای كاهش شدت این انتقادات تصمیم بگیرد كه تعداد بازیهای تداركاتی تیم ملی را كاهش بدهد و یا دست كم حریفان تداركاتی را از میان تیم های هم سطح با تیم ایران انتخاب بكند تا اینكه احتمال شكست خوردن در برابر این تیم ها به حداقل برسد.البته در اینجا مدعی نمی شویم كه نباید از عملكرد تیم ملی انتقاد كرد بلكه نقد، حق رسانه های گروهی است و تیم ملی برای پیشرفت به چنین نقدهای نیازمند. اما نباید این انتقادات را به سوی تخریب سوق داد و عملكرد مجموعه تیم ملی را به صورت كامل زیر سوال برد و كاملا نفی كرد.اتفاقا بر این باوریم كه در مقطع كنونی باید از این نوع شكست ها استقبال كرد و آنرا برای تیم ملی سودمند دانست. باید باور داشت اگر تیم ملی در برابر كره جنوبی شكست نمی خورد برانكو هرگز متوجه نمی شد كه در مواقع بحرانی برای تصمیم گیری روی نیمكت تنها است و به دستیارانی قویتر نیاز دارد.اگر تیم ایران در سئول شكست نمی خورد برانكو هرگز حاضر نمی شد این واقعیت را بپذیرد كه در مقطع كنونی محمد نصرتی به كار تیم ملی نمی آید، در خط میانی تیمش خلاقیت وجود ندارد و یا با دو هافبك دفاعی و با یك مهاجم نمی توان در برابر همه تیم ها نتیجه گرفت.
اگر شكست ایران در ورزشگاه جام جهانی رقم نمی خورد، برانكو به این نتیجه نمی رسید كه نمی توان نسبت به لیگ برتر بی اهمیت بود و محصولات كیفی لیگ را پشت خط نگاه داشت.به هر حال شاید شكست در برابر كره جنوبی باعث رنجش تماشاگران علاقمند شده باشد اما باید پذیرفت كه دستاوردهای مثبت آن (كه همان پی بردن برانكو به واقعیت های موجود در تیمش بود) ارزش بیشتری در مقایسه با پیامد منفی آن كه همان واگذار كردن نتیجه بازی بود، داشت.ریشه های شكست
اما واقعا ریشه شكست در برابر كره جنوبی را باید در كجا جستجو كرد. مگر برانكو همان مربی ای نیست كه تیم ایران را در شرایطی كه حتی خوش بین ترین افراد هم به آن امیدوار نبودند به مقام قهرمانی بازیهای آسیایی بوسان رساند و پس از آن راه صعود به جام جانی را به راحتی هموار كرد. واقعیت این است كه برانكو همان مربی سه سال پیش است اما تغییر دیدگاه وی در زمینه گزینش بازیكنان باعث تزلزل در كارش شده است. سه سال پیش تنها فاكتوری كه برای دعوت از بازیكنان مد نظر برانكو بود، آمادگی آنها در تیم باشگاهی شان بود. دقیقا به یاد داریم كه وی پیش از سفر به بوسان روی نام علی كریمی خط كشید تا گل محمدی، میرزاپور و دایی را به عنوان سه بازیكن بالای ۲۳سال به كره ببرد. او در آن زمان ایمان مبعلی آماده را به علی كریمی كم انگیزه ترجیح داد و نتیجه آنرا هم گرفت. اما این روزها برانكو چشمانش را به روی برترین های لیگ بسته است و مجموعه مورد نظر خود را به یك دایره بسته ۲۰نفری محدود كرده است. بارها برانكو در مصاحبه های خود اعلام كرده كه انتخاب بازیكن حق مسلم یك مربی است كه ما هم با وی كاملا موافق هستیم اما او با تغییر نگرش خود عملا و به صورت غیرمستقیم به تیم خود ضربه می زند. مهم ترین فاكتوری كه مربی تیم ملی یك كشور باید مد نظر داشته باشد «عدالت» است. عدالت در فوتبال یعنی دعوت كردن و فرصت دادن به بازیكنانی كه در رقابتهای باشگاهی خوش می درخشند. تا یكسال پیش هیچ بازیكنی در تیم برانكو احساس امنیت نمی كرد چون می دانست در صورتی كه عملكرد ضعیفی داشته باشد از فهرست تیم ملی خارج خواهد شد. اما از یكسال پیش تا كنون تعدادی از بازیكنان در تیم برانكو در حاشیه امنیت قرار گرفته اند و می دانند كه هر نوع نمایشی كه در تیم ملی و در تیم باشگاهی خود داشته باشند تغییری در موقعیت آنها در تیم ملی ایجاد نخواهد شد. در حقیقت این نوع نگرش مهلك ترین سم برای تیم ملی و در كل فوتبال باشگاهی است چون از یكسو بازیكن ملی پوش به دلیل اینكه از حضور خود در تیم ملی مطمئن است، سعی در رفع نقایص فنی خود نمی كند و از سوی دیگر بازیكنان باشگاهی و غیر ملی پوش نیز چون احساس می كنند مربی تیم ملی با لیگ برتر قهر كرده انگیزه ای برای ارائه بازیهای بهتر و ملی پوش شدن نشان نمی دهند. نخستین اولویت برانكو باید گسستن تارهایی باشد كه خود در اطراف تیم ملی ایجاد كرده و بازیكنان ملی پوش در پس این تارها به راحتی آرمیده اند. به طور یقین اگر چنین احساس امنیتی در تیم ملی وجود نداشت محمد نصرتی به شرایط موجود دچار نمی شد و یا فلان بازیكن همواره در فهرست دعوت شدگان به اردو قرار نمی گرفت.
معمای نصرتی
و اما یكی از مواردی كه در این هفته حتی بیش از نكات فنی مورد توجه رسانه های گروهی قرار گرفته اشتباهات محمد نصرتی در بازی با كره بود. نصرتی را می شناسیم، جوانی خوش اخلاق و محجوب كه پیش از بازیهای آسیایی بوسان توسط برانكو كشف شد و یكی از ستونهای اصلی قهرمانی تیم ایران در آن دوره از رقابتها بود، اما در طول یكسال اخیر چه اتفاقاتی رخ داده كه او به یكی از پراشتباه ترین مدافعان فوتبال ایران تبدیل شده است؟از نقطه نظر فنی تغییر پست بازی و یا همان بازی در پست غیر تخصصی را باید عامل اصلی نزول نصرتی در طول ۱۲ماه اخیر دانست. در بوسان، نصرتی به همراه یحیی گل محمدی قلب خط دفاعی تیم ملی را تشكیل می داند اما زمانی كه رحمان رضایی به تیم ملی بازگشت و زوج یحیی در پست مدافع میانی شد، نصرتی برای اینكه در تركیب اصلی تیم حضور داشته باشد در پست غیر تخصصی دفاع چپ بكار گرفته شد. با توجه به اینكه این جوان از تكنیك بالایی برخوردار نمی باشد و به عبارتی دیگر یك بازیكن تك ضرب و دفع كننده است به همین دلیل بهترین مكان برای بازی وی در زمین همان پست دفاع میانی است. در حالیكه نخستین ویژگی یك مدافع چپ باید چپ پا بودن، رفت و برگشت های سریع، پا به توپ بودن و توانایی در ارسال پاس های بریده و رو به جلو از كناره ها باشد اما نصرتی فاقد اغلب این ویژگی ها است. اما همانگونه كه قبلا به آن اشاره شد، برانكو به دلیل اعتقاد خاصی كه به این بازیكن داشت تصمیم گرفت به هر قیمتی او را در تركیب اصلی تیم قرار بدهد حتی در یك پست غیرتخصصی.در واقع بازی در یك پست بیگانه به صورت ابتدا به ساكن در حدود نیمی از ویژگی های مثبت نصرتی را از بین برد و او را به بازیكنی معمولی تبدیل كرد.اما اگر جنبه غیر فنی این قضیه را مورد بررسی قرار بدهیم باید اعتراف كنیم كه حمایت های بی دریغ برانكو از این بازیكن مقدمات حركت رو به تنزل وی را فراهم كرد. نصرتی از حدود یكسال پیش در بازیهای ملی و دیدارهای باشگاهی مرتكب اشتباهات جبران ناپذیری شد اما هر بار برانكو به تایید عملكرد وی پرداخت و او را در تركیب اصلی تیم قرار داد.البته حمایت مربی از یك بازیكنی كه در سراشیبی سقوط (از لحاظ فنی) قرار گرفته یك اصل پذیرفته شده در فوتبال جهان به شمار می آید اما این حمایت ها حدود و مرز خاصی دارد.در تمام تیم های بزرگ فوتبال جهان مربیان به بازیكنانی كه دچار افت فنی شده اند در چند بازی فرصت می دهند اما اگر این بازیكنان باز هم اشتباهات خود را تكرار كنند، او را به نیمكت ذخیره ها منتقل كرده و حتی نامش را از فهرست ۱۸ نفره تیم حذف می كنند.با آنكه برانكو در چندین بازی به نصرتی میدان داد اما اشتباهات این بازیكن برطرف نشد و جالب تر اینكه مرزی برای حمایت های برانكو از این بازیكن به چشم نمی خورد. این حمایت ها تا آنجا ادامه یافت كه حتی مربی باشگاهی نصرتی نیز مدعی شد برای اینكه مبادا وی در تیم ملی موقعیتش را از دست بدهد او را با وجود اشتباهات مهلك در تركیب اصلی تیمش قرار می دهد.اصرار برانكو در استفاده از نصرتی در واقع بزرگترین ضربه را به وی وارد كرد. با آنكه نصرتی یك بازیكن باتجربه در تركیب اصلی تیم ایران به شمار می آید اما هنوز یك بازیكن بسیار جوان است و نباید از او انتظار داشت تا مانند یك بازیكن پخته مسائل پیرامون خود را تجزیه و تحلیل نماید. به هر حال حمایت های بدون مرز برانكو از این بازیكن جوان باعث شد تا او خود را یكی از اعضای دائمی تركیب اصلی تیم ملی بداند و در جهت رفع اشتباهاتش اقدام نكند. در فوتبال حرفه ای احساس رقابت نكردن یك سم مهلك برای هر بازیكنی به شمار می آید كه نصرتی نیز در این گرداب اسیر شد.
ضربه دیگری كه حمایت های برانكو به نصرتی وارد ساخت افزایش فشارهای روحی و روانی وارد بر وی بود. بازیهای پر انتقاد او در چند بازی اخیر تیم ملی و پاس باعث شد تا رسانه های گروهی و كارشناسان به شدت از عملكردش انتقاد كنند كه همین موضوع بار روانی وارد بر نصرتی را افزایش داد و كاملا مشخص بود كه وی زیر فشار و با استرس بازی می كند.بدون تردید نصرتی یكی از سرمایه های فوتبال این مملكت است كه برای پرورش وی هزینه های هنگفتی صورت گرفته است به همین دلیل به صرف چند اشتباه نباید او را نابود كرد و به فراموشی سپرد. این جوان برای اینكه این مقطع بحرانی را پشت سر بگذارد به یك دوره استراحت نیاز دارد. نصرتی باید در آرامش روحی كه از این استراحت كوتاه مدت نصیبش خواهد شد از پیله امنیتی كه برانكو اطراف وی ایجاد كرده خارج شود و در برطرف كردن نقایص فنی بازی خود برآید. برای نصرتی باید تفهیم شود كه او فرصت حضور در بزرگترین رویداد فوتبال جهان را پیش رو دارد و به راحتی نباید آن را از دست بدهد.

امیر بهادری نژاد
منبع : روزنامه همشهری