شکست در کنکور یا شکست از کنکور

شمارش معكوس آغاز می شود و به زمان اعلام رتبه های آزمون سراسری نزدیك می شویم. سرانجام داوطلبان كنكور نتیجه «تلاش شانس» خود را دریافت خواهند كرد.
●زندگی، كنكور و دیگر هیچ
سال گذشته هنگامی كه در روز برگزاری كنكور سراسری، گزارشگر اخبار ساعت ۱۴ سیما از آقای میانسالی كه در حوزه امتحانی دخترش حضور داشت سئوالی پرسید و آن مرد محاسن سفید به دلیل بغضی كه گلویش را فشرده و قطرات اشكی كه در چشمانش جمع شده بود نتوانست به خوبی پاسخ دهد، شگفت زده شدم و البته كمی هم به نظرم مسخره آمد كه دلیل این همه نگرانی چیستاما آسیاب به نوبت... وقتی روز موعود فرا رسید، تلخ تر از آن پدر گریستم و جالب اینكه نه فقط برای دختر خود، كه برای رقیب ناشناس او كه به دلیل دیر رسیدن، ضجه ها و ناله هایش در سرتاسر خیابان محل حوزه شنیده می شد و پس از گذشت تقریبا یك ماه هنوز در گوش و روانم طنین انداز است...
●استرس خانوادگی
من استرس دارم، تو استرس داری، او استرس دارد...قبل از برگزاری كنكور، استرس همه گیر بود: داوطلبان، پدر و مادرها حتی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، خاله ها و عمه ها و... و از آنجا كه هیچ ویروسی مسری تر از استرس نیست، والدین نیز به همراه فرزندان در یك «استرس پارتی» فراموش نشدنی شركت كردند...
●برخورد با كوه یخ
پدر و مادرانی كه حداقل در یك سال گذشته تلاش كرده بودند والدین كاملی برای فرزندان كنكوری شان باشند، دستورات دبیران، مشاوران، مطبوعات، صدا و سیما به ویژه برنامه دیدگاه را مو به مو و گاهی نیز بیش از توان خود اجرا كرده و كشتی فرزندشان را برای عبور از دریای پرتلاطم كنكور و رسیدن به ساحل دانشگاه مجهز كردند.
اما دریای كنكور رحم نمی كند. دریایی مملو از كوه یخ كه مجهزترین كشتی های اقیانوس پیما نیز در برخورد با یكی از آنها در هم می شكند...
●شكست در كنكور یا شكست از كنكور
به زودی رتبه ها اعلام می شود و تا چشم بر هم بزنید اسامی پذیرفته شدگان آزمون سراسری منتشر خواهد شد، پس از آن هم تشویق و تمجید و مصاحبه با نفرات برتر كنكور سراسری كه همیشه چند نفر از آنها كسانی هستند كه بدون انجام كارهای طاقت فرسا به این مقام دست یافته اند...اما چه كسی از اشك های پنهانی دیگر فرزندان این سرزمین سخن خواهد گفت اشك هایی كه جایگزین لبخند خواهند شد، اشك هایی كه آتش دردی عمیق را خاموش خواهند كرد، اشكی به خاطر همه تلاش های بربادرفته، اشكی كه فریاد چشم جوانان است.
جوانانی كه از خلق زیباترین خاطرات جوانی شان چشم پوشیدند تا با روزی ۱۲ حتی ۱۶ ساعت درس خواندن مداوم به یكی از ابتدایی ترین خواسته های یك جوان در هزاره سوم دست یابند.
محبوب اربابی

منبع : همشهری