سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
جوان مسلمان و دنیای متجدد
جهان اسلام از آغاز رویارویی خود با دنیای متجدد، شاهد واكنشهای متعدد و متفاوتی در برابر آن بوده است. این واكنشها به شكلگیری جریانهای متعدد فكری و سیاسی - اجتماعی در جهان اسلام انجامیده است. در كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد، این جریانها در دو دوره بررسی شدهاند. در دوره نخست چهار جریان زیر به وجود آمد:
۱. جریان سلفیگری كه معتقد بود «باید برای تقویت و تحكیم دوباره اسلام به تعالیم اصیل و اولیه قرآن و پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله آن چنان كه سلف [صالح] میفهمیده است، باز گردند [و ]بكوشند تا با تمسك به تعالیم قرآن و حدیث، خلوص اولیه تاریخ اسلامی را باز یابند». وهابیگری نمونهای تمام عیار از این جریان است؛
۲. جریان «اصلاح گران تجدد طلب» كه عقیده داشتند لازم است اسلام برای همسو و همراه شدن با هجوم غربی كه جهان نگری و فلسفه و ایدئولوژی خاص خود را دارد، تعدیل و نوسازی شود. این جریان، طیف وسیعی از اندیشه وران و جنبشهای اسلامی را در بر میگیرد؛
۳. جریان «متمهدیانه یا موعود گرایانه» كه تحولات دنیای جدید را علایمی از نزدیكی آخرالزمان میدانست و به انتظار ظهور مهدی موعود (عج) نشسته بود. در دوران معاصر، شخصیتهایی در دنیای اسلام دعوی «مهدویت» نموده و از این راه، به مبارزهای - عمدتاً - سیاسی با استعمار غرب پرداختند؛
۴. جریان «اسلام سنتی» كه غالباً در طریقههای صوفیه نمود مییافت و در شمال افریقا و برخی نواحی دیگر به موفقیتهایی در زمینه گستراندن اسلام و مقاومت در برابر گسترش حوزه نفوذ استعمار نایل آمدند؛
در دوره دوم كه پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، «واكنشها و عكس العملهایی در جهان اسلام ظهور یافت كه تا به امروز ادامه یافته است. این واكنشها عمدتاً در دو جریان زیر نمود یافت:
۱. جریان «تجدد طلب» كه همچنان در پی ارائه تفسیری مدرن و روز آمد از اسلام، بر اساس مكاتب و جریانهای فكری جدید در غرب بود. البته در این دوران، «برای مدت كوتاهی مد سوسیالیسم به شكل سوسیالیسم غربی یا سوسیالیسم اسلامی به جای [... «لیبرالیسم قدیمی غرب»] باب شد»؛
۲. جریان «احیا گرانه» كه پیش زمینههایی در مصر، سوریه، پاكستان و ایران داشت و به حركتهای اصلاح طلب یا انقلابی، از نوع انقلاب اسلامی ایران انجامید. ویژگی عمده این جریان «دل مشغولی به حفظ و احیای شریعت، استقلال سیاسی و اجتماعی مسلمین، و مخالفت با هنجارها و ارزشهای اجتماعی غرب» از یك سو و «بیعلاقگی و تلقی انفعالی نسبت به نفوذ علم و تكنولوژی غربی، نهادهای مدیریتی و اداری غربی و شیوههای تفكر متلازم با اتخاذ تكنولوژی [...] غفلت از اهمیت هنر و معماری و شهر سازی اسلامی و بیاعتنایی به ضرورت حفظ فضای هنری و زیبایی شناختی اسلام و محافظت آن از رخنه معیارهای غربی»، از سوی دیگر است. از آنجا كه این جریان غالباً فاقد شناخت عمیق و صحیحی از ماهیت دنیای متجدد و معارضه با آن بوده، پاسخ هایی عمدتاً «ناشی از شور و احساس» به این چالش داده است. سید حسین نصر با این انتقاد، راه را بر معرفی جریان دیگری میگشاید كه خود به آن متعلق بوده و كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد را نیز در چارچوب آن نگاشته است. این جریان، «اسلام سنتی» نام دارد و به مانند دیگر جریانهای گفته شده درگیر این پرسش اساسی و مهم است كه «چگونه میتوان در دنیای متجدد، مسلمان زیست؟» دكتر نصر در كتاب خود در جست و جوی نقشه «راهنمای مسلمانانهای از چشم اندازهای "فكری" جدید [است] كه به مسلمانان كمك كند تا بدون باختن خویش یا از كف دادن گوهر ایمان كه گرانبهاترین موهبت الهی است، از پست و بلند این چشم اندازها بگذرند». بدین منظور، جوامع مسلمان ناگزیرند، اولاً، حقیقت اسلام و سنت عمیق تفكر اسلامی را «به دور از همه تعصبات و تقسیمات فرقهای» دریابند و ثانیاً، دانشی كامل و عمیق، هم از سنت دینی و فكری غرب و هم از غرب جدید فراهم آورند. «تنها چنین درك و دانشی میتواند ابزارهای ضروری مواجهه و مقابله با معارضههای غرب جدید و تدارك پاسخی اسلامی به آن را در اختیار مسلمین بگذارد». مخاطبان این كتاب در وهله نخست، جوانان مسلمانی هستند كه به قصد یادگیری علوم و فنون جدید راهی غرب شدهاند و در نتیجه معارضه دنیای متجدد، «از خود بیگانه» شدهاند یا «به شكل طغیانهای عاطفی و خشونتها و پرخاشگریهای گاه و بیگاه از خود واكنش نشان دادهاند» و درگستره وسیعتر، تمام مسلمانانی كه در برابر چالش دنیای متجدد قرار گرفتهاند. اینك این پرسش مطرح است كه چه كسی میتواند آن نقشه راهنما را در اختیار جوان مسلمان بگذارد؟ به نظر نصر، مسؤولیت تبیین و ارائه تعالیم اسلام و پاسخ به معارضه دنیای متجدد با نفس دین، «بر دوش علمای بزرگ جهان اسلام است كه در ساحت فكری، از دین و جنبههای معنوی آن دفاع كنند»؛ اما مهمتر از آن، ضرورت وجود غرب شناسانی در جهان اسلام است كه بتوانند جنبههای مختلف تمدن غرب، از علوم تا هنرها و از دین تا رفتارهای اجتماعی آن، را از نظر اسلامی بررسی كنند. «متأسفانه، این عده در جهان اسلام بسیار انگشت شمارند؛ خصوصاً اگر به یاد آوریم كه در مقابل، «غرب، شرق شناسان زیادی به منصه آورده است كه اسلام را از نقطه نظر خاص خود مطالعه كردهاند». بنابر این برای تحقق همه جانبه برنامه نویسنده، ضروری است در جهان اسلام توجهی جدی به «غربشناسی» شود. در هر حال، به نظر میرسد نویسنده در خود، صلاحیت كافی را - هم از جهت تفكر اسلامی و هم از جهت شناخت دنیای متجدد - سراغ داشته كه این كتاب را تألیف كرده است. نویسنده به منظور نیل به اهدافش، كتاب را به سه بخش تقسیم كرده است: بخش نخست، «پیام اسلام»: این بخش شامل هفت گفتار است كه عبارتند از:
۱ - اسلام، قرآن مجید و حدیث - وحی و معنای دین؛ ۲ - خدا، انسان و جهان - مسائل معاد شناختی؛ ۳ - شریعت؛ ۴ - معنویت و اندیشه اسلامی؛ ۵ - علوم اسلامی (در اینجا «علم» به معنای Science مورد نظر است؛ ۶ - ادبیات و هنر؛ ۷ - جهان اسلام در دوران جدید. بخش دوم، «ماهیت دنیای متجدد»: در این بخش نیز در هفت گفتار، مباحث زیر مطرح شده است:
۱ - دین در غرب جدید؛ ۲ - فلسفه و مكاتب فكری غرب جدید؛ ۳ - علوم و تكنولوژی جدید؛ ۴- زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیای متجدد؛ ۵ - آموزش جدید و تاریخ، نظریهها و فلسفههای آن؛ ۶ - هنر در غرب جدید؛ ۷ - شیوه زندگی جدید.
بخش سوم، «ختم كلام: پاسخ به معارضههای جدید»: نویسنده در این بخش، راههای پاسخگویی به هر یك از معارضههای دنیای متجدد را بر مبنای نگرش اسلامی، یك به یك توضیح میدهد. این پاسخها به طور خلاصه چنین است:
الف) پاسخگویی در ساحت «دینی و معنوی و فكری»:
نویسنده، مباحث خود را در این باره چنین خلاصه كرده است:
تنها راه تدارك یك پاسخ اسلامی به دنیای متجدد برای جوان مسلمان، این است كه اولاً، بتواند با تكیه بر معتبرترین و مركزیترین تعالیم دین و اجتناب از پرتگاههای مخالفتهای فرقهای كه - در اوضاع و احوال دیگر كاملاً قابل فهم است، ولی امروزه تنها باعث تقلیل نیروهای معنوی و فكری امت اسلامی، به ویژه در مقابله با دنیای متجدد میشود - از اسلام در مقابل تفاسیر و تعابیر تحریف شدهای كه از بیرون از آن میشود، دفاع كند. جوان مسلمان در گام بعدی باید بتواند با تمسك به گنجینه سنت فكری اسلامی به چالشهای نظریهها و رویههای گوناگون فلسفی و علمی نشأت یافته از دنیای متجدد پاسخ بدهد، و دست آخر، حتماً باید بتواند مدرنیسم یا تجدد را از بقیهٔ السلف سنتهای دینی معتبر غرب كه «كلمه سواء» و مشتركات بسیار بیشتری از گرایشهای غیر دینی با اسلام دارند، متمایز كند و بداند كه گرایشهای دنیا گرایانه غیر دینی اگر چه در غرب بالیده است، ابداً با نگرشهای دینی و مقدس سایر ادیان توحیدی كه به واقع برادران اسلام در خانواده ادیان ابراهیمی هستند، ربط ریشهای ندارد». نویسنده در این بخش، بار دیگر به نقش عالمان مسلمان در این عرصه اشاره و بر این نكته بسیار مهم تأكید میكند كه تعالیم فوق باید «به زبانی امروزین» عرضه شوند تا «برای كسانی كه سالیان طولانی را صرف تحصیل علوم سنتی اسلامی نكردهاند، [... ]نیز قابل فهم باشد».
ب) پاسخگویی در عرصه مسائل «اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی»:
جوان مسلمان باید میان تعالیم اسلامی و «عادات و آداب و رسوم دیگر» كه از اسلام برنیامدهاند، تمایز قائل شود. نهادهای اجتماعی غیر اسلامی - و نه ضرورتاً «ضد اسلامی» - باید دائماً در معرض نقد و ارزیابی قرار گیرند. ارزیابی این نهادها باید بر «مبانی اسلامی» استوار باشد نه تحت تأثیر انتقادات جدیدی كه از دنیای متجدد به این سو سرازیر شدهاند، زیرا «اكثر این انتقادات جدید بر مفروضات معینی در باب ماهیت یا طبیعت آدمی و فرجام كار بشر استوار است كه هم به حسب واقعیت امور غلطند و هم صریحاً با تعالیم اسلامی مباینت دارند». به علاوه، این انتقادات «از جامعهای بر آمده است كه خود در حال تغییرات سریع و در معرض از هم پاشیدگی است». در عرصه اقتصاد، جوان مسلمان باید «محسنات پیوستگی همیشگی اقتصاد با اخلاق در تمدن اسلامی» را دریابد و از «مخاطرات سخت و سنگین ناشی از جدا شدن این دو و تبدیل شدن اقتصاد به یك علم تقریباً مستقل از آدمیان كه فارغ از توجه به جنبههای كیفی و معنوی زندگی فقط با كمیت سروكار دارد»، بپرهیزد. به نظر نویسنده، «كاری كه باید بكنیم، این است كه تعالیم شریعت را در باب رابطه فعالیتهای اقتصادی و اخلاق بدانیم و یا بیاییم و آنها را به عنوان معیارهایی بر فعالیت اقتصادی در هر جا كه باشد، اعمال كنیم».در عرصه سیاست كه نویسنده آن را «احتمالاً مشكلترین جنبه از جنبههای عملی یا بالفعل زندگی كه جوان مسلمان با آن مواجه است»، میداند، «مهمترین نكته [... ]همان است كه تعالیم سنتی اسلام را در باب سلطه سیاسی بشناسیم و باز هم آنچنان زیاده آرمان گرا و غیرواقع بین نباشم كه همچون اغلب موارد، آنچه را كه نیمه خوب است به امید دست یابی به یك بدیل و جانشین كامل ویران كنیم؛ ولی به جای آن، دست آخر چیزی را به جای آن بنشانیم كه خیلی كمتر از آن موارد نیمه خوب سابق، كامل است و بسیار كمتر از آن، با ارزشهای سنتی اسلامی سازگاری دارد». جوان مسلمان در برخورد با دموكراسیهای غربی، ضمن توجه به تفاوت گونههای مختلف دموكراسی در غرب، باید به یاد داشته باشد كه اولاً، «مشاركت عمومی» به عنوان وجه برتری نظامهای دموكراتیك، منحصر به غرب نیست و در جهان اسلام «از طریق دیگری به جز انداختن برگه رأی در صندوقها اعمال میشده است»؛ ثانیاً، فقدان مشاركت در غالب كشورهای مسلمان، «اكثراً به سبب اعمال همان ملت هایی [است] كه از راه و روشهای سیاسی چنین كشورهای مسلمانی انتقاد میكنند».
ج) پاسخ گویی در عرصه «هنر»:
در این عرصه، جوان مسلمان نخست باید «با سنت هنری خاص خود كه بر مراتب ارزشی و فلسفه هنر خاص بسیار متفاوتی از مراتب ارزشها و فلسفه هنر موجود در غرب مبتنی است، آشنا شود». بدین ترتیب، «جوان مسلمان كه از مواریث هنری خود و اهمیت و غنای آن آگاه میباشد، میتواند همواره در مقابل [...] انتقاداتی [كه متجددین درباره هنر اسلامی مطرح میكنند] حاضر جواب باشد».
دكتر نصر به جوان مسلمان سفارش میكند؛ برای بركنار ماندن از تأثیرات هنر جدید بر روح انسان، «دست كم در محدوده كوچك زندگی خصوصی خود، فضایی فراهم بیاورد كه طنین هنرهای مقدس و سنتی اسلام در آن محسوس باشد و در عین حال كه مایه دل گرمی و اطمینان خاطر اوست، نشانهای از واقعیت معنوی اسلام نیز باشد. «علاوه بر این، او باید» از آشنایی با هنر غربی كه بخشی از علم و آموختههای او را تشكیل میدهد و شناخت آن برای فهم جهان غرب ضروری است، باز نماند».
د) پاسخ گویی به «شیوه زندگی جدید»:
نویسنده با اذعان به این كه «مقاومت در مقابل جاذبههای بسیار نیرومند شیوه زندگی جدید برای جوانان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، بسیار دشوار است»، این امر را معلول آن میداند كه «این شیوه زندگی دقیقاً معطوف به قوای شهوت و غضب در نَفْس، و مآلاً، تن دادن به آن، بسیار سهلتر از تسلیم شدن در مقابل قوای عالیتر نَفْس است كه مستلزم انضباط روح است و النهایه به تسلیم در مقابل خداوند راه میبرد». بنابر این، جوان مسلمان جداً باید در مقابل بسیاری از جنبههای زندگی جدید مقاومت كند تا مسلمان بماند. جوانان مسلمان «تنها به بركت تمسك به شعایر مقدس دینی و برخورداری از ذهن تربیت یافته و روح مستغرق در ایمان، میتوانند در مقابل فشارهای سختی كه در این ورطه برای هم رنگ كردن آنان با این شیوه زندگی بر ایشان وارد میشود، بایستند». دكتر نصر تجدد را همانند «سنت» كلی یكپارچه میداند. دین، نهادهای اجتماعی، سیاست، اقتصاد، علم، تكنولوژی و هنر دنیای متجدد، همگی میوههای درخت تجدد - در معنای فلسفی آن - هستند». اندیشه تجدد بنا به ماهیت خود، با حقیقت اسلام ضدیت دارد و هر گونه تلاش برای سازگار كردن اسلام با تجدد به معنای مسخ حقیقت آن است. این رویكرد كلگرایانه به مسأله «سنت و تجدد» به كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد، جامعیت و تنوعی بخشیده كه در طرح كتاب انعكاس یافته است. به همین دلیل، میتوان كتاب را «دایرهٔ المعارف گونهای» دانست كه با زبانی ساده و روان، خواننده را با جوانب گوناگون حیات فكری، فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام و دنیای متجدد آشنا میسازد و مطالعه آن، صرف نظر از رد یا پذیرش دیدگاه اصلی نویسنده، سودمند است. در این مجال نمیتوان به نقد كتاب پرداخت - و نگارنده نیز در خود چنین صلاحیتی سراغ ندارد. با این حال، اشاره كوتاه به چند نكته لازم و ضروری به نظر میرسد. دكتر نصر علی رغم مواضع آشتی ناپذیری كه در برابر دنیای متجدد دارد، هرگز یك اندیشهور «انقلابی» نیست - چرا كه انقلاب نیز پدیدهای مدرن است - بلكه باید او را یك اصلاح طلب(Reformist) دانست. او خواهان شناخت فلسفی عمیقی از ماهیت معارضه دنیای متجدد و در پیشگیری روندی تدریجی، پیوسته و همه سونگر برای پاسخ گویی به آن است. وجه تمایز او از بسیاری مصلحان و تجدد طلبان دنیای اسلام طی دو قرن گذشته، در این است كه ماهیت این بحران را «سیاسی» نمیداند و پاسخ گویی به آن را از عرصه سیاست - خصوصاً در شكل انقلابی» آن - آغاز نمیكند. این موضع نه تنها در انتقاد دكتر نصر از جریانهای احیاگرا و تجدد طلب دنیای اسلامی به چشم میخورد، بلكه زندگی سیاسی و علمی او نیز گواهی بر آن است. دكتر نصر از «سنت تفكر اسلامی» و مظاهر گوناگون آن، تفسیری بسیار موسع ارائه میدهد. خوانندهای كه با مجادلات فكری و فرقه بندیهای جهان اسلام آشنایی داشته باشد، به درستی در نمییابد، آن سنت یكپارچه اسلامی را در نزد چه كسی باید جست و جو كند و چگونه بر تنوعات فكری بیپایان و مجادلات سهمگین عالمان مسلمان فایق آید. خصوصاً كه دكتر نصر از ساز و كار نقادی سنت كمتر به روشنی سخن گفته است. در مقابل اعتماد مفرط به درستی و كار آمدی سنت، دكتر نصر در نقد تجدد و پیامدهای آن بسیار سخت گیر است. آنچه كه از قدرت تأثیر این نقدها میكاهد آگاهی از این واقعیت است كه نویسنده خود نیز در جوانبی از زندگیاش، مظاهر شیوه زندگی مدرن را پذیرفته است. به همین دلیل خواننده گاهی احساس میكند كه ستایش دكتر نصر از مظاهر و شیوه زندگی سنتی ناشی از نوعی حس نوستالژیك (nostalogic) در مورد گذشتهای از دست رفته است.۱ شاید دكتر نصر برای جلوگیری از رسیدن به چنین نتیجهای است كه در پایان كتاب میگوید: «برخلاف همه آنچه ممكن است در ظاهر بنماید، هیچ وضع بشری و هیچ جهانی كه نشود تعالیم اسلام را در آن اعمال كرد، وجود ندارد». علی رغم این انتقادات، باید مجدداً بر ارزش علمی كتاب تأكید و جوانان مسلمان را به مطالعه آن تشویق كرد. همچنان كه مترجم كتاب، شادروان مرتضی اسعدی مینویسد: «اگر چه بیشك این آخرین سخن در این زمینه نخواهد بود، جوان مسلمان و دنیای متجدد، یكی از خواندنیترین آثار در این زمینه است».
پینوشتها
*) سید حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی (تهران: طرح نو،۱۳۷۳).
۱. برای آگاهی بیشتر از آرا و آثار سید حسین نصر ر.ك:
مهرزاد بروجردی، روشنفكران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی (تهران: فرزان، ۱۳۷۷) و شیوا (منصوره) كاویانی، دیدارها (تهران: انتشارات فكر روز، ۱۳۷۴).
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۲۰
نویسنده:محمد باوی
۱. جریان سلفیگری كه معتقد بود «باید برای تقویت و تحكیم دوباره اسلام به تعالیم اصیل و اولیه قرآن و پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله آن چنان كه سلف [صالح] میفهمیده است، باز گردند [و ]بكوشند تا با تمسك به تعالیم قرآن و حدیث، خلوص اولیه تاریخ اسلامی را باز یابند». وهابیگری نمونهای تمام عیار از این جریان است؛
۲. جریان «اصلاح گران تجدد طلب» كه عقیده داشتند لازم است اسلام برای همسو و همراه شدن با هجوم غربی كه جهان نگری و فلسفه و ایدئولوژی خاص خود را دارد، تعدیل و نوسازی شود. این جریان، طیف وسیعی از اندیشه وران و جنبشهای اسلامی را در بر میگیرد؛
۳. جریان «متمهدیانه یا موعود گرایانه» كه تحولات دنیای جدید را علایمی از نزدیكی آخرالزمان میدانست و به انتظار ظهور مهدی موعود (عج) نشسته بود. در دوران معاصر، شخصیتهایی در دنیای اسلام دعوی «مهدویت» نموده و از این راه، به مبارزهای - عمدتاً - سیاسی با استعمار غرب پرداختند؛
۴. جریان «اسلام سنتی» كه غالباً در طریقههای صوفیه نمود مییافت و در شمال افریقا و برخی نواحی دیگر به موفقیتهایی در زمینه گستراندن اسلام و مقاومت در برابر گسترش حوزه نفوذ استعمار نایل آمدند؛
در دوره دوم كه پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، «واكنشها و عكس العملهایی در جهان اسلام ظهور یافت كه تا به امروز ادامه یافته است. این واكنشها عمدتاً در دو جریان زیر نمود یافت:
۱. جریان «تجدد طلب» كه همچنان در پی ارائه تفسیری مدرن و روز آمد از اسلام، بر اساس مكاتب و جریانهای فكری جدید در غرب بود. البته در این دوران، «برای مدت كوتاهی مد سوسیالیسم به شكل سوسیالیسم غربی یا سوسیالیسم اسلامی به جای [... «لیبرالیسم قدیمی غرب»] باب شد»؛
۲. جریان «احیا گرانه» كه پیش زمینههایی در مصر، سوریه، پاكستان و ایران داشت و به حركتهای اصلاح طلب یا انقلابی، از نوع انقلاب اسلامی ایران انجامید. ویژگی عمده این جریان «دل مشغولی به حفظ و احیای شریعت، استقلال سیاسی و اجتماعی مسلمین، و مخالفت با هنجارها و ارزشهای اجتماعی غرب» از یك سو و «بیعلاقگی و تلقی انفعالی نسبت به نفوذ علم و تكنولوژی غربی، نهادهای مدیریتی و اداری غربی و شیوههای تفكر متلازم با اتخاذ تكنولوژی [...] غفلت از اهمیت هنر و معماری و شهر سازی اسلامی و بیاعتنایی به ضرورت حفظ فضای هنری و زیبایی شناختی اسلام و محافظت آن از رخنه معیارهای غربی»، از سوی دیگر است. از آنجا كه این جریان غالباً فاقد شناخت عمیق و صحیحی از ماهیت دنیای متجدد و معارضه با آن بوده، پاسخ هایی عمدتاً «ناشی از شور و احساس» به این چالش داده است. سید حسین نصر با این انتقاد، راه را بر معرفی جریان دیگری میگشاید كه خود به آن متعلق بوده و كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد را نیز در چارچوب آن نگاشته است. این جریان، «اسلام سنتی» نام دارد و به مانند دیگر جریانهای گفته شده درگیر این پرسش اساسی و مهم است كه «چگونه میتوان در دنیای متجدد، مسلمان زیست؟» دكتر نصر در كتاب خود در جست و جوی نقشه «راهنمای مسلمانانهای از چشم اندازهای "فكری" جدید [است] كه به مسلمانان كمك كند تا بدون باختن خویش یا از كف دادن گوهر ایمان كه گرانبهاترین موهبت الهی است، از پست و بلند این چشم اندازها بگذرند». بدین منظور، جوامع مسلمان ناگزیرند، اولاً، حقیقت اسلام و سنت عمیق تفكر اسلامی را «به دور از همه تعصبات و تقسیمات فرقهای» دریابند و ثانیاً، دانشی كامل و عمیق، هم از سنت دینی و فكری غرب و هم از غرب جدید فراهم آورند. «تنها چنین درك و دانشی میتواند ابزارهای ضروری مواجهه و مقابله با معارضههای غرب جدید و تدارك پاسخی اسلامی به آن را در اختیار مسلمین بگذارد». مخاطبان این كتاب در وهله نخست، جوانان مسلمانی هستند كه به قصد یادگیری علوم و فنون جدید راهی غرب شدهاند و در نتیجه معارضه دنیای متجدد، «از خود بیگانه» شدهاند یا «به شكل طغیانهای عاطفی و خشونتها و پرخاشگریهای گاه و بیگاه از خود واكنش نشان دادهاند» و درگستره وسیعتر، تمام مسلمانانی كه در برابر چالش دنیای متجدد قرار گرفتهاند. اینك این پرسش مطرح است كه چه كسی میتواند آن نقشه راهنما را در اختیار جوان مسلمان بگذارد؟ به نظر نصر، مسؤولیت تبیین و ارائه تعالیم اسلام و پاسخ به معارضه دنیای متجدد با نفس دین، «بر دوش علمای بزرگ جهان اسلام است كه در ساحت فكری، از دین و جنبههای معنوی آن دفاع كنند»؛ اما مهمتر از آن، ضرورت وجود غرب شناسانی در جهان اسلام است كه بتوانند جنبههای مختلف تمدن غرب، از علوم تا هنرها و از دین تا رفتارهای اجتماعی آن، را از نظر اسلامی بررسی كنند. «متأسفانه، این عده در جهان اسلام بسیار انگشت شمارند؛ خصوصاً اگر به یاد آوریم كه در مقابل، «غرب، شرق شناسان زیادی به منصه آورده است كه اسلام را از نقطه نظر خاص خود مطالعه كردهاند». بنابر این برای تحقق همه جانبه برنامه نویسنده، ضروری است در جهان اسلام توجهی جدی به «غربشناسی» شود. در هر حال، به نظر میرسد نویسنده در خود، صلاحیت كافی را - هم از جهت تفكر اسلامی و هم از جهت شناخت دنیای متجدد - سراغ داشته كه این كتاب را تألیف كرده است. نویسنده به منظور نیل به اهدافش، كتاب را به سه بخش تقسیم كرده است: بخش نخست، «پیام اسلام»: این بخش شامل هفت گفتار است كه عبارتند از:
۱ - اسلام، قرآن مجید و حدیث - وحی و معنای دین؛ ۲ - خدا، انسان و جهان - مسائل معاد شناختی؛ ۳ - شریعت؛ ۴ - معنویت و اندیشه اسلامی؛ ۵ - علوم اسلامی (در اینجا «علم» به معنای Science مورد نظر است؛ ۶ - ادبیات و هنر؛ ۷ - جهان اسلام در دوران جدید. بخش دوم، «ماهیت دنیای متجدد»: در این بخش نیز در هفت گفتار، مباحث زیر مطرح شده است:
۱ - دین در غرب جدید؛ ۲ - فلسفه و مكاتب فكری غرب جدید؛ ۳ - علوم و تكنولوژی جدید؛ ۴- زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیای متجدد؛ ۵ - آموزش جدید و تاریخ، نظریهها و فلسفههای آن؛ ۶ - هنر در غرب جدید؛ ۷ - شیوه زندگی جدید.
بخش سوم، «ختم كلام: پاسخ به معارضههای جدید»: نویسنده در این بخش، راههای پاسخگویی به هر یك از معارضههای دنیای متجدد را بر مبنای نگرش اسلامی، یك به یك توضیح میدهد. این پاسخها به طور خلاصه چنین است:
الف) پاسخگویی در ساحت «دینی و معنوی و فكری»:
نویسنده، مباحث خود را در این باره چنین خلاصه كرده است:
تنها راه تدارك یك پاسخ اسلامی به دنیای متجدد برای جوان مسلمان، این است كه اولاً، بتواند با تكیه بر معتبرترین و مركزیترین تعالیم دین و اجتناب از پرتگاههای مخالفتهای فرقهای كه - در اوضاع و احوال دیگر كاملاً قابل فهم است، ولی امروزه تنها باعث تقلیل نیروهای معنوی و فكری امت اسلامی، به ویژه در مقابله با دنیای متجدد میشود - از اسلام در مقابل تفاسیر و تعابیر تحریف شدهای كه از بیرون از آن میشود، دفاع كند. جوان مسلمان در گام بعدی باید بتواند با تمسك به گنجینه سنت فكری اسلامی به چالشهای نظریهها و رویههای گوناگون فلسفی و علمی نشأت یافته از دنیای متجدد پاسخ بدهد، و دست آخر، حتماً باید بتواند مدرنیسم یا تجدد را از بقیهٔ السلف سنتهای دینی معتبر غرب كه «كلمه سواء» و مشتركات بسیار بیشتری از گرایشهای غیر دینی با اسلام دارند، متمایز كند و بداند كه گرایشهای دنیا گرایانه غیر دینی اگر چه در غرب بالیده است، ابداً با نگرشهای دینی و مقدس سایر ادیان توحیدی كه به واقع برادران اسلام در خانواده ادیان ابراهیمی هستند، ربط ریشهای ندارد». نویسنده در این بخش، بار دیگر به نقش عالمان مسلمان در این عرصه اشاره و بر این نكته بسیار مهم تأكید میكند كه تعالیم فوق باید «به زبانی امروزین» عرضه شوند تا «برای كسانی كه سالیان طولانی را صرف تحصیل علوم سنتی اسلامی نكردهاند، [... ]نیز قابل فهم باشد».
ب) پاسخگویی در عرصه مسائل «اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی»:
جوان مسلمان باید میان تعالیم اسلامی و «عادات و آداب و رسوم دیگر» كه از اسلام برنیامدهاند، تمایز قائل شود. نهادهای اجتماعی غیر اسلامی - و نه ضرورتاً «ضد اسلامی» - باید دائماً در معرض نقد و ارزیابی قرار گیرند. ارزیابی این نهادها باید بر «مبانی اسلامی» استوار باشد نه تحت تأثیر انتقادات جدیدی كه از دنیای متجدد به این سو سرازیر شدهاند، زیرا «اكثر این انتقادات جدید بر مفروضات معینی در باب ماهیت یا طبیعت آدمی و فرجام كار بشر استوار است كه هم به حسب واقعیت امور غلطند و هم صریحاً با تعالیم اسلامی مباینت دارند». به علاوه، این انتقادات «از جامعهای بر آمده است كه خود در حال تغییرات سریع و در معرض از هم پاشیدگی است». در عرصه اقتصاد، جوان مسلمان باید «محسنات پیوستگی همیشگی اقتصاد با اخلاق در تمدن اسلامی» را دریابد و از «مخاطرات سخت و سنگین ناشی از جدا شدن این دو و تبدیل شدن اقتصاد به یك علم تقریباً مستقل از آدمیان كه فارغ از توجه به جنبههای كیفی و معنوی زندگی فقط با كمیت سروكار دارد»، بپرهیزد. به نظر نویسنده، «كاری كه باید بكنیم، این است كه تعالیم شریعت را در باب رابطه فعالیتهای اقتصادی و اخلاق بدانیم و یا بیاییم و آنها را به عنوان معیارهایی بر فعالیت اقتصادی در هر جا كه باشد، اعمال كنیم».در عرصه سیاست كه نویسنده آن را «احتمالاً مشكلترین جنبه از جنبههای عملی یا بالفعل زندگی كه جوان مسلمان با آن مواجه است»، میداند، «مهمترین نكته [... ]همان است كه تعالیم سنتی اسلام را در باب سلطه سیاسی بشناسیم و باز هم آنچنان زیاده آرمان گرا و غیرواقع بین نباشم كه همچون اغلب موارد، آنچه را كه نیمه خوب است به امید دست یابی به یك بدیل و جانشین كامل ویران كنیم؛ ولی به جای آن، دست آخر چیزی را به جای آن بنشانیم كه خیلی كمتر از آن موارد نیمه خوب سابق، كامل است و بسیار كمتر از آن، با ارزشهای سنتی اسلامی سازگاری دارد». جوان مسلمان در برخورد با دموكراسیهای غربی، ضمن توجه به تفاوت گونههای مختلف دموكراسی در غرب، باید به یاد داشته باشد كه اولاً، «مشاركت عمومی» به عنوان وجه برتری نظامهای دموكراتیك، منحصر به غرب نیست و در جهان اسلام «از طریق دیگری به جز انداختن برگه رأی در صندوقها اعمال میشده است»؛ ثانیاً، فقدان مشاركت در غالب كشورهای مسلمان، «اكثراً به سبب اعمال همان ملت هایی [است] كه از راه و روشهای سیاسی چنین كشورهای مسلمانی انتقاد میكنند».
ج) پاسخ گویی در عرصه «هنر»:
در این عرصه، جوان مسلمان نخست باید «با سنت هنری خاص خود كه بر مراتب ارزشی و فلسفه هنر خاص بسیار متفاوتی از مراتب ارزشها و فلسفه هنر موجود در غرب مبتنی است، آشنا شود». بدین ترتیب، «جوان مسلمان كه از مواریث هنری خود و اهمیت و غنای آن آگاه میباشد، میتواند همواره در مقابل [...] انتقاداتی [كه متجددین درباره هنر اسلامی مطرح میكنند] حاضر جواب باشد».
دكتر نصر به جوان مسلمان سفارش میكند؛ برای بركنار ماندن از تأثیرات هنر جدید بر روح انسان، «دست كم در محدوده كوچك زندگی خصوصی خود، فضایی فراهم بیاورد كه طنین هنرهای مقدس و سنتی اسلام در آن محسوس باشد و در عین حال كه مایه دل گرمی و اطمینان خاطر اوست، نشانهای از واقعیت معنوی اسلام نیز باشد. «علاوه بر این، او باید» از آشنایی با هنر غربی كه بخشی از علم و آموختههای او را تشكیل میدهد و شناخت آن برای فهم جهان غرب ضروری است، باز نماند».
د) پاسخ گویی به «شیوه زندگی جدید»:
نویسنده با اذعان به این كه «مقاومت در مقابل جاذبههای بسیار نیرومند شیوه زندگی جدید برای جوانان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، بسیار دشوار است»، این امر را معلول آن میداند كه «این شیوه زندگی دقیقاً معطوف به قوای شهوت و غضب در نَفْس، و مآلاً، تن دادن به آن، بسیار سهلتر از تسلیم شدن در مقابل قوای عالیتر نَفْس است كه مستلزم انضباط روح است و النهایه به تسلیم در مقابل خداوند راه میبرد». بنابر این، جوان مسلمان جداً باید در مقابل بسیاری از جنبههای زندگی جدید مقاومت كند تا مسلمان بماند. جوانان مسلمان «تنها به بركت تمسك به شعایر مقدس دینی و برخورداری از ذهن تربیت یافته و روح مستغرق در ایمان، میتوانند در مقابل فشارهای سختی كه در این ورطه برای هم رنگ كردن آنان با این شیوه زندگی بر ایشان وارد میشود، بایستند». دكتر نصر تجدد را همانند «سنت» كلی یكپارچه میداند. دین، نهادهای اجتماعی، سیاست، اقتصاد، علم، تكنولوژی و هنر دنیای متجدد، همگی میوههای درخت تجدد - در معنای فلسفی آن - هستند». اندیشه تجدد بنا به ماهیت خود، با حقیقت اسلام ضدیت دارد و هر گونه تلاش برای سازگار كردن اسلام با تجدد به معنای مسخ حقیقت آن است. این رویكرد كلگرایانه به مسأله «سنت و تجدد» به كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد، جامعیت و تنوعی بخشیده كه در طرح كتاب انعكاس یافته است. به همین دلیل، میتوان كتاب را «دایرهٔ المعارف گونهای» دانست كه با زبانی ساده و روان، خواننده را با جوانب گوناگون حیات فكری، فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام و دنیای متجدد آشنا میسازد و مطالعه آن، صرف نظر از رد یا پذیرش دیدگاه اصلی نویسنده، سودمند است. در این مجال نمیتوان به نقد كتاب پرداخت - و نگارنده نیز در خود چنین صلاحیتی سراغ ندارد. با این حال، اشاره كوتاه به چند نكته لازم و ضروری به نظر میرسد. دكتر نصر علی رغم مواضع آشتی ناپذیری كه در برابر دنیای متجدد دارد، هرگز یك اندیشهور «انقلابی» نیست - چرا كه انقلاب نیز پدیدهای مدرن است - بلكه باید او را یك اصلاح طلب(Reformist) دانست. او خواهان شناخت فلسفی عمیقی از ماهیت معارضه دنیای متجدد و در پیشگیری روندی تدریجی، پیوسته و همه سونگر برای پاسخ گویی به آن است. وجه تمایز او از بسیاری مصلحان و تجدد طلبان دنیای اسلام طی دو قرن گذشته، در این است كه ماهیت این بحران را «سیاسی» نمیداند و پاسخ گویی به آن را از عرصه سیاست - خصوصاً در شكل انقلابی» آن - آغاز نمیكند. این موضع نه تنها در انتقاد دكتر نصر از جریانهای احیاگرا و تجدد طلب دنیای اسلامی به چشم میخورد، بلكه زندگی سیاسی و علمی او نیز گواهی بر آن است. دكتر نصر از «سنت تفكر اسلامی» و مظاهر گوناگون آن، تفسیری بسیار موسع ارائه میدهد. خوانندهای كه با مجادلات فكری و فرقه بندیهای جهان اسلام آشنایی داشته باشد، به درستی در نمییابد، آن سنت یكپارچه اسلامی را در نزد چه كسی باید جست و جو كند و چگونه بر تنوعات فكری بیپایان و مجادلات سهمگین عالمان مسلمان فایق آید. خصوصاً كه دكتر نصر از ساز و كار نقادی سنت كمتر به روشنی سخن گفته است. در مقابل اعتماد مفرط به درستی و كار آمدی سنت، دكتر نصر در نقد تجدد و پیامدهای آن بسیار سخت گیر است. آنچه كه از قدرت تأثیر این نقدها میكاهد آگاهی از این واقعیت است كه نویسنده خود نیز در جوانبی از زندگیاش، مظاهر شیوه زندگی مدرن را پذیرفته است. به همین دلیل خواننده گاهی احساس میكند كه ستایش دكتر نصر از مظاهر و شیوه زندگی سنتی ناشی از نوعی حس نوستالژیك (nostalogic) در مورد گذشتهای از دست رفته است.۱ شاید دكتر نصر برای جلوگیری از رسیدن به چنین نتیجهای است كه در پایان كتاب میگوید: «برخلاف همه آنچه ممكن است در ظاهر بنماید، هیچ وضع بشری و هیچ جهانی كه نشود تعالیم اسلام را در آن اعمال كرد، وجود ندارد». علی رغم این انتقادات، باید مجدداً بر ارزش علمی كتاب تأكید و جوانان مسلمان را به مطالعه آن تشویق كرد. همچنان كه مترجم كتاب، شادروان مرتضی اسعدی مینویسد: «اگر چه بیشك این آخرین سخن در این زمینه نخواهد بود، جوان مسلمان و دنیای متجدد، یكی از خواندنیترین آثار در این زمینه است».
پینوشتها
*) سید حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی (تهران: طرح نو،۱۳۷۳).
۱. برای آگاهی بیشتر از آرا و آثار سید حسین نصر ر.ك:
مهرزاد بروجردی، روشنفكران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی (تهران: فرزان، ۱۳۷۷) و شیوا (منصوره) كاویانی، دیدارها (تهران: انتشارات فكر روز، ۱۳۷۴).
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۲۰
نویسنده:محمد باوی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست