چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا
شوق
شوق عبارت است از میل و رغبت به چیزی در غیاب آن، زیرا به حاصل و حاضر شوق نورزند، که شوق طلب کردن برای رسیدن به چیزی است، و آنچه را که موجود است نجویند، پس شوق تصور نمیشود مگر به چیزی که از جهتی ادراک شود و از جهتی ادراک نشود، و آنچه اصلاً ادراک نمیشود مورد اشتیاق نیست، زیرا نمیتوان تصور کرد که کسی بهشخصی اشتیاق داشته باشد که نه او را دیده و نه وصف او را شنیده. و آنچه کاملاً ادراک شود شوق به آن هم وجود ندارد، زیرا کسی که مشاهدهٔ محبوب و وصال او همواره از هر جهت برایش فراهم باشد متصوّر نیست که شوقی داشته باشد، پس تعلّق شوق مختص به چیزی است که از جهتی ادراک شود و از جهتی ادراک نشود، و این به یکی از دو وجه ممکن است:
یکی آنکه آن چیز تا اندازهای روشن و هویدا باشد و لیکن بهوضوح کامل نباشد، و به جُستن کمال آن نیاز باشد. پس شوق به بقیهٔ مطلوبی است که هنوز حاصل نشده است. مثال: کسی ک معشوقش از او غایب است، و خیال او در دلش باقی است، مشتاق است که خیالش با دیدن معشوق به کمال رسد، و کسی که معشوق خود را در تاریکی ببیند، بهطوریکه حقیقت چهرهاش آشکار و نمایان نباشد، مشتاق است که دیدار معشوق با پرتوافشانی بر عاشق کامل گردد. پس اگر دیدار
او به تمام و کمال حاصل شد شوق منتفی میشود، همانگونه که اگر یاد و خیال و معرفت او از دلش محو و زایل شود که او را فراموش کند دیگر وجودش را تعقّل نمیکند.
دوم آنکه بعضی از کمالات محبوب را ادراک کند، و به آن واصل شود، و اجمالاً بداند که او را کمالات دیگر هست که ادراک نکرده و بدان نرسیده، پس او را شوقی است به ادراک آن کمالات. مثال: آن که محبوبی دارد که روی او دیده ولیکن موی و دیگر اندامهای او ندیده آرزومد دیدار آن است.
برترین مراتب شوق شوق بهخدای سبحان و لقاء اوست، و احتمال وصول به او و به حبّ و اُنس او و تقرّب نزد او از این راه است، و سرمایهٔ اهل سلوک و کلید درهای سعادت طالبان همین است. و هر دو وجهی که موجب شوق است و در حقّ خدا قابل تصوّر است، بلکه آن دو وجه برای همهٔ عارفان ثابت و لازم است، پس هیچ عارفی از شوق بهخدا خالی نیست:
امّا وجه اوّل، به این دلیل که آنچه از امور الهی برای عارفان روشن و هویداست اگرچه بهنهایت وضوح برسد گوئی از پس پردهٔ نازکی است، و بنابراین در غایت روشنی نیست، بلکه آمیخته به آلودگیهای تخیّل است که معلومات را تیره و تار میکند و مانع ظهور یقینی آنها میشود، بخصوص وقتی مشغلههای دنیوی به آنها افزوده شود، پس کمال روشنی و وضوح در امور الهی تنها با شهود و اشراق تجلّی است، و این مشاهده و اشراق در این عالم ممکن نیست، بلکه در آخرت تحقّق مییابد. این یکی از دو موجب برای شوق عارفان بهخدای سبحان است، و آن شوق به تمامی خواستنِ (استکمال) روشنی و وضوح است دربارهٔ آنچه تا اندازهای روشن است.
و امّا وجه دوم، برای آنکه امور الهی را نهایتی نیست، و تنها بعضی از آنها برای هر عارفی کشف و آشکار میشود، و بینهایت امور از او پنهان و پوشیده میماند، و عارف اجمالاً میداند که وجود آنها برای خدای تعالی معلوم است، و میداند که آنچه از علم بنده غایب است بیشتر است از آنچه حاضر است، پس پیوسته شوق دراد که از معلومات متعلّق به عظمت و جلال خدا و صفات و افعال او چیزی برایش حاصل شود که اصلاً نمیشناسد، نه با وضح و نه با ابهام و اجمال.
شوق اوّل چه بسا در آخرت به نهایت رسد هنگامی که شهود و لقاءِ معنوی به سبب رهائی نفس از موانع طبیعت و پوستههای آن حصول تجرّد تام حاصل شود. و امّا شوق دوم ممکن نیست که در دنیا و نه در آخرت به کمال و نهایت رسد، زیرا نهایت آن به این است که برای بنده در آخرت از عظمت و کبریاء و جلال خداوند و صفات و احکام و افعال او که برای خدای تعالی معلوم است آشکار گردد و این محال است، زیرا معلومات خدا که متعلّق به ذات و صفات و افعال اوست در قوّت
و شدّت و شمار نامتناهی است، و احاطهٔ انسان به آنها ممتنع است، پس بنده همواره میداند که از جلال و عظمت خدا و از صفت و فعل او جیزی باقی میماند که برای وی واضح و روشن نیست، و بنابراین شوقش هرگز آرام و سکون نپذیرد، و هیچ بندهای نیست مگر اینکه برتر از درجهٔ خود درجات بسیاری که نهایتی ندارد میبیند و البته مشتاق آنهاست، و چون اصل وصال و لذت حاصل باشد، چه بسا شوق به مراتبی فوق آن مرتبه پیدا شود، شوق لذتآوری که دردی در آن پدیدار نگردد، و چه بسا لطیفههای کشف و بهجهت و درجات آن دو تا بینهایت پیاپی باشد، و این درجات در آخرت بهتدریج برای بنده حاصل میشود و پیوسته بهسوی آنها صعود و عروج میکند، و همواره نعت و لذّت برای او بیانقطاع و بر دوام تا ابد افزون میگردد، و لذّتی که از نعمتهای نیکو هر دم پدید میآید او را از احساس درد آنچه برایش حاصل نشده و به آن شوق دارد باز میدارد. پس اگر در آخرت کشف آنچه در دنیا حاصل نشده بود حاصل شود، حصول معارف و ابتهاجات و انوار و تجدّد آنها در آخرت ممکن است هرچند اصل آنها در دنیا کسب نشده باشد، پس در آخرت دائماً و مستمرّاً بر بنده نو میشود و فرود میآید بدون آنکه به حدّی نهایت پذیرد، و قول خدای تعالی:
نورشان از پیشروی و از سوی راست آنان میشتابد و میگویند: پروردگارا نور ما را برای ما کامل کن.
(نُورُهُمْ یَسْعیٰ بَیْنَ أیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا) (سورهٔ تحریم، آیهٔ ۸)
ممکن است اشاره به این معنی باشد، و مراد از آن کامل کردن نور است در چشمی که در آخرت روشن میشود روشن شدنی که متحاج به ظهور است، و سپس به فزونی استکمال و اشراق، هرچند حصول نعمتهای آخرت و انوار و ابتهاجات آن مختصّ نعمتهایی است که از اصل آنها توشه برگرفته شده باشد و برای بنده در صورتی که در دنیا اصل آن انوار و ابتهاجات را کسب نکرده باشد حاصل نشود، پس ترقّی بنده در آخرت در افزایش ابتهاج و اشراق در چیزی است که اصل آن حاصل شده باشد، و بنابراین چهبسا بهحد و نهایتی برسد و در آنها بایستد و افزون نشود، و قول خدای تعالی: ”نور هم یسعی ... تا آخر آیه“ احتمال این معنی را نیز دارد یعنی مراد از ان کامل کردن نوری است که اصل آن از دنیا توشه برگرفته شده باشد. (گفتهاند): و قول خدای تعالی:
ما را بنگرید تا از نور شما بگیریم، گویند: بهعقب سر خویش (به دنیا) باز گردید و نوری بجوئید.
(اَنْظَروُنا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قیلَ ارْجِعُوا وَراعَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً ) (سورهٔ حدید، آیهٔ ۱۳)
دلالت بر نوری دارد که ناچار اصل آنها در دنیا بهعنوان توشهٔ سفر آخرت برگرفته شده باشد، سپس در آخرت نورافشانی آن افزون میشود، و امّا این که نوری حصول یابد که اصل آن در دنیا اکتساب نشده باشد ممکن نیست.
در ثبوت و تحقّق شوق به خدای سبحان برای بندگان جای شک و تردید نیست، و عجب است از کسانی که حقیقت شوق بهخدای سبحان را به سبب انکار محبّت او منکرند - چنانکه خواهد آمد - زیرا شوق تصور نمیشود مگر به محبوب، و ثبوت و تحقّقِ آن را از حیث نظر و اعتبار دانستی. و در ثبوت آن از آیات و اخبار نیز شکّی نیست: خدای سبحان میفرماید:
پس هر که به لقاءِ پروردگار خویش امیدوار است ...
(فَمَنْ کانَ یَرْجُو لِقاءَ رَبِّهِ ...) تا آخر آیه (سورهٔ کهف، آیهٔ ۱۱۱)
زیرا امید و رجاء از شوق جدا و منفک نیست. و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) در دعای خود میگوید:
خدا از تو خشنودی به قضاء، و خوشی زندگی بعد از مرگ، و لذت تماشای وجه کریم تو، و شوق و آرزوی دیدار تو را میخواهم.
(اَللّهُمَّ اِنی اَسْأَلُکَ الرِّضاءَ بَعْدَالْقَضاءِ، وَ بَرْدَالْعَیْشِ بَعْدَالْمَوْتِ، وَلَذَّهَٔالنَّظَرِ اِلٰی وَجْهِکَالْکَریمِ، وَ شَوْقاً اِلٰی لِقائِکَ ۳۳۲)
در یکی از کتابهای آسمانی آمده است: ”شوق و آرزوی نیکان بهدیدار من دراز شد، و من بهدیدار ایشان شایقترم.“
و در اخبار داود (علیهالسلام) است: ”من دلهای آرزومندان [خود] را از نور خویش آفریدم، و آنها را به نعمت جلال خود بپروردم.“ و همچنین در آن اخبار است: ”خدای تعالی به داود وحی فرمود: ای داود! تا چند به یاد بهشتی و از من آرزوی شوق به من نمیکنی؟ گفت: پروردگارا! آرزومندان و مشتاقان تو کیانند؟ فرمود: مشتاقان من کسانیاند که آنان را از هر تیرگی و کدورتی پاک و صافی ساختهام، و به آنان هشدار دادهام که برحذر باشند، و از دل ایشان روزنهها گشودهام که مرا بنگرند، و دلهای آنان را بهدست خود برمیدارم و بر آسمان خویش مینهم، سپس فرشتگانم را فرا میخوانم، و چون گرد آمدند مرا سجده میکنند، پس میگویم: شما را جمع نکردم که مرا سجده کنید، خواستم که دلهای مشتاقان و آرزموندان خود را بهشما بنایم، و به آنها بر شما مباهات کنم، که دلهای ایشان در آسمان من برای فرشتگانم روشنیبخش است چنانکه خورشید برای اهل زمین نورافشان است. ای داود! من دل مشتاقان خود را از رضوان خویش آفریدهام، و با نور وجه خود پروردهام، پس آنان را همسخن خویش گرفتهام، و بدنهای ایشان را نظرگاه خود در زمین قرار دادهام، و از دلهای آنان راهی بهسوی خویش بریدهام، و هر روز بر شوقشان افزوده میشود.“
و نیز خداوند به او وحی فرستاد: ”ای داود! اگر روگردانانِ از من بدانند که انتظار من برای آنها چگونه است، و رفق و مهربانی من با آنان و شوق من به ترک گناهانشان چقدر است، از شوق به من خواهند مرد، و از دوستی من بند از بندشان جدا خواهد شد.“
و در یکی از اخبار قدسی آمده است: ”مرا بندگانند که مرا دوست دارند و من آنان را دوست دارم و ایشان آرزومند مناند و من آرزومند ایشانم، و مرا یاد کنند و من ایشان را یاد کنم، و نخستین چیزی که به آنان عطا میکنم این است که از نور خویش در دلهای ایشان میافکنم، از من خبر میدهند همچنانکه من از آنان خبر میدهم، و اگر آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست در ترازوی ایشان باشد آنرا برای آنان آماده میسازم، و به ایشان رو میآورم و حال آنکه هیچکس نمیداند که به او چه عطا خواهم کرد.“
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست