جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تندروهای جناح راست


تندروهای جناح راست
مدعیان اصولگرایی به دلیل کثرت رسانه های گروهی و همگانی، در یک فضاسازی مشترک و سازمان یافته تلاش می کنند با کنار هم گذاشتن چند جمله از حرف های تعداد اندکی از میلیون ها اصلاح طلب ایرانی چنان وانمود کنند که جبهه اصلاحات، سرشار از عناصر تندرو است و به این جهت نمی توان روی برنامه ها و فعالیت های اصلاح طلبانه آنان حساب باز کرد.
اگرچه در طیف متنوع و گسترده اصلاح طلبان، همانند دیگر جناح ها معدود افرادی بوده و هستند که کمتر از ۲۰ جمله مغایر برداشت های محافظه کاران از اسلام و انقلاب گفته و کام دوستان و رقیبان را تلخ کرده اند و محافظه کاران نیز این تلخی را با تکرار همین چند جمله محدود، در یادداشت ها و نوشته های خود در موقع حمله به اصلاح طلبان منعکس می کنند، اما به راستی تنش و تندروی و تراکم رفتارها و گفتارهای تندروانه، در روش و منش مدعیان اصولگرایی موج می زند و هر چه به انتخابات ریاست جمهوری دهم - یا هر انتخابات دیگر - نزدیک تر می شویم، فضایی که جناح راست در رسانه های فراوان و غیررقابتی خود می آفریند، شکی باقی نمی گذارد که پیشتاز تندروی در همه عرصه های سیاسی،اجتماعی و فرهنگی، همانا محافظه کاران یا مدعیان ارزشگرایی هستند.
گذشته رفتار و کردار جناح راست و تفکر و اندیشه یی که با آن روز می گذرانند، نشان می دهد سالیان سال، تندروهای فراوان این جناح، عرصه را بر خدمتگزاران نظام و دلسوزان آگاه، تنگ کرده و شعارهای تند آنان که با پوششی از اصولگرایی و ارزشمداری فریاد می شود اما در حقیقت چیزی جز تمامیت خواهی و قدرت طلبی نبوده و نیست، همچنان در گوش تاریخ انقلاب اسلامی صدا می کند و در حافظه بخش وسیعی از مردم ایران ماندگار است.
مصداق های تندروی جناح راست در این یادداشت کاملاً روشن است و نگارنده قصد ندارد روشنفکران، متخصصان و چهره های متدین جناح آنان را تندرو بنامد و می داند بخش قابل احترام اصولگرایان بیش از دیگران از دست این جماعت تندرو در میان جناح خود در رنج و عذابند، چرا که معمولاً تندروها و آتشین مزاج ها که رفتارهای غیرمعقول و حتی به دور از منطق را در برخورد با مخالفان سیاسی و فکری خویش انتخاب می کنند، آثار نیک شخصیت های محترم جناح خود و همفکران متعادل محافظه کار را زیر لایه های گرد و غبار بدبینی می پوشانند و آنان را از مواجهه صمیمانه با جامعه و منتقدان، به ویژه در میان جوانان بازمی دارند. اما می توان تندروهای مدعی اصولگرایی را به چند دسته تقسیم کرد و عملکرد هر کدام را در مقایسه با دیگران نشان داد.
در این تقسیم بندی، دسته های گوناگون به دلیل اثرگذاری شان که ناشی از مسوولیت و قدرت آنهاست، از اهمیت متفاوت برخوردارند. در یک اولویت بندی می توان چهار دسته مشخص را برشمرد و از آنان سخن گفت؛
۱) دولتمردان
از روزی که دولتمردان محافظه کار بر مسند خدمتگزاری نشستند، تندروی بعضی از آنها که اتفاقاً از موضع قدرت هم بود، شروع شد و فضایی را فراهم کرد که عقلای آنان نیز این گونه افراد را از تندروی بر حذر می داشتند. تغییرهای بی سابقه و بی رویه در مدیریت های میانه و پایین قوه اجرایی که متاسفانه با اتهام و افترا همراه بود، صدای تندروی را در همان آغاز راه به گوش ها رساند و قریب به اتفاق عناصر موثری که سال های سال امور اجرایی را پیش می بردند و از تجربه های مفیدی در عرصه های گوناگون برخوردار بودند، توسط تندروها در مسیر حرکت های تندروانه، از ادامه خدمت بازداشته شدند و نظام اسلامی را از وجود آنان محروم ساختند.
کسی منکر آن نیست که وقتی یک دولت جدید با تفکری خاص سکان اداره امور را به دست می گیرد، می تواند و باید تغییراتی را در بعضی از رده های بالا ایجاد کند اما این تغییرات الزاماً دامن همه مدیران ریز و درشت را نمی گیرد. همفکر کردن کلیه اعضای دولت و تا حدودی، بعضی از معاونان وزرا و استانداران، کسی را به اعتراض وانمی دارد، اما کاری که دولت نهم کرد، از حد طبیعی و معقول و معمول و لازم، بسیار فاصله داشت. لذا همه نشانه های تندروی در این روش حکمرانی به وضوح به چشم می خورد.
باز کسی منکر این نیست که در دولت اصلاحات نیز تغییراتی در سطوح مختلف اعمال شد، اما میزان و شیوه آن با دولت نهم تفاوت داشت.
راقم این سطور بدون اینکه بخواهد دولتمردان گذشته را بستاید و عملکرد آنان را بدون انتقاد واگذارد، یادآور می شود بسیاری از تغییرات در دولت هفتم، جابه جایی نیروها و مدیران بود که این امر در دولت نهم اتفاق نیفتاد.
در آن دولت، بعضی از وزرای قبل از آن جابه جا شدند، معاونان وزرا یا ماندگار شدند یا جابه جا شدند، استانداران به وزارت رسیدند یا در استان های دیگر به خدمت ایستادند.
من مدیران متعددی را می شناسم - حتی در موقعیت معاون وزیر - که صد درصد مخالف اصلاح طلبان بودند، اما در وزارتخانه دیگری معاون وزیر شدند، از طرفی تقریباً تمامی آنان که از دولت اصلاحات خارج شدند، فرصت خدمتگزاری و بهره مندی از تجربه شان سلب نشد و در ارگان ها و سازمان های تحت مدیریت محافظه کاران مشغول شدند و کسانی یافت نمی شوند که بدون میل خود تشکیلات اداره نظام را ترک کرده یا بدون میل خود بازنشسته شده باشند. ارگان های انقلابی، قوه قضائیه، سازمان صداوسیما، بنیادها و ارگان های اجرایی مستقل از دولت، شورای نگهبان، شوراهای شهر و روستا و... فضاهای آماده یی بودند که از منتقدان دولت اصلاح طلب، در صورت ترک پست، دعوت به همکاری و آنان را مشغول به کار می کردند. اما آن موقعیت های ممتاز برای اصلاح طلبانی که از برکات مهرورزی دولت نهم برخوردار و کنار گذاشته می شدند، وجود نداشت تا جذب آنها شوند و لذا کمتر تشکیلاتی از نظام، آنان را برای مسوولیتی فراخواند.
جدای از تغییرات بسیار گسترده در ارکان بالا و حتی قاعده قوه مجریه، موضع گیری های تند رئیس دولت علیه دولتمردان گذشته و متهم کردن بسیاری از خدمتگزاران صدیق ملک و ملت به انواع و اقسام اتهام و جرم های ثابت نشده، در شرایطی که آنان امکان دفاع در افکار عمومی را نداشتند، مصداق بارز تندروی است که همچنان جریان دارد. همه این برخوردها باعث شد جمع کثیری از محافظه کاران، حتی دولتمردان معتدل، راه خود را از راه پرپیچ و خم تندروهای حاکم بر قوه مجریه جدا کنند و راه انتقاد بپیمایند.
۲) رسانه ها و روزنامه نگاران
در جناح مدعی اصولگرایی، بیشترین تندروی ها علیه منتقدان و مخالفان خود، از طریق رسانه ها صورت می گیرد و از آنجا که رسانه های متعلق به این جناح، بسیار گسترده است و عمده آنها از بیت المال مسلمین تغذیه و تامین مالی و به وسیله دولتمردان پشتیبانی معنوی می شوند، نقش زیادی در ایجاد فضای تندروانه در جامعه دارند.
در برنامه های سیاسی صداوسیما و برنامه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آن که کار سیاسی می کند، همیشه و به هر مناسبتی، کارشناسان و فعالان سیاسی تندرو و حتی گردانندگان جراید تندرو حضور دارند تا از این طریق دیدگاه های غیرمتعادل و نامانوس خود را به جامعه القا کنند.
افکار عمومی و فعالان جامعه در چند سال گذشته، برنامه تلویزیونی «چراغ» را که از شبکه سوم سیما پخش شد و برنامه مساله دار و تحریک کننده کنفرانس برلین و برنامه چندقسمتی «هویت» در شبکه اول و ده ها برنامه نظیر اینها را در دوران اصلاحات از یاد نبرده اند. حتی در استقبال از انتخابات مجلس هشتم، شبکه دو سیما، هر شب در اخبار ۳۰/۲۰ خود بخشی را به اخباری اختصاص می داد که به رغم ادعاهای معاونت سیاسی صدا و سیما مبنی بر بی طرفی آن سازمان، در تندروی به منظور رسیدن به اهداف خاص سیاسی و جلوه آن، ایجاد دودستگی و اختلاف بین اصلاح طلبان کوتاهی نکرد و پیش بینی می شود با نزدیک شدن انتخابات دهم ریاست جمهوری، عناصر تندرو این بخش از صدا و سیما، خود را به محفل تصمیم گیری برای القای همان سیاست های تفرقه افکنانه و خصوصاً ضربه زدن به رقیب سیاسی خود، برسانند و بر آتش تندروی بدمند.
با این وجود سازمان صدا و سیما در مقایسه با روزنامه ها و هفته نامه هایی که شأن مردم و گروه های سیاسی را پایین می آورند، چندان که می پنداریم، تندرو نیست. اما در میان مطبوعات محافظه کار، روزنامه ها و هفته نامه ها و سایت ها، به وفور یافت می شود که تندروی را به حد غیرقابل قبولی رسانده اند.
در میان جراید جناح راست، یک روزنامه مادر هست که به دلیل ارتباط سازمان یافته یی که با بعضی جاها دارد اخبار راست و دروغ را جمع آوری می کند و با تحریف آنها، هم جامعه را به راه غلط می برد و هم به بسیاری از مطبوعات متفرقه و شهرستانی و حتی بولتن های ارگانی خط می دهد تا به ماموریت خود به نحو احسن عمل کرده باشند. در این روزنامه، هر روزه انواع و اقسام بدگویی ها، تحریف واقعیت ها، نسبت های ناروا، اختلاف افکنی ها و بهره گیری های مغرضانه از نوشته های بی ارزش علیه رقیبان سیاسی جناح محافظه کار و حتی علیه انشعابیون از دولت نهم، بی محابا چاپ و منتشر می شود تا جایی که خواننده نسبت به همه ارزش هایی که این روزنامه تبلیغ می کند، بدبین می شود.
مگر پذیرفتنی است که عده یی خود را طرفدار انقلاب اسلامی بدانند، اما تا این اندازه علیه دلسوزان این انقلاب و مقامات بلند پایه نظام برآمده از انقلاب اسلامی، جوسازی و فتنه انگیزی بشود؟
سوای این روزنامه مادر و سایر جراید تندرو، سایت های متعددی توسط هواداران دولت و محافظه کاران تندرو راه اندازی شده که هیچ محدودیتی را در شبهه افکنی و دروغ پراکنی در جامعه و ارزش زدایی از ذهن و دل جوانان، برای خود قائل نیستند.
دست اندرکاران مجموعه رسانه های تندرو، اعم از کاغذی و مجازی، کارنامه بدی از خود ارائه می کنند. اینها احتمالاً نمی دانند که روزی رفتنی هستند و این کارنامه بد، حتی در صورتی که مرتب به خودشان نمره ۲۰ بدهند، مورد ارزیابی قرار می گیرد، آنگاه حداقل در دادگاه وجدان عمومی محاکمه خواهند شد.
۳) تریبون دارها
در میان محافظه کاران و مدعیان اصولگرایی، سخنرانان، وعاظ و مداحان بسیاری هستند که از طریق تریبون های در اختیار خود، اعم از رسمی و غیر رسمی، تلاش می کنند در فضای غیررقابتی، به شیوه یی تندروانه، رقیب سیاسی خود را بنوازند و هیچ ارزشی برای اعتبار و شأن خدمتگزاران مردم و انقلاب قائل نشوند. اختلاف بین گروهی که خود را هدایتگر جامعه می داند و با تمسک به دین و ارزش های دینی، دوستان سابق و هم قطاران خود را هتک می کنند. در این میان مداحان و روضه خوان های تندرو هیچ فرصتی را برای کوبیدن رقیبان دولت نهم از دست نمی دهند و این امر جز اینکه به ارکان فکری جوانان و احساسات پاک مردم خدشه وارد آورد، کار دیگری پیش نمی برد.
۴) احزاب سیاسی و گروه های فشار
برکسی پوشیده نیست که جناح راست، گروه ها و باندهایی را در اختیار دارد، که هر وقت تصمیم گرفت، به شیوه تندروانه و غیرمنطقی با رقیب سیاسی خود مواجه شود از آنان بهترین بهره برداری را می کند.
باز کردن این پرونده و بازخوانی آن، برای مدعیان اصولگرایی ظاهر خوشی ندارد و نمی توانند از آن دفاع کنند. تورق تاریخچه بهره مندی محافظه کاران از معدود افراد فریب خورده، برای راه اندازی کارناوال عصر عاشورا، آجرپرانی به سخنرانان اصلاح طلب، به هم زدن اجتماعات تبلیغاتی و مراسم سیاسی و حتی مذهبی متعلق به دوم خردادی ها، حمله به سینما ها و کتابفروشی ها و دفتر نشریات، تعرض به دولتمردان در حاشیه نماز جمعه و پخش شبنامه ها و اطلاعیه های اهانت آمیز، که جملگی از طرف جراید و مقامات محافظه کار مورد حمایت جدی و همه جانبه قرار می گرفتند، نمونه هایی روشن از روسیاهی تندروهای جناح راست است که شرط و بسط آن، رسواگر برخورد آنان و رفتار دوگانه عناصر معلوم الحال آن جناح در برابر مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران است. امیدوارم فرصت هایی پیش آید تا علاقه مندان به تاریخ انقلاب و رویدادهای عصر نظام اسلامی، جزییات این امور را مورد بررسی قرار دهند تا دوست و دشمن شناخته شوند.
مصطفی ایزدی
منبع : روزنامه اعتماد