شهید قلب تاریخ است

این موضوع همیشه برایم سؤال بود كه خدایا، حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا چه چیزی دیده بود كه آن گونه قاطعانه در جواب یزید گفت: من در واقعه كربلا غیر از زیبایی چیز دیگری ندیدم؟! واقعاً كه اهل بیت(ع) مظهر راستی و صداقت هستند و به جز حق و حقیقت حرفی بر زبان نمی آورند.
همان جا بود كه با خود گفتم خدایا به من توفیق بده آن زیبایی را كه حضرت زینب(س) دیده است، من هم ببینم و گوشه ای از آن دریای بیكران معرفت را احساس كنم تا این كه ماه محرم فرا رسید و من خودم را برای عزاداری خالصانه آماده كردم. چنان در عمق و ژرفای عزاداری ها و مراسم تعزیه می رفتم تا ببینم زیبایی در كجای این واقعه عظیم نهفته است؟
به رفتار و اخلاق یك یك شهدای كربلا از اولین شهید گرفته تا امام حسین(ع) دقت كردم. و برادرم و یاران امام(ع) همه و همه یك هدف واحد و یك شعار واحدی داشتند و آن هم عشق به ولایت بود.
با خود گفتم؛ اینان چقدر عاشق ولایت هستند! اصلاً در مقابل امامشان برای جانشان ارزشی قائل نیستند. وقتی هم كه می خواهند شهید شوند هیچ آرزویی ندارند جز این كه از خدا می خواهند شهید شوند. هیچ آرزویی ندارند، جز این كه از خدا می خواهند به جای یك جان، شصت جان به آنها می داد تا در برابر امام و معشوقشان فدا كنند.
در تعزیه امام حسین(ع) وقتی امام(ع) را با آن حالت مظلومانه به شهادت رساندند و من هم هیچ كاری به جز اشك ریختن از دستم برنمی آمد، دنیا جلوی چشمانم تیره و تار و بند بند دلم پاره شد. انگار دنیا بی صاحب شده بود پیش خودم فكر كردم؟
یاران امام(ع) حق داشتند آن گونه جان فشانی كنند. ای كاش من هم در آن زمان بودم و جانم را فدای امام حسین(ع) می كردم. خلاصه در حال و هوای دیگری به سرمی بردم. در آن لحظه حساس هیچ كس نمی توانست مرا از آن دنیای عجیب نجات دهد، جز توجه به گفتار شهید مطهری كه می گوید: «با كاش كه نمی شود زندگی كرد.
كاش مرد و رفت، بیا حال ایمان داشته باش، بیا امام(ع) و ولایت حال را بشناس، بیا شمر زمان حال را بشناس و برای ستیزه و مبارزه به پاخیز. تو در زمان حال هستی، نه در گذشته. امام حسین(ع) ۱۴۰۰ سال پیش شهید شد و رفت، شمر ۱۴۰۰ سال پیش مرد و به درك واصل شد.» همان جا بود كه معنای واقعی شهید قلب تاریخ است، درك كردم. همین صحبت های شهید بود كه به من قوت قلب بخشید و حیاتی دیگر داد. زندگی در نظرم دگرگون و زیبا شد و عشق در قلبم مجسم شد؟
من عاشق ولایت شدم و با خود گفتم؛ جانم فدای رهبر، لبیك یا خامنه ای. خدا را شكر می كنم كه به من این توفیق داد تا بتوانم زیبایی عاشورا را احساس كنم؟ برای ما خانم های ایرانی و شیعه اثنی عشری، ولایت اهمیت و ارزش بالایی دارد، زیرا اولین شهید راه ولایت حضرت فاطمه زهرا(س) می باشد. آری، همان طور كه اسلام با ولایت كامل شده است به یقین من هم در ولایت كامل شده و معنی حقیقی عشق را فهمیدم و درك كردم.
جان عاشق در برابر معشوق ارزشی ندارد و باید آن را وقف اسلام و ولایت كرد. حتی اگر مرا به صلیب بكشند و یا قطعه قطعه ام كنند كه دست از ولایت خویش بردارم، هرگز قبول نمی كنم، زیرا به حق دیدم و به حق ایمان دارم.
در نماز هم وقتی به صراط مستقیم اشاره می كنم، اولین كسانی كه مصداق هدایت شدگان هستند اهل بیت(ع) و بعد به صراط مستقیم اشاره می كنم. اولین كسانی كه مصداق هدایت شدگان هستند اهل بیت(ع) و بعد از آنها علما و پشت سر آنان شهدا و سپس نوبت به همه مردم می رسد و باید سعی كنیم جز هدایت شدگان قرار بگیریم.
ضمناً همین قرآن كریم است كه ما را به ریسمان محكم الهی دعوت می كند و می فرماید: چنگ به ریسمان محكم الهی بزنید، چون این ریسمان هرگز پاره نخواهد شد و ریسمان الهی چیزی جز ولایت نیست. وقتی فیلم زندگی امامان را كه هیچ وقت اصل زندگی آنها نمی شود، می بینیم، مثل فیلم امام علی(ع) تنهاترین سردار ولایت عشق، به یك موضوعی پی می بریم و آن هم این كه در مورد این مسئله مهم كه هرچه دارند از بركت وجود ولایت است، نباید شك كرد و خداوند عشق را آفرید برای من و برای همه مخلوقاتش.
آری، در خاتمه باید بگویم كه مبدأ و مقصد و در نتیجه هدف زندگیم ولایت است و وقتی هدف زیبا باشد، زندگی هم زیباست با تمام سختی هایش.

حمیده دوخایی

منبع : روزنامه کیهان