پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


شکایت از روزگار


شکایت از روزگار
گله و شکوه از روزگار، مردم، اجتماع، امرا، وزرا، کواکب، گردش چرخ، شانس و اقبال که زیر عنوان بث شکوی (بث الشکوی) در شعر فارسی جایگاه ویژه‏ای دارد، به نوعی در آثار تمام بزرگان و به طور کلی در اشعار همه شاعران به نوعی جای پایی باقی گذاشته است. اما در آثار برخی از فحول شاعران فارسی زبان، استخوان بندی آثار را می‏سازد یا بخش اصلی اشعار را تحت تأثیر قرار داده است. مسعود سعد سلمان در زمره اصلی‏ترین شاعرانی است که گله و شکایت (بث شکوی) های بلند و عمیق و جانسوز دارد و «حبسیه»های وی معروفند. خاقانی، جمال‏الدین اصفهانی، رشید وطواط، کمال‏الدین اصفهانی، عثمان مختاری، عبدالواسع جبلی، سعدی، وحشی بافقی، انوری ابیوردی، محتشم کاشانی ، خواجو کرمانی و ... از جمله این شاعرانند.
بحث درباره این موضوع، بررسی دراز دامن، غنی و جالب تواند بود که رویکرد جامعه شناسانه و روانشناسانه به این بحث نیز قابل توجه خواهد بود که ابعاد سیاسی، اجتماعی و فلسفی نیز می‏یابد.
اما جناب «مجید نجف پور» این موضوع را دستمایه ورود خویش به این عرصه وسیع قرار داده و رئوس شکایت نامه‏ها را با اشاره‏ای کوتاه به محتوای هر یک برمی‏شمارد. در حقیقت بحث وی صبغه محتوایی دارد.
یادآور می‏شود که در کیهان فرهنگی شماره ۲۰۵ مربوط به آبان ماه سال ۱۳۸۲ نیز از مرحوم دکتر محمد جواد سهلانی به متنی با عنوان «بث شکوی» در شعر فارسی برمی‏خوریم که نمونه‏ای از این نوع ادبی را در آثار مسعود سعد، ابوالقاسم قائم فراهانی و ملک الشعرا محمد تقی بهار می‏آورد (صص ۶۹-۷۱) اما نوشته آقای نجف پور و مطلب مرحوم دکتر سهلانی رویکردهای جداگانه‏ای دارند.
شعر شکوایی فارسی از قرن سوم ه. ق آغاز شده است و در آثار بازمانده از نخستین سرایندگان پارسی‏گوی، چون رودکی سمرقندی، ابوشکور بلخی و کسایی مروزی به رگه‏هایی از شعر شکوایی برمی‏خوریم.
شاید کهن‏ترین نمونه این نوع، قصیده دندانیه رودکی باشد. او در این سروده، از شادی‏ها و فراخی‏های زندگی خود سخن می‏گوید و به مقایسه آنها با حال و روز پیری خویش می‏پردازد و از ضعف و عجز خویش می‏نالد. (ص ۲۶-۳۴)
متقدمان، بث الشکوی را، ضمن بحث از «کلام جامع» در ردیف صنایع بدیعی آورده‏اند. حال آن که باید آن را شعبه‏ای از ادب غنایی به شمار آورد و هنگام بحث در باب انواع ادبی، با ذیل اقسام شعر به اعتبار و موضوع، از آن سخن گفت. آوردن کلام جامع را که در آن شاعر، شعر خویش را به حکمت و موعظه و شکایت از احوال زمانه می‏آراید، نشانه بلاغت دانسته و به نقل قطعاتی، از جمله قطعه‏ای از شاعری (قمری نام) در بیان افزونی رنج آدمیزاد، در مقایسه با لذتی که می‏برد، پرداخته است. (ص ۱۳۰-۱۳۱)
گذشتگان در باب شعر شکوایی به غور و بررسی نپرداخته و معاصران نیز اگر از حسبیه در شعر و ادب فارسی تألیف ولی‏الله ظفری که تنها در باب یکی از شاخه‏های شعر شکوایی است، بگذریم، در این باره جز به اختصار، سخن نگفته‏اند(زرین کوب، ص ۱۷۰- فرشید ورد، در گلستان- ص ۴۶، محجوب، ص ۸۰- مؤتمن ، ص ۱۶۲-۱۶۳).
وسعت شعر شکوایی تا بدانجاست که برخی شاعران بخشی از دیوان خود را، به این اشعار اختصاص داده‏اند. در دیوان مجیرالدین بیلقانی (ص ۲۵۱-۲۸۲) به بخش مستقل شکواییات شامل چهل قطعه منظوم برمی‏خوریم که در شکایت از فراق یاران، مرگ عزیزان و دوستان، پیری و ناتوانی و آلام دیگر سروده شده است.
شکوایه در قالب‏های دیگر، حتی دوبیتی و رباعی یافت می‏شود. از مجموعه ۱۲۵ /۴ رباعی در «نزهته المجالس» (قرن ششم) ۴۱۶ رباعی شکوایی است.
اهمیت شکواییه‏ها بیشتر در شناساندن روحیات سرایندگان آنهاست، زیرا علاوه بر آشکار ساختن وضع نامطلوب زندگی شاعر، از جامعه آرمانی او نیز تصویر روشنی به دست می‏دهد. شوربختی شاعران، گاه تا بدان پایه بوده است که در شکایت از آن با لحنی پرخاشجو، جهان‏آفرین را مخاطب قرار داده‏اند، از جمله قطعه کفرآمیز منصوب به ناصر خسرو (ص‏ل.م) و پاره‏ای از حکایت‏های کوتاه بعضی مثنوی‏های عطار نیشابوری (پورجوادی، ص‏۴۵-۷۳).
معروفترین این شکواییه‏ها، دوبیتی منسوب به باباطاهر است که بنا بر افسانه‏های رایج، سرودن آن، مانع عروج وی به آسمان شد.(ص‏۱۳۶).
نظر به تنوع موضوعی شکواییه‏ها، طبقه‏بندی آنها دشوار است. با اینهمه، ازنظر محتوایی می‏توان آنها را به پنج دسته فلسفی، عرفانی، اجتماعی، سیاسی و شخصی تقسیم کرد.
● شکواییه‏های فلسفی‏
در این شکواییه‏ها، شاعر از دستگاه آفرینش، گردش آسمان، ناسازگاری بخت، نابرابری‏های مقدر، ناپیدایی غایات امور، ناپایداری و پوچ انجامی پدیدارها و همه گنگی‏های معمای وجود، شکایت می‏کند.
از جمله شکواییه‏ها، پایان داستان اسکندر در شاهنامه است که شاعر در آن چرخ بلند را مخاطب قرار می‏دهد و از این‏که او را در پیری خوار کرده است، شکوه می‏کند (فردوسی، کتاب‏۳، ص‏۱۴۵۲-۱۴۵۳)
شکواییه‏های مسعود سعدسلمان، مجیرالدین بیلقانی و خاقانی شروانی نیز از جوهری فلسفی برخوردار است.
حبسیه معروف به «ترساییه» خاقانی (۱۳۶۲، ص‏۱۹)، با آنکه شکواییه‏ای سیاسی است و شاعر آن را به قصد برانگیختن شفقت پادشاه و به امید آزادی از زندان سروده است، رنگ فلسفی دارد و با ناخرسندی سراینده از گردش افلاک، آغاز می‏شود.
▪ ساقی‏نامه: غالباً جولانگاه بسیاری از شاعران در سر دادن گلایه‏های فلسفی بوده است.
آنان در این سروده‏ها، علاوه بر نمایاندن گرایش غریزی خود به شادی و شادی‏خواری، از همگانی بودن غم نیز شکایت می‏کنند. از جمله حافظ در ساقی‏نامه خود (ج‏۲، ص‏۱۰۵۴) فلک را «گرگ پیر» می‏خواند و در هوای (به هم بر زدن) دام اوست.
▪ شکواییه‏های عرفانی: این سروده‏ها عموماً در بیان بی‏قراری و اشتیاق جان در فراق جانان و شکایت از عقبه‏های گوناگون است که برسر راه سالک در رجعت به اصل وجود دارد. و شکایتی که نی در دیباچه مثنوی معنوی از جدایی از نیستان سر داده، کاملترین نمونه آن است. این شکواها ازنظر محتوا، بیشتر فیلسوفانه به نظر می‏آید. با این تفاوت، که در اینجا شکایت نه از سر پرخاشگری، که از روی تسلیم و رضا در برابر قهر و لطف پروردگار است.
▪ شکواییه‏های اجتماعی: در این دسته از سروده‏ها، شاعران از نابرابری‏های اجتماعی، نادانی و فساد اخلاقی عوام و ناملایماتی از این قبیل شکایت دارند.
جوهره اصلی این شکواییه‏ها، بیان ناهماهنگی جامعه آرمانی شاعر با جامعه‏ای است که خود در آن به ناکامی زندگی می‏کند. دیوان کمتر شاعر نامدار ایرانی از این‏گونه شکواییه‏ها خالی است. شکایت شاعران از مردم شهر با ناحیتی خاص مثل قصیده ناصرخسرو در گلایه از مردم خراسان (ص‏۴۰۰) را می‏توان از این مقوله شمرد. گاه شاعر به نمایندگی از سوی مردم ولایتی بر صاحبجاهی شکایت می‏برد و زبان گویای آنان می‏شود، از این قبیل است شکایت بردن انوری در قصیده‏ای از سوی اهل خراسان به خاقان سمرقند (ج‏۱، ص‏۲۰۱-۲۰۵).
گلایه شاعران از پیروان مذاهب و ادیان مختلف هم از این نوع است، مانند قصیده ناصرخسرو با ردیف «ای رسول» (ص‏۵۴۰) در آن از مسلمانان به پیامبر(ص) شکایت می‏برد. شکایت از صوفیان نادرویش، زاهدان سالوس، مفتیان خدانشناس، بازاریان زرپرست، قاضیان بیدادگر، منجمان دروغگو، قاطعان طریق و دیگر قشرهای اجتماعی را نیز می‏توان از شکواییه‏های اجتماعی به شمار آورد.
▪ شکواییه‏های سیاسی: در این سروده‏ها، که حبسیه، نوع شاخص آن است، شاعران از حاکمان و مدیران سیاسی جامعه شکایت می‏کنند، در حبسیه، شاعران اغلب ضمن بیان تنگناهای فر خود در مبحس، نظر سلطان را به وضع نابسامان خویش جلب و تقاضای رهایی از زندان می‏کند. از قدما، مسعود سعد سلمان، فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی، خاقانی شروانی و اثیرالدین اومانی و از معاصران، ملک‏الشعرای بهار از بزرگترین شاعران حبسیه‏سرا، به شمار می‏آیند.
▪ شکواییه‏های شخصی: در این شکواییه‏ها که میان شاعران پارسی‏گوی عمومیت دارد و تقریباً در همه دواوین یافت می‏شود، شاعر از ضعف جسمانی و پریشان حالی خویش گلایه می‏کند.
بیماری، ضعف و ناتوانی و کاهش قوای جسمانی، خواری و بی‏کسی، تنهایی و بی‏همدمی، ناداری و محرومیت‏های نظیر آن، موضوع این شکواییه‏هاست.
بخش اعظم شکواییه‏های شخصی به ناکامی‏های عاشقانه تعلق دارد. در این گلایه نامه‏ها، شاعر از فراق یار، جور و جفا، بیوفایی، تغافل، پیمان‏شکنی، خودبینی، هوسبازی او شکایت می‏کند.
حتی موضوع‏های جزیی‏تری از قبیل درازی شب هجران، کوتاهی شب وصل، و... دستمایه شاعران در سرودن شکواییه‏های شخصی عاشقانه شده است.
در میان شکواییه‏های شخصی شاعران، گاه به اموری بدیع برمی‏خورم، از جمله شکایت شاعری از هنرهای خویش (ظهیر فاریابی ص‏۲۶) حرفه شاعری (انوری ج‏۱ ص‏۴۵۴) و مقلدان خود (خاقانی، ۱۳۶۲، ص‏۶۸۷).
شکواییه‏سرایی به سبک خاصی اختصاص ندارد، اما در هر سبکی ویژگی‏هایی دارد. برای مثال در آثار سبک خراسانی، شکواییه‏های واقعگرایانه از آن دست، که در مکتب وقوع مشاهده می‏شود کمتر است. و با نزدیکتر شدن به دوره معاصر، تنوع شکواییه‏های عاشقانه نیز بیشتر می‏شود. در سبک‏های گوناگون، قالب‏های مسلط شکواییه‏ها، باهم فرق دارد.
چنانکه هرچه از سبک خراسانی دورتر می‏شویم، کاربرد قصیده در شکواییه‏سرایی کاهش می‏یابد و در مقابل قالب‏های طبیعی‏تری چون غزل و مثنوی، شایع‏تر می‏شود.
شکواییه‏ها اصولاً از عم و درد سرشته شده‏اند، اما گاه، با طنز و حتی هجو و هزل نیز عجین‏اند. پاره‏ای از سروده‏های شاعران طنز پرداز و هزلسرا چون سوزنی سمرقندی و عبید زاکانی و یغمای جندقی را که نشان دهنده گلایه‏مندی از اوضاع و احوال روزگار است، می‏توان در ردیف شعر شکوایی آورد.
از جمله قطعه طنزآمیز ابوالقاسم امری، شاعر قرن دهم که درباره وضع آلوده زندان حکومتی است و شاعر با نیشخند از هجوم شپش به سراپای خود، سخن می‏گوید (امین احمد رازی، ج‏۲، ص‏۴۳۱-۴۳۲). در فهلویات نیز نمونه‏های بسیاری از اشعار شکوایی دیده می‏شود، که از سوختگی و اندوه‏گران سرایندگانش حکایت می‏کند.
این حکم درباب سروده‏های شکوایی همه گویش‏های ایرانی، از قبیل «بیت»های کردی و «بایاتی»های آذری و ترانه‏های لری صادق است.
در نظم و نثر اصطلاح نفثه المصدور نیز به معنی بث‏الشکوی آمده است (مسعود سعد سلمان، ص‏۲۲۶)
منابع:
۱- ابن معصوم، انوارالربیع فی انواع البدیع‏
۲- امین احمد رازی، جواد فاضل، تهران.
۳- علی‏بن محمد انوری= دیوان انوری، محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۴.
۴- شرح احوال، آثار و دوبیتی‏های باباطاهر عریان ۱۳۵۴.
۵- دیوان مجیرالدین بیلقانی، محمدآبادی، تبریز ۱۳۵۸.
۶- نصرالله پورجوادی، نزاع دیوانگان با خدا در نگاهی دیگر، تهران، ۱۳۶۷.
۷- شمس‏الدین محمدحافظ، پرویز ناتل خانلری، ۱۳۶۲.
۸- دیوان خاقانی شروانی، تهران‏۱۳۶۲.
۹- مثنوی تحفةالعراقین، یحیی قریب، تهران‏۱۳۳۳.
۱۰- محمدبن‏عمر رادویانی، ترجمه‏البلافة، احمد آتش.
۱۱- رودکی: آثار منظوم با ترجمه روسی، مسکو، ۱۹۶۴.
۱۲- عبدالحسین زرین کوب، شعر بی‏دروغ شعر بی‏نقاب، تهران، ۱۳۴۶.
۱۳- جمال خلیل شروانی، نزهه المجالس، محمدامین ریاحی، تهران.
۱۴- عبدالعزیزبن سرایا صفی‏الدین حلی، شرح الکافیه البدیعیه.
۱۵- ادب فارسی، از آغاز شعر فارسی تا پایان زندیه، تهران، ۱۳۶۴.
۱۶- دیوان ظهیر فاریابی، هاشم رضی، تهران.
۱۷- شاهنامه فردوسی، ژول مول، تهران، ۱۳۶۹.
۱۸- خسرو فرشیدورد، در گلستان خیال حافظ: تحلیل تشبیهات و استعارات، اشعار خواجه همراه مقدمه‏ای مفصل درباره نقد ادبی، تهران، ۱۳۵۷.
۱۹- نگاهی به اشعار مسعود سعد، گوهر، سال‏۶، ش‏۳، خرداد ۱۳۵۷.
۲۰- حسین بن‏علی کاشفی، بدایع الافکار فی‏صنایع الاشعار، رحیم مسلمانقلف، مسکو، ۱۹۷۷م.
۲۱- محمد جعفر محجوب، سبک خراسانی در شعر فارسی، تهران، ۱۳۵۰.
۲۲- ناصر خسرو، مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۶۵.
۲۳- احمد هاشمی، جواهر الادب فی‏ادبیات و انشاء اللغة العرب، تهران، ۱۴۱۰ه.
منبع : ماهنامه کیهان فرهنگی