یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


وزیر رفاه و خط بقا


وزیر رفاه و خط بقا
من یک معلول ضایعه نخاعی گردنی هستم. این را از این جهت نگفتم که شروع مطلبم کنجکاوی برانگیز باشد. شاید این موضوع حتی به سوژه مورد نظرم، مستقیما مربوط نباشد، اما مهمترین عاملی است که موجب می شود اخبار و تحلیل هایی در مورد وزارت رفاه و تامین اجتماعی را پیگیری کنم.
چراکه طبق قوانین مصوب، معلولان تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند و بهزیستی هم زیرمجموعه وزارت رفاه. حوزه عملکردی این وزارتخانه ذاتا جذاب است; تلاش جهت بالا بردن سطح رفاه در کشور و رسیدگی به امور اجتماعی اقشار آسیب پذیر، شاید یکی از مهمترین کارکردهای دولت محسوب شود. امری که توجه یا عدم توجه به آن، سطح رضایت مندی عمومی جامعه را بالا و پایین می برد و گویا تشکیل وزارتخانه نسبتا جدیدالتاسیس رفاه، گامی در این جهت بوده است.
گامی که از ابتدا کمی لرزان برداشته شد، با فراز و نشیب هایی همراه بود و نتوانست یکپارچگی مطلوب در بخش رفاه و تامین و اجتماعی را محقق کند.
بی شک دیدگاه مدیران راس این وزارتخانه می تواند در جهت گیری و موفقیت اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران، در امر عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت و امکانات رفاهی در بخش های نیازمند حمایت اجتماع، موثر باشد.
کابینه نهم برای این وزارتخانه شخصی را انتخاب کرد که در ابتدا بارقه های امیدی را از همسویی سیاست های کلان در زیرمجموعه های وزارت رفاه ایجاد نمود. اما عبدالرضا مصری که آشنا به مدیریت کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی بود، تاکنون انتظارها را با اقدام هایی عجیب و سخنانی غیرمنتظره پاسخ داده است. از ماجرای واگذاری بودجه حمایتی سازمان بهزیستی به کمیته امداد که بگذریم، اظهارات ایشان در مورد خط فقر و بازتعریف آن جای سوال و تعجب و حتی تاسف دارد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ماه گذشته گزارش داد: "وزیر رفاه درحاشیه دومین همایش ملی "توانمندسازی اجتماع محور" در تهران به خبرنگاران گفت: من قایل به تعیین خط فقر نیستم و معتقدم که باید خط بقا در جامعه تعیین شود. مولفه خط بقا نیز استفاده از دو هزار کالری انرژی توسط هر فرد در روز است." و این در حالی است که سند فقرزدایی و هدفمند کردن یارانه ها، وزارت رفاه و تامین اجتماعی را موظف کرده است تا سالیانه میزان خط فقر را اعلام کند. ایشان در قسمتی دیگر از اظهارات شگفت انگیزشان می گویند: "فقر خشن برای افرادی است که حداقل یک دلار در روز درآمد دارند و ما در ایران فقر خشن نداریم، چون هر فردی که تحت پوشش نهادهای حمایتی است در طول این دو سال با ۱۵۰ درصد افزایش مستمری ها مشکلش مرتفع شده است."
سوال این است که آیا در ایران هیچ کسی که کمتر از یک دلار در روز درآمد داشته باشد و تحت پوشش نهادهای حمایتی نباشد، نداریم؟
در حالی که همه کشورهای جهان با اضافه کردن آیتم هایی به شاخص های محاسبه خط فقر، درصددتد تا کیفیت زندگی را بالاتر برده و موجب توسعه انسانی بیشتری شوند، ایران با حذف همه شاخص ها صرفا به سیر کردن شکم مردمانش می اندیشد و تازه کلمه فقیر را هم خط می زند. این است مفهوم دولت عدالت محور و توزیع عادلانه امکانات؟
برای روشن تر شدن تفاوت زمین تا آسمان نگاه توسعه محور با نگاه از سر سیری به انسان، اشاره ای کوتاه دارم به شاخص توسعه انسانی
(Inbex Development Human) برنامه توسعه سازمان ملل که از سال ۱۹۹۱ به اجرا درآمده است. این شاخص دارای سه جز» اصلی است: توان برخورداری از عمری طولانی و همراه با سلامتی - توان کسب دانش - توان دسترسی به منابع و امکانات لازم برای برخورداری از یک سطح زندگی مناسب و آسوده.
از این جهت است که در یک جدول تناسبی، کشورهای جهان بر اساس حدود سی و سه فاکتور از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهره وری از اینترنت، بهداشت، تغذیه، امید به زندگی (متوسط طول عمر) و نیز میزان زنانی که در بازار کار حضور دارند، مورد مقایسه قرار می گیرند. در گزارش منتشر شده سال ۲۰۰۶، ایران در بین ۱۷۷ کشور چیزی بیشتر از رتبه ۹۹ را به دست نیاورد.
در همین گزارش از نظر شاخص فقر، ایران در میان کشورهای در حال توسعه رتبه ۳۶ را به دست آورده است.
اما در مورد شاخص فقر; نخست، بحث فقر شدید است (یا به تعبیر وزیر رفاه: فقر خشن). در این حالت، منظور گروه های جمعیتی اند که میزان درآمد کافی برای میزان حداقل کالری مورد نیاز انسان را ندارند.
هر فرد در روز باید بین ۲۰۰۰ تا ۲۳۰۰ کالری (در بعضی نظرات کارشناسی تا ۲۵۰۰ کالری) از طریق تغذیه تامین کند و بخشی از جمعیت چنین درآمدی ندارند، لذا دچار فقر شدید هستند. به این فقر، فقر شکمی هم گفته می شود. چرا که فرد حتی به سیری مطلوب نمی رسد.
ملاحظه می کنید که تعریف خط بقا قائل شدن امکانات حداقلی برای زنده ماندن، و نه زندگی کردن، است. همچنین طبق آمار رسمی سازمان مدیریت و برنامه ریزی چیزی حدود ۱ / ۲ درصد جمعیت ایران در معرض گرسنگی و زیر این خط هستند. هرچند آمارهای غیررسمی بسیار فراتر از این رقم هم وجود دارند.
در مرحله بعدی، با فقر مطلق سر و کار داریم. در فقر مطلق فرد امکان تامین اغلب نیازهایش را ندارد. از آنجا که نسبت سهم درآمد اختصاص داده شده به مواد خوراکی، یک سوم هزینه هاست، برای محاسبه خط فقر مطلق میزان هزینه موردنیاز برای تامین ۲۰۰۰ تا ۲۳۰۰ کالری را به دست آورده، سپس آن را سه برابر می کنند.
جمعیتی که در زیر خط فقر مطلق قرار دارند، در واقع ممکن است سیری شکمی هم داشته باشند، اما به هر حال نمی توانند نیازهای اساسی خود را که شامل بهداشت، پوشاک، آموزش و مسکن است، تامین کنند. تخمین زده می شود حدود ۱۶ درصد جمعیت ایران در این تقسیم بندی قرار دارند.
در مرحله بعد با پدیده فقر نسبی سروکار داریم. فقر نسبی نابرابری را در جامعه توضیح می دهد. فقر نسبی، تعیین کننده آن بخش از جامعه است که درآمدشان کمتر از میانگین جامعه است. پس در واقع معمولا جمعیتی که نصف یا دو سوم میانگین درآمد جامعه را ندارد، در زیر خط فقر نسبی به سر می برد.
در تمام این موارد، فقر درآمدی یا نابرابری درآمدی را مورد نظر قرار می دهند. یعنی همه چیز در اینجا موکول به درآمد افراد در زندگی است و بسته به زیاد و کم بودن آن در یکی از گروه های درآمدی قرار می گیرند. معتقد نبودن وزیر رفاه به تعریف علمی خط فقر، عملا ارزیابی کیفیت زندگی را از برنامه ریزی توسعه ای و رفاهی کشور، حذف می کند.
خط بقا اهمیتی برای مسکن های بی دوام، تجهیزات خدماتی ناکافی (برق و تلفن و گازو...) و آب غیربهداشتی قائل نیست. در این تعریف، رابطه بدیهی درآمد پایین با بهداشت کم و تغذیه ناسالم و سوادآموزی، در مناطق کمتر توسعه یافته روستایی یا دورافتاده، نادیده انگاشته می شود. آیا به این روش و با واژه سازی، می توان فقر و بی عدالتی را در جامعه ریشه کن کرد. و آیا با پاک کردن صورت مساله، مساله حل می شود؟
و در نهایت تاسفی که باقی می ماند، بازگویی این صحبت ها در همایش ملی توانمندسازی اجتماع محور است. مفهوم توانمندسازی مبتنی بر اجتماع که به اختصار (Rehadilitation Baseb Community) CBR نامیده می شود، حکایت از بسیج همه امکانات و تجهیزات جامعه برای حمایت از کم توانان دارد. هرچند معمولا از این مفهوم در بحث توانبخشی اجتماعی معلولان استفاده می شود، اما گستردگی آن می تواند برای حوزه های دیگر اجتماعی نیز مفید واقع شود. و حال باید متاسف باشیم که درکنار طرح چنین مفاهیم مهمی در بخش هایی از کشور، تنها زنده ماندن حداقلی و سیر کردن یک انسان، سرلوحه برنامه های توسعه ای وزارت رفاه قرار دارد.
مانی رضوی زاده
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید