یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سکوی نمایش، بستر اندیشه های ناب اجتماعی


سکوی نمایش، بستر اندیشه های ناب اجتماعی
۱) تئاتر خیابانی، مؤثرترین راه انتشار یک اثر هنری و به دنبال آن یک تفکر انسانی در اجتماع است و شاخصه اصلی آن، قابلیت اجرا در کوچه و بازار و در میان مردم می باشد. تئاتر خیابانی، تئاتر اجتماعی است. تئاتر اعتراض است، اعتراض به اوضاع موجود جامعه که در قالب یک داستان در میان مردم به نمایش درمی آید .این گونه تاثیر برانگیز تئاتر، هرچه خلاقانه تر باشد و نگاه موشکافانه تری به جامعه اطراف خود داشته باشد، به تعریف و نیز هدفهای خود نزدیکتر خواهد شد.
۲) آنچه درتئاترخیابانی اهمیت فراوان دارد، مضمون نمایش است که می تواند برگرفته از واقعیتها و مشکلات روزمره جامعه ما باشد و هرچه این مضامین با همه موشکافانه و عمیق بودنش، ساده وعامیانه ابراز شود، برای مخاطب عام ملموس تر خواهد بود. یعنی اینکه مخاطب، خود، دردها و حرفهایش را در آیینه این نمایشها ببیند و آنها را باور کند.
چنانچه تئاتر خیابانی بخواهد به این مهم برسد باید به طور حتم روی مضامینی دست بگذارد که ریشه در سنتها و فرهنگ عمیق جامعه دارد و باید سعی بر احیای آن داشته باشد. تئاتر خیابانی مضامینش را از زندگی شهری می گیرد و مشکلات روزانه ای که مردم با آن دست به گریبانند. مضمون نمایش آن قدرباید با مخاطب خود با صداقت و راحت ارتباط برقرار کند تا او این خیابانی کاران عرصه نمایش را ازخود بداند و بر این نظر باشد که آنها مردمی هستند که در میان مردم آمده اند تا دغدغه های اجتماعی خود را به همنوعانشان ارائه نمایند.
۳) طرح و ایده ازعناصر مهم تئاتر خیابانی است که هرچقدر بکر و نو باشد و مهمتر از همه به روزتر و در مسیر زمان حرکت کند، درجذاب کردن اثر و در نتیجه جذب کردن مخاطب موفق تر خواهد بود. این طرح و ایده توسط بازیگر خلاق به عنوان عامل اجرایی نمایش خیابانی، باتوجه به شرایط اجرا و نوع مخاطبانی که به تماشای نمایش نشسته اند به داستانی جذاب و تأثیرگذار تبدیل می شود.در تئاتر خیابانی که بداهه گویی ازعناصر جداناپذیر آن می باشد، آنچه اهمیت طرح را دو چندان می کند، شیوه ویا بهتر بگوییم تکنیکی است که برای «طرح» برگزیده می شود.
دراین ارتباط بارها شاهد مواردی بوده ایم که طرح و ایده خوب و بکر به خاطر نامناسب انتخاب شدن شیوه اجرایی به بی راهه رفته و هیچ گاه هم نتوانسته تفکر خود را به درستی ارائه نماید.
به هرحال ناهماهنگی میان طرح و سوژه با شیوه اجرایی، علاوه بر اینکه انسجام اثر را از بین می برد، موجب عدم ارتباط قوی میان آنچه نمایش می خواهد بگوید با آنچه که مخاطب باید آن را دریافت نماید، می شود.
۴) رهگذران کوچه و بازار، مخاطبان اصلی نمایشهای خیابانی هستند. مردمی که هرلحظه به گروه نمایش می پیوندند و سعی در تماشای اثری دارند که بتوانند خود و زندگی خود را در آن ببینند. مخاطب نمایش خیابانی، مردمی هستند که بدون هیچ فرض قبلی و هیچ دعوتی به تماشای یک نمایش می ایستند.هنر نمایش خیابانی این است که بتواند هرکس را با هر شرایط روحی و روانی و همچنین جسمی که کنار گود تئاتر خیابانی می ایستد، جذب کند و مخاطب درهر زمانی به جمع تماشاگران نمایش پیوست، بتواند در مسیر موضوع داستان قرار گیرد.
بنابراین، تئاتر خیابانی برای جذب تماشاگر عام خود باید به ترفندهایی دست بزند که یکی از آنها، انتخاب زبان و بیان عامه فهم و کاملاً رئال و واقعی است که توسط نمایشگران توانمند تئاتر باید همان طور که گفته شد با بهره جستن از عنصر مهم بداهه گویی، مورد استفاده قرار گیرد.
۵) تجربه نشان داده است مردم، حادثه جو هستند و نسبت به اتفاقهایی که در جامعه شان روی می دهد، کنجکاوند و از هیچ اتفاقی در اطرافشان به راحتی نمی گذرند. به طور مثال می توان دعواهای خیابانی و یا دستگیری سارقان را به نوعی از نمایشهای ناخواسته خیابانی قلمداد کرد که روزانه مردم با آنها درگیرند، اما این جا یک سؤال مطرح است که چرا مردم به تئاترخیابانی و نمایشگران آن روی خوشی نشان نمی دهند؟ شاید بهتر باشد به این سؤال از دو منظر نگریسته شود؛ یکی اینکه هنرمندان در این عرصه با توانایی آنچنانی ظاهر نشده اند و هرنوع نمایشی را به عنوان تئاتر خیابانی به مردم ارائه کرده اند که هیچ باور پذیری را در آنها به وجود نیاورده است و دیگر اینکه مقصر اصلی را باید مدیران هنری شهر بدانیم که بستری را مهیا نکرده اند تا مردم با این هنر بیشتر آشنا شوند و فرهنگ تماشای این گونه نمایشها را پیدا کنند. به هر حال موفقیت یک اثر خیابانی در گرو جذب مخاطب است. بنابراین به آدمهایی که در اطراف نمایش عبورمی کنند، باید به عنوان یک سرمایه نگاه و سعی کرد در مسیر داستان آنها را به مشارکت گرفته و به نوعی آنها را چون بازیگر، از عناصر شکل گیری نمایش قلمداد نمود.
۶) تئاتر خیابانی در حال حاضر درمیان مردم ما جایگاهی ندارد. باید تبلیغات بسیاری صورت گیرد که هم هنرمندان و هم مردم به ضرورت تئاتر خیابانی در جامعه و تأثیر آن در ارتقای فرهنگ اجتماعی پی ببرند. اما متأسفانه به جرأت می توان گفت هم مدیران هنری و هم هنرمندان به تئاتر خیابانی نگاهی جدی ندارند و آن را به عنوان یک هنر درجه ۲ یا ۳ می نگرند که این نوع نگاه در طولانی مدت، تبعات خطرناکی در برخواهد داشت. همایشهای تئاتر خیابانی، برگزاری نشستهای تخصصی در این زمینه و برنامه ریزی برای اجراهای عمومی می تواند تاحدی این انگیزه را به هنرمند تئاتر بدهد که با قدرت بیشتر در عرصه تئاتر خیابانی ظاهر شود. در جمع بندی این مطلب می توان گفت اگر دو خط همیشه موازی مدیران و هنرمندان در یک نقطه ای سرانجام به هم برسند، به طور حتم به مثلثی تبدیل خواهند شد که ضلع نهایی آن مخاطب است. در آن زمان می توان امید داشت که تئاتر خیابانی جدی گرفته شده و می توان شاهد رشد و ارتقای آن بود.
۷) بدون شک درمان اصلی تئاتر خیابانی، استمرار اجرای آن در میان مردم است. اگر مردم در طول سال، در اماکن عمومی شهر شاهد تئاتر خیابانی باشند، بی شک به آن علاقه مند خواهند شد و این امر پشتوانه ای قوی برای تئاتر صحنه ای هم به شمار می آید. متأسفانه اجرای تئاتر خیابانی فقط در جشنواره ها خلاصه می شود و کمتر شاهد اجرای عمومی نمایش خیابانی هستیم و آنچه را هم دیده ایم در جشنواره های تئاتر بوده و آن هم نه در خیابان، بلکه بیشتر در راهروی یک مجتمع با مخاطبان محدود. بنابراین باید چاره ای اندیشید و تئاتر خیابانی را درمکان واقعی خود یعنی خیابان اجرا کرد.
۸) تئاتر خیابانی می تواند یک راهکار فرهنگی برای گسترش و توسعه فرهنگ ملی باشد، همچنین می تواند وسیله ای جذاب برای انتشار اندیشه های انسانی باشد که مانع بروزبسیاری از بزه های اجتماعی می شود.
چنانچه برخی از نهادهای دولتی مانند شهرداری برای اجرای تئاتر خیابانی، سکوهایی در پارک های شهر ایجاد کنند تا هرشب مردم به تماشای این گونه نمایشها بنشینند، می توان به آینده این هنر امیدوار بود. مطمئن باشید مردم از این هنر استقبال می کنند و در چند سال آینده نیز نتایج مثبت آن را خواهیم دید. بنابراین نهادها و ادارات دولتی می توانند مشکلات و معضلات شهری را به عنوان ایده و طرح به گروه های نمایش سفارش بدهند تا آنها با تحقیق کامل، آثار خود را در معرض دید مردم قرار دهند.
۹) اجرای تئاتر خیابانی می تواند فرهنگ تئاتر دیدن را در جامعه رواج دهد و مردم تئاتر گریز را دوباره با سالنهای تئاتر آشتی دهد و به نوعی خود یک مبلغ ارزشمند برای هنر و هنرمندان تئاتر باشد، اگر به صورت حرفه ای و با نگاهی دقیق تر و جدی تر به آن پرداخته شود. به هرحال این گونه تئاتر به این دلیل که می تواند به همراه لذت تماشای نمایش، ارزشهای اجتماعی و زیباشناسی تئاتر را با خود به میان توده های مردم ببرد، می تواند بسیار مؤثر باشد.
در این فرایند به جای اینکه مردم به طرف نمایش بیایند، تئاتر به سراغ مردم می رود و به توسعه این هنر و شناسانده شدن و پذیرفته شدن آن نزد مردم کمک می کند و این رغبت را می تواند در آنان به وجود آورد که به تئاتر نگاه مشتاقانه تری داشته باشند.
سید جواد اشگذری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید