پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نقدی بر «ویلن و مدرنیته ما»


نقدی بر «ویلن و مدرنیته ما»
روشنفکران ما بتازگی گوی سبقت را از متحجرین در هجوم به موسیقی ما ربوده‌اند، و از آنجایی که صاحبان اینگونه سخن هیچ یک صاحب تخصص موسیقی نیستند، حاصل کارشان موجب مخدوش شدن ذهن شنونده غیر متخصص و ملال اهالی این هنر است.
در متن ویلن و مدرنیته ما نوشته آقای رضا فرخفال اشاره‌ای در مورد اخراج ویلن از فرهنگ موسیقی ایران، چگونگی پیدایش ردیف و.... آمده که خالص نیست و امید است ناشی از ناآگاهی نویسنده باشد! از آنجا که این متن به‌عنوان یک نقد اصولی موسیقی قابل بررسی نیست، نکات زیر فقط برای روشن شدن ذهن خواننده گرامی این متن که علاقه‌مند به موسیقی است و با علم و تاریخ آن اشنائی ندارد ارائه می‌شود.
۱) ساز اروپائی یا بهتر بگوییم جهانی، هیچگاه از فرهنگ موسیقی ایران بیرون رانده نشده است، بلکه روش غلط به‌کار بستن آن دیگرجائی برای ادامه حیات در موسیقی ایران ندارد.
توجه کنید که بر خلاف ادعای متن ویلن و مدرنیته ما به‌کارگیری ویلن و دیگر سازهای پیشرفته جهانی به شیوه استادان وزیری و خالقی هنوز نیز در ایران مرسوم است و در آثار آهنگسازانی چون حسین دهلوی، احمد پژمان، محمد رضا درویشی، هوشنگ کامکار، کامبیز روشن‌روان و بسیاری دیگر جلوه دارد.
بعلاوه، جمعیت نوازندگان ویلن در ایران به مراتب بیشتر از گذشته است، لیکن کمتر کسی به شیوه سالهای دهه چهل می‌نوازد و با وجود بی‌توجهی ویژه به موسیقی در ایران، ویلن و خانواده‌اش اساس ارکستر های ملی، ملل و سیمفونیک را تشکیل می‌دهد.
۲) موسیقی ردیف بدون دخالت سلیقه من و شما شامل مجموعه‌ای است عظیم از ملودی‌های مرتبط و سازمان یافته و برای خودش زبانی است رسمی، پس نمی‌تواند در یک دوره کوتاه پدید آمده باشد و آنگونه که در متن ویلن و مدرنیته ما آمده زائیده ذهن میرزا عبدالله، به سفارش شاهان قاجار باشد.
تا قبل از پدید آمدن و همگانی شدن وسایل ارتباط جمعی شاهان و اشراف نه در ایران بلکه در تمام جهان بالاترین بهره را از هنر و فرهنگ ناب سرزمین خویش داشته‌اند، لیکن بیکاری و بیعاری مصرف کننده دخالتی در کیفیت پدیده هنری مورد مصرف او ندارد و بدنامی یک عنصر سیاسی شامل حال هنر او نیست.
به‌قول مولانا:
عاشق بی‌گناه را بهر ثواب می‌کشی
بر سر گور کشتگان بانگ نماز می‌کنی
نگاه کنیم، به زندگی بتهون، موتزارت و......که بدون حمایت اشراف زمان، قادر به پرداخت اجاره محل سکونت خویش نیستند، و به زندگی ونگوگ نقاش بزرگ هلندی که نقاشی‌اش را با یک وعده غذا تعویض می‌کند و ارج بگذاریم هنری را که در چند دهه اخیر تنها و تنها به همت موسیقیدان ایرانی، بدون حمایت غیر، در تمام جهان جای جلوه‌گری دارد.
۳) بی احترامی به هنر و هنرمند و بخصوص هتاکی به موسیقی و موسیقی‌دان گذشته‌ای دور در تاریخ ما دارد و جای تعجب نیست که حتی اگر امروز کسی دستاویز کردن موارد نامربوط به اصل موضوع، موسیقی امروز ایران را صدای مشکوک بنامد
حمید متبسم
منبع : رادیو زمانه


همچنین مشاهده کنید