شنبه, ۲۱ مهر, ۱۴۰۳ / 12 October, 2024
مجله ویستا


سهم ایرانیان چیست؟


سهم ایرانیان چیست؟
انتقاد یك ایرانی به «آنتونی گیدنز» استاد جامعه‌شناسی دانشگاه مریلند و پاسخ گیدنز.
سال‌هاست كه این جمله و نظایر آن به كرات در محافل دانشگاهی و علمی‌مطرح می‌شود كه «پژوهشگر و نویسنده، باید از نقد دیگران بر سخنان و آثارش استقبال كند؛ چرا كه هر انتقادی (البته به شرط منصفانه و علمی‌بودن، و گرنه در غیر این صورت، از وجهه‌ای انتقادی برخوردار نیست) بذر پیشرفت را در خود نهفته است».
با نیم‌نگاهی به جامعه علمی‌و دانشگاهی كشورمان، متوجه این واقعیت تلخ می‌شویم كه هنوز از این شعار تا عمل به آن بسیار فاصله داریم. به‌راستی كدام نویسنده، مترجم و پژوهشگری را در ایران سراغ دارید كه به استقبال نقد دیگران بشتابد؟
و نیز كدام منتقدی را می‌شناسید كه منصفانه و به دور از غرض‌ورزی و پیش‌داوری، به نقد دیگران بنشیند؟ در اینجا، قصد آسیب‌شناسی این مسأله را نداریم- مگر تا فرصتی دیگر- اما به قول معروف، همه‌جا آسمان به یك رنگ نیست. نویسنده پرآوازه‌ای را در سطح جهانی، با چندین اثر مهم در حوزه‌های فكری، در نظر بگیرید!
حال فردی علاقه‌مند به آثار این اندیشمند، در كشوری دیگر، پس از خواندن اثری از وی، انتقادی در ارتباط با آن به ذهنش می‌رسد و آن را از طریق ای‌میل به نویسنده انتقال می‌دهد. نویسنده هم پس از كوتاه‌ترین زمان ممكن- مثلاً یك روز پس از دریافت ای‌میل آن خواننده - انتقاد را می‌پذیرد و با سپاس از راهنمایی مفید وی، قول انعكاس آن را در چاپ‌های بعدی كتاب می‌دهد. اكنون این فرض به واقعیت پیوسته است. اگر باور ندارید، متن زیر را بخوانید:
پروفسور ریچارد فرای ایران‌شناس پرآوازه‌ای است كه در سال‌۱۳۸۳ نیز به ایران آمد و از وی به خاطر خدمات ارزنده‌اش درباره شناخت ایران‌زمین تجلیل شد. پروفسور فرای درباره تاریخ پرفرازونشیب ایران بر این باور است كه «كمتر ملتی را در جهان می‌توانیم بیابیم كه تاریخ ایشان تا این حد قابل تأمل و پژوهش باشد»(فرای، ۱۳۷۵: ۲۵). اما متأسفانه نقش ما ایرانیان در معرفی سیمای حقیقی پیشینه خود چندان چشمگیر و تأثیرگذار نبوده است. با این مقدمه به اصل مطلب می‌پردازم.
چند سال پیش كه كتاب ارزنده «جامعه‌شناسی» اثر آنتونی گیدنز را خواندم، مطالب فراوانی از آن آموختم. این كتاب را چندین بار خواندم و هر بار از خواندن آن لذت بردم اما در این میان، همواره انتقاد كوچكی در ذهنم خلجان داشت و دوست داشتم این انتقاد را به نحوی با این اندیشمند و پژوهشگر مطرح كنم.
آنتونی‌گیدنز كه متولد بریتانیاست در سال‌۱۹۳۸ به دنیا آمده است. به باور جرج ریترز استاد جامعه‌شناسی دانشگاه مریلند «گیدنز، مهم‌ترین و بانفوذ‌ترین نظریه‌پرداز اجتماعی بریتانیا و جهان در دوره معاصر است و نقش تعیین‌كننده‌ای در شكل‌گیری جامعه‌شناسی بریتانیا داشته است... . كتاب جامعه‌شناسی او كه یك كتاب درسی به سبك آمریكایی است و نخستین چاپش در سال‌۱۹۸۷ بوده، توفیق جهانی داشته است».
● طرح انتقاد
آنتونی گیدنز، شخصیت علمی‌ بسیار پرتلاش و محققی همه‌جانبه‌نگر و پایبند به اصول منطق تجربی است. بر آن بودم كه انتقاد خود را برای وی ارسال كنم تا واكنش وی را دریابم. این بود كه با ارسال ای‌میلی به وی، انتقادم را در آن مطرح كردم. بی‌تردید انگیزه من از چنین كار كوچكی، استفاده از محمل‌های مستعد برای طرح نام فرهنگ و تمدن ایران است. از آنجا كه كتاب‌‌های گیدنز به ۲۹زبان در دنیا ترجمه شده‌اند، این حق ما ایرانیان است كه نام ایران مانند نام دیگر كشورهای متمدن جهان در كتاب‌هایی با برد بین‌المللی و شهرت جهانی ذكر شود تا شاید همین اقدامات كوچك وقتی در كنار یكدیگر قرار گیرند در آینده دور یا نزدیك بتواند موجی را به نفع كشور ما در عرصه‌های مختلف ایجاد كند.
● متن فارسی نامه ‌ارسالی (ای‌میل) به آنتونی گیدنز
مطابق با سنت ایرانی، اول سلام بعداً كلام. پیش از خواندن این متن، مرا برای انشای نامناسبم می‌بخشید. اینجانب ناصر عابدینی در تهران (ایران) زندگی می‌كنم. روان‌شناسی خوانده‌ام و به عنوان نویسنده و پژوهشگر در رادیو فعالیت می‌كنم. من به مطالعه جامعه‌شناسی و فلسفه نیز علاقه‌مندم. كتاب جامعه‌شناسی شما را (ویرایش ۱۹۹۰) با دقت خوانده‌ام و از خواندنش بسیار لذت برده‌ام و از آن نكته‌ها آموخته‌ام.
بخش ارزیابی كتاب شما بسیار منطقی و منصفانه است. در كتاب شما گزاره‌های فراوانی وجود دارد كه من در جمله‌سازی‌های علمی ‌از آن سود جسته‌ام. دیدگاه شما تلفیق مناسبی از مفاهیم نظری و حقایق اجتماعی است.
در واقع این كتاب، كتابی كاربردی نیز هست (و نه صرفاً نظری) اما من به عنوان خواننده‌ای ایرانی، انتقاد كوچكی به كتاب شما دارم! هنگامی‌كه شما برای مثال‌زدن به دنیای باستانی وارد می‌شوید، فقط سه تمدن را می‌یابید؛ روم و یونان در غرب و چین در شرق(حتی شما از تمدن‌های آزتك‌ها و مایاها در آمریكا یاد می‌كنید ولی این دو تمدن هیچ تأثیری در فرهنگ‌ها و تمدن‌های شرق نداشته‌اند).
انتقاد من این است كه شما هرگز از فرهنگ و تمدن ایران باستان یاد نكرده‌اید. شما به عنوان محققی جهانی غیرممكن است كه در این باره اطلاعاتی نداشته باشید.
شما خوب می‌دانید كه ایران یكی از ده كشور توریستی جهان در فهرست یونسكو است و این نشانگر اهمیت تاریخی این كشور است. به عنوان مثال، دین مانی و آیین میترا در ایران ظهور كردند و هر دو بر مسیحیت تأثیر گذاشتند. همچنین در ۲۵۰۰سال پیش در ایران، امپراتوری بزرگی تأسیس می‌شود؛ هخامنشیان. هم‌اكنون در كشور شما(بریتانیا) نمایشگاهی درباره سلسله هخامنشیان با عنوان «تمدن فراموش‌شده» برپا شده است.
در كتاب عهد عتیق(تورات) مكرر از كورش- بنیانگذار این سلسله- یاد شده است(كه در زبان شما دو نام كوروس و سایرس از آن مشتق شده‌اند).
كورش(سایرس) با همه مردم رفتاری مناسب و عادلانه داشت؛ به‌ویژه با یهودیان پس از فتح بابل(در عراق). هنگامی‌كه بابل فتح شد او دستور داد كه یهودیان می‌توانند به سرزمین خود(اورشلیم) بازگردند. این روز را یهودیان «یوم كیپور» نام نهاده‌اند.
جناب پروفسور! من از شما جمله‌ای آموخته‌ام كه برایم بسیار ارزنده است: «یادگیری جامعه‌شناسی به معنای رهاكردن تبیین‌های شخصی درباره جهان و نگریستن به تأثیرات اجتماعی است كه زندگی ما را شكل می‌دهند».
در حقیقت از شما كه متفكر و محقق بزرگی هستید انتظار می‌رود كه به این توصیه خود عمل كنید. اگر شما در كتاب خود صرفاً از روم و یونان و چین به عنوان تمدن‌های باستانی مثال آورید، چنین چیزی می‌تواند نگاهی غیرمنصفانه تلقی شود.
(ارادتمند شما ناصر عابدینی)
● متن پاسخ آنتونی گیدنز (پس از گذشت یك روز)
از لرد گیدنز
جناب عابدینی! از توضیحات بسیار سودمند شما بسیار سپاسگزارم. متأسفانه پیش‌تر، ویرایش پنجم كتاب را به پایان برده‌ایم. آنچه شما درباره ایران باستان گفته‌اید موضوعی كاملاً درست است و ما تلاش خواهیم كرد تا در آینده این موضوع را در نسخه بعدی كتاب، مورد توجه قرار دهیم.
(ارادتمند شما آنتونی گیدنز)
منبع : روزنامه همشهری