یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر و ۱۴ ژوئیه


نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر و ۱۴ ژوئیه
در تاریخ حیات هر ملتی حوادث و روزهایی است که همواره می درخشد و به درازای تاریخ تاثیر خود را بر فرآیند زندگی آن ملت باقی می گذارد. گاهی این حوادث از مرزهای یک کشور هم فراتر می رود و تاریخ نوع بشر را دگرگون می کند و دوران ساز می شود. روز ۱۴ ژوئیه در تاریخ ملت فرانسه از این روزها است که همواره در حافظه تاریخ بشریت باقی مانده و مردم آگاه، یاد آن را گرامی می دارند.
تمام کسانی که چون من در سال های ۴۷-۴۶ در کلاس سوم دبیرستان به تحصیل اشتغال داشته اند آن فصل در درس تاریخ این سال را که با قلمی شیوا روزهای انقلاب کبیر فرانسه را به تصویر درآورده بود به یاد دارند و بعید می دانم اگر حتی یک بار هم آن متن را خوانده باشند، چنان رویدادی را به خاطر نسپرده باشد؛ «... مردم پاریس بر علیه استبداد به پا خاستند و به زندان باستیل حمله بردند و درهای آن را بر روی زندانیان گشودند و به این ترتیب طلیعه انقلاب افق پاریس را گلگون ساخت.»
و این روز مصادف با چهاردهم ژوئیه بود.انقلاب کبیر فرانسه در اندک زمانی از عمر پرفراز و نشیب خود از مرزهای فرانسه فراتر رفت و غرب و شرق اروپا را در بر گرفت و به آسیا و شمال آفریقا هم رسید. گرچه پیش از یک قرن قبل از آن انقلاب «کرامول» در انگلستان و انقلاب گل ها در هلند هم اتفاق افتاده و در حصارهای اشرافیت حاکم در اروپا شکاف افتاده بود ولی هیچ گاه چون این انقلاب مژده آزادی نوع بشر از ستم دیکتاتورها داده نشده بود.
این انقلاب برای نخستین بار بعد از ادیان آسمانی قلمرو خواسته های خود را فراتر از مرزهای محدود جغرافیای فرانسه قرار داد. انقلاب فرانسه پوسته یا شکلی از نظام اجتماعی و سیاسی را که نمی توانست عقاید آزادیخواهانه نویسندگان آزادیخواه چون ژان ژاک روسو و ولتر را بپذیرد در هم شکست تا قالبی نو که پذیرای محتوای (اندیشه های آزادیخواهانه) جدید باشد به وجود آورد. روسو که در بخشی از خاک سوئیس که در آن زمان جزء فرانسه بود به دنیا آمده بود و تا ۱۰ سال قبل از پیروزی انقلاب کبیر فرانسه در قید حیات بود، می گوید؛ «انسان آزاد به دنیا آمده و آزاد آفریده شده است و نسل بعد از نسل به پذیرش محدودیت ها در زمینه آزادی خویش تن داده است و در چنین وضعی باید شرایطی فراهم آید تا هدف جامعه با وضع قانون از طرف نمایندگان مردم، حفظ حقوق و منافع انسان باشد...»
روسو در کتاب قرارداد اجتماعی خود می گوید؛ انسان ها با توافق ضمنی با هم جامعه را به وجود آورده اند.... حال که او با این قرارداد ضمنی محدودیت های اجتماعی را پذیرفته است، اکنون باید جامعه (دولت و مرجع قانونگذاری) از حقوق و منافع او دفاع کند و انسان از هر جهت و هر لحاظ دارای آزادی عقیده، بیان، شغل و... باشد و بر سرنوشت خود حاکم شود. دیکتاتوری بوربون ها در فرانسه چنان در فساد دربار غوطه ور بود، پذیرای چنین اندیشه هایی نبود.
به ویژه او تاکید می کند؛ «هنگامی که انسان به سن تمییز می رسد چون به تنهایی می تواند قضاوت کند که چه وسایلی برای حفظ و بقای او لازم است دیگر به صاحب اختیار و ارباب احتیاج ندارد.» انتشار این عقاید و تاکید روسو و نویسندگان دایره المعارف فرانسه چون ولتر، دیدرو، دالامبر و... موجب تحولات فکری در جامعه فرانسه و اروپا شده و زمینه وقوع انقلاب کبیر فرانسه را فراهم آورد. با پیروزی انقلاب نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۲۶ اوت ۱۷۸۹ صادر شد و دو سال بعد کل مفاد آن در قانون اساسی سال ۱۷۹۱ فرانسه منظور شد. در این اعلامیه با یک مقدمه و ۱۷ ماده مهمترین حقوق طبیعی انسان به رسمیت شناخته شد.
در مقدمه این اعلامیه نمایندگان ملت فرانسه در مجلس ملی اعلام کردند؛ ما دریافتیم جهل یا فراموشی یا تحقیر عمدی حقوق بشر علل منحصر بدبختی و فساد دولت ها است و به همین جهت حقوق فطری و طبیعی و مقدس و غیرقابل انتقال بشری را در این اعلامیه منعکس کردیم تا همواره برای قوای مقننه و اجراییه مدنظر باشد و آن را صیانت کند.
در مواد این اعلامیه همیشه جاویدان که رئوس اساسی آن بارها در اعلامیه جهانی حقوق بشر مجمع عمومی ملل متحد و سایر اسناد بین المللی و اصول قانون اساسی کشورهای مختلف در شرق و غرب عالم منعکس است، آمده است؛ افراد بشر آزاد متولد شده و مادام العمر آزاد مانده و در حقوق با یکدیگر مساویند، امتیازات اجتماعی فقط مبتنی بر منافعی است که از هر کس به هیات جامعه می رسد، هدف اجتماعات سیاسی دفاع از حقوق طبیعی و غیرقابل اسقاط بشر است و این حقوق عبارت است از آزادی و نیک بختی، امنیت و مقاومت در برابر بیدادگری.
این اعلامیه در مواد دیگر آن بر این نکته تاکید می کند؛ اصل قدرت از آن ملت است و هیچ هیات و فردی نمی تواند اعمال قدرت کند مگر اینکه از جانب ملت مجاز باشد. اعلامیه مزبور، آزادی انسان را به طور نامحدود و در زمینه های مختلف قبول می کند و حق اعمال آن را می دهد و تنها مرز آن را نرساندن زیان به دیگران می داند.
این اعلامیه می گوید؛ اعمال حقوق طبیعی هر کس حدود و انتهایی ندارد مگر حقوق طبیعی دیگر اعضای جامعه. دولت و قانون هم حق ندارد هیچ چیزی را منع کند مگر چیزهای مضر، هیچ کس هم حق ندارد هر آنچه قانون منع کرده است چیزی را ممنوع اعلام دارد. طبق این اعلامیه قانون بیان اراده عمومی است و تمام اعضای جامعه حق دارند که شخصاً یا توسط نمایندگان خود در وضع آن شرکت جویند و باید برای همه یکسان باشد خواه حمایت کند و خواه کیفر دهد.
اعلامیه برابری همه افراد ملت در برابر قانون، کسب مقام و موقعیت شغلی را اعلام و آزادی بیان و عقیده و مذهب و شغل و برائت افراد و حتی استفاده از مراجع قضایی صالح و عادل و حق مالکیت را تضمین می کند و بالاخره در آخرین ماده آن می گوید؛ در هر جامعه یی که در آن تضمین حقوق برابر افراد تامین نشده و تفکیک قوا معین نشده باشد آن کشور قانون ندارد.
به این ترتیب روز ۱۴ ژوئیه بنیانی در فرانسه نهاد که آثار آن از مرزهای این کشور فراتر رفت و گرچه انقلاب فرانسه گیوتین و بازگشت بوربون ها، کشورگشایی ناپلئون و استعمار الجزایر و ویتنام را هم دید ولی مردم فرانسه چنان انقلابی کردند که اینها فقط چون خس و خاشاک و کف روی جریان رودخانه انقلاب بود.
صالح نیکبخت
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید