جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دارودسته‌های نیویورکی - GANGS OF NEW YORK


دارودسته‌های نیویورکی - GANGS OF NEW YORK
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : ایتالیا، انگلستان، هلند، آلمان و آمریکا
محصول : هاروی واینستاین و آلبرتو گریمالدی
کارگردان : مارتین اسکورسیزی
فیلمنامه‌نویس : استیون زیلیان، کنت لونرگان و جی کاکس، برمبنای داستانی نوشتهٔ کاکس
فیلمبردار : میشائل بالهاوس
آهنگساز(موسیقی متن) : هوارد شور
هنرپیشگان : لیوناردو دی‌کاپریو، دانیل دی لوئیس، کامرون دیاز، جیم برودبنت، جان رایلی، هنری تامس، لیام نیسن، برندان گلیسن، گَری لوئیس و ادی مارسان
نوع فیلم : رنگی، ۱۶۷ دقیقه


در سال ۱۸۴۶، در حالی‌که موج مهاجران ایرلندی به محلهٔ ̎فایو پوینتزِ̎ نیویورک سرازیر شده تعدادی از مهاجران بریتانیائی و هلندی‌الاصل که در ایالات متحد به دنیا آمده بودند، علناً نارضایتی خود را نسبت به این تازه‌واردان نشان دادند. ̎ویلیام کاتینگ̎ (دی لوئیس) معروف به ̎بیل قصاب̎ ـ به خاطر قابلیت‌هایش در چاقوکشی و چاقواندازی ـ خیل دوستانِ به قول خودش ̎بومی̎ را به‌صورت دارودسته‌ای در می‌آورد و در مقابل مهاجران ایرلندی عَلَم می‌کند؛ مهاجران نیز به نوبهٔ خود، دارودسته‌ٔ خودشان را تشکیل می‌دهند و اسمش را ̎خرگوش‌های مرده̎ می‌گذارند و ̎کشیش والن̎ (نیسن) نیز رهبری‌شان را به‌عهده می‌گیرد. پس از قتل ̎والن̎ در زد و خوردی خونین بین بومی‌ها و خرگوش‌ها، پسرش ناپدید می‌شود و بعدتر سر از یک دارالتأدیب خشن درمی‌آورد و سرانجام در سال ۱۸۶۲ با نام ̎آمستردام̎ (دی کاپریو) به فایو پوینتز برمی‌گردد. ̎آمستردام̎ که حالا به جوانی قوی هیکل تبدیل شده و راه و رسم مبارزه را یاد گرفته، آمده تا از ̎بیل قصاب̎ انتقام بگیرد ـ مردی که با زور و تهدید و خشونت و به کمک اراذل و اوباش بر محلهٔ فایو پوینتز چنگ انداخته و کنترل بزهکارانه‌اش، با فساد و رشوه‌خواری آشکارِ ̎باس تویید̎ (برودبنت) سیاستمدار نیویورکی، کاملاً جور درمی‌آید. ̎آمستردام̎ رفته‌رفته در محافل نزدیک ̎بیل قصاب̎ نفوذ می‌کند و خیلی زود به دستیار قابل اعتمادش تبدیل می‌شود. ̎آمستردام̎ ضمناً به ̎جنی اوردین̎ (دیاز) جیب‌بر ملیح و زبر و زرنگی دل می‌بازد که پیش‌ترها محبوبهٔ ̎بیل̎ بوده است. ̎آمستردام̎ خیلی چیزها را از ̎بیل̎ می‌آموزد ولی پیش از آن‌که روی دست مردی بلند شود که پدرش را به قتل رسانده، هویت واقعی‌اش بر ̎بیل̎ فاش می‌شود و آن‌هم در حالی‌که این راز را از همه، از جمله ̎جنی̎ پنهان کرده بوده است...
● دغدغهٔ بیست‌ سالهٔ اسکورسیزی برای ساخت پروژهٔ محبوبش چیز دندان‌گیری از آب درنمی‌آید. نخست دی‌کاپریو، که هنوز تصویر قهرمان رمانتیک و نوجوان‌پسندِ تایتانیک (۱۹۹۷) را ضمیمهٔ شخصیت خود دارد و با آن صدای نابالغ و خامش قادر نیست شور مسیحائی خودویران‌گرانهٔ قهرمانان اسکورسیزی را بازنمائی کند. دوم شخصیت زن ̎نرمال̎ دیاز است، که دخلی به زنانِ مسئله‌دار و روان‌پریش اسکورسیزی ندارد و البته از همه آزاردهنده‌تر مثلث عشقی‌ای است که سابقه‌ای در جهان اسکورسیزی ندارد؛ مثلثی که اضلاع آن آن‌چنان با خط‌کش کشیده‌ شده‌اند که به همان قهرمانان نمونه‌ای روایت آمریکائی شبیه می‌شوند، تا قهرمانان اسکورسیزی‌وار که هر کنش و رفتارشان در طول این سال‌ها ایجادی نوعی تَرَک و شکاف در این روایت نمونه‌ای بود. با این حال دی لوئیس، تنها شمایل اسکورسیزی‌وار فیلم، یکی از ماندگارترین سویه‌های شر در سینمای معاصر آمریکا را خلق می‌کند. او نقشی را ایفا می‌کند که هر بازیگر دیگری قطعاً با اغراق‌های اکتورز استودیوئی، آن را به شمایلی قراردادی تبدیل می‌کرد، اما دی لوئیس با اجرای حساب شده‌اش که در مرز میان نفرت و ترحم در نوسان است بُعدی استثنائی به این نقش می‌بخشد. شیطان پدرکشی که حسرت پدر شدن را دارد.