شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی در ۱۴ دی ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد. نخستین آثارش را از ۱۳۳۴ در مجلات ادبی به چاپ رساند. او كه در ابتدا به عنوان نمایشنامهنویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود، با نگارش داستانهای زیبایی چون «گدا»، «دو برادر» و «آرامش در حضور دیگران»، جایگاه خود را به عنوان یكی از خلاقترین داستاننویسان ایران نیز تثبیت كرد.
آثار او دستمایهی برخی از بهترین فیلمهای بلند سینمای ایران قرار گرفته است، كه از جملهی آنها میتوان فیلمهای "گاو" (ساختهی داریوش مهرجویی، ۱۳۴۸)، "آرامش در حضور دیگران" (ساختهی ناصر تقوایی، ۱۳۴۹) و "دایرهی مینا" (ساختهی داریوش مهرجویی، ۱۳۵۳) را نام برد.
ساعدی در دوم آذر ۱۳۶۴ به علت خونریزی دستگاه گوارش در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در كنار صادق هدایت یه خاك سپرده شد.
● كتابهای ایشان عبارت است :
▪ آشفته حالان بیداربخت
▪ تاتار خندان
▪ ترس و لرز
▪ توپ
▪ چوب بدستهای ورزیل
▪ خانه روشنی
▪ شناختنامه غلامحسین ساعدی
▪ ضحاك (نمایشنامه در پنج پرده)
▪ عزاداران بیل
▪ غریبه در شهر
▪ غلامحسین ساعدی
▪ گاو
▪ واهمههای بی نام و نشان
مینو فرشچی:غلامحسین ساعدی پدر نمایشنامه نویسی مدرن ایران است
نصرت کریمی: ساعدی بهترین نمایشنامه نویس ایران از آغاز تا کنون است
عبدالعلی دستغیب: غلامحسین ساعدی مروج سمبولیسم سیاسی در ادبیات داستانی ایران بود
غلامحسین ساعدی متولد ۱۳۱۴ آذربایجان است و عمده شهرت او به خاطر نمایشنامههای اوست. وی در دانشگاه تهران پزشکی خواند اما سرانجام نویسندگی را برگزید و داستانهای با ارزشی در دهههای سیوچهل پدید آورد.
یکی از داستانهای بلند او که به صورت کتاب در سال ۱۳۳۹ به چاپ رسید" شب نشینی با شکوه" نامدارد، ساعدی در این کتاب به زندگی کارمندان پرداخت و ملالها و آسیبهای اجتماعی این گروه را تصویر کرد. او با این اثر در مسیر رمانهای اجتماعی اولیه در زبان فارسی گام برداشت و در عزاداران بیل راهکمال را پیمود.
وی همچنین در وندیل ( ۱۳۴۵ ) وابستگی اقتصادی - سیاسی جامعه را از طریق توصیف محیطهای فاسد, نمایش میدهد و در" واهمههای بینام و نشان" ( ۱۳۴۶ ) جهان غمانگیز فقر و در بهدری دهقانان آواره و روشنفکران سرگردان و بیهدف و ولگردان آواره اجتماعی آن روزگار را تصویر میکند دیگر آثار داستانی او عبارت است: "آرامش در حضور دیگران"، "ترس و لرز" ," توپ" و" گور و گهواره".
گفتنی است ساعدی در داستان نویسی به شیوهای گرایش پیدا کرد که در اصطلاح رمان روانشناختی ( Psychological novel ) نامیده میشود. رمانی که به تحلیل و تجسم حالتهای پیچیده ذهن و خصوصیات درونی اشخاص داستان میپردازد و انگیزههای پنهان در رفتار قهرمان را مورد توجه و بازشناسی قرار میدهد.
در ایران علاوه بر ساعدی هوشنگ گلشیری و تقی مدرسی نیز به این شیوه علاقه نشان داده و از طریق تداعی به کاوش در ژرفایدرونی قهرمانان پرداختهاند. ساعدی در داستانهایش فقر و ناداری و درماندگیهای اجتماعی و واقعیتهای فضیحت بار جامعه شهری و چهره در هم زندگی نادلپذیر و پر مسئله را آشکار میسازد . در پشت این توصیفها خشم و خروشی توام با کینه نهفته است و خواننده را نسبت به واقعیت عریان اطراف خود بینا و هوشیار میکند.
ساعدی همچون بسیاری از نویسندگان نسل خود مدتی با نشریات و مجلات همکاری داشت و خود او شش شماره از کتاب الفبا را در نخستین سالهای دهه پنجاه منتشر کرد. ساعدی پس از انقلاب به اروپا رفت و مدتی در پاریس و لندن به کار مطبوعات پرداخت تا این که در سال ۱۳۶۴ بدرود حیات گفت.
مینو فرشچی:غلامحسین ساعدی پدر نمایشنامه نویسی مدرن ایران است
یک نمایشنامه نویس میگوید: غلامحسین ساعدی پدر نمایشنامه نویسی مدرن ایران است و از لابه لای جملات نمایشنامههای او میتوان بسیاری از دیالوگهای نانوشته را درک کرد.
مینو فرشچی، نمایشنامهنویس، درخصوص خصوصیات تئاتری نمایشنامههای غلامحسین ساعدی نویسنده فقید معاصر در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، افزود: دکتر غلامحسین ساعدی از معدود نویسندگانی بود که نمایشنامههایش غیر از استفاده در تئاتر، در سینما نیز به کار گرفته میشد.
وی اضافه کرد: بهترین کارگردانان موج نوی سینمای ایران، بیشتر فیلمنامههای خود را از متنهای ساعدی میگرفتند و به جرات میتوان گفت بهترین آثار این کارگردانان از قبیل داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی وام گرفته از آثار ساعدی هستند.
این فیلمنامه نویس، گفت: در مملکت ما به دلیل این که هنرمان، غذاخوردنمان و هر چیزی که مربوط به انسانها میشود، به نوعی به سیاست ارتباط پیدا میکند، نمیشود در مورد نمایشنامههای ساعدی حرف زد.
به عقیده وی، اینگونه اقدامات جز این که وقت و زمان را از بین ببرد هیچ ثمرهای ندارد و جز این که عدهای را از سودبردن از گنجینههایی نظیر ساعدی محروم می کند، فایدهای ندارد.
فرشچی، با اشاره به توجه بیشتر علاقهمندان هنر به آثار چنین نمایشنامه نویسانی، افزود: در حال حاضر همه ما به خوبی فهمیده ایم که سیاست با هنر فرق دارد و هنرمندان با درک این مطلب میتوانند با تحلیل بیشتر نمایشنامههای نویسندگانی چون دکتر ساعدی، نمایشنامه خوب را از بد تشخیص دهند.
وی، یکی از خصوصیات ساعدی را مردمی بودن وی دانست و گفت: ساعدی به واسطه حرفه غیر هنری خود، به طور دایم با اقشار مختلفی از مردم روبرو بود و نمایشنامههایی که مینوشت برخاسته از دل مردم بود.
این نمایشنامه نویس خاطرنشان کرد: متاسفانه هنرمندان امروزی آنچیزی را که در ذهنشان متبادر میشود بازگو میکنند و اصلا توجهی به اطراف و اقشار مردم ندارند.
وی از این که نمایشنامه خوانی و تئاتر را از دوران دبیرستان با نمایشنامههای ساعدی شروع کرده است، اظهار خشنودی کرد و گفت: نمایشنامههای ساعدی مملو از جملات و گفتههای نانوشتهای بود که به راحتی میشد آن را درک کرد.
نصرت کریمی: ساعدی بهترین نمایشنامه نویس ایران از آغاز تا کنون است
جهانی بودن، ایرانی بودن، تکنیکی بودن از مهمترین شاخصههای نمایشنامههای ساعدی بود.
نصرت کریمی پیشکسوت تئاتر ایران پیرامون ابعاد هنری شخصیت هنرمند فقید دکتر غلامحسین ساعدی در گفتوگو با خبرنگار سرویس هنری ایلنا وی را بهترین نمایشنامه نویس ایران از آغاز تاکنون دانست و گفت: به جرات میتوانم بگویم در نمایشنامه نویسی صدسال اخیر ایران یعنی بعد از مشروطیت غلامحسین ساعدی در راس همه قرار دارد.وی افزود: آثار ساعدی آثاری است که نه تنها در دنیا باعث شرمندگی نیست بلکه برای ما ایرانیان باعث افتخار و سربلندی است.
کریمی در مورد آشنایی ساعدی با وی میگوید. من با ساعدی در طی سالهای ۴۵ از طریق اجرای نمایشنامههایش در تالار سنگلج آشنا شدم. یادم میآید وقتی در سال ۵۸ تصمیم گرفتم نمایشگاهی از صورتکهایم را در انستیتو گوته به نمایش بگذارم ساعدی به همراه احمدشاملو و همسرم در زمره کسانی بودند که مشوق اصلی من در برپایی این نمایشگاه بودند. چون صورتکسازی برای من امری تفننی بود و اصلا قصد چنین کاری را نداشتم.
در همین ارتباط ساعدی مطلبی را در مورد صورتکهای دستساز من نوشت که در کتاب هفته آن زمان به چاپ رسید و هنوز دست نوشتههای این مطلب پیش من مانده است.
این هنرمند پیشکسوت تئاتر در پاسخ به سؤالی مبنیبر این که هنرمندان ما چگونه میتوانند میراثدار نویسندگانی همچون ساعدی باشند؟ گفت: متاسفانه در جامعه ماهماکنون تفکر روشنفکری کاذبی بهوجود آمده است و بسیاری از نویسندگان همیشه این دغدغه را دارند که اگر مردمی کارکنند دچار ابتذال میشوند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: نویسندگان و نمایشنامه نویسان ما باید به گونهای بنویسند که زبان نوشتاری آنها زبان مردم باشد و بتواند آنها را در مسیری درست و منطقی جامعه هدایت کند و ساعدی اینها را فهمیده بود. ضمن این که بیان معظلات مردم ایران، فضای کاملا ایرانی، شخصیتهای ملموس و ایرانی به طوری که گیرائی لازم جهت جلب بیننده را داشته باشد, از خصوصیات بارز نمایشنامههای ساعدی است.
کریمی اضافه کرد: ساعدی توانست در نمایشنامه های خود علاوه بر این که با تکنیکهای روز دنیا بنویسند, هویت و اصالت ایرانی خود را نیز حفظ نماید. امری که امروزه کمتر کسی بدان توجه کرده است. حال آن که جهانی شدن این نیست که مانند اروپائیها بنویسیم و از آنها صرفا تقلید کنیم. تریبون یک هنرمند برای بیان دیدگاههای وطن خودش است چیزی است که ساعدی بسیار به آن توجه میکرد.
این پیشکسوت تئاتر در ادامه گفت: کسانی مانند کیارستمی هم در حال حاضر با این سبک و سیاق حرکت میکنند یعنی تکنیک همراه با اصالت ایرانی.
وی در پایان گفت: از ساعدی خاطرات بسیاری دارم که در این فرصت کم نمیگنجد ولی من همیشه در ذهنم غرفه کوچکی از او را برای خود ترسیم کردهام و با او زندگی میکنم. روحش شاد.
عبدالعلی دستغیب: غلامحسین ساعدی مروج سمبولیسم سیاسی در ادبیات داستانی ایران بود
اگر ساعدی تنها در حیطه نمایشنامه نویسی فعالیت میکرد و تمام توان خود صرف این کار میکرد حتما به یک اسلوب اثرگذار در تئاتر دست مییافت.
عبدالعلی دستغیب در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و اندیشه خبرگزاری کار ایران، ایلنا، با اشارهای به زندگی ساعدی گفت: غلامحسین ساعدی اهل آذربایجان بود و برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم تهران شد و در تهران دکترا گرفت و در همان زمان با نویسندگانی چون جلالآلاحمد آشنا شد و اولین داستانهایش را در مجله سخن در حدود سال ۴۰ چاپ کرد.
وی با اشاره به این که گوهر مراد نام اثری عرفانی از لاهیجی است و ساعدی نیز این نام را برای آثار خود برگزیده بود در ادامه گفت: ساعدی از ابتدا شروع به نوشتن داستان کرد و در این بین نمایشنامه نیز مینوشت و درواقع بهترین نمایشنامهها، نمایشنامههایی هستند که به صورت پانتونیم ( لالبازی ) اجرا شدند.
این منتقد با اشاره به این نکته که که در دهه ۴۰ و ۵۰ مردم استقبال زیادی از آثار او کردند گفت: ساعدی در همان دوره چند رمان و چند مقاله نوشت و مقالاتی را هم ترجمه هم کرد.
این منتقد ادبیات داستانی در باره نوشته های ساعدی در ژانر داستان گفت: رمانهای ساعدی در تراز رمانهای اروپایی قرار نمیگیرد و در واقع داستان های بلندی هستند که بسط پیدا کرده اند البته باید یادآور شد که داستانهای کوتاه او ساختار بهتری نسبت به آثاربلندش دارند و ابتدا در داستان کوتاه نویسی از اسلوب داستان های صادق هدایت , چوبک , جلال آل احمد, و بزرگ علوی پیروی می کرد.
وی در باره این نوع از داستان نویسی گفت: دراین شیوه ابتدا نویسنده به توصیف مناظر, بعد به معرفی شخصیت ها می پردازد و بعد با ایجاد گره در داستان , درآخر نیز این گره گشوده می شود.
وی در ادامه گفت: ساعدی ابتدا داستانهایش را به شیوه رئالیستی از نوع رئالیسم آثار هدایت و بزرگ علوی به می نوشت و بعدها به سبک رئالیست جادویی روی آورد سبکی که در آن به گونه ای اسطوره ای و تخیلی برای شخصیت های داستان مسائلی پیش می آید .
دستغیب در ادامه با اشاره به فضای ذاستان های ساعدی گفت: او در داستانهایش فقر و گرسنگی را در محلات پایین شهر و وقایعی را که در روستاها می گذرد موضوع و دستمایه قرار داده است.
دستغیب با بیان این مطلب که نوشتههای ساعدی بعدها جنبه سیاسی به خود گرفت ادامه داد: ساعدی در نمایشنامه های" آی باکلاه آی بیکلاه" و " چوب بهدستهای ورزیل" به بعد سیاسی بسیار اهمیت داده است . البته در آثاری که ساعدی با اهداف سیاسی مینوشت جنبه ادبی و هنری زیاد مطرح نیست.
وی همچنین با اشاره به این موضوع که ساعدی دربعضی از داستانها، با دیالوگ شخصیتها ماجراهایش را پیش میبرد ضمن این که او در بیشتر نوشتههایش مساله روانی و روانکاویی را مطرح میکند , افزود: در داستان دعوت با شخصیت زنی روبهرو میشویم که تنها مانده و سر و همسری هم ندارد او با خودش صحبت میکند و با تلفن با شخص دیگری در تماس است. ولی در آخر داستان متوجه میشویم که این مکالمه درونی است و مخاطبی وجود ندارد و در واقع شخصیت داستان به جایی هم دعوت نشده است.
همچنان که در داستان گاو هم که بعدها فیلم شد, شخصیت داستان به دلیل علاقه زیاد به حیوان در آخر داستان با گاو یکی میشود.
دستغیب با نظر به وجه سیاسی آثار ساعدی با اشاره به داستان توپ که به دهه ۴۰ و ۵۰ و جریان ضد حکومت شاه در وقایع مشروطه و مبارزه آزادی خواهان و قیام آذربایجان پرداخته است گفت: غلامحسین ساعدی داستانهایش در داستان چوب بهدستهای ورزیل با سمبولیسم سیاسی, وضعیت ایران در مواجهه با همسایه شمالی و جنوبی یعنی روسیه و انگلیس را به تصویر میکشد.
دستغیب در توضیح این داستان گفت: در این داستان ایران به عنوان یک ده به تصویر کشده شده که اول مورد تعدی همسایه شمالی وبعد همسایه جنوبی انگلیس قرار میگیردو در این میان برای رهایی ازاین میهمان ناخوانده به دامان دیگری متوسل میشود و بعد متوجه میشود که همسایه شمالی با همسایه جنوبی دست به یکی کردهاند که برای منافع خود به طرف اهالی هجوم میآورند.
مولف نقد آثار دستغیب با ذکر این نکته که ساعدی در این کتاب حوادث ۱۵۰ سال اخیر ایران را بیان میکند که هرگاه همسایهها مرزی ایران به خاطر منافع خود با هم متحد میشوند و قرار دادهای پشت پرده امضا میکنند,
در ادامه گفت: ساعدی در داستان سعی میکرد که وقایع گذشته را به زبان حال بیاورد و به این ترتیب سیاسی نویسی را دنبال میکرد هر چند که در همان حال او با شیوه مقالهنویسی آشنا نبود و ساختار مقالههای او ضعیف بود اما او مبارز سختکوشی بود که میخواست بعد از سال ۱۳۴۵ که جلال آل احمد درگذشت به عنوان رهبر نویسندگان ایران مطرح شود و مقالهها ی او حکایتگر این این موضوع است.
منبع : زنده رود
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست