دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا


مدیریت مخزن فراتر از مهندسی مخزن است


یکی از موضوعات مهم و مطرح در مهندسی نفت، مدیریت مخازن نفت و گاز است. تولید بهینه و بیشتر از مخزن مستلزم برنامه‌ریزی، سازماندهی و نظارت صحیح و قوی بر عملیات‌های مرتبط با مخزن و توسعه آن است. "مدیریت مخزن" پاسخی به این دغدغه‌هاست. متن ذیل حاصل گفتگویی است که با مهندس آل‌آقا، مدیر مهندسی نفت شرکت متن (مهندسی و توسعه نفت)، صورت گرفته است
اگر بخواهیم مدیریت مخازن را به عنوان یک مقوله علمی در نظر بگیریم، باید آن را به صورت علمی تعریف کنیم. اما اگر سؤال شما این باشد که بنده به عنوان یک کارشناس مخزن، از این عنوان چه چیزی می‌فهمم، باید عرض کنم که مدیریت مخزن ضمن اینکه شامل مهندسی مخزن است، خیلی فراتر از آن است.
مخزن به مثابهٔ‌ یک موجود واقعی است که دور از دسترس ماست و ما صرفاً بنا به بازتاب‌های مخزن به فعالیتهای خود مثل تولید و غیره حدسیاتی راجع به مخزن می‌زنیم. این حدس‌ها با به‌دست آوردن اطلاعات بیشتر از مخزن کامل‌تر می‌شود. این مساله که شناخت مخزن نام دارد، ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی، یعنی تولید صحیح از مخزن است. مدیریت مخزن شامل کلیه مسائل مربوط به مخزن است؛ یعنی چگونه یک مخزن را از آغاز تا پایان مدیریت کنیم: حفاری و تولید از مخزن جزو آن است، انجام روش‌های ازدیاد برداشت به‌موقع جزو‌ آن است، چگونگی استفاده از فرآوری مصنوعی گاز (gas lifting) جزو آن است و خلاصه آنکه مدیریت مخزن عبارت است از برنامه‌ریزی برای کلیه امور مربوط به مخزن و نظارت بر آن. البته مدیر مخزن، حفاری نمی‌کند، اما تعیین می‌کند که حفاری باید در چه عمقی و در چه مکان‌هایی انجام شود و چند چاه حفر شود. اتخاذ تصمیماتی در خصوص اینکه در چه مراحلی حفر چاه توصیفی باید شروع شود، چگونگی تولید، اندازه‌گیری فشار، اندازه گیری میزان گاز و چگونگی کنترل آن و غیره، از جمله وظایف مدیر مخزن است. مدیریت مخزن مثل مدیریت یک دانشگاه، یعنی رسیدگی، نظارت، برنامه‌ریزی در تمام مسائل مربوط به آن. پس مدیریت مخزن عبارت است از یک جریان فعال و یک ارگانیزم متغیر و متحول.
آیا مدیر مخزن در برنامه‌ریزی نیروی انسانی هم دخالت می‌کند؟
برنامه‌ریزی نیروی انسانی و مدیریت مخزن، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. اگر برنامه‌ریزی نیروی انسانی نداشته باشید، نمی‌توانید مدیریت مخزن داشته باشید. گروه مدیریت مخزن، مخصوصاً سرگروه‌ها، فقط مهندس مخزن نیستند؛ بلکه باید فردی را به عنوان مدیر انتخاب کرد که با داشتن زمینه قبلی آشنایی با مهندسی مخازن، به صورت عملی با بهره‌برداری هم آشنا باشد. شما وقتی می‌گویید این چاه را آزمایش کن، باید بدانید در این چاه‌ها آزمایش ممکن است یا خیر. شما اگر در این میدان کار کرده باشید و آنرا بشناسید، مثلاً می‌دانید که فلان چاه محدودیت فلان را دارد، بنابراین وقتی برنامه آزمایش چاه را می‌دهید یک برنامه واقعی می‌دهید. به عنوان مثال، وقتی یک مخزن را شناسایی کردیم و دیدیم که این مخزن یک شرایط خاص سیال دارد، نتیجه می‌گیریم که بعد از دو سال باید برنامهٔ‌ تزریق را شروع کنیم. این کار لازمه‌اش این است که نیروی انسانی که این کار را باید بکند؛ وجود داشته باشد. می‌بینید که مدیریت مخزن به نوعی یک شرکت نفت کوچک است.
بد نیست یک بار دیگر فرآیند مدیریت مخزن را به طور نسبتاً کاملتری توصیف می‌کنید تا بررسی کنیم که آیا چنین فرایندی هم‌اکنون در کشور ما وجود دارد یا خیر؟
مدیریت مخزن شامل تمام مسائل مرتبط با مخزن و حتی شناخت جغرافیایی منطقه است. هیچ چیزی وجود ندارد که بیرون از این دایره باشد. روند تصمیم‌گیری و فرآیند مدیریت مخزن متاثر از ساختار کلی شرکت نفت است و بنابر اینکه به چه شیوه ای تصمیم‌گیری کنید، فرایند مدیریت مخزن فرق می‌کند.
در هر حال اکتشاف را مدیریت اکتشاف انجام می‌دهد. مدیر اکتشاف بر اساس زمین‌شناسی، ژئوشیمی، ژئوفیزیک و غیره، لرزه‌نگاری می‌کند و ساختمان‌های مناسب را پیدا می‌کند. اگر منطقهٔ مناسبی پیدا کردند، موضوع را به مدیریت نفت و به برنامه‌ریزی تلفیقی ارجاع ‌می‌دهند. از طرف دیگر، برنامه‌ریزی تلفیقی برنامه تولید از واحدهای بهره‌برداری را تهیه می‌کند. در کنار آن از طریق سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و مصوبات هیأت دولت و وزارت نفت، نیاز دولت، برنامه‌های مورد نظر و دستورات و انتظارات را ابلاغ می‌کند. بنابراین دستور توسعه فلان میدان را برنامه‌ریزی تلفیقی صادر می‌کند.
یک وقت هست که شما می‌گویید نمی‌خواهیم تولید کنیم ولی می‌خواهیم ظرفیت اضافی داشته باشیم که در مواقعی که فرصتی در بازار پیدا شد از آنها استفاده کنیم. این سیاست‌ها ربطی به مهندس مخزن ندارد. برنامه‌ریزی تلفیقی بنابر مطالعه تجاری شرکت اکتشاف و بنابر برنامه‌های ملی، اولویت‌های توسعه را اعلام می‌کند. بنابراین اگر برای سه تا پنج سال مثلاً یک مقدار نفت می‌خواهیم، برنامه‌ریزی تلفیقی آنرا ابلاغ می‌کند. برنامه‌ریزی تلفیقی روش توسعه را نیز از جهت نوع قرارداد مشخص می‌کند. بعد از اینکه این برنامه به واحد مربوطه داده شد، تعدادی مجهولات عمده دارید که برای توسعه لازم است. ابتدا چند چاه توصیفی حفر می‌کنیم برای اینکه سطح آب و نفت را پیدا کنیم و پتانسیل و وسعت مخزن را ارزیابی کنیم. بعد از آن در منطقه‌ای که اطمینان حاصل شده است، توسعه شروع می‌شود. تا عملکرد مخزن را نبینیم نمی‌توانیم مکانیزم حاکم بر آن را شناسایی کنیم. از فشار مخزن نمی‌توان فهمید که آب وجود دارد یا خیر. اینها را از اطلاعات دینامیکی مخزن بدست می‌آوریم. طبیعتاً با بدست آوردن اطلاعات جدید تولید، کار واضح‌تر می‌شود.
بعد از اینکه برنامه به شرکت بهره‌بردار اعلام شد؛ در حقیقت مدیریت عملی مخزن از آن نقطه شروع می‌‌شود، (دقت کنید که از این مرحله، "مدیریت عملی" شروع شده و "کل فرایند مدیریت" اما در واقع از روز اول شروع شده است.) مثلاً فرض کنید که بنده در ابتدا دیدم تزریق گاز خوب است و بر این اساس به شرکت بهره‌بردار کمپرسور داده شد و چاه تزریق حفر شد. او باید تزریق کند ولی مجبور نیست؛ اگر برای او یقین حاصل شد، می‌تواند برنامه را متوقف کند. اگر بخواهیم به خاطر ریسک، برنامه‌ها را متوقف کنیم، هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم. ولی باید مقدار ریسک را ارزیابی کنیم و ریسک را بشناسیم و ریسک قابل رفع باشد. نکته مهم دیگر، اینکه ما باید در صورت رد یک گزینه، بدیل آن را معرفی کنیم. متأسفانه در کشور ما بیشتر ایراد می‌گیرند تا اینکه بدیل قضیه را مطرح کنند. ما معمولا به اینکه باید چه کار کنیم کار نداریم. فقط می‌گوییم این کار را نکنیم چون ریسک دارد و خطرناک است. بنابراین در اینجا شرکت نفت تعیین‌کننده است. بازوی اجرایی او در اکتشافات است، مدیریت اکتشاف، در توسعه، شرکت متن است و در تولید، شرکت‌های بهره‌بردار هستند. حال اگر سؤال این باشد که آیا مخازن ما مدیریت می‌شوند یا خیر؟ می‌گویم بله می‌شوندولی البته اگر سؤال این باشد که آیا این مقوله جدید "مدیریت مخازن" در کشور ما اعمال می‌شود یا خیر؟ می‌‌گویم خیر. این دو مقوله، با یکدیگر متفاوت هستند. مخازن ما رها نیستند و به هر حال مدیریت می‌شوند. سؤال شما مثل پدیدهٔ IT (تکنولوژی اطلاعات است)؛ IT یک روش جدیدی برای پردازش اطلاعات است ولی معنی آن این نیست که قبلا اطلاعات پردازش نمی‌شده است.
بله بهرحال مخازن، ما رها نیستند ولی از صحبت شما این نتیجه به دست می‌آید که "مدیریت مخزن" به معنای جدیدش را در کشور نداریم، همینطور است؟
اصلاً ما واحدی به نام مدیریت مخزن نداریم. این واحد باید مرکز فکر فنی و think-tank شرکت در برنامه‌ریزی مخازن باشد. هر مخزن باید یک تیم مدیریتی داشته و فردی به‌عنوان هدایت‌کننده اینها در رأس کار قرار داشته باشد. این فرد باید راجع به کلیه فعالیت‌ها و مراحل توسعه میدان اطلاعات و دانش کافی داشته باشد نه اینکه در همه مراحل بالا متخصص باشد. پس فرق است بین اینکه مخزن مدیریت می‌شود با پدیدهٔ جدید مدیریت مخزن.
مختصات این پدیدهٔ جدید "مدیریت مخزن" که می‌فرمایید در کشور ما وجود ندارد، چیست؟
اولاً‌ دقت کنید که این مقوله‌های جدید، زیرساخت‌های ویژه‌ای را نیاز دارند. از جملهٔ این زیرساخت‌ها، تفکر فنی است که ما در کشور نداریم. مثلاً می‌گوییم ما بیمارستان داریم، بیمارستان CCU دارد، فلان امکانات را دارد، اما به اینکه چرا فلان بیمارستان در فلان کشور رتبه اول را دارد، توجه نمی‌کنیم. مثال دیگری می‌زنم: چند درصد از ما هنگام خرید خانه، به طراحی و نقشه خانه دقت کند اما چند نفر نگاه می‌کنند به اینکه چراغ‌های خانه هلیوم است یا خیر؟ ما در اغلب مسائل از تفکر فنی برخوردار نیستیم. از طرف دیگر ما برنامه‌ریزی درست نیروی انسانی نداریم. ما مسئولیت و تشویق و تنبیه درست نداریم. ظرف ۱۰ سال فرد باید ۵ بار ارتقا پیدا کند اما سیستم فعلی ما دو رتبه بیشتر ندارد. شما نردبان ترقی فنی ندارید. یعنی یک فرد برای رشد و ارتقای رتبه باید حتما وارد فاز مدیریتی شود. نهایتاً برای حل این موضوع و مسأله باید به نوعی کل سیستم را مدنظر داشت و به اصلاح کل سیستم توجه کرد.
یکی از دوستان ما که قبل از انقلاب در جنوب با ما همکار بود، سال‌هاست که مسئول مدیریت مخزن یکی از شرکت‌های بزرگ خارجی است و وارد سطوح مدیریتی هم نشده است. هم حرمت دارد و هم حقوق مادی‌اش بیشتر از خیلی از مدیران است. ما این زیرساخت‌ها را نداریم. خلاصه اینکه برای اینکه جامعه را ارتقای دهیم، باید به ارتقای فکری بیندیشیم. کسانی که می‌گویند ما مخازن را مدیریت می‌کنیم از این دیدگاه به مسئله نگاه می‌کنند.
مدیریت مخازن، در هر زمان، باید به‌طور بهنگام، دقیقاً آخرین شرایط مخزن را بر اساس اطلاعات موجود بدهد. فرض کنید که مهندس مخزن می‌گوید این تخلخل به این تراوایی نمی‌خواند و پس لایه می‌تواند از نوع chalk limestone‌ باشد. برای اینکه از صحت اطلاعات مطمئن شود، درخواست مغزه‌گیری از چاه بعدی را می‌نماید. اگر زمین‌شناس بگوید من حرفه‌ام را بلد هستم؟ یا حفار بگوید که من کارم را خوب بلد هستم و نیازی به نظر دیگران نیست، مدیریت مخزن محقق نمی‌شود. در مدیریت علمی مخزن، یک مطالعه جامع صورت می‌پذیرد که دائماً در حال ارتقا است. اما در کشور ما برای مطالعه مخزن، ۶ سال یک بار، با یک شرکت و یک گروه قرارداد بسته می‌شود، دوباره این گروه باید برود و اطلاعات جمع کند؛ بعضی از آن اطلاعات هم گم شده است و در این بین، هزینه زیادی را خرج کرده‌ایم. مدیر مخزن پیش‌بینی مشکل می‌کند و برنامه‌ریزی می‌کند و برای اینکه اطمینان حاصل کند، فعالیت‌هایی را به قسمت‌های مختلف دیکته می‌کند.
پس اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم باید بگوییم صورت ناقصی از مدیریت مخازن در ایران اجرا می‌شود و راه‌اندازی مدیریت مخزن به معنای جدید نیازمند ساخت‌های مختلفی از جمله زیرساخت‌های اطلاعاتی، آموزشی، تکنولوژیکی و غیره می‌باشد. درست است؟
هیچ سیستمی بی‌مسأله نیست. اما بنده چون خیلی مخالف نظراتی هستم که ایراد می‌گیرند، معتقدم، امروز هم می‌توانیم این ارگان‌ها را ایجاد کنیم. باید به یاد داشته باشیم که ایجاد یک واحد، ما را به هدف غایی نخواهد رساند. دستیابی به هدف، مستلزم قراینی است که ما از آن بی‌بهره‌ایم. فراموش نکنیم که مدیریت مخزن،‌ پله دهم پیشرفت است و ما نمی‌توانیم دفعتاً به پلهٔ دهم برسیم. باید مقدمات آن را هم ایجاد کنیم


نویسنده : احمد اسدزاده فرخانی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی عسلویه