جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دولت نهم؛ نیمه پر لیوان


دولت نهم؛ نیمه پر لیوان
هر چند نقدهای متعددی بر دولت نهم وارد است که در طول سه ونیم سال گذشته ، در رسانه های پر شمار هر دو جریان سیاسی کشور و محدود رسانه های مستقل بدانها پرداخته شده است ، اما به حکم" عیب می جمله بگفتی ، هزش نیز بگوی" و بر سبیل انصاف، باید تصریح داشت که لیوان دولت نهم، نیمه پری نیز دارد که رسانه های مخالف دولت، آن را ندیده می نگارند و رسانه های موافقش نیز عمدتاً چنان شعاری بدان می پردازند که به ضد تبلیغ برای دولت تبدیل می شود (و اتفاقاً یکی از نکات مربوط به نیمه خالی دولت نهم ، همین ضعف شدید اطلاع رسانی و شعار زدگی و بعضاً تملق گرایی مفرط در آن است.)
آنچه در سطور زیر به عنوان نیمه پر لیوان دولت نهم مورد توجه قرار گرفته، نقطه نظر نگارنده این نوشتار است و ای بسا، بسیاری را عقیده بر آن باشد که آنچه راقم این مرقومه قوت می شمارد ، ضعف است و بالعکس.
اما رئوس این نیمه پر:
۱) گسترش ارتباط با مردم
دولت های برآمده از دل دمکراسی، نباید فقط در ایام منتهی به انتخابات، به میان مردم بروند ودر بقیه اوقات در حصار خود ساخته شان، خود را تافته جدا بافته بدانند.
هر چند در جهان معاصر، مکانیزم هایی وجود دارد که رابطه مردم و دولتمردان را بدون نیاز به جابجایی های مکانی میسر می سازد (مثل ارتباطات حزبی) اما شرایط خاص کشورمان باعث شده است دولتمردان برای آگاهی از وضعیت واقعی جامعه و حال و روز مردمان روزگار، ناگزیر از آن باشند که به میان مردم بروند تا تصمیماتی که برای آنان می گیرند، منطبق با نیاز ها و الزامات واقعی باشد نه بر اساس گزارش های رسمی و آمار ها و نمودارهای ساختگی که عمدتاً برای خوشامد بالا دستی ها، از سوی نمایندگان حکومت در شهرها و استان ها تنظیم می شوند و سعی در گل و بلبل جلوه دادن امور می نمایند.
سفرهای استان دولت نهم، از این منظر قابل اعتناست و کسانی که این سفرهای تبلیغاتی قلمداد می کنند، در واقع با این اتهام، بر مثبت بودن این سفرها تاکید می نمایند چه آنکه اگر این سفرها منفی بود که نمی شد بر مبنای آن تبلیغات کرد.
نگاهی به نتایج این سفرها نشانگر آن است که بسیار پیش آمده. گره هایی که طی سالیان دراز ودر سطوح مدیریتی استان حل نمی شد ، با حضور دولت، برای همیشه مرتفع گردیده است.
به علاوه این حس ناخوشایند را از مردم استان ها و شهرهای کشور زدوده است که" ایران فقط در تهران خلاصه می شود"!
این حق مردم است که بتوانند با دولتمردان خود با سهولت تعامل کنند واین وظیفه دولت است که امکان این تعامل را فراهم آورد .
۲) احیای شعارهای اصیل مردمی
عدالت محوری، بازگشت به ارزشها، رسیدگی به حال محرومان و... از جمله شعارهای و آرمان های اصیل مردمی است که متأسفانه تا پبش از این، رو به کمرنگ شدن بود اما دولت نهم و رییس آن، با تاکید وتکرار این آرمان و شعارها بار دیگر آنها را کنج غربت به متن جامعه و حکومت باز گرداندند.
البته اینکه تا چه حدی دولت نهم موفق شده است این شعارها را عملیاتی کند، جای بحث است و بسیاری از منتقدان معتقدند که دولت نتوانسته است در عمل به این شعار ها دست بیابد، اما با تفکیک بین شعار و عمل، همین اندازه که این آرمان ها و شعارها را به سبد مطالبات عمومی بازگردانده و حتی خود نیز از این منظر مورد مطالبه و باز خواست مردم قرار گرفته، تحول ارزشمندی صورت گرفته است به گونه ای که دولت های آینده نیز ناگزیر خواهند بود به این اصول پایبند باشند و جوابگوی مردم.
۳) در افتادن با مافیا
هر چند روزی احمدی نژاد گفت که اسامی اعضای مافیا در جیبش هست و هشدار داد که آنها را به مردم معرفی خواهد کرد و البته این افشاگری را انجام نداد، اما شکی نیست که دولت در حد وسع خود، با مافیا -که از موبایل گرفته تا حبوبات و غذای طیور و از آهن و مصالح ساختمانی گرفته تا کاغذ و قطعات خودرو ، قدرت نمایی می کند- در افتاده ومنافع آنها را به خطر انداخته و بعضاً قطع کرده است.
بدیهی است مبارزه با مافیایی که در طول سالیان متوالی، در درون سیستم های اقتصادی کشور رسوخ کرده و تحکیم شده، به این سادگی ها میسر نیست ولی این که ابهت مافیا شکسته و مبارزه با آن نیز جزو مطالبات عمومی قرار گرفته، در همین حد نیز دستاورد بزرگی است.
۴) مدیریت مصرف سوخت
اصل مدیریت مصرف سوخت، از جمله هدف هایی بود که دولت های قبلی مدام به دنبال آن بوده اند ولی در عمل کاری نمی کردند.
دولت نهم، این ریسک را کرد که هزینه های ناشی از اعمال مدیریت مصرف سوخت را به ویژه در باره بنزین بپذیرد و وارد این وادی شود.
هر چند که به نحوه اجرای این طرح انتقاداتی وارد است ولی باید گفت که می بایست روزی کار مدیریت مصرف سوخت آغاز می شدکه این مهم در زمان دولت نهم رخ داد.
۵ ) طرح تحول اقتصادی
هدفمند کردن یارانه ها نیز پس از پایان جنگ تاکنون، یکی از دغدغه های مشترک دولت ها و اقتصاددانان بوده است اما از آنجا که دست زدن به یارانه ها می توانست تبعات گسترده اجتماعی و سیاسی داشته باشد دولت های قبلی ترجیح دادند خود را به دردسر نیندازند تا این معضل، به دولت بعدی منتقل شود! و این در حالی است که قاطبه اقتصاددانان معتقدند هدفمند کردن یارانه ها هر چقدر دیر تر انجام گیرد، تبعات منفی بیشتری خواهد داشت.
۶ ) تقویت سیاست خارجی
نفوذ سیاسی ایران در منطقه ، به حدی است که در یکی دوسال آینده، مقامات و رسانه های عربی منطقه، مدام درباره قدرت یابی ایران هشدارمی دهند وابراز نگرانی می کنند.
بدیهی است که این مهم که عرب ها را تا بدین اندازه منفعل کرده، جز از طریق بهره گیری درست از مولفه های قدرت در سطح منطقه ای به دست نمی آید.
فایده این نفوذ نیز به دست آوردن برگ برنده هایی است که می تواند در مذاکرات آینده ایران و آمریکا بسیار کارآیی داشته باشد و منافع ملی مان را تامین کند.
همچنین نفوذ دیپلماتیک به حیاط خلوت آمریکا یعنی آمریکای لاتین، نه تنها جایگاه بین المللی ایران را تقویت می کند، بلکه بازار وسیع این منطقه پرجمعیت دنیا را به روی ایران می گشاید، به گونه ای که هم اکنون محصولات ایران در کشورهای آمریکای لاتین در سطح مناسبی به فروش می رسد و این در حالی است که سهم ایران در برخی از کشورهای آمریکای لاتین، تا پیش از این، صفر بوده است اما اکنون تراز تجاری به سود ایران است.
در پرونده هسته ای نیز، هر چند منتقدان با استناد به قطعنامه های صادره علیه ایران می گویند که دیپلماسی تهران ضعیف بوده، اما همین قطعنامه ها، در نگاهی عمیق تر و منصفانه تر، گواه دیپلماسی موفق ایران است زیرا اولاً این قطعنامه ها، همانی نبوده اند که آمریکا و اسرائیل در صدد تصویبش بودند، بلکه تا رسیدن به مرحله تصویب، بارها و بارها تعدیل شده اند و این تعدیل ها نیز ، متأثر از فعالیت های آشکار و نهان دیپلماتیک ایران بوده است.
ثانیاً، دیپلماسی ایران و بهره گیری آن از عوامل بیرونی قدرت، مانند نفوذ در عراق و لبنان و فلسطین، باعث شده است آمریکایی ها که به طور کاملاً جدی در صدد حمله به ایران بودند، ناگزیر کوتاه بیایند و به صدور چند قطعنامه بسنده کنند.
ثالثاً ، معنای سنگ زدن به قطار آن است که قطار حرکت کرده است والا هیچ مردم آزاری، به قطاری که در ایستگاه متوقف است، سنگ نمی زند.
معنای هجمه غربی ها به فعالیت های هسته ای ایران نیز آن است که قطار هسته ای ایران شتاب گرفته و آنان را نگران کرده است.
اگر تا قبل از دولت نهم ، کسی سنگی نمی زد و قطعنامه ای صادر نمی کرد به این دلیل بود که قطار ساکن بود و فعالیت های هسته ای متوقف و بنابراین ، غربی ها به هدف خود که توقف برنامه هسته ای ایران بودند، رسیده بودند و بنابراین چه نیازی داشتند از اهرم شورای امنیت استفاده کنند؟ ولی اینک آنها منفعلانه ، "مجبور" به این کار شده اند.
در باره آمریکا نیز، دولت نهم سیاست هوشمندانه ای را پی گرفت و با دعوت واشنگتن به گفت و گوی های بدون پیش شرط، طرف مقابل را از به بهره گیری از این حربه که "ایران اهل گفت و گو نیست"، خلع سلاح کرد تا جایی که این امر یعنی مذاکره بدون پیش شرط، به یکی از شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور جدید آمریکا تبدیل شد و مورد حمایت مردم امریکا نیز قرار گرفت.
تردید نباید داشت که با توجه به ساخت محیط قدرت در داخل ایران، اگر قرار باشد روابط ایران و آمریکا به سمت عادی سازی برود، تنها این دولت است که می تواند این مهم را به سرانجام برساند.
۷ ) موفقیت های دیگر
گذشته از این رئوس کلی در بسیاری از حوزه های مصداقی نیز می توان دولت نهم را موفق دانست.
به عنوان مثال، اصلاح میزان تراز صادرات به واردات ،کاهش میزان رشد تصادفات جاده ای، افزایش تعداد اورژانس های بین جاده ای به دو برابر کل تاریخ کشور، افزایش فضای ورزشی به دو برابر سالهای قبل در طول سه و نیم سال اخیر که زیرساخت مناسبی برای پیشرفت ورزش در آینده خواهد بود، موفقیت های علمی در عرصه نانوتکنولوژِی، سلول های بنیادین، داروهای نوینو تجهیزات دفاعی، اجرای طرح پزشک خانواده،افزایش حقوق بازنشستگان که آرزوی دیرینه ایرانیان بود، اشاره کرد که البته این فهرست می توانست طویل تر از این باشد ولی به دلیل ضعف مفرط در سیستم اطلاع رسانی دولت، خبرهای آن به صورت جدی به گوش مردم و از جمله راقم این سطور نمی رسد.
در پایان باید گفت آنچه گفته شد ، به معنای بی عیب و نقص بودن دولت نهم نیست و نقدهای جدی نیز برآن وارد است که نمونه اش را می توان در ماجرای کردان یا انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی یا عرصه خدمات اینترنت دید اما انصاف نیست که چشم بر نقاط قوت ببندیم و تنها ، ضعف ها را فریاد بزنیم و تصور کنیم که کوبیدن دولت نهم یک "پز" است!
کیارش سلیمی
منبع : رجا نیوز